Thursday, June 30, 2005
نشر ِ كتاب و سدّ ِ بازداري در ايران
از پريشان روزگاري ي اهل ِ نشر ِ كتاب و زيان هاي جبران ناپذيري كه از اين رهگذر بر فرآيند دانش و فرهنگ در جامعه وارد مي آيد، هرچه گفته شود زياد نيست. گذشته از كمبود و گراني ي كاغذ و ديگر مادّه هاي مورد نياز در صنعت نشر و بازار سياه -- كه پيش از اين هم در همين تارنما بدان اشاره رفت -- دستورهاي بازدارنده ي نهادهاي ناظر بر كار نشر، يكي از سازه هاي منفي و زيان بار در انتشار كتابهاي ارزشمند دانشي و فرهنگي به شمار مي آيد كه دستاورد ِ عمري دانش پژوهي ي مؤلّفان و كوشش هاي مترجمان و تلاش و سرمايه گذاري ي ناشران را يكجا و با يك گردش قلم بر باد مي دهد
هر نويسنده يا مترجمي و هريك از ناشران در ايران، خاطره هاي تلخ و اندوهباري از رو به رو شدن با سدّ ِ بازداري در مرحله ي صدور رواديد ِ چاپخش ِ كتابها در خاطر خود دارد كه شماري از آنها تا كنون در كتابها يا نشريّه ها به چاپ رسيده است و هرگاه همه يا شمار بيشتري از اين گونه يادمانده هاي ذهني نشريابد، به راستي كه يكي داستان است پُر آب ِ چشم
هفته نامه ي كتاب هفته در شماره ي 249 - شنبه 28 خرداد 1384 خود، پاسخ امير حسين زادگان مدير انتشارات ققنوس به اطّلاعيّه كميته ي انضباطي ي ناشران داخلي ي نمايشگاه كتاب را منتشركرده است كه گوشه و نمونه اي از كار زيان بار ِ بازداري در امر ِ نشر ِ كتاب در ايران امروز را به نمايش مي گذارد
انتشارات ققنوس در سالهاي پشت سر، يكي از ناشران پُركار بوده كه نشر زنجيره ي سرشاري از اثرهاي ادب و فرهنگ و دانش ايرانيان و جهانيان را در كارنامه ي خود دارد. كميته ي انضباطي ي نامبرده، در هنگام عرضه ي ترجمه ي كتابي به نام الفباي فلسفه از سوي اين ناشر به منظور گرفتن رواديد چاپخش ِ آن، به زَعم خود او را خلافكار شناخته و خواسته است كه بخش يكم كتاب حذف گردد! گفتني است كه بنا بر روشنگري ي ناشر، همين كتاب پيشتر با ترجمه هايي جداگانه از سوي دو ناشر ديگر و با بودن بخش يكم آن منتشرشده است. امّا اكنون بازدارندگان بخش يكم كتاب را مصداق ِ تبليغ و ترويج ِ الحاد و انكار ِ مَباني ِ دين تشخيص داده و ناشر زحمتكش كتاب را "عنصري فرهنگي نما" لقب داده اند! در حالي كه ناشر كتاب مي گويد در بخش يكم كتاب يادكرده، مؤلّف نه از موضع ِ انكار و در مقام تبليغ الحاد؛ بلكه از پايگاه يك بررسي و تحليل ِ علمي و غير ِ جانبدارانه به بحث و بررسي ي گفتمان باورمندي يا ناباورمندي به هستي ي آفريدگار در سُنّت ِ فرهنگي ي ِ غرب مي پردازد و راه را براي انديشيدن خواننده باز مي گذارد
جاي بسي دريغ است كه هزار سال پس از سرايش ِ شاهنامه و رهنمودهاي والاي ِ فردوسي به انديشه ورزي و خِرَدپَژوهي، در ميهن او و ما هنوز هم برخورد كار به دستان با انديشه و خِرَد و دانش و فلسفه بدين گونه است