Wednesday, June 15, 2005

 

چهل و یکمین بُخارا


شماره ۴۱ مجله بخارا منتشر شده است. در اين شماره به دو شخصيت معتبر ادب و فرهنگ كشور پرداخته شده است. در ابتداى ماهنامه بخارا يادداشت هايى از نويسندگان ايرانى راجع به جلال ستارى، اسطوره شناس چاپ شده است. در پايان مجله نيز يادداشت ها و يادمان هايى به مناسبت درگذشت شاهرخ مسكوب آمده است.نقد ادبى، ايران شناسى، شعر فارسى، ادبيات افغانستان، مصاحبه و معرفى كتاب از ديگر بخش هاى مجله ادبى و فرهنگى بخارا محسوب مى شود. با هم بخش پايانى مصاحبه اى را كه با جلال ستارى انجام شده و در بخاراى اين شماره چاپ شده است مى خوانيم
آن چيزى كه متاسفانه گويى هنوز به آن توجه نداريم اين است كه اول بايد ملى باشيم و بعد بين المللى ولى گويى ما مى خواهيم از جهانى شدن شروع كنيم و اين نمى شود. اول بايد خودمان باشيم. خيام، فردوسى، حافظ و مولانا... نيامدند براى جهان بنويسند، براى ما نوشتند، براى ايران نوشتند. اينها اول حافظ شدند، خيام شدند، فردوسى شدند، سعدى شدند، بعد اروپا را تسخير كردند. اما توجه من به سنت و آئين و فرهنگ خودم، توجه به شىءاى موزه اى نيست و هميشه گفته ام كه بايد اينها را نو كرد. از نو خلق كرد. به عنوان مثال البته تعزيه را به صورت تعزيه بايد حفظ كرد ولى بايد ببينيم چگونه ممكن است تعزيه را دستاورد كار نو كرد. به همين دليل من سنگ آقاى على اصغر دشتى را به سينه مى زنم. براى اينكه مى بينم او كسى است كه تعزيه را به شازده كوچولوى سنت اگزوپرى و دون كيشوت تبديل كرد. به همين دليل سريال روز دهم يا فيلم ظهر عاشورا براى من مهم هستند
اين است كه وقتى بنده به اين مسائل فرهنگى توجه مى كنم به خاطر اين است كه اعتقاد راسخ دارم به اينكه اگر ايران در حال حاضر، در جايى حرفى براى گفتن داشته باشد، هنوز، هنوز فرهنگ غنى آن است. اما متاسفانه نوآورى هاى ما و ابتكارات ما در زمينه فرهنگى نسبت به توانايى و پتانسيل فرهنگ ما بسيار ضعيف است
بخاراى چهل و يكم در ۴۸۰ صفحه و با قيمت سه هزار تومان منتشر شده است

برگرفته از: روزنامه ی ِ شرق، تهران - بامداد پنجشنبه 26 خرداد 1384





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?