Thursday, October 22, 2009

 

هفته‌نامه‌ی ِ ایران‌شناخت (نوشتاری- دیداری- شنیداری)، سال پنجم- شماره‌ی ِ ۱۹، فراگیر ِ ۲۴ درآمد


يادداشت ويراستار


جمعه یکم آبان ماه ۱۳۸۸
(بیست و سوم اکتبر ۲۰۰۹)


گفتاوَرد از داده‌هاي اين تارنما بي هيچ‌گونه ديگرگون‌گرداني‌ي متن و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.




You can use any part of this site's content without any change in the text, as long as it is referenced to the site. No need for permission to use the site as a link.


Copyright-Iranshenakht © 2005- 2009


All Rights Reserved




۱. زندگی‌نامه‌ی ِ «صادق هدایت» بر خطّ ِ زمان: کاری ابتکاری از "رامن"




در این جا ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-593.aspx


۲. نگاهی به کتاب ِ پرواز با ترانه، اثر ِ «چنگیز پهلوان»


با «باخمن»، شاعر ِ شبِ دراز و تاریکِ تاریخ


Ingeborg Bachmann





"فرزند ترسِ بزرگِ جهانم،
که در میانه‌ی صلح و شادی چرخ می‌زند
مانند ضربه‌های ناقوس در گذارِ روز
و بسانِ داس در کشتزاری سرسبز"

اینگه بُرگ باخمن
در این جا ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-589.aspx


خاستگاه ِ درآمدهای ۱ و ۲: رايانْ پيام هایي از مسعود لقمان - ایران


۳. مروری بر تاریخچه ی نماد و نمادپردازی


پژوهش ِ بهار محتاریان را در این جا بخوانید ↓
http://anthropology.ir/node/3170


خاستگاه: رايانْ پيامي از فرشید ابراهیمی- ایران


۴. نبودنت را ...




مؤدّب میرعلایی: به یاد ِ احمد میرعلایی


خاستگاه: تارنمای ِ اخبار ِ روز ↓
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=24312


۵. «ترس»: هراس‌سرودی با آواز ِ خواننده‌ی ِ تازه‌نفس "فرید صلواتی"


«کدامین چشمه سمّی شد، که آب از آب می ترسد؟...»


خاستگاه: تارنمای ِ موسیقی‌ی ِ ما (به رهنمونی‌ی ِ رایان‌پیامی از ه. سامانی)↓
http://our-music.blogfa.com/post-149.aspx


۶. بایستگی‌ی ِ خودشناسی و خودسازی برای ِ ما ایرانیان: ره‌نمود ِ آگاهانه و آینده‌نگرانه‌ی ِ یک دولت‌مرد ِ فرهیخته‌ی ِ معاصر- سخنی همچنان روزآمد و بیانگر ِ حال ِ ما از نود سال ِ پیش از این


عَدَم ِ صِرف ، بدتر از وجود ِ ناقص


‫ « دول حالیّه ... خیلی سعی دارند که دنیا را در قالب قدیم خود نگاه بدارند؛ امّا موفق نخواهند شد... و چندی نمی گذرد که بکلی ورق ها برمی‌گردد. حال در این میانه، ما چه باید بکنیم. ‫افسوس که این فقره از همه مشکل ترست.
‫ به عقیده‌ی ِ بنده، ما هیچ کار نباید بکنیم، جز این که خودمان را درست‌بکنیم. عجالتاً ما در کار نیستیم. ما نیستیم. ما وجود نداریم... یعنی عدم هستیم که بد تر از وجود ناقص است ...
‫ ایرانی ها که نمی خواهند داخل آدم باشند، دیگران هم که کاسه گرم تر از آش نمی توانند بشوند...
‫ کار دنیا شوخی نیست، جدیّت می خواهد، عقل می خواهد، دل‌سوزی برای مملکت می خواهد. اگر این چیزها در ما نیست باید آن را فراهم کرد...»


