Thursday, May 29, 2014

 

سوگ یادی رسیده از تهران، برای بنیانگذار بنیاد فردوسی


▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄
به بهانه ی درگذشت دکتر طوسی وند، بنیانگذار «بنیاد فردوسی»
بزرگ بود و از اهالی ی امروز بود...
 *زهرا دلپذیر:
می گویند انسانهای پربارتر افتاده ترند؛ درست مانند درختی که شاخه هایش ازسنگینی بار و بر، سر به زمین می ساید.دکتر طوسی وند نمونه انسان های مومن و متعهدی بود که بودنشان غنیمت است و از دست دادنشان ضایعه ای درناک و غیر قابل جبران.
نخستین باری که دکتر طوسی وند را ملاقات کردم، زمانی بود که برای مصاحبه به همراه عکاس روزنامه به دفتر بنیاد فردوسی رفته بودم. آن روز افراد زیادی برای معالجه به دفتر بنیاد آمده بودند؛. زیرا دکتر هر موقع به ایران می آمدند، به طور رایگان به مداوای بیماران می پرداختند. دقایقی بعد دکتر وارد سالن شد، ابتدا ایشان را نشناختم، بسیار ساده لباس پوشیده بود و با صمیمیتی خاص با بیماران احوال پرسی کرد. با این که به خاطر بیماری قلبی و بالا آمدن از پله های زیاد، رنگش پریده و نفسش دچار تنگی شده بود، بلافاصله به سراغ بیماران رفت و به مداوای آنها مشغول شد. وقتی نوبت به مصاحبه رسید، با استقبالی گرم ما را به حضور پذیرفت. بی اندازه ساده، بی پیرایه، آرام، متواضع، مؤدّب و صمیمی بود. برخلاف بیشتر افرادی که به جاه و مقامی رسیده اند، اثری از تفاخر و تظاهر در او دیده نمی شد. رفتار و گفتار دکتر نه تنها برای من بلکه برای عکاس روزنامه هم بسیار تاثیر گذار بود و تازگی داشت. یادم هست آن شب در راه برگشت هر دو از این که به محضر چنین انسان بزرگواری رسیده ایم و این که هنوز هم چنین انسانهای نیکوکار و خیرخواهی وجود دارند، خوشحال بودیم.
خاطرات نیشابور
سفر زیباست اما اگر با بزرگان باشد خاطره انگیزتر است؛ 25 اردیبهشت ماه 91، به دعوت دکتر طوسی وند همراه با میهمانان بنیاد فردوسی؛ دکتر جلال خالقی مطلق، دکتر شهین سراج و... سفری به شهر زیبای نیشابور داشتم. یادم می ­آید دکتر در حالیکه کنار مقبره حکیم خیام ایستاده بود و به سقف فیروزه فام آن  می نگریست این رباعی خیام را زمزمه کرد:
از من رمقی به سعی ساقی مانده است / وز صحبت خلق بی وفایی مانده است
از باده دوشین قدحی بیش نماند / از عمر ندانم که چه باقی مانده است
سپس از عشق خود به خدا و ارزش های انسانی برایم سخن گفت. دکتر سوره حمد و توحید را به فارسی زیبایی ترجمه کرده بود و در حالی که اشک در چمانش حلقه زده بود آیات این دو سوره را برایم خواند:
به نام خداوند بخشاینده و مهربان.سپاس و ستایش خدای را که آفریینده جهان، روزی رساننده عالمیان و مالک روز پاداش است.  تنها او را پرستش می کنم و از او طلب آمرزش دارم.مرا به راه راست هدایت کن.راه کسانی که به آنها نعمت خود را بخشیده ای.و به راهی که بندگان گمراه تو رفته اند نگمار.به نام آنکه هستی را آفرید. می گویم خدا یکی است.شریک و نظیر و مانند ندارد.زاییده نشده است.تولید مثل نمی کند.و نور آسمانها و زمین است.هیچ کس همتا و مانند او نیست.
صحبت های دکتر که به اینجا رسید، در حالی که اشک از چشمانش جاری بود گفت: من و در هر فرصتی با این آیه ها که برای خودم ترجمه کرده ام با خدا راز و نیاز می کنم و با تکرار آنها به آرامشی بی نظیر می رسم و فکر نمی کنم هیچ چیز در دنیا این حس خوب را به انسان بدهد. دکتر طوسی وند سپس ادامه داد: بشر خلیفه خداست و نمونه ای از ساخت خدا در پروسه تکامل است و چیزی است که خود خدا می گوید افتخار می کنم به انسانهایی که آمرزیده هستند، اگر سخنها را می شنوند و بهترینش را با خرد خودشان برمی گزینند. ارزش انسان به پاکی، مهربانی و کمک به همنوعانش است انسانی که به خدا با تمام وجودش ایمان داشته باشد، بی شک دارای حجب و حیای باطنی، راستی و درستی است و از بدی ها پرهیز می کند.
هنگام خداحافظی گفت: فکر می کنم این آخرین سفر من به نیشابور بود و این آخرین باری بود که از آرامگاه عطار و خیام دیدن کردم اما شما که جوانید زیاد به دیدن مفاخر فرهنگی بیایید و سعی کنید آن ها را بخوبی بشناسید و در راه احیای مفاخر فرهنگی و شناساندن آنها به مردم تلاش کنید.
دریغا! گویی می دانست که دقیقا دو سال بعد، در روز 25 اردیبهشت سال 93 از میان ما خواهد رفت. شگفتا که در سراسر زندگی پربار خویش در راه زنده کردن آرمانهای فردوسی تلاش کرد و در روز بزرگداشت شاعر ِ هم تبارش به او پیوست.
و این شعر سهراب، چه خوب مصداق حال اوست که:
"بزرگ بود/ و از اهالی امروز بود/ و با تمام افق های باز نسبت داشت / و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید / صداش/ به شکل حُزن پریشان واقعیت بود/ و پلک هاش / مسیر نبض عناصر را / به ما نشان داد / 
و رفت تا لب هیچ / و پشت حوصله ی نورها دراز کشید / و هیچ فکر نکرد / که ما میان پریشانی ی تلفظ درها / برای خوردن یک سیب/چقدر تنها ماندبم!*
_________
   * با سپاس از بانو دلپذیر برای آگاهی رسانی شان.





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?