Wednesday, August 30, 2006
2: 54. بَغِستان (بيستون) در خطر ِ نابودي! دريغ است ايران كه ويران شود!
يادداشت ويراستار
"هر دم از نو غمي آيد به مبارك بادم!"
(حافظ)
چشم اندازي از صخره ي بَغِستان (بهستان/ بيستون)
حبس مي كند و آب ِ اندوه در چشم هر دوستدار فرهنگ ايراني مي گرداند!
چند ماه پيش، گزارشي را در اين زمينه، درهمين تارنما نشردادم كه دوستان بسياري را در انديشه فروبرد و گفتماني را دامن زد كه براي بازداشتن ِ نيروي ويرانگر ِ يادمانهاي كهن مان چه بايد بكنيم. در آن هنگام كه به ميان آمدن ِ سخن از خطر ِ ويران شدن ِ اين اثر چندين هزارساله، آرامش و خواب فرزندان ِ راستين ِ ايران را برهم زده بود، پاره اي از دست اندركاران، وعده دادند كه از چنين خطر و تهديدي پيشگيري خواهندكرد. چنين وعده اي، باعث ِ آرامش ِ نسبي ي ِ پريشان خاطران شد. در پي ِ آن، مجموعه ي باستاني ي بَغِستان (بهستان/ بيستون) در فهرست اثرهاي تاريخي و فرهنگي ي مورد ِ نگاهباني ي يونسكو به ثبت رسيد و اين خود خبري اميدبخش و دل گرم كننده بود.
بخشي از سنگ نوشته ي داريوش بزرگ در بَغستان
امّا گويي قرارنيست كه در روزگار ما نشاني از انديشه و گفتار و كردار نيك، سه بنياد ِ آموزه و فرهنگ ديرينه ي ما برجا بماند و پيوند و پيمان ِ راستين با ارزش هاي بُنيادين اين فرهنگ نمودي درست و كارساز داشته باشد!
اكنون با تأسّف خبر مي رسد كه اين گنج شايگان ِ بازمانده از هزاره هاي دور، به جدّ، در معرض خطر ِ انهدام قرارگرفته و وعده هاي كار به دستان و ثبت آن در فهرست يونسكو ، هيچ يك نتوانسته است رهايي بخش و پاس دارنده ي آن باشد! به راستي، اين درد را با كه بايد گفت و اين گلايه و شكوه ي پر از خون دل و اشك ديده را به كجا بايد بُرد؟
نهاد فرهنگي ي ِ
CAIS: The Circle of Ancient Iranian Studies
به گفتاورد از خبرگزاري ي ميراث ِ فرهنگي ي ايران
(CHN)
گزارشي تازه از در معرض ِ خطر ِ نابودي قرارگرفتن ِ مجموعه ي يادكرده بر اثر ِ كارهاي ساختماني ي شركت پتروشيمي ي پوليمر نشرداده است كه متن ِ آن را در نشاني ي زير مي توان يافت و خواند و آه از نهاد برآورد و همنوا با پير ِ فرزانه ي توس، بانگ برداشت كه:
دريغ است ايران كه ويران شود!
http://www.cais-soas.com/News/2006/August2006/15-08.htm
2: 53. شاهنامه پژوه ِ نامدار ِ ايراني در افغانستان
يادداشت ويراستار
بر پايه ي گزارشي كه خبرگزاري ي مهر:
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=373506
آن را نشرداده و دوست ِ فرهيخته ي ِ ارجمند آقاي دكتر نويد فاضل، از آلمان به اين دفتر فرستاده است، استاد دكتر جلال خالقي مطلق، شاهنامه پژوه نامدار ايراني و ويراستار ِ بهترين متن ِ شاهنامه ي فردوسي تا اين زمان، از سوي ِ بنياد ِ احمد شاه مسعود براي شركت در يك همايش جهاني در روزهاي هفدهم و هيجدهم شهريور (هفتم و هشتم سپتامبر) همراه با تني چند از ديگر ايرانيان، به كابل فراخوانده شده است.
دكتر جلال خالقي مطلق، استاد دانشگاه هامبورگ در آلمان، همه ي توش و توان ِ دانشي و پژوهشي ي خود را بر سر ِ شاهنامه پژوهي و شاهنامه شناسي گذاشته و متن ِ عظيم و جهان شمول ِ حماسه ي مليّ ي ِ ايران را به علمي ترين و روشمندتري شيوه اي ويراسته و تا كنون شش دفتر از متن و سه دفتر از يادداشتهاي آن را نشرداده است. بي هيچ شائبه ي ِ زياده گويي، بايد گفت كه كار ِ خالقي مطلق در آغاز ِ هزاره ي ِ دوم ِ پس از سرايش ِ شاهنامه، بزرگترين وام گزاري ي ِ يك ايراني نسبت به اين حماسه و سراينده ي فرزانه ي ِ آن و شروع عصر نويني در اين فرآيند ِ فرهنگي و ادبي است.
حضور ِ استاد دكتر جلال خالقي مطلق در سرزمين ِ همْ زبان و همْ تاريخ و همْ فرهنگ ِ ما افغانستان، مايه ي ِ سربلندي ي ِ هر ايراني ي ِ دوستدار فرهنگ كهن ميهن خويش است.
دفتر ِ كانون ِ پژوهشهاي ِ ايران شناختي، اين خبر را فرخنده مي شمارد و به دوستان ِ دست اندركار ِ افغان براي فراخواندن استاد بزرگ ِ ايراني به كابل، درود و آفرين مي فرستد.
*
متن ِ گزارش ِ خبرگزاري ي مهر، چُنين است:
بنیاد بین المللی احمدشاه مسعود با دعوت از اندیشمندان ایرانی ، کنفرانس بین المللی خود را در ماه سپتامبر برگزار می کند.به گزارش خبرنگار فرهنگ و ادب مهر، در این کنفرانس بین المللی که هر ساله با حضور شخصیت های روشنفکر حوزه های دین و سیاست و فرهنگ در کابل برگزار می شود چهره هایی چون دکتر عبدالکریم سروش، مصطفی اسلامیه، دکتر جلال خالقی مطلق، دکتر سریع القلم، امیرحسن چهلتن و علی دهباشی از ایران دعوت شده اند.این بنیاد که از زمان مرگ احمدشاه مسعود سردار ملی افغانستان راه اندازی شده طی پنج سال گذشته اقدام به برپایی کنفرانس هایی بین المللی با محوریت پژوهش و تحقیقات در حوزه های دین و سیاست و فرهنگ و ادب کرده است. ریاست بنیاد بر عهده فرزند احمدشاه مسعود " احمد ولی مسعود " است.شخصیت های دعوت شده به کنفرانس با ارائه سخنرانی، مقالات و انجام گفتگو و دیدارهای مختلف درباره مسائل فرهنگی، اجتماعی و نیز اتفاقات آسیای میانه و شخصیت احمدشاه مسعود مباحثی را طرح و عنوان می کنند. برپایی نمایشگاه های عکس و کتاب با موضوع افغانستان و احمدشاه مسعود نیز از دیگر برنامه های این کنفرانس سالیانه است.این کنفرانس طی دو روز در هفتم و هشتم ماه سپتامبر (16 و 17 شهریور ماه) در شهر کابل برگزار می شود.
Monday, August 28, 2006
2: 52. بانگ ِ رساي ِ ديگري در ياري رساني به شاهنامه پژوهان
يادداشت ويراستار
امروز آگاهي يافتم كه دوستان تدوين كننده ي تارنماي خبري ي اخبار روز با مهر فراوان به فرهنگ ايراني، دستي به ياري ي گردانندگان ِ نشست جهاني ي شاهنامه پژوهي از آستين به در آورده و فراخوان برگزاري ي چهارمين نشست را در ستون ويژه ي آگاهي رساني ي گرد ِهمايي ها درج كرده اند. با سپاس فراوان از همدلي و ياري ي آن دوستان، متن آگاهي نامه شان را براي فرخندگي و تأكيد بيشتر، در اين صفحه بازنشر مي دهم.
