Thursday, November 26, 2009

 

هفته نامه ی ایران شناخت، سال پنجم- شماره ی ۲۴، فراگیر ِ۲٢ درآمد ِ خواندنی، دیدنی و شنیدنی


یکم آذرماه، روز ویژه‌ی ِ اصفهان ِ کهن‌بُنیاد، شهر ِ دانش و هنر و فرهنگ، گرامی باد!



خاستگاه: رایان پیامی از فرشید ابراهیمی


يادداشت ويراستار



جمعه ششم آذر ماه ۱۳۸۸

(بیست و هفتم نوامبر ۲۰۰۹)


گفتاوَرد از داده‌هاي اين تارنما بي هيچ‌گونه ديگرگون‌گرداني‌ي متن و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.




You can use any part of this site's content without any change in the text, as long as it is referenced to the site. No need for permission to use the site as a link.


Copyright-Iranshenakht © 2005-2009


All Rights Reserved


۱. بایستگی‌ی ِ اعتراض به کاربُرد ِ نامی ساختگی به جای نام ِ نامی و کهن‌بنیاد ِ خلیج ِ فارس: فراخوان ِ کوشش برای گردآوری‌ی ِ ۵۰۰۰۰ امضای ِ باقی‌مانده در زیر ِ دادخواست‌نامه‌ای با طرح ِ ۱۰۰۰۰۰۰ امضاء




سرانجام‌،‌ شمارِ‌ امضاهای اعتراض‌کنندگان به کاربُردِ‌ نام مجعول برای خلیج فارس» درگوگل‏ارت
Google Earth


تا بامداد روزجمعه ی گذشته، به ۹۵۰هزار رسیده است. یعنی بعد از هشت‏ماه حالا دیگر فقط ۵۰۰۰۰ امضا کم داریم!


بی‏شک ما ایرانی‏هامردمان عجيبی هستيم؛ از يک سوعرب‏ستيزترين ملتِ گيتی هستيم وازطرف ديگر، گذرنامه ‏های تک‏تک‏مان ممهور است به مُهرسفارت امارات متحده‏عربی درجوانی و عربستان سعودی در پیری. ازآن طرف دم زدن از وطن‏پرستی وتمدّن دوهزاروپانصدساله‏مان، گوش فلک راکر کرده و از اين طرف به‏سختی توانِ ِ گردآوریِ‌ی ِ يک‏ميليون امضا برای جلوگيری از تغيير نام خليج ‏فارس را داريم؛ و در همان حال به‏ راحتی یک‏ميليون پيامک در دو ساعت برای عادل فردوسی‏پور و برنامه‏اش می‏فرستيم. واقعاً مسامحه‏کار و بی‏خیال شده‏ایم. اگر کسی را سراغ دارید که هنوز این اعتراض را امضا نکرده، برای جمع کردنِ این پنجاه‏هزار امضای باقی‏مانده این نشانی و ضرورت و اهمیتِ‌‌این‌کاررابه او یادآورشوید. http://www.petitiononline.com/sos02082/petition.html



استدعا می‏کنم هر ایرانی را که می‏شناسید، برایش ارسال نمایید.


خاستگاه: رایان پیامی از علی میرزایی


۲. جام ِ زرّین با نقش هیولایی دو سر از تمدّن مارلیک (۱۴۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد)



این جام به بلندی ۱۱ سانتی متر و قطر ۱۱ سانتی متر، ساخت ِ ۱۴۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد در مارلیک (در استان گیلان کنونی) بوده و اکنون در موزه ی لوور نگهداری می شود. از تمدن مارلیک سرامیک ها و ظروف زیادی از طلا و نقره به دست آمده است. این جام از الکتروم که آلیاژی از طلا و نقره است، ساخته شده است.
مردمان مارلیک اسب سوارانی بودند که زندگی عشایری داشتند. آنها از خطی برای نوشتن استفاده نمی کردند. بیشتر آثار به دست آمده از مارلیک متعلق به دوره ی آهن یک، یعنی ۳۴۰۰ تا ۳۲۰۰ سال پیش است. اهالی مارلیک را می توان نخستین اقوام هندو اروپایی به شمار آورد که در فلات ایران ساکن شدند. گلدانهای بزرگ و جامهای ارزشمند جزو متداولترین وسایلی بوده که اهالی مارلیک به همراه مردگان دفن می کردند.
نقش این جام هیولای دوسری است که دارای سر و بدن پلنگ یا یوزپلنگ است که پشمی نقطه دار دارد. ولی این موجود دارای بال و همچنین بازوان و دستان انسانی است. بخش پایینی بدن مارماندد است که در نهایت به پنجه هایی شاهین وار ختم می شود. هر بخش بدن بسته به جانور مختلف طراحی شده، نقاط دایره وار برای بخش گربه سان، طراحی پوست مار برای بخش پایینی بدن و همچنین بدن ظریف برای آهوان. این موجود ترکیبی شاید به عنوان ارباب جانوران تجسم می شده است. دو سر بودن این موجود از تمدن آشور وام گرفته شده و نشان می دهد مردمان عشایر مارلیک با امپراطوری آشور مرتبط بودند.


توضیح‌ها: برگرفته از وبگاه موزه ی لوور


خاستگاه: رایان پیامی از فرشید ابراهیمی


۳. جُستار در باره‌ی ِ هنر ِ سخنوری و نقالی: گفت و شنودی تلویزیونی با «فاطمه حبیبی زاد/ گردآفرید»، نخستین بانوی نقال ِ ایران


در این جا ↓
http://www.youtube.com/watch?v=1QOMu6BGaPE


همچنین، گزارشی از اجراهای ِ نقالی‌ی ِ اخیر این بانوی هنرمند و سخنور در سه شهر ِاروپا را در این جا بخوانید ↓
http://www.iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=1426



خاستگاه: رايانْ پيام‌هایي از فاطمه حبیبی زاد/ گردآفرید


۴. « گلهای ِ ادب ِ فارسی»: جُنگ ِ ادبی‌ی ِ دوزبانه‌ای از سده‌ی ِ نوزدهم، در مجموعه‎

