Tuesday, December 31, 2013

 

خاموشی ی اندوهبار رضا مرزبان، روزنامه نگار پیش کسوت دور از میهن

اطلاعیه کانون نویسندگان ایران
درباره ی درگذشت رضا مرزبان 
• مرزبان بیش از سی سال از عمر خود را در مهاجرتی اجباری گذراند. با این حال هیچ گاه از کوشش در راه آزادی بیان دست بر نداشت ...
اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 
سه‌شنبه  ۱۰ دی ۱٣۹۲ -  ٣۱ دسامبر ۲۰۱٣

مرزبان از مرز جان گذشت 

رضا مرزبان روزنامه نگار پیش کسوت، نویسنده و از یاران دیرین کانون نویسندگان ایران روز هفتم دی در پاریس دیده بر زندگی فرو بست. مرزبان متولد ۱٣۰۷ بود و بیش از سی سال از عمر خود را در مهاجرتی اجباری گذراند. با این حال هیچ گاه از کوشش در راه آزادی بیان دست بر نداشت. زندان و ممنوعیت قلم در رژیم سابق و تبعید شدن در حاکمیت کنونی تاوان همین کوشش بود. او سردبیر روزنامه ی "پیغام امروز" اولین روزنامه ی توقیف شده ی پس از انقلاب در سال ۱٣۵٨ و همچنین یکی از استادان روزنامه نگاری نو در ایران و از موسسان سندیکای روزنامه نگاران بود.
کانون نویسندگان ایران درگذشت رضا مرزبان را به خانواده ی او و به جامعه ی فرهنگی مستقل کشور تسلیت می گوید. چراغ یادش همواره روشن باد!

کانون نویسندگان ایران
۹/۱۰ /۱٣۹۲

Sunday, December 29, 2013

 

جدولی از تعبیرها و مثل های رایج در زبان فارسی (ارمغان دکتر سیروس رزّاقی پور، مدیر کتابخانه ی ایرانیان در سیدنی به خوانندگان ایران شناخت).

نگاهش دارید.  گنجینه ی ارزشمندی است.
در جدول زیر مثل های فارسی  بر اساس حروف الفبا دسته بندی شده اند.  شما عزیزان علاقمند به آشنایی هر چه بیشتر با زبان فارسی می توانید با فشاردن مکان نما روی هر حرف، مثل هایی را که با همان حرف شروع می شوند،  مشاهده و مطالعه بفرمایید.

 

فرهنگ واژگان هنر: بایستگی و کارافزاری برای پژوهش در شاخه های گوناگون هنری در قرارَوَند ِ نشر- گزارشی از ایسنا (خبرگزاری ی ِ دانشجویان ایران)