چهارمین نشست شاهنامه پژوهی در شبکه ی جهانی
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
دوشنبه ۶ شهريور ۱٣٨۵ - ۲٨ اوت ۲۰۰۶
چهارمین نشست شاهنامه پژوهی در شبکه ی جهانی در تاریخ جمعه، هشتم سپتامبر مطابق با هفدهم شهریور هزارو سیصدوهشتادوپنج از ساعت هشت و سی دقیقه شب به وقت سیدنی، برابر با ۲ پس از نیمروز به وقت ایران برگزار می گردد.
برای شرکت در این نشستها، هیچ گونه محدودیّتی وجود ندارد. چنانچه مشکلی برای عضویت در پالتاک دارید، با تماس از راه ایمیل کتابخانه ی گویا، با ما در ميان بگذاريد.
به امید دیدار شما عزیزان در اتاق شاهنامه پژوهی.
چنانچه علاقه مند به شرکت در نشست های آینده ی این برنامه ی پژوهشی باشید، می توانید در زمان ِ
اعلام شده، در پالتاک بدین اتاق بیایيد :
<---
Chat Rooms
<---
Rooms
<---
Learning and Universities
<---
Online Universities
<---
اتاق شاهنامه پژوهی با این نام:
Shahnameh Pajhoohi
Sunday, August 27, 2006
2: 51. پيام و فراخواني همدلانه و مهرآميز به نشست ِ شاهنامه پژوهي
يادداشت ويراستار
نشست هاي سه گانه ي شاهنامه پژوهي در شبكه ي جهاني، همان گونه كه انتظارمي رفت با پذيره و پشتيباني ي بسياري از دوستداران حماسه ي ايران و خواستاران ِ شناخت ِ هرچه بيشتر و بهتر ِ گنجينه ي فرهنگ باستاني ي ايرانيان رو به رو گرديد و در سه هفته ي اخير، ايميل-پيام هاي بسياري براي تشويق دست اندركاران ِاين نشست ها، به دفترهاي كتايخانه ي گويا و كانون پژوهشهاي ايران شناختي رسيده كه مايه ي دلگرمي ِ برگزارندگان به كوشش و خدمت گزاري و سپاس ايشان است.
امروز نيز بانوي نويسنده و پژوهنده و ايران شناس، نوشين شاهرخي، همدلي ي مهرآميز و رويكرد فرهيخته ي خود به اين خويشكاري ي فرهنگي ي اجراكنندگان اين نشست ها را بدين گونه در تارنماي ادبي ي خود "نوف"
ابرازداشته اند كه با سپاس گزاري از ايشان، در اين جا مي آورم:
نشستهای شاهنامهپژوهی
در پالتالک
با شرکت استاد جلیل دوستخواه
و دیگر پژوهشگران و دوستداران
شاهنامه
2: 50. گزارش ِ سومين نشست ِ شاهنامه پژوهي در شبكه ي جهاني
يادداشت ويراستار
گزارشي كه در زير مي آيد، امروز (يكشنبه پنجم شهريور ماه 1385 / 27 اوت 2006) در تارنماي كتابخانه ي گويا:
http://www.ketabkhaneyegooya.blogspot.com/
نشريافته است.
متن ِ گزارش را با سپاس از دوست ِ ارجمند بانو گيتي مهدوي كه اداره ي ِ سومين نشست ِ شاهنامه پژوهي در
شبكه ي ِ جهاني و نيز كار ِ پرزحمت ِ ويرايش ِ متن را برعهده داشته است، در اين صفحه، بازنشر مي دهم. به اميد ِ حضور و همسخني ي ِ شمار ِ بيشتري از دوستداران ِ حماسه ي ِ ايران در چهارمين نشست.
سومين نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني برگزار گردید
سومين نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني در تاریخ جمعه، 25 اوت دوهزار وشش مطابق با سوم شهریور
هزار و سيصد و هشتاد و پنج در تارنماي كتابخانۀ گويا برگزار گردید. در این نشست، علاوه بر افرادی که در نشست قبلی حضور داشتند، آقایان: فرّخ شیخ، امید دقیقی، شاهین آریایی وخانمها: ایمان و نوشین شاهرخی نیز شرکت داشتند. برای آشنایی ي بیشتر با بانو نوشین شاهرخی می توانید از تارنماي " نوف " دیدن بفرمایید.
متنِ ضبط شدۀ گفت و شنودهاي نشست سوم را مي توانيد در اينجا بشنوید
چهارمين نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني را در تاریخ جمعه، هشتم سپتامبر مطابق با هفدهم شهریور هزارو سیصدوهشتادوپنج از ساعت هشت و سی دقیقه شب به وقت سیدنی، برابر با 2 پس از نیمروز به وقت ایران آغاز می کنیم. برای شرکت در این نشستها، هیچ گونه محدودیّتی وجود ندارد. چنانچه مشکلی برای عضویت در پالتاک دارید، با تماس از راه ايميل كتابخانۀ گويا، با ما مطرح کنید. به امید دیدار شما عزیزان در اتاق شاهنامه پژوهي.
2: 49. فيلمي مستند از مرحله هاي ساخت، اجرا و پشت ِ صحنه ي ِ اُپراي ِ عروسكي ي رستم و سهراب
يادداشت ويراستار
خبرگزاري ي ِ ميراث فرهنگي
CHN (Cultural Heritage News)
گزارشي را درباره ي ِ توليد ِ فيلمي مستند از مرحله هاي ِ ساخت، اجرا و پشت ِ صحنه ي ِ اُپراي ِ عروسكي ي رستم و سهراب نشرداده كه مژده رسان و خشنودكننده ي ِ همه ي دوستداران ِ حماسه ي ايران است. سازنده ي اين فيلم، سام كلانتري است و بهروز غريب پور -- كه مانند ِ او عضو ِ گروه ِ هنري ي ِ آران است -- با وي همكاري دارد.
پيش از اين، از اپراي ِ رستم و سهراب، ساخته ي ِ لوريس چكناواريان، در همين تارنما سخن گفتم.
اكنون جاي ِ شادماني است كه گزارش ِ كوشش ِ تازه اي در راستاي ِ هرچه بهتر شناساندن ِ اين اثر ِ هنري ي بزرگ ِ روزگارمان را مي خوانيم و بيش از پيش اميدوارمي شويم كه هنرمندان ِعرصه هاي موسيقي و نمايش، خواهند توانست داستانهاي ِ حماسه ي ِ ايران را در كالبد ِ هنرهاي ِ پرتوان و جهانْ شمول ِ كنوني، نمودي تازه ببخشند و مردم ِ اين عصر و آيندگان را به گونه اي زنده تر و بهتر از گذشته، با ميراث ِ كهن ِ فرهنگي ي ِ ايرانيان آشنا گردانند.
بهروز غريب پور
مدير ِ اجراي ِ اُپراي رستم و سهراب
عنوان ِ گزارش ِ يادكرده، چنين است:
ساخت، اجرا و پشت صحنه اپراي عروسكي رستم و سهراب در يک فيلم مستند به تصوير کشيده مي شود.
*
متن ِ كامل ِ گزارش را در نشاني ي ِ زير بيابيد و بخوانيد:
http://www.chn.ir/news/?section=2&id=33481
Friday, August 25, 2006
2: 48. جشن ِ باستاني ي ِ شهريورگان فرخنده باد!
يادداشت ويراستار
در گاه شمار ايران باستان، چهارمين روز (شهريور روز) از ششمين ماه (شهريورماه)، شهريورگان نام داشت و در اين روز جشني به همين نام برگزارمي شد. تارنماي ِ آريابوم، گفتار ِ كوتاهي را به قلم ِ
بهزاد فراهانيه، درباره ي اين جشن كهن نشرداده است كه متن ِ آن را براي آگاهي ي خوانندگان ارجمند ِ اين صفحه، در اين جا باز نشرمي دهم.
