Wednesday, September 20, 2006
2: 76. جنگ هفتاد و دو ملّت: جزمْ باوري و خودْ برحقْ بيني، انگيزه ي همه ستيزها و تنشها
يادداشت ويراستار
Copyright © 2006-Iran-shenakht
نگاهي گذرا به تاريخ و كارنامه ي همه ي كيشها، به روشني نشان مي دهد كه جزمْ باوري و خودْ برحق بيني، ويژگي ي ِ همگون ِ همه ي آنهاست و از آن جا كه رهبران و رهروان ِ همه ي اين گروهها، برترين و بهترين و برحق بودن ِ كيش ِ خود را امري چون و چرا ناپذير مي انگارند، هر گونه راستْ راه و درستْ باور و نيكوكردار بودن ِ ديگرْ كيشها را ناهمخوان با باور ِ خود مي شمارند و اگرچه گهگاه بر پايه ي برخي ضرورتها و مصلحت ها، در گفتار، دم از همكاري يا تعامل با ديگران مي زنند، در كردار، آن را نفي مي كنند و سر ِ سوزني از حكم ِ ازلي-ابدي ي ِ"اين است و جُز اين نيست!" كوتاه نمي آيند. يكي پيام آور ِ خود را همسخن ِ بي ميانجي ي آفريدگار و ديگري "روح و گوهر ِ پالوده ي قدسي ي پروردگار" مي شمارد و در پناه ِ چنين انگاشتي، خود را تاج ِ سر ِ عالم و آدم مي داند و آن ديگري، از كيش ِ خود با نام ِ "دين ِ بِهي" يا "بِهديني" يادمي كند و آن ديگري، پيروان كيش ِ خويش را به لقب ِ "خَيرُ اُمّة" (بهترين اُمّت) افتخارمي بخشد. حتّا يك كيشْ آور ِ ناكام ِ اين روزگار -- كه داعيه ي ِ گونه اي نوزايش ِ ديني هم دارد -- از شيوه ي خود، با عنوان ِ "پاكْ ديني" (؟!) يادمي كند.
همه ي ِ اين يك سو نگري ها و جَزمْ باوري ها را كه در كنار ِ (يا بهتر گفته شود: در برابر ِ) هم بگذاريم، چهره ي خشونت بار ِ ناسازگاري و ستيزي سياه و خانمان برانداز را مي بينيم كه بر سرتاسر ِ تاريخ ِ زندگي ي بشر از آغاز تا امروز سايه انداخته است.
جاي ِ بسي دريغ است كه فراخوانهاي بزرگاني همچون زرتشت، روزبه پسر ِ دادويه، فردوسي،محمّد پسر ِ زكرياي ِ رازي، خيّام و حافظ به خِرَدگرايي و شكّ وَرزي و پُرس و جوي هميشگي و ريشخند ِ آنان به جزمْ باوري و يكسونگري و افسانه بافي ي مدّعيان ِ ديدار ِ "حقيقت" و سرانجام اندوه بي پايانشان از "جنگ ِ هفتاد و دو ملّت"، نتوانست مردمان را از اين همه سردرگمي و آسيب رساني به يكديگر بازدارد و به آزادانديشي و آدمي خويي رهنمون گردد.
سخنان اخير پاپ بنديكت شانزدهم، رهبر ِ مسيحيان ِ كاتوليك جهان درباره ي اسلام و بازتابهاي خشم آلود ِ مسلمانان در برخي از كشورها، بار ِ ديگر تصويري از فرآيندي هزاران ساله با هزاران قرباني را به نمايش گذاشت و در واقع، به ميانجي ي رسانه هاي جهان شمول ِ امروزين، آينه اي در برابر ِ چهره ي مردماني گذاشت كه هزاره هاست در اين دايره ي بسته و دَور ِ باطل گرفتارند و هيچ راهي به رهايي در برابرشان گشوده نيست.
سخنْ كوتاه، تا روزي فرانرسد كه سردمداران ِ همه كيشهاي جهان و نيز ناباوران به همه ي آنها (لائيك ها) بپذيرند كه در جايي گرد ِ هم آيند و بر سر ِ پذيرش ِ چيزي همانند ِ منشور ِ همزيستي ي آشتي جويانه و احترام آميز در ميان ِ همه ي باورمندان و ناباورمندان، همداستان شوند و پاي بندي ي بدان را به پيروان ِ خود سفارش كنند، جهان روي آرامش و آسايش به خود نخواهد ديد و در بر همان پاشنه ي فرسوده ي كهن خواهد گشت.
امّا با اندوه و دريغ بايد گفت كه دل بستن به فرارسيدن ِ چُنان روزي هم، چيزي در حدّ ِ آرزوي ِ مُحال است و در حسرت ِ آن بايد اين سطرها از شعر ِ يار ِ زنده يادم مهدي اخوان ثالث را زمزمه كنم: "... من خواب ديده ام/ تو خواب ديده اي/ او خواب ديده است/ما خواب ديده ايم!"
***
دوست ِ پژوهنده ي ارجمند، آقاي خسرو ناقد به بهانه ي سخنان ِ پاپ و پي آمدهاي ِ آن در جهان ِ اسلام، گفتار بسيار آگاهاننده اي با عنوان ِ
ديدگاههای پاپ و پيشينهی سنتهای تعامل و تقابل با اسلام
را با پژوهش و ريشه يابي در پشتوانه هاي معتبر، در تارنماي جهاني ي بي. بي. سي. نشر داده و سپس در تارنماي خود بازآورده و نشاني ي آن را با مِهر به دفتر ِ من فرستاده است و من نيز با سپاسگزاري از او، در اين جا مي آورم و همه ي دوستداران ِ شناخت ِ پيشينه ي برخورد كيشها را به خواندن دلسوزانه و دقيق آن فرامي خوانم.