ی کتابخانه ی دانشگاه هاروارد


در این جا ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-613.aspx


۵. آشنایی با دست‌نوشت ِ تذهیب‌کاری‌شده ای از دیوان حافظ




دست‌نوشتی تذهیب کاری شده از دیوان ِ خواجه شمس الدّین محمّد حافظ شیرازی (قرن هشتم)، پایان نگارش

جمادی الثانی ۹۲۶ ه. ق./۱۵۲۰ میلادی، ۲۷۶ صفحه ی تصویری، ۱۳۴برگ مذهّب، اندازه: ۲۴۶ در ۱۵۷میلمتر از مجموعه ی نسخ خطی اسلامی دانشگاه پرینستون (نیوجرسی)، نگارش با خط نستعلیق، جوهر طلایی و آبی، جلد لاکی و تذهیب کاری شده‎ :
http://rouznamak.blogfa.com/post-611.aspx



۶. شناخت‌نامه‌ی ِ دست‌نوشتی از « زادالمسافرین »، اثر
ناصر ِ خسرو ِ قبادیانی‌ی ِ بلخی


دست‌نوشتی از زادالمسافرین ، اثر حکیم ناصر ِ خسرو قبادیانی‌ی بلخی، ۱۱۵ صفحه، خوش نویسی ی سلطان محمّد نور، جوهر سیاه و طلایی و لاجوردی، پایان نگارش: سال ۹۴۳ ه. ق.، جلد لاکی، از مجموعه ی نسخه-‎

های خطی فارسی- ایرانی در «مرکز دیجیتال مونیخ ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-615.aspx



خاستگاه ِ درآمدهای ِ۴ تا ۶: رايانْ پيام‌هایي از مسعود لقمان


۷. سه نوشتار ِ خواندنی و آموزنده‌ی ِ تازه در «تارنمای ِ فرهنگی‌ی ِ شهربراز»
<br>
در این جاها ↓

جمال‌الدیّن محمّد پسر ِ عبدالرّزّاق اصفهانی

http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/11/blog-post_19.html

*

معرّفی‌ی ِ تارنمای ِ محمّدتقی بهار (ملک‌الشّعراء)


http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/11/blog-post_20.html

*

رضا براهنی و آمار


http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/11/blog-post_21.html


خاستگاه: رایان‌پیامی از شهربراز



۸. فیلم اجرای برنامه‌ای از گروه ِ مستان با آواز ِ «پرواز همای»


در این جا ↓
http://www.youtube.com/watch?v=7MbElcycq3I&feature=PlayList&p=2A9B707885782


خاستگاه: رایان‌پیامی از آلما قوانلو


۹. برخوردی انتقادی و پژوهشی با ادّعای یک کشف ِ باستان‌شناختی‌


یکی دو هفته پیش، دوستی گزارشی فریبنده و جنجالی، فراگیر ِ ادّعای ِ کشف ِ بازمانده‌ی ِ سپاهیان هخامنشی در مصر از سوی دو باستان‌شناس ایتالیایی را به این دفتر فرستاد و گمان می برد که من آن را به عنوان ِ گزارش یک رویداد هیجان‌ا‌نگیز فرهنگی، بی درنگ در این تارنما، بازنشرخواهم‌داد. امّا من چنین نکردم و در پاسخ بدو نوشتم که در زمینه‌ی ِ انتشار چنین گرارش‌های جنجالی که پشتوانه‌ی دانشی ی ِ پذیرفتنی نداشته باشند – و نمونه‌های چندی از آنها را در گذشته‌ی ِ نزدیک دیده‌ایم و بسیار زود، دروغین بودن آنها به اثبات رسیده است – باید بسیار با دقت و احتیاط رفتارکرد.
در این هفته، پژوهنده‌ی ِ شکّ‌وَرز و نکته‌سنج آقای رضا مُرادی غیاث‌آبادی، پیوندنشانی‌ی ِ گفتاری را که با عنوان ِ اندر حکایت ِ مضحک ِ کشف ِ بازمانده‌های ِ ارتش ِ کمبوجیه در مصر در همین زمینه نوشته، به این دفتر فرستاده‌است که – با سپاسگزاری از هم‌کاری و روشن‌گری‌ی ِ او – در این جا می‌آورم.↓
http://ghiasabadi.com/blog/index.php/1388/08/30/1338/


پژوهنده، سپس در پی‌گیری‌ی ِ همین دروغ ‌پراکنی و فریب‌کاری، نوشته‌است:
ماجرای ِ ارتش ِ کمبوجیه: سوء ِ استفاده‌ی ِ دیگری از عاطفه‌ی ِ ملّی‌ی ِ مردم
سه شنبه ۳ آذر ۱۳۸۸ / رضا
دبیرکل شورای عالی آثار باستانی مصر ماجرای کشف بقایای ارتش کمبوجیه در مصر را خبری بی‌اساس و گمراه‌کننده خواند.


شرح این مطلب را در این جا بخوانید. ↓
http://ghiasabadi.com/blog/index.php/1388/09/03/1340/


۱۰. پایان‌یابی‌ی ِ نشر ِ فرهنگ ِ نام‌واژه‌های جای‌ها در شهر ِ کهن‌بُنیاد ِ اصفهان

جلدهای یکم و دوم این فرهنگ سودمند، چند سال پیش در یک مجلّد نشریافت و من در این تارنما به شناساندن آن پرداختم. اکنون جلد سوم آن – که فراگیر ِ نیامده‌های ِ در آن دو جلدست – نشریافته و در دسترس ِ دوستداران ِ زبان فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران است. استاد محمّد مهریار، با کوشش و پژوهش بسیار، این مجموعه‌ی ِ شایسته و رهنمون را بر گنجینه‌ی ِ زبان فارسی و زنجیره‌ی ِ فرهنگ‌های این زبان افزوده‌اند که پژوهندگان از آن برخوردارخواهندشد و بر مؤلّف دانشمند ِ آن، درود و آفرین خواهندگفت. ویراستار، در پایگاه شاگرد ِ استاد ِ بزرگوار از شصت و سه سال ِ پیش تا کنون، به نوبه‌ی ِ خود، نشر این دفتر ِ آگاهی و دانش را به حضور ایشان، شادباش می‌گوید و تداوم ِ فیض‌بخشی‌ی ِ استاد را آرزومی‌کند.