«فرهنگ واژگان هنر» در راه است

» سرویس: فرهنگي و هنري - ادبيات و نشرگگ
123-247.jpg
«فرهنگ واژگان هنر» از فرهنگ‌نامه‌های تخصصی که واژگان رشته‌های مختلف هنری مانند معماری، مجسمه‌سازی، نقاشی، طراحی، سینما، عکاسی، موسیقی و فلسفه هنر را شامل می‌شود، در اواسط دی توزیع می‌شود.
به گزارش خبرنگار کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این فرهنگ لغت توسط عرفان قانعی‌فرد، دانش‌آموخته زبان‌شناسی، تألیف شده که پیش‌تر در سال 1382 «فرهنگ نروژی - فارسی» را توسط نشر رهنما منتشر کرده است.
او قبلا در کتاب «نخستین درس‌های فرهنگ‌نگاری» (مجموعه مقالاتش درباره فرهنگ‌نویسی) به چالش‌های فرهنگ‌نویسی در ایران پرداخته و خاطرنشان کرده، فرهنگ لغت‌ها و محدوده واژگانی زبان، در دگرگونی ساختار زبانی جامعه و نیز انتشار منابع جدید، دستخوش تغییر می‌شوند و سبک و شیوه فرهنگ‌نگاری مدرن هم ابزاری برای تکامل و تحول فرهنگ‌هاست. او معتقد است، «تفکیک معنایی، پرهیز از ابهام، معادل‌سازی‌های بی‌ربط و حذف معادل‌های مهجور عربی، استفاده از دامنه واژگانی زبان فارسی برای انتخاب معادل، طبقه‌بندی و تفکیک معنایی، توضیح‌های دایرةالمعارفی و دانش‌زبانی فرهنگ‌نویس و آشنایی با اصول و روش فرهنگ‌نویسی» عواملی هستند که نظم و سیاق خاصی به فرهنگ لغت می‌دهند.
قانعی فرد همچنین می‌افزاید: انتشار هر فرهنگی در واقع نقصان‌های واژگانی را رفع کرده و به غنای زبانی ما کمک می‌کند. دکتر محمد معین در مقدمه فرهنگ خود می‌نویسد که از اواسط قرن پنجم هجری تلاش‌هایی برای فرهنگ‌نویسی در ایران صورت گرفته، اما علی‌اصغر حکمت می‌گوید، ظاهرا از قرن دوم هجری ایرانیان در تدوین فرهنگ لغت پیش‌قدم بوده‌اند. دهخدا می‌گوید که نخستین فرهنگ لغت توسط ابوحفص سُغدی در قرن چهارم هم‌عصر بهرام گور نوشته شده، بنابراین ایرانیان سابقه‌ای بالغ بر 9 قرن فرهنگ‌نویسی دارند.
او در ادامه درباره هدفش از انتشار «فرهنگ واژگان هنر» می‌گوید: خرسندم که عمری باقی بود و دوباره در رشته اصلی خودم کاری را منتشر کردم. قبل از من هم کسانی در این راه زحماتی کشیده‌اند که طبعا برای من راهگشا بوده، از فرهنگ‌های دوزبانه فرانسه به فارسی در سال 1224 توسط نیکلا جی و انگلیسی به فارسی در سال 1261 توسط آرتور ولاستون تا امروز. اما هدفم از انتشار این فرهنگ، قدمی کوچک در راه ارائه فرهنگ لغتی بوده که در شأن هنر ایران‌زمین باشد، زیرا که هنر ایران ما یکی از غنی‌ترین میراث هنری در تاریخ جهان امروز است. امیدوارم که این اثر در ترجمه آثار برجسته هنر به فارسی، ابزار کمکی مترجمان و هنرمندان باشد.
به گفته نویسنده، «فرهنگ واژگان هنر» در سال 1385 تألیف یافته و در دی‌ماه جاری طی مراسمی با حضور هنرمندان و چهره‌های ادبی رونمایی می‌شود. این فرهنگ در 548 صفحه به انضمام 40 صفحه گلاسه در قطع وزیری توسط نشر علم با شمارگان 3300 نسخه منتشر و توزیع می‌شود.
از قانعی‌فرد قبلا «رسالت مترجم» (گفت‌وگویی با محمد قاضی درباره اصول و روش ترجمه)، «فرهنگ یک‌جلدی نروژی فارسی» و «نخستین درس‌های فرهنگ‌نگاری» انتشار یافته، «فرهنگ یونانی فارسی» او هم به‌زودی منتشر می‌شود.

Friday, December 27, 2013

 

خطاب "نیما دوستخواه" در پنج سالگی به "رستم" و پرسش او از چرایی ی "سهراب کشی".(نیمااکنون سی ساله است).



http://www.rozanehmagazine.com/janfeb2003/Apayamtext.html

Tuesday, December 24, 2013

 

بررسی ِ کتاب، ویژه ی هنر و ادبیّات - فصلنامه ی ممتاز برون مرزی

هفتاد و پنجمین دفتر دوره ی دوم  (دوره ی نشر برون مرزی ی) فصلنامه ی فرهنگی  بررسی کتاب- پاییز۱۳۹۲ با زنجیره ای از نقد کتاب، گفتار ادبی، شعر، یادواره و طرح های هنری به سردبیری ی مجید روشنگر، نویسنده، مترجم، کوشنده ی فرهنگی و ناشر، در کالیفرنیا نشریافت.
  دراین دفتر، از نگارنده ی این یادداشت، دو نقد پیوسته با عنوان ِ از مولوی ایرانی تا لورکای اسپانیولی، درج شده است.  
برای خواندن این دفتر و دیگر دفترهای این نشریّه، درخواست اشتراک خود را به نشانی ی :
mail@persianbookreview.com
بفرستید.
   

Monday, December 23, 2013

 

تازه هایی از زبان فارسی و ادب و فرهنگ ایران در سامانه ی "پارسی انجمن"


جستار «زبان فارسی از آشوب تا سامان»، نوشته ی "جلیل دوستخواه" و چندین گفتار و گفت و شنود دیگر از همو و دیگران را در پیوندنشانی ی «پارسی انجمن» ، بیابید و بخوانید :


Thursday, December 19, 2013

 

"نگاه نو" در آستانه ی یکصدمین شماره.


 ،پیام آگاهاننده و مُژده رسان ِ زیر، امروز از دفتر فصلنامه ی اجتماعی، فرهنگی، 
هنری، ادبی ی نگاه نو در تهران، به این دفتر رسید.



نودونهمین شمارة نگاه‌نو منتشر شد.