شهریور روز از شهریورماه برابر با چهارم شهریور در گاهشماری ایرانی، جشن شهریورگان نام دارد که از جملهی جشنهای آتش است. واژهی شهریور که برگرفته از «خْشَترَه وَئیریَه» اوستایی است به معنی ي ِ شهریاری ي ِ شایسته و نیرومند است. همچنين در اوستاي ِ جُزگاهاني (اوستاي پسين)، شهریور نام یکی از امشاسپندان (مهين ايزدان) است که نماد ِ شهرياري ی آسمانی و نیروی ايزدی بوده و همیشه خواهان فرّ و بزرگی و نیرومندی است. این امشاسپند در جهان ِ اَسْتومَند (مادّی)، نگاهبان سیم و زر و فلزهاي دیگر و نيز ياور و دستگیر ِ بینوایان و فرشتهی رحم و جوانمردی است. از آنجایی که این جشن به شهرياران ِ دادگر بستگی دارد که نمایندهی شهریاری ي ِ آسمانی هستند، ایرانیان باستان در این روز، پس از نیایش ِ اهوره مزدا و نیکوکاری کردن و دادن ِ خوراك به بينوايان و نیازمندان، نزد شهريار رفته و این جشن را شادباش میگفتند. سپس فلزهای کهنه را از انبارها بیرون آورده و نو میکردند و پس از آن به شادی و پایکوبی میپرداختند. ابوريحان بيروني در آثارالباقیه چنین آورده است: « شهریورماه که روز چهارم آن شهریور روز است و آن به مناسبت توافق دو اسم، جشن است، آن را شهریورگان گویند. معنی شهریور دوستی و آرزوست. شهریور فرشتهای است که به جواهر هفتگانه از قبیل طلا، نقره، مس، آهن و دیگر فلزات که برقراری صنعت و دوام دنیا و مردم به آنها بستگی دارد، کارگزار است. »
اهمیّت ِ جشن ِ شهریورگان را از دو دید ِ دیگر نيز میتوان دریافت: نخست اینکه ماه ِ شهریور، ماه گردآوری ي ِ دستاوردهاي ِ کشاورزی است و این نتیجه گرفتن از کار و زحمت و کشت و کار، به ويژه برای کشاورزان، همیشه همراه با شادمانی بوده و برای همین باید این کار با جشنی همراه میشده است. دیگر اینکه در این ماه پاییزه کاری (كشت ِ پاييزي) آغاز میشود و چون آغاز هر کار نیکی را باید با شادی در آمیخت، از این رو جشن شهریورگان را میتوان آغاز فصل نو ِ دیگري از هنگام کشت دانست.
Wednesday, August 23, 2006
2: 47. گفتمان ِ ترجمه ي ادب معاصر ايران به زبان هاي ديگر و رويكرد ِ ديگران به ادب ِ ما
يادداشت ويراستار
فرهيختگان و ادب شناسان ِ جُزايراني، آرام آرام دارند پي مي برند كه ايران، تنها ايران ِ فردوسي، خيآم، مولوي (يا به گفته ي آنان "رومي")، سعدي و حافظ نيست و در پي ِ دوره هاي زرّين ِ ادب ِ كهن و بزرگان ِ آن، دوراني ديگر فرارسيده و شاعران و نويسندگان سزاواري در سده ي اخير، پويندگان ِ راه ِ درخشان ِ آن نامداران ِ ديرينه شده و آفريده هاي ستودني و والايي را به مردم اين روزگار عرضه داشته اند. امّا آنچه جُزايرانيان تا كنون از ادب جديد ايرانيان خوانده و شناخته اند، بخش بسيار كوچكي از دستاوردهاي ادبي ي اين عصر را تشكيل مي دهد و هنوز حجم عمده اي از اين كوه ِ يخ در زير ِ آب پنهان و ناشناخته مانده است.
در راستاي ِ اين شناخت، بازدارنده ي اصلي، بيگانگي ي بيشتر ِ اهل فرهنگ و ادب ِ جُزايراني با زبان ماست و از اين رو، بار ِ عظيم و سنگين ِ خويشكاري ي ِ برگرداندن ِ متن هاي ادبي ي ِمعاصر ِ ادب ِ ما بر دوش ِ مترجمان ايراني قرارمي گيرد كه با چيرگي بر زبان فارسي از يك سو و زبان هاي بيگانه از سويي ديگر، زمينه هاي اين شناخت را فراهم گردانند. بر اين بنياد، مي توان گفت كه گفتمان ترجمه از فارسي به زبان هاي ديگر، يكي از مهم ترين گفتمان هاي فرهنگي ي روزگارماست.
عرفان قانعي فرد، مترجم جوان و پويا -- كه پيش از اين در همين تارنما از كُنش ِ فرهنگي ي او سخن گفته ام -- يكي از پرشورترين و گرم رَو ترين رهروان و كوشندگان در اين راه است.
امروز گزارشي از خبرگزاري ي كار ايران (ايلنا) به اين دفتر رسيد كه از خواندن و بررسي و نقد شعرهاي دو شاعر معاصر ايران، سيمين بانوبهبهاني و علي صالحي با ترجمه ي عرفان در دانشگاه دوبلين در ايرلند حكايت دارد. گزارش ِ خوب و مژده رساني است كه مي تواند نويدبخش ِ فرارسيدن ِ روزگار ِ پيوندهاي گسترده تر ادبي و فرهنگي ي ايرانيان و جُزايرانيان باشد. چُنين باد!
متن ِ گزارش ِ ايلنا را در پي مي آورم.
خواندن ِ ترجمه ي ِ شعرهاي " سيمين بهبهاني " و " سيد علي صالحي " در دانشگاه دوبلين
تهران- خبرگزاري كار ايران
پروفسور "مارتين" و "روانا پتراك" در سالن دانشگاه دوبلين به خواندن و نقد شعرهاي " سيمين بهبهاني " و " سيّد علي صالحي "، دو شاعر معاصر ايراني پرداختند . به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ي ِ ايلنا، ترجمه اين اشعار را "عرفان قانعي فرد"
انجام داده بود كه در سال گذشته نيز بخش هايي از اشعار اين شاعران را به همراه كارهايي از"سپانلو" و "شاملو" و دو داستان از "شهريار مندني پور" و "احمد غلامي" براي ايوانا بوزداوي در دانشگاه چك ترجمه و ارائه داده بود و امسال هم مجموعه اي از 30 شعر اين دو شاعر ايراني را براي نقد و بررسي در اختيار استادان ادبيّات و شرق شناسان ايرلندي قرار داده است. پروفسور "مارتين" در سخنان خود اظهار داشته است :
"امروزه خوشحاليم كه مي توانيم به تفكر و دنياي ذهني و نگرش جهاني شاعران شرقي معاصر دسترس بيابيم و افسوس كه به خاطر سدّ ِ زبان ، هنوز در كنار مرز جغرافيايي منتظر مانده ايم و نتوانسته ايم سخنان اين استعدادهاي شرقي را بشنويم."
روانا پتراك هم اظهار داشته است :
"يك بار كه مترجم ايراني به ايرلند آمد ، علاوه بر ترجمه ، من از او خواستم تا چند بار به فارسي اشعار اين شاعران را بخواند و سپس كلمه به كلمه ترجمه كند و بعد در بازسرايي آنها هم دريافتم كه مترجم اشتباه نكرده بود ، واقعا اشعار زيبايي بودند و اميدورام كه به زودي اين دو شاعر را براي شعرخواني در ميان خود داشته باشيم."
قرار بود كه "عرفان قانعي فرد" ، مترجم ايراني ي اين مجموعه هم در اين مراسم حضور داشته باشد؛ امّا او كه به علت بيماري، از انجام سفر بازماند، در طيّ ِ يك گفت و شنود ِ اختصاصي با ايلنا، گفت:
"هر چند انديشه و اشعار حافظ ، مولانا و خيّام از طريق ترجمه اشعارشان در اقصي نقاط جهان منتشر شده ؛ امّا مابقي آثار ادبي سرزمين ما به صورت پراكنده و ناقص و گاه مبهم و نامفهوم ارائه شده اند كه طبعا در معرفي ي ِانديشه ي ِ شعر ايراني چندان سودآور نبوده اند و احراز هويّتي چنين نارسا، به هيچ وجه خوشايند نيست."
