Saturday, September 30, 2006
2: 87. رنگين كماني از شعر و موزيك ِ ايراني
ستایشْ سرود ِ خِرَداز:
دیباچه ي ِ شاهنامه ي فردوسی را
در
اینجا بشنوید
يادداشت ويراستار
Copyright © 2005-2006, Iran-shenakht
گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source* * *
نهادي فرهنگي به نام ِ انجمن گلها، دست به ابتكاري ارزنده زده و كاري كارستان كرده و درتارنمايي با نشاني ي:
رنگين كماني از شعر فارسي و موزيك ايراني را در شبكه هاي رسانه ي جهاني، در ديدْرس و گوشْ رس ِ دوست داران ِ فرهنگ و هنر ِ ايراني گذاشته است. اين مجموعه ي ارزشمند، شعرها و ترانه -سرودهايي از شماري از شاعران و ترانه سرايان كهن و امروزين را با گلبانگ ِ نامدارترين خُنياگران ِ روزگارمان، در برمي گيرد و براي هر خواننده يا شنونده ي متن هاي نوشتاري و آوايي ي آن، گنجينه ي زرّيني است ازخاطره هاي خوش و فرصت ِ شكوهمندي است براي ِ بخشيدن ِ ژرفاي فرهنگي و هنري به زندگاني اش.
با درودي گرم به تدوين كنندگان ِاين مجموعه و بنيادگذاران ِاين تارنما و سپاس به دوست ِ فرهيخته آقاي عبدالرّضا سالك كه نشاني ي اين تارنما را براي بهره گيري ي ِ خوانندگان و شنوندگان ِ ايران شناخت، از سيدني به اين دفتر فرستاده است.
*
به فرخندگي ي نشر ِ اين مجموعه، شعر ِ پُركن پياله، سروده ي ِ شاعر ِ زنده ياد فريدون مُشيري را، نمونه وار در پي مي آورم. آواز ِ استاد محمّدرضا شجريان، خواننده ي ِ اين شعر را مي توانيد در متن ِ تارنماي ِ يادكرده بشنويد.
پر کن پياله را
کين جام آتشين
ديري ست ره به حال خرابم نمي برد
اين جامها که در پي هم مي شود تهي
درياي آتش است که ريزم به کام خويش،
گرداب مي ربايد و، آبم نمي برد!
* * *
من، با سمند سرکش و جادويي شراب،
تا بي کران عالم پندار رفته ام
تا دشت پر ستارۀ انديشه هاي گرم
تا مرز ناشناخته مرگ و زندگي
تا کوچه باغ خاطره هاي گريز پا،
تا شهر يادها...
ديگر شراب هم
جز تا کنار بستر خوابم نمي برد
* * *
هان اي عقاب عشق!
از اوج قله هاي مه آلود دور دست
پرواز کن به دشت غم انگيز عمر من
آنجا ببر مرا که شرابم نمي برد!
آن بي ستاره ام که عقابم نمي برد!
* * *
در راه زندگي،
با اين همه تلاش و تمنا و تشنگي،
با اين که ناله مي کشم از دل که: آب... آب!
ديگر فريب هم به سرابم نمي برد!
<><><><><><> <><>
پر کن پياله را ...
شعر : فريدون مشيري
خواننده : استاد شجريان
آهنگساز : فرهاد فخرالديني
دستگاه : ماهور
گلهاي تازه 77
<><><><><><> <><>
2: 86. زرتشتيگري: نگاهي از دَرون
ستایشْ سرود ِ خِرَد
از: دیباچه ي ِ شاهنامه ي فردوسی را
يادداشت ويراستار
Copyright © 2005-2006, Iran-shenakht
گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source * * *
زرتشتيگري يا كيش زرتشتي، كهن ترين يادمان ِ فرهنگي ي ايرانيان است كه پشتوانه ها و خاستگاه هاي به نسبت روشنگر، زمينه ي پژوهش در آن و شناخت ِ آن را فراهم مي كند. درباره ي چيستي و چگونگي ي اين كيش، افزون بر آنچه در متنهاي برجامانده ي فارسي ي ميانه (پهلوي) از روزگار ساسانيان و نخستين سده هاي پس از آن، برجا مانده و اشاره هاي پراكنده اي كه در خاستگاه هاي تاريخي و فرهنگي ي عربي و فارسي در هزاره ي پشت سر آمده، پژوهشهاي ِ دانشوران ِ باختري و پارسي و ايراني در چند سده ي ِ اخير، رهنمون ِ خواننده ي ِ پُرسا و جوياي امروزين است. امّا اين همه، به يك معنا، نگرشي از دور و بيرون به شمار مي آيد و با همه ي ارزشهاي دانشي و پژوهشي كه دارد، نمي تواند، بر آنچه در جامعه ي كنوني ي ِ زرتشتيان مي گذرد و برداشتي كه پيروان و رهروان اين كيش ِ ديرينه از دين خويش دارند، پرتو بيفكند و -- به تعبير ديگر -- نگاهي از درون، به شمار نمي آيد.
در اين زمينه، باز هم دوست ارجمند، آقاي دكتر تورج پارسي، با مهر ِ هميشگي اش، چراغي فراراه من گرفته و نشاني ي تارنمايي به نام ِ اهوازي را به اين دفتر فرستاده كه دستاوَرد ِ انجمن ِ زرتشتيان ِ اهواز است:
با روي آوري بدين تارنما، مجموعه اي از گفتارها، گفتمان ها، گفت و شنودها و پرسش و پاسخ ها را خواهيم يافت كه مي تواند ما را به درون اين جامعه رهنمون گردد و فرصت برخورد از نزديك را به ما بدهد. هرچند كه داده هاي اين نشريّه، همه استوار بر پشتوانه هاي با اعتبار ِ پژوهشي و دانشي نيست و گاه باري به هرجهت و توجيهي مي نمايد، مي توان با احتياط و نگاه داشت ِ حقّ ِ شكّْ ورزي ي دانشي و جُستارهاي فرهيخته تر، تا اندازه اي از آنها بهره گرفت و سر ِ نخ هايي به آگاهي ي بيشتر، به دست آورد. باسپاسي ديگر به فرستنده ي دل سوز و رهنمون ما به اين رسانه.
posted by Jalil Doostkhah @
8:16 PM
2: 85. جُنگي از يادواره هاي ِ هنرمندان روزگارمان و اثرهاي ماندگارشان
ستایشْ سرود ِ خِرَداز:
دیباچه ي ِ شاهنامه ي فردوسی را
در
اینجا بشنوید
يادداشت ويراستار
Copyright © 2005-2006, Iran-shenakht
گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source
* * *
دوست ارجمند، آقاي دكتر تورج پارسي، امروز نشاني ي تارنمايي به نام ِ پَرَند را از سوئد به اين دفتر فرستاده است:
اين تارنما كه عنوان ِ وصفي ِ آن
است، جُنگ ِ بزرگي از ترانه - سرودهاي هنرمندان و خوانندگان روزگارمان و نيز يادواره هايي براي آنان را مي شنويم و مي خوانيم.
يكي از بخش هاي آن، يادواره اي است براي
دلكش، بانوي ِ بزرگ ِ آوازايراني و ترانه هاي مردمي، به
مناسبت 12 شهريور، سالگرد ِ خاموشي ي او كه صداي فراموش نشدني ي او را نيز در بر دارد.
با سپاس از فرستنده ي ِ گرامي ي اين ارمغان ِ دل پذير فرهنگي - هنري، خوانندگان عزيز اين تارنما را به خواندن و شنيدن ِ درونمايه ي اين تارنما فرامي خوانم.
posted by Jalil Doostkhah @
7:14 PM
Friday, September 29, 2006
2: 84. بزرگْ بازگشت يا بزرگْ پپشرفت؟!
يادداشت ويراستار
Copyright
© 2005-2006,
Iran-shenakht
گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source
ستایشْ سرود ِ خِرَد
از:
دیباچه ي ِ شاهنامه ي فردوسیرا در
اینجا بشنوید
گزارشي را كه در پي ِ اين يادداشت مي آورم، نهادي به نام ِ انجمن ِ بزرگْ بازگشت، امروز به اين دفتر فرستاده است. نام ِ اين نهاد را پيش از اين شنيده و با آماج و آرمان ِ آن آشناشده و در پاره اي از سخنراني هايم و نيز در برخي از گفتمان هاي فرهنگي و ايران شناختي در همايش ها و رسانه ها، اشاره هايي بدان كرده بودم.
درون مايه ي گزارش، خود به خوبي بيانگر ِ نگرش و سويه ي ِ رويكرد ِ ناشران ِ آن به پيشينه ي فرهنگ ايراني است و نياز چنداني به روشنگري ي بيشتر درباره ي آن نمي بينم.
پذيرش پيروي از هر كيشي و پيروي از رهنمودها و فرمانهاي آن، حقّ ِ طبيعي و مسلّم ِ هركس و هر گروهي است و جاي هيچ گونه چون و چرايي ندارد و بازداري ي ِ كسان از اين حقّ، پايمال كردن ِ آزادي ي انديشه و وجدان و باور و سخت نكوهيده و ضدّ ِ انساني است.
امّا در گستره ي ِ زندگي ي تاريخي و فرهنگي ي يك ملّت، گفتمان ِ فراگيرتري بايسته است كه همه ي كيشها و شيوه هاي باورمندي و نيايش و پرستش را از يك سو و دبستان هاي انديشگي، فلسفي، ادبي و فرهنگي را با همه ي ديگرگوني ها و هم سويي ها و ناهم سويي هاشان در بر داشته باشد و همزيستي ي آشتي آميز و بردباري و سازگاري و گرامي داشت ِ دوسويه و در همان حال، حقّ ِ هرگونه چون و چرا و نقد و بررسي ي باورهاي ديگران، اصل ِ بُنيادين ِ آن باشد. در چنين گفتماني، گذشته، آرمانشهر نيست و همه ي انديشه ها و گفتارها و كردارها با بيشترين شناخت و بهره گيري از گذشته، روي آور به آينده است.
