Wednesday, August 26, 2015

 

رویکردی دیگر به ادب امروز: غزلی شیوا و از دل برآمده و دل نشین از شاعری دورمانده از زادبوم


غزل از دست رفته ها
 
علیرضا زرّین
 
عمری گذشت و شوق غزل ها ز دست رفت
کندو شکست و شهد عسل ها ز دست رفت
ما غرق  فکربوس و کنار همیشگی
غافل که وقت راه عمل ها ز دست رفت
می خواستیم تا که به اوجی سفر کنیم
پایی نماند و حس جبل ها ز دست رفت
مایی که در مخاطره ی عشق پر زدیم
ماندیم و بخت ِ  باز ِ اجل ها ز دست رفت
آغوش بر گشاده  به سویش شتافتیم
از ما برید و بزم بغل ها ز دست رفت
ای بی بدیل در گذر صحنه های عشق
آثار ناب شور بدل ها ز دست رفت
ای کاروان به سوی کجا راه می بری
مقصد کجاست تا که جمل ها ز دست رفت
نقدی که داشتیم به پایت نهاده شد
افسوس اعتبار محل ها ز دست رفت
آن آرزو ی ما به تباهی بدل شده است
یا آن که کل گنج امل ها ز دست رفت؟
جز عشق و جز امید به جانم نمانده است
زرّین دگر توان ِ جدل ها ز دست رفت.

  
ژوییه ی 2015




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?