Saturday, April 26, 2008
٩ پيوست ِ ديگر بر درآمد ِ ٣: ٧٦
شنبه ٧ ارديبهشت ماه ١٣٨٧ خورشيدي
(٢٦آوريل ٢٠٠٨)
١. ایدئولوژی، فرهنگ و دموکراسی (در گفت و شنودي با مرتضی ثاقبفر)
در اين جا بخوانيد ↓
مصاحبه با کتاب ماه علوم اجتماعی، خرداد و تیر 1378
http://rouznamak.blogfa.com/post-274.aspx
خاستگاه: راياپيامي از مسعود لقمان - تهران
٢. بررسي ژيوفيزيك شهر استخر در مجموعهي تخت جمشيد آغاز شد
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-1118497&Lang=P
خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري - شيراز
٣. ١٨٩پلّه، شعري از مجيد نفيسي (فارسي و انگليسي)
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.iranian.com/main/2008/189-steps
خاستگاه: راياپيامي از مجيد نفيسي- كاليفرنيا
٤. مادران ِ ايراني، همْگام با جوانان ايران برای دفاع از تماميّت ارضی ايران
ما گروهی از مادران ايرانی که هر روزه شاهد نابودی ميراث فرهنگی و تاريخی ايران هستيم و هر روزه می بينيم که طمع تصاحب بخشی از خاک ايران در کشورهای همسايه ايران فزونی می گيرد روز ده ارديبهشت همگام با دانشجويان و جوانان مقابل سفارت امارات خواهيم ايستاد تا به متجاوزين هشدار دهيم که چشم طمع از ميهن ما بردارند و از دولت ايران مصرانه بخواهيم که جوابی قاطع به اين متجاوزين بدهد.
ما نمی توانيم سکوت کنيم چون نمی خواهيم در فردای ايران در مقابل فرزندانی که در دامان ما پرورش می يابند خجالت زده شويم.
فاطمه کشاورز
رعنا مجد
سحر ستوده
و گروهی از مادران ايرانی
خاستگاه: راياپيامي از هواداران ِ پان ايرانيسم
٥. ناتل خانلری و نقد ادبی منتشر مي شود
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.persian-language.org/News/News_show.asp?ID=7400&P
خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري - شيراز
٦. مژدهاي بزرگ: توزيع شاهنامه خالقيمطلق در نمايشگاه كتاب
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.persian-language.org/News/News_show.asp?ID=7395&P
خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري - شيراز
٧. نويسنده ي ِ ژاپني از تبار ِ ساسانيان در آرزوي ديدار ايران
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8702060359
خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري - شيراز
٨. روزْآمدشدن ِ يك تارنماي ِ فرهنگي - ادبيي ِ ارزشْمند
مُشت ِ خاکستر تارنماي ِ فرشته مولوی، با تکّه ای از رمان خانه ي ِ ابر و باد به فارسی و داستانی به انگلیسی روزآمد شد.
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.fereshtehmolavi.net/Farsi/daastaan.htm#tekkeh
http://www.fereshtehmolavi.net/English/fiction.htm#phantom
خاستگاه: راياپيامي از فرشته مولوي - كانادا
٩. ترانههاي ِ (/ رُباعيهاي ِ) خيّام و سعدي در دو مجموعهي ِ فارسي - آلماني با گزارش خسرو ناقد در آلمان نشرمييابد.
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=52264
خاستگاه: راياپيامي از خسرو ناقد - آلمان
Friday, April 25, 2008
چهار پيوست بر درآمد ِ ٣: ٧٦
در پي ِ نشر ِ سي و چهارمين هفتهنامه (درآمد ِ ٣: ٧٦)، همين امروز چهار خواندني ي ِ تازه و يادكردني به اين دفتر رسيد. دريغمآمد كه نشر ِ آنها را به زمان ِ بازگشتم از سفر ِ ايرانيكا و انتشار ِ هفتهنامهي ِ پسين واگذارم. پس، آنها را در اين پيوست ميآورم:
١. بازداريي ِ انديشه و بيان در كانون ِ انديشه و دانش و فرهنگ ِ ميهنمان!
اعتماد، روزنامهي ِ بامداد ِ تهران، در شمارهي ١٦٥٩ خود به تاريخ پنجشنبه ٥ ارديبهشت ١٣٨٧(ديروز)، گزارش ِ زير را نشرداده كه با همهي ِ كوتاهي، بسيارگويا و بينياز به هيچگونه شرحي، بيانْگر ِ حال و روز ِ انديشه و بيان در ميهن ِ ماست!
لغو ِ سخنراني ي ِ «ديهيمي» در دانشگاه تهران
آقاي ِ ياغش كاظمي، پژوهندهي ِ جوان و پويا و كوشا در راياپيامي از دانشگاه ِ هنر ِ اصفهان به اين دفتر، روزْآمدشدن ِ تارنماي ِ خواندني و سودمند ِ خود به نام ِ از اين اوستا را آگاهيدادهاست. در اين جا بخوانيد ↓
http://asha.blogsky.com/
٣. ياد ِ بيدار ِ يك ايراني ي روشن انديش و روشنْ گر: بيانْنامهي ِ تحليلي و توصيفيي ِ ٥٣ تن از اهل ِ انديشه و فرهنگ در راستاي ِ ارزيابيي ِ كارنامهي ِ درخشان ِ «دكتر فريدون آدميّت»
فریدون آدمیّت
(١٢٩٩- ١٣٨٧/ ١٩٢١- ٢٠٠٨)
فروردبن ١٣٨٧/ آوريل ٢٠٠٨
فریدون آدمیّت پس از چند هفتهای بر بستر بیماری در یکی از بیمارستانهای تهران، در ساعات نخستین بامداد روز دهم فروردین ١٣٨٧(٢٩ مارس ٢٠٠٨) درگذشت و با درگذشت او، فرهنگ ایران یکی از چهرههای یکتا و درخشان خود را از دست داد.
آدمیّت از جملۀ نخستین بنیانگزاران تاریخ نویسی علمی در ایران بود. پژوهش تاریخی آدمیّت در پیوندگاه "تاریخ سیاسی و فلسفۀ سیاسی" شکل میگیرد. "تفکر تاریخی عنصر اصلی تاریخ نویسی جدید است... آنچه به تاریخ روح و معنا میدهد،... دست یافتن به گذشتۀ زنده و شناخت جریان تاریخ است". پژوهش تاریخی آدمیت، به مثابه دستاورد "تاریخنویسی جدید"، "از مظاهر پدیدۀ آزاداندیشی و انتقاد عقلانی" است.
آدمیّت دربارۀ زمینۀ اصلی پژوهشهای خود مینویسد که "تحقیق من در تاریخ افکار اجتماعی و سیاسی" جدید در ایران است "که از قرن گذشته آغاز میشود و با ایدئولوژی مشروطیت تمام میشود". این تحقیق "چند جهت مشخص دارد: بررسی اندیشههای متفکران اجتماعی به طور اخص، شناخت شیوۀ تفکر کلی روشناندیشان و نوآوران افکار، تحول فکر سیاسی درون نظام کهن و ریشههای فکری مشروطهخواهی". توجه آدمیّت درین زمینه، از جمله به "عقاید متفکران و نویسندگان اجتماعی" بود که "ترجمان جریانهای فکری جدید بودند و به طرد ابهامات ذهنی و تاریکاندیشی برخاستند". "در سرتاسر جامعههای مشرق زمین"، این چنین " متفکران و نویسندگان اجتماعی" از عوامل مؤثر بر "تحول جامعه" بودند و اینهمه با اینکه "اندیشههای جدید از درون... [این] جامعهها برنخاست" چرا که "عامل تبدل افکار در سرتاسر جامعههای مشرق زمین تماس با مغرب زمین بوده است".
نوشتن دربارۀ علم تاریخ و روش تحقیق در تاریخ زمینۀ پراهمیت دیگری از کارنامۀ علمی پایدار آدمیّت بود. وی به نقد نوشتههایی از معاصران هم همت کرد تا "آشفتگی فکر تاریخی" در میان ایشان را بنمایاند. این نوشتههای آدمیّت که از اصول تاریخْنویسی و روششناخت تاریخ و نقد تاریخی بحث میکند تا سالها همچون راهنما و دست افزار کارسازی پژوهندگان علوم اجتماعی را به کار خواهد آمد.
نوشتههای آدمیّت، دستاورد عمری بلند در پرسش و پژوهش، روشنائیهای تازه و دیگری بر تاریخ دوران معاصر ایران انداخت، هم در آنچه دربارۀ تحوّل اندیشة سیاسی و اجتماعی در ایران در دوران جدید و معاصر نوشت و هم آنجا که به تحلیل این یا آن برهة تاریخ ایران پرداخت. پژوهش تاریخی آدمیّت بر دقت علمی و نقد عقلی تکیه دارد و بر انبوهی اسناد و مدارک معتبر و نشناخته استوار است. در نوشتن دقیق بود و در گزیدن واژهها و پرداختن عبارات طریق اضافه و گزافه و افراط نمی رفت. هرگز از گفتن آنچه درست میدانست سر باز نمیزد. با جسارت میاندیشید و به صراحت مینوشت. و آنچه نوشت، شوق خواندن تاریخ و پرداختن به تاریخ و اندیشیدن دربارۀ گذشته و گذشتهها را در میان بسیاران و خاصه جوانان برانگیخت.
آدمیّت نه به پیمودن راههای رفته بسنده کرد و نه تاریخ را با داستانْسرایی و افسانهپردازی یکی دانست: "تاریخْنویسی غیر از فنّ نقالی است". تاریخ، دانش اندیشیدن در چرائی رویدادهای زمانهای گذشته است. اندیشیدن دربارۀ سلسله و مجموعهای از "معلولها"یی که در پی و در کنار هم به "توالی"، "جریان" یافتهاند. بی آنکه علتالعللی هم باشد که همواره و در همه حال، چند و چون چگونگی "جریان" واقعات و حادثات را روشن کند. تنها خرد و خرداندیشی است که میتواند فهم و درک رویدادها را ممکن کند و پژوهش تاریخی را از خصلت پژوهشهای علمی برخوردار گرداند.
تاریخ آدمیّت از مسائل و ضروریات عصر تاریخی ما غافل نبود. آن صفحات که نوشت تاریخ گذشتهها نبود، شرح و روایت زمانۀ ما هم بود. از لابلای صفحات و جملهها و واژههای تاریخ آدمیت، زمانۀ ما و مسائل و ضروریات آن است که در برابر دیدگان پدیدار میشود و در ذهن نقش میگیرد: ضرورت دموکراسی اجتماعی، ضرورت آزادی، ضرورت طرد سیطرۀ قدرتهای بیگانه و تحکیم استقلال و حاکمیّت ملی، ضرورت تجدد و ترقیخواهی، ضرورت آزاداندیشی و طرد خشکاندیشی و تحجر، ضرورت خردگرائی و خردمداری و طرد کهنهپرستی و خرافهانگاری. گزینههای آدمیت صریح و روشن است و بی مجامله و محابا.
آدمیّت، زمانۀ معاصر را زمانۀ اعتلاء و تفوق و چیرگی فرهنگ و تمدّن غرب میشناخت و بهره گیری از دستاوردهای این تمدّن را ضرور میدانست بیآنکه در این بهرهگیری تا مرزهای " تقلید کورکورانه" به پیش رود. در بحث میان "قدیم" و "جدید" و "شرق" و "غرب"، آدمیّت نفس تجددخواهی بود و روشنگری. نه سیطرهجویی و سلطهطلبی "غرب" را از یاد می برد و نه از ضرورت طرد و دفع آن غافل میماند. آدمیّت، نه "غرب زده " و نه " غرب ستیز". و آگاه به ضرورتهای زمانه.
آدمیّت شهروند بیداردل زمانۀ ما بود. آزاداندیشی روشنبین که ظلم و ستم و سرکوب و جهل و جمود را منکوب و مطرود و زدوده میخواست. با سودای بهروزی و بهزیستی مردمان زیست. آدمیّت دوران پایانی زندگی را در عزلتی ناخواسته و تحمیلی سپری کرد در حصاری ساخته و پرداختۀ حاکمان و متشرعان و برافراخته از لعن و طعن و تهمت و نفرین. خشکاندیشان و شریعتپناهان نه پیام آزاداندیشانۀ او را تاب میآوردند و نه این سخن او راکه مصلحت کار مردمان در یاری جستن از خرد و خردمندی و تبرّی از خرافه و وهم و نامعقولات است. به طبع و نشر نوشتههایش رخصت نمیدادند و او را فرو رفته در خاموشی و فراموشی و نیستی میخواستند. دوران پایانی زندگی آدمیّت، در تبعید و در درون مرزها گذشت. آدمیّت، تداوم ِ سنّت ِ عُرفْزيستي و عُرفْاندیشی در فرهنگ ما بود. در برابر خُرافه، کهنهاندیشی و نوستیزی، سنّتشکنی بيهراس و در بزرگْداشت خِرَد و دانش و تجدّدخواهی، سنت گذاری پرتوان .
آدمیّت، حقانیّت تجدد و روشنگری بود. در قلم او روشنائی بود. قلم او روشنائی بود: چراغ راهی برای همۀ نسلها، همواره، از دیروز تا همیشه.
سیروس آرینپور ـ نعمت آزرم میرزازاده ـ مهدی استعدادی شاد ـ بهمن امینی ـ کاظم ایزدی ـ رضا براهنی ـ سهراب بهداد ـ شهرنوش پارسی پور ـ ناصر پاکدامن ـ محمد جلالی سحر ـ فرشید جمالی ـ علیاصغر حاج سیدجوادی ـ سروش حبیبی ـ حسن حسام ـ محسن حسام ـ تراب حقشناس ـ منصور خاکسار ـ نسیم خاکسار ـ مهدی خانبابا تهرانی ـ هادی خرسندی ـ اسماعیل خویی ـ حسین دولتآبادی ـ جلیل دوستخواه ـ ناصر رحمانی نژاد ـ علی رضوی ـ سعید رهنما ـ ناصر زراعتی ـ حماد شیبانی ـ علی شیرازی ـ بتول عزیزپور ـ آنا عنایت ـ محمود عنایت ـ شهرام قنبری ـ داریوش کارگر ـ هوشنگ کشاورز صدر ـ سیما کوبان ـ مهناز متین ـ علی متین دفتری ـ مریم متین دفتری ـ هدایت متین دفتری ـ اردشیر محصص ـ رضا مرزبان ـ بهروز معظمی ـ عبّاس مُعیّری ـ هایدۀ مغیثی ـ ابراهیم مکی ـ باقر مؤمنی ـ ناصر مهاجر ـ شیدا نبوی ـ فرهاد نعمانی ـ مجید نفیسی ـ بهمن نیرومند ـ محسن یلفانی.
Thursday, April 24, 2008
٣: ٧٦. سي و چهارمين هفته نامه: فراگير ِ ٢٥ زيرْ بخش ِ تازه ي ِ خواندني، ديدني و شنيدني
هفتهي ِ جهانيي ِ ايرانيكا
The International Iranica Weekدر شهرهاي بِريزْبِن، سيدني و ملبورن
در سفر خواهمبود.
به همين سبب، سي و پنجمين هفتهنامهي ايرانْشناخت
– اگر روزگار اماندهد –
در تاريخ ِ جمعه ٢٠ ارديبهشت ماه ١٣٨٧
(٩ مِي ٢٠٠٨)
نشرخواهديافت.
يادداشت ويراستار
جمعه ٦ ارديبهشت ماه ١٣٨٧ خورشيدي
(٢٥ آوريل ٢٠٠٨)
گفتاوَرد از دادههاي اين تارنما بي هيچگونه ديگرگونگردانيي متن و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
You can use any part of site's content as long as it is referenced to this site. No need for permission to use the site as a link.