در فرهنگ بزرگ ِ ايراني، كهن ترين كانون ِ فروغمند ِ انديشه و خِرَد، گاهان ِ جاودانه ي زرتشت است كه در سه هزاره پيش از اين، مردمان را به همواره انديشيدن، خِرَدْورزيدن، شكّ كردن، پُرسيدن، چون و چراكردن و گزينش ِ آزاد و پرهيز از هرگونه جزمْ باوري و سرسپردگي به آستان ِ خدايان برين و خداوندگاران ِ فرودين، فرامي خواند. او هيچ كيش و نهادي پرستشي را بنيادنمي گذارد و شنوندگان سخنان ِ گوهرينش را از مستي و بي خويشي و قرباني و پيشكشي نثاركردن به پاي ِ خدايان ِ خيالْ پرورده، پرهيزمي دهد. مزدا (دانا / خردمند) اهوره (برين/ برترين/ والا) كه او از آن سخن مي گويد، خداي ِ توانمند ِ فرمانرواي عرش تا فرش نيست كه انسان در چنبره ي ِ جبري كور، سرسپرده و بنده ي گوش به فرمانش باشد. او اين تعبير ِ مزدا اهوره (بعدها اهوره مزدا) را نمادي از توانمندي ي گوهرين و سرشتي ي آدمي به خِرَدوَرزي و انديشيدن و راست گزيني مي داند و سه چراغ ِ پُرفروغ ِ هومَتَ (انديشه ي ِ نيك)، هوخْتَ (گفتار ِ نيك) و هووَرْشْتَ (كردار ِ نيك) را فراراه ِ او نگاه مي دارد تا بتواند با جويايي و پويايي، پيروزمندانه از هزارتوهاي تاريك ِ ايستايي و واپس گرايي و خِرَدْستيزي بگذرد و به فراخناي تابناك ِ آزادي و فرهنگ و دانش برسد. پژواك ِ همين انديشه ي درخشان است كه دو هزاره پس از آن فرزانه ي باستاني، در سخن ِ والاي استاد ِ توس شنيده مي شود: "به نام ِ خداوند ِ جان و خِرَد ..."
هرگاه امروز در آغاز ِ هزاره ي چهارم پس از او، باختريان ِ يوناني مآب، ناگزير مي شوند كه در خاستگاه دانشي و فرهنگي ي مهمّي، همچون فرهنگ ِ فلسفي ي آكسفورد، او را كهن ترين فيلسوف جهان بنامند، ما بازماندگان از تيره و تبار ِ فرهنگي ي او، چرا به خود نمي آييم و به جاي پويايي و جويايي و بزرگْ پيشرفت و گام برداشتن در راه ِ آينده كه او در بامدادان ِ تازيخ، چاووش خوان ِ آن بود، سرگردان در سراب ِ پندارهاي خويش، دم از بزرگْ بازگشت مي زنيم؟!
جاي بحث ِ دامنه دار در چگونگي ي ديگرديسي ي گفتمان ِ خِرَدْوَرزانه ي ِ فرزانه ي باستاني مان به آنچه در هزاره هاي پسين به نامش برساخته شد و گسترش يافت و نيز آنچه در زير ِ پوشش ِ اين كيش ِ پديدآورده ي بعدي، به ويژه در روزگار ِ ساسانيان بر سر ِ انديشه ي ِ والاي او آمد و فرهنگ ايراني را به كژراهه كشاند، در اين جا نيست و مجال فراخ تري مي خواهد. تنها به جاست كه به كوتاهي بگويم و بگذرم كه فرهيختگان امروزين در همان حال كه به پيروان ِ كيش ِ زرتشتي ارج مي گذارند، از پذيرش ِ چشم و گوش بسته و احساسي و شور مندانه ي ِ پيشينه ي ِ اين كيش و آرمانشهر انگاري ي هزاره هاي دور ِ پشت ِ سر، تن مي زنند و تنها با رويكردي دانشي و پژوهشي و پر از چون و چرا و بررسي و نقد، به كارنامه ي نياكان ديرينه مان مي نگرند و بهترين گوهرهاي انديشه ورزي را از گنجينه ي باستاني برمي گزينند تا دستمايه ي پيشرفت و پويايي ي امروز و فردا گردانند.
چنين است سرشت ِ پيشرو ِ فرهيختگي ي تاريخي و بايد اميدوارباشيم كه همه ي ما آن را به درستي دريابيم و به ديگران بشناسانيم. ايران و گذشته ي كهن ِ فرهنگي اش، پرستنده و شيفته نمي خواهد؛ بلكه دوستدار و شناسنده ي آگاه و پژوهشگر مي خواهد.
اندیشه ي ِ نیک گفتار ِ نیک کردار ِ نیک
به نام ِ خداوند ِ جان و خرد
گزارشی از جشن سدره پوشی ( آیین زرتشتی شدن) در شهر آلماتی قزاقستان.
"از آن به دیر ِ مُغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد، همیشه در دل ماست".
(حافظ)
در نیمه ی ِ نخست ِ ماه اوت ( وَرْهْرامْ روز از اَمُرداد ماه سال 3744 مزدیسنی برابر با دوشنبه هفتم ماه اوت سال 2006 ) جشن سدره پوشی باشکوهی با همیاری ي ِ کانون زرتشتیان سوئد و انجمن بزرگ بازگشت (نروژ) درشهر آلماتی در کشور قزاقستان برای گروهی از شهروندان ازبکستان وایران برگزار شد. این خوبان از راه دور از ازبکستان واز ایران آمده بودند که کیش زرتشتی را چون نیاکان خود برگزینند و زرتشتی شوند.
مردم و دولت ازبکستان پس از فروپاشی شوروی، دلبستگی ي ِ ویژه ای به دین زرتشتی پیدا کرده اند و تا آن جا پیش رفته اند که دولت به همه ی ِ آموزگاران ِ دبستانهای ِ سرتاسر کشور دستور داده است که
اوستا را فرا بگیرند و در باره ی دین زرتشتی آموزش بیابند تا کودکان را بتوانند در باره ی آیین نیاکان شان آموزش دهند و آگاه سازند که ریشه ی خود را باز یابند و خودشناس شوند.
چند روز پیش از برگزاری جشن سدره پوشی در قزاقستان، آیین سدره پوشی ي ِ دیگری برای گروهی از ایرانی تباران که دراتریش و نروژ زندگی می کنند، درشهر اسلو در کشور نروژ برگزار شد.
انجمن بزرگ بازگشت می کوشد که با همیاری انجمن ها و همدینان دیگر، راه بازگشت را برای کسانی که در دل، زرتشتی شده اند، فراهم سازد که در برون هم خود را زرتشتی بدانند.
برای فراگیری بیشتر در باره ی کیش نیاکان خود با تارنماهای همسوی ما پیوند داشته باشید.
www.webzc.com سوئد
www.gatha.org بلژيك
www.zoroastrian.org امریکا
www.farhangiran.comاسترالیا
بس کس که ز زرتشت بگردید دگربار/"
ناچار کند رو به سوی قبله زرتشت"
(دقیقی ي ِ توسی)
"هر کسی کو دور ماند از اصل ِ خویش/
باز جوید روزگار ِ وصل ِ خویش
(مولوی)
posted by Jalil Doostkhah @
5:41 AM
2: 83. گزارشي از كاميابي هاي ايرانيان در آمريكا
يادداشت ويراستار
Copyright © 2005-2006, Iran-shenakht
گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source
ستایشْ سرود ِ خِرَد
از: دیباچه ي ِ شاهنامه ي فردوسی را
امروز از كوشش و كُنِش ِ نهادي به نام ِ گروه ِ پژوهشهاي ايراني
Iranian Studies Group
در آمريكا آگاهي يافتم كه كاميابي هاي ايرانيان ِ "شهربند" (با "شهروند" اشتباه نشود) در آن كشور را بازمي تاباند و تأييدي است بر بازشناخت ِ درست ِ سازمانهاي آمارگر ِ آمريكا كه ايرانيان ِ ساكن ِ آن سرزمين را دانش آموخته ترين، فرهنگي ترين ، كارآمدترين و كامياب ترين گروه قومي در دهه هاي اخير مي شمارند.
