Thursday, June 11, 2015
من آن زنم ... : یادگاری ماندگار از غزل بانوی شعر فارسی
<ذق>
آواز: غزاله فیلی
آهنگ ساز: جواد ضرابیان
شعر: سیمین بهبهانی
*
*
خواهی نباشم و خواهم بود
دور از دیار نخواهم بود
تا "گود" هست، میان دارم
اهل کنار، نخواهم شد
یک دشت شعر و سخن دارم
حال از هوای وطن دارم
چابک غزال غزل هستم
آسان شکار نخواهم شد
من زندهام به سخن گفتن
جوش و خروش و برآشفتن
از سنگ و صخره نیندیشم
سیلم، مهار نخواهم شد
من آن زنم که به نامردی
سوی حصار نخواهم شد
برقم که بعدِ درخشیدن
از من سکوت نمیزیبد
غوغای رعد ز پی دارم
فارغ ز کار نخواهم شد
تیری که چشم مرا خسته ست
بر کُشتنم به خطا جسته ست
"بر پشت زین" ننهادم سر
اسفندیار نخواهم شد
گفتم از آنچه که باداباد
گر اعتراض و اگر فریاد
"تنها صداست که میماند"
.من ماندگار نخواهم شد
اهل کنار، نخواهم شد
یک دشت شعر و سخن دارم
حال از هوای وطن دارم
چابک غزال غزل هستم
آسان شکار نخواهم شد
من زندهام به سخن گفتن
جوش و خروش و برآشفتن
از سنگ و صخره نیندیشم
سیلم، مهار نخواهم شد
من آن زنم که به نامردی
سوی حصار نخواهم شد
برقم که بعدِ درخشیدن
از من سکوت نمیزیبد
غوغای رعد ز پی دارم
فارغ ز کار نخواهم شد
تیری که چشم مرا خسته ست
بر کُشتنم به خطا جسته ست
"بر پشت زین" ننهادم سر
اسفندیار نخواهم شد
گفتم از آنچه که باداباد
گر اعتراض و اگر فریاد
"تنها صداست که میماند"
.من ماندگار نخواهم شد