١. كليدْواژههاي ِ موزيك ِ رزم و بزم در شاهنامه و شعر ِ حافظ: پژوهشي از كوشنده اي جوان و پويا
نگاهی به نقش ِ ساز و موسیقی در شاهنامۀ فردوسی و دیوان حافظ (در دوبخش) ↓
http://www.rouznamak.blogfa.com/post-247.aspx
http://rouznamak.blogfa.com/post-269.aspx
خاستگاه: رايا پيامي از پيام جهانگيري- شيراز
٢. جشنْآيين ِ آغاز ِ سال ِ نو ِ قومهاي ِ پيرامون ِ فرهنگ ِ ايراني در زماني نزديك به نوروز ِ ايرانيان: دنبالهي پيوستي بر ويژهنامهي ِ نوروزي: نوروز در عراق و تركيّه ...
Novruz In Iraq
Sulaymaniyah ,Erbil ,Dahuk ,Diyala ,Kirkuk , Ninawa
Novruz in Sulaymaniyah:
http://www.youtube.com/watch?v=2A61QQJnDVU
Novruz In Turkey
Erzincan, Erzurum, Kars, Malatya, Tunceli, Elazýð, Bingöl, Muþ, Aðrý, Adýyaman, Diyarbakýr, Siirt, Bitlis, Van, Þanlýurfa aka Urfa, Mardin and Hakkâri,
Turkish Song:
http://www.youtube.com/watch?v=tJb1w4k8g4E
Nevruz kutlu olsun!
Turkish speech:
http://www.youtube.com/watch?v=HXedlpdjZkY&eurl
Gorani song:
http://www.youtube.com/watch?v=xfPTg4S9k3w
Nowruz in Hakkari :
http://video.google.com/videoplay?docid=3932100787348164764&q
Newruz we piroz be!
Kurdish Speech:
http://www.youtube.com/watch?v=UXN7XSaJjwU&feature
خاستگاه: رايا پيامهايي از آرمان وزيري - ونكوور، كانادا
۳. راهْنمايان ِ راهْناشناس: حكايت ِ حال ِ ما!
به گفتهي ِ دوست ِ زندهيادم هوشنگ گلشيري: "همه چيزمان، مثل ِ همه چيزمان است!" حالا حكايت ِ گماشتگان به كار ِ راهنمايي در پايگاههاي يادمانهاي فرهنگيمان است. خبرگراريي ِ فارس، گزارشي دارد از بلبلْزباني هاي يكي از اينان در پاسارگاد با عنوان:
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8701240181
خاستگاه: راياپيامهايي از پيام جهانگيري - شيراز
٤. خليج ِ فارس را بهتر بشناسيم: گفتمان ِ پژوهشهاي ِ زيستْشناختي در اين آبْْراهه
نام خليج فارس و زيست شناسان خارجي
همشهری
دكتر حسين آخانی*:
درست 13 سال پيش كه نگارنده مقالهاي تحت عنوان نام خليج فارس و بحران زيستشناسي در ايران در مجله نشر دانش(1373) منتشر كردم، فكر نميكردم كه دفاع از يكي از مهمترين افتخارات تاريخي و ملي ما هزينهاي بس گزاف دربرداشته باشد.
در آن نوشتار به گسترش روزافزون كاربرد نام خليج عربي به جاي خليج فارس در مقالات زيست شناسی اشاره شده بود.
افزون بر آن، به ضعفهاي دانش زيست شناسي كشور در جلوگيري از موجي اشاره شده بود كه با اعمال سياست های كشورهاي عربي در حمايت از محققان جوان كشورهاي غربي، آنان را به كاربرد نام غلط خليج عربي تشويق ميكردند. ضعف بنيه علمي كشور از جمله نكاتی بود كه در آن مقاله به تفصيل بحث شده بود.
در آن زمان بهدليل انگشت شمار بودن مقالات علمي ايرانيان در سطح بينالمللي نميتوانستيم با موجي كه توسط كشورهاي عربي ايجاد شده بود، مقابله كنيم.
از سال 1993 موارد استفاده از نام خليج عربی در مجلات معتبر بينالمللی افزايش يافته، بهطوري كه در نمايهSCI - كه فقط مقالات علوم تجربي در آن فهرست شده است - در سالهای 1994، 1995، 1998 و 2007 اين موارد از نام خليج فارس نيز پيشی گرفته است.
در سالهای اخير دولت جمهوري اسلامي ايران فعاليتهاي گستردهاي را در پاسداری از نام خليج فارس شروع كرد.
نامگذاري بزرگراههاي منتهي به جنوب ايران (از جمله تهران) به نام خليج فارس از جمله اقدامات سمبليك در اين زمينه است. رخداد ميمون ديگر حمايت و تشويق دولت به فعاليتهاي پژوهشي در دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي بود. اين حركت اثر خود را به خوبي نشان داد بهطوري كه شتاب انتشار مقالات علمي دانشمندان و دانشگاهيان ايراني در مجلات بينالمللي و بهخصوص ISI افتخاري بزرگ و قابل ستايش است.
متأسفانه ضعف ما در زمينه علوم زيستي، زمين شناسی و بسياری از شاخههای علوم باعث شده است نتوانيم آن طور كه شايسته است توليدات علمي خود را در زمينه تحقيقات خليج فارس گسترش داده تا با انتشار مقالات علمي جلوي انتشار ويروس تزريق شده كشورهاي عربي به نام خليج عربي را بگيريم.
يكي از نكاتي كه در مقاله سال 1373 ذكر شده بود ضعف ارتباطات علمي مراكز داخلي با محققان خارجي بود كه آنها را به سوي تحقيقات علمي در كشورهاي عربي سوق ميداد كه نهايتا در مقالات خود از نام خليج عربي استفاده ميكردند.
اين انتظار ميرفت كه با گسترش فعاليتهاي علمي و بازديدهاي مستمر تيمهاي تحقيقاتي و دانشگاهي كشورهاي غربي و بهخصوص اروپايي از ايران شاهد روند معكوس در استفاده از نام خليج عربي در مقالات خارجي باشيم اما متأسفانه شواهدي كه اين نگارنده در اختيار دارد بهدليل فقدان سياست منسجم و هدايت شده در فعاليتهاي علمي ناكامي ما را در اين خصوص نشان ميدهد. بهخصوص آن كه در سال 2007 مجددا استفاده از نام خليج عربی شتاب بيشتری گرفته است.
ذكر دو مورد زير مشتي از خروار است كه ميتواند تامل برانگيز باشد:
1 - در سال 2001 و قبل از آن يك گروه حشره شناس اتريشي به سرپرستي آقاي برنارد گوتلب به ايران آمده و با حمايت گسترده سازمانهاي دولتي و بهخصوص سازمان حفاظت محيطزيست حشرات ايران را در بسياري از مناطق حفاظت شده مانند پارك ملي گلستان جمع آوري نمودند.
سپس كتابي تحت عنوان تحقيقات سفر علمي جانورشناسان اتريشي به مناطق شمالي ايران در سال 2001 در اتريش منتشر نمودند كه در صفحه 105 آن نقشه ايران با نام خليج عربي چاپ شده بود.
جالب آن است كه اين كتاب داراي عنوان و خلاصه فارسي است و در بخش تشكر از تعداد زيادي از مقامات سازمان حفاظت محيطزيست و از جمله رياست سابق آن خانم ابتكار تشكر شده است.
بهرغم آن كه اين موضوع به اطلاع سازمانهاي دولتي رسانده شد، مشخص نيست آيا اقدامي در اين خصوص صورت گرفت؟ به تازگي شنيدم كه همين فرد براي چندمين بار به ايران آمده است.
سؤال اين است آيا ايشان اشتباه خود را تصحيح كرده است؟ آيا از توهيني كه به افتخارات ملي ما نموده است عذرخواهي كرده كه دوباره با فرش قرمز از ايشان استقبال كنيم؟ ژ
2 - در حال حاضر چندين مركز دانشگاهي و پژوهشي آلماني كه در مورد تنوع زيستي ايران با همكاران دانشگاهي ايران فعاليت ميكنند بهطور مرتب به انتشار مقالات و كتب علمي با استفاده از نام خليج عربي ميپردازند.
در يكي از اين موارد در مقالهاي كه در آخرين شماره ژورنال معتبر Taxon (شماره 56، سال 2007، صفحههای 1151، 1157 و 1163) منتشر شده است، يك تيم بينالمللي به سرپرستي محققان دانشگاه ماينز آلمان (Kadereit و همكاران) مقالهاي در مورد جنس ساليكورنيا منتشر كردند كه در تمام مقاله از نام خليج عربي استفاده شده است.
لازم به ذكر است كه اين گياه از مقاومترين گياهان شورپسند است كه تنوع خاصي در ايران دارد. آنچه بيش از همه سؤال برانگيز است اين است كه نمونههاي گياهي ايران در اين مقاله توسط يك دانشجوي سابق كارشناسي ارشد يكي از دانشگاههاي معتبر تهران با استفاده از امكانات آن دانشگاه جمع آوري و در اختيار آنها قرار داده شده است.
حتي آقاي كادرايت سال گذشته با كمك يكي از دانشجويان ايراني خود و همكاران دانشگاهي به ايران سفر داشته و در همان دانشگاه سخنراني نمودند.
در زير به چند پيشنهاد اشاره ميشود:
1 - حمايت خاص از كليه مقالات بينالمللي محققان داخلي كه در آنها بهطور مشخص و برجسته (بهخصوص در نقشهها) از نام خليج فارس استفاده شده است. براي نمونه تشويق مادی ميتواند نقش مهمي در اين زمينه ايفا كند.
2 - حمايت مالي از طرحهاي تحقيقاتي داخلي و بينالمللي كه بهطور مستقيم به تحقيقات در خليج فارس ميپردازند. براي نمونه ميتوان شركتهاي درگير در طرحهاي نفت و گاز و پتروشيمي را موظف به پرداخت هزينههاي پژوهشي محققان و بهخصوص زيست شناسان، بوم شناسان، باستان شناسان و زمين شناسان كرد كه به مطالعات پايهاي در مورد خليج فارس ميپردازند و در قراردادها بهطور مشخص آنها را موظف به استفاده از نام خليج فارس نمود.
برای نمونه در سال 2007 جمعا 133 مقاله با نام خليج فارس در SCI فهرست شده است كه در 67 مورد نام خليج فارس را به نادرست استفاده كردهاند. با توجه به گسترش فعاليتهای پژوهشی در كشور و افزايش تعداد دانشگاهها و مراكز پژوهشی با كمی درايت و برنامهريزی میتوان تعداد مقالات با نام خليج فارس را به دو و حتی چند برابر فعلی افزايش داد.
فرض كنيم دولت در سال كليه هزينههای طرح ها و پايان نامههايي كه منتج به انتشار مقالات ISI در مورد خليج فارس میشود را تا سقف 10 ميليون تومان حمايت كند؛ فقط با يك ميليارد تومان می توان در سال 100 مقاله معتبر در مورد خليج فارس منتشر كرد كه به راحتی اختلاف فاحشی در وضع فعلی بهوجود می آورد.
3 - انجام مكاتبات رسمي يا ارسال نامه گروهي از طرف استادان دانشگاه به محققاني كه در مقالات و كتابهاي خود از نام خليج عربي استفاده ميكنند و توصيه و تشويق آنها به اصلاح در مقالات بعدي.
برخوردهاي مدني مي تواند نقش بسيار مهمي در اين خصوص داشته باشد. براي نمونه اقدام اينترنتي دهها هزار ايراني در برخورد با اقدام National Geographic Society باعث اصلاح اشتباه توسط آن مؤسسه شد.
4 - درصورتي كه انجام مكاتبات نتواند تأثيري در عملكرد اين افراد داشته باشد، لازم است از طريق مراجع ذيصلاح (مانند وزارت امور خارجه و نمايندگيهاي جمهوري اسلامي ايران) به اين افراد اجازه سفر به ايران داده نشود و انجام همكاری با چنين افرادی ممنوع گردد.
5 - ابلاغ آيين نامهاي به دفاتر روابط بينالمللي دانشگاهها و وزارتخانهها و سازمانهاي دولتي و خصوصي و بهخصوص استادان دانشگاه جهت جلوگيري از دعوت استادان و محققاني كه در مقالات خود از نام خليج عربي استفاده ميكنند. با توجه به گسترش اطلاع رساني الكترونيكي هيچ عذري در اين مورد پذيرفته نيست چرا كه در چند دقيقه ميتوان اين افراد را شناسايي كرد.
6 - برخورد جدي با كساني كه بدون رعايت مصالح ملي حاضرند بهدليل منافع كوتاه مدت مانند امكان دريافت پذيرش، قرار گرفتن نامشان در مقالات خارجي، دريافت پول يا بورس تحصيلي يا انجام يك سفر خارجي ذخاير ژنتيكي كشور را به دست محققان خارجي دهند كه كوچكترين اهميتي براي افتخارات تاريخي و ملي ما قائل نيستند
*عضو هيات علمی دانشگاه تهران
خاستگاه: راياپيامي از:
"Havadarane Pan Iranism"
٥. پايگاهي استوار براي مثنويپژوهي و راهيابي به هزارتوهاي انديشهي ِ مولوي
در تارنمايي ويژهي ِ مثنويپژوهي و مولويشناسي با عنوان:
ميتوانيد به جهان ِ شگفت و درياگونهي ِ جلالالدّين محمّد مولوي بلخي، راهيابيد.
در اين جا بكاويد و بخوانيد و بشنويد و بياموزيد و سرشارشويد ↓
http://masnawi.persianblog.ir/
خبرنامهي روزْآمدشدهي ِ اين برنامهي فرهنگي (شمارهي ِ ١٢٤) را در اين پيوندْنشاني، بخوانيد ↓
http://newsletter-latest.blogspot.com/
و نيز برنامهي ِ شمارهي ٨٢ اين زنجيره پژوهشها را در اين پيوندْنشاني، بشنويد ↓
http://panevis.com/molana/masnawi82.htm
خاستگاه: رايا پيامهايي از فريده عماديان- بريزبن، استراليا و پانويس- تهران
٦. دو همايش ِ بررسي و تحليل و نقد ِ كتاب در نشستهاي هفتگيي ِ «شهر ِ كتاب» در تهران
رمان ِ فلسفیي ِ ژاک قضا و قدری و اربابش از دیدرو نقد میشود / رستم و سهراب به روایت ِ ميرجلالالدّين کزّازی در پنجمين مجموعه از درسْگفتارهاي ِ او، بررسيميشود.
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=667936
خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري - شيراز
٧. همايش ِ سهروزهي ِ دانشگاهي براي ِ بررسيي ِ روايتهاي ِ نوين ايراني از جداماندگي و بازگشت
Modern Iranian Narratives of Departure and Return
اين همايش از جمعه تا يكشنبه ٦- ٨ ارديبهشت ١٣٨٦ (٢٥- ٢٧ آوريل ٢٠٠٨) در چهارچوب ِ برنامهي American Comparative Literature Association (ACLA) Annual Meeting
Long Beach, CA
برگزارميشود.