استاد مهریار در این فرهنگ ِ گران‌مایه، تنها به دادن ِ فهرست ِ نام‌ها و وصفی کوتاه از آن‌ها بسنده نکرده و تا آن جا که پشتوانه‌ها و خاست‌گاه‌ها یافتنی‌بوده‌است، به ژرف‌کاوی‌ی ِ تاریخی، جغرافیایی و زبان شناختی پرداخته و در زیر ِ هر نام، در افزوده‌ای با عنوان ِ واژه‌شناسی، شناخت‌نامه‌ی ِ به نسبت، فراگیر و روشنگری از آن و جزءهای ِ شکل‌دهنده‌اش، به دست داده‌اند تا خواننده را به سرچشمه‌ی نام‌گذاری و سبب‌های ِ آن، رهنمون‌شوند. برای نمونه، در زیر ِ نام ِ آبله (نام دو روستا – آبله کوچک و آبله بزرگ – در شهرستان نطنز)، نخست از پیوندنداشتن ِ این نام‌واژه با نام ِ بیماری‌ی ِ مشهور، سخن گفته و سپس افزوده اند: "اگر این واژه را بشکافیم، به صورت ِ آب + ل + ه درمی‌آید. جزء اوّل آب، واژۀ مشهوری است... و جزء دوم ل، مبدّل از ر است. بنا بر این، آبله همان آبره است و سه جزء، روی هم به معنای ِ جایی است که آب ِ روان دارد." (ج. ۳، ص ۹).*
نشر این فرهنگ ِ سودمند را به حضور استاد بزرگوارم شادباش می گویم و ادامه‌ی ِ فیض‌بخشی‌ی آیشان را آرزومی‌کنم. چُنین باد!
_________________
* یادآوری می کنم که پس از نشر جلدهای یکم و دوم این فرهنگ، آقای حبیب برجیان در نقدی بر آن، در ضمن ِ توصیف ِ ارزش‌هایِ ِ این تألیف، پاره‌ای نکته‌ها و هنجارهایِ ِ فرهنگ‌ نگاشتی‌ی ِ رعایت نشده در تدوین کتاب را هم برشمرده‌است (← فصل‌نامه‌ی ِ ایران-‌ شناسی ۱۸: ۳، مریلند- پاییز۱۳۸۵، صص ۵۴۱- ۵۴۷).


۱۱. نام «استاد شجریان» در فهرست ِ نامزدهای ِ برترین خواننده‌ی ِ جهان در سال ِ ۲۰۱۰


استاد شجريان ، نامزد عنوان بهترين خواننده‌ي جهان ، دوستان بشتابيد
اگر شما هم يکي از علاقه‌مندان صداي بي‌همتاي استاد محمدرضا شجريان هستيد، به صفحه نظرسنجي برويد و به استاد شجريان راي دهيد
http://www.npr.org/templates/story/story.php?storyId=114013402


به ‌تازگي «راديوي عمومي ملي» مشهور به
NPR
(به انگليسي: National Public Radio)
که براي شنوندگان داخل آمريکا پخش مي‌گردد، نظرسنجي‌اي را بر روي سايت اينترنتي خود قرار داده و از کاربران خواسته پنج خواننده‌ي برتر تاريخ موسيقي جهان را از ديد خود برگزينند. طبق گفته‌ي NPR نتايج اين نظرسنجي عمومي در ژانويه‌ي سال 2010 (دي‌ماه 88) اعلام مي‌شود. در اوايل ماه اکتبر، NPR از کاربران خود خواسته بود تا نام خوانندگان محبوب خود را براي تشکيل فهرست اوليه‌ي بهترين خوانندگان دنيا به اين سايت بفرستند که بيش از 3000 کامنت، 3500 ايميل، 1200 پست فيس‌بوک و صدها تگ توييتر در همين‌ارتباط‌ فرستاده‌شد و فهرست نهايي از ميان نظرات مردم شکل گرفت.



اما آنچه بر جذابيت اين نظرسنجي نزد ما ايرانيان مي‌افزايد ، حضور محمدرضا شجريان، استاد آواز ايران در ميان نامزدهاي اين نظرسنجي‌ست. تا زمان نگارش اين مطلب، نام 126 خواننده در صفحه‌ي رأي‌گيري سايت NPR ديده مي‌شد که علاوه بر محمدرضا شجريان، نام‌هاي آشنايي چون باب ديلن، لئونارد کوهن، الويس پرسلي، فرانک سيناترا، ادي پياف، عاليم قاسم‌اف، نصرت فاتح‌علي‌خان و بسياري ديگر نيز به چشم مي‌خورد. نکته‌ي جالب آنکه براي معرفي محمدرضا شجريان در صفحه‌ي اصلي نظرسنجي به عبارت Mohammad Reza اکتفا شده ؛ اما پس از کليک بر روي عکس استاد، نام کامل نمايش داده مي‌شود. همچنين قطعه‌اي کوتاه از آواز استاد به‌عنوان نمونه قرار داده شده است. کاربران به هنگام شرکت در اين نظرسنجي مي‌توانند ليست 126 نفره را بر اساس حروف الفبا، يا سال تولد و يا به‌صورت تصادفي مرتب کرده و سپس پنج خواننده‌ي محبوب خود را با کليک بر روي عبارت My Top 5 انتخاب کنند.
اگر شما هم يکي از علاقه‌مندان صداي بي‌همتاي استاد محمدرضا شجريان هستيد، به اين صفحه برويد و در نظرسنجي شرکت نماييد. همچنين اين موضوع را با دوستان‌تان در ميان بگذاريد و از آنها بخواهيد که در اين نظرسنجي شرکت کنند. چنانچه از اينترنت Dial up استفاده مي‌کنيد، به هنگام بارگذاري صفحه‌ي نظرسنجي صبور باشيد. در ضمن بين خودمان بماند ؛ امکان شرکت چندباره در نظرسنجي هم وجود دارد که اين مي- ‌تواند ضعف جدي اين سيستم نظرسنجي باشد.
برگرفته از سایت نگاهک


خاستگاه: رایان پیامی از رامین امین ابراهیمی


۱۲. حقّ ِ ایران را ز دست ِ « روس» می‌باید گرفت! : بایستگی‌ی مبارزه برای پاسداری از حقّ ایران در دریای ِ مازندران


