محمدابراهیم باستانی پاریزی ادیبی دانشور و نویسندهای پرکار بود که در زمینههای فرهنگی گستردهای قلم زد، اما رشته اصلی او تاریخ بود؛ اما در کاوش و نقل تاریخ نیز با همان زبان شیرین و دلنشینی سخن میگفت که خاص جستارهای ادبی است.
پاریزی بیانی شیوا، زبانی نرم و دمی به راستی گرم داشت و این ویژگی کمیاب را هم در کتابهای او میشد دید و هم در محضر او، چه در مجالس خصوصی و چه در کلاس درس دانشگاه و اتاق کار او در دانشکده ادبیات که همیشه به روی دانشجویان باز بود و او با مهربانی نشسته چشم به راه.
وجه برجسته و نمایان در کارهای فراوان باستانی پاریزی، هم در مقالات ادبی و هم در جستارهای تاریخی، گرایش آشکار او به مردمدوستی و نوعی عامهپسندی بود که البته با عوامگرایی و ابتذال تفاوت دارد. او عامه مردم، به ویژه افراد بافضل و کمال، را دوست داشت و به زبان آنها سخن میگفت. او خود سادگی و صفای اصیلی داشت، رفتار و حالات و سکنات او به فضایل حمیده عامه مردم نزدیک بود.
بسیاری از گفتارها و نوشتارهای او، مانند همولایتی دانشمند و سخنورش، علی اکبر سعیدی سیرجانی، شفاهی یا افواهی بود؛ نقل نکاتی بود که چه بسا از بستگان دور و نزدیک یا همولایتیهای ساده اما باتجربه و فرهیخته شنیده بود و با ظرافت و نکتهسنجی نقل میکرد یا روی کاغذ میآورد.
میراث گرانبار گذشته
یکی از مزایای برجسته در زندگی ادبی او سنتی مألوف بود که از قدما یا دانشوران گذشته به ارث برده بود و آن کنجکاوی در زوایای پنهان فرهنگ و تاریخ ملت بود. کاوش در گنجینههای گمشده قدیمی و ذخایر فرهنگی فراموششده. داستانها، روایتها، قولها، نادرهها و نکاتی که در اوراق متنی مهجور و مندرس مدفون مانده بود، و حال این وارث خلف، با سختی و زحمت آن را مییافت، با دقت و موشکافی در مقاله یا رسالهای درج میکرد تا بعد به صورت جزوه یا کتابی منتشر شود.
این عادت، یعنی سرک کشیدن به کتابخانههای مهجور و کشف نسخهها و متون فراموششده، گویا از کودکی با استاد بوده است.
کتاب شیرین و پرفروش او، یعنی "پیغمبر دزدان"، خود نمونهای آشکار از این ذوق و استعداد است. شاید پیش از نشر این کتاب کمتر کسی نام شیخ محمدحسن زیدآبادی، روحانی روشنبین و حقگوی عهد قاجار، را شنیده بود.
او شاعری شوخطبع و باذوق بود که از جور و ستم فراوانی که بر مردم میرفت، در رنج بود. از سویی توده ستمدیده و گرسنه را میدید و در برابر آنها حکام و شاهزادگان بیشمار قاجار، دست در دست ملایان ریاکار و دینفروشی که غارت و چپاول رعیت را توجیه میکردند تا خود از "الطاف همایونی" قسمتی ببرند.
شیخ ستمگران و چپاولگران را شناسایی میکرد و از زبان "پیغمبر دزدان" بر آنها نهیب میزد که به رعیت بینوا رحم کنند و چنین سنگدلانه دسترنج او را به غارت نبرند و هستی او را چپاول نکنند. آنها که "تاج و عمامه" بر سر نهاده و خود را از بازخواست خلق در امان میبینند، بدانند که از نیش زبان "نبی السارقین" در امان نیستند که با طعن و هزل آنها را رسوا میکند:
به دزدی بود هر کسی را فنی / کزان فن چو شیطان کند رهزنی
یکی ره زند در صف اولین / ز مخرج به مدّ ِ "وَالَضّآلّین"
یکی راست دزدی به وقت نماز / ز"تحتالحنک"های پهن و دراز
یکی دام او نان جو خوردن است / ولی مطلبش سیم و زر بردن است
یکی دام دزدیش در منبر است/ که این گفتِ من، گفت ِ پیغمبر است
یکی دزدد از دل، حضور ِصلات / یکی خمس و آن دیگری از زکات
ولی با همه این صفت خوش دلند / که از امّت ِ احمد ِ مُرسلاند!
بگردند و گویند هی دِه به دِه / علی را زما شیعهای نیست به!
توجه به فرهنگ مردم در افق تاریخی
"
در کارهای او آثاری با ارزش بسیار متفاوت میتوان یافت. از کارهایی مانند "سیاست و اقتصاد عصر صفوی" که شاید هیچ پژوهشگری به آن بینیاز نباشد، تا مقالاتی که با هدف تعلیم و پندآموزی و عبرتگیری نوشته شدهاند"
زمانی که باستانی پاریزی به نشر نامههای "نبی السارقین" به نظم و نثر، همت گماشت، بیست سال بیشتر نداشت. میتوان گفت که رگههای اصلی کار فرهنگی پربار او در همان اولین اثر، که پرخوانندهترین اثر او نیز هست، شکل گرفته است:
حقدوستی به ویژه مراعات حق و حقوق ضعیفان و محرومان جامعه که از روز ازل، تا به قول خودش "الی یومنا هذا" اسیر دزدان و چپاولگران و ستمگران بودهاند. توده بی نام و نشانی که در روزگار صلح سفره حاکمان را رنگین میکنند و در دوران جنگ از سر آنها تپه و مناره به پا میشود.
دید عامیانه و توجه دقیق به فرهنگ توده مردم در افق تاریخی؛ تکیه بر نقلها، حکایتها، واگویهها و گزارشهای مردم به عنوان منبع، درحالی که چه بسا به دریافتها و برداشتهای شخصی نزدیک است.
سادهگویی و رواننویسی به مثابه یک اصل، به گونهای که نقل و پرداخت تاریخ با حوصله و ذوق مخاطبان همخوان باشد. در این راستا گاه به سادگی از کنار حوادثی بزرگ میگذرد و گاه جزئیات را با تفصیلی غیرضروری بیان میکند که چه بسا موضوع اصلی در میان مباحث پراکنده، گم میشود.
گفتهاند: "آفت طاووس آمد پر او". خوشبیانی و شیرینسخنی پاریزی نیز شاید ضعف کارهای پاریزی باشد. با نگاهی سختگیرانه میتوان گفت که پژوهشهای او گاه از دقت و انسجامی که شایسته کار علمی است دور میشود؛ لذا در کارهای او آثاری با ارزش بسیار متفاوت میتوان یافت. از کارهایی مانند "سیاست و اقتصاد عصر صفوی" که شاید هیچ پژوهشگری به آن بینیاز نباشد، تا مقالاتی که با هدف تعلیم و پندآموزی و عبرتگیری نوشته شدهاند.
خوانندگان فارسیزبان، حتی اگر پژوهشها و تکنگاریهای تاریخی او را در خورد اهمیت نبینند، مجموعه آثار او را گنجینه فرهنگی ارزندهای خواهند دید که ارزشهای ستوده و فضایل انسانی، حق و عدالت و مهربانی و نوعدوستی در هر صفحه و برگ آنها آشکار است. دیدگاه وجدانی بیدار است که از رنج و بیداد زمانه به جان آمده اما از پای در نیامده است.