درباره ي ِ اين كوشش ِ پژوهشي – كه بررسيي ِ سويههاي گوناگون ِ زندگيي ِ ايرانيان ِ "شهرْبند" ِ غربت از سدهي ِ نوزدهم ميلادي بدين سو، در برنامهي ِ آن گنجانيدهشدهاست – در اين پيوندْنشانيها بخوانيد ↓
http://www.acla.org/acla2008/
http://www.acla.org/acla2008/modern-iranian-narratives-of-departure-and-return
خاستگاه: راياپيامي از
Amy Motlagh
٨. يك همايش ِ دانشگاهيي ِ ايرانْشناختيي ِ ديگر در آمريكا
همْزمان با همايشي كه فراخوان ِ آن را در زيرْبخش ِ ٧ آوردم، آگاهي يافتم كه در دانشگاه ييل در ايالت كنهتيكت آمريكا نيز، همايش ِ سهروزهاي با عنوان ِ رودررو با ديگران: مرزهاي ِ كيستيي ِ ايراني و فرهنگ سياسيي ِ نوين سازماندادهشدهاست. متن ِ فراخوان ِ اين همايش را در اين جا ميآورم:
Yale Iranian Studies Initiative
Council on Middle East Studies
MacMillan Center for International and Area Studies
April 25th-27th 2008
Luce Hall, Yale University
Program
Friday 25 April 2008
3:00-3:30pm Registration
3:30-4:00pm Opening Remarks
Abbas Amanat (Yale University)
4:00-6:00pm Panel One: Legacy of Cultural Exclusion
Room 203
Dick Davis (University of Ohio), “Iran and Aniran: The Shaping of a Legend”
Stephen Dale (University of Ohio), “Perso-Islamic, Turco-Mongol: the Varieties of Identity and the Nature of the Boundaries in the Autobiography of Zahir al-Din Muhammad Babur”
Sunil Sharma (Boston University), “Redrawing the Boundaries of ‘Ajam in Early Modern Persian Literary History”
Discussant: Kishwar Rizvi (Yale University)
Chair: Abbas Amanat (Yale University)
6:30-7:30pm Keynote Address
Auditorium Bert Fragner (Austrian Academy of Sciences, Institute of Iranian Studies, Vienna), “Elements of Iranian Identities: Historical Dimensions of a Contemporary Discourse"
7:30- 9:00 Dinner, Common Room
Saturday 26 April 2008
8:00-8:30am Coffee, Common Room
8:30-10:30am Panel Two: The Internal Frontiers
Lois Beck (Washington University), “Locating Identity at the Margins and at the Center”
Touraj Atabaki (University of Leiden), “Iranian History in Transition: Recasting the Symbolic Identity of Babak Khorramdin”
Arash Khazeni (Claremont-McKenna College), “Across the Black Sands and the Red: Travel and the Frontiers of Nineteenth-Century Central Asia”
Discussant: Gene Garthwaite (Dartmouth College)
Chair: Fakhreddin Azimi (University of Connecticut, Storr)
10:30-11:00am Break, Common Room
11:00-1:00pm Panel Three: Empires and Encounters
Auditorium
Rudi Matthee (University of Delaware), “Facing a Rude and Barbarous Neighbor: Iranian Perceptions of Russia and the Russians from the Safavids to the Qajars”
Sabri Ates (Southern Methodist University), “Dividing the Umma, Defining the Citizen: Ottoman Occupation of Northwestern Iran”
H. Lyman Stebbins (University of Chicago), “British Imperialism, Regionalism, and Nationalism in Iran, 1889-1919”
Discussant: Fakhreddin Azimi (University of Connecticut, Storr)
Chair: Kishwar Rizvi (Yale University)
1:00-2:30pm Lunch, Common Room
2:30-4:30pm Panel Four: Self-Fashioning and Othering
Auditorium
Mohamad Tavakoli-Targhi (University of Toronto), “Orientalism, Europism and the making of Iranian Islamism”
Afshin Matin-Asgari (California State University), “The Academic Debate on Iran and Iranian Identity: Challenging Nationalist and Orientalist Narratives”
Houchang Chehabi (Boston University), “Some Thoughts on Inter-Societal Linkages between Iran and Iraq”
Discussant: Arang Keshavarzin (Connecticut College)
Chair: Farzin Vahdat (Vassar College)
4:30-5:15pm Break
5:15-6:15pm Persian Classical Music
Afshin Goodarzi
Shahram Karoori
7:00-9:00pm Dinner, New Haven Lawn Club
Sunday 27th April 2008
8:30-9:00am Coffee
9:00-11:00am Panel Five: Domestic and Globalized Anxieties
Orly Rahimiyan (Ben-Gurion University), “Iranian Jewish Identity: Between Diaspora and Homeland”
Mahmoud Sadri (Texas Women’s University), “The Iranian Caper (Irani-bazi): Notes on a Culture of Liminal Predation”
Mina Yazdani (University of Toronto), “Dolgoruki’s “Memoirs”: From Fiction to Master Narrative”
Manochehr Dorraj (Texas Christian University), “How Iran Copes with the Challenges of Globalization: Neo-Populism as a Strategy of Regime Survival”
Discussant: Farzin Vahdat (Vassar College)
Chair: Farzin Vejdani (Yale University)
11:00-11:30am Break
11:30-12:30pm
Plenary Session
Concluding Remarks: Ehsan Yarshater (Center for Iranian Studies, Columbia University)
Chair: Abbas Amanat (Yale University)
12:30-1:30pm Lunch
2:30-3:30 Tour of Exhibitions at the Yale Center for British Art: “Lure of the Orient” and “From Pearls to Pyramids” (optional)
خاستگاه: راياپيامي از فرزين وجداني، دانشگاه ييل - آمريكا
٩. سعدي، افلاطون ِ زبان ِ فارسي: سخنْرانيي يك استاد فلسفه
متن سخنراني استاد دكترعزتالله فولادوند در نشست ِ «در ستايش سعدي» در "شهر ِ كتاب ِ مركزي" در تهران در تاريخ ٢٧ فروردينماه ١٣٨٧↓
http://tehranemrooz.net/v2/Default_view.asp?NewsId=55516
خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري - شيراز
١٠. يك شعر و يك گفتار از يك شاعر ِ همْروزگارمان
مجيد نفيسي شاعر، پژوهنده و ناقد ِ ادبيي ِ "شهربَند" ِ غُربت ِ كاليفرنيا، شعر ِ تازهاش به نام ِ كوه ِ ويتني و گفتاري در تحليل ِ آزمونهاي شعرياش با عنوان ِ شاخههاي ِ شعر ِ من را در هفتهنامهي ِ شهروَند، چاپ كانادا نشردادهاست.
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.shahrvand.com/?c=117&a=4022
خاستگاه: راياپيامي از مجيد نفيسي - آمريكا
١١. دري گشوده به گسترهي ِ «كتاب» و «نقد ِ كتاب» در غرب: پيوند به يك خبرنامه
در اين جا بخوانيد ↓
١٢. دهم ارديبهشت، روز اعتراض همگانی به كُنِش ِ ستيهندگان با نام ِ خليج فارس
خليج فارس، نامی واقعی و قانونی است و هر نوع تغييری در آن از سوی هر فرد يا سازمان و کشوری، جُرمی بين المللی به حساب می آيد.
در اين پيوندْنشاني بخوانيد ↓
http://savepasargad.com/April/rooz_khalij_fars.htm
خاستگاه: راياپيامي از شكوه ميرزادگي- آمريكا
١٣. دو ترانه - تصوير ِ خواندني و ديدنيي ِ ديگر
پيشتر، ترانه - تصويرهاي زيبايي از كارهاي عَميدْرضا مَشايخي را با عنوان ِ "دلْسرودها" – كه بدانها دادهبودم – در اين صفحه بازْنشردادم. اكنون دو نمونهي ِ خواندني و ديدنيي ِ ديگر از آنها را – كه بدين دفتر رسيدهاست – از سوي ِ فرستنده، به خوانندگان ِ ارجمند ِ ايرانْشناخت پيشْكشميكنم:
خاستگاه: راياپيامي از عَميدْرضا مَشايخي
١٤. پيوند به چهار گفتار در زمينههاي فرهنگ و جامعهشناسي از «دكتر محمّدرضا نيكْفر»
http://www.nilgoon.org/archive/mohammadrezanikfar/pages/mohammadrezanikfar_008.html
http://www.nilgoon.org/archive/mohammadrezanikfar/pages/mohammadrezanikfar_009.html
و نقدي از علي اصغر سيّدآبادي بر پژوهش ِ م. - ر. نيكْفر در چهارمين پيوندْنشاني از نشانيهاي بالا، در اين جا ↓
http://nilgoon.org/articles/seidabadi_on_faith_and_technique.html
١٦. پي گير ي ي ِ پژوهشي واژهشناختي در شاهنامه
پژوهندهي ِ پويا و جويا داريوش آشوري، ژرفاكاويي ِ خود در شماري از واژگان ِ ناشناختهي ِ شاهنامه را – كه پيشتر بدان اشارهكردم – پيگرفته و يافتههاي خود را با عنوان ِ زير، نشرداده است:
پيجوييِ چند لغت در شاهنامه - ۴
بخشِ چهارم: جمعبنديِ دادهها تاکنون
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.ashouri.malakut.org/
خاستگاه: راياپيامي از داريوش آشوري- پاريس
١٧. نگرشي جامعهشناختي به بُنيادهاي ِ دينْباوريي ِ ايرانيان
ایران سرزمین مقدّس عنوان ِ گفتار ِ كوتاه ِ روشنْگر و آموزندهايست دربارهي ِ يكي از كليديترين بحثهاي ِ جامعهشناختي از آرش نورآقايي. اين گفتار را در اين پيوندْنشاني بيابيد و بخوانيد ↓
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=50924
خاستگاه: راياپيامي از: فرامرز- تهران
١٨. سخن ِ اهل ِ دل براي ِ ايران : چكامهاي شيوا از سرايندهي توانا محمّد جلالي چيمه (م. سحر)
چو بشنوی «سخن اهل دل» مگو که خطاست!
(حافظ)
سخن اهل دل
برای ایران
سلام اگرچه کسی چون تو راست حیف سلام
که هست فکر ملال آورت مُفید ِ مَلام !
نگفتمت که مگو یاوه بیش ازین و ملاف
که بر کلام تو خندند اهل ذوق و کلام؟
خزعبلات فرستی و غافلی که تراست
به گفته قامت ناسازوار ِ بی اندام
چه یافتی که چنین درکمال بی ادبی
زبان به کام تو گویی بریده است لگام؟
برون زحد جسارت فزوده ای به فریب
چو ظلمتی که فزاید برون ز حد ظُلام
به لفظ لودهء نا سازمند و ناهموار
سخن به حکم عداوت گشوده ای درکام
زحق و ناحق و از عدل و جور و پاک و پلید
ز نور و ظلمت وخوب و بد و حلال و حرام
بساط معرکه افشانده ای که هان بنشین
کلاس مدرسه بگشوده ای که هین بخرام
نه از نظارهء اهل خرد ترا شرمی ست
نه در رهایی ازین مسکنت کنی اقدام
تو را که داد کفالت به خلق ترک و عرب؟
تو را که داد وکالت ز قوم یافث و سام؟
تو کیستی که حقوق مرا به من بخشی؟
گهی به قول و قضاوت ، گهی به قهر و قیام؟
ترا که گفت که : ایران «حصار ملت ها» ست
کدام یاوه ترا داده این تصوّر خام؟
که گفت: «ملت ایران یکی نبوده و نیست!»؟
کدام غول ترا کرده غرق این اوهام؟
که گفت : رابطهء ظالم است با مظلوم
وجود رابطهء «قوم پارس» با اقوام؟
کدام پارس؟ چه ظلمی؟ کدام مظلومی؟
حضور ظلم کدام است و« قوم پارس » کدام؟
من و تو زادهء یک سرزمین و یک وطنیم
که هردو همچو دو مغزیم در یکی بادام
زبان پارسی آن راز و رمزمشترکی است
که یادگار زمانست و حاصل ایام
از او من و تو به یک نسبتیم برخوردار
از او من و تو به یک جرعه ایم شیرین کام
که گفت : آنکه سخن گفت با زبان دری
ستمگری ست که بیگانه گشته با اقوام؟
که خاک ننگ تشعب به بوم ِ ایران بیخت
که کرد خنجر بیگانگی برون زنیام؟
مگر نبُد که بدآموزی بداندیشان
ز بام ِ قدرت بیگانه داشت نـَقل و پیام؟
مگر نبُد که به هفتاد سال پیک شمال
متاع تفرقه می بُرد زی گذرگه عام؟
مگر نه عرضهء جعل و فریب ده ها سال
به نزد اهل زمان بود درخور اکرام؟
مگر نبُد که تزاران سرخ می بستند
به شیوه های رذیلانه راه استفهام؟
مگر شعار «پراکنده ساز و حاکم شو»
به اعتقاد فریبنده شان نبود ادغام؟
مگر نه آز عرب قرن ها بر ایران داشت
چو رهزنان نظر ِ دزد ِ راه بر اغنام؟
مگر بلند نبُد در لوای استعمار
صدای غارت تاریخ و صیت سرقت نام؟
به زر نبود عرب را مگر ز شرق و ز غرب
مورخان فریب آفرین در استخدام؟
مگر دروغ نمی بافت خدعهء ناصر؟
مگر به طبل نمی کوفت کینهء صدّام؟
مگر نبُد که پس از انحلال عثمانی
نژاد بود و زبان در پی فریب عوام؟
مطالبات سیاست بنام عنصر تـُرک
نهال شائبه می کِشت و بوتهء ابهام ؟
دعاوی مغول و ازبک و غـُز و تاتار
خروس بی محلی بود و صوت بی هنگام
چه شد که حاصل ِ این دستکار جعل و فریب
شده ست مرجع و مأوای فکر مشتی خام؟
چنین سر از تو و افکار در سر از دشمن؟
چنین دل از تو و آئینهء دل از اوهام؟
ربوده شوق ترا مُهرهء کدام ابلیس؟
خریده روح ترا سکهء کدام انعام؟
کدام چنگ دغا رخنه کرد در عقلت؟
کدام دستِ عداوت به ره نهادت دام؟
نظر به دفتر بتخانه بسته ای زنهار
نظر ببند بر این دفتر و بر این اصنام!