با سپاسگزاري از دوست ِ فرزانه، آقاي عبدالرّضا سالك كه اين گزارش را بدين دفتر فرستاده است، متن ِ گفتار ِ تحليلي و خواندني ي ِ فيليس مكينتاش در اين زمينه را براي آگاهي ي خوانندگان ِ ارجمند ِ اين تارنما در پي مي آورم:
BRAVO IRANIAN-AMERICANS
MIT Study on Iranians in US
By: Phyllis McIntosh
Washington File Special Correspondent
Washington
Iranian-Americans are far more numerous in the United States than census data indicate and are among the most highly educated people in the country, according to research by the Iranian Studies Group, an independent academic organization, at Massachusetts Institute of Technology (MIT). The group estimates that the actual number of Iranian-Americans may top 691,000 -- more than twice the figure of 338,000 cited in the 2000 U.S. census. According to the latest census data available, more than one in four Iranian-Americans holds a master's or doctoral degree, the highest rate among 67 ethnic groups studied. With their high level of educational attainment and a median family income 20 percent higher than the national average, Iranian-Americans contribute substantially to the U.S. economy. Through surveys of Fortune 500 companies and other major corporations, the researchers identified more than 50 Iranian-Americans in senior leadership positions at companies with more than $200 million in asset value, including General Electric, AT&T, Verizon, Intel, Cisco, Motorola, Oracle, Nortel Networks, Lucent Technologies, and eBay. Fortune magazine ranks Pierre Omidyar, founder and chairman of the board of eBay, the wildly popular online auction company, as the second richest American entrepreneur under age 40. Iranian-Americans are also prominent in academia. According to a preliminary list compiled by ISG, there are more than 500 Iranian-American professors teaching and doing research at top-ranked U.S. universities, including MIT, Harvard, Yale, Princeton, Carnegie Mellon, the University of California system (Berkeley, UCLA, etc.), Stanford, the University of Southern California, Georgia Tech, University of Wisconsin, University of Michigan, University of Illinois, University of Maryland, California Institute of Technology, Boston University, George Washington University, and hundreds of other universities and colleges throughout the United States. The Iranian Studies Group (ISG), founded in 2002 by a group of Iranian Ph.D. candidates enrolled at MIT, analyzes social, economic, and political issues involving Iran and Iranians. The group began compiling statistics on the Iranian-American community at the request of Iranian associations and community leaders in the United States who do not have the time or capacity to conduct such research. The ISG arrived at its population estimate of 691,000 Iranian-Americans by assembling a list of 100 family names from the national university examination database in Iran, then conducting a computer analysis of U.S. white page telephone directories to count households with those names. They then multiplied that total by 2.83, the average number of individuals per Iranian-American household as reported in the 2000 census. Overall census counts of Iranian-Americans may be low in part because many people are reluctant to identify their country of origin due to troubled relations between the United States and Iran over the past 25 years, says Ali Mostashari, one of the founders of the Iranian Studies Group. Iranians have achieved a high level of success in the United States because unlike many immigrants, most left their homeland for social, political, or religious reasons, rather than in search of economic opportunity, Mostashari adds. The two large waves of immigrants who came to the United States because of the 1979 revolution in Iran consisted mainly of people with education and assets, he notes. "These were people who could make it to the U.S. and sustain themselves in the U.S. It was a pre-selection, not your typical immigration where people come mainly for financial reasons," he said. In another recently issued report, the Iranian Studies Group has undertaken the mission of convincing Iranian-Americans to become more active participants in the American political process. According to surveys in some major cities, fewer than 10 percent voted in the last presidential election. The report cites the experiences of other ethnic groups, such as Israeli-Americans, Arab-Americans, and Cuban-Americans, to show how Iranians could use their collective voice to influence U.S. foreign policy regarding Iran and address the needs of the Iranian-American community. In addition to its focus on Iranian-Americans, the ISG issues reports about topical issues in Iran, such as earthquake management, and publishes the Iran Analysis Quarterly, which features scholarly articles about social, political, and economic issues in Iran. Through its Development Gateway Project, the group has established Internet links to some 400 articles representing a wide spectrum of views about Iranian development issues. A lecture series brings experts from Iran and the United States to MIT to discuss a broad range of topics, such as The Fate of Local Democracy under the Islamic Republic, Nonviolent Struggle: Liberation Without Violence, Temporary Marriage and Women's Rights, and Rethinking Persian Modernity. More information about the Iranian Studies Group is available on its website:
posted by Jalil Doostkhah @
1:00 AM
Thursday, September 28, 2006
2: 82. ستايشْ سرود ِ خِرَد: متن و آواز
Copyright © 2005-2006, Iran-shenakht
گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source
ستایشْ سرود ِ خِرَد از:
دیباچه ي ِ شاهنامه ي فردوسی
و بازخواني ي دو آوايي ي ِ آن از
نوشین دخت و سهراب اندیشه
را در
posted by Jalil Doostkhah @
5:36 AM
Tuesday, September 26, 2006
2: 81. فراخوان به همايشي براي ِ شناخت ِ بخش ِ مهمّي از تاريخ ِ ايران
يادداشت ويراستار
Copyright © 2006-Iran-shenakht
گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source
نهاد ِ فرهنگي - پژوهشي ي ِ بُنياد ِ ميراث ِ ايران
Iran Heritage Foundation
در پيامي به اين دفتر از برنامه ريزي براي همايشي تاريخ شناختي درباره ي خليج فارس و تنگه ي ِ هُرمَز به مناسبت ِ پانصدمين سال ِ راه يابي ي پرتغاليها به آن جا و داد و ستدشان با حكومت صفويان در ايران، آگاهي داده و فراخوان براي فرستادن ِ نوشتارهاي پژوهشي در اين زمينه را نيز پيوست ِ پيام ِ خود كرده است.
در آغاز ِ اين فراخوان، آمده است:
Portugal, the Persian Gulf and Safavid Persia
Conference - Call for Papers - Introduction
8-9 September 2007
Freer & Sackler Galleries, Independence Avenue, Washington DC
On the 500th anniversary of Afonso de Albuquerque’s attempts to take Hormuz in the Persian Gulf, we invite presentations for a conference that will focus on the contacts of the Portuguese with Safavid Persia and various aspects of their activities in the Persian Gulf basin
* * *
با سپاسگزاري از خبررساني ي دفتر ِ بُنياد ِ ميراث ِ ايران، به آگاهي ي خوانندگان گرامي ي اين تارنما مي رسانم كه مي توانند متن ِ كامل ِ اين پيام و فراخوان را در نشاني ي ِ زير بيابند و بخوانند:
Plan of Hormuz, Livro do Estado da India Oriental by Pedro Barreto de Resende. Courtesy of the British Library
posted by Jalil Doostkhah @
5:43 PM
Monday, September 25, 2006
پيوست ِ درآمد ِ 2: 67 - آگاهيهاي بيشتر درباره ي ِ كتاب Arms & Armors
يادداشت ويراستار
Copyright
© 2006-Iran-shenakht
نقل ِ درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source.
در پي ِ نشر ِ درآمد ِ 2: 67 اين تارنما و شناساندن كتاب پژوهشي ي ارزنده ي ِ تاريخ ِ شمشير سازي در ايران/
Arms and Armor from Iran
اثر منوچهر مشتاق خراساني -- كه با پذيره و ستايش دوستداران ِ پژوهشهاي ايران شناختي رو به رو شد -- دوست ِ ارجمند، شيرين بانو طبيب زاده، سردبير ِ گرامي ي دوماهنامه ي فرهنگي ي الكترونيك روزنه:
همراه با پيامي مهرآميز به ويراستار، دو نوشتار ديگر در راستاي ِ آشنايي ي بيشتر با اين كتاب ِ ارزنده را به اين دفتر فرستاده است كه با سپاسي گرم ازو، براي ِ آگاهي ي خوانندگان ِ جويا و پوياي اين صفحه، در پي مي آورم.
يكي از اين دو نوشتار، تحليلي است روشنگر از درونمايه ي اين كتاب و ارزشهاي پژوهشي و فرهنگي ي آن، همراه با شماري از تصويرهاي رنگين ِ ديدني ي ِ دو هزار و پانصدگانه ي كتاب كه مي توانيد آن را
ديگري، درآمدي است كوتاه بر كتاب، نوشته ي ِ جان كوكسي كه مي توانيد آن را
posted by Jalil Doostkhah @
5:49 AM
Sunday, September 24, 2006
پيوست ِ درآمد ِ 2: 76 - خِرَد، نيرومندترين شناختْ افزار ِ جهان در برابر ِ تابو باوري
يادداشت ويراستار*
Copyright
© 2006-
Iran-shenakht
*نقل ِ درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source
دوست ارجمند و فرهيخته آقاي دكتر تورج پارسي، با رويكرد به درآمد ِ 2: 76 اين تارنما، گفتار ِ تحليلي و روشنگري نوشته و با مهر ِ بي دريغ ِ هميشگي اش به اين دفتر فرستاده است كه متن ِ آن را براي رساتركردن ِ درونمايه ي درآمد ِ يادكرده، در پي مي آورم (اين گفتار در تارنماي ِ خبري ي ِ اخبار ِ روز نيز نشريافته است).
اگر در ميان ِ خوي هاي كسي، خِرَد ِ او نیرومند ترین نباشد، تباهی اش در خوی های اوست.
(اندرزنامه ي ِ پهلوی)
از آنجایی که دین اصولا پدیده ای در تاريخ ِ فرهنگ ِ آدمی است، مانند ِ هر پدیده ای در رَوَند ِ تاریخی، باید بتواند مورد بحث و گفتگو قرار گیرد. امّا از آنجا که بر قامتش رخت ضخیم ِ تابو پوشانده می شود، آن را از دسترس دور نگاه مي دارند و گفت و گوی درباره ي آن را منع می كنند و جنگ و هفتاد دو ملت را پدید می آورند. تا زمانی که نتوان دین را از این پستو ی تابویی بیرون آورد، این سونامی ي ِ سخت تراژیک هر روزه رخ می دهد؛ چرا که به سبب همين کوته بینی ، در قامت ایمان بر زمین و زمان ماسیده است. تاریخ لبریز از خون بیگناهانی است که در این دادگاه های بلخ کوته بینی ها به فنا کشیده شده اند چرا که "خودی" در برابر ِ "غیر ِ خودی" یا "قرمطی" که همان "دگر اندیش" باشد، میزان کار و داوری است . روزی جنگ در میان خدایان بود و امروز همان جنگ، زمینی شده است. همان خدایان که به قول الکساندر کاروسکی " پندارهایی در دژ های شب اند " رخت آدمی پوشیده و چون به رأی ِ خِرَد، اندیشه نمی کنند، با جنونشان جهان و جهانیان را کوچک می نمایانند و به آشوب می کشانند. با نگاهی به آمار کشتار انكيزسیون، فاجعه ي ِ شرم آور ِ سن بارتلمی ، جنگ های سد ساله و ... که با فتوای خدایان زمینی برای خشنودی عیسا مسیح یا ...، تاریخ را به خون کشاند تا شب جهل و جنون را فراسوی اندیشه قرار دهد شبی که به قول نیما حتا" روی سنگ فرش های خیس " پهن گشته است! آیا شب مورد نظر در رأی ِ شورای هوگنوت ها که نوبت کهنه فروشان راتمام شده دانسته و نو ِ خود را آشکارساختند، نمایان نیست؟ "تنها بریدن سر یک کاتولیک شایسته یک مؤمن (پروتستان) نیست؛ بلکه باید اوّل زبان او را از حلقش بیرون کشید بعد او را شش روز تازیانه زد؛ سپس گوش هایش را عسل مالید و زنبوران و قوچان وحشی را به جانش انداخت یا زخم هایش را بست و دوباره باز کرد و به آنها نمک پاشيد یا بدنش را طوری به بالا انداخت که روی نیزه و شمشیر فرود آید یا شکمش را درید و در آن، کاه و یونجه ریخت و آن را به جای آخور، جلوی اسب ها گذاشت."
