Sunday, August 20, 2006
2: 43. غيبت انسان ِ تَراز ِ نوين و اسطوره ي عصر ِ ما در رُمان ِ ايراني
يادداشت ويراستار
امروز متن گفت و شنودي با استاد دكتر جلال ستّاري، نويسنده، پژوهنده، مترجم و اسطوره شناس سزاوار و نامدارمان كه در تارنمايي به نام ِ هنوز نشريافته است به اين دفتر رسيد كه بازنشر ِ آن را در اين صفحه بايسته مي دانم. از دوست پويا و جويا آرزو مُختاريان كه نشاني ي تارنماي هنوز را براي خواندن ِ گفت و شنود با استاد ستّاري، بدين دفتر فرستاده است، سپاسگزارم. عنوان ِ اين گفت و شنود و اشاره ي كوتاه و روشنگر ِ استاد را در پي مي آورم.
اشاره: دفتر پژوهشهاي فرهنگي از سه سال پيش پروژهاي تحقيقي را دربارة فرهنگ مردم تهران آغاز كرده است كه در آن به شكلگيري فرهنگ تهران از آغاز پايتخت شدن تا دورة انقلاب اسلامي پرداخته ميشود. براساس اين طرح قرار است كه فرهنگ تهران در سينما، رمان و داستان، تئاتر، تفريحات و... مورد بررسي قرار گيرد. جلال ستاري كه او را بيشتر با تأليفها و ترجمههايش در حوزة اسطوره ميشناسيم، مشاور اين طرح است، اما جداي از اين او خود نيز دربارة اسطورة تهران در رمانهاي ايراني پژوهشي داشته است؛ ما در اين گفتوگو به اسطورة تهران بسنده نكرديم و تلاش كرديم به مدرنيته و رمانهاي ايراني نيز بپردازيم. اين گفتوگو با توضيح كوتاهي از ستاري دربارة پژوهشش آغاز شد:
من دربارة اسطوره تهران كار كردم. به اين علت كه معمولاً بررسي ما دربارة اساطير فقط به اساطير آفرينش محدود ميشود كه در كتابهاي ديني هم آمدهاند، ولي بخشي از اساطير هم در جامعه و زندگي سرازير ميشودند. اسطورههاي جديدي ساخته ميشوند كه دنياي وسيعي دارند. شهر هم همين طور است. از مضاميني است كه ممكن است اسطورهاي بشود و يا نشود.
متن ِ گفت و شنود را مي توانيد در نشاني ي ِ زير بيابيد و بخوانيد: