Wednesday, February 10, 2016

 

یادی از ابراهیم پورداود، استاد بزرگ ِ ایران شناسی


پورداوود، مسافر تاریخ زرتشتی


Image copyrightother
دیک به سی سال در کشورهای بیگانه به سر آوردم و از هر جایی چیزی آموختم...آرزویم شناساندن ایران باستان است به فرزندان کنونی این سرزمین و از این راه مهر و علاقه‌ای نسبت به این مرز و بوم برانگیختن و به یاد پارینه، به آبادانی این دیار کوشیدن.
ابراهیم پورداوود در تاریخ ایران باستان سفری طولان کرد که نتیجه آن گنجینه‌ای است از فرهنگ و دانش اوستاشناسی که امروزه در اختیار ایرانیان است.
پورداوود صد و سی سال پیش در بیستم بهمن ۱۲۶۴ در خانواده‌ای بازرگان پیشه در رشت چشم به جهان گشود.
تقدیر زندگی پورداوود آن بود که تن به سفرهای متعدد دهد تا سرانجام در آلمان همه همت خود را بر سر شناخت آیین زرتشتی و ترجمه اوستا و متون و فرهنگ باستان ایران بگذارد.
او با نسلی گره خورد که حوادث انقلاب مشروطیت را از سر گذراند و سپس به دوره پهلوی رسید که مفهوم ایرانیت در میان برخی روشنفکران از اهمیت برخوردار شد.

دوره جوانی

پورداوود در ابتدای جوانی دوره‌ای را در رشت در تحصیل علوم حوزوی گذراند. گفته می‌شود طلبه هم دوره‌ایش میرزا کوچک خان جنگلی بود. در این زمان برای مراسم «ماه‌های سوگواری» مرثیه‌هایی سرود.
او می‌گوید: «مراثی من مشتریانی پیدا کرد. گروه سینه زنان با مراثی من به سر و سینه می‌زدند، نگفته پیداست چگونه به خود می‌بالیدم وقتی که کلمات مزبور را از گلوی صدها ماتم زده می‌شنیدم.»
به نوشته اصغر دادبه، استاد ادبیات فارسی و عرفان، پورداوود جوان، نخستین سفر خود را آغاز کرد و از رشت به تهران رفت تا «به آموختن طب قدیم» بپردازد.
اما نه طلبگی و نه طب نتوانستند پورداوود را پا بند کنند، روح شورانگیزش در جستجوی دانشی دیگر بود. به این ترتیب سفر او به بیروت ادامه پیدا کرد.
در بیروت به آموختن زبان فرانسه پرداخت. نام خانوادگی خود را از داوودزادگان به پورداوود تغییر داد. مرثیه‌سرایی جای خود را به اشعار میهنی داد. به خاطر کشته شدن ملک المتکلمین و جهانگیر خان صور اسرافیل شعری سرود.
در بیروت با محمدعلی جمال‌زاده روابط دوستانه ای را پایه گذاشت که سال ها ادامه یافت. پس از دو سال و نیم اقامت در بیروت برای دیدار خانواده به رشت آمد و در سال ۱۲۸۹ برای تحصیل در رشته حقوق به فرانسه رفت.
در فرانسه با محمد قزوینی آشنا شد و به همراه عده ای دیگر نشریه ایرانشهر را منتشر کردند که مشی سیاسی داشت.
با شروع جنگ جهانی اول به بغداد رفت تا با همراهی جمال‌زاده روزنامه «رستخیز یا رستاخیز» را منتشر کند. با فراگیر شدن جنگ از عراق به کرمنشاه کوچ کرد دوباره به عراق بازگشت و سپس به دلیل میسر نبودن ادامه کار به قصد اقامت در سوئیس راهی اروپا شد.