شآید نیازی نباشد که به تاریخ سرزمین خودمان رجوعی بکنیم و از مرگ مزدکیان و مانویان تا شمشیر خون آلود سَعد بن ابي وَقّاص ، حَجّاج و قُتیبه، ازکشتار سنّیان و زرتشتیان و یهودیان و مسیحیان و بهاییان از عصر صفویّه تا کنون و شاید هم تا فردا (؟!) سند ارائه دهیم. این آسیاب جهل و جنون ِ خودْ محوری با خون می چرخد. خونی که در یک روز (فقط یک روز!) از جنگ های صلیبی به فرمان ریچارد ِ شیردل، گرگ ِ خون آشام ِ مسیحیّت با کشتن دوازده هزار اسیر ِ مسلمان در راه خدا بر زمین جاری می شود! از آن سو نيز، دوازده هزار اسیر مسیحی به فرمان گرگ ِ خون آشام ِ اسلام، صلاح الدین ایّوبی در راه ِ الله به خون کشانده می شوند. بی گمان از هر دو سو در راه خدای دین شان می کشند تا خدایانشان زنده و خشنود مانند ! با این تناسب، خدایی که شمشیر نداشته باشد باید در موزه گذاشته شود. شگفتي آور نیست که در این شتاب زمانی ي دانش، هنوز ما هر روز افزون بر کشتار انسان در اثر رویدادهای طبیعی مانند زلزله و سیل و ... رودر روی ِ خونی هستيم که در کوچه و خیابان های جهان در اثر نبردهای دینی بی دریغ جاری است.
چرا این آسیاب، سیری ناپذیراست؟ چرا نقطه ی پایانی نیست؟ چرا نباید میان زمان ما با قرون وسطا از این نظر فرقی وجود داشته باشد ؟ به یاد کسی افتادم که در روز تولد پیامبرش گفت : مذهبی که در آن جنگ نیست ناقص است! البته به فرموده ي ِ ایشان باید افزود جنگ علیه دگراندیشان، حتّا اگر به خدایي دیگر، باور داشته باشند. در این میان تکلیف افراد لاییک آشکارست. نکته ی جالب تر این است که باز می توان خدا را مورد داوری قرار داد؛ امّا درباره ی برخی از پیامبران هرگز! یک کاریکاتور آنچنان غوغایی بر پا می سازد که با یک بلیت یک سره، جهاني را به تباهی و سیاهی می کشاند و این بار، سخن ِ پاپ آتش به خرمن می زند تا خون ِ مورد ِ نیاز چرخش ِ شبانروزان ِ جهل و جنون را فراهم آورد. می گویند در زمان جنگ ایران و عراق، پیرد مرد هشتاد ساله ی بختیاری جهت شرکت در جنگ به کمیته مراجعه کرد. به او گفتند که جوانها هستند و خدا از شرکت شما خشنود نمی شود پاسخ داد: مِن ِ خدا اسلام در خَطَرَه !
این طنزاز یک واقعیّت خبر می دهد که سخت دردناک است.
این قلم، با احترام به انسان و باورهایش، باورمنداست که باید بتوان باورهای انسان و به ویژه باورهاي دینی او را شناخت ومورد کنکاش قرارداد؛ چرا که با شناخت -- که رَوَندي اجتماعی- تاریخی است -- مي توان این اصل ضخیم ِ تابو رااز جلوی پا برداشت و با خِرَد، آسیاب مورد گفت و گو را از کار انداخت. جهان ِ خِرَدمند، می باید در برابر تابو و نگهبانان تابو بایستد.
امروز شوربختانه انسان در زیرگیوتین سرمایه و سرمایه داران هم که به گفته ی آدام اسمیت: "وطن ندارند و هر کجا سرمایه سود ِ بیشتر گردآورَد همان جا وطن شان است و شبانروزان به گردآوی سود مشغولند!" گرفتارست و هیچ گاه سرمایه به این اندازه بی پروا به انداختن یوغ بردگی مُدرن بر گردن ِ جهانيان دست نیازیده بود که امروز شاهد آن هستیم. گواهیم که فقر به اعتبار انسان لطمه می زند و در واقع کشتار می کند. وقتی که دین و سرمایه را در کنار هم قرار می دهيم، آنها راهم سو می بینيم.
این قلم، نگرانی ي ِ اندیشه وَر ِ زمانه، استاد دوستخواه را در نه تنها در یکایک واژگانش آشکار می بیند حتّا در عکس او نیز آنرا جلوه گر می داند. گوشه اي از نگرانی وی را در اين جا می نمایانم:
"... سخنْ کوتاه، تا روزی فرانرسد که سردمداران ِ همه ي کیشهای جهان و نیز ناباوران به همه ی آنها (لائیک ها) بپذیرند که در جایی گرد ِ هم آیند و بر سر ِ پذیرش ِ چیزی همانند ِ منشور ِ همزیستی ی ِ آشتی جویانه و احترام آمیز در میان ِ همه ی باورمندان و ناباورمندان، همداستان شوند و پای بندی ی بدان را به پیروان ِ خود سفارش کنند، جهان روی آرامش و آسایش به خود نخواهد دید و در بر همان پاشنه ی فرسوده ی کهن خواهد گشت. امّا با اندوه و دریغ باید گفت که دل بستن به فرارسیدن ِ چُنان روزی هم، چیزی در حدّ ِ آرزوی ِ مُحال است و در حسرت ِ آن باید این سطرها از شعر ِ یار ِ زنده یادم امّا با اندوه و دریغ باید گفت که دل بستن به فرارسیدن ِ چُنان روزی هم، چیزی در حدّ ِ آرزوی ِ مُحال است و در حسرت ِ آن باید این سطرها از شعر ِ یار ِ زنده یادم مهدی اخوان ثالث را زمزمه کنم: "... من خواب دیده ام/ تو خواب دیده ای/ او خواب دیده است/ما خواب دیده ایم !"(تارنماي ِ ايران شناخت، درآمد ِ ۲/۷۶).
در یکایک ِ واژگان ِ استاد، فریاد ِ خِرَدْ باوران جاری است. امّا این قلم، این رؤیا یا خواب را قابل تعبیر می داند و آن، زمانی است که بتوان باورهای انسان و به ویژه باورهاي ِ دینی ي ِ او را شناخت ومورد کنکاش قرارداد. آنگاه است که آن زبانزد زیبا و خردمندانه ی کرمانی ها که می گویند: "عیسا به گور ِ خودش، موسا به گور ِ خودش!"، کاربُرد می یابد.
2: 80. پذيره ي گرم و پرشور ِ ژاپني ها از نمايشگاه ِ فرهنگ ِ باستاني ي ِ ايران
يادداشت ويراستار
Copyright
© 2006-
Iran-shenakht
نقل ِ درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source
به گزارش ايرنا،خبرگزاري ي رسمي ي ايران، برگزاري نمايشگاه "شكوه پرشيا"(شكوه تمدّن پارس) كه هم اكنون در توكيو پايتخت ژاپن برپاست، با پذيره ي گرم و پرشور و بسيار گسترده ي ِ مردم اين كشور رو به رو شده است. اين نمايشگاه از روز دهم مرداد ماه گذشته (اول ماهآگست) در موزه متروپوليتن توكيو در منطقه "اوئنو" آغاز شده است و تا روز نهم مهر (اول اكتبر) ادامه خواهدداشت.
در آغاز ِ اين گزارش آمده است:
برگزاري نمايشگاه "شكوه پرشيا"(شكوه تمدّن پارس) كه هم اكنون در توكيو پايتخت ژاپن ادامه دارد با استقبال بسيار گسترده مردم اين كشور روبرو شده است. اين نمايشگاه از روز دهم مرداد ماه گذشته (اول ماهآگوست) در موزه متروپوليتن توكيو در منطقه "اوئنو" آغاز شده است و تا روز نهم مهر (اول اكتبر) ادامه دارد. براي كساني كه در منطقه شلوغ اوئنو رفت وآمد ميكنند، پوسترها و پرچمهاي برافراشته شده در كنار خيابانها و پيادهروها جلب توجه ميكند. اين پرچمها و پوسترها كه بر روي آن عكسي از جام مارليك مربوط به دوران هخامنشيان مشاهده ميشود به برگزاري نمايشگاه شكوه پرشيا در توكيو نيز اشاره دارد.
