Thursday, June 30, 2005

 

Farsi instead Persian in BBC



Thanks to Mr. P. Akbarzadeh who posted us the following message. We will publish it here as an urgent subject related to Persian culture and ask every one to send his protest to the refered e-mail addresses
CFIS

Dear All
If you follow BBC's English articles you know that they usually use PERSIAN for our language. Recently they have decided to call it FARSI. It has became their home style too! I think it's a new part of their anti-Persian actions. Below is my communication with Middle East editor.Please read that and send your protests to them

http://au.f511.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=newsonline.middleeast@bbc.co.uk

http://au.f511.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=martin.asser@bbc.co.uk

Even a short note from you is effective

Please do not type my e-mail address in your mail box 'CC' section

Also please do not tyle your letter follow this e-mail ! Please click on "Compose" and write a new message to BBC

I hope like the National Geographic issue we become UNITED and solve this problem too
Please do not attack or insult BBC in your letters to them

Write them you have noted the usage of FARSI in some of their new stories and it's 100 % wromg. Please do not write any nationalistic or patriotic sentence. They are British or Arab-British , not Persian

Thanks so much for your suuprt

Regards

Pejman

 

نشر ِ كتاب و سدّ ِ بازداري در ايران






از پريشان روزگاري ي اهل ِ نشر ِ كتاب و زيان هاي جبران ناپذيري كه از اين رهگذر بر فرآيند دانش و فرهنگ در جامعه وارد مي آيد، هرچه گفته شود زياد نيست. گذشته از كمبود و گراني ي كاغذ و ديگر مادّه هاي مورد نياز در صنعت نشر و بازار سياه -- كه پيش از اين هم در همين تارنما بدان اشاره رفت -- دستورهاي بازدارنده ي نهادهاي ناظر بر كار نشر، يكي از سازه هاي منفي و زيان بار در انتشار كتابهاي ارزشمند دانشي و فرهنگي به شمار مي آيد كه دستاورد ِ عمري دانش پژوهي ي مؤلّفان و كوشش هاي مترجمان و تلاش و سرمايه گذاري ي ناشران را يكجا و با يك گردش قلم بر باد مي دهد
هر نويسنده يا مترجمي و هريك از ناشران در ايران، خاطره هاي تلخ و اندوهباري از رو به رو شدن با سدّ ِ بازداري در مرحله ي صدور رواديد ِ چاپخش ِ كتابها در خاطر خود دارد كه شماري از آنها تا كنون در كتابها يا نشريّه ها به چاپ رسيده است و هرگاه همه يا شمار بيشتري از اين گونه يادمانده هاي ذهني نشريابد، به راستي كه يكي داستان است پُر آب ِ چشم
هفته نامه ي كتاب هفته در شماره ي 249 - شنبه 28 خرداد 1384 خود، پاسخ امير حسين زادگان مدير انتشارات ققنوس به اطّلاعيّه كميته ي انضباطي ي ناشران داخلي ي نمايشگاه كتاب را منتشركرده است كه گوشه و نمونه اي از كار زيان بار ِ بازداري در امر ِ نشر ِ كتاب در ايران امروز را به نمايش مي گذارد
انتشارات ققنوس در سالهاي پشت سر، يكي از ناشران پُركار بوده كه نشر زنجيره ي سرشاري از اثرهاي ادب و فرهنگ و دانش ايرانيان و جهانيان را در كارنامه ي خود دارد. كميته ي انضباطي ي نامبرده، در هنگام عرضه ي ترجمه ي كتابي به نام الفباي فلسفه از سوي اين ناشر به منظور گرفتن رواديد چاپخش ِ آن، به زَعم خود او را خلافكار شناخته و خواسته است كه بخش يكم كتاب حذف گردد! گفتني است كه بنا بر روشنگري ي ناشر، همين كتاب پيشتر با ترجمه هايي جداگانه از سوي دو ناشر ديگر و با بودن بخش يكم آن منتشرشده است. امّا اكنون بازدارندگان بخش يكم كتاب را مصداق ِ تبليغ و ترويج ِ الحاد و انكار ِ مَباني ِ دين تشخيص داده و ناشر زحمتكش كتاب را "عنصري فرهنگي نما" لقب داده اند! در حالي كه ناشر كتاب مي گويد در بخش يكم كتاب يادكرده، مؤلّف نه از موضع ِ انكار و در مقام تبليغ الحاد؛ بلكه از پايگاه يك بررسي و تحليل ِ علمي و غير ِ جانبدارانه به بحث و بررسي ي گفتمان باورمندي يا ناباورمندي به هستي ي آفريدگار در سُنّت ِ فرهنگي ي ِ غرب مي پردازد و راه را براي انديشيدن خواننده باز مي گذارد
جاي بسي دريغ است كه هزار سال پس از سرايش ِ شاهنامه و رهنمودهاي والاي ِ فردوسي به انديشه ورزي و خِرَدپَژوهي، در ميهن او و ما هنوز هم برخورد كار به دستان با انديشه و خِرَد و دانش و فلسفه بدين گونه است

Friday, June 24, 2005

 

نمايشگاه تنديس هاي سفالين يك هنرمند ايراني




فرشته، كار ِ مريم سالور

بانوي هنرمند ايراني مريم سالور نمايشگاهي از تنديس هاي سفالين ساخته ي خود را از 6 تا 13 جولاي 2005 در انگلستان برگزار
خواهد كرد
اين نمايشگاه با همكاري ي بُنياد ِ ميراث ِ ايران، انجمن خاورشناسي ي دانشگاه آكسفورد و دانشكده ي سنت آنتوني برپا خواهد شد

 

واپسین کتاب شاهرخ مسکوب




شاهرخ مسکوب و جلیل دوستخواه، سیدنی - بهمن 1376


ارمغان مور نوشته «شاهرخ مسکوب»، در داخل کشور منتشر خواهد شد. مسکوب زندگی اجتماعی و سیاسی خود را در دهه سی با پیوستن به حزب توده آغاز کرد. در کودتای 28 مرداد به زندان افتاد. پس از آزادی از زندان خود را از بند حزب و عقاید جزمی رها کرد و به کار فرهنگی روی آورد و با ترجمه رمان«خوشه های خشم» اثر «جان اشتاین بک» به شهرت رسید. مسکوب که در عرصه تحلیل نظری ذهنی خلاق، هشیار و پر توان داشت با انتشار دو کتاب «مقدمه ای بر رستم و اسفندیار» و «سوگ سیاوش» راهی نو در تحلیل متون کلاسیک در ایران باز کرد. مسکوب در این دو کتاب تراژدی های شاهنامه فردوسی را با نگاهی معاصر و تسلطی کم نظیر بر اساطیر و ادبیات کهن در قالب نثری پر کشش، جذاب و زیبا تحلیل می کند. مسکوب که با انتشار کتاب «در کوی دوست» چشم انداری نو در حافظ شناسی پدید آورده بود، پس از انقلاب به اروپا مهاجرت کرد و خلاقیت فکری و فرهنگی خود را با نوشتن مقالات و کتاب های تحلیلی و ادبی ، با نقد نظریات و برداشت های گذشته و با تحلیل بافت فکری و فرهنگی روشنفکری ایران در صد سال گذشته ادامه داد. مسکوب در «ارمغان مور» چند مفهوم اساسی در شاهنامه فردوسی و فرهنگ ایرانی را تحلیل می کند
-----------------------------------------------------------------
نوشته ی فرج سرکوهی، برگرفته از تارنمای رادیو فردا، جمعه سوم تیر 1384



 

فراخوان انجمن هواداران دانشنامه ی ایران




سیزدهمین جلد دانشنامه ی ایران در دست انتشار است


بر پایه ی فراخوان انجمن هواداران دانشنامه ی ایران در استرالیا در تاریخ 16 تیرماه امسال یک گردهمایی ی پژوهشی در شهر سیدنی برگزارخواهد شد که دعوت از ایرانیان استرالیا نشین برای پشتیبانی ی مالی از کار ِ نشر ِ این اثر بزرگ جهانی در راستای شناساندن فرهنگ ایرانی از آغاز تا امروز و چند سخنرانی و برنامه ی هنری را در بر خواهد گرفت

--------------------------------------------------------------------------
با سپاس از آقای محمود دهقانی بنیاد گزار این انجمن که ما را از این فراخوان آگاه کردند
CFIS

Thursday, June 23, 2005

 