! با بستن قراردادهاي دو جانبه به زياده‌خواهي‌هاي همسايگان در درياي مازندران رسميّت ندهيم


برای امضای دادخواست‌نامه، روی پیوندنشانی‌ی ِ زیر، کوبه‌بزنید ↓
http://www.maaz.ir/emza/


در هنگامه‌اي كه بيگانگان چشم طمع به آب و خاك ايران دوخته‌اند، علي‌رغم حضور در رقابت‌هاي انتخاباتي از آن‌جا كه پاسداري از منافع ملي را فصل مشترك فعاليت‌هاي خود مي‌دانيم، اعلام مي‌كنيم:
1) رژيم حقوقي درياي مازندران، بر پايه‌ي دو قرارداد «دوستي» (1300 خورشيدي / 1921 ميلادي) و «بازرگاني و درياپيمايي» (1319 خورشيدي / 1940 ميلادي)، ميان دولت‌هاي ايران و اتحاد جماهير شوروي سابق استوار است. بر پايه‌ي فصل يازدهم قرارداد «دوستي» هر دو دولت از حق برابر كشتي‌راني آزاد در درياي مازندران برخوردار هستند و در قرارداد «بازرگاني و درياپيمايي» به حق بهره‌گيري يكسان و انحصاري دو دولت از اين دريا، چه از نظر كشتي‌راني (ماده‌ي 13) و چه از نظر استفاده از منابع طبيعي (بند 4 ماده‌ي 12)، به گونه‌اي روشن و غير قابل تغيير اشاره شده و از آن‌جا كه تحديد حدودي در درياي مزبور ميان ايران و شوروي به عمل نيامد، مالكيت و حاكميت دو دولت بر اين دريا به گونه‌ي مشاع و برابر است.
2) در سال 1370 (1991 ميلادي) با فروپاشي اتحاد شوروي از آن 15 واحد سياسي سر برآوردند كه رهبران همه‌ي آنها - از جمله چهار جمهوري‌ پديدآمده در كنار درياي مازندران (فدراسيون روسيه و جمهوري‌هاي قزاقستان، تركمنستان و آذربايجان/ «اران») - بر پايه‌ي اصل پذيرفته‌شده‌ي «جانشيني‌ دولت‌ها» در حقوق بين‌الملل، طي دو نشست در آلماآتي (پايتخت وقت قزاقستان - 1370) و مينسك (پايتخت بلاروس - 1373)، اعلام كردند كه به عنوان ميراث‌بران اتحاد شوروي، همه‌ي قراردادها و تعهدهاي اتحاد مزبور - از جمله قراردادهاي 1921 و 1940 - را به رسميت شناخته و محترم مي‌دارند. از اين‌رو اين همسايگان آبي ما، تنها مالكيت و حاكميت 50 درصد از درياي مازندران را به گونه‌ي مشاع در اختيار دارند و مي‌بايست نخست بر سر تقسيم آن در ميان خود به توافق برسند و سپس با ايران بر سر تعيين رژيم حقوقي نوين درياي مازندران به گفت‌وگو بنشينند.
با توجه به اين كه عنوان كردن سهم 20 درصدي براي ايران هيچ مبناي حقوقي ندارد و از سويي اين نگراني وجود دارد كه تا پيش از نشست باكو دولت جمهوري اسلامي ايران اقدام به بستن قراردادهاي دوجانبه‌ي تحديد حدود با جمهوری‌هاي آذربایجان (اران) و تركمنستان نمايد و به زياده‌خواهي‌هاي همسايگان وجاهت قانوني بدهد (كه سخنان وزير محترم امور خارجه در نشست اخير مطبوعاتي خود، تأكيدي بر اين امر بود)، پيشنهاد مي‌شود تا دولت به جاي اصرار بر تحديد حدود - كه هميشه مشكل‌ساز خواهد بود - بر روي بسته‌ي پيشنهادي تشكيل يك شركت پنج‌مليتي در قالب «سازمان همکاري‌هاي درياي مازندران» - با حفظ حقوق پنجاه درصدي ايران - براي بهره‌برداري از درياي مازندران و حل ديگر مباحث آن دريا هم‌چون معضلات محيط‌زيستي، كار كند. تا آن هنگام بايد اعتراض دولت ايران به تقسيم‌بندي شمال درياي مازندران و بستن قراردادهاي چندجانبه محفوظ باشد (هر چند شوربختانه در اجلاس اخير اين روند شايسته پي گرفته نشد و ما از حق ميزباني خود براي تأكيد بر قراردادهاي 1921 و 1940 بهره نبرديم)، چرا كه رژيم حقوقي اين دريا مشخص است و تعيين رژيم حقوقي نوين آن هم بدون حضور ايران رسميت نخواهد داشت و در صورت لزوم در دادگاه‌هاي جهاني نيز قابل پي‌گيري است، اما اگر دولت ايران بر پاي قراردادي صحه گذارد مطمئناً بعدها حق ايران - جز در دادگاه تاريخ - قابل اعاده نخواهد بود، هر چند در آن صورت نيز براي «تغيير در خطوط مرزي» بايد نخست بر پايه‌ي اصل 78 قانون اساسي راي تأييدگر چهار پنجم مجموع نمايندگان مجلس شوراي اسلامي را به دست بياورد، سپس بر پايه‌ي اصل 9 قانون اساسي - كه «آزادي و استقلال و وحدت و تماميت ارضي كشور» را از يكديگر تفكيك‌ناپذير و حفظ آن‎ها را علاوه بر وظيفه‌ي دولت‎، وظيفه‌ي آحاد ملت هم دانسته است - به آراي عمومي مراجعه كند.
بيانيه‌ي شماري از احزاب ايران
پنج‌شنبه 11 بهمن 1386، در حاشيه‌ي نشست فصلي‌ی ِ خانه‌ي احزاب


خاستگاه: رایان پیامی از میلاد دهقان


افزوده‌ی ِ ویراستار:


در باره ی دریای مازندران، در این جا بخوانید. ↓
http://www.caspianenvironment.org/Caspian.htm
و ۲۴۰ نقشه، نمودار و تصوبر از آن را در این جا بنگرید و گزارش‌های آماری، خبری و تحلیلی‌ی ِ وابسته بدان را بخوانید. ↓
http://images.google.com/images?hl=en&rls=com.microsoft:en-us:IE-SearchBox&um=1&q=Caspian+Sea&sa=N&start=960&ndsp=20


