Thursday, June 23, 2005
هزار پژوهش ِ شاهنامه شناختی در سی سال
بر پایه ی گزارش نشریّه ی کتاب هفته چاپ تهران، در نزدیک به سی سال اخیر هزار کتاب فردوسی شناسی و شاهنامه پژوهی در ایران نشریافته است. در این آمار اشاره ای به گفتارهای نشریافته در این زمینه در نشریّه ها نشده است. همچنین در این گزارش، اثری از پژوهش ها و تالیف ها و ترجمه های شاهنامه شناختی ی ایرانیان و جُز ایرانیان در فراسوی مرزهای ایران به چشم نمی خورد
برای دست یابی به آمار ِ فراگیر و دقیق ِ همه ی نشریافته های این سال ها در این زمینه، باید چشم به راه نشر ِ ویرایش تازه ی کتابشناسی ی فردوسی و شاهنامه، تالیف استاد ایرج افشار بمانیم
* * *
گفتنی است که نزدیک به سی سال پیش از این، به هنگام فروپاشی ی نظام پیشین در ایران، کسانی از دست اندرکاران، فردوسی را شاه سِتا (؟!) و شاهنامه را ستایش نامه ی شاهان (؟!) خواندند و حتّا بودن ِ نام فردوسی بر دانشگاه توس را بر نتافتند. آنان همه ی گُفتاوَردها از سخنان گوهرین و فرهیخته ی حکیم توس را از کتاب های درسی حذف کردند تا به خیال ِ خام ِ خود، تخم شاهنامه گرایی و شاهنامه دوستی را در ذهن و ضمیر ِ نسل های جوان ایرانی بخشکانند! امّا تاریخ، نه در درازنای سده ها پس از آن روزها، بلکه تنها بعد از سپری شدن سی سال از آن هنگام، نشان داد که تخم ِ افشانده و کاشته ی دهقان آزاده ی توس خشکاندنی نیست، همچنان که آفتاب را نمی توان به گِل پوشاند
پذیره ی مهرورزانه و پُرشور ایرانیان در میهن و فراسوی ِ آن از کتاب ها و گفتارهای شاهنامه شناختی که در این سه دهه با همه ی تنگناها و بازداری ها در کار ِ نشر، عرضه گردیده است، به روشنی نشان می دهد که پایگاه این حماسه ی دانش و فرهنگ و آزادگی ی ایرانیان در میان مردم این سرزمین تا چه اندازه والاست. این فرآیند، بانگ بلند حماسه سرای بزرگمان را از فراسوی هزاره ای به گوش ما اکنونیان می رساند
نمیرم از این پس که من زنده ام / که تخم ِ سخن را پراگنده ام
پس از مرگ بر من کند آفرین / هر آن کس که دارد هُش و رای و دین