رسوب باور بد خواه در سر است هنوز
ترا که بستهء وَهمی و فتنهء سرسام
برآی ازین ره ناراست سوی کژ رفتار
مزن درین گذرستان نادُرستی گام
مَدار ِ دهر نگردد هماره گِرد فریب
دروغ و یاوه نسازد همیشه با ایام
بسا کسا که ز خون جگر به صدها سال
غمی نخورده مگر در مسیر عزّت و نام
بسا کسا که همه عمر دیده داغ و درفش
ز ماورای خزر تا حجاز و حیره و شام
بسا کسا که ز اروند تا به آمویه
زدل عطش ننشانده ست لحظه ای آرام
بسا کسا که به زندان فسرده شعلهء جان
که رقص، نو کند آن رایت وطن بر بام
هزاره هاست که ما را به بوی صبح سپید
شب سیاه ندیم است و اشگ تلخ مُدام
مگر به سر رسد این روزگار ناهموار
مگر گذر کند این شوخ چشم خون آشام
مگر فنا شود اسباب فتنه و تزویر
مگر به سر رسد ایام محنت و آلام
ستم بمیرد و باغ و بهار زنده شوند
دل از طلیعهء شادی شود خوش و پدرام
درین هواست که صدنسل ، سر گرفته به دست
دوچشم در پی چشم است و گام در پی گام
در این ره است که صد نسل با امید وصال
نهد دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام
هزار یوسف گم گشته دارد این کنعان
هزار آرش اُفتاده دیده این اجرام
هزار خون سیاوَ ش دویده در هر جوی
هزار کینهء ایرج دمیده با هرگام
نه هست در همهء دشت خاوران سنگی
که خود به خون ِ وجودی نگشته رنگین فام
هنوز نعرهء رستم به کوه می پیچد
هنوز دست یلان جام می زند بر جام
هنوز جامه دران است ناله ء تنبور
هنوز جام مُغان می بَرَد ز دل آلام
هنوز چشم جوانان به عرصهء پیکار
بود به جستجوی تازیانهء بهرام
هنوز تیشهء فرهاد می خورد برکوه
هنوز ازلب شیرین صلا زند الهام
عرب نبود و کتابش نبود و ایران بود
یکی دو ده سده ای پیش از اُمّت اسلام
نه تـُرک بود که غازی شود خلافت را
نه داشت جور عرب ، تـُرک را در استخدام
مغول نبود و سکندر نبود و ایران بود
مغول گذشت و سکندر گذشت و او به دوام
دَدان که خوی پلنگی رها نمی کردند
کجا کسی ست کز آنان بَرَد به نیکی نام؟
هزار قوم مهاجم به شهر ایران تاخت
یکی نشد که نبد سرکش و نیامد رام
چه یاوه لافد آنکو خیال خام پزد
چه هرزه پوید آنکو به بد سپارد گام
دوباره روز سیاه آمده ست و دشمن پَست
نهاده سفرهء نهب و گشوده حلقهء دام
از آن زهر طرفی گرگ کرده دندان تیز
یکی به نام امیر و یکی به نام امام
از آن به هر قدمی مفتخواره ای به کمین
یکی به فکر شکار و یکی به بوی طعام
گشوده دشمنی از هرطرف بر ایران دست
یکی به خدعهء دین و یکی به عشق ِ مرام
یکی به خنجر تور و یکی به نیزهء سَلم
یکی به کینهء یافث ، یکی به حیلهء حام
چنین سگالش بدکارگان و بدخواهان
زمُفتیان کـرام و ز اولیاء عظام
ز جابران جدید و ز فاجران پلید
ز مؤمنات کنیز و ز محسنین غلام
به روی هستی ملـّت فشرده چنک رذیل
به قلب روشن ایران نشسته قشر ظلام
کلاغ و کرکس و بومند آنچنان به فغان
که وحشت اوفتد آزاده را به هفت اندام
یکی به ضجّهء وحشت پریده بر سر دار
یکی به نعرهء تهمت نشسته بر لب بام
یکی تسلط اوباش را کند اظهار
یکی تباهی و بیداد را کند اعلام
به خاک خود همه در غربتند جز جُهـّال
به خوان ِ خود همه در حسرتند جز حُکـّام
اگر وطن همه در آتش است نندیشد
کس از میانهء اینان مگر به حفظ نظام
زمان چنین و تو با دشمنی به بزم اندر؟
جهان چنین و تو در کوی کین گرفته مُقام؟
کس این بدی که تو با خویشتن کنی کرده ست؟
فکنده است کسی خویش را از آن سوی بام؟
مباد تا به جهان آبرو ندانی داشت!
مباد تا به بَد آزادگان برَندت نام!
گرسنه مان و جهان واسپار و حق مفروش
که این معامله بی عزت است و بی فرجام
مگـَرد گـِرد ِ بداندیش و بدسگال ِ وطن
به دام هالهء اوهام یا به بوی مقام
«زفکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع»
که جمع ، صلح جهان است و فرقه دشمنْکام
مباش غافل ازین بیش اگرچه سعدی گفت
«تو غافلی و بر افسوس می رود ایام!»
محمّد جلالی چیمه (م. سحر)
پاریس، يكم ارديبهشت ١٣٨٧
http://www.msahar.blogspot.com/
١٩. يافتهي تازهاي از روزگار ِ هخامنشيان در جزيرهي ِ خارك
كانون پژوهشهاي ايران باستان
CAIS
The Circle of Ancient Iranian Studies
پيوندْنشاني به اين گزارش ِ مهمّ را با سپاس از فرستنده، در اين جا ميآورم ↓
http://www.cais-soas.com/News/2008/April2008/19-04.htm
٢٠. ايراني تباران و فارسي زبانان در چين: گزارشي خواندني و آگاهاننده
گستره ي فرهنگي ایران تا چین
به كوشش مهرداد
گستره تباری و فرهنگی ایران تنها محدود به مرزهای جغرافیایی ایران کنونی و حتا آنسوتر نیست و هم تبارهای ایرانی در گستره ای بسیار دورتر از ایران کنونی با دشواری های فراوان به زندگی خود ادامه می دهند.از جمله اینان گروهی از باشندگان(ساکنان) ایرانی تبار پارسی گوی بخش های باختری(غربی) چین هستند.
گرچه روابط تاریخی، سیاسی، فرهنگی همواره بین ایران و چین وجود داشته و گاه برخوردهایی نظامی در درازای تاریخ رخ داده است اما آن چه که به آن می پردازیم زندگی گروهی از ایرانیان است که در استان "سین کیانگ" چین زندگی می کنند. بخش باختری چین با تاجیکستان،افغانستان،کشمیر(هند و پاکستان)،قرقیزستان و قزاقستان هم مرز است و بخش سین کیانگ بیشترین مرز را با تاجیکستان و افغانستان دارد. بیشتر مردم این استان مسلمان هستند و فرهنگ و آیین های ایرانی هنوز در آنجا رواج بسیار دارد و گروهی زیادی از مردم به زبان پارسی سخن می گویند و زیر فشارهای سنگین حکومت کمونیستی دلبستگی فراوانی به فرهنگ خود داشته و تلاش زیادی برای پاسداشت آنچه از نیاکانشان به ایشان رسیده است ،دارند.
آنچه که در زیر می آید چکیده ای از جستار آقای قادربایف از انستیتوی خاور شناسی آکادمی علوم روس است.بایسته است یادآوی شود بیشتر این گزارش ها متعلق به واپسین سال های سده ی نوزدهم و آغاز سده ی بیستم می باشد و همچنین گمان می رود که حاکمیت کمونیستی چین آمارها و گزارش های دقیقی نسبت به این بخش و فرهنگ ایرانی مردمان آن سامان ارایه نمی دهد و این آمارها و گزارش ها مربوط به سال های بسیار دور است(نزدیک به سد سال پیش که روش های آمارگیری امروزی رایج نبوده و گزارشگران به صورت ابتدایی و با حدس و گمان به گردآوری داده ها پرداخته اند) .بایسته است که هم میهنان و دوست داران فرهنگ وتمدن کهن و درخشان ایران زمین با تیزنگری این نوشتار را بخوانند تا نسبت به وابستگان فرهنگی و نژادی خویش که ما پان ایرانیست ها پیاپی از آن سخن گفته و در پی نزدیکی آنها هستیم آشنا گردیده و اگر در این زمینه داده هایی دارند ما را نیز آگاه سازند.
زبان فارسی نه تنها زبان فرهنگی بلکه زبان دینی نیز بود و بر زبان عربی برتری داشته و همچنان دارد و اثر آنچنان زیادی از زبان عربی در آن منطه دیده نمی شود.آثار این نفوذ بسیار آشکار است . برای نمونه بخش ضمیمه ی فرهنگ واژه های زبان اُیغور کنونی ، از زبان فارسی اقتباس شده است که انتقال دهندگان آن از گروه های غیر چینی منطقه خود مختار سین کیانگ- اُیغور هستند.
***
جمعیت ایرانی – چینی در چین به شکل گسترده ای با اقوام پامیری شناسانده می شود. "ساری کول سام"ها، "واهان سام"ها ، "عِنیا"ها،" پاهپو"ها،"تاجیک"ها، نژادهای باستانی بومی در منطقه چین، واقع در بخش خاوری(شرقی) آسیای میانه اند.هم اکنون آنها در جنوب باختری منطقه خود مختار "سین کیانگ" در چین و در جوار کوههای "پامیر" و "تیان شان" روزگار می گذرانند. تا آنجا که پردازشِ داده های مردم شناسی،تاریخی و زبان شناسی به ما اجازه می دهد ساکنان تیره های خاوریِ نژادِ ایرانی، هزاره نخست پیش از میلاد(بیش از سه هزار سال پیش)در این بخش ساکن شده و تا سده ی چهارم هجری خورشیدی، ایرانی زبان بودند. "اُیغورها" با یورش به این بخش، زبان ترکی را به آنها تحمیل نمودند. پس از فروپاشی حکومت طایفه ای شان در "آرخون مغولستان"(سال 218 خورشیدی) مجبور به کوچ شده و در دهه های پس از فروپاشی، به این بخش یورش های سنگینی بردند.اُیغورها پس از زدوخوردها و جنگ های خونین فراوان، گروه های ایرانی را در خود حل کرده و زبان خود را به آنان تحمیل نمودند اما خود ایشان نیز با پذیرش فرهنگ و تمدن اقوم ایرانی که بسیار پیش از آنان از باشندگان(ساکنین) آنجا بودند دستخوش دگرگونی های فرهنگی و زبانی ژرفی شدند.
در زمان شاهنشاهی ساسانیان مهاجرت گروهی از سُغدیان ایرانی زبان به خاور(شرق) و چین آغاز شد، در ساحل جنوبی دریاچه "لاب نور"، در مسیر جاده ابریشم چهار شهر بنیان نهاده شد که در میان آنها شهرهای پرآوازه ی "پوتایوچِن" و"اِنگور" قرار دارد. گروه های پرجمعیت سغدی در درون چین و در پایتخت های آن "چان آنی" و "لویان" نیز بودند. تعداد زیادی از سغدیان در این کشور به قله های نیرومندی و قدرت ،دارایی و پرآوازگی رسیدند و در تاریخ فرهنگ چین زمان"یوآن" و زمان "تان"در سده های نخست تا پنجم هجری خورشیدی نفوذ درخور توجهی یافتند.در زمان چیرگی مغول های غارتگر وتمدن سوز در چین ،زبان فارسی همراه زبان های مغولی و چینی زبان رسمی چین شد.
بخش سین کیانگ- اُیغور در جمهوری خلق چین نیز خود بر اثر نفوذ آیین های ایرانی بوجود آمد زیرا در خاور جهان اسلام که این منطقه نیز بخشی از آن بود "ساری کول"ها با اصالت ایرانی، یگانه ملیت پامیری هستند که فقط در محدوده ی سرزمین چین زندگی می کرده اند. آنها در راستای رودخانه ی ساری کول (تاشکورخان) اقامت گزیدند.گزارشی از پژوهش های علمی ابتدایی درباره آنها در پایان سده ی نوزدهم میلادی به دست آمده و بر پایه این گزارش ها کار اصلی آنها کشاورزی در بلندی های کوهساران ،پرورش اسب، گاو، گوسفند، شتر و بز بوده است. امروزه تعداد آنها را تا بیش از 20.000 نفر تخمین زده اند. تاجيكها نيز در "ساری کول" زندگی می کنند و شیعه اسماعیلی هستند.همچنین در منطقه خود مختار سین کیانگ- اُیغور بیش از 5000 "واهانس" ایرانی نژاد در همسایگی مرزهای چین و تاجیکستان و افغانستان زندگی می کنند.آنها نیز شیعه اسماعیلی اند و دامداران بلندی های کوهساران و پرورش دهندگان گوسفند هستند.بر اساس گزارش هایی از سده ی نوزدهم گروه دیگری از ایرانی زبان ها به نام"پاهپو" در کوه های جنوب باختری "کاشغاری"(کاشغَر) زندگی می کردند که آنها نیز از دیدگاه نظام زندگی به "ساری کول"ها و "واهانس"ها نزدیک اند.در آغاز سده ی بیستم میلادی تعداد آنهارا بیش از 8.000 تخمین زده اند اما هم اکنون آمار روشنی از آنها وجود ندارد.
"عِنیا"ها گروه دیگر ایرانی از زبانان هستند و جمعیت بخش جنوبی "تیان- شان" و گذرگاه های "خوکان" را تشکیل می دهند که اُیغورها آنها را "آدال" سدا می زنند. شوربختانه آماری در مورد تعداد این جمعیت وجود ندارد.بنابر باورشان ،نیاکان آنها از زمانی که از ایران به آنجا کوچ کرده اند همواره به کشاورزی،باغداری،دامپروری و صنایع دستی مشغول بوده اند.گزارش هایی وجود دارد که اینان نیز خود را از فزندان شیعیان ایرانی( احتمالاً اسماعیلیه) می دانند.
نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم فروردین ١٣٨٧ به دست مزدک
خاستگاه: راياپيامي از تریبون آزاد پان ایرانیست - خوزستان
٢١. همْكاري با «نيك» و ستيز با «بد»، دو بُنْمايهی ِ زندگي: فروزهاي از آموزهي ِ زرتشت خِرَدْوَرز ِ گاهانْسرا
Shallow is the optimism, teaches Zarathushtra, that looks at things superficially and ignores the facts. Imperfection and evil are facts of life. Evil is not the passive negation of good but is the active enemy of good.
Co-operation with good and conflict with evil are the two cardinal principles of life. The operation of this dual rule of life by co-operation and conflict in the physical sphere is already noted. In the moral and spiritual world, however, they work on the basis of altruistic impulse. The division that conflict introduces in the higher life of man is between moral issues. Man's two folded duty is to commend right and condemn wrong. The moral world of goodness and the world of evil. Existence is divided between the hostile camps of good and evil and an incessant warfare if raging between them. Man's co-operation is with good wherever found, either in the "we" group or "others" group and his conflict is likewise against evil, whether it is in his inner nature or within his fold or without. Life, then, is co-operation with good and conflict with evil.
خاستگاه: راياپيامي از آرمان وزيري، ونكوور- كانادا
٢٢. يادوارهي ِ سالْروز ِ خاموشيي ِ اندوهْبار ِ هنرمندي بزرگ
تارنماي روزنامك دست به كاري سزاوار زده و به مناسبت ِ دوم ارديبهشت، بيست و يكمين سالْروز ِ درگذشت ِ زودْهنگام و زيانْبار ِ محمود محمودي خوانساري استاد نامدار آواز ايراني، گفتاري از حميد رضا صانعي را با عنوان ِ يادي از مرغ شباهنگ نشردادهاست. متن ِ اين يادْواره را در اين جا بخوانيد ↓
به مناسبت بیست و یکمین سالروز خاموشی زنده ياد محمود محمودي خوانساري
http://www.rouznamak.blogfa.com/post-271.aspx
و سرانجام به گفتهي ِ «فروغ» ِ جاودانهي ِ شعرمان: "تنها صداست كه ميمانَد!" پس مرغ ِ شباهنگ و گزينهاي از ديگر يادگارهاي ِ ماندگار ِ استاد محمودي را در اين پيوندْنشاني، بشنويد ↓
http://astaneh.com/music/Khonsari.htm
خاستگاه: راياپيامي از مسعود لقمان - تهران
٢٣. شگفتيهاي ِ زندگيي ِ ايرانيان: نماهايي از يك روستا با زيستْگاههايي ١٢٠٠٠ساله در كوهْكندها
ميمند، روستاييست كهن در نزديكيي ِ شهر ِبابك در استان كرمان كه زيستْگاههاي فراعادي و ديدنيي ِ مردمانش در كوهْكَندها جايدارد.
كانون ِ پژوهشهاي ِ ايران ِ باستان
CAIS
The Circle of Ancient Iranian Studies
اين كوهْكندها را ١٢٠٠٠ ساله خوانده و دربارهي ِ آنها نوشتهاست:
A 12,000 years old village of Maymand carved in living rocks located in Shahr-e Babak, Kerman-Iran; whose enjoy impressive architecture representing the peaceful coexistence of man and Nature…
(
image001.jpg (119KB), image002.jpg (96KB), image003.jpg (93KB), image004.jpg (96KB)
, image005.jpg (96KB), image006.jpg (76KB), image007.jpg (117KB), image008.jpg (112KB), image009.jpg (98KB), image010.jpg (134KB), image011.jpg (65KB), image012.jpg (79KB), image013.jpg (75KB), image014.jpg (142KB), image015.jpg (84KB), image016.jpg (48KB), image017.jpg (139KB), image018.jpg (146KB), image019.jpg (61KB), image020.jpg (45KB)
خاستگاه: راياپيامي از دكتر تورج پارسي - استكهلم، سوئد
افزودهي ِ ويراستار:
١٢٦ تصوير ِ ديگر را در اين جا ↓
http://fz-az.fotopages.com/?entry=747109
و سرانجام، ١٩ تصوير ِ ديگر را در اين جا ↓
http://www.cais-soas.com/CAIS/Geography/meymand.htm
ببينيد.