نودونهمین شمارة نگاه‌نو (یک شماره مانده به شمارة 100) منتشر شد. این شمارة نگاه‌نو با بخش ویژة جایزة نوبل ادبیات (2013) آغاز می‌شود. نوشته‌ای دربارة زندگی و آثار آلیس‌مونرو، (نویسندة 82 سالة کانادایی که به زبان انگلیسی می‌نویسد، برندة جایزة نوبل) و سپس گفت‌وگویی با او در خانه‌اش در جنوب شرقی کانادا (ایالت انتاریو). او، به علت دوری راه و کهولت و بیماری اعلام کرده بود نمی‌تواند به استکهلم سفر کند تا مانند دیگر برندگان جایزة نوبل خطابة خود را در دانشگاه استکهلم بخواند. ویدئوی این گفت‌وگو را، به جای خطابة نوبل، در روز 16 آذر ماه 92 (7 دسامبر 2013)، در دانشگاه استکهلم نشان دادند. این گفت‌وگو را رضا رضایی ترجمه کرده، و سپس داستان کوتاهی از آلیس مونرو با عنوان «قمرهای مشتری» به ترجمة وازریک درساهاکیان. جایزة‌ نوبل ادبیات در روز سه‌شنبه 19 آذر ماه 1392 (10 دسامبر 2013) در استکهلم به نمایندة آلیس مونرو (یکی از چهار دخترش) داده شد.
بخش بعدي «اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها» ست با دو مقاله. اولی با عنوان «تأثیر فلسفه بر زندگی» از استاد مصطفی ملکیان و سپس نوشته‌ای از ادونیس با عنوان «زبان، فرهنگ، و واقعیت» با ترجمة مرتضی هاشمی‌پور.
و بعد می‌رسیم به بخش «مسائل اجتماعی» با مقالة تأمل‌برانگیز و مفصلی با عنوان «دروغ‌گویی» نوشتة سَم هریس (ترجمة امیرسپهر نوربخش)، «نامه‌‌های کورت وانگات» (ترجمة مجید مصطفوی) و «زنده‌رود ماندگار» نوشتة مهدی کیوان.
بخش بعدی با عنوان «تحقیقات ادبی ـ تاریخی» شامل مقاله‌ای است با عنوان «بیهقی، فردوسی، و ایران» از دکتر محمد دهقانی، و سپس بخش «گفت‌وگو» که ترجمه‌ای است به قلم حسن کامشاد با عنوان «ادبیات هنر حقیقت‌گویی است». مصاحبه کننده شمسی عصار است و مصاحبه‌شونده جولین بارنز، نویسندة انگلیسی است، برندة جایزة بوکر 2011 و چند جایزة مهم دیگر.
بخش «ادبیات و هنر» با داستانی آغاز می‌شود از بهومیل هرابال با ترجمة پرویز دوایی، و شعرهای ابن حمدیس برای سیسیل به ترجمة عباس صفاری، و ترجمة شعرهایی از گئورگ تراکل، شاعر آلمانی، با عنوان «انزوا» که عباسعلی صالحی کهریزسنگی آنها را برای نگاه‌نو ترجمه کرده است.
بخش «نقد و نظر»‌ این شماره پروپیمان‌تر از شماره‌های پیشین است. «کالبدشکافی استعمار و استبداد در سمفونی مردگان» نوشتة خسرو باقری، «میراثِ از دست دادن» (دربارة داستان هزارویک‌شب) از مهری بهفر، و مقالة «عشق در دو نگاه در جین ایر و بلندی‌های بادگیر» نوشتة نرگس انتخابی.
بخش «رویدادها»ی این شمارة نگاه‌نو نیز مفصل‌تر از همیشه است: «یاد دوست» (به یاد عمران صلاحی) از کامیار عابدی، «بدرود مادیبا» (نلسون ماندلا) از رامین جهانبگلو؛ «نلسون ماندلا، معضل تاریخ‌نگاران» از محمد غفاری؛ «جایزه‌های پایان سال 2013» از امیلی امرایی؛ «حسین معصومی همدانی: آبروی روشنفکری ما» از محسن خیمه‌دوز؛ «حسین معصومی همدانی: همدانی همه‌دان» نوشتة محمدعلی موحد؛ «به یاد کاظم معتمد‌نژاد: تک درخت سبز کویر» نوشتة شهیندخت خوارزمی؛ «زبان فارسی را آیتی بود: به یاد عبدالمحمد آیتی» نوشتة موسی اسوار؛ «سردی و سکوت در یکصدمین زاد روز آلبرکامو» از نادر انتخابی؛ و «برندگان جایزه‌های نوبل 2013» نوشتة دکتر آبتین گلکار.
در پایان می‌رسیم به «تازه‌های کتاب» نوشتة مهشید جعفری؛ کاریکاتوری از حسن کریم‌زاده؛ و «انتقاد کتاب شمارة 14» با نوشته‌هایی از مسعود صادقی، مانا کاظمی، الوند بهاری، و نوشته‌ای از راجر آلن در نقد و بررسی کتاب پایان‌ها (نوشتة عبدالرحمن منیف، ترجمة یدالله ملایری، نشر مروارید) به ترجمة یدالله ملایری. این نوشته الگوی خوبی است برای کسانی که با نقد و بررسی آثار به صورت حرفه‌ای سروکار دارند.
نگاه‌نو شمارة 99، در 244 صفحه، بهای 7000 تومان، در روز 28/9/92 در تهران و همچنین برای مشترکین داخل و خارج از کشور توزیع شد و به تدریج برای نمایندگان فروش در شهرهای دیگر فرستاده خواهد شد.