اقامت در آلمان

«[برای] اقامت در سویس از راه بالکان به برلین رفت، اما آلمانی‌ها از خروج او جلوگیری کردند و او در همان سرزمین اقامت کرد و در سال ۱۲۹۵ در دانشگاه برلین، و سپس در دانشکدهٔ ارلانگن به ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ حقوق پرداخت.»
اقامت اجباری در آلمان تقدیر پورداوود را رقم زد و در آلمان بود که با حسن تقی‌زاده و برخی ایران‌شناسان آلمانی آشنا شد.
به نظر جلیل دوستخواه، ایران‌شناس و شاهنامه‌پژوهش و از شاگردان پورداوود، محیط آلمان پایگاه بزرگی در ایران‌شناسی آن روز بود. از این‌رو پورداوود آلمان را به درستی مناسب اقامت و پژوهش دید.
پورداوود «پژوهش در گاهان زرتشت و بخش‌های پنج گانه اوستای پسین را به منزله کهن‌ترین سرودها و متن‌های برجامانده از ایرانیان باستان، هدف اصلی و دستور کار خویش قرار داد.»
در سال ۱۳۰۳ به [همراه] همسر آلمانی خود به ایران بازگشت. در سال ۱۳۰۴ به هند رفت. بخشی از اوستا را ترجمه و گزارش و تفسیری از آن را منتشر کرد. و چند پژوهش درباره ایران باستان انجام داد.
در ۱۳۰۷ به آلمان برگشت و تحقیقات خود را در اوستاپژوهی ادامه داد. در سال ۱۳۱۱ به «درخواست رابیندرانات تاگور [شاعر بلند آوازه هندی] از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران‌باستان به هند رفت.»
پارسیان هند، پورداوود را به خاطر پژوهش‌هایش در دین زرتشت و اوستا به خوبی می‌شناختند.
محمد معین از شاگردان مهم پورداوود بود که تز دکتری خود را زیر نظر او گذرانده بود، در یادنامه‌ای برای پورداوود (۱۳۲۵) ذکر کرد که استادش «در هنگام اقامت در هند از طرف پارسیان هند برای دیدن مراسم ویژه زرتشتیان که یزشن خوانده می‌شود، دعوت شد.»
یزشن، آیینی زرتشتی است که غیرزرتشتیان نمی‌توانند در این مراسم شرکت کنند. بنا به گزارش معین، تنها چهار نفر غیرزرتشتی در این مراسم شرکت کرده بودند که پورداوود یکی از آنها بود و مابقی خاورشناسان آلمانی و آمریکایی بودند.
پس از پایان پژوهش‌هایش در هند، به آلمان رفت و تا زمان قطع بودجه از طرف دولت ایران در آنجا ماند و در ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. او تا زمان فوت در ایران ماند و در این فاصله سفرهای تحقیقی یا تدریسی خود را به کشورهای مختلف ادامه داد.
پورداوود در سال ۱۳۴۷ در سن ۸۳ سالگی در تهران درگذشت.
از او پژوهش‌های بسیاری درباره فرهنگ زرتشی و ایران باستان به جا مانده که پایه تحقیقات بعدی شده‌اند.

زرتشتی‌گری

پورداوود به خاطر پژوهش‌هایش در دین و فرهنگ زرتشتی آماج حملاتی قرار گرفت. از جمله برخی شایع کردند که او به دین زرتشت گرویده است.
محمود نیکویه، تاریخ‌پژوه و نویسنده کتاب «پورداوود: پژوهنده روزگار نخست» درباره این نوع حملات در مقاله‌ای پاسخ داده است.
او به نقل از پورداوود می‌نویسد: «من حدود ۴۰ سال از عمرم را در کشورهای اروپایی خصوصاً آلمان گذرانیده‌ام، ولی هرگز ندیده‌ام مردم آن دیار در مسائل شخصی آدمی تا این حد کنجکاو باشند. ولی بار دیگر برای شما که مشغول نگارش شرح زندگی من هستید عرض می‌کنم که من زرتشتی نیستم و نامم ابراهیم و به دین و مذهب پدران خود پایبندم و صرف مطالعه در دین زرتشت دلیل زرتشتی بودن محقق نیست.»
_____________________
  BBC  برگرفته ار بجش فارذسی ی



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?