خاستگاه: تارنماهاي ↓
و
CAIS
The Circle of Ancient Iranian Studies
٢٤. تاريخچهي شكلْگيريي ِ يك سرود ِ مردمي: با ياد ِ مبارزي جانْباخته در راه ِ آزاديي ِ ايران
بهارانْ خُجستهباد!
با ياد ِ كرامت دانشيان
در اين جا بخوانيد و بشنويد ↓
http://www.parand.se/t-baharan-khojasteh-bad.htm
خاستگاه: راياپيامي از دكتر ناصر پاكدامن- پاريس
٢٥. يادگاري كوتاه و ارزنده از شاعر- نگارگر ِ بزرگمان سُهراب سپهري
دوست ِ پژوهنده و هنرمند ِ گرامي و همْكار ِ شورمند ِ ايرانْشناخت، آقاي حسن نقاشي، پيوندْنشاني به يك فيلم ِ كوتاه ِ ويديويي از سهراب سپهري، هنرمند ِ نامدار و يگانهي ِ روزگارمان را – كه شايد تنها فيلم ِ برجامانده از او باشد – براي خوانندگان ِ ارجمند ِ اين رسانه، ارمغان فرستادهاست. "يك دستهگل ِ دماغْپرور/ از خرمن ِ صد گياه خوشْتر!" آفرين بر او باد!
براي ِ ديدن ِ اين فيلم ِ تاريخي – كه موزيك ِ سنفونيك ِ زيبايي نيز در زمينه دارد – با فشردن روي ِ پيوندْنشانيي ِ زير، در رايانگر ِ خود، بارْگذاريكنيد و ببينيد ↓
sohrab.wmv (1382KB)
و براي آشنايي با زندگينامه و كارنامهي ِ فرهنگي - هنريي ِ حسن نقاشي ↓http://www.naqashi.com/http://irandocfilm.org/membersen.asp?id=28http://irandocfilm.org/membersfa.asp?id=49
خاستگاه: راياپيامي از حسن نقاشي - يزد
Friday, April 18, 2008
دو يادآوريي ِ بايسته: پيوستهايي بر يادداشت ِ شنبه ٢٤ فروردين و درآمد ٣: ٧٥، زيرْ بخش ِ٣١ ِ
جمعه ٣٠ فروردين ماه ١٣٨٧ خورشيدي
(١٨ آوريل ٢٠٠٨)
يك) در تاريخ ِ شنبه ٢٤ فروردين ماه ١٣٨٧ خورشيدي (١٢ آوريل ٢٠٠٨)، يادداشتي را با عنوان ِ ده دلْ سرود ِ خواندني بر نماهاي ِ ديدني: ارمغان ِ سراينده در بهاران ِ ٨٧ از «حميدرضا مشايخي» نشردادم.
امروز سرايندهي آن «ده دلْسرود» در راياپيامي به اين دفتر، يادآوريكردهبود كه نام ِ وي در آن يادداشت، بهنادرستي حَميدْرضا نوشتهشده و درست ِ آن، عَميدْرضاست.
بدين وسيله، براي ِ اين سهو در نگاشت ِ نام ِ آقاي عَميدْرضا مشايخي، از او و ديگرْ خوانندگان ِ گراميي ِ ايرانْشناخت پوزشْميخواهم و خواهشميكنم كه اگر كسي ميخواهد «دلْسرود»ها ر ا در جايي بنويسد و يا به نشرگاه ِ آنها بازْبُرد و پيونددهد، در درستْنويسيي ِ نام ِ سراينده دقتكند تا اشتباه تكرارنشود.
*
دو «دلْسرود» ِ ديگر را كه آقاي مشايخي بر زمينهي ِ نماهايي زيبا، به پيوست ِ راياپيامش به اين دفتر فرستاده است، پايانْبخش ِ اين يادداشت ميكنم. (متأسّفانه، خطّ نگاري ي سروده ها مبهم است و به درستي خواندني نيست و من هم براي ِ خواناكردن ِ آن ها، كاري از دستم برنمي آيد. هرگاه، سراينده روايت ِ بهتر و خواناتر ِ آن ها را بفرستد، جايْ گزين خواهم كرد.)
دو) در درآمد ِ ٣: ٧٥، زيرْ بخش ِ ٣١، به يادوارهاي نوشتهي ِ ثمينه باغچهبان براي برادرش زندهيادش ثمين و نيز گفتار ِ كوتاه ِ ضبط شدهاي با صداي ثمين پيونددادم. امّا سپس، آگاهييافتم كه نوشتهي يادكرده، بخش ِ كوتاهي از متن ِ گستردهتريست كه قرارست به زودي در يكي از نشريّه هاي ِ برونْمرزي به چاپ برسد. از آن جا كه برداشتن ِ زيرْبخش ِ يادكرده از صفحهي ايرانْشناخت، نيازمند ِ برهمزدن ِ همهي ِ ساختار ِ درآمد ِ ٣: ٧٥ و صرف ِ وقت ِ زياديست، به اين يادآوري بسندهميكنم و چشم به راه ِ نشر ِ روايت كامل ميمانم تا در آينده، بدان پيوند دهم.
Thursday, April 17, 2008
٣: ٧٥. سي و چهارمين هفته نامه: فراگير ِ ٣٢ زيرْ بخش ِ تازه ي ِ خواندني، ديدني و شنيدني
تورج پارسى
خود را ورق مى زنم،
صفحه ى سوم اردى بهشتم،
ماه عطر،
ماه جنون بهار نارنج در برگ هاى رندى حافظ و آب ركنى
ماه" دل برون " ازحجم جغرافياى زمان
ماهى كه مى خواهم دوباره خود را با خطى باستانى بنويسم
تا در فصل هاى بى تكلم، نفس ِ مرگ را به لُكنت بيندازم
مى خواهم خود را ورق بزنم ،
اردى بهشت است
ارديبهشت ١٣٨٧/ آپريل ۲۰۰٨
يادداشت ويراستار
جمعه ٣٠ فروردين ماه ١٣٨٧ خورشيدي
(١٨ آوريل ٢٠٠٨)
گفتاوَرد از دادههاي اين تارنما بي هيچگونه ديگرگونگردانيي متن و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
You can use any part of site's content as long as it is referenced to this site.
All rights reserved.
١. يادي سزاوار از دو استاد ِ بزرگ ِ ايرانْشناس و مروري در كارنامهي ِ درخشان ِ آنان
پایگاه ِ اینترنتی ِ مطالعات ِ زبانهای ِ ایرانی
با دو نوشتهء تازه در بخش پژوهشگران روزآمد شد:
با دو گفتار ِ تازه ي ايشان:
● ایدئولوژی، فرهنگ و دموکراسی
● آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
روزْآمدشد.
پایگاه ِ اینترنتی ِ معرفی ِ استاد ِ شادروان ْ احمد ِ تفضلی
http://www.tafazzoli.ilssw.com/
نيز، با يک نوشتهء تازه، در بخش ِ «استاد از نگاه دوستان و همکاران» روزآمد شد:
● استاد احمد تفضلی، اسوهء اخلاق علمی (دکتر احمد سمیعی (گیلانی)
خاستگاه: رايا پيامهايي از ايمان خدافرد، بُنيادْگذار و سرپرست ِ پايگاه - تهران
٢. همایش ِ نگارگری ي شاهنامه در تهران و زابل
در اين جا بخوانيد ↓
http://tehranemrooz.net/v2/Default_view.asp?NewsId=54066
خاستگاه: رايا پيامي از پيام جهانگيري - شيراز
۳. پيوند به بيست و شش گفت و شنود و گفتار و فيلم در گسترهي ِ فرهنگ و ادب و جامعهشناسي
در نشانيهاي زير بخوانيد و ببينيد و بشنويد ↓
http://radiozamaaneh.com/pourmohsen/2008/04/post_115.htmlhttp://rouznamak.blogfa.com/post-266.aspx http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=662577http://www.fakouhi.com/node/2091
http://zavalandishe.blogfa.com/post-16.aspx http://www.nilgoon.org/archive/yadollahmoughen/articles/Moughen_Henle.html
http://www.nilgoon.org/pdfs/Ahmad_Ashraf_Islamic_Movements.pdfhttp://www.nilgoon.org/articles/Samina_Interview_Shokat.htmlhttp://radiozamaaneh.com/canada/2008/04/post_126.htmlhttp://www.radiozamaneh.org/nikfar/2007/07/post_94.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/03/post_110.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/03/post_111.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/04/post_112.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/04/post_113.htmlhttp://www.nilgoon.org/articles/Samina_Interview_Shokat.htmlhttp://radiozamaaneh.com/canada/2008/04/post_126.htmlhttp://www.radiozamaneh.org/nikfar/2007/07/post_94.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/03/post_110.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/03/post_111.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/04/post_112.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/04/post_113.htmlhttp://www.nilgoon.org/articles/Samina_Interview_Shokat.htmlhttp://radiozamaaneh.com/canada/2008/04/post_126.htmlhttp://www.radiozamaneh.org/nikfar/2007/07/post_94.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/03/post_110.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/03/post_111.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/04/post_112.htmlhttp://radiozamaaneh.com/nilgoon/2008/04/post_113.html
http://www.etemaad.com/Released/87-01-24/204.htm http://radiozamaaneh.com/idea/2008/04/post_291.htmlhttp://www.4shared.com/file/41432687/57cf146f/Bigjekhani__Farnam1.html?dirPwdVerified=606664e2
http://www.iichs.org/index.asp?id=724&doc_cat=1http://www.iichs.org/index.asp?id=677&doc_cat=1http://www.etemaad.com/Released/87-01-26/226.htm http://www.etemaad.com/Released/87-01-26/214.htm
http://www.nilgoon.org/archive/abdeekalantari/pdfs/Kalantari_Braudel_Muslim_Civilization.pdf http://www.fakouhi.com/node/2126http://www.etemaad.com/Released/87-01-22/256.htmhttp://amordad6485.blogfa.com/post-119.aspx
http://radiozamaaneh.com/idea/2008/04/sound.html
خاستگاه: راياپيامهايي از پيام جهانگيري - شيراز
٤. پژوهشي دربارهي ِ ادب ِ نوين ِ فارسي در افغانستان
Anomalous Visions of History and Form
WALI AHMADI,
With the unleashing of the "War on Terror" in the aftermath of 9/11, Afghanistan has become prominent in the news. However, we need to appreciate that no substantive understanding of contemporary history, politics and society of this country can be achieved without a thorough analysis of the Afghan encounter with cultural and literary modernity and modernization.
Modern Persian Literature in Afghanistan does just that. The book offers a balanced and interdisciplinary analysis of the rich and admirable contemporary poetry and fiction of a land long tormented by wars and invasions. It sets out to demonstrate that, within the trajectory of the union between modern aesthetic imagination and politics, creativity and production, and representation and history, the modernist intervention enabled many contemporary poets and writers of fiction to resist the overt politicization of the literary field, without evading politics or disavowing the modern state.
The interpretative moves and nuanced readings of a series of literary texts make this book a major contribution to a rather neglected area of research and study.
Contents:
Introduction: The Conundrum of Modernity 1. Beyond "Mist and Pebble": Ordering the Culture of Modernity 2. The Poetics of (National) Truth Content 3. Perilous Ends of History: The Rhetoric of Commitment and the Poetics of Nationalism 4. Literature of Commandement and the Crisis of Commitment 5. De-Centering Dissent. Epilogue: Contending with History
March 2008:234x156:192ppHB: 978-0-415-43778-3£70.00
Part of the Routledge Iranian Studies Series.
Since 1967 the International Society for Iranian Studies (ISIS) has been a leading learned society for the advancement of new approaches in the study of Iranian history, culture, and literature. The new ISIS Iranian Studies series published by Routledge will provide a venue for the publication of original and innovative scholarly works in all areas of Iranian and Persianate Studies.
Series Editors: Homa Katouzian, University of Oxford, UK and Mohamad Tavakoli-Targhi, University of Toronto, Canada
Forthcoming Title:
New Perspectives on Safavid Iran
Colin P. Mitchell, Dalhousie University, Canada
(انجمن ِ جهاني ي ِ پژوهشهاي ِ ايرانْ شناختي)
٥. ارزيابيي ِ ديگري از كارنامهي ِ سرشار و درخشان ِ «شاهرخ مسكوب» در سومين سال ِ خاموشيي ِ خُسران بار ِ او
در اين جا بخوانيد ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-266.aspx
خاستگاه: رايا پيامي از مسعود لقمان - تهران
٦. همايش ِ سينماي ِ «رخشان بنياعتماد» در لندن
Other programmes
INSIGHT BANI-ETEMAD MASTERCLASS
Film workshop
RAKHSHAN BANI-ETEMAD
Filmseason
VISUAL REPRESENTATIONS OF IRAN
Conference, Film season, Photographic exhibition
FORUGH FARROKHZAD (1935-1967): 40-YEAR ANNIVERSARY CONFERENCE
Conference
April 2008
THE CINEMA OF RAKHSHAN BANI-ETEMAD
Conference - Admission Free
19 April 2008School of Oriental and African Studies (SOAS), University of London , London .A conference that will explore the films of Rakhshan Bani-Etemad and the broader impact of her work.
Organised by
Centre for Media and Film Studies at SOAS in association with the Iran Heritage Foundation
Convened by
Prof. Annabelle Sreberny and Dr Saeed Zeydabadi-Nejad, Centre for Media and Film Studies, SOAS.
Introduction
Rakshan Bani-Etemad is arguably Iran 's most distinguished female director. She is a prolific feature filmmaker who also makes documentaries and writes scripts. Having cut her teeth on documentaries, she applied her sharp eye for realism to feature films. Beginning with Off-Limits (1986), she began a string of films which have not only been praised at international festivals outside Iran , but have also been remarkably popular with Iranian critics and audiences. She is the winner of numerous awards in Iran and internationally.The conference will explore the films of Rakhshan Bani-Etemad and the broader impact of her work. We welcome papers that examine her entire corpus of work; that focus on specific genre or specific films; that involve comparative analysis; that explore the political dimensions of her work; that situate the work within a broader context of Iranian cinema and cultural production; that take feminist theory and film studies approaches seriously, etc.All proposals (proposed length 300 words) should be submitted by 2 December 2007 to allow for efficient planning of the conference. Each person submitting a proposal must include his/her institutional affiliation and full contact details. Proposal should be submitted to the contact details shown in 'enquiries' below.
Related events
In celebration of Rakhshan Bani-Etemad's achievements, the Centre for Media and Film Studies at SOAS has also organised other programmes and events in collaboration with the Iran Heritage Foundation, the British Film Institute (BFI) and Insight. These include a retrospective of her complete works with the early documentaries, to be screened at the BFI in April 2008; an "in-conversation" event with Ken Loach (subject to confirmation) and a director's master-class (an intensive workshop organised with Insight).
Enquiries
Dr. Saeed Zeydabadi-Nejad, http://au.f511.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=sz10@soas.ac.uk.
If you wish not to receive any more emails from the Iran Heritage Foundation, please email your request to http://au.f511.mail.yahoo.com/ym/Compose?To=info@iranheritage.org.