شويچي يوكييوشي يكي از مسوولان موزه هنري ملي شهر توكيو روز سهشنبه در گفت وگو با خبرنگار "ايرنا" گفت كه اين بزرگترين نمايشگاهي است كه تاكنون در ژاپن براي معرفي شكوفايي تمدن پارس برگزار ميشود. يوكييوشي افزود كه آخرين نمايشگاه پيرامون ايران باستان حدود پنجاه سال پيش از اين در ژاپن برگزارشد و به همين دليل مي توان گفت كه پس از نزديك به
نيم قرن ژاپنيها دوباره فرصت گرانبهايي براي ديدن و آشنايي بيشتر با تمدّن كهن ايراني پيدا كردهاند. به گفته يوكييوشي درنمايشگاه شكوه پرشيا، آثار باستاني مربوط تاريخ هفت هزار ساله ايران باستان منتهي به دوران ِ ساسانيان به نمايش گذاشته شده است. يوكييوشي افزود: در اين نمايشگاه ِ دو ماهه، حدود دويست اثر باستاني ايران به نمايش گذاشته شده است كه قدمت برخي از آنها به هفت هزار سال ميرسد. به گفته وي، تمامي آثار به نمايش گذاشته شده در اين موزه را موزه ملّي ايران در اختيار آنها گذاشته است.
براي خواندن متن كامل ِ اين گزارش و ديدن تصويرهايي از آن، به تارنماي زير نگاه كنيد:
http://www.irna.ir/fa/news/view/line-5/8506296042000808.htm
posted by Jalil Doostkhah @
3:48 AM
2: 79. گزارش ششمين و فراخوان ِ هفتمين نشست ِ شاهنامه پژوهي در شبكه ي ِ جهاني
يادداشت ويراستارCopyright
© 2006-
Iran-shenakht
نقل ِ درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source.
گيتي بانو مهدوي،بنيادگذار و سرپرست ِ كتابخانه ي گويا و گرداننده ي ِ نشست هاي شاهنامه پژوهي در شبكه ي
جهاني، امروز گزارش ِ زير را در تارنماي كتابخانه نشرداده است كه با سپاسگزاري از او براي ويرايش ِ متنِ ضبط شدۀ گفت و شنودهاي نشست ششم، در اين جا مي آورم.
ششمین نشست شاهنامه پژوهي برگزار گردیدششمین نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني در تاریخ ِ جمعه، بیست و دوم سپتامبر مطابق با سی و یکم شهریور هزارو سیصدوهشتادوپنج در
تارنماي كتابخانۀ گويا برگزار گردید. متنِ ضبط شدۀ گفت و شنودهاي نشست ششم را مي توانيد در
اينجا بشنویدهفتمين نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني را در تاریخ
جمعه، ششم اکتبر مطابق با چهاردهم مهر هزارو سیصدوهشتادوپنج از ساعت هشت و سی دقیقه شب به وقت سیدنی، برابر با 2 پس از نیمروز به وقت ایران آغاز می کنیم.
برای شرکت در این نشستها، هیچگونه محدودیتی وجود ندارد. چنانچه مشکلی برای عضویّت در
پالتاک دارید، با تماس از راه
ايميل كتابخانۀ گويا، با ما مطرح کنید.
به امید دیدار شما عزیزان در
اتاق شاهنامه پژوهی.
گ. م.
posted by Jalil Doostkhah @
1:23 AM
Friday, September 22, 2006
2: 78. شعري از "سيمين بهبهاني" دستاويز ِ بازداري ي ِ نشر ِ ماهنامه ي ِ "نامه"
يادداشت ويراستار
Copyright
© 2005-2006-
Iran-shenakht
ستایشْ سرود ِ خِرَد
از: دیباچه ي ِ شاهنامه ي فردوسی را در
بازداري ي ِ نشريّه هاي خبري و فرهنگي از انتشار ِ پيگير و سامانمند، به هر بهانه و دستاويزي كه باشد، يكي از زيان بارترين و فرهنگ ستيزانه ترين كُنِش هاي اجتماعي است. مقوله اي به نام ِ "توقيف" كه از همان اوان ِ كار اين گونه نشريّه ها در هنگام ِ خيزش و جنبش ِ مشروطه خواهي در يك سده پيش از اين، همواره چون كابوسي براي دست اندركاران و نويسندگان ِ روزنامه ها، هفته نامه ها و ماهنامه ها بوده است، بيشترين آسيب را به پيشرفت فكري و فرهنگي ي جامعه واردآورده است. فرودآمدن ِ ناگهاني ي شمشير ِ "توقيف" بر سر ِ رسانه ها، جامعه را از شكل گيري ي ِ يك سامان ِ فرهنگي ي پايدار و پويا و آينده ساز بازمي دارد و تاريخ ما را -- چنان كه تاكنون بوده است -- دچار ِ گُسست ِ فرهنگي مي كند و راههاي پيوند ِ اكنونيان با آيندگان را مي بندد. خُسراني كه از اين رهگذر بر جامعه وارد مي آيد، به راستي اندازه گرفتني نيست.
در يك سامان اجتماعي ي ريشه دار در خِرَد ِ فرهيخته و نگرش ِ دل سوزانه و آينده نگرانه و مردم سالارانه، هيچ رسانه اي به حكم ِ هيچ نهاد ِ دست اندركاري، از كوشش و كنِش بازداشته نمي شود و اگر هم در كار ِ رسانه اي، موردي ناسازگار با قرارداد اجتماعي به چشم بخورد، تنها پس از شكايت ِ شخصي حقيقي يا حقوقي از آن رسانه و بررسي ي آن در دادگاهي راستين و آشكار با حضور ِ گروه ِ مُنصفان و درگشوده به روي نمايندگان ِ رسانه ها، درباره ي آن داوري خواهد شد و همه ي كوششها روي آور بدين امر خواهد بود كه رسانه ي يادكرده، از كار بازنماند و زياني به نظام ِ آگاهي رساني در جامعه وارد نيايد.
*
در هفته هاي اخير، باز هم با درد و دريغ، شاهد ِ فرودآمدن ِ شمشير ِ "توقيف" بر سر ِ شماري از رسانه هاي ارزشمند، از جمله روزنامه ي ناوابسته ي بامداد تهران، شرق و نيز ماهنامه ي ادبي - فرهنگي ي نامه بوده ايم.
در پي ِ اين بازداري هاي ناروا و زيان بار، اعتراض نامه هاي گوناگوني در رسانه هاي چاپي و الكترونيك نشر يافت كه تازه ترين ِ آنها، نامه ي اعتراضي ي يكصد و سي تن از نویسندگان، اعضای هیات تحریریه و کارکنان ماهنامه ي نامه است. دستاويز ّ توقيف ِ نامه، چاپ ِ شعري از سروده هاي سيمين بانو بهبهاني، شاعر ِ نامدارمان در اين ماهنامه بوده است.
بانو نازي عظيما گزارشگر ِ راديو فردا پس از آوردن ِ نامه ي اعتراضي ي يادكرده، در گفت و شنودي با سيمين بهبهاني و نيز مجيد تولايي، سردبير ِ نامه، به چگونگي ي اين رويداد ِ تأسّف انگيز پرداخته است كه متن ِ آن را در پي مي آورم.
يكصد و سي تن از نویسندگان، اعضای هیات تحریریه و کارکنان ماهنامه ي
نامه با انتشار بیانیه ای به توقیف این نشریه اعتراض کردند و آنرا با اصول قانون اساسی مغایر دانستند. در این بیانیه از مسئولان خواسته شده ضمن رفع توقیف از این نشریه شائبه وجود آنچه را که در این بیانیه اراده فراقانونی برای بستن گردش اطلاعات توصیف شده از خود دور کنند. آنها هشدار داده اند درصورتی که به خواسته هایشان رسیدگی نشود آنرا در مراجع بین المللی دنبال خواهند کرد.
نشریّه ي ِ نامه به خاطر شعری از سیمین بهبهانی که در شماره نوروزی آن چاپ شد، بعنوان ِ مِصداق توهین به آیت الله خمینی توقیف شده است. مجید تولایی سردبیر نشریه نامه به رادیو فردا می گوید:
در جلسه هیات نظارت پرونده نامه مطرح شد و به بهانه شعری از خانم بهبهانی که بنا به تفسیر آقایان توهین و اهانت به رهبری و آقای خامنه ای تلقی می شود به توقیف مجله حکم دادند.
سیمین بهبهانی -- که خود از امضاکنندگان این بیانیه است -- در مصاحبه اي با رادیو فردا می گوید این شعر را تحت تاثیر تلخکامی های ناشی از جنگ و در بحبحوحه جنگ ایران و عراق سروده است.
سیمین بهبهانی: "من در فروردين سال 1364 این شعر را سرودم. پانزده روز از نوروز گذشته بود و من دل و دماغ نداشتم ؛چون همسایه مان شهید داشت. یک همسایه دیگرمان اعدامی داشت. وضع مملکت به هم ریخته بود. ارزاق بسختی گیر می آمد. کشتار ها و شهادت ها دل و دماغ را گرفته بود. من 15 روز عید را از خانه بیرون نیامده بودم. وقتی آمدم توی خیابان، تصادفا نگاهم به یک درخت افتاد که خیلی قشنگ سبز شده بود و من گفتم بهار باز هم سبزی. این مایه شد برای من که این شعر را بسازم. خیلی طبیعی است آدم از جنگ نفرت داشته باشد و خیلی طبیعی است آدم آرزوی صلح داشته باشد. اسم این شعر هست بهار باز هم سبزی؟
بهار، بازهم سبزی؟ چرا ترا نمی بینم؟/ تو آشکار و من بینا؛ ولی چرا نمی بینم؟/ بهار، باز گلپوشی؟ نگین ِ ژاله در گوشی؟/ چه قصّه رفته با چشمم؟ چرا ترا نمی بینم؟/ .../ کجا تگرگ می بارد که تخم مرگ می بارد/ نصیب ِ عالم از بالا بجز بلا نمی بینم/ در آتش ِ دو دیوانه، دو قطعه شد دو ویرانه/ روانه خون ِ خلقی را چنین روا نمی بینم/مگر بدان نظر دوزی که مرگشان شود روزی/ که من جز این دو، پیروزی زماجرا نمی بینم/ بهار رنگ خون داری، نشاط کو؟ جنون داری!/ که مرگْ کمتر از برگت، به شاخه ها نمی بینم.