هزار پژوهش ِ شاهنامه شناختی در سی سال




تندیس فردوسی اثر ابوالحسن صدیقی


بر پایه ی گزارش نشریّه ی کتاب هفته چاپ تهران، در نزدیک به سی سال اخیر هزار کتاب فردوسی شناسی و شاهنامه پژوهی در ایران نشریافته است. در این آمار اشاره ای به گفتارهای نشریافته در این زمینه در نشریّه ها نشده است. همچنین در این گزارش، اثری از پژوهش ها و تالیف ها و ترجمه های شاهنامه شناختی ی ایرانیان و جُز ایرانیان در فراسوی مرزهای ایران به چشم نمی خورد
برای دست یابی به آمار ِ فراگیر و دقیق ِ همه ی نشریافته های این سال ها در این زمینه، باید چشم به راه نشر ِ ویرایش تازه ی کتابشناسی ی فردوسی و شاهنامه، تالیف استاد ایرج افشار بمانیم
* * *
گفتنی است که نزدیک به سی سال پیش از این، به هنگام فروپاشی ی نظام پیشین در ایران، کسانی از دست اندرکاران، فردوسی را شاه سِتا (؟!) و شاهنامه را ستایش نامه ی شاهان (؟!) خواندند و حتّا بودن ِ نام فردوسی بر دانشگاه توس را بر نتافتند. آنان همه ی گُفتاوَردها از سخنان گوهرین و فرهیخته ی حکیم توس را از کتاب های درسی حذف کردند تا به خیال ِ خام ِ خود، تخم شاهنامه گرایی و شاهنامه دوستی را در ذهن و ضمیر ِ نسل های جوان ایرانی بخشکانند! امّا تاریخ، نه در درازنای سده ها پس از آن روزها، بلکه تنها بعد از سپری شدن سی سال از آن هنگام، نشان داد که تخم ِ افشانده و کاشته ی دهقان آزاده ی توس خشکاندنی نیست، همچنان که آفتاب را نمی توان به گِل پوشاند
پذیره ی مهرورزانه و پُرشور ایرانیان در میهن و فراسوی ِ آن از کتاب ها و گفتارهای شاهنامه شناختی که در این سه دهه با همه ی تنگناها و بازداری ها در کار ِ نشر، عرضه گردیده است، به روشنی نشان می دهد که پایگاه این حماسه ی دانش و فرهنگ و آزادگی ی ایرانیان در میان مردم این سرزمین تا چه اندازه والاست. این فرآیند، بانگ بلند حماسه سرای بزرگمان را از فراسوی هزاره ای به گوش ما اکنونیان می رساند
نمیرم از این پس که من زنده ام / که تخم ِ سخن را پراگنده ام
پس از مرگ بر من کند آفرین / هر آن کس که دارد هُش و رای و دین

 

کوشش برای نشر ترجمه ی اثرهای ادبی ایرانیان در آمریکا

چهارشنبه اول تير ١٣٨۴ – ٢٢ ژوئن ٢٠٠۵
مقالۀ زير از شمارۀ اخير مجلۀ آمريکايی شاعران و نويسندگان
(Poets and Writers)
گرفته شده است و بدون هيچ گونه تفسيری در اين جا آورده مي‌شود، تا برداشت شما چه باشد
برای آشنايی بيشتر با اين مجلۀ خوب مي‌توانيد مکان نما را روی نشانی زير بفشارید. مترجم
http://www.pw.org/mag
نوشته ی جو وودوارد
ترجمۀ وازريک درساهاکيان
به منظور ترغيب گفتگوی ميان فرهنگ‌ها و ترويج استنباطی عميق‌تر از خاور ميانه –و بخصوص ايران– انجمن ناشران آمريکايی (AAP )
پيشنهاد کرده است که اگر يک ناشر آمريکايی آمادگی خود را برای ترجمه و نشر و ترويج آثار داستانی نويسندگان ايرانی اعلام نمايد، حاضر است مبلغ ده هزار دلار به عنوان کمک در اين کار سرمايه‌گذاری کند. اين مبلغ، جزئی از يک اعانۀ ۵٠٠٠٠ دلاری است که مؤسسۀ جامعۀ باز [١] به منظور ترويج دموکراسی و اصلاحاتی در جامعۀ مدنی در ميان گذاشته است. اين مؤسسه يک بنياد خصوصی است که از سوی جورج سوروس
(George Soros)
میلیاردر خَیّر، به وجود آمده است
با اينکه ده هزار دلار، مبلغ چشمگيری است، هيچ يک از ناشران آمريکايی از زمانی که "انجمن ناشران آمريکا" اين اعانه را در
دسامبر ٢٠٠۴ اعلام کرده است رغبتی به اين کار نشان نداده اند. "کميتۀ بين‌المللی آزادی نشر" که در سال ١۹۷۵ به وسيلۀ "انجمن ناشران آمريکا" بنياد نهاده شده، نقش اصلی را در اجرای اين برنامه بر عهده دارد. پس از مشورت با گروهی از پژوهشگران و نويسندگان در ايالات متحده و ايران، اين کميته سه رمان اهل غرق از منيرو رواني‌پور، جای خالی سلوچ از محمود دولت‌آبادی و کريستين و کيد از هوشنگ گلشيری را از فهرستی برگزيد که شامل شش الی هشت عنوان از رمان‌های فارسی بود. ويليام استراکان، از ويراستاران ارشد بنگاه "هايپريون" و از اعضای "کميتۀ بين‌المللی آزادی نشر" مي‌گويد
اين سه رمان، آثار ادبی برجسته‌ای به قلم نويسندگان بلندپايۀ ايرانی هستند و همۀ ما به اين نتيجه رسيديم که سزاوار ترجمه شدن مي‌باشند
جری ليبر، از مدافعان حقوق بشر و از مشاوران "کميتۀ بين‌المللی آزادی نشر"، مي‌گويد
هدف اين برنامه تنها آشنا ساختن کتابخوان‌های انگليسي‌‌زبان با نويسندگان معاصر ايرانی که آثارشان به ترويج درک متقابل ميان مردم آمريکا و ايران کمک خواهد کرد نيست، بلکه در همان حال قصد داريم به اين وسيله، بر تعداد آثار ترجمه شده به انگليسی در اين کشور نيز بيفزاييم
او همچنين مي‌افزايد
هر چند که آثار ادبی آمريکا در سراسر جهان ترجمه شده و به چاپ مي‌رسند، تعداد آثاری که از زبان‌های خارجی ترجمه و در ايالات متحده منتشر شوند، به نحو شگفت انگيزی اندک هستند. هدف ما کمک به ايجاد توازنی در اين زمينه و ايجاد پيوندهای ادبی قوي‌تری ميان همۀ مردمان جهان است يکی از پژوهش‌های مؤسسۀ "موقوفۀ ملی هنرها"[٢] نشان مي‌دهد که در سال ١۹۹۹ از تعداد ده هزار کتاب داستان و شعر که در ايالات متحده به چاپ رسيده است، تنها ٣٠٠ عنوان ترجمه بوده است. و بنا بر آمار و ارقام يونسکو سازمان آموزشي، علمی و فرهنگی ملل متحد، پنجاه در صد همۀ آثاری که در کشورهای مختلف ترجمه و چاپ مي‌شوند از زبان انگليسی است اما تعداد کتاب‌هايی که به زبان انگليسی ترجمه مي‌شوند فقط شش در صد کل آثاری هستند که سالانه به اين زبان انتشار مي‌يابند
ناکامی "کميتۀ بين‌المللی آزادی نشر" در يافتن ناشرانی برای اين رمان‌ها، نشان دهندۀ اين واقعيت است که فروختن آثار ترجمه شده به کتابخوان‌‌های آمريکايی کار چندان سهل و آسانی نيست. استراکان مي‌گويد
ما همچنان با اين مسئله دست به گريبان هستيم که تعداد کتاب‌هايی که در اين کشور ترجمه مي‌شوند بس اندک اند. ناشران بسياری درخواست کرده‌اند که نگاهی به اين آثار بيندازند، برخی از آنها جواب منفی داده‌اند، و ما هنوز منتظر جواب برخی ديگر از ناشران هستيم. من خيلی اميدوارم
با اينکه احتمال مي‌رود ناشران دانشگاهی يا مؤسسات کوچک نشر به انتشار اين رمان‌‌‌ها تمايل نشان بدهند، استراکان مي‌گويد
این کميته هنوز اميدوار است که ناشران بزرگ (تجاري) پا پيش بگذارند، زيرا آنها توانايی بيشتری در عرضۀ کتاب دارند و دارای شبکۀ وسيع‌تری برای توزيع کتاب‌های ترجمه شده هستند
کميتۀ مزبور مبلغ ده هزار دلار اعطايی "جامعۀ آزاد" را برای تأمين هزينۀ ترجمۀ منتخبی از هر يک از اين کتاب‌ها و شرح اجمالی آنها صرف کرده است به اين اميد که ناشری را بتواند ترغيب به پذيرش اين تعهد نمايد. هال فسندن
(Hall Fessenden)
که رياست کميته را برعهده دارد مي‌گويد
اين نخستين بار است که چنين کاری در آمريکا انجام گرفته است؛ يعنی تهيۀ نمونۀ ترجمه و اعطای کمک هزينه‌ای به منظور ياری به چاپ و انتشار آنها از سوی يک مؤسسۀ غير انتفاعي. مترجمانی که برای اين سه اثر برگزيده شده‌اند عبارت اند از محمد رضا قانون‌پرور برای رمان اهل غرق، جوديت ام ويلکز برای جای خالی سلوچ، و رکسانا زند برای کريستين و کيد
پس از انتخاب کتاب‌ها و آمده شدن نمونۀ ترجمه‌ها، کميته از شارلوت شيدي، کارگزار ادبی مقيم نيويورک، درخواست کرد اين رمان‌ها را به ناشران عرضه کند، و او اين وظيفه را به رايگان بر عهده گرفت. آژانس وی نمايندۀ شماری از نويسندگان خارجی است، از جمله
لوران گوده
(Laurent Gaude)
که سال گذشته جايزۀ گنکور را ربود، دوميترو تپه‌نگ
(Dumitru Tepeneag)
نويسندۀ رومانيايي، و عکاس ايتاليايی اورنلا وورسپی
(Ornella Vorspi)
گرچه هنوز هیچ ناشری حاضر به چاپ و انتشار اين سه رمان نشده است، "کميتۀ بين‌المللی آزادی نشر" اخيراً برای کمک به هزينۀ انتشار و تبليغ کتاب ديگری که مؤسسۀ انتشاراتی
Arcade
واقع در نيويورک آمادۀ توزيع داشت، مبلغ ده هزار دلار در اختيار اين مؤسسه قرار داد. اين کتاب گزيده‌ای است از آثار نثر و شعر نويسندگان ايرانی به نام روزگار غريبی است، نازنين[٣] به گزينش و ويرايش ناهيد مظفري. انجمن قلم آمريکا به منظور بزرگداشت چاپ و انتشار اين کتاب در ماه آوريل، در جريان برنامۀ سالانۀ "صداهايی از تمامی دنيا: جشنوارۀ ادبيات جهانی نيويورک" در مانهاتان، از عده‌ای از نويسندگانی که آثارشان در اين کتاب آمده است دعوت کرد تا نوشتۀ خود را برای حضار بخوانند
----------------------------------------------------------------------------------------------
[١] Open Society Institute
[٢] National Endowment for the Arts
[٣] Strange Times, Dear: The PEN Anthology of Contemporary Iranian Literature
--------------------------------------------------------------------------
برگرفته از تارنمای اخبار روز با ویرایشی ناگزیر در نگاشت و سطربندی
CFIS

