Wednesday, August 23, 2006

 

2: 47. گفتمان ِ ترجمه ي ادب معاصر ايران به زبان هاي ديگر و رويكرد ِ ديگران به ادب ِ ما



يادداشت ويراستار


فرهيختگان و ادب شناسان ِ جُزايراني، آرام آرام دارند پي مي برند كه ايران، تنها ايران ِ فردوسي، خيآم، مولوي (يا به گفته ي آنان "رومي")، سعدي و حافظ نيست و در پي ِ دوره هاي زرّين ِ ادب ِ كهن و بزرگان ِ آن، دوراني ديگر فرارسيده و شاعران و نويسندگان سزاواري در سده ي اخير، پويندگان ِ راه ِ درخشان ِ آن نامداران ِ ديرينه شده و آفريده هاي ستودني و والايي را به مردم اين روزگار عرضه داشته اند. امّا آنچه جُزايرانيان تا كنون از ادب جديد ايرانيان خوانده و شناخته اند، بخش بسيار كوچكي از دستاوردهاي ادبي ي اين عصر را تشكيل مي دهد و هنوز حجم عمده اي از اين كوه ِ يخ در زير ِ آب پنهان و ناشناخته مانده است.
در راستاي ِ اين شناخت، بازدارنده ي اصلي، بيگانگي ي بيشتر ِ اهل فرهنگ و ادب ِ جُزايراني با زبان ماست و از اين رو، بار ِ عظيم و سنگين ِ خويشكاري ي ِ برگرداندن ِ متن هاي ادبي ي ِمعاصر ِ ادب ِ ما بر دوش ِ مترجمان ايراني قرارمي گيرد كه با چيرگي بر زبان فارسي از يك سو و زبان هاي بيگانه از سويي ديگر، زمينه هاي اين شناخت را فراهم گردانند. بر اين بنياد، مي توان گفت كه گفتمان ترجمه از فارسي به زبان هاي ديگر، يكي از مهم ترين گفتمان هاي فرهنگي ي روزگارماست.
عرفان قانعي فرد، مترجم جوان و پويا -- كه پيش از اين در همين تارنما از كُنش ِ فرهنگي ي او سخن گفته ام -- يكي از پرشورترين و گرم رَو ترين رهروان و كوشندگان در اين راه است.

امروز گزارشي از خبرگزاري ي كار ايران (ايلنا) به اين دفتر رسيد كه از خواندن و بررسي و نقد شعرهاي دو شاعر معاصر ايران، سيمين بانوبهبهاني و علي صالحي با ترجمه ي عرفان در دانشگاه دوبلين در ايرلند حكايت دارد. گزارش ِ خوب و مژده رساني است كه مي تواند نويدبخش ِ فرارسيدن ِ روزگار ِ پيوندهاي گسترده تر ادبي و فرهنگي ي ايرانيان و جُزايرانيان باشد. چُنين باد!
متن ِ گزارش ِ ايلنا را در پي مي آورم.


خواندن ِ ترجمه ي ِ شعرهاي " سيمين بهبهاني " و " سيد علي صالحي " در دانشگاه دوبلين




تهران- خبرگزاري كار ايران


پروفسور "مارتين" و "روانا پتراك" در سالن دانشگاه دوبلين به خواندن و نقد شعرهاي " سيمين بهبهاني " و " سيّد علي صالحي "، دو شاعر معاصر ايراني پرداختند . به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و انديشه ي ِ ايلنا، ترجمه اين اشعار را "عرفان قانعي فرد"