Monday, December 16, 2013

 

افزوده ای بر درآمد ِ پیشین: دنباله ی گفتار "بهرام بیضایی"


سه بخش دیگر از گفتار شاهنامه شناختی ی بهرام بیضایی را می توان با گشودن  ِ پیوندنشانی های آمده در ستون ِ سوی ِ راست ِ صفحه ی ِ گشوده ی ِ بخش ِ یکم  ِ
 آن، دید و شنید.




Sunday, December 15, 2013

 

نشانه شناسی ی اسطوره های ایرانی - گقتاری شاهنامه شناختی از "بهرام بیضایی"

Semiotics of Iranian Myths - by Bahram Beyzaie

http://www.youtube.com/watch?v=KZ1QudJKxjc

با سپاسگزاری از دوستم شاهرخ گلستان که پیوند نشانی ی این پژوهش و گفتار شیوای  بهرام بیضایی را به دفتر کانون، فرستاد. 


Friday, December 13, 2013

 

سیاست و زبان فارسی: پژوهش و تحلیلی تاریخی

Politics and the Persian Language

By 
LEE LAWRENCE
Dec. 6, 2013 7:46 p.m. ET
Whether recounted in sweet-smelling tea shops or presented in illustrated manuscripts, the "Shahnameh" has entertained and inspired Iranians for more than 1,000 years. Of all their artistic treasures, Abu'l Qasim Firdausi's "Book of Kings" is the one Iranians most prize. They may not have its 50,000 verses memorized, but they are all familiar with this blend of myth and history filled with tales of heroes slaying demons, portents so fierce that kings fear "their liver will split in terror," and maidens-oh, what maidens-"as elegant as cypress" and as pure as smokeless candles.
From the start, however, the epic has also repeatedly served as a political tool. When Firdausi was penning his verses in 1007-10, Muslim Arab dynasties had ruled Persia for more than 31/2 centuries. Yet he avoided using Arabic words almost entirely and incorporated no elements of Islamic thought. His motive? To stir national pride and resistance to foreign rule by celebrating Persian culture.
In the short run, Firdausi's gambit failed. For some 200 years the epic lay dormant, gaining traction only after the Mongols invaded in 1219. Scholars posit that courtiers advised the new rulers to win their subjects' hearts by commissioning sumptuous, illustrated copies of the "Book of Kings" or, as it is sometimes translated, the "King of Books."
Abu'l Qasim Firdausi's 'Book of Kings' Zina Saunders
Over the coming centuries, rulers gave manuscripts to dazzle, curry favor or, as happened in 1829, avoid war. Two months after the Russian ambassador was murdered in Tehran, the shah sent a lavish gift package to the czar. Its most precious offerings, says Firuza Abdullaeva, head of the Shahnama Centre at Pembroke College, included Arab horses, gold, an 88.8-carat diamond and a 1651 "Shahnameh" with 192 miniatures. The shah hoped his largesse would so appease the czar that Russia would not only refrain from retaliation but forgive some of the indemnity Iran owed as part of a recent treaty. It worked.
More subtly, illustrated manuscripts also offered an opportunity to layer in a subtext through the paintings. Dick Davis, professor emeritus at Ohio State University and author of several translations of the "Shahnameh," notes that the poem sometimes draws on contradictory sources. At first, a royal adviser, Mazdak, is praised for redistributing goods to the poor, like Robin Hood. Later, though, he is described as treasonous. His followers are punished, "planted, head down, with their feet in the air, like trees," and Mazdak himself is "strung up alive and head down. He was killed with a shower of arrows," and the nobility "were once more assured of their wealth.and splendid gardens." (These and all other quotes are from Mr. Davis's engaging 2006 Viking edition of "Shahnameh: The Persian Book of Kings.")
Rarely, Mr. Davis explains in an email exchange, did artists depict Mazdak as the wise counselor, opting instead for his gruesome execution. This, he believes, suggests that "the illustration agenda of the manuscript is going along with the condemnation of Mazdak as seditious and foolish, ignoring the initial characterization." Not surprising that royal patrons would condemn Mazdak's egalitarianism, he adds.
Equally unsurprising, heroes look Asian in Mongol-period manuscripts while in 17th-century Safavid illustrations they sport long mustaches then fashionable among nobles. At one level, this made the scenes more current. At another, says Charles Melville, founding director of the Cambridge Shahnama Project, it allowed rulers to "people the myth," inserting themselves into Persian history, thereby claiming legitimacy.
Some royal patrons, says collector and historian Abolala Soudavar, went further. He argues that in a manuscript commissioned by the last Mongol ruler-dubbed the Great Mongol Shahnameh (c. 1330s)-every illustration does double duty, simultaneously referring to episodes in the epic and in Mongol history. One of Mr. Soudavar's more compelling examples is a painting showing a horse, its body pierced by spears and blades, writhing at the bottom of a pit. To his right, a bleeding man has leapt up and shot an arrow through a tree, killing the man hiding behind it. This is the last scene in the story of Rostam, who has fallen into a trap set by his brother. With a final surge of strength and cunning, the beloved hero kills the traitor.
Elsewhere, Rostam wears a tiger pelt, but here both brothers don Chinese robes. The painting, Mr. Soudavar concludes, is also evoking an incident in which Mongol emperor Kublai Khan took revenge against a treacherous sibling. By fusing both stories, the book becomes a "political manifesto in support of the legitimacy of the Mongols," Mr. Soudavar contends.
Not everyone agrees with this interpretation. Nobody, however, doubts the motives behind a set of 1942 postcards inspired by the "Shahnameh" that Ian Cooke, social-science curator at the British Library, stumbled on in the library's archives. Commissioned by the British Ministry of Information and painted by Kimon Evan "Kem" Marengo, the cards illustrate the story of Zahhak. Brave but "turbulent in his moods, and of an evil disposition," Zahhak falls under the sway of a demon and kills his father to gain the throne. Later, disguised as a cook, that same demon pays him homage, kissing his shoulders. Each immediately sprouts a snake.
Imitating Persian painting, Kem depicted this scene giving Zahhak the face of Adolf Hitler, the snakes the heads of Italy's Benito Mussolini and Japan's prime minister, Hideki Tōjō, and the demon-cook the likeness of Joseph Goebbels.
It gets better. In the "Shahnameh," Zahhak rules ferociously for 1,000 years, and in a prescient nightmare three warriors advance toward him, the youngest of which "smote him on the head with his ox-headed mace." In Kem's version, Winston Churchill (complete with cigar), Franklin Roosevelt and Joseph Stalin are the warriors. In another postcard, they escort the defeated Zahhak/Hitler, who is led away by a man wearing a blacksmith's apron: He is Kaveh, the icon of Iranian liberation. While it seems unlikely that Kem's propaganda worked, it certainly confirms the enduring role of the "Shahnameh" in politics.
-Ms. Lawrence writes about Asian and Islamic art for the Journal.

Thursday, December 12, 2013

 

پیش آگاهی ی نشر ِ کتابی تازه

ایرانی ماندن   و   جهانی شدن


ده   گفتمان


دفتری     از       بررسی ها  ،   پژوهش ها       و     نقدهای       ایران شناختی


همراه با    سه    پیوست



پژوهش  و نگارش

جلیل دوستخواه



REMAINING IRANIAN & BECOMING UNIVERSAL

 (From Local to Global)

A Collection of Ten Discourses
on the Iranian Subjects
&
An appendix,including fifteen pieces in verse

By:
Jalîl Doustkhah


Monday, December 09, 2013

 

شعرهای تازه ای از "دکتر علیرضا زرّین، شاعر ِ دو زبانه، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ِ شهربند ِ آمریکا و سراینده ی منظومه ی بلند ِ "کرمانشاهنامه"


در این جا بشنوید:
http://www.youtube.com/watch?v=YWX6gf051owhttp://www.youtube.com/watch?v=YWX6gf051ow

Sunday, December 08, 2013

 

زرّین کوب و نقد ادبی

زرین کوب و نقد ادبی؛ نگاهی به تحلیل انتقادی ایرج پارسی نژاد

به روز شده:  14:23 گرينويچ - شنبه 07 دسامبر 2013 - 16 آذر 1392
انتشارات سخن، ۱۳۹۲ ، ۴۴۰ صفحه ، ۲۵۰۰۰ تومان
ایرج پارسی نژاد در هشتمین دفتر از مجموعه تاریخ نفد ادبی ایران گزیده ای از یادداشتهای خود را در تحلیل انتقادی از آثار عبدالحسین زرین کوب در حوزه نقد ادبی به دست داده است.
نخستین فصل از کتاب "زرین کوب و نقد ادبی" به بررسی انتقادی از رساله هشتاد صفحه ای " فلسفه شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران" اختصاص دارد که مولف آن را در بیست و دو سالگی در تیرماه ۱۳۲۳ در زادگاه خود بروجرد منتشر کرده است .
توجیه پارسی نژاد در تحلیل انتقادی از این رساله از آن روست که او عیب و هنرهایی در آن می بیند که در مطالعه آثار بعدی زرین کوب در حوزه نقد ادبی این عیب و هنرها تکرار شده است. از این روست که او در مطالعه سیر انتقادی آثار زرین کوب اشاره به آن را سودمند دانسته است.
نخستین نقد پارسی نژاد متوجه زبان روایی و داستان گون زرین کوب در تحقیقات انتقادی است.
به گمان او دلبستگی زرین کوب را به قصه و داستان از اولین اثر او می توان دید که در میانه یک مبحث تحقیقی که بنای آن بر ایجاز است به بیان روایاتی می پردازد که نه تنها ضرورتی بر آن مترتب نیست، که نظم و پیوند موضوع مورد بحث را نیز مخدوش می کند. و این ناشی از این واقعیت است که او گاهی ذوقیات را با تحقیق انتقادی می آمیزد.
ایرج پارسی نژاد در تحلیل انتقادی خود بر نخستین اثر زرین کوب به ارجاعات و استشهادات بیش از حد مولف به گفته های نامداران علم و فرهنگ و ادب و تاریخ جهان اشاره می کند که " از حد ضرورت در می گذرد ، تا آن جا که استنباط و استدراک شخصی او در میان انبوه نقل قول ها و ارجاعات گم می شود و این تصور را پیش می آورد که نویسنده به جای استدلال برای اقناع و تاثیر در مخاطب گفته های دیگران را مطرح می کند و خود دارای هیچ نظریه و حتی نظری نیست."
پارسی نژاد "نقد ادبی" زرین کوب را مهم ترین اثر او در حوزۀ تخصصی کارش می داند
زرین کوب در مبحث "فلسفه شعر" در بخشی با عنوان "فلسفه تطور" می کوشد سیر تطور و تکامل شعر و شاعری را با منطق زمانه توجیه کند و با اشاره به نظریات لامارک و اسپنسر تحول شعر را به مقتضای اوضاع و احوال اجتماعی و مختصات اقلیمی نشان دهد. با چنین تلقی و تصوری است که زرین کوب خوی ایرانیان را حاصل وضع جغرافیایی سرزمین ایران می داند که آنها را به پاسداری از مرزهای خود در برابر تاخت و تازهای طوایف مهاجم ناگزیر کرده است. ( همان، ۳۲) گفتار زرین کوب جوان در این بخش از رساله لحن خطابی شورانگیز می گیرد که حاکی از احساسات میهن دوستانه او در عهد جوانی است. اما آن جا که تاثیر این روحیه جنگ و ستیز را نه تنها در شعر حماسی که در اوصاف طبیعی نیز می یابد در خور توجه است. به گمان زرین کوب :
پارسی نژاد به شم و شعور و استعداد نقادی زرین کوب را از همین نکته های بدیع در نقد شعر که در زمانه خود سرشار از تازگی است می یابد.