قانعي فرد افزود :
"من هميشه معتقد بوده ام كه ترجمه ي شعر، ممكن نيست؛ امّا هميشه ترجمه باعث شده تا اشعار بسياري از شاعران جهان را بخوانم و چون يا زبان اصلي ي ِ آن اشعار را نمي دانسته ام يا اگر مي دانسته ام به اصل اشعار دسترس نداشته ام، پس انگار راه حلي جز ترجمه كردن اشعار از زبان اصلي براي فهميدن جهان بيني ي ِ شاعران آن سوي دنيا وجود ندارد."
وي با بيان اين كه "ترجمه شعر، دانش، بينش و فراست خاصي را مي طلبد و از نمونه هاي بارز اين كار مي توان به ترجمه ي اشعار "لوركا" توسط "شاملو" يا ترجمه هاي ِ"احمد ميرعلايي" اشاره كرد"، خاطر نشان كرد :
"نبوغ و تسلط آن دو مترجم به ظرايف زبان و شعر فارسي موجب ارائه ترجمه هايي دلنشين و زيبا شد ، ترجمه هايي كه از لحاظ ساختاري ، معني و مفهوم و ابهت در حد درخشش شعر به زبان اصلي اش بود و مصداق پيدا كردن همه موارد به چنين درخششي ، تقريبا خوش خيالي است. ذهن من سال ها درگير شعر "سيمين" و "سيّد علي" بوده است و اين تنها كار بي مزد و منتي بوده است كه توانسته ام برايشان انجام دهم تا شعر آنان در محدوده يك زبان اسير نماند."
وي افزود:
"در كشور ما كمتر شاعري را مي توان يافت كه به زبان غير فارسي شعر بگويد . متاسفانه ما نه آن گونه كه بايد توانسته ايم از شعر جهان سر درآوريم و نه موفّق شده ايم كه شعر ِ خود را به جهانيان عرضه كنيم و آنچه كه هست، به تعداد انگشتان يك دست هم نمي رسد. من معتقدم كه تنها راه آشنايي با اشعار كلاسيك يا مدرن و مهمّ ادبيّات جهان، صرف نظر از اين كه مترجم بتواند بازسرايي كند و برخوردي خلاقانه داشته باشد يا خير، فقط ترجمه كردن است تا جامعه بتواند با آن ارتباط برقرار كند." قانعي فرد در پايان گفت:
"بعد از ترجمه ي نُه اثر به فارسي ، ديگر تصميم گرفتم بعد از اين مترجم ِ صادر كننده باشم ، نه به طريقه ي سنّتي مترجم ِ وارد كننده باشم و فقط از زبان هاي ديگر به فارسي چيزي را برگردانم. چون به قول آرتور ميلر، نويسنده معاصر آمريكايي -- كه درباره ايران نظر خوبي داشت و در گفت و شنودش به من گفت:" ايران از نظر ترجمه آثار خارجي به زبان فارسي كشور بي نظيري است ، ولي از نظر ترجمه آثار فارسي ، به زبان خارجي كشوري فقيري است ". اين سخن ميلر نشان مي دهد كه ما در ترجمه آثارمان به زبان هاي ديگر 100 سال عقب هستيم. در راه جهاني شدن هم با ترجمه ي آثار معاصران به انگليسي، آلماني و فرانسه و شفافيّت زباني و پردازش ذهني آنان، بايد تكاپويي جدّي در ترجمه آثارمان به زبان هاي ديگر داشته باشيم و ديگر با سهل انگاري و بيراهه رفتن جايز نيست كه در حق ادبيّات خود بيش از اين اجحاف كنيم."
Tuesday, August 22, 2006
2: 46. يك رويداد فرهنگي و هنري ي ِ بزرگ: برنامه ي اركستر سمفونيك تهران در آلمان
2: 45. گزارش شعرهايي از لوركا: پيوند ِ تازه ي با ادب ِ پيشرو ِ جهان
يادداشت ويراستار
فدريكو گارسيا لوركا براي آن گروه از اهل ادب در ايران كه افزون بر سر و كار داشتن با ادب ميهن خويش، روي آور به ادب معاصر جهان نيز هستند، نامي آشناست. آنان اگر هم با زبان اين شاعر بزرگ اسپانيايي ي نيمه ي يكم سده ي بيستم ميلادي يا -- دست ِ كم -- يكي از زبان هاي اروپايي آشنا نباشند، ترجمه هاي پيشين از شعرهاي اين شاعر را به زبان فارسي خوانده و تا حدّي با جهان شگفت ِ شعر او و خيالْ نقش هاي بديع ِ آفريده اش دمساز شده اند.
جدا از برخي ترجمه هاي پراكنده از شعرهاي اين شاعر، زنده ياد احمد شاملو، شاعر بزرگ معاصر، شماري از
سروده هاي او را به فارسي برگرداند و نشرداد و حتّا بر نوار صوتي ضبط كرد و عرضه داشت.
منتقدان ادبي، درباره ي چگونگي ي ترجمه هاي شاملو از شعرهاي لوركا، برداشت هاي گوناگون در جهت ِردّ يا تأييد، بيان داشته اند كه از هر دو سو، گاه اغراق آميز مي نمايد. يكي از آنان، وقتي نوشته بود كه برگردان هاي شاملو از شعر لوركا به گونه اي است كه هرگاه شاعر، خود فارسي زبان بود، شعرهايش را بهتر از اين نمي سرود.
داوري درباره ي چنين ادّعايي، البتّه دشوارست و برهان و حجّتي بس نيرومند مي خواهد. چيزي كه هست، شاملو جهان شعري ي خود را با افق هاي شعر اين شاعر ِاسپانيايي بيش از هر شاعر ديگر ِ غربي همسان مي ديد و شيفته و بي تاب ِ مَنِش و خيال ِ وي بود و مي كوشيد تا در گزارش خود، سنگ ِ تمام بگذارد. او خود، زماني به من گفت آرزودارد كه بتواند گوهر ِ هستي ي ِ لوركا را در خيال خود بازآفريند و آنچه از او به فارسي در مي آورد، نمايش عيني ي ِ همه ي آزمون ِ زندگي و هنر ِ آن شاعر باشد.
امّا گذشته از اين نكته ي درست كه ترجمه ي شعر امري مُحال است و هيچ شعري از هيچ زباني به زباني ديگر، به تمام معني ترجمه پذيرنيست و امكان ِ برگرداندن ِ همه ي ويژگي هاي آن از زبان يكم به زبان دوم تنها يك آرزوست، ترجمه ي شعر از زباني جز زبان مادري ي شاعر، دشواري ي كار ِ مترجم و دوري ي او از كاميابي را دو چندان مي كند. شاملو شعرهاي لوركا را -- مانند ديگر ترجمه هايش -- از زبان فرانسه برگردانده و تنها با يك ميانجي به جهان ِ شعري ي او روي آور شده است.
بحث درباره ي اندازه ي كاميابي ي شاملو در اين شاخه از كُنِش ِ ادبي اش، نياز به يك بررسي و نقد ِ كارشناختي و سنجش ترجمه هاي او با اصل ِ سروده هاي شاعر از سوي كسي آشنا با زبان اسپانيايي و چيره دست در ريزه كاري هاي ادبي و فنّي ي هر دو زبان دارد.
* * *
اكنون فرصتي ديگر پيش آمده است تا با كوششي ديگرگونه در راستاي ترجمه ي شعرهاي لوركا به زبان فارسي آشناشويم و شايد اين بار، به راستي بتوانيم دريافت ِ درست تر و دقيق تري از سروده هاي اين شاعر بزرگ سده ي بيستم و قرباني ي بيداد و ددمنشي ي فاشيست هاي اسپانيا داشته باشيم.