۱۳. یادی از پدر ِ آموزش و پرورش ِ نوین ایران و رنج و شکنجی که برای ِ این کوشش ِ نوآورانه‌ی ِ تاریخی برتافت



نیما یوشیج:



از: کتاب ِ یادمان ِ نیمایوشیج، فراهم‌آورده‌ی ِ سیروس طاهباز، مؤسّسۀ فرهنگی گسترش هنر، تهران- آذرماه ۱۳۶۸، ص۱۹


در باره‌ی ِ زنده‌یاد میرزا حسن رشدیّه، در این جا بخوانید.* ↓



_______________
* روی ِ تصویر ِ نوشته، راست‌کوبه بزنید و در فهرستی که گشوده می شود، هر چند بار که لازم بدانید، بر گزینه‌ی ِ
Zoom In
چپ‌کوبه بزنید تا نوشته، به دل‌خواه شما، درشت و خواندنی شود.


خاستگاه : رایان پیام‌هایی هم‌زمان از دکتر سیروس رزّاقی‌پور و سرژ آراکلی


۱۴. گزارشی از پیشینه‌ی ِ شهر ِ «مسجد سلیمان» و حال و روز ِ مردم ِ آن: یک‌صد سال پس از اکتشاف نفت!


در این جا بخوانید و ببینید و بشنوید ↓
مسجد سلیمان شهری است تاریخی که در میان کوه‌های زاگرس در استان خوزستان واقع شده است. این شهر از شمال غرب به شهرستان شوشتر، از شمال تقریبأ به بخش لالی، از جنوب شرق به شهرستان ایذه، و از جنوب غرب به شهر اهواز ارتباط دارد. ساکنان این شهر را طوایف مختلفی از قوم بختیاری تشکیل می‌دهند ولی با کشف نفت در منطقه افراد دیگری از سایر مناطق بختیاری بمنظور کسب و کار به این شهر آمده و رفته رفته بصورت دایم در این شهر ساکن شدند.
در تاریخ ۲۸ ماه مه سال ۱۹۰۱ میلادی، در زمان سلطنت مظفرالدین شاه قاجار، ویلیام ناکس دارسی، تاجر بزرگ طلا در انگلستان امتیاز کشف نفت ایران را از آن خود کرد و برای این منظور جورج برنارد رینولدز را که تجربیاتی در زمینه حفاری نفت در مناطق نفت خیز سوماترا داشت، برای اکتشاف و استخراج نفت به استخدام خود درآورد. رینولدز در پایان سال ۱۹۰۲ میلادی عملیات حفاری اولین چاه در چاه سرخ واقع در قصر شیرین و همچنین شاردین رامهرمز را آغاز کرد و همزمان مقدمات حفاری در منطقه نفتون مسجد سلیمان را مهیا ساخت.
پس از دو سال حفاری در شاردین گروه رینولدز به این نتیجه رسیدند که در این نقطه نمی‌توانند به نفت برسند. اما علائم موجود و وجود آتشگاه و نیز حوضچه‌ای که خود به خود قیر از آن می جوشید و یادداشت های مورخین و باستان شناسان که تصریح کرده بودند در ناحیه نفتون نفت فراوان به دست می‌آید، سرمهندس رینولدز را که از مدتی پیش در آنجا به کار حفاری مشغول بود، امیدوار کرد و به همین علت وسائل و تجهیزات را به منطقه نفتون در مسجد سلیمان منتقل کردند و در پایان ماه ژانویه سال ۱۹۰۸ میلادی حفاری چاه شماره یک این شهر آغاز شد.
سرمایه شرکت که در انگلیس تشکیل شده بود تا در ایران به نفت دست یابد، به علت طولانی شدن دوره حفاری به پایان خود می‌رسید و ویلیام ناکس دارسی که از پیدا شدن نفت در این سرزمین قطع امید کرده بود طی تلگرافی از رینولدز خواست تا حفاری را تعطیل کند. گفته می‌شود تلگراف به دست رینولدز رسیده بود اما چندان به مسجد سلیمان اعتماد داشت که ترجیح داد بدان اعتنایی نکرده به کار خود ادامه دهد. سرانجام در حالیکه اعضای گروه در اوج نا امیدی به سر می‌بردند، در ساعت چهار صبح روز پنجم خرداد ماه ۱۲۸۷ خورشیدی برابر با ۲۶ ماه مه ۱۹۰۸ میلادی، مته حفاری از ضخامت زمینی به قطر ۳۰۰ متر عبور کرد و آخرین ضربت خود را به صخره عظیمی که روی منبع نفت قرار داشت فرود آورد، در نتیجه در عمق ۱۱۸۰ پا (۳۶۰ متری) نفت با فشار زیادی تا ۵۰ پا (۱۵ متر) بالاتر از نوک دکل حفاری فوران کرد و کارگران را در خود غرقه ساخت. بدین ترتیب فصل جدیدی در تاریخ کشور رخ داد و ایران به جمع کشورهای نفت خیز جهان پیوست.
این اتفاق، که نخستین اکتشاف نفت در خاورمیانه به شمار می‌رفت، حیات اقتصادی و اجتماعی مسجد سلیمان و ایران را دگرگون کرد، چنانکه از این چاه روزانه ۳۶۰۰۰ لیتر (معادل ۸۰۰۰ گالن) نفت استخراج می‌شد و بعدها در این شهر حداقل ۳۰۰ چاه نفت حفر شد. این شهرک باستانی به یک شهر مدرن و پر رونق بدل شد. جمعیت آن افزایش یافته، خانه‌ها و محله‌های جدید برای کارکنان شرکت نفت از مدیران ارشد گرفته تا کارگران ساخته شد. شرکت نفت ابتدا اقدام به ایجاد یک دستگاه آب شیرین کن نموده و سپس برای انتقال آب رود کارون به شهر، لوله کشی منازل را به انجام رساند. همچنین خط آهنی توسط این شرکت تاسیس شد که تا دارخزینه، روستایی در نزدیکی شوشتر، امتداد می‌یافت. بدین ترتیب مسجد سلیمان از یک قصبه به شهری بزرگ بدل شد و مردم از اطراف و اکناف برای کار به این شهر مهاجرت کردند. شبکه آب و برق تکمیل گردید و سیستم فاضلاب شهر به وجود آمد، حمل و نقل زباله مرتب شد و سیستم اتوبوس رانی به کار افتاد. همچنین ورزشگاه بزرگی ساخته شد و مسجد سلیمان چهره یک شهر تازه و متفاوت از سایر شهرها را به خود گرفت.
در تاریخ ۵ خرداد ۱۳۸۷ شمسی برابر با ۲۶ ماه مه ۲۰۰۸ میلادی، چاه شماره یک صد ساله شد. لذا به همین مناسبت در این روز جشن صدمین سالگرد اکتشاف نفت در خاورمیانه و انقلاب صنعتی ایران در این شهر و در چندین نقطه جهان برگزار شد. جشن یکصد سالگی نفت در ایران توسط وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران در محل باشگاه مرکزی این شهر که با افتتاح پالایشگاه نفت مسجدسلیمان همراه بود برگزار گردید. برخی ساختمان‌های مسجدسلیمان که در دوره فعالیت شرکت نفت ایران و انگلیس ساخته شده‌اند سبک معماری انگلیسی داشته که اغلب در اثر گسترش و نوسازی در شهر تخریب شده اند. بخش‌هایی از آن هنوز به نام‌های انگلیسی آن دوره مانند منطقه کمپ کرسنت و اسکاچ کرسنت معروف است.
اوج شکوفایی تاریخ معاصر مسجد سلیمان به غیر از نفت مربوط به دوران مشروطیت می‌باشد، در عصر مشروطه مردم مسجد سلیمان نیز مانند سایر روشنفکران و دلیران بختیاری فتوای روحانیت را لبیک گفتند و علیه استبداد صغیر قاجار به فرماندهی سردار اسعد بختیاری (فاتح ملی) قیام کردند و ظفرمندانه اصفهان و تهران را فتح نمودند، البته نقش مردم مسجد سلیمان در ملی شدن صنعت نفت و مقابله با استعمار انگلیس درنفوذ به مناطق بختیاری، مبارزه با طاغوت و شرکت درهشت سال دفاع مقدس استوار همچون شیرهای سنگی مثال زدنی است. اما در حال حاضر از چاه‌های نفت این شهرستان روزانه نزدیک به 40.000 بشکه نفت استخراج می‌شود و با اینکه سد شهید عباسپور و سد مسجد سلیمان، (از جمله بزرگ‌ترین سدهای ایران) در جوار این شهر قرار دارند، مردم از نظر آب هنوز در مضیقه بوده و بصورت ساعتی (سه تا چهار ساعت در روز) از آب استفاده می‌کنند. مردم بعضی مناطق مسجد سلیمان به جهت وجود میدان‌های گازی، گاه دچار مسمومیت‌های ناشی از استنشاق بوی گاز می‌شوند و در مواردی ساکنین شهر طی یک برنامه ضربتی مجبور به نقل و انتقال شده‌اند. نشت گاز و نفت در مناطقی از شهر گاهی حادثه ساز شده و باعث بروز انفجار در منازل مسکونی می‌شود. تصاویری که در زیر مشاهده می نمایید، گواهی بر بسیاری ناگفته هاست ... لطفا تا باز شدن كامل عكسها شكیبا باشیددر صورتی که هر یک از عکس ها باز نشد بر روی آن راست کوبه بزنید و سپس بر گزینه ی
Show Picture
چپ کوبه بزنید.