تاریخ تطور شعر و شاعری

فصل دوم رساله " تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران " به بررسی اشعار غنایی اختصاص دارد.
زرین کوب در یادداشت مقدمه خود در این فصل همه اشعاری را که از یک سو با عواطف انسانی و از دیگر سو با الحان موسیقی رابطه داشته اشعار غنایی خوانده و منشاء آن را از اشعار حماسی، که حاکی از مفاخر و مآثر ملی و قومی است، کهنه تر دانسته است. در حالی که به گمان پارسی نژاد شعر حماسی قدیم تر از شعر غنایی است. وانگهی تنها شعر غنایی ملازم موسیقی نبوده است.
در بخش " زبان و موسیقی" نیز از فصل " اشعار غنایی" به گمان پارسی نژاد آنچه زرین کوب درباره منشاء پیدایش زبان گفته فرضیاتی است که به اثبات نرسیده است، زیرا زمان آن به روزگاران ماقبل تاریخ بازمی گردد، به زمانی که هیچگونه اثر تاریخی از آن در دست نیست و فرآیند مشابهی که در خور قیاس با آن باشد نیز موجود نیست. استناد زرین کوب به قول ماکس مولر مستشرق یا سلیمان بن عباد، متکلم اسلامی، نیز در این باره اعتباری ندارد. توجیه مولف درباره سیر تاریخی همراه شدن آهنگ و شعر نیز پذیرفتنی نیست. زیرا به گفته متخصصان آهنگ (ton) در وزن شعر سنسکریت و یونانی باستان و لاتینی هیچ تاثیری نداشته و اگر در لاتینی رابطه ای میان محل آهنگ و ساختمان شعر بوده این رابطه بسیار محدود و منحصر به موارد خاصی است که تابع آهنگ نبوده است.
زرین کوب در سنجش شاهنامه با ایلیاد یادآور می شود که اثر منسوب به هومر " در عظمت و کمال با شاهنامه معجز نمای فردوسی پهلو نتواند زد". پارسی نژاد درباره رد چنین قیاس هایی به گفته شخص زرین کوب استناد می کند که در بیان مردود دانستن مقایسه شاهنامه و سایر حماسه ها یادآور می شود که این کار غالباً به تصورهای واهی، هر چند جالب، منتهی می شود. زیرا این قیاس ها، به دلایل اوضاع و احوال تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی دو اثر و قصد و هدف دو سراینده قابل توجیه نیست. اما زرین کوب از روزگار جوانی به قیاس و تطبیق آثار ادبی شوق و علاقه بسیار نشان داده است، چنان که در نخستین اثر خود مدایح عنصری و انوری را با آثار رونسار و دوبله فرانسوی مقایسه می کند، سوگسرود فرخی در عزای سلطان محمود و مرثیه خاقانی را با سوگنامه هوگو در مرگ دخترش لئوپولدین می سنجد و حبسیات مسعود سعد منظومه زندانی ردینگ اسکار وایلد و شکوائیه لافونتن از حبس فوکه را به خاطر او می آورد. در حالی که به گمان پارسی نژاد مقایسه شاهنامه فردوسی با ایلیاد هومر، و انه یید ویرژیل و نیبلونگن حماسه آلمانی در قرون وسطی و بیوولف حماسه کهن انگلیسی بر حیثیت شاهنامه چیزی نمی افزاید.
با این همه حاصل تحلیل انتقادی پارسی نژاد در پی باریک بینی بسیار در " فلسفه شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران " از یک قریحه و استعداد استثنایی در کار نقد تحقیق ادبی حکایت دارد. باید به یاد داشت که رساله مورد نقد پارسی نژاد حاصل کار نوجوانی شهرستانی است که در بیست و دو سالگی، در پی چهار سال کار شبانه روزی، در سال ۱۳۲۳ شمسی کتاب خود را در بروجرد به چاپ رسانده است. به گفته منتقد "به راستی اگر شوق شگفتِ خواندن و شور غریب نوشتن نبود چگونه این اثر پدید می آمد که امروز پس از گذشت هفتاد سال هنوز بسیار نکته های بدیع و تازه در آن می توان یافت."
فصل دوم "زرین کوب و نقد ادبی" به بررسی گفتاری از زرین کوب با عنوان "ادبیات در محکمه تاریخ" پرداخته که در سال ۱۳۲۶ شمسی در بیست و دو صفحه در نشریه دانشنامه منتشر شده است. پارسی نژاد از آن جا که این گفتار را در بررسی آثار زرین کوب در حوزه نقد ادبی دارای اهمیت تاریخی یافته به بررسی آن پرداخته است.