انجام داده بود كه در سال گذشته نيز بخش هايي از اشعار اين شاعران را به همراه كارهايي از"سپانلو" و "شاملو" و دو داستان از "شهريار مندني پور" و "احمد غلامي" براي ايوانا بوزداوي در دانشگاه چك ترجمه و ارائه داده بود و امسال هم مجموعه اي از 30 شعر اين دو شاعر ايراني را براي نقد و بررسي در اختيار استادان ادبيّات و شرق شناسان ايرلندي قرار داده است. پروفسور "مارتين" در سخنان خود اظهار داشته است :
"امروزه خوشحاليم كه مي توانيم به تفكر و دنياي ذهني و نگرش جهاني شاعران شرقي معاصر دسترس بيابيم و افسوس كه به خاطر سدّ ِ زبان ، هنوز در كنار مرز جغرافيايي منتظر مانده ايم و نتوانسته ايم سخنان اين استعدادهاي شرقي را بشنويم."
روانا پتراك هم اظهار داشته است :
"يك بار كه مترجم ايراني به ايرلند آمد ، علاوه بر ترجمه ، من از او خواستم تا چند بار به فارسي اشعار اين شاعران را بخواند و سپس كلمه به كلمه ترجمه كند و بعد در بازسرايي آنها هم دريافتم كه مترجم اشتباه نكرده بود ، واقعا اشعار زيبايي بودند و اميدورام كه به زودي اين دو شاعر را براي شعرخواني در ميان خود داشته باشيم."
قرار بود كه "عرفان قانعي فرد" ، مترجم ايراني ي اين مجموعه هم در اين مراسم حضور داشته باشد؛ امّا او كه به علت بيماري، از انجام سفر بازماند، در طيّ ِ يك گفت و شنود ِ اختصاصي با ايلنا، گفت:
"هر چند انديشه و اشعار حافظ ، مولانا و خيّام از طريق ترجمه اشعارشان در اقصي نقاط جهان منتشر شده ؛ امّا مابقي آثار ادبي سرزمين ما به صورت پراكنده و ناقص و گاه مبهم و نامفهوم ارائه شده اند كه طبعا در معرفي ي ِانديشه ي ِ شعر ايراني چندان سودآور نبوده اند و احراز هويّتي چنين نارسا، به هيچ وجه خوشايند نيست."
قانعي فرد افزود :
"من هميشه معتقد بوده ام كه ترجمه ي شعر، ممكن نيست؛ امّا هميشه ترجمه باعث شده تا اشعار بسياري از شاعران جهان را بخوانم و چون يا زبان اصلي ي ِ آن اشعار را نمي دانسته ام يا اگر مي دانسته ام به اصل اشعار دسترس نداشته ام، پس انگار راه حلي جز ترجمه كردن اشعار از زبان اصلي براي فهميدن جهان بيني ي ِ شاعران آن سوي دنيا وجود ندارد."
وي با بيان اين كه "ترجمه شعر، دانش، بينش و فراست خاصي را مي طلبد و از نمونه هاي بارز اين كار مي توان به ترجمه ي اشعار "لوركا" توسط "شاملو" يا ترجمه هاي ِ"احمد ميرعلايي" اشاره كرد"، خاطر نشان كرد :
"نبوغ و تسلط آن دو مترجم به ظرايف زبان و شعر فارسي موجب ارائه ترجمه هايي دلنشين و زيبا شد ، ترجمه هايي كه از لحاظ ساختاري ، معني و مفهوم و ابهت در حد درخشش شعر به زبان اصلي اش بود و مصداق پيدا كردن همه موارد به چنين درخششي ، تقريبا خوش خيالي است. ذهن من سال ها درگير شعر "سيمين" و "سيّد علي" بوده است و اين تنها كار بي مزد و منتي بوده است كه توانسته ام برايشان انجام دهم تا شعر آنان در محدوده يك زبان اسير نماند."
وي افزود:
"در كشور ما كمتر شاعري را مي توان يافت كه به زبان غير فارسي شعر بگويد . متاسفانه ما نه آن‌‏ گونه كه بايد توانسته ايم از شعر جهان سر درآوريم و نه موفّق شده ايم كه شعر ِ خود را به جهانيان عرضه كنيم و آنچه كه هست، به تعداد انگشتان يك دست هم نمي رسد. من معتقدم كه تنها راه آشنايي با اشعار كلاسيك يا مدرن و مهمّ ادبيّات جهان، صرف نظر از اين كه مترجم بتواند بازسرايي كند و برخوردي خلاقانه داشته باشد يا خير، فقط ترجمه كردن است تا جامعه بتواند با آن ارتباط برقرار كند." قانعي فرد در پايان گفت:
"بعد از ترجمه ي نُه اثر به فارسي ، ديگر تصميم گرفتم بعد از اين مترجم ِ صادر كننده باشم ، نه به طريقه ي سنّتي مترجم ِ وارد كننده باشم و فقط از زبان هاي ديگر به فارسي چيزي را برگردانم. چون به قول آرتور ميلر، نويسنده معاصر آمريكايي -- كه درباره ايران نظر خوبي داشت و در گفت و شنودش به من گفت:" ايران از نظر ترجمه آثار خارجي به زبان فارسي كشور بي نظيري است ، ولي از نظر ترجمه آثار فارسي ، به زبان خارجي كشوري فقيري است ". اين سخن ميلر نشان مي دهد كه ما در ترجمه آثارمان به زبان هاي ديگر 100 سال عقب هستيم. در راه جهاني شدن هم با ترجمه ي آثار معاصران به انگليسي، آلماني و فرانسه و شفافيّت زباني و پردازش ذهني آنان، بايد تكاپويي جدّي در ترجمه آثارمان به زبان هاي ديگر داشته باشيم و ديگر با سهل انگاري و بيراهه رفتن جايز نيست كه در حق ادبيّات خود بيش از اين اجحاف كنيم."
 Posted by Picasa



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?