*
این شعر در کتابم چاپ شده بود. دو دفعه در مجموعه اشعار من درآمده بود. ممیّزی کامل شده بود و با اجازه وزارت ارشاد چاپ شده بود. اینها از من شعر خواسته بودند و چون فرصت نکرده بودم خودشان رفته بودند سر ِ کتاب و این شعر را درآورده بودند و شاید هم نخوانده بودند؛ چون فکر کرده بودند شعر بهاری است، این را چاپ کرده بودند و بعد از شش ماه نمی دانم چطور به صرافت افتادند که این شعر اینجاش به فلان کس بر می خورد آنجاش به فلان کس."
ن.ع (نازي عظيما از راديو فردا): خانم بهبهانی فکر نمی کنید اشاره شما به دو دیوانه در این شعر این حساسیّت را برانگیخته باشد.
سیمین بهبهانی: حالا شما این طور فرض می کنید. من یک جور دیگر فرض کنم. دیگری یک جور دیگر فرض کند. شعر است خانم، نمی شود انگشت رویش گذاشت. من همچو قصدی نداشتم. البته دو دیوانه شرق و غرب که باهم روبرو شدند، من این جنگ را معلول ِ گروگان گیری می ديدم. اگر آن گروگان گیری را راه نینداخته بودیم، صدّام جسور نمی شد که پشتیبانی شود برای حمله به ایران. هشت سال جنگ پدر ِ این مملکت را درآورد.
ن.ع: سردبیر نشریّه ي نامه معتقد است که توقیف نامه و نشریّات دیگر حامل پیام مشخص مسئولان به خارج و داخل کشور است.
مجید تولایی (سردبير ِ نامه): اساسا در مقاطعی که جمهوری اسلامی در معرض یک تصمیم گیری ي ِ دشوار در ارتباط با بحرانهای خارجی اش قرار می گیرد، عموما چنین رفتارهایی با ديگر اندیشان و معترضان در داخل می کند که این پیام را به خارج بدهد که اگر قرار است راجع به هر مسأله ای به تفاهم برسیم این را یقین داشته باشید که مسأله ي حقوق بشر در ایران در دستور مذاکرات نخواهد بود.
ن.ع: علاوه بر این بیانیه ي ِاعتراضی، عده ای از روزنامه نگاران مطبوعات گیلان نیز به توقیف شرق و نامه و نشریّات دیگر اعتراض کرده اند.
posted by Jalil Doostkhah @
8:14 PM
Thursday, September 21, 2006
2: 77. دو دستاورد ِ تازه و چشم گير ِ باستان شناختي در فارس و گرگان
يادداشت ويراستارCopyright
© 2006-
Iran-shenakht يك) بر پايه ي ِ گزارش ِ نشريافته در تارنماي ِ خبرگزاري ي ِ ميراث ِ فرهنگي
هفده تن از كارشناسان ايراني و بريتانيايي، در كاوش هاي تازه ي باستان شناختي در ناحيه ي گرگان در استان گلستان، بازمانده هاي ديواري باستاني به درازاي 200 كيلومتر و به پهنايي همچند ِ پهناي ِ ديوار ِ چين را يافتند كه گفته شد پس از ديوار ِ چين، طولاني ترين ديوار در آسياست.
دو بخش از ديوار ِ نويافته در گرگان
متن ِ كامل ِ گزارش را در نشاني ي زير بخوانيد:
دو) همچنين به گزارش ِ همان تارنما، باستان شناسان در تخت جمشيد، كف پوش ِ قرمزرنگ ِ گنج خانه (/خزانه) ي ِ داريوش يكم را يافتند. متن گسترده ي اين گزارش را هم مي توانيد در نشاني ي زير بخوانيد.
posted by Jalil Doostkhah @
6:09 AM
Wednesday, September 20, 2006
2: 76. جنگ هفتاد و دو ملّت: جزمْ باوري و خودْ برحقْ بيني، انگيزه ي همه ستيزها و تنشها
يادداشت ويراستار
Copyright
© 2006-
Iran-shenakht
نگاهي گذرا به تاريخ و كارنامه ي همه ي كيشها، به روشني نشان مي دهد كه جزمْ باوري و خودْ برحق بيني، ويژگي ي ِ همگون ِ همه ي آنهاست و از آن جا كه رهبران و رهروان ِ همه ي اين گروهها، برترين و بهترين و برحق بودن ِ كيش ِ خود را امري چون و چرا ناپذير مي انگارند، هر گونه راستْ راه و درستْ باور و نيكوكردار بودن ِ ديگرْ كيشها را ناهمخوان با باور ِ خود مي شمارند و اگرچه گهگاه بر پايه ي برخي ضرورتها و مصلحت ها، در گفتار، دم از همكاري يا تعامل با ديگران مي زنند، در كردار، آن را نفي مي كنند و سر ِ سوزني از حكم ِ ازلي-ابدي ي ِ"اين است و جُز اين نيست!" كوتاه نمي آيند. يكي پيام آور ِ خود را همسخن ِ بي ميانجي ي آفريدگار و ديگري "روح و گوهر ِ پالوده ي قدسي ي پروردگار" مي شمارد و در پناه ِ چنين انگاشتي، خود را تاج ِ سر ِ عالم و آدم مي داند و آن ديگري، از كيش ِ خود با نام ِ "دين ِ بِهي" يا "بِهديني" يادمي كند و آن ديگري، پيروان كيش ِ خويش را به لقب ِ "خَيرُ اُمّة" (بهترين اُمّت) افتخارمي بخشد. حتّا يك كيشْ آور ِ ناكام ِ اين روزگار -- كه داعيه ي ِ گونه اي نوزايش ِ ديني هم دارد -- از شيوه ي خود، با عنوان ِ "پاكْ ديني" (؟!) يادمي كند.
همه ي ِ اين يك سو نگري ها و جَزمْ باوري ها را كه در كنار ِ (يا بهتر گفته شود: در برابر ِ) هم بگذاريم، چهره ي خشونت بار ِ ناسازگاري و ستيزي سياه و خانمان برانداز را مي بينيم كه بر سرتاسر ِ تاريخ ِ زندگي ي بشر از آغاز تا امروز سايه انداخته است.
جاي ِ بسي دريغ است كه فراخوانهاي بزرگاني همچون زرتشت، روزبه پسر ِ دادويه، فردوسي،محمّد پسر ِ زكرياي ِ رازي، خيّام و حافظ به خِرَدگرايي و شكّ وَرزي و پُرس و جوي هميشگي و ريشخند ِ آنان به جزمْ باوري و يكسونگري و افسانه بافي ي مدّعيان ِ ديدار ِ "حقيقت" و سرانجام اندوه بي پايانشان از "جنگ ِ هفتاد و دو ملّت"، نتوانست مردمان را از اين همه سردرگمي و آسيب رساني به يكديگر بازدارد و به آزادانديشي و آدمي خويي رهنمون گردد.
سخنان اخير پاپ بنديكت شانزدهم، رهبر ِ مسيحيان ِ كاتوليك جهان درباره ي اسلام و بازتابهاي خشم آلود ِ مسلمانان در برخي از كشورها، بار ِ ديگر تصويري از فرآيندي هزاران ساله با هزاران قرباني را به نمايش گذاشت و در واقع، به ميانجي ي رسانه هاي جهان شمول ِ امروزين، آينه اي در برابر ِ چهره ي مردماني گذاشت كه هزاره هاست در اين دايره ي بسته و دَور ِ باطل گرفتارند و هيچ راهي به رهايي در برابرشان گشوده نيست.
سخنْ كوتاه، تا روزي فرانرسد كه سردمداران ِ همه كيشهاي جهان و نيز ناباوران به همه ي آنها (لائيك ها) بپذيرند كه در جايي گرد ِ هم آيند و بر سر ِ پذيرش ِ چيزي همانند ِ منشور ِ همزيستي ي آشتي جويانه و احترام آميز در ميان ِ همه ي باورمندان و ناباورمندان، همداستان شوند و پاي بندي ي بدان را به پيروان ِ خود سفارش كنند، جهان روي آرامش و آسايش به خود نخواهد ديد و در بر همان پاشنه ي فرسوده ي كهن خواهد گشت.
امّا با اندوه و دريغ بايد گفت كه دل بستن به فرارسيدن ِ چُنان روزي هم، چيزي در حدّ ِ آرزوي ِ مُحال است و در حسرت ِ آن بايد اين سطرها از شعر ِ يار ِ زنده يادم مهدي اخوان ثالث را زمزمه كنم: "... من خواب ديده ام/ تو خواب ديده اي/ او خواب ديده است/ما خواب ديده ايم!"
***
دوست ِ پژوهنده ي ارجمند، آقاي خسرو ناقد به بهانه ي سخنان ِ پاپ و پي آمدهاي ِ آن در جهان ِ اسلام، گفتار بسيار آگاهاننده اي با عنوان ِ ديدگاههای پاپ و پيشينهی سنتهای تعامل و تقابل با اسلام
را با پژوهش و ريشه يابي در پشتوانه هاي معتبر، در تارنماي جهاني ي بي. بي. سي. نشر داده و سپس در تارنماي خود بازآورده و نشاني ي آن را با مِهر به دفتر ِ من فرستاده است و من نيز با سپاسگزاري از او، در اين جا مي آورم و همه ي دوستداران ِ شناخت ِ پيشينه ي برخورد كيشها را به خواندن دلسوزانه و دقيق آن فرامي خوانم.
2: 74. رويكردي پژوهشي و دانشگاهي به رويدادي كليدي در تاريخ ِ معاصر ِ ايران
يادداشت ويراستارCopyright
© 2006-
Iran-shenakht
كودتاي سوم اسفند ماه 1299 خورشيدي (21 فوريه 1921 ميلادي) كه با طرح ريزي و رهنمود ژنرال آيرونسايد انگليسي، فرمانده ي سپاه ِ نامْ بُردار به قزّاق در شمال ايران و دست اندركاري ي ِ اجرايي ي رضاخان ميرپنج، افسر ِ همان سپاه (رضا شاه پهلوي ي بعدي) و سيّد ضياء الدّين طباطبايي ي ِ سياست پيشه، به اجرا درآمد و در فرآيندي چهارساله به پادشاهي ي قاجارها پايان بخشيد، يكي از رويدادهاي كليدي و چرخشگاه هاي تعيين كننده در تاريخ معاصر ايران بود.
درباره ي اين واقعه و سويه ها و شناسه هاي داخلي و خارجي ي آن، تا كنون انبوهي از كتابها و گفتارها از سوي ايرانيان و جُزايرانيان نشريافته است. با اين حال، هنوز هم نقطه هاي تاريكي در شناخت ِ چگونگي ي اين رويداد در ميان است كه روشن كردن ِ آنها همّت و كوشش پژوهشگران ِ ژرفاكاو ِ امروزين را به خود مي خواند.
دكتر همايون كاتوزيان، استاد دانشگاه آكسفورد انگلستان با پيشينه ي درخشان و كارنامه ي سرشار ِ پژوهشي اش
در ادب و تاريخ معاصر ايران، به تازگي با كاوش در خاستگاهها و پشتوانه هاي هنوز به درستي برنارسيده و به ويژه سندهاي برجامانده در بايگاني ي نهادهاي انگليسي، دست به كاري روشنگر در جهت شناخت ِ اين رويداد، زده و كوشيده است تا برخي دريافتهاي نادرست از اين واقعه را درست گرداند. او در گفت و شنودي با بخش فارسي ي بي. بي. سي.، گزينه اي از اين پژوهش را به دوستداران ِ شناخت ِ ايران، عرضه داشته است.
نشاني ي اين مصاحبه ي ارزنده را -- كه افزون بر نوشتار، گفتار وي را هم در بر دارد -- با سپاسگزاري از فرستنده ي آن به اين دفتر، دوست ارجمند آقاي دكتر كاظم ابهري از ادلايد در استرالياي جنوبي، در پي مي آورم و خوانندگان ِ گرامي ي ِ خواستار ِ دريافت ِ بهتر از تاريخ معاصر ايران را به خواندن ِ آن فرامي خوانم.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2005/10/051031_mf_katouzian.shtml
posted by Jalil Doostkhah @
7:20 PM
2: 73. بوي ِ خوش ِ سيب: گزارشي خواندني از سِميرُم
يادداشت ويراستار
Copyright © 2006-Iran-shenakht
شهرستان سِميرُم ، كوچگاه ِ سردسيري ي ِ تيره هاي قشقايي در بخشي از دامنه هاي زنجيره كوههاي زاگرس (كوه ِ دِنا) در جنوب و جنوب باختري ي ميهن مان، يكي از زيباترين و دلپذيرترين زيستْ محيط ها را دارد كه به سبب دشواري ي رفت و آمد به گوشه و كنارهاي ِ آن و كوتاهي ورزيدن ِ نهادهاي گردشگري، به اندازه اي بسنده به ايرانيان و نيز گردشگران ِ جُزْ ايراني شناخته نشده است.
دوست ِ پژوهنده ي ايران دوست، آقاي دكتر شاهين سپنتا، امروز در پيامي مهرآميز، نشاني ي گفتاري خواندني را كه پس از ديداري از اين شهرستان در تارنماي خود ايران نامه نشرداده، به اين دفتر فرستاده است كه با سپاس گزاري از او، براي آگاهي ي دوستان ِ ناآشنا با اين بخش از ايران، در پي مي آورم.
من خود، در بيش از سه دهه پيش از اين، از اين كاميابي برخوردار شدم كه بخشهاي گوناگوني از دامنه هاي زاگرس و چكادهاي آن كوهساران را پاي پياده درنوردم و افزون بر لذّت بردن از زيستْ محيط ِ بي همتاي آن منطقه با مردم آن نيز همسخن شوم و گوشه هايي از ويژگيها و گرايشهاي فرهنگي شان، به ويژه در رويكرد به اسطوره و حماسه ي ايران را بررسم (گزارشي پژوهشي از آن بررسي ها را در گفتاري با عنوان ِ "كيخسرو در كوههاي فارس، شاهنامه در ميان ِ تيره اي از قشقائيان" در كتاب ِ حماسه ي ايران، يادماني از فراسوي هزاره ها، آگاه، تهران- 1380، صص 167 - 180، آورده ام.)
دكتر سپنتا، عنوان ِ زيباي ِ بوي ِ خوش ِ سيب، همه جا پيچيده را براي گفتار ِ آگاهاننده ي خود برگزيده است.
آبشار ِ سميرم در چندين كيلومتري ي ِ اين شهر
posted by Jalil Doostkhah @
5:31 PM
2: 72. شاهنامه پژوهي در شبكه ي جهاني: گزارش پنجمين و فراخوان ِ ششمين نشست
تنديس فردوسي در دوشنبه پايتخت تاجيكستان
يادداشت ويراستار
Copyright
© 2006-
Iran-shenakhtپنجمين نشست ِ شاهنامه پژوهي در شامگاه جمعه 24 شهريورماه 1385 برگزارگرديد و شماري از دوستداران ادب حماسي و فرهنگ ايراني بدان پيوستند و در يك گردهمايي ي الكترونيك از سرزمينهاي بسيار دور، ساعتي را در كنار ِ هم گذراندند و با شوري ايران دوستانه و ژرفاكاوي ي ِ پژوهشگرانه، گفتمان ِ شناخت ِ ديباچه ي شاهنامه را -- كه در چهار نشست ِ پيشين، درونمايه ي سخن بود -- پي گرفتند و نكته هاي كليدي ي ِ مهمّي را به بحث گذاشتند.
با پوزش از اين كه به سبب برخورد با يك نابساماني ي فنّي، نشر ِ اين درآمد چند روزي دچار ِ درنگ و ديركرد شد، گزارش ِ نشست ِ پنجم و متن ِ ضبط شده ي گفت و شنودهاي ِ آن و نيز فراخوان ِ نشست ِ ششم را كه در تارنماي كتابخانه ي گويا آمده است با سپاسگزاري از دوستان ِ فرهيخته گيتي بانو مهدوي سرپرست كتابخانه و سامانگر ِ اين نشست و ساناز بانو علوي، خواننده ي متن ِ شاهنامه در تارنماي كتابخانه -- كه ويرايش متن را به انجام رساندند -- در پي مي آورم."پنجمین نشست ِ شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني در تاریخ ِ جمعه، شانزدهم سپتامبر مطابق با بیست و چهارم شهریور هزارو سیصدوهشتادوپنج در تارنماي
كتابخانۀ گويا برگزار گردید. متنِ ضبط شدۀ گفت و شنودهاي نشست پنجم را مي توانيد در
اينجا بشنوید.
ششمين نشست را در تاریخ جمعه، بیست و دوم سپتامبر مطابق با سی و یکم شهریور هزار و سیصد و هشتاد و پنج، از ساعت هشت و سی دقیقه شب به وقت سیدنی، برابر با 2 پس از نیمروز به وقت ایران آغاز می کنیم. برای شرکت در این نشستها، هیچ گونه محدودیّتی وجود ندارد. چنانچه مشکلی برای عضویت در پالتاک دارید، با تماس از راه ايميل كتابخانۀ گويا، با ما مطرح کنید.
به امید دیدار شما عزیزان در اتاق شاهنامه پژوهی". گ. م.
posted by Jalil Doostkhah @
6:39 AM
Monday, September 18, 2006
2: 71. پرواز ِ بانويي ايراني به كيهان: نخستين بانوي ِ گردشگر ِ كيهاني در جهان
يادداشت ويراستار
Copyright © 2006-Iran-shenakht
همه ي رسانه هاي جهاني، امروز مدّتي از پخش برنامه هاي عادي ي خود باز ايستادند تا لحظه هاي شكوهمند و هيجان انگيز پرواز كيهاني ي انوشه انصاري، بانوي ايراني تبار و زاده ي ايران و شهروند آمريكا شده را به طور زنده پخش كنند و به چشم و گوش جهانيان برسانند.