Wednesday, June 22, 2005

 

آذر بُرزین مهر (؟) در سبزوار


تازه ترين بررسي هاي باستان شناختي به كشف معماري هاي جديد در كنار يك آتشكده در سبزوار انجاميد كه احتمال وجود آتشكده معروف به آذر بُرزين مهر را در اين شهر قوت مي بخشد
پيش از اين بررسي ها درباره چهار طاقي مشهور به «خانه ی ديو» در روستاي «رِيوَند» در مركز دهستان باشتين وجود اين آتشكده را در سبزوار رد كرده بود. اما يافته هاي جديد باستان شناسان مدّعي وجود اين آتشكده در سبزوار است
محمد عبدالله زاده ثاني، باستان شناس اداره ميراث فرهنگي و گردشگري سبزوار گفت
تاكنون تصور بر اين بود كه اين چهار طاقي يك بناي سنگي بدون تزئينات است اما بررسي هاي جديد به شناسايي ملات گچ در داخل و بيرون اين بنا انجاميد. همچنين بقاياي معماري معروف به پاتاو كه محل عبادت روحانيون زرتشتي بوده است نيز در جريان اين بررسي ها شناسايي شد
در اين مطالعات كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي سبزوار موفّق به شناسايي در ورودي تالار و بقاياي معماري اَستودان (جای نگاهداری ِ استخوان مردگان در کنار دخمه) در اين آتشكده بر روي كوهي به نام ريوند شدند
عبدالله زاده ثاني گفت
براساس نظرات مستند «لازار فاني»،«كريستين سن» و «جكسن» آتشكده برزين مهر متعلق به كشاورزان دوران ساساني بوده و در شمال غربي ايالت نيشابور قرار داشته است. همچنين با توجه به بررسي هاي« فائق توحيدي» و ديگر باستان شناسان ايران و با در نظر گرفتن يافته هاي جديد احتمال وجود آتشكده در سبزوار قوت گرفته است
وي گفت
قرار گيري آتشكده بر روي اين كوه به شكل يك زيگورات است و بر خلاف تصور پيشين مبني بر باز بودن اطراف اين آتشكده، بررسي هاي جديد نشان مي دهد كه معماري هايي دراطراف اين بنا وجودداشته و راه دسترسي به آن بسيار سخت بوده است
كارشناسان ميراث فرهنگي و گردشگري سبزوار وجود ارتباط بين نيشابور و سبزوار را از ديگر دلايل اثبات اين ادعا مي دانند
عبدالله زاده ثاني گفت
در كنار اين آتشكده گياهي به نام ريواس وجود دارد كه طبق مدارك و شواهد موجود در دوره آريايي ها (هزاره اول تا سوم قبل از ميلاد) از اين گياه شرابي بنام هَومَه درست مي شد و در مراسم ديني و مذهبي آريايي ها مورد استفاده قرار مي گرفت. به نوشته ی برهان قاطع، به زبان سنسكريت نيز از اين افشره به نام سَومَه ياد شده است كه آن را با آبِ تركه ی انار مخلوط مي كردند و بر روي آتش مي پاشيدند
كارشناسان باتوجه به وجود آیين مشابهي در هند امروز بر آنند تا در بررسي هاي آتي خود ارتباط فرهنگي سبزوار با ايران مركزي، آسياي مركزي و هند را مورد بررسي قرار دهند. در اسناد و مدارك تاريخي ِ موجود در پنچ نقطه ی ايران از آذر برزين مهر ياد شده است كه از جمله آن مي توان به شهر كاشمر اشاره كرد. این آتشكده يكي از سه آتشكده‌ي مهم دوران ساسانيان بود كه به طبقه كشاورزان و دهقانان اختصاص داشت
برگرفته از تارنمای خبرگزاری ی میراث فرهنگی ی ایران

Tuesday, June 21, 2005

 

دو گزارش فرهنگی و هنری

همایشی با یاد ِ ده شب در انستیتو گوته، تهران - پاییز 1357

نخستين جشنواره «ادبيات و هنر» در آلمان برگزار مي شود: یاد شب های شعر انستیتو گوته
براي يادآوري و تكرار شب هاي شعر و سخن كه پيش از انقلاب از سوي انستيتو گوته آلمان در تهران برپا شد، به زودي برنامه اي با عنوان نخستين «جشنواره ادبيات و هنر» از سوي كانون نويسندگان ايران در تبعيد در شهر بندري هامبورگ برپا مي شود. در اين برنامه حدود 50 شاعر، نويسنده و منتقد ادبي اعم از ايراني و آلماني ضمن بازتاب ديدگاه هاي خود درباره شعر ادب و هنر، از وضعيت روزنامه نگاران، نويسندگان و به طور كلي اهل قلم در ايران هم سخن خواهند گفت. فريدون گيلاني مدير اين جشنواره و دبير كانون نويسندگان ايران در تبعيد به راديو فردا مي گويد
نخستين هدف ما اين بود كه شبهاي كانون نويسندگان ايران اينجا به صورتي در اين موقعيت حساس تاريخي تكرار شود. 38 شاعر، نويسنده و منتقد ايراني تبعيدي ، هفت شاعر و نويسنده آلماني، بوسنيايي، رومانيايي و مجار در اين برنامه شركت مي كنند و چهار كنسرت و تاتر خواهيم داشت
گزارش شهرام میریان از کُلن - برگرفته از تارنمای رادیو فردا
* * *
عروسک کوکی از : فروغ فرّخ زاد
نمايشگاه گروه نقاشي «حلقه» بر اساس «عروسك كوكی» فروغ فرخزاد - سه شنبه ۳۱ خرداد 1384
گروه حلقه شامل چهار دختر نقاش ایرانی، 42 نقاشی بر اساس شعر عروسک کوکی از مجموعه تولّدی دیگر سروده ی فروغ فرخزاد کشیده اند که نمایشگاه آن این روزها در تهران در حال برگزاری است. در این نمایشگاه که از 27 خرداد به مدت شش روز در گالری الهه برپاست، ساناز علوی، لیلا سنایی پور، الهام بیاتی و آزاده شرکت، احساس فروغ را در رنگهای خود جستجو کردند. این تصاویر که از فضایی رومانتیک برخوردار است، با ورود به رویاهای جمعی زنانه، زندگی زن ایرانی را در قالبی انتزاعی بازگو می کند
الهام بیاتی در رابطه با شکل گیری این نمایشگاه موضوعی می گوید
ما به خاطر ارتباط حسی که با این شعر برقرار کردیم، این موضوع را انتخاب کردیم
آزاد شركت نيز معتقد است که
عروسك كوكي يك معناي خيلي بزرگ به نام خوشبختي دارد
وی می افزاید که
گروه حلقه در پاییز امسال نمایشگاه موضوعی دیگری را در تهران برگزار خواهند کرد
گزارش ابراهیم سلیمانی از تهران ، برگرفته از تارنمای رادیو فردا
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یادآوری: برای خواندن ِ شعر ِ عروسک ِ کوکی نگاه کنید به تارنمای ِ زیر
http://www.iranonline.com/literature/forough/aroosak/index.html

Monday, June 20, 2005

 

همایش و نمایشگاه ِ شناخت ِ فرهنگ هخامنشی


نمایی از تخت جمشید / پرسپولیس

با سپاسگزاری از
Arshad Darab-Shah Meher Baria Attorney-at-Law
Vancouver, Canada
برای فرستادن ِ آگاهی نامه ی زیر به این دفتر
CFIS