اعضای خانواده یک خانه مخروبه در مسجد سلیمان در حال ترک خانه شان ↓

<http://www.persian-star.org/>
نشت نفت در کف یکی از خانه های مسجد سلیمان ↓
<http://www.persian-star.org/>
شعله زرد رنگ ناشی از سوخت گاز تصفیه نشده و غیر استاندارد ↓
<http://www.persian-star.org/>
پیرمردی در حال گرفتن سوراخ های لوله و جلوگیری از نشت گاز

<http://www.persian-star.org/>
نشت گاز از لوله های غیر استاندارد گاز در سرتاسر شهر
<http://www.persian-star.org/>
کودکان در حال بازی کردن میان انبوه لوله های غیر استاندارد در شهر


<http://www.persian-star.org/>
کودکان در حال بازی کردن میان انبوه لوله های غیر استاندارد در شهر


<http://www.persian-star.org/>
یکی از خانه های مسجد سلیمان که در اثر نشت گاز و لوله کشی غیر استاندارد منفجر شده و مادر و کودکی نیز
در آن جان باختند
<http://www.persian-star.org/>
کودکی در حال دویدن در قبرستان مسجد سلیمان
<http://www.persian-star.org/>
زنی در حال عزاداری در کنار قبر یکی از اقوام جوان خویش که در اثر حادثه ای فوت کرده است.تصادف و مرگ و میر بسیاری در بین جوانان مسجد سلیمانی وجود دارد
<http://www.persian-star.org/>
مردم در حال بازدید از قبرستان خارجی هایی که در زمان اکتشاف نفت به مسجد سلیمان آمده بودند و کار میکردند<http://www.persian-star.org/>
قبرستان خارجی هایی که در زمان اکتشاف نفت به مسجد سلیمان آمده بودند و مشغول به کار بودند<http://www.persian-star.org/>
کودکی در حال بازی کردن در کنار یکی از چاه های قدیمی و مسدود نفت در مسجد سلیمان<http://www.persian-star.org/>
کودکان در حال بازی کردن در کنار یکی از چاه های قدیمی و مسدود نفت در مسجد سلیمان<http://www.persian-star.org/>
یکی از جوانان مسجد سلیمان در منزلش
<http://www.persian-star.org/>
کودکان در حال بازی کردن در کوچ
<http://www.persian-star.org/>
نوجوانی در حال زیاد کردن شعله آبگرمکن در کنار در ِ منزلشان
<http://www.persian-star.org/>
زن مسجد سلیمانی که در اثر وجود گاز های ترش در هوا دچار بیماری شدید قلبی و ریوی شده است<http://www.persian-star.org/>
زنی در حال پخت و پز با گاز ترش و لوله کشی و شیلنگ بلند و غیر استاندارد در حیاط منزلشان<http://www.persian-star.org/>
بسیاری از جوانان مسجد سلیمان به علت نداشتن کار و تفریحات و اماکن فرهنگی، وقت خود را در خیابان ها به بطالت می گذرانند
<http://www.persian-star.org/>
فروختن آب به شهر وندان یکی از مشاغل کاذبی است که بعضی از کودکان به آن مشغولنند<http://www.persian-star.org/>
جوانی در حال حمل موتور خود از کوچه های مملو از لوله های غیر استاندارد گاز<http://www.persian-star.org/>
یکی از دست فروشان در مسجد سلیمان
<http://www.persian-star.org/>
خرید و فروش بز و گوسفند در مسجد سلیمان به خصوص در میادین بسیار به چشم می خورد
<http://www.persian-star.org/>
بسیاری از مردم همچنان گاز منزلشان را از طریق کپسول های گاز تامین می کنند
<http://www.persian-star.org/>