خبرگزاريها گزارش دادند كه اين بانوي جسور ِ گردشگر ِ كيهان، به انگيزه ي گرايش احساسي و عاطفي ي خود نسبت به زادگاه و سرزمين ِ نياكان خود، بر آن بوده است كه پرچم ايران را به قرينه ي پرچم آمريكا كه بر يك آستين ِ جامه ي كيهان گردي اش دوخته شده است، بر آستين ِ ديگرش بدوزد. امّا آمريكاييان ِ از خود راضي و خودْ پدرْخوانده ي مردم ِ جهان كه همه چيزها و كارها را بازيچه ي سود و سوداي خود و بازيهاي سياسي شان مي دانند، به رغم آن همه دميدن در كرناي ِ مردم سالاري و حق هاي بشري، اين حقّ طبيعي و انساني را از او دريغ داشتند. با اين حال، او كه در دل، تسليم بازي هاي آنان نشده بود، به خبرنگاران گفت كه پرچم ايران را با خود به كيهان مي برد. گزارشها و برداشتهايي درباره ي سويه هاي گوناگون ِ اين رويداد را مي توانيد در نشاني هاي زير بيابيد و بخوانيد:
http://iran-emrooz.net/
* * *
كانون پژوهشهاي ايران شناختي، اين رويداد فرخنده را به بانو انوشه انصاري و خانواده اش و نيز به همه ي هم ميهنان شادباش مي گويد و اميدوارست كه اين كاميابي ي درخشان و جهان شمول، سرآغاز دوران تازه اي از كوشش و كُنش بانوان سزاوار ايراني در زمينه هاي دانشي و پژوهشي و فرهنگي باشد.
posted by Jalil Doostkhah @
6:40 AM
Sunday, September 17, 2006
2: 70. آشنایی با کتابی مهم در زمینه ي پژوهشهاي ایرانی
يادداشت ويراستار
Copyright © 2006-Iran-shenakht
بسياري از ما ايرانيان، هنگام برخورد با عبارتي همانند ِ عنوان ِ اين درآمد، گمان مي بريم كه درونمايه ي كتاب ِ موضوع ِ سخن، بخشي از تاريخ ِ ادب و هنر و يا پژوهشهاي جامعه شناختي و فرهنگي به معناي ِ عام ِ آن است. كمتر كسي از ما احتمال مي دهد كه بحث بر سر ِ دانش و فنّ باشد. در حالي كه فرهنگ با بار ِ گسترده ي معنايي اش، نه تنها در برگيرنده ي ِ گفتمان ادب و هنر و جامعه شناسي و دانشهايي همچون آنها، بلكه فراگير ِ دانشهاي آزمايشگاهي و فنّي نيزهست كه همواره در پويايي و پايايي و كمال يابي ي جامعه هاي انساني نقشي مهمّ و كليدي و سرنوشت ساز داشته اند و دارند و امروزه به اوج ِ اهميّت خود رسيده اند.
بيشتر دانش آموختگان رشته هاي نامْ بُردار به "علوم ِ انساني" و حتّا شمار ِ زيادي از استادان ِ سرشناس در اين رشته ها، همواره به پژوهش در چهارچوب رشته ي ويژه ي خود سرگرم اند و رويكرد ِ چنداني به فراسوي آن ندارند و هرگاه سخن از "فرهنگ" به ميان آيد، انگاشتي جز زبان و ادب و برخي از گونه هاي هنر به ذهنشان نمي رسد. آنان ديواري گذارناپذير ميان خود و دانشهاي تجربي و فنّي كشيده اند.
استاد ِ زنده ياد ِ من جلال الدّين هُمايي، يكي از استثناهاي روزگار ما بود كه نه تنها بر زبان و ادب فارسي و عربي و همه ي دانشها و مهارتهاي ادبي چيره دستي داشت، بلكه به تاريخ دانش هايي همچون اخترشناسي نيز روي آور بود و با پژوهشهاي ژرف و گسترده ي خود در كارنامه ي دانشي ي بزرگاني همچون ابوريحان بيروني، بخشي از آن ديوار ناسزاوار را فروريخت و پل پيوند استواري در ميان دانشهاي انساني و تجربي كشيد. روزي كه استاد در هنگام گشايش ِ آيين ِ بزرگداشت هزاره ي زادروز ِابوريحان بيروني در تالار رودكي ي تهران، پس از درآمد ِ سخن و خواندن ِ آيه هايي از قرآن -- كه همواره در آغاز سخنرانيهايش بر زبان مي آورد (رَبِّ اشْرَح لي صَدري و يَسِّر لي اَمري وَ احلُل عُقدة مِن لِساني - سوره ي 20، طه، آيه هاي 25 - 27) -- گفت كه مي خواهد از بزرگْ مردي ايراني سخن بگويد كه نخستين شناسنده ي گوي ساني (كُروي بودن) زمين و كاشف ِ نظري ي ِ قارّه ي آمريكا و تعيين كننده ي اندازه ي شعاع ِ كره ي زمين بوده است، بسياري از حاضران در آن نشست، شگفتي زده شدند كه پيرمرد از كه سخن مي گويد و اندكي بعد ديدند كه استاد دانشمند، با آرامش و خونسردي و اشاره به پشتوانه هاي استوار و با اعتبار، بيروني ي بزرگ را كارآمد و رازگشا در همه ي زمينه هاي پيش گفته و بسياري عرصه هاي ديگر شناساند و به شايستگي ازعهده ي ثابت كردن ِ آنچه در آغاز گفته بود، برآمد. استاد همايي، به درستي و دقّت، بيروني را دانشمندي جهاني و بسي فراتر از زمان خود خواند و از آگاهي ها و پژوهشهاي والا و بي همتاي او در گستره هاي ِ گياه شناسي، ستاره شناسي، رياضي، فيزيك، كاني شناسي، جغرافيا نگاري، تاريخ نگاري، فلسفه، و شعر سخن گفت و نيز انسان گرايي ي ِ ممتاز او را به شنوندگان سخنش شناساند.
چندي بعد، شگفتي زدگان ِ آن نشست، به چشم خويش ديدند كه يونسكو (بخش فرهنگي و دانشي ي سازمان ملل متّحد) شماره اي از نشريّه ي ويژه ي خود به نام پيام را ويژه ي هزاره ي ابوريحان بيروني كرد و درونمايه ي سخن استاد را بشرح و همراه با تصويرهاي بسيار، به همه ي زبانهاي ملّتهاي عضو سازمان نشرداد و آن ايراني ي نامدار را بر كرسي ي شايسته اش نشاند. (پيام، دريچه اي گشوده بر جهان، سال پنجم، شماره ي 59 - تير ماه 1353)
* * *
درهمين راستاي ِ شناخت پيشينه ي كوششها و كُنِشهاي دانشي و فنّي در تاريخ ايران، به تازگي كتابي به نام ِ
در تهران نشريافته كه دوست پژوهنده ي ارجمند آقاي دكتر رضا مُرادي غياث آبادي در تارنماي خود به نام ِ
پژوهشهاي ايراني به بررسي و ارزيابي ي آن پرداخته است. آقاي مُرادي، ديروز از اين كار تازه به دفتر من آگاهي داد.
او در سرآغاز ِ نوشته اش، به درستي يادآورشده است كه:
"امروزه در زمینه تألیف و انتشار کتابهایی با موضوع تاریخ علم در ایران، کوتاهیهای فراوانی به چشم میخورد و بسیاری از علاقمندان مطالعات ایرانی بر این گمانند که پژوهشهای ایرانشناسی یا ایراندوستی تنها با گفتارهایی در زمینه ادیان و جشنهای باستانی، حقوق زن و منشور کورش و پیام زرتشت و صله گرفتن فردوسی از محمود و شماری چند از این قبیل مترادف است (که حنی همینها را نیز به درستی انجام ندادهایم). شمار کتابها و پژوهشها در زمینه تاریخ علم و دستاوردهای دانشی ایرانیان به اندازهای اندک است که به راستی برای جامعه ي ایران و دوستداران هویّت و افتخارهای ملّی شگفتانگیز و تأسّفبار ومایه ي سرشکستگی است ..."
* * *
posted by Jalil Doostkhah @
7:34 AM
Saturday, September 16, 2006
2: 69. گزارشي تازه و شگفتي انگيز از ساختار ِ پاسارگاد
نماي هوايي ي ِ پاسارگاد يادداشت ويراستار
Copyright © 2006-Iran-shenakht
دفتر ِ گروه پژوهشهاي باستاني ي ايراني
(CAIS)
درپيامي تازه به اين دفتر، گزارشي شگفتي انگيز از يافته ها در شناخت ِ پاسارگاد را با عنوان:
Achaemenid Engineers Constructed Pasargadae to Withstand Seven Richter Scale Earthquake
*
با رويكرد به اين گزارش كه در طرح افگني ي كاخ كورش در پاسارگاد، پايايي ي ِ آن در برابر ِ زمين لرزه اي به ميزان 7 درجه در مقياس ِ ريشتر به ديده گرفته شده بوده است، از يك سو وبحث ِ ايجاد ِ سدّ ِ سيوند در دشت ِ پاسارگاد و خطر ِ آسيب رسيدن به يادمانهاي كهن ايراني در آن گستره ي باستاني كه در سالها و ماههاي اخير، خاطر ِ همه ي دوستداران فرهنگ ايراني را آشفته است، از سوي ِ ديگر، انگار بانگ ِ دردمندانه و دريغ آميز ِ دانشور و فن سالار ِ طرح ريز ِ اين مرده ريگ ِ شكوهمند را از فراسوي هزاره ها مي شنويم كه مي خواند:
پي افگندم از سنگ كاخي سترگ
به فرمان ِ كورش، دِلير ِ بزرگ
سرافراز و سُتوار همچون سهند
كِش از لرزش ِ خاك نايد گزند
بباشد در اين بوم و بر يادگار
هماره بمانَد به جا استوار
پيام ِ نيا بازگويد به پور
ز ژرفاي تاريخ، از راه ِ دور
كه نيكومَنِش باشد و نيك جوي
بُوَد نيك، گفتار و كردار ِ اوي
ره ِ مهر و آزادگي بسْپَرَد
چو كورش سرافراز گيتي شود
*
دريغا كنون جَرگه اي ناسپاس
مَر اين يادمان را ندارند پاس
ز پيمان ِ ايرانيان سركشند
به سيلاب و نابودي اش دركشند
*
مبادا چُنان روزي آيد به پيش
كه گردد دلْ از كار ِ اين جمع، ريش
نماند به جا خانه ي زندگي
بر ايرانيان بر، سرافگندگي
"دريغ است ايران كه ويران شود!"
نشستنگه ِ خسته پيران شود!
posted by Jalil Doostkhah @
6:45 PM