A conference will be held on the Persian Achaemenid empire from 29th of September to 1st of October in the British Museum, in conjunction with the exhibition of the “Forgotten Empire: The World of Ancient Persia” held there from 8th of September 2005 till 8th of January 2006.
The conference is organized by the British Museum and the Iran Heritage Foundation and will discuss different issues of the Achaemenid era of Persia. The committee includes John Curtis, Farhad Hakimzadeh, Sam Moorhead, St. John Simpson, and Nigel Tallis.
According to the website of Iran Heritage Foundatio issues covered in the three-day conference include:
1. Problems with Achaemenid History - There are many unresolved issues in the history of the Achaemenid period and many areas for possible investigation. Topics that have been the focus of recent attention include the ethnicity of Cyrus, the significance of Gaumata’s rebellion, and the genealogy of Darius. Amongst subjects for future discussion might be the transition between the Median and Achaemenid periods and the apparent ease with which the empire was overthrown in 334-331 BC.
2. Kingship - In this section we will tackle royal imagery, the status of the king and religious symbolism.
3. Functions of Administration - There will be an opportunity here to discuss administrative texts, seals and sealings, coins, and other matters pertaining to administration.
4. Gender, Society and Ethnicity - In Achaemenid art representations of women are rare, but there are many references to women in the administrative texts and other sources. We hope to consider this phenomenon and look at the place of women in the Achaemenid court and in society, as well as looking at other socio-economic groups that may not feature largely in the exhibition.
5. Religion and Burial - Whether the Achaemenid kings were Zoroastrians, or whether they were simply believers in Ahuramazda, or whether they respected various gods, are still subjects that are hotly debated. Some scholars point to the various gods listed in the Elamite tablets from Persepolis, while others believe that important clues can be found in the religious ceremonies listed in the archives. Equally enigmatic is the diversity of burial customs attested in the Achaemenid Empire, none of which conform to orthodox Zoroastrian practice.
6. Army - In building and maintaining one of the largest empires in antiquity, the Persian army (and to a lesser extent the navy) played a key role. There have been a number of recent studies on these subjects and the conference will present an opportunity to review the current state of research.
7. Empire - There will be scope here to discuss the history, art and archaeology of outlying parts of the Empire.
8. Art and Material Culture - Papers will be welcomed on all aspects of Achaemenid art such as the reliefs and glazed brick decoration and on groups of small finds such as the controversial discoveries at Kalma-kareh.
9. Interface between Persia and Greece - This would be a particularly appropriate subject for discussion in the British Museum where it will be possible to contrast the objects in the special exhibition with the extensive collection of sculpture from Asia Minor (particularly Xanthos and Halicarnassus) and from Greece itself (notably the Parthenon). Subjects for discussion might include cultural interaction and biased Greek perceptions of Persia that still persist in the west.
10. Power and Politics - The Persian Empire is often characterised as being tyrannical and despotic in contrast to enlightened western-style democracy. It would be interesting to take a fresh look at this traditional stereotype particularly in the light of recent events in the Middle East.
11. Legacy - A good deal has been written about the “discovery” of Ancient Persia by western travellers and we would like to redress the balance by concentrating on the continuation of the tradition in Parthian and Sasanian times and in Islamic period sources, and on the revival in the Qajar and Pahlavi periods.
The conference is held simultaneously with the largest ever exhibition on the Achaemenid era held form 8th of September 2005 to 8th of January 2006 in the British Museum, entitled “Forgotten Empire: The World of Ancient Persia”. The items to be showcased in the exhibition include some of the finest pieces from the collections of The National Museum of Iran, many of which have not been seen outside Tehran before, as well as key pieces from the Louvre in Paris, the Vorderasiatisches (Ancient Near East Antiquities)>Museum in Berlin and the British Museum’s own significant collections.

 

پریشان روزگاری ی ِ کار ِ نشر ِ کتاب در ایران




اندر حکایت ِ حال ِ آن خواجه
1 که در حسرت "نَشر" نشست و کارش از "نَشر" به "حَشر" پیوست


خواجه ای از زُمره ی ایرانیان / بسته در کار ِ ادب عُمری میان
از همه چیز ِ جهان رُخ تافته / رامِش ِ جان در پژوهش یافته
مهر ِ ایران در دلش جوشان بُدی / در وفای ِ عهد ِ خود کوشان بُدی
هر زمان گفتی که : (ای ایران ِ من! / طبع ِ من، تاریخ ِ من، ایمان ِ من!) 2
مادر و پروردگار ِ پیر ِ من! / ای تو امّید ِ من و تدبیر ِ من
در پذیر این خدمت ِ فرزند را / واگُشای از پای ِ او هر بند را
*
خواجه روزی دفتری "ایران شناخت"3 / یافت، وان را با دل و با جان شناخت
دفتری دانش چو گنج ِ شایگان / کِش هر آن کس خواست، یابَد رایگان
بود در آن کاوِش ِ دانشوران / از همه سوی ِ جهان ِ بی کران
پس در آن وَرزید نقش ِ تَرجُمان / کرد اندر پارسی رازَش عیان
بست همّت زان سپس بر نشر ِ آن / تا سپارَد گنج را با مردمان
جُست از هرکس نشان ِ ناشری / همدلی، پیمان شناسی، قادری
سر به هر در زد به سودای ِ طلب / هیچ در بر وی نشد باز ای عجب
برنیامد یک سر از یک روزنه / ماند خواجه پشت ِ هر در یک تنه
دفتر ِ دانش به دستش بازماند / اشک حسرت از دو دیده برفشاند
*
روزی از سویی برآمد بانگَکی / کاست از اندوه ِ خواجه دانگَکی
مُدّعی گفتش: " بیاور دفترت / تا شوم در کار ِ نشرش یاوَرَت
عزم کردم جَزم تا نشرش دهم / عرضه بر ایران پژوهانش کُنَم
این منم طاووس ِ عِلّیین شده4 / بهر ِ این امر ِ مُهم تعیین شده
*
خواجه -- ناباور -- کمی دل شاد شد / بُرد این ظَنّ کز غمان آزادشد
مُدّعی را گفت: بس خوب آمدی! / وَه چه خوش هنگام و مطلوب آمدی
چشم بر راه ِ تو بودم مدّتی / تو فَرَج اندر قَفای ِ شدّتی
*
گفت و گویی کرد و پیمانی ببست / دفتر او را داد و خود یک سو نشست
با امید ِ وعده و قول و قرار / ماند کار ِ نشر را در انتظار
انتظارش لیک خود بیهوده بود / (از قضا سِرکَنگُبین صَفرا فَزود!)4
آنچه گفت آن مُدّعی روز ِ نُخُست / که: به سوی ِ نشر خواهم راه جُست
بود لافی از پی ِ بازار ِ خویش / بُرد دفتر را به حبس انبار ِ خویش
دفتر ِ دانش به مَحبَس خاک خورد / خواجه را خون در رگ ِ همّت فَسُرد
رفت ده سالی بدین بیهودگی / ای شگفت از این به مَحبَس بودگی
ناشر ِ بی"نشر" هرگز کس ندید / (این چُنین <ناشر> خدا هم نافَرید!)4
هرچه خواجه برکشید آه و فَغان / "مُدّعی" نشنُفت بانگ ِ "اَلاَمان
خواجه بر آن شد که رفتاری کند / چاره ای اندیشد و کاری کند
رفت نزد ِ داوری فریاد کرد / تا که دفتر را ز "حبس" آزادکرد
برگرفت آن را به خلوت درنشست / زان تلاش ِ بی ثمر طَرفی نَبَست
چون از آن صبر ِ گَران خیری ندید / رشته ی ِ امّید از نشرش بُرید
*
بار ِ دیگر بانگی آمد خواجه را / که: بیاور دفتر، از خلوت درآ
گفت آن نوآمده زان سوی ِ شهر/ خواجه را که: از کار کردی از چه قهر؟
دفترت را من کنم نشری گُزین / درخور ِ ایران که بادَش آفرین
وعده دادش با زبانی چرب و نرم / شد پذیرا دفترش را گر م ِ گرم
خواجه یک بار ِ دگر هم خام شد / خود به پای ِ خویشتن در دام شد
بست پیمان و به امّیدَش نشست / لیک نامَد هیچ جُز بادَش به دست
این یکی هم باز در سودای ِ خویش / نشر را ننهاد گامی نیز پیش
عاقبت از یاد بُرد آن وعده هاش / آن سخن گفتن به گرمی ز ابتداش
آتش ِ روز ِ نُخُستش درفَسُرد / ماند خاکستر به جا، آتش بمُرد
چون دو سال از بستن ِ پیمان گذشت / گِرد ِ کار ِ نشر ِ دفتر می نگشت
حُرمَت ِ پیمان به زیر ِ پا نهاد! / بار را در نیمه ره بر جا نهاد
گشت خواجه زین فَضیحَت غم زده / چون مصیبت دیدگان ماتم زده
بار ِ دیگر ماند او دفتر به دست / در حصار ِ تنگ ِ تنهایی نشست
دیگرش سودای ِ کار از دست رفت / از دلش شور ِ هر آنچه هست، رفت
*
روزی آمد بازَش آوایی دگر / کِش برانگیزد به سودایی دگر
ناشری دیگر ندایی تازه داد / مُژده ها از سعی ِ بی اندازه داد
وعده با قید ِ زمان همراه کرد / خواجه را از سِیر ِ کار آگاه کرد
داشت با وی مدّتی گفت و شنود / پیچ و تاب ِ راه را تبیین نمود
گفت از رنج و زیان در کار ِ نشر / هر زمان باری گران سربار ِ نشر
لیک بر پیمان ِ خود تأکید کرد / قول را پیشینه اش تأیید کرد
خواجه همدل شد بدو، امیدوار / که برآید خود از این پوینده کار
شادمان شد از نوید ِ وصل ِ یار / بو که این بارَش نشیند گُل به بار
بُرد از یاد آن سراب ِ سال ها / رفته در مُرداب، آب ِ سال ها
در جَبین ِ کشتی ی ِ پیچان ز موج / دید نور ِ رستگاری تا به اوج
بُرد دَم در سینه، دیگر دَم نَزَد / صبر پیشه کرد و دَم از غم نزد
بست پیمانی ز نو از بهر ِ نشر / تا که گردد شهروند ِ شهر ِ نشر
روز و شب را لحظه لحظه برشمرد/ تا که سالی را بدین سان درسپرد
طی شد آن مُهلت که ناشر داده بود / اندر آن پیمان و آن گفت و شنود
لیک پیغامی نیامد دل گُشا / که: بیا ای خواجه! شادان شو! بیا
دفترت آوازه در ایران گرفت / رنج طی شد، کار ِ تو سامان گرفت
*
خواجه گیج و مَنگ و حیران مانده بود / از کتاب و نشر و از گفت و شنود
گفت روزی ناشرش چون همدلان / او که بود از زُمره ی کارآگهان
خواجه جان! بیهوده در حیرت مَمان! / کار را آن گونه هم آسان مدان
نیستم من در پی کار ِ خلاف / بسته پیمان با تو بی لاف و گزاف
لیک در انبار ِ من کاغذ نماند/ کس کتاب ِ تازه ای از من نخواند
بود پیش از این دگرسان کار ِ من / کاغذ ِ آماده در انبار ِ من
هر کتابی کِش زمان ِ نشر بود / همچو خورشید از افق رُخ می نمود
لیک اکنون روزگار ِ مِحنَت است! / سودجویان را به ما صد منّت است
هست کاغذ، لیک بازارش سیاه! / کس به گردن می نگیرد این گناه
دست یابیدن به کاغذ در وطن / (گاو ِ نر می خواهد و مرد ِ کهن!)5
هست کاغذ در کف ِ جمعی بخیل / (دست ِ ما کوتاه و خرما بر نخیل!)5
راه ما باریک و تاریک است و تنگ! / (تا به حَشر این قافله لنگ است، لنگ!)5
*
خواجه بشنید این حکایت خیره ماند / سینه اش پُر آه و چشمش تیره ماند
سخت غمگین رو به یاری کرد و گفت / آنچه را یک عمر در دل می نهفت
هان! مَپنداری که ما دل مُرده ایم / "(از غم ِ بی آلتی افسرده <ایم>)"4
آلت ِ ما را همین کاغذ مدان / جُزء جُزء ِ قصّه تا پایان بخوان
آلت ِ ما جُز قلم آزادی است / این دو تا بُنیاد ِ هر آبادی است
گر قلم خشکید و دفتر خاک خورد / جهل شد پیروز و دانش جان سپرد
ور قلم در کار و آزادی رواست / حرف ِ نادان زان سپس باد ِ هواست
نشر ِ ما بیمار و کار ِ ماست زار! / این مرض از ما برآرد خود دمار
هیچ ملّت نیست بی فرهنگ شاد / مُلک ِ بی ناشر کجا فرهنگ زاد؟
این که ما داریم نامش نشر نیست / وعده هایش جُز به روز ِ حَشر نیست
با شتاب ِ این زمان کِی درخورَد؟ / عاقبت ما را به ترکستان بَرَد
تا که کار ِ نشر بر این پایه است / حاصل ِ دانش شکار ِ سایه است
هست دنیا در شتاب و ما به خواب / یک به یک از بی کتابی در عذاب
گر نجنبیم این زمان از جای ِ خویش / کِی دگر ما را بُوَد پروای ِ خویش؟
سیل ِ هستی می کَنَد بُنیاد ِ ما / مَحو گردد از جهان خود یاد ِ ما