زرین کوب در گفتار خود با نظر ادیبانی از نوع ملک الشعرای بهار مخالفت کرده مبنی بر این که می توان در شعر فارسی با حفظ اسلوب های کهن مضمون هایی تازه آورد . او به درستی می پرسد "اگر قبول دارید لفظ و قالب و معنی و بیان تابع ادراک است چگونه می توان مفهوم تازه و ادراک بی سابقه ای را بدون هیچگونه تغییر در قالب اسالیب کهن پرورد".
زرین کوب با برخورداری از هشیاری تاریخی هشدار می دهد : "وقت آن نیست که بپرسند آیا باید اصول کهن را حفظ کرد یا راه تجدد پیمود. دیگر تجدد فرا رسیده است". با این همه زرین کوب جوان خطر تجدد را هم از نظر دور نداشته است. خطر این که شعر نو در تاثیر ترجمه نادرست از شعر اروپایی شیوه بیان فارسی که سهل است حتی معنی شعر را هم از دست بدهد!
پارسی نژاد "نقد ادبی" زرین کوب را مهم ترین اثر او در حوزه تخصصی کارش می داند و گمان دارد این کتاب دو جلدی گسترش یافته نخستین اثر او " فلسفه شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران " است که روش کار مولف در گستردگی و پراکندگی موضوع موجب شده به مطالب گوناگون به صورت سطحی پرداخته شود و مایه و موضوع اصلی تحقیق را ، که سیر تاریخی نقد است، طرح مباحث تاریخی و فلسفی خارج از موضوع پر حجم و آشفته کند. هر چند مولف دانشمند طرح تحولات تاریخی و فلسفی را در مطالعه سیر تاریخ نقد ادبی دانسته، اما باید در نظر داشت اگر خواننده به آگاهی در تاریخ تحولات فکری در آلمان و فرانسه و انگلستان و آمریکا و روسیه ( که فصل های دهم تا هجدهم کتاب را به خود اختصاص داده ) علاقه مند باشد خود می تواند به مآخذ و منابع معتبر مراجعه کند .
به گمان پارسی نژاد زرین کوب در جستجوی دست یابی به پیشینه نقد ادبی در ایران به معارضات بی اهمیت شاعران گذشته در موضوعات فنی و بدیعی توجه کرده است، حال آن که سابقه نقد ادبی جدید ایران را باید در ادبیات انتقادی ائاخر عصر قاجار و آغاز مشروطیت یافت ؛ در آن جا که روشنگران ایرانی در رساله های خود در نقد استبداد سلطنت و دین و دولت از ادبیات زمانه خود نیز انتقاد کرده اند و در واقع نخستین آثار را در نقد ادبی ایران پدید آورده اند .
قریب به پنجاه سال از نوشتن گفتارهای "با کاروان حله" می گذرد. طی این سالها درباره زندگی و آثار هر شاعر منابع تازه ای به دست آمده که گفته های پیشینیان را باطل دانسته و نظریه های ادبی جدیدی پیدا شده که اصول و معیارها و روش ها و قلمروهای تاریخ ادبیات را دگرگون کرده است. بنابراین اثر زرین کوب در زمان تاریخی خود البته ستودنی است، اما از سوی دیگر چه می توان کرد که در مطالعه آثار پیشینیان تنها نمی­ توان از جنبه تاریخی قضاوت کرد و در نقد و ارزیابی آنها آموخته­ها و تجربه­های پسینیان را نادیده گرفت.
به گمان پارسی نژاد زرین کوب به عنوان نویسنده ای با تخیلی قوی در روایتِ احوال شاعران و عارفان و عالمان از ایجاز و دقت و روش عالمانه در نوشتن تاریخ نقد ادبی بازمانده است. با این همه به اعتراف همو زرین کوب، به عنوان ادیبی مورخ، زمانی به پژوهش در نقد ادبی پرداخت که هنوز راه و رسم فضلای ما در تحقیقات ادبی پیروی از سنت گذشتگان در علوم بلاغی و نقل عقاید ادیبان و شاعران قدیم ایرانی و عرب بود و هنوز آثار زیادی از میراث نقد ادبی امروز در اختیار ما نبود که ما را با نظریات و افکار منتقدان و صاحب نظران بزرگ آشنا کند. از این رو طبیعی است که نشر کتاب "نقد ادبی" و آثار و مقاله های متنوع زرین کوب محققان و ادیبان جوانِ ما را با نگاه و نگرش مغرب زمینیان به ادبیات و روش تحقیقات امروز جهان آشنا کرد .
*
خاستگاه: سامانه ی فارسی ی بی بی سی.