خاستگاه: راياپيامي از انجمن ِ ميراث ايران - لندن
(Iran Heritage Society)
٧. جشنْآيين ِ آغاز ِ سال ِ نو ِ قومهاي ِ پيرامون ِ فرهنگ ِ ايراني در زماني نزديك به نوروز ِ ايرانيان: پيوستي بر ويژهنامهي ِ نوروزي
نمايشهايي از دستْافشاني و پايْكوبيي ِ گروهي در چند جشنْآيين ِ سنّتي را در فيلمهاي ويديويي در نشانيهاي آمده در پايان ِ گفتار ِ پايين، ببينيد و به نغمههاي آنها گوشكنيد.
Nowruz
&
Akitu
In ancient times Assyrians celebrated new year on March 21, according to the ancient Assyrian calendar. In ancient times, the "Akitu" event were held in the first month of the year (Nissanu) in the Assyrian calendar. The word "Kha" means one or first in the Assyrian language, thus it is dubbed "Kha b-Nissan". The date then and as it is now, is the very beginning of Spring.
In Assyria, during ancient times, this festival was the most important event on the year. People from all over the Empire came to either the political capital, Nineveh or the religious capital, Babylon and participated in the celebration. There were elaborate and magnificent processions to and from the great temple in Babylon called “Esagila”.
Since, at this time Assyrians were Christians using Gregorian calendar, the Assyrian moved their new year from March 21st to April 1st.
This tradition could re-spread among all Assyrians very soon and now it is celebration by Assyrians in all over the world.
Akitu procession:
http://www.youtube.com/watch?v=9dByBWgDcPg&feature=related
Assyrian dance:
http://www.youtube.com/watch?v=H4rRGT3L0es
Also:
Nowruz in:
Baadkubeh, Ganja, Gharabagh, Qakh, Lankaran-Araan (Newly formed Azerbaijan)
Nowruz in Azerbayjan:
http://www.youtube.com/watch?v=3YKpDb_8Arw
Azerbayjan:
http://en.wikipedia.org/wiki/Azerbaijan
Baku:
http://en.wikipedia.org/wiki/Baku
Ganja:
http://en.wikipedia.org/wiki/Ganja_%28city%29
Also:
Nowruz (Syria)
Nayrouz Day
A few years ago, a very dear friend of mine told me the story of Nayrouz at Mabad El Shams (temple of the sun) near Aleppo. We'd driven through several Kurdish villages in order to reach this site and passed through excitement and celebrations of the day.
I asked S, what was going on and he answered that today was the celebration of Nayrouz for the Kurdish minority of Syria, he went on to tell me the most beautiful, if slightly inaccurate, story which surrounds this tradition.He told me that the day commemorates a Kurdish hero's defeat of a hideous monster, which Evil had cursed with two snakes on his shoulders, and these snakes, each morning, needed to eat human brains. So every morning, two young men were sacrified to nourrish these snakes. Our hero revolted against this tyranny and set out on a quest to vanquish the monster, promising to light a fire at the top of the nearest mountain to announce his victory. Sure enough the monster was slain and the fire lit. In celebration a fire was lit on every mountain top for a thousand miles so all would know that they no longer lived in fear.I've researched the story further and found that the general Kurdish consensus on events to be as follows:
"On March 21st in the year 612 B.C., Kawa killed the Assyrian tyrant Dehak and liberated the Kurds and many other peoples in the Middle East. Dehak was an evil king who represented cruelty, abuse, and the enslavement of peoples. People used to pray every day for God to help them to get rid of Dehak. On Newroz day, Kawa led a popular uprising and surrounded Dehak's palace. Kawa then rushed passed the king's guards and grabbed Dehak by the neck. Kawa then struck the evil tyrant on the head with a hammer and dragged him off his throne. With this heroic deed, Kawa set the people free and proclaimed freedom throughout the land. A huge fire was light on the mountaintop to send a message: firstly to thank God for helping them defeats Dehak, and secondly to the people to tell them they were free. This is where the tradition of the Newroz fire originates."
و نوروز و تخت ِ جمشيد در پنج بخش در فيلمهاي ويديويي با حضور و سخن ِ ايرانْشناس نامدار استاد ريچارد فراي ِ ايرانْدوست در اين نشاني ↓
http://www.youtube.com/watch?v=LGeJRTw7mW8
همچنين نوروز در ميان يهوديان ِ ايراني تبار: گفتار، آهنگهاي شاد و رقص ِ زيبا. در اين نشانيها بخوانيد و ببينيد و بشنويد ↓
http://www.youtube.com/watch?v=1IO8hd7XZiA
http://en.wikipedia.org/wiki/Persian_Jews
http://bketab.multiply.com/photos/album/3/Norouz_1386_In_Israel
و در تركمنستان ↓
http://www.youtube.com/watch?v=aP1eZqyB4Fo
http://www.youtube.com/watch?v=tLWD1KVKNWs
و در قرقيزستان ↓
http://www.youtube.com/watch?v=PC7nYNqGBdk
http://www.human-g.com/aika.html
http://en.wikipedia.org/wiki/Kyrgyzstan
و در ميان تاتارها (در روسيّه، اوكراين، لهستان، مُلداوي، ليتواني و بلوروس) ↓
http://www.youtube.com/watch?v=mHOQtj84fZE
http://en.wikipedia.org/wiki/Crimean_Tatars
http://www.youtube.com/watch?v=cYff2Ci6IUQ&NR=1
http://en.wikipedia.org/wiki/Tatars
و در ميان ِ فارسي زبانان كاشغر و تاشكورگان در چين ↓
http://www.youtube.com/watch?v=br1uixnNsug&feature=related
http://en.wikipedia.org/wiki/Taxkorgan_Tajik_Autonomous_County
و در كازاخستان ↓
http://www.youtube.com/watch?v=NUhAf5R_y4I&NR=1
http://www.youtube.com/watch?v=z5eay0SZPuU&feature=related
http://en.wikipedia.org/wiki/Kazakhstan
http://en.wikipedia.org/wiki/Nauryz
و در سنجان (سين گيانگ) در چين ↓
http://www.youtube.com/watch?v=W9c2rsAg2mM&feature=related
http://en.wikipedia.org/wiki/Xinjiang
خاستگاه: راياپيامهايي از آرمان وزيري - ونكوور، كانادا
٨. درگذشت ِ عبّاس كاتوزيان استاد پیشْکسوت ِ نقاشیي ِ ايران
به گزارش خبرنگار ِ خبرگزاريي ِ مهر، عباس کاتوزیان نقاش سرشناس ایرانی و يكي از شاگردان ِ كمالالملك، یک روز پس از افتتاح نمایشگاه آثار خود در فرهنگْسرای نیاوران، بامداد ِ روز ِ شنبه ٢٤ فروردين در ٨٥ سالگی در منزل خود، درگذشت.
گزارش ِ گستردهي ِ مهر را در اين جا بخوانيد ↓
http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=664231
درباره ي اين هنرمند، در اين نشانيها هم بخوانيد ↓
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2008/04/080412_an-mr-katouzian.shtml
http://www.persianpaintings.com/katouzian.html
http://en.wikipedia.org/wiki/Abbas_Katouzian
همچنين گزارش ِ تصويريي ِ خبرگزاريي مهر از آخرين نمايشگاه استاد كاتوزيان را در دو بخش، در نشانيهاي زير ببينيد ↓
http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=664852 http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=664854
و گزارشي تصويريي ِ ديگري از آخرين نمايشگاه اين هنرمند را در اين جا ببينيد و سخن ِ شاگردانش را بشنويد ↓
http://www.jadidonline.com/story/15042008/abbas_katouzian
خاستگاه: راياپيامهايي از پيام جهانگيري - شيراز و دكتر تورج پارسي - استكهلم، سوئد و پروانه (گروه آريابوم)
٩. نخستين كوشش براي گراميداشت ِ ميراث ِ فرهنگيي ِ ايرانيان در سال ِ نو
اولين اقدام بنياد ميراث پاسارگاد برای «سال ميراث های فرهنگي و طبيعی» پيشنهاد به يونسکو برای به رسميت شناختن روز ٢٩اکتبر (هفتم آبان)، به عنوان روز جهانی کورش بزرگ http://www.savepasargad.com/
خاستگاه: راياپيامي از شكوه ميرزادگي - دِنْوِر، كلرادو، ـ آمريكا
١٠. رهْنمود به آگاهيهاي ارزنده از ميراث ِ كهن ِ فرهنگيي ِ ايرانيان
گفت و گو با دکتر عبدالمجید ارفعی، کارشناس زبان های باستانی
داستانِ ِ پُرْآبِ چَشمِ ِ گِلْنبشتههای ِ تخت ِ جمشید
خاستگاه: راياپيامي از مسعود لقمان - تهران
١١. آرمانْشهر ِحافظ در ژرفاكاويهاي ِ پرويز رجبي (٨٩) : كوششي ديگرْگونه برايِ راهيابي به هزارتوهاي ِ شعر ِِ شگفت ِ حافظ
در اين جا بخوانيد ↓
خاستگاه: راياپيامي از دكتر پرويز رجبي
١٢. گفت و شنود ِ رادیو پژواک با «مهرداد درویش پور» دربارهي ِ خشونتهای ِ ناموسی
خشونت های ناموسی و ارتباط آن با پدرسالاری در سمیناری در اوپسالا (زینت هاشمی)
روز پنجشنبه ، ۱۰ آوریل سمیناری در رابطه با مسائل ناموسی و ارتباط آن با پدر سالاری و قوانین سوئد در برخورد با این مسائل در اوپسالا برگزار شد. نیامکو سابونی ، وزیر هم پیوستگی و برابری ، مهرداد درویش پور، محقق و رسول آولا جامعه شناس از جمله شرکت کنندگان و سخنرانان این سمینار بودند. گفت و شنودی را می شنوید با مهرداد درویش پور در رابطه با نتایج این سمینار
گفتگو با دکتر مهرداد درویش پور
http://www.sr.se/webbradio/webbradio.asp?type=db&Id=1101772&BroadcastDate=&IsBlock=0
خاستگاه: راياپيامي از مهرداد درويشپور- سوئد
١٣. زير ِ سايهي ِ صادق هدايت،۵۷ سال پس از خودکشی - پيوستي بر «ويژهنامهي ِ هدايت»
گفتاري از حسن جعفري را در اين جا بخوانيد ↓
http://www.radiofarda.com/Article/2008/04/11/F10_Hedayat.html
خاستگاه: تارنماي ِ راديو فردا
١٤. پايْمرديي ايرانيان براي پَدافند از يكْپارچگيي ِ همهي ِ گسترهي ِ جغرافياييي ِ ميهن: خبري خوش از تهران
تجّمع در برابر ِ سفارت ِ امارات ِ متّحد ِ عربي در تهران
مدّتي است که کشورهاي حاشيه خليج فارس ادّعاي واهيي ِ مالکيت سه جزيرهي ِ جنوبي ايران را در زمان هاي مختلف مطرح مي کنند. به همين دليل پنجشنبه صبح حدود ٣٠٠ نفر از ايرانيان، رو به روي سفارت امارات متّحد عربي تجمع کردند. در اين تجمع که به مدت يک ساعت طول کشيد، بهرام ابتين دبير کانون لرهاي بختياري با اشاره به تاريخ روابط ملت ها و معاهدات بين المللي بيانيه يي را خواند. در بخش هايي از بيانيه آمده بود؛ مشخص ترين پيمان ها که در هيچ شرايطي تغيير نمي کنند، معاهدات مرزي است که حتي قاعده «ربوس» (قاعده تغيير بنيادين اوضاع و احوال)نيز بر آنها تاثير نمي گذارد، که اين امر مطابق کنوانسيون ١٩٨٧ وين در زمينه جانشين کشورها بر معاهدات مورد تاکيد قرار گرفته است. در اين زمان بيش از١٩٠ دولت عضو سازمان ملل متحد هستند و خود را نسبت به منشور آن پايبند مي دانند که يکي از مهم ترين اين حقوق پايبندي به عهدنامه ها در جهت حفظ صلح و امنيت بين الملل است. از موضوع نگرش حقوق موضوعه که به عنوان عرف و قانون حاکم بر روابط ملت ها مورد پذيرش واقع شده است و از نگاه مکتب اسلام که مذهب مورد پذيرش شيخ نشين هاي اماراتي حاشيه نشين خليج پارس بوده بايد بيان داشت که آنان ادعاي واهي مالکيت بر جزاير هميشه ايراني را دارند؛ جزايري که بنا بر شواهد پر شمار تاريخي در گذشته نه چندان دور «حتي کشورهاي نوپايشان» نيز جزء قلمرو و سرزمين ايران بزرگ قلمداد مي شده است. در ادامه اين بيانيه آمده است؛ از وجدان آگاه و منطق بيدار و درايت و خرد مسوولان فرزانه جوامع بين المللي خواستاريم که پيرامون مصوبه مجلس امارات و حمايت ساير کشورهاي عربي که هيچ گونه توجيه قانوني و پشتيباني حقوقي ندارند، واکنش نشان داده و از روشنفکران، نويسندگان و ديگر افراد مسوول و متعهد جوامع اسلامي و بين المللي نيز خواستاريم که با تذکر بجا، در حمايت از حق و پاسداري از صلح و آرامش و مقابله با تشنج به نحوي شايسته اقدام کرده تا مبادا از اين رهگذر به تحريک دولت هاي متجاوز، آبي گل آلوده شده و شرق در اين زمينه خسارت و زيان مجددي را از آن خود سازد.از اين رو کانون فرهنگي لر بختياري ايرانيان همچون ساير فرزندان آريايي نژاد اين کهن ديار معتقد است از طريق گفت وگو و مذاکره منطقي که متکي بر اسناد تاريخي و بين المللي پر شماري نيز است، اين توهم از تفکر اعراب حاشيه نشين خليج پارس زدوده خواهد شد. سپس برگزارکنندگان تجمع با خواندن سرود اي ايران به اين تجمع پايان دادند. در طول برگزاري تجمع کنندگان، نيروهاي انتظامي حضور پررنگي داشتند. بعد از پايان اين تجمع بهرام آبتين توسط نيروهاي انتظامي بازداشت و سپس به زندان اوين منتقل شد. * همچنين معترضان به مناسبت سي وهفتمين سال استقلال کشور امارات متحده عربي کيکي را به سفير اين کشور هديه دادند که روي اين کيک نوشته شده بود؛ «کشور ٧٣٠٠ سالهي ِ ايران، سي و هفتمين سال تولد شيخ نشين امارات را تبريک مي گويد.»
منبع: روزنامه اعتماد
http://forum.p30world.com/showthread.php?p=2297966
خاستگاه: راياپيامهايي از دكتر كاظم ابهري- ادلايد، استرالياي جنوبي
___________
* ويراستار: ديروز خبررسيد كه بهرام آبتين آزادشده است.