بازگفتم شِمّه ای از کار ِ نشر / یک حکایت از تن ِ بیمار ِ نشر
خود مُفَصّل را از این مُجمَل بخوان / آنچه را دانستنی باشد، بدان
مختصر گفتم ترا بی بسط و شرح / تا کنم تنها حدیث ِ درد، طرح
شرح ِ این هجران و این خون ِ جگر / این زمان بگذار تا وقت ِ دگر! 4
جلیل دوستخواه
تانزویل، کوینزلند – استرالیا
1383 زمستان
----------------------------------------------------------------------------------------------
1
این مثنوی که بیانگر بخشی از پریشان روزگاری ی ِ کار ِ چاپ و نشر ِ کتاب در ایران ِ امروز است، نُخُستین بار در شماره ی
یکصد و نود و دوم ماهنامه ی جهان کتاب، تهران - نوروز 1384 به چاپ رسید و اکنون با اندکی ویرایش در این جا بازآورده می شود
2
گُفتاوَرد از ابوالقاسم لاهوتی است
3
ایران شناخت نام مجموعه ی بیست گفتار ایران شناختی از دانشمندان ایران شناس نامدار جهان است که برای بزرگداشت استاد ایران شناس ممتاز آمریکایی آ. و. و. جَکسُن نشریافته است. ترجمه ی فارسی ی نگارنده از این مجموعه، پانزده سال است که در میان ناشران دست به دست می گردد و هنوز هم در صف ِ انتظار مانده است
4
گُفتاوِرد از مثنوی ی ِ جلال الدّین محمّد مولوی است
5
زبانزد و مثل رایج در میان مردم است

Saturday, June 18, 2005

 

گنجینه ی آزمونهای مردی از عمق ِ اجتماع



محمّد علی کاروان پور
خاطرات هشتاد سال فراز و نشیب دوران
کتاب یکم و دوم
رُقعی، سخت جلد با روکش
نهصد و هفده صفحه متن + سی و سه صفحه تصویر
نشر ِ پُرسش، آبادان و اصفهان - 1381
این کتاب دو جلدی ی ارزشمند، به لطف ِ نویسنده به تازگی به این دفتر رسیده است
نگارنده ی این خاطرات، نه از جَرگه ی اهل قلم و از نامداران این گروه؛ بلکه مردی ساده و بی ادّعا و رنج آزموده و تن و جان فرسوده و تجربه اندوخته از عُمق ِ اجتماع است که اکنون با نگاهداشتن ِ ساختار ِ ذهنی ی ِ خود در فرآیند زندگانی ی هشتاد ساله اش، دست به قلم برده است تا برآیند ِ آزمونها و آموخته های خود در دانشگاه اجتماع و تلخ و شیرین ِ تجربه هایش در پیچ و تاب های زندگی را با خوانندگان کتابش در میان بگذارد
از کتاب کاروان پور نمی توان و نباید مجموعه خاطره های سامانمند و شُسته رُفته و ساخته و پرداخته و ویراسته ی یک به اصطلاح "روشنفکر" را توقّع داشت. این اثر را باید به همین سان که هست و در "گونه" ی ِ ویژه اش دید و بررسید و ارزیابید و ردیف و جای سزاوار ِ آن را بازشناخت
زبان و بیان نویسنده ی این کتاب، چشم پوشیده از درون مایه ی سخن و پیامش و فراتر از گُفتاوَردهای فراوانش از سروده های شاعران و سخنوران نامدار و نیز رویکردهایش به بخشی از پژوهش های ایران شناختی و شاهنامه پژوهی ی نامداران این زمینه ها، زبان ِ ناب ِ توده و بیانگر ِ همه ی سویه ها و ویژگی های ِ "فرهنگ ِ توده" است؛ بی آن که از پالایه ی ِ پژوهش ِ یک فرهنگ ِ توده شناس ِ درس آموخته گذشته و رنگ و اَنگ ِ ساختگی ی ِ به اصطلاح "روشنفکرانه" به خود گرفته و دچار دیگردیسگی شده باشد. بر این پایه، ما در این اثر، گنجینه ی ارزشمندی از دستاوردهای ذهن و زبان ساده ترین و ناب ترین لایه های جامعه ی ایران در سده ی اخیر و با پشتوانه ی سرشار ِ یادمانده های از روزگاران ِ پیشین را در دیدرَس داریم که می تواند درون مایه ی پژوهشی سزاوار در راستای ِ شناخت ِ درست ِ این سویه از زندگی ِ ایرانیان باشد
نقطه ی فرازین ِ زندگی و پویش و کوشش ِ اجتماعی و فرهنگی ی نگارنده ی این مجموعه، رویکرد ِ مهرورزانه ی او به فردوسی و شاهنامه و کُنِشی بی دریغ و ایثارگرانه در پی ریزی ی نهادی به نام ِ بُنیاد ِ فرهنگی ِ فردوسی در شهر ِ زادگاه و پرورشگاهش اصفهان است که همه ی توش و توان او در دهه های اخیر، صرف ِ آن گردیده است. او همه ی فراهم آورده و اندوخته ی عمری کار و تلاش ِ سخت کوشانه اش را یکجا در طَبَق ِ اخلاص و ارادت نهاده و برای تحقّق بخشیدن به آرزوی دیرینه اش، عاشقانه تقدیم پیشگاه والای فردوسی ی بزرگ و مردم ایران کرده است
بر پایه ی این اقدام ایران دوستانه ی او و پی گیری هایش و نیز همدلی و همگامی ی شماری از نامداران و فرهیختگان اصفهانی، این طرح غرورانگیز ایران دوستانه به تصویب شهرداری ی اصفهان رسیده و در دهه ی گذشته بخشی از ساختمان ِ بُنیاد فردوسی در کرانه ی زاینده رود و در چشم انداز ِ پُل ِ باستانی ی شهرستان برافراشته شده و به سرانجام رسانیدن آن در دستور کار است. چُنین باد
نمودار طرح ساختمان بُنیاد در تصویر روکش جلد کتاب (تصویر بالای این بررسی) دیده می شود
بیشتر تصویرهای رنگین ِ چاپ شده در پایان جلد دوم، نمایشگر اثرهای هنری ی ِ ارزشمندی است که مولّف کتاب، عمری به فراهم آوردن ِ آنها سرگرم بوده و قصد دارد که پس از پایان کار ِ ساختمان و گُشایش بُنیاد فرهنگی ِ فردوسی، همه را به موزه ی بُنیاد بسپارد. افزون بر آن، شمار ِ زیادی کتاب نیز که یا خود گردآورده و یا به بُنیاد هدیه شده است در مجموعه ی اندوخته ی او جای دارد که قرارست هسته ی اصلی ی کتابخانه ی بزرگ ِ بُنیاد را تشکیل دهد. نویسنده ی این سطرها هم، کتابخانه ی شخصی ی ِ خود در اصفهان را یکجا به بُنیاد پیشکش کرده است