‫از مکتوب ذکاء الملک فروغی به وقار السلطنه
هفدهم دسامبر ۱۹۱۹


نشریافته در فصل‌نامه‌ی ِ نقد و بررسی‌ی ِ کتاب، به سردبیری‌ی ِ هرمز همایون‌پور، تهران- شماره‌های ۲۷و ۲۸


خاستگاه: رایان‌پیامی از مهرداد رفیعی- بریزبن (استرالیا)


۷. داده‌هایی از تاریخ و ادب و فرهنگ ِ ایران


تارنمای ادبی- فرهنگی‌ی ِ شهربراز، با دو بخش تازه، روزآمد شده‌است.
در این جا ↓
تباهکاری و ویرانگری‌ی ِ گسترده‌ی مغولان و تأثیرگذاری‌ی ِ ژرف و دامنه‌دار ِ آن در آسیب‌رسانی به سامان ِ تمدّن و فرهنگ ِ ایرانیان


http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/10/blog-post_14.html
*
ناصر ِ خسرو، شاعر و سخنور و اندیشه‌ورزی فرهیخته و آزرده جگر از نیش ِ "کژدم ِ غُربت" و دُژکرداری‌ی ِ جزم‌باوران ِ فرهنگ ستیز: چند نمونه از سروده‌های او
http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/10/blog-post_17.html


خاستگاه: رایان‌پیامی از شهربراز


۸. حذف نام خلیج فارس از نقشه‌ی ِ ایران در کتاب‌های درسی (؟!)


در این جا بخوانید و آه از نهاد برآورید! ↓
http://www.iranpressnews.net/source/065989.htm


خاستگاه: رایان پیامی از فرشید ابراهیمی- ایران


۹. آواز ِ خراباتی (/ کوچه‌باغی/ جاهلی/ باباشمل/ بیات ری/ بیات تهران): شاخه‌ای از موزیک ِ توده در تهران قدیم


تاریخچه‌ی ِ این شاخه از موزیک ایرانی را در این جا بخوانید و نمونه‌های کوتاهی از بازخوانی ی ِ آن را با آوای مرتضی احمدی، ایرج، عبّاس قادری، حسین بهاری و مرشد ولی‌الله ترابی، بشنوید. ↓
http://our-music.blogfa.com/post-151.aspx


خاستگاه: رایان پیامی از فاطمه حبیبی‌زاد (گردآفرید)- تهران


۱۰. اگر به خانه‌ی ِ من آمدی ... : حکایت ِ دل ِ یک بانو، یک انسان



«خوشتر آن باشد که سرّ ِ دلبران
گفته‌ آید در حدیث ِ دیگران.»
مولوی




شعری از غادة السَّمان، شاعربانویی از سوریه


اگر به خانه‌ی من آمدی،
برایم مداد بیاور؛ مداد سیاه
می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم
تا به جُرم زیبایی در قفس نیفتم
یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!
یک مداد پاک کن بده برای محو ِ لب‌ها
نمی‌خواهم کسی به هوای سرخی شان، سیاهم کند!
یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم
شخم بزنم وجودم را ...
بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا!
یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد
و بی‌واسطه ی ِ روسری کمی بیندیشم!
نخ و سوزن هم بده، برای زبانم
می‌خواهم ... بدوزمش به سَق
... این گونه فریادم بی صداتر است!
قیچی یادت نرود،
می‌خواهم هر روز اندیشه‌هایم را سانسورکنم!
پودر رخت‌شویی هم لازم دارم
برای شُستشوی ِ مغزی!
مغزم را که شُستم، پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آن جایی که عرب نی انداخت.
می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود !
صداخفه ‌کن هم اگر گیرآوردی بگیر!
می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب ِ فاحشه می‌زنندم
بغضم را در گلو خفه کنم!
یک کپی از کارت ِ هویّتم را هم می‌خواهم
برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند،
به یاد بیاورم که کیستم!
ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی می‌فروشند
برایم بخر ...
تا در غذایم بریزم؛
ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم!
سر ِ آخِر، اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردن‌بند،
تا بیاویزم به گردنم ...
و رویش با حروف ِ درشت، بنویسم:
من یک انسانم !
من هنوز یک انسانم!
من هر روز یک انسانم!


خاستگاه: رایان‌پیامی از مهرداد رفیعی- بریزبن (استرالیا)


۱۱. اسطوره‌ی ِ سر ِ نخ: سر ِ نخ ِ «سر ِنخ» و سر ِ رشته‌ی ِ «سر ِ رشته» در کجاست؟


«خرامیدن ی لاجوردی سپهر
همان گِرد برگشتن ِ ماه و مهر
مپندار کز بهر ِ بازیگری است
سراپرده‌ای این‌چنین، سرسری است
در این پرده، یک رشته بیکار نیست
سر ِ رشته بر کس پدیدارنیست.»
نظامی گنجه‌ای




پژوهش ِ بهار مختاریان در این زمینه را در این جا، بخوانید. ↓
http://anthropology.ir/node/3465