دوست ارجمند ِ نويسنده و مترجم و منتقد و تحليلگر ادبي، آقاي خسرو ناقد، امروز گزارشي را كه خبرگزاري ي دانشجويان ايران (ايسنا) درباره ي انتشار ترجمه ي ايشان از گزيده ي شعرهاي لوركا همراه با متن اصلي ي شعرها منتشركرده است، به اين دفتر فرستاده اند. جاي بحث درباره ي چگونگي ي اين ترجمه ي آقاي ناقد -- كه اكنون تنها خبر آن را از دور مي شنويم -- در اين جا و اكنون نيست و زمان و زمينه اي ديگر مي خواهد. امّا با رويكرد به دقّت ايشان در كارهاي تاكنون نشريافته شان و اين كه ترجمه ي كنوني را از زبان اصلي برگردانده و همراه با متن ِ آن نشرداده اند، مي توان خوش بين و اميدواربود كه ستاره ي اقبال شاعر نامدار اسپانيايي در آسمان ادب فارسي سرزده باشد.
متن گزارش ايسنا را با سپاس از فرستنده، براي آگاهي ي خوانندگان گرامي ي اين تارنما در پي مي آورم.
خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) - تهران
بخش ِ فرهنگ و ادب - كتاب
گزيدهي شعرهاي فدريکو گارسيا لورکا با ترجمهي خسرو ناقد مجوز انتشار گرفت و اوايل مهرماه منتشر ميشود. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين کتاب که با عنوان «در سايهي ماه و مرگ» در هفتادمين سالمرگ شاعر انتشار مييابد، نزديک به يک سال، در انتظار مجوّز نشر مانده بود.
ترجمه ناقد از شعرهاي لورکا بهصورت دوزبانه و از سوي انتشارات کتاب روشن منتشر ميشود. شعرهاي اين مجموعه براي نخستينبار از زبان اسپانيايي به فارسي ترجمه شده است. در اين کتاب، افزون بر ترجمهي گزيده شعرهاي لورکا که در کنار متن اصلي آنها به زبان اسپانيايي منتشر شده، شرحي نيز درباره زندگي لورکا از زبان شاعر و همچنين ترجمهي دو گفتوگو با لورکا ضميمه شده است. يکي از اين گفتگوها که کمتر از دو ماه پيش از مرگ لورکا منتشر شد، به گفتهي مترجم، احتمالاً آخرين گفتوگو با اوست که اکنون براي نخستينبار بهزبان فارسي ترجمه و منتشر ميشود. در دومين گفتوگو، لورکا به اين پرسش که «شعر چيست؟» پاسخ داده و نظرات خود را درباره «ترانههاي کوليها»، «شعرهاي نيويورک» و ديگر سرودههاي خود مطرح کرده است. آنچه در پي ميآيد، بخشي کوتاه از پيشگفتاري است که خسرو ناقد بر کتاب «در سايهي ماه و مرگ» نگاشته است:
«لورکا شاعري است که افسانهي مرگش بر افسون شعرش پيشي گرفته است. حتا آنان که شعر او را درنمييابند، ناگزير افسون افسانهي مرگ او ميشوند، تا شايد با لرزيدن از لرزهاي که تير خلاصِ جوخهي سياه مرگ در سحرگاه 18 ماه اوت سال 1936 ميلادي بر پيکر لورکا انداخت، بهژرفاي شعر او راه يابند. اين هم گوشهاي ديگر از تراژدي زندگي لورکاست که محبوبيت مرگش بيش از شعر اوست. اکنون ديري است که مرگ لورکا افسانه شده است؛ افسانهاي که آدمي را بيش از آن که افسرده سازد، افسون ميکند. و شايد بهراستي اين افسونِ افسانهي مرگ لورکاست که ما را به دنياي رازگونهي افسانههاي شعر او ميکشاند و نه برعکس. من خود نخست با «مرگ لورکا» با او آشنا شدم و نه با شعر لورکا. «مرگ لورکا» را يان گيبسون درست چهار سال پيش از مرگ ژنرال منتشر کرد؛ در سال 1971 ميلادي. پيش از آن -- حداقل در اسپانيا -- نام بردن از لورکا در تمام دوران سلطهي رژيم ژنرال فرانکو، رسماً منع شده و نشر و پخش نوشتههايش بيش از بيست سال ممنوع شده بود. با «مرگ شاعر»، زندگي لورکا دوباره آغاز شد و با زندگينامهاي که گيبسون نزديک به دو دهه پس از آن منتشر کرد، به تمام اسطورههايي که پيرامون زندگي و مرگ لورکا شکل گرفته بود، پايان داد و زندگي شاعر را از آغاز تا آخرين لحظات حيات او - گاه لحظه به لحظه - پي گرفت و اثري شگفت و در عين حال دور از دروغ و نزديک به رويدادهاي زندگي لورکا بهجا گذارد. در کتاب «زندگينامهي لورکا» ميبينيم که چهسان زندگي و شعر لورکا با هم درآميخته است؛ گويي که شاعر تمام آثارش را خود تجربه کرده است. لورکا خود در جايي ميگويد: «چهرهها و شخصيتهاي شعرهاي من همگي وجود خارجي داشتند». جالب آنکه اين کتاب به «راهنماي سفر» به اسپانيا و بخصوص به منطقهي اندلس و شهر غرناطه (گرانادا) ميماند. گيبسون خوب ميداند که لورکا چقدر سفر را و سخن گفتن از سخن سرايان اسپانيا را دوست ميداشت. از اينرو در اين کتاب کوشيده است تا پا بهپاي لورکا و از نگاه او، رودخانهها، تپهها، کوهسارها، شهرها و روستاها و بناهاي تاريخي و ميدانهاي گاوبازي اندلس و خيابانها، کوچهها، باغها و کاخها و کليساهاي شهر گرانادا را بهتصوير کشد تا هم تأثير محيط زيست لورکا را بر شعرهايش نشان دهد و هم خواننده را با ديدنيهاي اين سرزمين زيبا که محل تلاقي فرهنگهاي شرق و غرب است، آشنا سازد. گيبسون که استاد زبان و ادبيات اسپانيايي در دانشگاههاي لندن و بلفاست بود، براي نگارش زندگينامهي لورکا، ترک تدريس ميکند و با خانوادهاش به اسپانيا ميرود و پس از سيزده سال تحقيق در آثار لورکا و نامهها و دستنوشتههاي منتشرنشدهي او و جستجو در کتابخانهها و آرشيوهاي گوناگون و گفتگو با خانواده و دوستان شاعر و از آنجمله با ايزابل - خواهر لورکا - و نيز نشستن پاي صحبت شاهدان عيني و پيگيري رد پاي شاعر در آرژانتين و آمريکا و کوبا، اثري بينظير دربارهي زندگي و مرگ شاعر ميآفريند؛ کتابي که در اين ميان به بسياري از زبانها ترجمه و منتشر شده است. او پس از سالها رفتوآمد و گشتوگذار در اسپانيا، چنان شيفهي اين سرزمين ميشود که تابعيّت اسپانيايي را ميپذيرد و براي هميشه در اين کشور ميماند. از او زندگينامهاي نيز دربارهي سالوادور دالي - بزرگترين نقاش سوررآليست و يکي از نزديکترين دوستان لورکا - منتشر شده است. «غرناطهي لورکا» (گرانادايِ لورکا) عنوان کتابي ديگر از گيبسون است که هم راهنماي سفر است براي گردشگراني که امروز به گرانادا سفر ميکنند و ديدنيهاي شهر را ميخواهند ببينند، و هم براي ما که ميخواهيم در گذشتهاي نه چندان دور، جاي پاي لورکا را در اين منطقه دنبال کنيم؛ از زادگاهش - «فونته واکروس» - در 18 کيلومتري گرانادا، تا قتلگاهش در تپههاي نزديک روستاي «ويزنار». اينک ميتوان در کنار درخت زيتوني که شاعر را و صدها تن از قربانيان جنگ و جنون را در اطراف آن، در گورهاي دستهجمعي، به خاک سپردند، نشست و صد قدم دورتر، بهزمزمهي چشمهاي گوش فراداد که شاعران عرب مسلمان «چشمهي اشک» نامش نهادهاند. و بعد انديشيد که راستي لورکا در آخرين لحظهي زندگياش به چه ميانديشيده است؟ صداي لورکا چه نزديک است:
صد عاشق دلسوخته
آراميدهاند اينک جاودانه
در اعماق زمين خشک.