در همين زمينه، گفتار ِ تحليليي ِ دكتر داوود هرميداس باوند با عنوان ِ اعرابي با تفکرات قبيلهاي را در اين جا بخوانيد ↓
http://www.etemaad.com/Released/87-01-25/204.htm#19899
و سخنْرانيي دكتر احمد اقتداري در دانشگاه كاليفرنيا دربارهي ِ خليج فارس و جزيرههاي ِ آن، در يك فيلم ويديويي در اين جا ببينيد و بشنويد ↓
http://au.mc511.mail.yahoo.com/mc/showMessage?fid=Inbox&sort=date&order=down&startMid=0&.rand=1082817808&midIndex=4&mid=1_82848_AJYmvs4AANEgSAT6mwQ9f
خاستگاه: راياپيامهايي از فرامرز - تهران و سهراب اخوان- لُس آنجلس
١٥. استادان ِ نگارگري، «فرشچيان» و «مهرگان» و ٢٣ هنرمند ِ ديگر، داستانهاي ِ شاهنامه را تصويرميكنند
گزارش ِ خبرگزاريي ِ مهر در اين زمينه را در اين نشاني، بخوانيد ↓
http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=664820
خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري - شيراز
١٦. معتبرترین مجلهي ِ علمیي ِ جهان، "ایران" را خاستْگاه ِ تمدّن ِ بشری دانست
گزارش ِ اين ديدگاه و برداشت را در اين جا بخوانيد ↓
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=528911
خاستگاه: راياپيامي از فرامرز - تهران
١٧. نگرشي به پارهاي از واژههاي ِ همْريشه در انگليسي و فارسي يا راهْيافته از فارسي به انگليسي
English & Persian origin
Paradise پرديس / فردوس
Lemon/Lime ليمو
Khaki خاكي
Bazaar بازار
Dervish درويش
Jackal شغال
Jasminie ياسمين
Pajamas پيژامه / پايْجامه
Pistachio پسته
Shawl شَل
Spinach اسفناج
Caravan كاروان
Eyebrow ابرو
Mouse موش
Balcony بالكن / بالاخانه
Jungle جنگل
Papa بابا
Father, mother, brother, daughter پدر، مادر، برادر، دختر
Tiara تياره
Checkmate (شاه مُرد) شاهْمات / شَهْمات (The king is dead)
Check شاه
Rookh رُخ
Bishop پيل / فيل در يوناني)Fou(
How about pop culture. Well, here are some of Iranan's influences:
- Punch drink
Mixture of five drinks, first popularized in British India . Panj means five (5) in Persian. See below for more on Panj.
- Happy birthday. First birthday cake in the world is documented to be the cake for Dariush the Great.
- Religion
Abrahamic faith all influenced by Zoroasterianism and Manism.
- 1001 Arabian nights and Shahrzad is purely an Iranian epic.(هزار و يك شب)
- Arabian horse – Horse in Arabic is Al-Faras. Persia is Al-Fars and Persian is Al-Farsi.
- Persian has many uses in pop culture such as Persian Gulf , Persian cat, Persian carpet, Persian Melon, Persian daisy, Persian lilac, Persian lamb, Persian rose, etc.
Name of the countries, states and other localities.
- Indian/Pakistani provinces (states) of Punjab are just the mispronunciation of the Persian word (پنجْآب)Panj-aab, meaning five aabs (rivers).
-According to Dr. Kaveh Farrokh, the name of the country of Croatia is from the Persian word Khorvat and it has two meaning in ancient Iranian: one meaning a fortress. Khorat is also the ancient name of present-day Harât. Another variant of the term Khorvat is Khochen which is now Chechen in the north Caucasus . Ossetians who live in northern Georgia and parts of south Russia and refer to themselves as the "Ir-On"
Dr. Farrokh has documented close to a total of 60 cities and locales in Europe that have names of Iranian origin. Here, are some examples:
Tarvin near Chester in England, Aireen in Normandy , France or the Don, Dniepr, and Dniester rivers. Even the term Danube is Iranian, however the actual name is from the Celts whose language shares many similarities with Iranian:Old Iranic for water: Don/DanOld Celtic for water: DanuviusThe Celtic name for Ireland is "Eire-An". This is interesting as the Maade/Kurdish term for Aryan is " Eire ". The ancient way of saying Iran is actually "Eire-An". There are a number of similarities between Gaelic and the Gilaki of Northern Iran as well. The ancient Celtic tongue also has the term Asura which is the equivalent of the Iranian Ahura (or Ahura-Mazda).There are many Iranian words in the Serbo-Croat region, one of these being Zhupin of course. I also noticed that the Serbo-Croat language (as well as Ukrainian) has a number of linguistic similarities with Iranian languages, notably in phonology. Old Iranian words persist in many Slavic languages (e.g. Mokry=wet; Bogh=God, etc). Many Slavic languages have Iranian style terms for numbers such as Dva = ٢/ دو
چهار /٤Chetyere =
Pianja = ٥ /پنج
Please note:
- Celtic is reference to the language and people of Ireland and Scotland .
- Gaelic is the native language of Ireland .
- Serbo-Croatian is the language of Serbia , Croatia and Bosnia .
- Slav and Slavic are languages and people of Eastern Europe excluding Romania.
خاستگاه: راياپيامي از:
paniranism2@yahoo.com
١٨. «آيدا» از چهل سال مِهرْوَرزي و مِهرْزيستي با «شاملو» سخنميگويد
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.jadidonline.com/story/10042008/frnk/shamlou_ida_eng
خاستگاه: رايا پيامي از دكتر سيروس رزّاقيپور- سيدني، استراليا
١٩. يافتهي ِتازهي ِ يك پژوهنده و دانشمند ِ جوان ايراني در دانشگاه واشنگتن در زمينهي زيستارْشناسيي ِ بينايي
در يك فيلم ويديوييي ِ كوتاه، در نشانيي ِ زير، ببينيد و بشنويد ↓http://www.searchles.com/channels/show/3060
خاستگاه: راياپيامي از دكتر سيروس رزّاقيپور- سيدني، استراليا
٢٠. پيام ِ شادباش ِ نوروزي ي ِ «آدولف هيتلر» به «رضاشاه پهلوي»
از قديم گفتهاند: "رَه چُنان رَو كه رهروان رفتند". پس، تنها "جُرج بوش" نيست كه پيام شادباش نوروزي ميفرستد و در كاخ ِ سفيد، "سفرهي ِ هفتْسين" ميگسترد. پيشْكَسوت ِ او «آدولف هيتلر» نيز در هفتاد سال ِ پيش از اين، چُنينكرد. ("چُنين كنند بزرگان چو كردبايدكار" / چُنين بمانَد از هيتلر و ز ِ بوش آثار!)
خاستگاه: راياپيامي از دكتر كاظم ابهري- ادلايد، استرالياي جنوبي
٢١. بوی ِ نم در گرداگرد ِ «آرامگاه ِ کوروش» شنيدهميشود: گزارشي تازه از آبْگيري ِ «سدّ ِ سيوند»
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.advarnews.us/humanright/6936.aspx
خاستگاه: راياپيامي از رامين امين ابراهيمي - كاليفرنيا
٢٢. خاموشيي «پروين دولتآبادي» بانوي ِ شاعر (به ويژه سرايندهي ِ شعر براي ِ كودكان) و ياريرسان ِ سختْكوش و نستوه به مردم ِ نيازمند (به ويژه كودكان ِ بينوا و بيپناه)
دومين پروين ِ شاعر درگذشت
اي دريغا آب ِ سوگ از سر گذشت
آگاهينامه و يادوارهي زير را «علي دهباشي» از تهران به اين دفتر فرستادهاست:
پروين دولت آبادي در سپيده دم بيست و هفتم فروردين ١٣٨٧ ديده از جهان فروبست.
پروين دولت آبادي در سال هزار و سيصد و سه در اصفهان به دنيا آمد. او تحصيلاتش را در همان شهر شروع كرد و در تهران به پايان رساند. بعد از اتمام دورهي ِ دبيرستان نوربخش مدتي به كار در يك كودكستان پرداخت و حاصل تماسش با كودكان خردسال مجموعه سرودههاي ارزشْمند او در زمينهي ِ ادبيّات كودكان است كه نسلهاي متعددي از كودكان ايراني آنها را مي شناسند و از مفهوم آنها درس زندگي آموختهاند.
پروين دولت آبادي براي ادامهي ِ تحصيل وارد دانشكدهي ِ هنرهاي زيباي دانشگاه تهران شد. امّا بازديدي اتفاقي از شيرخوارگاه شهرداريي ِ تهران، مسير ِ زندگيي ِ او را تغييرداد و تصميمگرفت نيرويش را براي نگاهْداري از كودكان بيسرپرست به كاربگيرد. به همين منظور در پرورشْگاه شهرداريي ِ تهران مشغول به كار شد و سالها در آنجا ماند. مرحلهي ِ بعديي ِ فعاليّت ِ شغليي ِ او در بخش ِ آموزش ِ كارگران ِ شركت ِ نفت بود كه در آنجا به با سوادكردن ِ كارگران، همّتگماشت. پروين دولت آبادي بعد، يك مدرسهي ِ ابتدايي به نام شيوا تأسيسكرد و پس از يك دورهي ِ پنج ساله دوباره به شركت نفت بازگشت و تا رسيدن به سنّ ِ بازنشستگي، در ادارهي تعاون ِ سازمان ِ پخش به كار ادامهداد.
در طيّ ِ سالها، سرودههاي او در زمينهي ِ ادبيّات كودكان در مجلّهي ِ پيك (ويژهي ِ دانشْآموزان)، انتشاريافت و علاوه بر آن، آثار و تأليفهاي او در ده جلد به شرح زير به چاپ رسيده است:
آتش و آب
شوراب
مهرتاب
بر قايق ابر ( مجموعه چهار صد شعر براي كودكان ) انتشارات راهگشا
گل ِ بادام ( برندهي ِ جايزهي ِ كتاب ِ كودك)
منظور ِ خردمند ( زندگي و آثار جهانْملكْ خاتون شاعر ِ سدهي ِ هشتم هجري قمري (دوست ِ حافظ)
انتشارات صدا
هلال ِ نقرهاي ( مجموعهي ِ غزل ) انتشارات ايران
در بلورين جامۀ انگور (مثنوي) انتشارات ايران
شهر سنگي (شعر ِ نيمايي) انتشارات ايران
*
مجموعهي ِ آثار پروين دولت آبادي شامل هزار قطعه، غزل ، مثنوي و رباعي در دست تهيّه و چاپ است.
چند بيت از آخرين سروده هاي او:
شمع ِ خودسوز شدم با دل ِ بيتاب بيا
اي تو رؤياي ِ شب و ديدهي ِ بيتاب بيا
چه گهرْزا شده اين چشم ِ پُرْاميد، اي يار
جوهر ِ عشق بر آن جام ِ مي ِ ناب بيا
دم به دم ناي من، آواي ِ تو مي خواند و بس
به دمي كن كَرَمي با من و بشتاب بيا
ني ِ روشنْگر ِ جان بودم و سوداييي ِ عشق
پيش از آني كه شوم تيره چو مرداب بيا
پاي بر هفت فلك بود مرا همچو مَلك
حاليا دورم از آن گمشده آداب بيا
سفر ِ عمر بهسرآمد و فردايي نيست
اين دو روزي كه مرا هست، تو درياب بيا
چه سببْسوز بلايي است جدايي اي دوست
سببيساز و به كام ِ دل ِ احباب بيا
شبْچراغ ِ دلي اي روشنيي ِ خلوت ِ جان
پا به پا همْقدم ِ شبْرو ِ مهتاب بيا.
براي آگاهيي گسترده از زندگي و كارنامهي پروين دولتآبادي، به اين نشاني، روي بياوريد ↓
http://www.google.com/search?hl=en&rls=com.microsoft:en-us:IE-SearchBox&rlz=1I7IRFA&sa=X&oi=spell&resnum=0&ct=result&cd=1&q=Parvin+Dolatabadi&spell=1
٢٣. دستْآورد ِهفتاد سال ساز و آواز ِ ايراني
در اين جا بشنويد ↓
http://astaneh.com/music/
خاستگاه: راياپيامي از دكتر ناصر پاكدامن - پاريس
٢٤. پروا و پرهيزي فرهيخته و آگاهانه و پويا از دو سوي ِ زيادهروي در كاربُرد ِ زبان
گفتمان ِ زبان ِ فارسي و بايستگيهاي روزگار ِ نو در كاربُرد ِ آن، يك سده پس از آغاز ِ آن، هنوز درونْمايهي ِ سخنان و گفت و شنودهاي ِ دستْاندركاران ِ ادب و فرهنگ است و به برآيندي سزاوار و سامانْمند و پذيرفتني براي ِ همگان نرسيدهاست و شايد، ديرْزماني پس از اين نيز، نيازمند ِ پيگيري و ژرفْانديشي باشد تا نيكْفرجام گردد.
تازهترين كوشش در اين زمينه، گفتار ِ سودمند و روشنْگر و رهْنمون ِ بهرام روشنْضميرست با عنوان ِ پيرامون سره نویسی كه روزنامك آن را نشردادهاست.* در اين جا بخوانيد ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-263.aspx
__________________
* ويراستار: ناگفته نبايدگذاشت كه برخي از برداشتهاي نويسنده و دادههاي اين گفتار، خود جاي ِ بررسي و نقد ِ بيشتر دارد و خويشْكاريي ِ ويژهكارانست كه در بحثي گستردهتر، بدانها بپردازند.
خاستگاه: راياپيامي از مسعود لقمان - تهران
٢٥. از سُستي و پريشانْروزگاري تا توانايي و نيرومندي و بهْروزي
ما ايرانيان، در درازناي ِ تاريخ ِ پُرآشوب و كابوسْوارمان، ندانمْبهكاريها، كژْرويها و فرصتْسوزيهاي بسيار داشتهايم و دريغا كه هنوزهم داريم و سرمان به سنگ نخوردهاست! دل و جان سوختگانمان در اين زمينه، بسيار گفته و نوشتهاند؛ امّا در، همچنان بر همان پاشنهي ديرين ميگردد و ما در نقطهي ِ آغاز ِ آزمونهاي قوميمان ميخْكوب شدهايم و گامي به پيش و به سوي ِ يك ديگرْديسي و ديگرْانديشي و ديگرْكُنِشيي ِ بُنيادين برنميداريم! پرسش ِ كليديي ِ «چه بايدكرد؟»، همچون بانگ ِ بلند ِ ناقوس، در مغزهاي خوابْآلودهمان طنينْافكن است:
چه بايدكرد؟... چه بايدكرد؟... چه بايدكرد؟... چه بايدكرد؟... چه بايدكرد؟... چه بايدكرد؟ ...
امّا كسي از ما به پاسخي سزاوار و چارهساز، لب از لب نميگشايد!
عربْستیزی، تُرکْستیزی، اسلامْستیزی، آمریکاستیزی، مصدّقْستيزي و هرگونه کین توزیي ِدیگر، همه گواه برضعف وسستياست.
این سُستیي ِ ساسانیان بر اثر ِ چیرگیي ِ موبدان ِ زرتشتی بود که هستیي ِ ایران را بر باد داد!
نیرومند، نیازبه این کینْ توزیها ندارد که روز به روز بر سُستی میافزایند.
زنیرو بُوَد مرد را راستي!
نیرو، توانايی در باهمآفریدنست.
خاستگاه: راياپيامي از منوچهر جمالي - آلمان
٢٦. يك پيشْنهاد ِ تاريخي و مهمّ براي ِ بازْنگري در گاهْشمار ِ سنّتيي ِ زرتشتي و همْآهنگْگردانيي ِ آن با گاهْشمار ِ خورشيديي ِ كنوني
«ز ِ فكر ِ تفرقه بازآي تا شوي مجموع
به حُكم ِ آن كه چو شد اهرمن، سروش آيد.»
(حافظ)
پس از ديرزماني آشفتهكاري در شناختن ِ زمان ِ درست ِ جشنْها و جشنْآيينهاي ِ باستانيي ايرانيان به سبب ِ ناهمْآهنگيي ِ گاهْشمار ِ سنّتيي ِ زرتشتي با گاهْشمار ِ خيّامي (/ جلالي)ي ِ خورشيديي ِ كنوني، دكتر كورش نيكْنام، در پيامي به انجمن ِ موبَدان ِ زرتشتي در تهران، پيشْنهادي آگاهانه و سنجيده و فنّي براي ِ ازميانْ برداشتن ِ اين ناهمْآهنگي دادهاست كه هرگاه پذيرفتهشود و به آگاهيي ِ همگان برسد، ميتواند پس از چهارده سده، به يك دشواريي ِ گاهْشماريي ِ ناروا پايانْبخشد. اميدواريم كه چُنين شود.