خاستگاه: رایان‌پیامی‌ از فرشید ایراهیمی- تهران


۱۲. رنگین‌کمان ِ شعر ِ فارسی از کران تا کران ِ جهان: رهنمودی به کوشش و کُنِش ِ نهادی فرهنگی برای ِ شناساندن ِ شعر ِ امروز ِ ایرانیان به جُزفارسی‌زبانان



Board of Directors:
Bruce Bahmani – BCubed Marketing – Bita Daryabari – Unique Zan Foundation – Fariba Rezvani – Linkore,


Partner: Niloufar Talebi – Translation Project
Founder, Artistic Director:



Born in London to Iranian parents, Niloufar Talebi received a BA in Comparative Literature from UC Irvine, and an MFA in Writing and Literature from Bennington College. She studied theater with Jean Shelton and Cyril Clayton and has produced and performed nationally. Her translations have been anthologized and published in Two Lines, Poetry International, CIRCUMFERENCE, Agni on-line and Harvard Divinity Bulletin, and she is the guest editor of the Spring 2006 issue of Rattapallax. She has presented at the PEN World Voices Festival of International Literature in NYC, The New School, The National Arts Club, St. Mark’s Poetry Project, Asia Society, the New York Public Library, Theater Artaud, Berkeley Repertory Theater, Actor’s Theater and Intersection for the Arts. She created “Midnight Approaches“, a DVD of short films based on new Iranian poetry, as well as “Four Springs” and “ICARUS/RISE“, multimedia theatrical pieces also based on new Iranian poetry. She is the recipient of translation prizes from the International Center for Writing and Translation (2004), the American Literary Translators Association (2005), the PEN/New York State Council on the Arts (2006) and the Willis Barnstone Translation Prize (2006). She is a member of ALTA, MESA and PEN American Center. She edited and translated BELONGING: New Poetry By Iranians Around the World (North Atlantic Books, July 2008). Visit her at niloufartalebi.com
Development Director
Holly Million has been a professional fundraiser, serving nonprofit organizations and independent filmmakers in the San Francisco Bay Area for fifteen years. Experienced in meeting $1 million+ fundraising goals, Holly has worked for such organizations as Interplast, SFJAZZ, KTEH Public Television, Goodwill, Amnesty International, Acterra, and GirlSource. In 1997, Holly secured funding for the Academy Award-winning film, A Story of Healing, and today she continues to raise money for independent film and television programs. In addition, Holly is the author of Fear-Free Fundraising: How to Ask People for Money, a book that shows how to ask individual donors for contributions. A busy consultant, Holly travels around the country leading fundraising workshops. She has a BA from Harvard and an MA from Stanford.
Project Assistant
Alexandra MacArthur
Public Relations
The Quakers have a saying: Let your life speak. When this shard of wisdom is applied to PR, it becomes, Let the story speak. Liam Passmore and his company, Shave and a Haircut, specialize in public relations for arts organizations, authors, artists and others who have a story worth telling. His press placements include Dwell Magazine, the San Francisco Chronicle, San Francisco magazine, 7×7 Magazine, The Onion, USA Today, ARTnews, KCBS, KFOG, KQED, KGO, as well as ABC’s View from the Bay and Spark. Clients include the International Museum of Women, Litquake, ODC, author K.M. Soehnlein, Remix Magazine, the TEC Awards … and of course The Translation Project. He plays lots of tennis.
Advisory Committee includes:
Caron Atlas – Art and Social Change consultantRoshanak Bigonah – Poet, EditorMark Eisner – Wirter, Filmmaker, Editor, The Essential NerudaDW Gibson – Ledig House International Writer’s Residency, DirectorRichard Jeffrey Newman – Poet, Translator, EducatorJoshua Robison – San Francisco Symphony, MTT Inc. General ManagerAhsha Safai – SF Mayor’s Office of Community Dev., Deputy DirectorSharlyn Sawyer – Afsaneh Art and Culture SocietyOlivia Sears – Center for Art in Translation, Founder and Board PresidentKen Wilson – Christensen Fund, Executive DirectorLaurel Winzler – SF Business owner
Editorial Committee
Dr. Nahid Mozaffari – Editor: PEN Anthology of Contemporary Iranian LiteratureRamin Sarraf – Linguist, Professor of Persian language and cultureand growing…