اندلس
چه گذرگاههاي سرخ بيپاياني دارد
و قرطبه، باغهاي زيتون سبز
آنجا که صد صليب ميتوان نشاند
به يادشان.
صد عاشق دلسوخته
آراميدهاند اينک جاودانه.
Monday, August 21, 2006
2: 44. شانزده سالگي ي ِ "بررسي ِ كتاب" فرخنده باد!
يادداشت ويراستار
فصلنامه ي ِ فرهيخته و ارجمند ِ بررسي ِ كتاب، به منزله ي يكي از ستون هاي استوار ِ ادب ِ مهاجرت ايرانيان در دهه هاي اخير، با نشر ِ چهل و هفتمين دفتر خود، به بُرنايي و بَرومندي رسيد و شانزدهمين سال خدمت ِ شايان ِ خويش به فرهنگ و ادب ايراني در گستره ي جهاني را آغازكرد.
مجيد روشنگر، نويسنده، منتقد ادبي و مترجم شايسته كه نشر ِ نخستين دوره ي بررسي ِ كتاب را درميهن
برعهده داشت، پس از كوچ ِ ناخواسته و ناگزير از زادْبوم نيز، سوداي ِ آن خدمت ِ فرهنگي را از سر به در نكرد و خويشكاري ي سزاوارش را در كالبد ِ فرهيخته تر ِ بررسي ي كتاب ويژه ي هنر و ادبيّات، با دامنه و درونمايه اي بسيار گسترده تر وسرشارتر پي گرفت و نزديك به دو دهه است كه بي هيچ درنگ و ديركردي، در آغاز ِ هر فصلي از اين سالهاي ِ سنگينْ گذر ِ دوري، رنگين كماني از ادب و فرهنگ را به خانه ي ايرانيان مي فرستد و چشمان خسته ي آنان را فروغ مي بخشد. او با برتافتن ِ همه ي ِ دشواري ها و رنج هاي ِ انتشار چُنين دفتر ِ ارزشمندي در غُربت، از پاي ننشست و كودكي را كه پديدآورده بود، به شانزده سالگي رساند و زياده گويي نيست اگر بگويم كه پرچمدار و كاروان سالار ِ ادب ِ مهاجرت ِ ايرانيان در اين سالهاي تلخ ِ غُربت شد. دستاورد ِ كار ِ او -- كه امروز جهان شمول شده است -- مُشكي خودْبوياست و نيازي به گفتن ِ ناعطّاري همچون من ندارد.
پس، بهتر آن است كه سخن را بيش از اين به درازا نكشانم و از سوي خود و همه ي دوستداران ادب و فرهنگ ايراني، به گرمي به مجيد عزيز و نيز به همكاران قلمي و پشتيبانان مالي و خوانندگان ِ اين فصلنامه شادباش بگويم و پويايي و پايداري شان را در اين راه ِ زرّين و فرخنده آرزوكنم.
زادروز ِ بررسي ِ كتاب فرخنده باد!
Sunday, August 20, 2006
2: 43. غيبت انسان ِ تَراز ِ نوين و اسطوره ي عصر ِ ما در رُمان ِ ايراني
2: 42. پايگاه و سخن ِ نويسندگان ِ ايراني در گستره ي جهاني (؟)
«نويسندگان ما در سطح جهان حرفي براي گفتن ندارند» سرويس: فرهنگ و ادب - ادبيّات
1385/05/24 08-15-2006 09:12:06 8505-10043: کد خبر خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
2: 41. درخشش ِ شاعربانوي ايراني در همايش ِ جهاني ي ِ شعر
يادداشت ويراستار
گزارش زير را كه در تارنماي خبري ي ِ ايران امروز درج گرديده و امروز به اين دفتر رسيده است،
براي بازتابانيدن خبر ِ درخشش و كاميابي ي شاعربانوي ايراني بانو مهرانگيز رساپور (م. پگاه) در اين
صفحه مي آورم. اين توفيق ادبي و فرهنگي را به آن دوست ارجمند و شاعر و پژوهنده و منتقد ادبي و نيز به همه ي ايرانيان دوستدار ادب و فرهنگ، شادباش مي گويم.
گردِهمايي ي ِ جهاني ي ِ شعر در فرانسه
گردِهمايي ي ِ جهاني ي ِ شعر با شرکت ِ هفتاد و پنج شاعراز کشورهای مختلفِ جهان و بيشتر از کشور های ِ فرانسه، ايتاليا، يونان، مصر، اسرائيل، تونس، پرتغال، موناکو، اردن، ترکيه، عمان، الجزاير و عربستان سعودی، از ٢٢ تا ٣١ ژوئيه به مدّت هشت روز در جنوب فرانسه برگزار شد.
شهر ِ تاريخی و بسيار زيبای لودِو، به تمام، در اختيار اين گردهمايي -- که يکی از مهمّ ترين نمونهها در نوع خود درجهان است -- قرار گرفته بود. بسياري از دوستداران شعر از سراسر فرانسه و حتّا ديگر کشورهای جهان برای شنيدن شعرها و ديدن شاعران ِ دعوت شده به اين همايش، بدين شهر آمده بودند؛ چنان که به علت پر شدن ِ ميهمان سراهای شهرهای لودِو و مونپليه، بسياری از مسافران در جاهايي از شهر چادرزده بودند.
اين گردِهمايي، با خوش آمد گويي ي ِ شهردار و برگزارکنندکان ِ آن در يک ميهمانی ِ بزرگ ِ شام با حضور ١٨٠٠ ميهمان، گشايش يافت و شاعران ِ دعوت شده به اين همايش، هريک شعری برای حاضران خواندند که ترجمهی همان شعر به فرانسه نيز به وسيلهی هنرمندان فرانسوی خوانده شد.
درخشش مهرانگيز رساپور (م. پگاه)
اين نخستين بار بود که شاعری از ايران به اين همايش راه میيافت. مهرانگيز رساپور (م . پگاه) شاعر، منتقد ادبی و سردبير نشريهی فرهنگی ادبی ي ِ "واژه" در شبكه ي ِ جهاني، تنها شاعر ايرانی ِ دعوت شده به اين جمع بود. شاعران ِ ميهمان، درهرهشت روز، درساعت هاي ِ مختلف، شعرخوانی داشتتند؛ بدين شيوه که هرشاعری ابتدا شعر خود را به زبان مادری خويش میخواند و سپس هنرمندان فرانسوی همان شعر را به زبان ِ فرانسه بازمی خواندند. افزون ِ برآن، نشست هاي ِ بحث و گفت و شنود نيز برگزار می شد. شعرهاي مهرانگيز رساپور -- که پيش از اين به زبان انگليسی ترجمه و چاپ شده و توجّه کارشناسان ادبی ِغير ايرانی را به خود جلب کرده بود -- دراين همايش ِ هشت روزه، به شدّت مورد ِ توجّه ِ علاقه مندان قرارگرفت؛ به طوري که مردم شعرهاي ِ او را رونوشت برداری می کردند و دست به دست می گرداندند ونيز در نشست هاي ِ شعر خوانی ِ وي، حاضران، شعرهاي او را با نام، از وی تقاضا می کردند.
چنين پذيره ي ِ پرشوري، باعث شد که عکسهايی از شاعربانوي ِ ايراني با نوشتههايی دربارهی ِ او درچند روزنامهی ِ فرانسوی زبان به چاپ رسد. در برنامهی ِ پر بينندهی ديگری که همه شب از ساعت ١٠ تا ١٢ برگزار میشد.
شعرهای ِ معروفی از مهرانگيز رساپور همچون "شلاّق"، "سنگسار"، "عروس ده ساله" ، " فقر" و جُز آن، به وسيلهی هنرمندان حرفهای و نوازندگان زبردست فرانسوی به صورت ِ نمايشی به اجرا درمیآمد و نيز تعداد ديگری از شعرهای ِ او را به طرز ِ بسيار هنرمندانهای باز مي خواندند. در تمام اين شبها، برنامه با شعر ِ " شب به خير" از اين شاعربانوي ايراني پايان می يافت. اين موفقيّت در حقيقت، درخشش ِ شعر ِ ايران در فراسوي مرزهاي ميهن بود.