منبع تصویرها: برنانیوز- عکاس : منصوره معتمدی


خاستگاه: رایان‌پیامی‌ از میترا برهانی شیدانی


۱۵. زمانه و جُنگ ِ زمان: آغازی دیگر: پی‌گیری‌ی ِ آغازهای پیشین در گستره‌ی ِ فرهنگ و ادب



در این جا ↓
http://www.radiofarda.com/content/f35_Jonge_Zaman/1886194.html


خاستگاه: تارنمای رادیو فردا


۱۶.جای‌گاه ِ خانلری، طبری و دشتی در گستره‌ی ِ نقد ادبی : بررسی‌ و نقد و ارزیابی‌ی ِ سه کتاب ِ ارزنده و رهنمون از «ایرج پارسی نژاد»




پژوهنده‌ی ِ آگاه و چیره‌دست ِ تاریخچه‌ی ِ نقد ِ ادبی‌ی ِ معاصر ِ ایران


نوشته‌ی ِ سیروس علی نژاد در این زمینه را، در این جا بخوانید. ↓
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2009/07/090730_ag_sa_parsinejad.shtml

در همین زمینه، گرارش ِ همشهری آنلاین از نشست ِ ویژه‌ی ِ بررسی‌ی ِ این کتاب‌ها در «شهر ِ کتاب» ِ تهران را هم، در این جا بخوانید. ↓
http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=95934


۱۷.سه گفتار ِ شاهنامه‌شناختی از پژوهنده‌ای آگاه‌ و ویژه‌کار در اسطوره و حماسه‌ی ِ ایران



گفتارهای تازه‌ی ِ دکتر ابوالفضل خطیبی، عضو ِ فرهنگستان ایران را در این جا بخوانید. ↓

شاهنامه و فرهنگ‌نویسی‌ی ِ فارسی ( با روی‌کرد به مجله‌ی فرهنگ‌نویسی، ویژه‌نامه‌ی ِ فرهننگستان ِ زبان و
ادب ِ فارسی
http://a-khatibi.blogspot.com/2009/11/blog-post_17.html
*
نیرنگ و خرسند: بار دیگر دربارهٔ شاهنامه‌ی ِ [نشرداده‌ی ِ] فریدون جنیدی
http://a-khatibi.blogspot.com/2009/11/blog-post_4774.html
*
نارسیده‌ترنج: بررسی‌ی ِ کتاب تازه‌ای از دکتر سجّاد آیدنلو



http://a-khatibi.blogspot.com/2009/11/blog-post_22.html


۱۹. بررسی‌ی ِ انتقادی‌ی ِ سخنان ِ "دکتر همایون کاتوزیان" در تلویزیون ِ فارسی‌ی ِ بی. بی. سی. در انکار ِ پیوند ِ فرمان ِ نامدار ِ «کورش ِ بزرگ با "حقوق ِ بشر"!‌


"انکار عشق را چنان به سرسختی پا سفت کرده ای/

که دشنه ای مگر به آستین نهان اندر کرده باشی/

که عاشق را اعتراف چنان به فریاد آمد/

که وجودش همه بانگی شد."

(شاملو)


نقد ِ دکتر ابوالفضل خطیبی را در این جا بخوانید. ↓
http://a-khatibi.blogspot.com/2009/11/blog-post_23.html


خاستگاه ِ درآمدهای ِ ۱۷ و ۱۸ : رایان پیام‌هایی از ابوالفضل خطیبی


۲۰. «شاملو» و لکّه‌ی ِ سیاه ِ شاهنامه‌نشناسی و فردوسی ستیزی در کارنامه‌اش: دریغی ماندگار!

گفتار ِ ناسزاوار و حرمت‌شکن ِ زنده‌یاد احمد شاملو، شاعر بزرگ ِ روزگارمان در باره‌ی ِ شاهنامه و فردوسی در دانشگاه برکلی، حیرت و تأسّف و واکنش ِ انتقادی‌ی ِ بسیاری از اهل فرهنگ و ادب را برانگیخت و البتّه کسانی هم که با پایگاه والای ِ شاعر در شعر معاصر، سر ِ عناد و ستیز داشتند، فرصت را برای خالی کردن ِ دقّ ِ دل و لجن پراکنی به او غنیمت شمردند و شاهنامه را "پیراهن ِعثمان" کردند تا شاملو را بکوبند که کارشان، بیشتر نمایش ِ تنگ‌نظری بود تا نقدی فرهیحته و ساختاری.
نگارنده‌ی این سطرها نیز، نخست نوشتاری انتقادی در این زمینه، با عنوان ِ نامه‌ی ِ سرگشاده به احمد شاملو در ماهنامه‌ی ِ کلک (شماره‌ی ِ ۳۱، تهران - مهرماه ۱۳۷۱) نشرداد که سپس، نگارش ِ گسترده‌تری از آن را با عنوان ِ نقد یا نفی ی شاهنامه؟ تحلیلی انتقادی از یک برداشت، در دفتری از گفتارهای خود، گنجاند (← جلیل دوستخواه: حماسه‌ی ایران، یادمانی از فراسوی ِ هزاره‌ها- نشر آگه، تهران- ۱۳۸۰، ص ص ۲۵۳- ۲۸۱.