EVENTS
1. Translation As an Act of Love
(Beginning level translation workshop)
Saturday October 31, 10 AM – 4 PM
“If you have ever read multiple translations of works by Neruda, Rumi, Rilke, Dostoyevsky, Baudelaire … and wondered how their differences come about, and who makes those decisions, or ever wanted to be involved on a deeper level with the work of a writer not writing in English, then you might be a translator in the making. Translators are cultural and literary champions who bring readers new voices and perspectives.
In this workshop, through fun exercises, award-winning translator Niloufar Talebi shows what it takes to become a professional translator by going through the process by which a non-English text is ‘brought over’ into English, giving participants the fundamentals of rendering translations. No prior translation experience or knowledge of another language is necessary! Just a love of literature.
Talebi’s books include Belonging: New Poetry by Iranians Around the World. Drawing from Persian mythology and poetry, Talebi is currently writing a libretto for the tenth anniversary of 9/11 under commission by Carnegie Hall.”


SIGN UP FOR WORKSHOP HERE
2. Reading from BELONGING + Iranian protest slogans in translation
Friday October 30, 7 PM – FREE and open to the public
BOTH events at BOOK PASSAGE, 51 Tamal Vista Blvd., Corte Madera, CA – 415/927-0960



خاستگاه : رایان پیامی از نیلوفر طالبی- نیویورک


۱۳. پرچم ایران با نماد ِ دادخواهی و حق‌جویی‌ی ِ ایرانیان، بر بام ِ اروپا



بر سر ِ "مَون بلان"، پرچم ِ ما می‌بینم
ای شگفتا! سخن ِ حقّ به کجا می‌بینم!



دو کوه‌نورد ِ ایرانی و فرانسوی، فرزین و فیلو،

Farzin & Philou))

با زمینه‌چینی‌ی ِ گسترده و در یک کُنِش ِ جسورانه و شکوهمند، پرچم ایران را با نوشتار ِ «رأی ِ من کجاست؟» در میانه‌ی ِ آن، بر چَکاد ِ "مون بلان" (سپیدکوه)، فرازمندترین بلندای اروپای باختری(۴۸۱۰ متر از رویه‌ی ِ دریا )، واقع در زنجیره کوه‌های آلپ (بخش ِ فرانسه)، برافراشتند.



دو چشم انداز از مون بلان




در این پبوندنشانی‌ها ببینید و بشنوید. ↓

http://www.youtube.com/watch?v=PQiREHS8w7E&feature=player_embedded *
http://www.youtube.com/watch?v=5mOQ-FWNHpE


۱۵. «حق ِ مؤلّف» (؟!) کالبدشکافی‌ی ِ یک بیماری‌ی ِ بسیار زیان‌بار در گستره‌ی ِ نشر ِ الکترونیک


منبع: اینترنت! بی‌توجّهی به حقوق ِ مؤلّف در میان ایرانیان: پاسخ تحلیلی و دردمندانه‌ی ِ آقای دکتر رضا مرادی غیاث‌آبادی به یک پرسش ِ انتقادی‌ی ِ این نگارنده را در این جا، بخوانید. ↓
http://ghiasabadi.com/blog/index.php/1388/07/28/1326/


خاستگاه: رایان پیامی از دکتر رضا مرادی غیاث‌آبادی - تهران


۱۶. مروری در کارنامه‌ی ِ «جلال آل احمد» نویسنده‌ی ِ شاخص ِ دهه‌های بیست تا چهل




در پنجاه و یکمین نشست نقد گروه ادبیات عصرکتاب نقد کتاب «جلال آآل‌احمد را چگونه می‌شناسید»، گردآورده‌ی عصمت صدرمحمدی