* * *
دو شعر از مهرانگيز رساپور (م. پگاه) كه در اين همايش خوانده شد (شعر يكم در فصلنامه ي بررسي كتاب، در لُس آنجلس، شماره ي 47، بهار 1385 نيز نشريافته است) :
همهی گم شدهها يک درد دارند
...امّا تو بوسههای هراسناکی را
در مهربانیات تعبيه کردهای
و در باروی تبسمات سنگر گرفتهای!
تو میخواهی کابوسهايت را
با اتفاقاتِ ساختگی
تعبير کنی
وچنان مرا از آسمان محروم میکنی
که انگار
ميراثِ نياکان توست، آسمان !
میدانم هنگام تشنگی
نشانی معشوق را
اشتباه خواهی دويد
وطعمهی سرابی در صحرا . . . خواهی شد
وفرياد خواهی زد
«همهی گم شدهها يک درد دارند»
مگر نعرههايت
مرا پيدا کنند! . . .
هيچ دری مسئول رفت و آمدها نيست
شب به خير!
طاووسم
مخملم
قويم
پرستويم
داروی خوابآورم
امشب!
امشب به خوابِ يکايک شما میآيم
و پگاه
همه
با تبسمی پُرترديد
از يکديگر میپرسيد
«صبح به خير؟!»
فردا . . .
خوابتان
در محاصرهی مُعبِّران فضايی خواهد بود
شب به خير!
2: 40. تحليلي روشنگرانه درباره ي ناكام ماندن ِ آرمانهاي آزاديخواهانه در جنبش مشروطه
ميرزا جهانگيرخان صوراسرافيل
علي اكبر دهخدا
محمّد تقي بهار (ملك الشّعرا)
سه تن از آزادي خواهان نامدار
در جنبش مشروطه
يادداشت ويراستار
ماه اَمُرداد در تاريخ معاصر ميهن ما يادآور ِ خاطره ي ِ تلخ ِ دو ناكامي ي خيزش و جنبش مردم براي برقراري ي نظام اجتماعي و سياسي ي مبتني بر آزاديهاي گوناگون و مردم سالاري در راستاي آغاز دوراني نو در تاريخ اين كهن بوم و بر است. يكي از اين دو ناكامي به يك سده پيش از اين، يعني 14 امرداد 1285 خورشيدي، بازمي گردد كه به رغم امضاء و صدور رسمي ي فرمان تشكيل مجلس شوراي ملّي و مشروط گردانيدن قدرت سياسي به رأي آزاد مردم و نمايندگان برگزيده ي آنان، در عمل نتوانست كامياب شود و تاريخ ايران را در راستاي پويايي به سوي شكوفايي و پيشرفت قراردهد و بار ديگر، خودكامگي و بيدادگري و سركوب همه ي آزادي هاي اجتماعي و سياسي ي مردم بر جامعه فرمانرواشد. ناكامي ي دوم به اندكي بيش از نيم سده پيش از اين، يعني 28 امُرداد يك هزار و سيصد و سي و دو خورشيدي باز مي گردد كه جنبش ملّي كردن صنعت نفت به رهبري ي زنده ياد دكتر محمّد مصدّق و كوشش ديگر باره براي دست يابي به آزادي و مردم سالاري با شبيخون نيروهاي سياه واپس گراي داخلي و آزمندان جهانخوار، دچار شكست گرديد و باز هم پويايي و شكوفايي ي جامعه را به ايستايي ي فاجعه باري تبديل كرد.
پيش از اين، در همين تارنما از جوانمرگي ي اين دو خيزش و كوشش رهايي جويانه ي ايرانيان با دريغ و درد يادكردم و به كوتاهي درباره ي آنها سخن گفتم.
امروز در تارنماي بخش فارسي ي ِ بي. بي. سي. به گفت و شنودي برخوردم كه سيروس علي نژاد با يك استاد و پژوهنده ي ِ هم ميهنمان به نام ِ دكتر محمّد سالار كسرايي داشته است. اين استاد و پژوهنده، دکترای ِ خود را در رشته ي علوم سياسی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران دريافت کرده و دارای تحقيق هايی در زمينه روابط ايران و اروپای ِ غربی و سياست خارجی ي ِ ايران در آسيای مرکزی است. « تاريخ انديشه های ِ سياسی در غرب » و « چالش سنّت و مدرنيته از مشروطيت تا ۱۳۲۰ » از آثار اوست.
پژوهنده در اين گفت و شنود با ژرفانگري و كاوش در تاريخ سده ي اخير ايران، زمينه ها و سبب هاي ناكامي و جوانمرگي ي جنبش مشروطه خواهي و ناكام ماندن آرمان هاي والاي كوشندگان آن را به خوبي بررسيده و بر نكته هاي كليدي ي اين فرايند، انگشت گذاشته و روشنگري كرده است.
متن اين گفت و شنود ِ خواندني و آموزنده را در نشاني ي زير بيابيد و بخوانيد:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2006/08/060714_mv-constitution-cy-intv-kasraei.shtml
Saturday, August 19, 2006
2: 39. به سوي ِ شاهنامه ي ِ فردوسي: گام ِ دوم
يادداشت ويراستار
دومين نشست شاهنامه پژوهي در شبكه ي جهاني، شامگاه جمعه 27 امرداد 85 (18 اوت 2006) در ساعت 5/8 پس از نيمروز به وقت خاور استراليا (برابر با ساعت 2 پس از نيمروز به وقت تهران) برگزارگرديد.
دوست ِ فرهيخته ي ارجمند بانو گيتي مهدوي، بنيادگذار و مدير كتابخانه ي گويا در شبكه ي جهاني و نيز سامان بحش و اداره كننده ي فنّي و اجرايي ي گردهمايي ي شاهنامه پژوهي، در گزارشي كوتاه كه ديروز در تارنماي كتابخانه
http://www.ketabkhaneyegooya.blogspot.com/
آورده، برگزاري ي نشست دوم را به آگاهي ي دوستداران حماسه ي ملّي ي ايران رسانده و مژده ي برگزاري ي نشست سوم در جمعه ي آينده را داده است.
گيتي بانو همچنين به متن گفت و شنود ِ نشست ِ دوم -- كه خود زحمت ِ ويرايش و سامان بخشي ي آن را عهده دار بوده -- بازبُرد داده است. با سپاسي ديگر از همدلي و همكاري ي او، متن گزارش او را در اين صفحه، باز نشر مي دهم.
شنبه 29 امرداد 1385
Sunday, August 20, 2006
دومين نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني برگزار شد
با یاری علاقه مندان به مطالعه وتحقیق در مورد شاهنامه، دومین نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني در تاریخ وساعتی که اعلام شده بود، برگزار گردید. این نشست با شرکت آقای دکتر رضا مرادی غیاث آبادی از ایران، آقای دکتر دوستخواه از شهر تانزويل در استراليا،آقای دکتر علي صاحبی، بانو سانازعلوی ومن وهمسرم از شهر سیدنی و دوست دیگری با نام مستعار "مرد پیر" در تاريخ 27 امُرداد 1385
مطابق با 18 اوت دوهزار وشش در تارنماي كتابخانۀ گويا برگزارشد. برای آشنایی بیشتر با استاد دوستخواه و دکتر مرادی غیاث آبادی می توانید به ترتیب از وبلاگ "کانون پژوهشهای ایران شناختی " و سایت "پژوهشهای ایرانی" دیدن بفرمایید. متنِ ضبط شدۀ گفت و شنودهاي نشست دوم را مي توانيد در اينجا بشنوید
سومين نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني را در تاریخ جمعه، 25 اوت مطابق با سوم شهریور از ساعت هشت و سی دقیقه شب به وقت سیدنی، برابر با 2 پس از نیمروز به وقت ایران آغاز می کنیم.
برای شرکت در این نشست ها، هیچ گونه محدودیّتی وجود ندارد. چنانچه مشکلی برای عضویّت در پال تاک دارید، در تماس از راه ايميل ِ كتابخانۀ گويا، با ما مطرح کنید.