 

Thursday, June 16, 2005

 

کِلک ِ 34 - ویژه نامه ی ِ اکبر رادی

ماهنامه ی فرهنگی، هنری و اجتماعی ی کِلک به سردبیری ی میرکسری حاج سیّد جوادی شاعر ِ "کم گوی و گُزیده گوی"، شماره ی 34 دوره ی جدید (شماره ی 154 پی در پی)، تهران - اردیبهشت و خرداد 1384 دیروز به این دفتر رسید
نزدیک به دو سوم صفحه های 60 گانه ی این شماره، ویژه نامه ی شناخت و بزرگداشت ِ اکبر رادی نمایشنامه نویس پرکار و سرشار و نامدار همروزگار مان است. در این ویژه نامه، افزون بر خودزندگی نامه ی کوتاه رادی و کتاب شناخت ِ کارهایش، ده گفتار نیز از دیگران در تحلیل و شناخت سویه های گوناگون کارهای این هنرمند و ارزیابی ی ارزشهای کارنامه ی چند دهه پویش و کوشش هنری ی وی به چاپ رسیده است
بازمانده ی برگهای این دفتر نیز فراگیر داستانها و شعرها و پژوهشهای خواندنی و مانند همه ی دفترهای کِلک سودمند و رهنمون برای همه ی دوستداران فرهنگ ایران و جهان است
ما نشر این مجموعه ی دانش و پژوهش و هنر و فرهنگ را به میرکسری حاج سیّدجوادی و همه ی همکاران پویا و کوشای او شادباش می گوییم و کامیابی ی بیشتر ایشان را در این کُنِش ِ نیک و فرخنده خواستاریم

 

بررسی ِ کتاب در غُرفه ی آخِر

دیروز از بررسی کتاب و پانزده سالگی اش سخن گفتیم و امروز افزون بر ویرایشی دوباره در آن یادداشت، از بخش انگلیسی این فصلنامه یادکردیم. امّا چند دقیقه بعد خبر یافتیم که نویسنده و پژوهنده ی ارجمند بانو ملیحه تیره گل در تارنمای خود به نام غُرفه ی آخر، در گفتاری شیوا به بررسی کتاب پرداخته و گفتنی هایی خواندنی درباره ی آن نوشته اند
ما همه ی دوستداران ایران و فرهنگ و ادب آن را به خواندن این گفتار بانو تیره گل و دیگر بخش های ارزنده ی تارنمای ایشان فرا می خوانیم و پویایی و کامیابی ی خود ایشان را در فروزان نگاه داشتن ِ این مشعل فرهنگی، آرزو می کنیم
نشانی ی غُرفه ی آخر در شبکه ی جهانی ی رسانه های الکترونیک چُنین است
http://www.mtirehgol.com

 

 

بررسی ِ کتاب - بخش انگلیسی

در یادداشت دیروز، اشاره به بخش انگلیسی ی ِ بررسی کتاب از قلم افتاد. این فصلنامه در هر یک از دفترهای خود بخشی را نیز ویژه ی چاپ گفتارها یا داستان ها یا شعرهایی به زبان انگلیسی می کند که در آن میان ترجمه ی اثرهایی از شاعران و نویسندگان ایران ( به ویژه همروزگاران) چشم گیرست و از دیدگاه انگلیسی زبانان دریچه ای برای راه یابی به گُستره ی ادب ایران به شمار می آید و برای فارسی زبانان نیز آیینه است که می توانند در آن تصویرهایی از ادب زبان مادری ی ِ خویش را در عرصه ی ِ زبان جهان شمول ِ انگلیسی بنگرند
در بخش انگلیسی ی ِ این دفتر بررسی کتاب، نقدی بر اجرای میترا اخوان از نمایشنامه ی "پیش از ناشتایی" اثر یوجین اُنیل
Befor Breakfast, A play by Eugene O'Neil
را می خوانیم که نویسنده ی آن
Zaman Stanizai
است
افزون بر این، ترجمه ی پنج شعر از نیما یوشیج، احمد شاملو، سیمین بهبهانی، مهدی حمیدی و نادر نادرپور را در زیر ِ عنوان
Modern Persian Literature in Translation
می خوانیم که مترجم آنها
Zara Houshmand
است
* * *
در صفحه ی پشت ِ جلد این دفتر بررسی کتاب (که در تصویر همراه این یادداشت دیده می شود) تصویری از یک تندیس سفالین (سرامیک) اثر مهناز روشنگر به چاپ رسیده است که در مجموعه ی "مسعود بی نیاز" نگاهداری می شود

 

پویایی و کوشایی در گستره ی ِ هنر و ادب و فرهنگ






فصلنامه ی بررسی کتاب به پانزدهمین سال دوره ی جدید ِ نشر خود رسید و چهل و چهارمین دفتر آن در خرداد ماه امسال منتشرشد. این نشریّه ی ارجمند و فرهیخته که نخستین دوره ی آن بیش از سه دهه ی پیش از این به همّت مجید روشنگر در تهران نشریافت و بیشتر در حوزه ی کتاب شناسی جای داشت، در دوره ی دوم نه تنها خویشکاری ی پیشین خود را فرو نگذاشت؛ بلکه در گُستره ی فرهنگ و هنر و ادب به مفهوم فراگیر ِ آن کُنِشوَر شد و به ویژه ادب ِ مهاجرت ایرانیان را در چشم انداز خود جای داد
پایداری و بردباری ی ستودنی ی روشنگر در نشر این دفتر فرزانگی و اندیشه و هنر به رغم دشواری ها و تنگناهایی که گریبان گیر او بود و هست، توانست آن را به نشریّه ای پیشرو و روزآمد تبدیل کند که پیوسته راه کمال جویی را پیموده و همکاری ی قلمی (و تا حدّی مالی) شمار زیادی از ایرانیان درون مرزی و برون مرزی را به خود جلب کند
در شماره ی تازه ی بررسی کتاب، گفتارها و نقدها و شعرها و داستانها و ترجمه های خواندنی و ارزشمندی به چاپ رسیده است که فهرست آنها در تصویر روی جلد آن به چشم می خورد
در صفحه ی سوم جلد این دفتر، یادی سزاوار شده است از شاهرخ مسکوب، شاهین بلندپرواز اندیشه و فرهنگ ایرانی همراه با دو تصویر از جوانی و کهن سالی ِ او و نیز این سخن ِ یادمانی و دردمندانه ی او در گلایه از رنج و شکنج ِ غُربت که خود به شعری شیوا می ماند
سالهای دوری به کُندی می گذرد. امید بازگشتن نیست. اگر هم باشد، نه من آنم که بودم و نه ایران همان ست که بود ... دلم برای کوههای وطنم تنگ شده! - از کتاب روزها در راه، یادداشت ِ روز 10/5/1988
ما آغاز پانزده سالگی ِ بررسی کتاب را به مجید گرامی و همه ی همکارانش شادباش می گوییم و پویایی و پایداری شان را در این راه فرخنده آرزو می کنیم

 

احمد شاملو

در آستانه پنجمین سال خاموشی زنده یاد احمد شاملو نمایشنامه ای نمادین از این شاعر با نام «خروس زری، پیرهن پری» در شهر کلن آلمان به کارگردانی اصغر نصرتی بر صحنه آمد. ساحل بدرود، آزاده داربویی و شیما راد نقش آفرینان این اثر نمایشی بودند. این اثر نمایشی را احمد شاملو 24 سال پیش به شکل نوار کاست برای کودکان بوجود آورد. ساحل بدرود در مورد نقشش می گوید در نقش روباه بازی کرده. وی که یکی از هنرمندان فعال در آلمان است می گوید در نقش روباه تمامی سعیش بر آن بود که به طریقی خروس را از لانه اش بیرون بکشد و خروس برای چندمین بار گول می خورد. به گفته خانم بدرود این چیزی است که در اجتماع ما بسیار دیده می شود و تمام اشتباهات را دوباره و دوباره تکرار می کنیم. آزاده داربویی که نقش خروس زری را بازی کرده می گوید نقش وی در اصل نمود شخصیت ساده لوح و مهربان است. خانم شیما راد نیز که در نقش گربه ظاهر شده می گوید این شخصیت بسیار پررو است و حاضر به پذیرش اشتباهاتش نیست. شهرام ميريان - كلن- رادیو فردا