پنجاه و یکمین نشست از سلسله نشست‌های نقد گروه ادبیات عصرکتاب زنجان، به معرفی و بررسی کتاب «جلال آل‌احمد را چگونه می‌شناسید؟» پژوهشی از عصمت صدرمحمدی اختصاص دارد.
این نشست، با حضور نویسنده و گردآورنده‌ی زنجانی این کتاب، روز چهارشنبه ۲۹ مهرماه ساعت ۳۰: ۱۶، در محل تالار اجتماعات کتابخانه‌ی سهروردی زنجان برگزار خواهد شد.
چاپ اول کتاب «جلال آل‌احمد را چگونه می‌شناسید؟»، در تابستان ۱۳۸۷ توسط نشر نیکان‌کتاب و در قطع رقعی به بهای ۳۰۰۰ تومان به بازار نشر عرضه شده که دربرگیرنده‌ی کلیاتی درباره‌ی جلال آل‌احمد و بُرش‌هایی از نثر زیبای اوست.
گفتنی‌ست جلال آل‌احمد نویسنده‌ی نامی و تأثیرگذار دهه‌های سی و چهل خورشیدی، در یازدهم آذرماه ۱۳۰۲ در خانواده‌ای مذهبی-روحانی به دنیا آمد. دوران کودکی و نوجوانی جلال در نوعی رفاه اشرافی روحانیت گذشت. وی در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در سن چهل و شش سالگی در اسالم گیلان درگذشت. پس از مرگ نابهنگام آل‌احمد، جنازه‌ی وی به سرعت تشییع و دفن شد که باعث ایجاد باوری درباره‌ی سربه‌نیست شدن او توسط ساواک شد. همسر وی، سیمین دانشور این شایعات را تکذیب کرده‌است. ولی شمس آل‌احمد قویاً معتقد است که ساواک او را به قتل رسانده‌است و شرح مفصلی در این باره در کتاب از چشم برادر بیان کرده‌است.
جلال آل‌احمد در وصیت‌نامه‌ی خود آورده بود که جسد او را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند ولی از آن‌جا که وصیت وی مطابق شرع نبود، پیکر او در مسجد فیروزآبادی جنب بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به امانت گذاشته شد تا بعدها مقبره‌ای در شأن او ایجاد شود و این کار هیچ‌گاه صورت نگرفت.


در این جا بخوانید تا بیشتر بدانید. ↓
http://www.ketabnews.ir/detail-10749-fa-169.html


خاستگاه: رایان‌پیامی از مهدی جلیل‌خانی- زنجان


۱۷. شعر ِ دیگران در آیینه‌ی ِ داوری‌ی ی یک شاعر ِ ایرانی


مجید نفیسی، شاعر ایرانی‌ی ِ شهربند ِ غربت ِ کالیفرنیا در رایان پیامی نوشته‌است:





I've been chosen by the "Interboard Poetry Community" to judge for their poetry contest for October, November and December. Below you may read the winning poems fopr October as well as my comments. Majid "And yet it does turn!" Galileo Galilei (1564-1642)--- On Tue, 10/20/09, lowelldude@aol.com wrote:
From: lowelldude@aol.com Subject: Fwd: October IBPC WinnersTo: majidnaficy@yahoo.comDate: Tuesday, October 20, 2009, 6:23 AM
Good morning, Majid,


Hope all is well.


Here is the main IBPC page:
http://ibpc.webdelsol.com/


Here are the links to your results for October:
http://ibpc.webdelsol.com/2009/10


And here is your judge's page:
Yours,
Rus


-----Original Message-----
From: David Ayers
To: ibpc@rentedroom.com
Sent: Tue, Oct 20, 2009 9:14 am
Subject: October IBPC Winners


Winning Poems for October 2009
Judged by Majid Naficy
First Place
Rain
by Anna Yin
Pen Shells


You don’t pray for rain in mountains.
It comes and goes as if to home.
The soil is forever soft to preserve its depth.
Leaves unfold themselves to hold each drop.
Sometimes rain wanders in clouds,
others it runs into rising streams.
At the end of each cycle, you always hear it singing
all the way home, kissing leaves, tapping trees.
Still, some drops stay longer on the tall branches
until the sky clears.
All of a sudden, a wind blows,
they let go -
A light shower surprises you
sitting motionless
under a phoenix tree.

When I read this poem, I immediately knew that it would be my first choice. That's how beauty prevails itself. The poem begins with a strong statement that rain frequents the mountain as if the mountain is its home, and ends with an unexpected experience caused by the rain. --Majid Naficy


Second Place
Forbidden Lullaby
by Walter Schwim
Mosaic Musings


Let my thoughts tonight caress you
as the moon does to the sea
with a rhythm slow and ancient
in a flowing liquid glee.
May the cycles of the cosmos
herald rising of a tide
that will float us off together
on an everlasting ride.
Hold me tightly as we venture
on our voyage though the skies
so my warmth will still surround you
when tomorrow you arise.
For by daybreak I must leave you
to atone a life of sin
until turning of the heavens
drops a key to let you in.