به امید دیدار شما عزیزان در اتاق شاهنامه پژوهی.
Friday, August 18, 2006
پيوستي بر درآمد ِ 2: 38 : فراخواني ديگر
يادداشت ويراستار
برگزاري ي نخستين نشست ِ شاهنامه پژوهي در شبكه ي جهاني در هفته ي گذشته، چنان كه انتظارمي رفت، با پذيره ي گسترده و پرشور ِ دوستداران ِ حماسه ي ملّي ي ايران و فرهنگ كهن بنياد ايراني رو به رو گرديد و در اين راستا، دهها پيام شادباش ِ همدلانه از گوشه و كنار جهان به اين دفتر و نيز به دفتر كتابخانه ي گويا رسيد و برگزارندگان ِ نشست را دلگرمي و نيروي بيشتر بخشيد كه پي گير ِ اين خدمت باشند و خويشكاري ي ِ خود را به تمام و كمال بورزند.
با سپاس ِ فراوان از همه ي ِ پيام گزاران ِ گرامي، برگزاري ي ِ دومين نشست را در شامگاه ِ امروز، (جمعه 27 امرداد 1385 / 18 اوت 2006) ساعت هشت و نيم پس از نيمروز به وقت خاور استراليا (برابر با ساعت 2 پس از نيمروز به وقت تهران) نويد مي دهم. دوست و همكار گرامي ي من بانو گيتي مهدوي، امروز آگاهي نامه ي زير را در تارنماي كتابخانه ي گويا :
http://www.ketabkhaneyegooya.blogspot.com/
نشرداده است كه در اين جا بازمي آورم.
به اميد همدلي و هم سخني با همه ي ياران ِ شناخته و ناشناخته، در نشست ِ شامگاه امروز.
جليل دوستخواه
دومين نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني
با سپاس فراوان از علاقمندانی که در طی چند روز گذشته با کتابخانه تماس گرفتند و اوقات مناسب محل اقامت و فراغت خود را با ما در میان گذاشتند. با بررسی درخواستها، بر آن شدیم که دومين نشست شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني را در تاریخ جمعه، 18 اوت مطابق با 27 امرداد از ساعت 8:30 شب به وقت سیدنی، برابر با 2 پس از نیمروز به وقت ایران آغاز کنیم. برای شرکت در این نشستها، لزومأ نباید سابقۀ تحقیق و پژوهش در شاهنامه را داشت. تنها پیشنیاز برای شرکت در این کلاس، علاقمندی به مطالعه وتحقیق در مورد شاهنامه است. بنابر این هیچگونه محدودیت برای خود قائل نشوید و در این نشستها شرکت کنید. همانگونه که خود من نیز برای فراگیری الفبای شاهنامه در این نشستها شرکت میکنم. به امید دیدار شما عزیزان در اتاق شاهنامه پژوهی.
گیتی مهدوی
Tuesday, August 15, 2006
2: 38. مُژده به دوستداران حماسه و فرهنگ ايران: شاهنامه در شبكه ي جهاني
يادداشت ويراستار
انديشه ي گشايش پايگاه شاهنامه خواني و شاهنامه پژوهي در شبكه ي جهاني را دوستان ارجمند و فرهنگ پژوه من، بانوان گيتي مهدوي و سانازعلوي در سال گذشته، به هنگام ِ سفرم به سيدني با من در ميان گذاشتند و مرا به همگامي در اين راه ِ فرخنده فراخواندند. من نيز -- كه آرزومند ِ پيوندي گسترده و فراگير با هم ميهنان ِ دوستدار ادب و فرهنگ ِ كهن و حماسه ي ملّي ي ايران بودم -- با همه ي گرفتاري هايم، اين فراخوان مهرورزانه را به جان و دل و با خشنودي ي ِ خاطر پذيرفتم و كوشش در اين راستا را بخشي از خويشكاري ي ِ فرهنگي و ايران شناختي ي خود شمردم.
زمينه چيني و تدارك فنّي و آزمايش هاي بايسته براي آغاز به كار در اين زمينه را آن دو بانوي دانشور فنّ سالار عهده دارشدند و با شايستگي به سرانجام رساندند و نخستين نشست ِ آزمايشي ي ِ اين پژوهش را در تاريخ 12 امُرداد 1385 (برابر با سوم اوت 2006) برگزاركرديم و چون هنوز امكان اجراي زنده ي برنامه فراهم نبود، هم نشينان و هم سخنان فرهيخته ي من، متن گفت و شنودمان را ضبط كردند تا به دوستداران، عرضه بدارند و زمينه ي كوشش هاي بعدي فراهم گردد.
امروز بانو مهدوي، اين پرونده ي ِ شنيداري را همراه با يادداشتي با عنوان ِ نخستين نشست ِ شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني براي فراخواندن دوستداران شاهنامه در سراسر جهان به پيوستن به گروه سه نفري ي ما بنيادگذاران و كوشش به منظور ِ تعيين ِ زماني مناسب براي ِ برگزاري ي ِ دنباله ي ِ برنامه، در تارنماي ِ كتابخانه ي گويا:
http://www.ketabkhaneyegooya.blogspot.com/
گنجانيده است.
دوستان مي توانند پس از خواندن يادداشت بانو مهدوي و شنيدن برنامه ي يكم در نشاني ِ بالا و آشنايي با زمينه ي
كار، در زمان هاي تعيين شده، از راه ِ "پال تاك مسنجر"
(Paltalk Messanger)
به اتاق شاهنامه پژوهي بيايند و در گفت و شنودها شركت ورزند. پس از راه يابي به پايگاه "پال تاك مسنجر"، مرحله هاي پيمودني تا رسيدن به اين اتاق، بدين شرح است:
Chat Rooms
Rooms
Learning and Universities
Online Universities
و سرانجام
اتاق شاهنامه پژوهی با این نام:
Shahnameh pajoohi
* * *
كانون پژوهشهاي ايران شناختي با سپاسگزاري از بانوان گيتي مهدوي و ساناز علوي براي كوششهاي دل سوزانه شان در تدارك ِ اين برنامه، همه ي ِ خوانندگان اين تارنما و دوستداران شناخت بنيادهاي ِ فرهنگ ايراني را به حضوري پويا و كوشا در اين نشست ِ پژوهشي فرامي خواند و پيشاپيش به يكايك آنان خوشامد مي گويد.
*
براي تماس با اجراكنندگان اين برنامه، به تارنماي كتابخانه ي گويا برويد و پيام ها، پيشنهادها و پرسشهاي خود را در بخش نظرها، به وسيله ي ايميل كتابخانه بفرستيد.
Monday, August 14, 2006
2: 37. آينده ي جوانان و آرمان هاي پيش ِ رو: هُشداري بايسته و به هنگام
يادداشت ويراستار
دوست ِ پژوهنده و ايران شناس ِ ارجمند، دكتر رضا مُرادي غياث آبادي، ديروز 22 امُرداد 1385،
در گردهمایی سالانه ي کانون دانشجویان زرتشتی در تهران، سخنان مهمّ و آگاهاننده و هُشداردهنده اي با عنوان ِ آينده ي ِ جوانان و آرمان هاي ِ پيش ِ رو درباره ي ِ وضع كنوني ي ِ دانش و فنّ در ايران و چگونگي ي ِ برخورد و رفتار ِ غربيان با ما و آنچه آينده ي جوانان ايراني و ميهن مان را به خطر مي اندازد، بيان داشته است. او با رويكردي مهرآميز به اين نگارنده، متن ِ گفتار ِ يادكرده را به اين دفتر فرستاده است و من با سپاس گزاري از وي، خوانندگان گرامي ي اين تارنما و به ويژه جوانان (اميدهاي آينده مان) را به خواندن اين پيامْ واره ي ِ دلْ سوزانه، فرامي خوانم.
متن ِ گفتار دكتر مُرادي را دراين جا بخوانيد.
2: 36. يادنامه اي سزاوار براي فرزانه ي بزرگ روزگارمان
يادداشت ويراستار