آقای دکتر ابوالفضل خطیبی در پیشانه‌نوشت ِ بررسی و نقد ِ سخن آقای دکتر همایون کاتوزیان در باره ی ِ منشور ِ کورش ِ بزرگ (درآمد ِ ۱۹ در همین شماره‌ی ِ هفته‌نامه‌ی ِ ایران‌شناخت)، این سطرها از شعری از شاملو را آورده‌است:
"انکار عشق را چنان به سرسختی پا سفت کرده ای/

دشنه ای مگر به آستین نهان اندر کرده باشی/

که عاشق را اعتراف چنان به فریاد آمد/

که وجودش همه بانگی شد."


(شاملو)


و در پایان ِ این نقد ِ او، می خوانیم:
«...آیا شما در کشورهای دیگر پژوهشگرانی را می شناسید که در انکار میراث گرا‌ن‌قدر مادی و معنوی خود، این‌چنین پا سفت کرده باشند؟ کشورهای دیگر حتی فرمانروای خونخواری چون تیمور لنگ را نماد فرهنگ و هویت ملی خود می دانند و باکی هم ندارند که بزرگان فرهنگ ساز همسایه را مالِ خود کنند. ولی پژوهشگران ایرانی را ببینید که بی رحمانه تیشه به ریشۀ هویت ملی خویش می زنند. در آن سوی مرز، کارهای کورش بزرگ را چنین و به ناحق بی اهمیت جلوه می دهند و در مملکت خودمان هر روز سخن از تخریب میراث مادی و معنوی چندین هزار ساله می رود. همین امروز از رادیوی اتومبیلم شنیدم که برای گسترش محدودۀ حرم امام رضا(ع) چهار منزل عهد قاجار را که به ثبت ملی هم رسیده بود، تخریب کردند. آقای فریدون جنیدی شاهنامه ای عرضه کرده با یک سوم بیتها و می گوید بقیه را باید ریخت دور، افزودۀ پچین کنندگان است! آن یکی کتییبۀ داریوش را بدین سبب جعلی می داند که در نخستین سطر آن نوشته شده است:«ایمام/امام»! جلّ الخالق! آن یکی می گوید واژۀ «پارس» از پارس سگ گرفته شده است! یکی دیگر در پژوهش خود به این نتیجه رسیده است که شاهنامه را دو شاعر سرودند: یکی شاعر خوبِه که به دست عوامل حکومت کشته شده بود و دیگری شاعر بَدِه که مدّاح شاهان بوده و همومدایح محمود غزنوی را اضافه کرده است!». روزگار غریبی است!»



-یکی از خوانندگان ِ تارنمای ایشان – که نقد ِ یادکرده، نخست در آن نشریافته – (با امضای ناشناس) در خُرده‌ گیری بر کار ِ ناقد، نوشته است:
" با سپاس از شما جناب خطیبی، البته به آن لیستی که در انتها به درستی اشاره کردید باید یک نام دیگر را هم اضافه کنید و آن همانا احمد شاملو است. همان شاعر مورد علاقه ی شما که هر آن چه ناسزا بوده به فردوسی و کوروش و تاریخ و فرهنگ ایران گفته است.با سپاس."


و آقای خطیبی، در پاسخ بدو نوشته‌اند:
" دوست گرامی، بنده هم از شما سپاسگزارم که مطلب را خواندید و پیام گذاشتید. به نظر من شاملو بزرگترین شاعر ایران پس از حافظ است. امّا چنان که در جستار «بازهم ضحّاک ِ ماردوش» نوشتم، با نظر او دربارهٔ فردوسی مخالفم. بنده آن سخنرانی جنجالی شاملودربرکلی -- و احیاناً چند گفتار پراکندهٔ دیگر او -- را یک اشتباه در زندگی شاعر می دانم.
دوست عزیز! یک اشتباه. هر کسی در زنگی اشتباهاتی دارد. ولی انصاف نیست که شاملو را به خاطر این اشتباه، در آن فهرست جای دهیم و خدمات عظیم او را به فرهنگ مملکت نادیده بگیریم. دوستدار خطیبی."



۲۱. ترانه سُرای ِ صدای دریا: غزلی ناب از شاعری شیواسخن




رضا مقصدی


درون ِ سینه ی ما عشق را تماشا کن
بیا دوباره تو با آینه مُدارا کن
***
سلام ِ ساحل ِ ما را به موج ها برسان
مرا ترانه سُرای ِ صدای دریا کن
***
اگر که زمزمه ی این زمانه ، زیبا نیست
زمانه را به تپش های تازه ، زیبا کن
***
که ِ گفته است که گم گشته است عاطفه ام؟
مرا میان ِ غزل های ناب ، پیدا کن
***
ببین طنین ِ صدای صمیمی ِ ما را
دری برای صداهای تازه تر ، وا کن
***
اگر به شاخه ی ما برف های بهمن ریخت
شکوفه های فروبسته را شکوفا کن
***
من از سُلاله ی دلبستگان ِ بارانم
به جان ِتشنه ی من ، جشن ِ آب برپا کن
***
شمال ، از نفس ِ واژگان ِ من ، سبز ست
تو رمز وُ راز ِ مراَ پیش برگ ، اِفشا کن
***
شبانه ، منتظر ِ آفتاب ِ صُبح‌دمم
برای من ، سفر ِ نور را مُهیّا کن
***
سر ِ سپیده ی فردای ِ ما سلامت باد
سپیده را به غزل ، میهمان ِ فردا کن
***
تمام ِ عاطفه ام عطر ِ عاشقانه گرفت
دل ِ متین ِ مرا میزبان ِ رؤیا کن
***
مگو به داس سخن‌گفته‌اند با گل ِ یاس*
قیام ِ قامت ِ این باغ را تماشا کن



خاستگاه : رایان پیامی از رضامقصدی- آلمان

___________________
*ویراستار: این سطر، اشاره‌ای‌ست به سطری از یکی از شعرهای شاملو.



٢٢. درنگی بر مفهوم ِ «بیگانگی»: چیستانی در جامعه‌ی ِ ما و دیگر جامعه‌ها


پژوهش ِ دو بخشی‌ی ِ مهدی بختی را در این دو جا، بخوانید. ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-616.aspx
http://rouznamak.blogfa.com/post-617.aspx


خاستگاه: رایان پیامی از مسعود لقمان



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?