Wednesday, June 15, 2005

 

چهل و یکمین بُخارا


شماره ۴۱ مجله بخارا منتشر شده است. در اين شماره به دو شخصيت معتبر ادب و فرهنگ كشور پرداخته شده است. در ابتداى ماهنامه بخارا يادداشت هايى از نويسندگان ايرانى راجع به جلال ستارى، اسطوره شناس چاپ شده است. در پايان مجله نيز يادداشت ها و يادمان هايى به مناسبت درگذشت شاهرخ مسكوب آمده است.نقد ادبى، ايران شناسى، شعر فارسى، ادبيات افغانستان، مصاحبه و معرفى كتاب از ديگر بخش هاى مجله ادبى و فرهنگى بخارا محسوب مى شود. با هم بخش پايانى مصاحبه اى را كه با جلال ستارى انجام شده و در بخاراى اين شماره چاپ شده است مى خوانيم
آن چيزى كه متاسفانه گويى هنوز به آن توجه نداريم اين است كه اول بايد ملى باشيم و بعد بين المللى ولى گويى ما مى خواهيم از جهانى شدن شروع كنيم و اين نمى شود. اول بايد خودمان باشيم. خيام، فردوسى، حافظ و مولانا... نيامدند براى جهان بنويسند، براى ما نوشتند، براى ايران نوشتند. اينها اول حافظ شدند، خيام شدند، فردوسى شدند، سعدى شدند، بعد اروپا را تسخير كردند. اما توجه من به سنت و آئين و فرهنگ خودم، توجه به شىءاى موزه اى نيست و هميشه گفته ام كه بايد اينها را نو كرد. از نو خلق كرد. به عنوان مثال البته تعزيه را به صورت تعزيه بايد حفظ كرد ولى بايد ببينيم چگونه ممكن است تعزيه را دستاورد كار نو كرد. به همين دليل من سنگ آقاى على اصغر دشتى را به سينه مى زنم. براى اينكه مى بينم او كسى است كه تعزيه را به شازده كوچولوى سنت اگزوپرى و دون كيشوت تبديل كرد. به همين دليل سريال روز دهم يا فيلم ظهر عاشورا براى من مهم هستند
اين است كه وقتى بنده به اين مسائل فرهنگى توجه مى كنم به خاطر اين است كه اعتقاد راسخ دارم به اينكه اگر ايران در حال حاضر، در جايى حرفى براى گفتن داشته باشد، هنوز، هنوز فرهنگ غنى آن است. اما متاسفانه نوآورى هاى ما و ابتكارات ما در زمينه فرهنگى نسبت به توانايى و پتانسيل فرهنگ ما بسيار ضعيف است
بخاراى چهل و يكم در ۴۸۰ صفحه و با قيمت سه هزار تومان منتشر شده است

برگرفته از: روزنامه ی ِ شرق، تهران - بامداد پنجشنبه 26 خرداد 1384



 

جایزه ی ِ امسال ِ مجلّه ی ِ "ا ِل" برای ِ یک بانوی ایرانی

مجلّه ی "ا ِل" چاپ فرانسه، هر سال سه جایزه ادبی به کتابهای رمان، رمان پلیسی و غیر رمان اعطا می کند. داوران این جوایز خوانندگان این مجله هستند. جایزه کتاب غیرداستانی امسال به دکتر آذر نفیسی و کتابش لولیتا خوانی در تهران اهدا شد. دکتر آذر
نفیسی در مورد این جایزه می گوید: "اهمیّت این جایزه در این است که خوانندگان کتابها آن را اعطا می کنند." وی می افزاید
که : "در این مراسم، نخست نویسندگان با خوانندگانی که در گروه داوران مجلّه حضور دارند دیدار می کنند و پس از پرسش و پاسخ، جایزه بدانها اعطا می شود." بانو نفیسی می گوید: "دو جایزه ی دیگر امسال در دو زمینه ی رُمان و رُمان ِ پلیسی به دو نویسنده ی فرانسوی داده شد." وی می افزاید: "مساله ای که برای من جالب بود، این بود که چه گونه ادبیّات واقعا در وَرای ِ محدودیّت های مرزی و قومی می رود و برای آنها (داوران) جالب بود که چه گونه دانشجویان در ایران علاقه مند به ادبیّات و خصوصا ادبیّات غرب هستند ." شهران طبری - رادیو فردا - لندن

Tuesday, June 14, 2005

 

Persian Gulf through Google

Dear All,
One of our Persia-based members Reza Zakeri has a great idea !
As you remember in the conflict between National Geographic and Persian community some people created GOOGLE BOBM and if you typed ARABIAN GULF in Google you find a page with this text :

The Gulf You Are Looking For Does Not Exist. Try Persian Gulf

We have to keep this page: http://arabian-gulf.info/ as the first result for Arabian Gulf in Google forever. If you make it as your homepage it would be great help. We have already done!

So please do not miss the time and do that now.

Best Regards
Pejman
-----------------------------


با سپاس از پژمان اکبرزاده برای نگارش متن و دکتر کاظم ابهری برای فرستادن ِ آن به این دفتر
CFIS

Sunday, June 12, 2005

 

فارسی ی ِ دَری یا دَری؟ پیشینه و زمینه

"Dari" has two connotations:

(1) Persian being officially called as "Dari" by the Afghan Government some 60 years ago on political grounds, only to separate its Persian-speaking people, then called "Fârsi-wân," literally "Guardians-of-Persian," from "Persia -- Fârs/Pârs" of Iran. If you mean this, it is Persian and nothing else. The name "Dari" historically comes from the Sassanian times and it means "Royal." In the Persian literature, "Farsi-ye/Parsi-ye Dari" for the correct form of the language as separate from various dialects from the Iraqi to the Chinese borders. It is equivalent to "King's/Queen's English" as distinguished from the dialects in Scotland, Ireland, North America and elsewhere. Of course, the original motivators of the Afghan Government move, I knew two of the top in the Kabul University, gave another "folk " derivation -- "belonging to "darrah -- valley" of Afghanistan! By the way I told them then if it were that, then it should have been pronounced as "darraî" or if softened, 'darri," not "Dari" that links it to the [Sassanian] Royal Court.

(2) "Dari" is used by the Zoroastrians of Yazd and Kerman to name their Iranian dialect. It is a Central Iranian dialect, once spoken from Yazd to Qom and Kashan in the north and Isfahan in the west. The people of Nâyin, Natanz, Abyâneh, and the surrounding areas, all now Muslims, speak the same dialect. They call it Nâyini, Natanzi and Abyâne-yi.

Please, clarify the above and then we hope to be of some constructive service to your wonderful project.

Best of wishes,

Ali A. Jafarey
Buena Park, Orange County, California
---------------------------------------------
با سپاس از دوست ارجمند، استاد دکتر علی اکبر جعفری که این روشنگری ی سودمند را به دفتر کانون فرستادند
CFIS

Saturday, June 11, 2005

 

ساسانیکا ، برنامه ی گسترده ی پژوهش در تاریخ ساسانیان

ساسانیکا نام یک برنامه و طرح پژوهش دانشگاهی ی ِ امروزین در گُستره ی ِ جهان و با همکاری و همگامی ی شمار زیادی از پژوهشگران ایرانی و جُز ایرانی، به سرپرستی ی دکتر تورج دریایی استاد دانشگاه فولرتن در آمریکاست
برای آشنایی با این برنامه ی ویژه ی شناخت سویه های گوناگون فرهنگ و تاریخ
دوره ی مهمّ ِ شهریاری و فرمانروایی ی ساسانیان و دست یابی به کلیدهای راه یابی به این پژوهش ارزنده و سودمند، می توان به
http://www.sasanika.com
روی آورد و افزون بر همه ی آگاهی ها در این راستا، با فصلنامه ی نامه ی ایران باستان به دو زبان فارسی و انگلیسی نیز آشنا شد و با مطالعه ی دستاورد ِ این پژوهشها از داوری های سطحی و احساسی و خیال بافی در باره ی فرهنگ ایران باستان رهایی یافت و به برداشت های درست ِ دانشی و پژوهشی و دارای خاستگاه و پُشتوانه و سند و مدرک با اعتبار روی آورد

 

درآمدی بر تاریخ ِ سیاسی ی ِ روزگار ِ ساسانیان


به دلیل ارزشمندی و آموزندگی ی پژوهش دکتر دریایی در باره ی بخش مهمّی از تاریخ باستانی ی ایران، مطلب زیر را که در تارنمای پیشین ِ کانون درج شده بود، در این جا بازمی آوریم

Many thanks to Dr. Touraj Daryaee for sending the following notice to the
CFIS.