 

نلسون ماندلا، انسان نمونه و آرمانی


یاو/ره ی شیوا و زیبای زیر را دوستم پیام جهانگبری، امروز به این دفتر، فرستاده است که با سپاس از او، نشرمی دهم..ج. د.

سخن من برای به ابدیت رسیدن ماندلا

اکنون دیگر، واقعی‌ترین اسطوره‌ی تاریخ، به جاودانگی و بی‌کرانگی در زمان پیوسته است.
نلسون ماندلا به ابدیتی بی‌همتا رسیده است؛ تنها همتای او، تمام فضایل انسانی‌ست. مادیبا، معیار انسانیت است. حدوث همه‌ی صفات و فضیلت‌های نیک انسانی‌ست. او، مرزها و کرانه‌های نژاد، جنسیت، قومیت، ملیت و مذاهب را در نوردید و به انسانیت رسید.
ماندلا در کنار گاندی، تنها رهبرانی بودند که اراده‌ی معطوف به قدرت را به اراده‌ی معطوف به انسانیت در پراکسیس سیاسی و اجتماعی‌شان تغییر دادند.
ماندلا تأثیرگذارترین و انسانی‌ترین چهره‌ی الهام‌بخش زندگی من و بسیاری دیگر است؛ کسی که مفاهیمی همچون اخلاق، صلح‌طلبی، عدم کینه‌جویی، تحقیرستیزی، کرامت انسانی، حقوق بشر، بخشودگی، بخشندگی، فروتنی، آشتی، آرامش، رواداری، خشونت‌پرهیزی، مبارزه با تبعیض و نابرابری‌ها، شجاعت و ایستادگی در برابر ستم، عدالت‌طلبی، آزادی، دموکراسی، انسان‌دوستی و در یک کلام، کاستن از درد و رنج بشر، تا تاریخ برجاست با نام او در پیوند خواهند بود.
ماندلا، ماندگارترین چهره‌ی بشریت است و راهش که خود، «راه دشوار آزادی» نام نهاد تا همیشه پابرجا خواهد ماند. او شایسته‌ترین رهبرِ گذارِ از دنیای خشونت‌گرا به دنیای خشونت‌پرهیز است.
نسل‌های نیمه‌ی دومِ سده‌ی بیستم تا نسل من، بسیار خوش‌شانس بوده‌اند که در عصر یک پیام‌آور واقعی زیسته‌اند.
مادیبا، مفهوم حقیقیِ ثروتمند بودن و بی‌نیازی را در اوج قدرت نشان داد؛ او معتبرترین چهره‌ی گونه‌ی انسان است.
نلسون رولیهلاهلا ماندلا، باارزش‌ترین میراث را برای بشریت برجای گذارد:
«تجسم انسان کامل».
پیام جهانگیری





This page is powered by Blogger. Isn't yours?