متن ِ اين پيشْنهاد ِ تاريخي و مهمّ را در اين جا بخوانيد ↓
http://www.kniknam.com/Fa/Letter/LetterShow.aspx?id=81
خاستگاه: راياپيامي از بیژن خودمان نژاد
٢٧. گزارشي از يك اثر ِ طبيعيي ِ شگفت و بيهمْتا در باختر ِ ايران
قوری قلعه؛ بزرگترین و شگفت انگیز ترین غار آبی آسیا
به گزارش خبرنگار مهر در کرمانشاه، این غار که هم اکنون به عنوان یکی از مطرح ترین جاذبه های گردشگری استان کرمانشاه وغرب کشورمحسوب می شود، طبق نظر کارشناسان بزرگترین غار آبی آسیا و طولانی ترین غار آبی ایران است.
علت نامگذاری غار به غار قوری قلعه
روستایی به همین نام در نزدیکی این غار قرار دارد که در ایام قدیم اطراف این روستا را قلعه های مختلفی در بر گرفته که شکل یکی از این قلعه ها شبیه قوری بوده است به همین دلیل نام این روستا و این غار به قوری قلعه نامگذاری شد.
در روایتی دیگر، اینکه چرا روستا و غار را قوری قلعه نامیده اند به دوره ساسانیان باز می گردد. درآن دوره دژی بزرگ و مستحکم بنا شد که هم اکنون نیز آثاری از آن به جای مانده است، این دژ به جهت بزرگی بعدها از سوی کرد زبانان آن منطقه به 'گورا قلا' نامیده شد.
کلمه گورا در زبان کردی به معنای بزرگی و قلا به معنای قلعه یا دژ می باشد، در اثر گذشت زمان این نام به تدریج تغییر کرده و به نام های 'گوری قلا'و در آخر به 'قوری قلعه'معروف شده است.
بعدها پس ار ساختن آبادی در کنار دژ همان نام یعنی قوری قلعه به روستا اطلاق شد، از طرفی چون نزدیکترین محل سکونت به غار همین ده است؛ بنابر این اسم غار را نیز قوری قلعه گذشتند.
قوری قلعه، یکی از زیباترین و با ارزش ترین غارهای آبی جهان با ٦٥ میلیون سال قدمت
در سالهای ٥٦- ١٣٥٥ گروهی از غارشناسان و جانورشناسان انگلیسی و فرانسوی در حالی که برای یافتن پستانداران از جمله خفاش در ٨٠ کیلومتری کرمانشاه و در کوهستان های پوشیده از جنگل پاوه و اورامانات تلاش می کردند، این غار را کشف کردند، آنها ٦٢٠ متر از عمق غار را طی کردند و به نقطه ای که آب هم سطح سقف غار بود رسیدند و با تصور اینکه این نقطه انتهای غار است، بازگشتند، البته بنا به اظهار برخی از مسئولان محلی، روستاییان این غار را در سالیان پیش از این شناسایی کرده بودند.
با تشکیل کمیته غار نوردی در کشور و پس از پنج سال تحقیق و مطالعه یک گروه غارشناسی توانست در سال ١٣٦٨ در مرحله اول به عمق ٢٠٣٠ متری و سپس در مرحله دوم به عمق ٣١٤٠ متری غار دست یابد. اعضای این گروه برای رسیدن به این عمق، حدود دوازده کیلومتر مسیرهای پیچ در پیچ غار را پیموده و نقشه برداری کردند. دستیابی به این عمق، غار قوری قلعه را به عنوان بزرگترین غار آبی آسیا و طولا نی ترین غار آبی ایران معرفی کرد.
به گفته کارشناسان قدمت این غار که از آهک 'تروراسیک' و'کرتاسه' تشکیل شده و به ٦٥ میلیون سال قبل و به دوره دوم زمین شناسی باز می گردد.
این غار در طول تاریخ به عنوان جان پناهی امن و دور از دسترس مورد استفاده قرار گرفته که کشف آثاری همچون کاسه، بشقاب و تعدادی ظروف و سکه از دوران 'یزد گرد سوم'، حاکی از قدمت و استفاده از آن در دوران باستان است.
قوری قلعه، شگفت انگیز ترین غار آبی آسیا
بعد از گذراز دالان ورودی غار اولین مکان وسیعی که وجود دارد به 'تالار مریم' نامگذاری شده است. این محوطه همانند دریاچه وسیعی است که گرداگرد آن را قندیل هایی بسیار زیبا با اشکال مختلف فرا گرفته است. این قندیل ها که هر یک اشکال خاصی را تداعی می کنند دلیل اصلی نامگذاری هر قسمت از این غار شده که به عنوان مثال وجود قندیلی به شکل حضرت مریم دلیل نامگذاری اولین تالار این غار به نام تالار مریم شده است.
علاوه براین در داخل غار و بر روی سینه داخلی آن می توان به صورت طبیعی و بدون دخالت انسان آثار دیگری همچون فردوسی، امیرکبیر، بابانوئل، شیرسنگی، ماهی، مارکبری، قارچ، برج پیزا، نیم رخ شیر، فیل، قلب، گل کلم، بستنی، کشتی، گردن غاز، آبشار، لاک پشت، نام حضرت محمد (ص) و نیز ماکت شهر پاوه را مشاهده کرد.
در عمق هزار متری غار تالاری وجود دارد که زیباترین حوضچه آبی جهان در آن توجه همه را به خود جلب می کند. در این محوطه قندیل هایی به شکل پرده ای وجود دارد که با دست زدن به هرکدام از آنها صدایی شبیه یکی از آلات موسیقی به گوش میرسد به همین دلیل این محوطه را 'تالار بتهوون' نامگذاری کرده اند.
درعمق ١٥٠٠ متری غار، تالار عروس قرار دارد که زیبایی آن قابل توصیف نیست، جنس سنگهای این محوطه از کریستال سفید و براق است و اگر کسی بخواهد از روی آنها گذر کند جای پای او در این قسمت باقی می ماند.
ازسقف این محوطه قندیل هایی شبیه میله خودکار که جنسشان از رسوبات آهکی و حالت کریستال است به ارتفاع دو تا هشت متر پایین آمده است، این قندیل ها آنقدر نازک و شفاف است که با زدن یک دست هشت متر از آن فرو می ریزد.
در عمق ٢٧٠٠ متری غار، چهار آبشار به ارتفاع ١٠ تا ١٢ متر هست که در این عمق وجود چنین آبشار زیبایی باور پذیر نیست وهر بیننده ای را مسحور خود خواهد کرد.
در بخش دیگری از این غار تونلی با نام 'تونل برزخ' وجود دارد که به وحشتناکترین مکان این غار معروف شده است، طول این تونل 220 متر است که با عرض سه متر نیمی از آن را آب فرا گرفته است.
البته محوطه هایی که ذکر آن رفت، قابل بازدید برای عموم نیست و هم اکنون تنها ٥٠٠ متر از این غار آماده سازی و نورپرداری شده و قابل بازدید است.
قوری قلعه، زیستگاه نادرترین خَفاش دنیا
به گفته کارشناسان ژرفای این غار زیست گاه گونه ای نادر از خفاشان با نام خفاش 'گوش موشی' است که باعث توجه بسیاری از جانورشناسان دنیا شده، اما به غیر از این گونه خفاش تاکنون گونه دیگری از حیات جانوری در غار یافت نشده است.
اما کارشناسان میراث فرهنگی معتقدند که اطلاعات موجود نشان می دهد که تا قبل از تبدیل شدن این غار به یک غار نمایشی جمیعت قابل توجهی از مهره داران غارزی مانند خفاش ها و سمندر خال زرد در آن می زیسته اند.
قوری قلعه، غاری برای تمام فصول
درجه حرارت این غار از هفت درجه زیر صفر تا ١١ درجه بالای صفر متغییر است، رطوبت نسبی آن ٨٩ درصد است که این شرایط باعث شده در تمام فصول سال گردشگران به راحتی بتوانند از آن بازدید نمایند.
قوری قلعه، یکی از هفت اثر طبیعی ملی ایران
این غار در دامنه کوه شاهو و در یکی از کوهستانی ترین مناطق ایران واقع شده است. دره ای که غار قوری قلعه در آن قرار دارد از زیباترین دره های استان است که از ویژگی های جنگلی خاص و چشمه سارهای بی شمار با چشم اندازهای حیرت انگیز و جذاب برخوردار است.
وجود جنگل های متراکم با گونه های بلوط، انجیر کوهی، آلبالوی کوهی، بادام وحشی و همچنین حیواناتی چون گرگ، روباه، خوک، خرگوش ، کل و بز در اطراف این غار، زیبابی خاصی به آن بخشیده است.
این غار به همراه جنگلهای زیبای بلوط اطراف آن دارای پتانسیلی بی نظیر در جذب توریست های داخلی و خارجی است به همین دلیل قوری قلعه به عنوان یکی از هفت اثر طبیعی ملی ایران به ثبت رسیده است.
علاوه بر همه این ها، این منطقه دارای ارزش تاریخی زیادی نیز می باشد، بقایای قلعه ای مربوط به دوران ساسانیان در نزدیکی غار وجود دارد و نیز ٣٠ شیء باستانی از جمله بقایای جمجمه انسان و سفالهای پیش از تاریخ در این جا کشف شده است.
این غار علاوه بر گردشگران که برای تفریح مراجعه می کنند مکان مناسبی برای غارنوردان، پژوهشگران، زمین شناسان و گروه های دیگر است.
*
با آماده سازی زیرساخت های لازم برای جهانگردان، استان کرمانشاه می تواند با دارا بودن آثاری همچون تاق بستان، کوه و سنگ نوشته بیستون، نیایشگاه آناهیتا، صخره فرهاد تراش، غار قوری قلعه، شهر هزار ماسوله پاوه و سراب روانسر و چند نقطه دیگر به قطب گردشگری بین المللی تبدیل شود
منبع : خبرگزاری مهر
خاستگاه: راياپيامي از دكتر سيروس رزّاقيپور- سيدني، استراليا
٢٨. سيام فروردين، يك سال پس از آغاز ِ آبْگيريي ِ «سدّ ِ سيوند»
در اين جا بخوانيد ↓
http://www.savepasargad.com/April/saali_pas_az_yek_bikheradi.htm
خاستگاه: راياپيامي از شكوه ميرزادگي - دِنوِر، كلرادو- آمريك
٢٩. فراخوان ِ جشنْوارهي ِ «خیلج فارس» و گزينش ِ بهترین تارنمايي که اثرهايی در پيوند با خیلج فارس نشر دهند
در اين جا بخوانيد ↓
http://khalijefars.persianblog.ir/
خاستگاه: راياپيامي از فرامرز- تهران
٣٠. يك همايش ِ دانشگاهي براي شناخت ِ ايران ِ امروز
كانون ِ پژوهشهاي خاورميانهشناختي در دانشگاه ِ دولتيي ِ راتگرز در ايالت ِ نيوجرزيي ِ آمريكا در هفتم ارديبهشت ماه امسال (٢٦ آوريل ٢٠٠٨) همايشي را با عنوان ِ «ايران ِ امروز» برگزارخواهدكرد:
"Iran Today" Conference (April 26th 2008)
در اين جا بخوانيد ↓
http://mideast.rutgers.edu/EVENTS/events-index.html
فهرست ِ نامهاي سخنْرانان در اين همايش، چنين است:
IT WILL FEATURE SUCH DISTINGUISHED ACADEMICS AS:
Dr. Firoozeh Kashani-Sabet (University of Pennsylvania)
Dr. Shouleh Vatanabadi (New York University)
Dr. Peter Chelkowski (New York University)
Dr. Mahmood Karimi Hakkak (Siena College)
Dr. Majid Mohammadi (Princeton University)
Dr. Mehrangiz Kar (Wellesley College)
Dr. Farhad Khosrokhavar (Ecole des Hautes en Sciences Sociales, Paris)
Dr. Hamid Zangeneh (Widener University)
Dr. Trita Parsi (National Iranian American Council)
٣١. «ثمين باغچهبان» از زندگي و رنج و شكنج خود و كارنامهاش سخنميگويد: پيوستي بر بر يادوارهي ِ اين هنرمند ِ برزگ
صداي ِ «ثمين باغچهبان» را همراه با گزينهاي از نغمههاي "رنگينْكمون" و يادداشت ِ «ثمينه باغچهبان" دربارهي ِ برادرش، در اين جا بشنويد و بخوانيد ↓
http://www.jadidonline.com/story/08042008/ssmin_baghcheban
خاستگاه: راياپيامي از پروانه (گروه آريابوم)
٣٢. پژوهشي ارزنده و رهْنمون دربارهي ِ يك پسوند ِ پُركارْبُرد در زبان ِ فارسي
متن ِ پژوهش ِ خواندنيي ِ استاد دكتر محمّد حيدري ملايري را – كه در اثر ِ بزرگ ِ ايشان، فرهنگ ِ ريشهشناختيي ِ اخترشناسي و اخترْفيزيك (انگليسي- فرانسه - فارسي)
http://aramis.obspm.fr/~heydari/dictionary/I_v1.html
-ity = -i, -igi - ای، -ايگی
Fr.: -ité
A suffix used to form abstract nouns expressing state, degree, or condition:
metallicity, luminosity, periodicity, Gaussianity.
From M.E. -ite, from O.Fr. -ité, from L. -itat, -itas, from -i- (thematic or, rarely,
connective vowel) + -tat, -tas, may be cognate with Av./Skt. -tāt (as in Av.
uparatāt, Skt. uparátāt "supremacy," Av. haurvatāt, Skt. sarvátāt
"completeness").
The suffix -igi, from -ig adj. suffix, variant of -ik → -ic, + -i noun suffix.
Note: The Pers. suffix -i forms state/condition nouns from adjectives, as in: xubi, zešti, râsti, âzâdi, tanhâyi. There is though a phonetic problem when the adj. ends in -i, since two successive i's are not easily articulable, e.g.: felez "metal," felezi "metallic," *felezii "metallicity." Mid.Pers. did not have this problem, since the adj. suffix was -îg or -îk (instead of -i) and the noun suffix -îh (instead of -i). Some examples in Mid.Pers.: tuhîg "empty," tuhîgi "emptiness," tuwânîg "able," tuwânîgîh "ability," spurrîg "complete," spurrîgîh "completeness,
perfection," nazdîk "near," nazdîkîh "proximity." Avoiding non-Persian solutions (e.g. Ar. -iyyat, Fr. -ité), a way out of this phonetic problem in Mod. Pers. is to use the Mid.Pers. -igi. This solution, first introduced independently by E. Tabariand M. Bahâr (tohi, tohigi), was generalized by M. Sch. Adib-Soltâni (Irânigi, Âlmânigi, xodigi, etc.). This seems a natural solution since the adj. suffix -i is the evolution of the Mid.Pers. -ig, and moreover Pers. currently revives the g phoneme in comparable phonetic situations, as in the ending phoneme -é (-eh), which derives from Mid.Pers. -ag. A number of examples: adj. âzâdé, n. âzâdegi; adj. tâbandé, n. tâbandegi; adj. mardâné, n. mardânegi; likewise xâné, xânegi, setâré, setâregân; âzâdé, âzâdegân.
Some examples for the use of -igi in this work: felezigi for → metallicity,
mâddigi → materiality, beyzigi; → ellipcity, etc.
خاستگاه: راياپيامي از دكتر محمّد حيدري ملايري - نِپاهِشْگاه (/ رصدْخانهي ِ) پاريس