An Introduction to the Sasanian Political History

http://www.sasanika.com/pdf/Sasanian%20History%20for%20Sasanika-2.pdf

please visit
www.sasanika.com

Touraj Daryaee
Fullerton, Southern California

 

گُفتمان زبان فارسی ی دری در گُستره ی ِ جهان

Thanks to Mrs. Naghme Najmi (نغمه نجمی)who kindly sent the following information to CFIS.
---------------------------------

From: wamai kihingu <http://au.f511.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=wamaik@yahoo.com&YY=15821&order=down&sort=date&pos=0&view=a&head=f>
Cc: jedwards@nflc.org
Date: Wed Jun 8, 2005 11:43pm
Subject: Dari Language Speakers

Hello Jane!
I have read your mail about your project. I am aKenyan young men and I am very interested in yourproject. I speak Farsi/Persian and I have beenteaching it for the last 3 years. I know Dari is notexactly Persian but it's a language spoken inAfghanistan and it has a lot of similarities withPersian.Let me know what I can do for you. I also speak andteach: French, English, Kiswahili. I speak staggeringJapanese and I am currently learning German.I manage a small language school in Nairobi - Kenya.
Yours truly,
KINGS KIHINGU WAMAI,Nairobi, Kenya
------------------------------

Dear Sir,
I, Naghma Najmi born in karachi , married & living in Iran know dari language & if I can be of any help , am ready to help you launch the Dari language project.
Kind regards,
Nagma Najmi,Tehran, Iran.
----------------------------------------

bpastakia@aol.com wrote:
To Whom It May Concern:
My name is Jane Edwards, and I work for the National Foreign Language Center at the University of Maryland. Currently, we are working on a project called LangNet. LangNet is a sophisticated, web-based content management system that helps learners improve and reinforce their reading and listening skills in foreign languages. We focus on less commonly taught languages. This year, we will be working with the Dari language. We are currently looking for several individuals to help us launch the Dari project. Specifically, we need educated, native Dari speakers to create online activities in the Dari language using the software we provide. We also need Dari speakers to find authentic Dari audio passages, to record audio files, and to perform various editing tasks. If you are interested in working with us or if you know a qualified candidate who would be interested in working with us please contact me via email at http://au.f511.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=jedwards@nflc.org&YY=35714&order=down&sort=date&pos=0&view=a&head=f or via telephone at (301) 405-9633. Sincerely, Jane A. EdwardsProgram CoordinatorNational Foreign Language Center Jane EdwardsProgram CoordinatorNational Foreign Language Center at the University of MarylandPatapsco Building5201 Paint Branch Parkway, Suite 2132College Park, MD 20742NEW PHONE NUMBER: (301) 405-9633 Fax: (301) 405-9829

Friday, June 10, 2005

 

شاملو غریب در میهن و آشنا در سرزمین های دور

احمد شاملو، شاعر سرآمد و توانای معاصر نه تنها در میان فرهیختگان و هنردوستان کشورهایی که آشنایی و الفت دیرینه ای با فرهنگ و ادب ایرانی دارند، بلکه در سرزمین دوری همچون زلاند نو نیوزیلند) و بومیان آن مائوریها نیز چهره ای شناخته و ستودنی است )
هفته ی پیش، کانال تلویزیونی ی ویژه ی مائوریها فیلم زندگی ی احمد شاملو ساخته ی بهمن مقصودلو را به زبان فارسی و با زیرنوشت ِ انگلیسی در یکی از برنامه های فرهنگی ی خود پخش کرد و به ارج گزاری و بزرگداشت شاعر بزرگ ایرانی پرداخت
* * *
از سوی دیگر، همین چندی پیش آگاهی یافتیم که یک هم میهن (؟!) شاملو (شخصی مشهور به جامعه شناس) در نوشتاری تاسف انگیز به دشنام گویی و تهمت زدن به شاعر نامدار روزگارمان پرداخته و کوشیده است تا چهره ی راستین هنرمند و شاعر آزاده را مغشوش گرداند
به راستی در برابر چنین تلاش های رسوایی، چه می توان گفت بهتر از آنچه خواجه ی بزرگ شیراز گفت
جای آن است که خون موج زند در دل ِ لَعل / زین تَغابُن که خَزَف می شکند بازارش
------------------------------------------
با سپاس از آقای بهروز بیگدلی که خبر پخش فیلم زندگی ی شاملو در تلویزیون مائوریها را از نیوزیلند به این دفتر فرستادند

 

Sixth Biennal Conference on Iranian Studies

Thanks to Mr. Hamid Akbari from ISIS who sent a copy of the following Announcement to this Center.

CFIS
----------------------------------------------------------------------------
Announcement/Call for Papers

Sixth Biennial Conference on Iranian Studies

organized by the

International Society for Iranian Studies (ISIS),
Iran Heritage Foundation (IHF)
and the
London Middle East Institute (LMEI)

3-5 August 2006
School of Oriental and African Studies, University of London

The conference will take place immediately after the Centenary Conference on the Iranian Constitutional Revolution, which will be organized by the Iran Heritage Foundation and the University of Oxford and held 30 July–2 August 2006 at Oxford.

The Programme Committee welcomes contributions in all fields of Iranian studies, especially new areas of investigation and/or novel approaches to traditional fields. Ordinarily four papers are presented at a panel, and those wishing to submit a proposal for a pre-arranged panel should provide four abstracts and the name of a discussant in their proposals. The primary language of the conference will be English and scholars are strongly encouraged to use that language, but proposals for papers in Persian will be considered as well. However, no proposals regarding the Constitutional Revolution will be accepted. Scholars wishing to present a paper on that topic are encouraged to visit the IHF website at www.iranheritage.org for information on how to propose papers for the earlier conference. Up-to-date information on the Sixth Biennial Conference will be available at www.iranianstudies.net and at www.iranheritage.org.

The deadline for the submission of proposals is October 1, 2005. Abstracts must be limited to 250-300 words, and must present a succinct outline of the central theme and main argument of the paper. Proposals should be sent by e-mail to: isislondon@hotmail.com . Confirmation will be sent by e-mail. Please also send a paper copy of the abstract to:

Professor H. E. Chehabi
Programme Committee Chairman
Department of International Relations
Boston University
152 Bay State Road
Boston, MA 02215
USA

The conference will be held at SOAS, and participants should contact the Iran Heritage Foundation (info@iranheritage.org) if they require an invitation in order to obtain a visa for entry into the United Kingdom or if they wish to make arrangements for accommodation at student halls of the University of London.



ISIS-L@neiu.edu is the ListServ for the members and associates of the International Society for Iranian Studies (http://www.iranian-studies.com/)
To subscribe or unsubscribe to the List, please send an E-mail to hakbari@neiu.edu.

 

Confusing term instead a historical name!

Thanks to Mr. Akbarzadeh who sent us a copy of his recent e-message to REUTERS.
CFIS

Dear Sir/Madam,I noted that you have used the confusing term of "The Gulf" instead of the historical and internationally recognized term of the Persian Gulf in one of your latest stories ""U.S. criticizes Gulf allies on human trafficking"
There are many gulfs on this planet. Which gulf do you mean ?" Gulf of Mexico ? Gulf of Oman ? Persian Gulf ? , etc....

If you mean the waterway between Iran (Persia) and Arabian Peninsula I would like to point out that according to all historical/geographical documents, also United Nations' directives, the name of this waterway is the PERSIAN GULF :
UN Links :http://www.un.org/Depts/Cartographic/map/profile/westasia.pdfhttp://www.un.org/Depts/Cartographic/map/profile/iran.pdf http://www.un.org/depts/dhl/maplib/docs/escwa.pdf
PERSIAN GULF is also the only term used by the U.S. Department of State:
http://www.state.gov/p/nea/ci/c2422.htmor http://www.state.gov/p/nea/ci/c2404.htm
Same to the National Geographic Society ;World Map :http://mapmachine.nationalgeographic.com/mapmachine/viewandcustomize.html?task=getMap&themeId=p2
Asia Map :http://mapmachine.nationalgeographic.com/mapmachine/viewandcustomize.html?task=getMap&themeId=p71&size=s&topten=100,p100,p3,p4,p5,p501565,p501719,p70,p71,p93&iplace=&sext=-180.0,-90.0,180.0,90.0&iext=-180.0,-90.0,180.0,90.0
You can visit this page for some maps & documents and see even Arab scholars until 1960s used "Al-Khalij Al-Farsi" (Arabic name of the "Persian Gulf");http://www.persiangulfonline.org/maps.htm
May I ask you to kindly use the proper term in that articles?

Thanks so much for your attention.
Sincerely,Pejman AkbarzadehMember of "ARTISTS WITHOUT FRONTIERS" (Tehran Chapter)http://artistswithoutfrontiers.com/pakbarzadeh/index.html

 

مدّتی این مثنوی تاخیر شد

در پی دیگردیسی ی نشانی و ساختار ِ این تارنما، به سبب پاره ای نابسامانی های فنّی، چندین روز از آوردن تازه های ایران شناختی در این صفحه بازماندیم
با سپاس فراوان از دوست نادیده و هم میهن گرامی آقای سعید محمّدی که خودخواسته و با مهری ایران دوستانه و رویکردی فرهنگی به یاری ی ما شتافتند و با رهنمودهای دل سوزانه شان گرهِ دشواری های بازدارنده را گشودند، کار در این تارنما را دیگرباره پی می گیریم و امیدواریم که بتوانیم خدمتگزار همه ی دوستداران ایران و فرهنگ شکوهمند آن باشیم

کانون پژوهشهای ایران شناختی
CFIS

This page is powered by Blogger. Isn't yours?