This is a smooth satirical poem about a "forbidden" love. To understand the poem, the word "thoughts" in the first line is crucial. The image presented in the last stanza leaves us with a sacrilegious question: Who is living upstairs? A generous God in the heavens or the narrator who wishes to drop the key for the lover awaiting downstairs? --Majid Naficy


Third Place
Without salt
by Mandy Pannett
The Write Idea


It’s about waking up
to the sound of a bird,
a bird for all birds
in the tree outside,
with snow on the sill,
an air that is easy to breathe.
And I’m still back
in that favourite time –
that crummy old flat
in Washington Square,
squatting with poets
on cold brown steps,
bright as the stars but hungry
for syllables, words
with a passion and meat.
But it’s winter in Paris and years since that
and they’re all long gone,
those rebels are dead.
I’m missing the salt,
need words that are tough,
am tired of courage,
go on.


This poem rests on memory. The bird that awakes the poet brings back the memory of the poet's youth, hanging out with fellow poets in Washington Square. I think the poem does not need the last stanza and should end with the line "with a passion and meat". --Majid Naficy


Honorable Mention
Bills and Yet More Bills
by Matthew Burkett
Salty Dreams


Bills arrive uninvited at our doors
predictable as death or, erm, worms.
Bills! Don’t like ‘em! Take
‘em out to lunch–we’ll go Dutch!
Bills on ducks and platypuses,
the joke my grandma told about
Bill Sticker. . . or was it Bill Poster?
Will Bill Hickock, Buffalo Bill,
Bill Clinton. . . the bill you paid
for that Knickerbocker Glory.
Bill Bailey, Bill the Bailiff, the Old Bill,
Portland Bill, Bill the Cat,
Bill Bixby, Bill Blass, Bill Cosby.
Mein Gott! Tot up the bill for that lot!
Rat-a-tat-tat, empty billfold.
Hey, Bills, I’ll take a raincheck, ha ha ha!
Oh, mmmmm. Hi, Mr. Death, Bill Collector.
plastic cut-outs of Elvis. “Blue Hawaii.”
How will I ever pay the bills? Aloha!
Her facility sits south of Loch Raven:
Donna and I on our wedding day in a Rolls
chauffeured round the reservoir, under massive
pines; 40 years before, my family arrived from
the UK: huge gray fish nosed beneath the dam.
Catfish, bottom feeders, corporate clowns.
Deeper depths. What’s the answer–to drive
Mom and myself into the deep of Loch Raven?
Yet, how quick would the end be? I gnaw
my lower lip, pour another whisky, drown


Deeper depths. What’s the answer–to drive
Mom and myself into the deep of Loch Raven?
Yet, how quick would the end be? I gnaw
my lower lip, pour another whisky, drown.





۱۸. دینکرد، نامه‌ی ِ فرزانگی: گفت و شنود ِ "فرید شولی‌زاده" با «دکتر فریدون فضیلت» (بخش دوم)


در این جا بخوانید. ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-597.aspx


۱۹. «شروین وکیلی»: سفرنامه‌ی ِ سُغد و خوارزم (روز دهم)


خاستگاه ِ درآمدهای ِ ۱۸ و ۱۹: رایان‌پیام‌هایی از مسعود لقمان- تهران


۲۰. هفتم آبان (۲۹ اکتبر): روز ِ جهانی‌ی ِ بزرگ‌داشت ی «کوروش»
























در این جا بخوانید. ↓

http://www.savepasargad.com/
و برای گذشتن از سدّ ِ بازدارنده ( فيلتر)، در این جا ↓
https://savepasa.ipower.com/index.htm


۲۱. چند نمایش هنری (سرود، ترانه و رقص) از تاجیکان در تاجیکستان و تاجیکان در باختر ِ چین


در این دو پیوندنشانی، ببینید و بشنوید. ↓
http://www.youtube.com/watch?v=oYQjGRwdmd4&feature=player_profilepage
*
http://www.youtube.com/watch?v=A796OqHKU08


خاستگاه: رايانْ پيامي از رضا مقصدی- آلمان


۲۲. یادگاری از یک شاعر ِ ستایشگر ِ آزادی و مردم‌سالاری: سخنی همچنان مطرح و روزآمد‌

اسماعیل شاهرودی (آینده)






















در باره ی ِ زندگی و اثرهای اسماعیل شاهرودی، در این جا، بخوانید. ↓
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84_%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%AF%8C#.D8.B2.D9.86.D8.AF.DA.AF.DB.8C.D9.86.D8.A7.D9.85.D9.87


٢۳. جهانی گرفتار ِ کابوس ِ خشونت و جنگ و کشتار و مردمی هنوز در رؤیای ِ «صلح»!





«من خواب دیده‌ام،
تو خواب دیده‌ای،
او خواب دیده‌است،
ما خواب دیده‌ایم!»
مهدی اخوان ثالث




خاستگاه ِ درآمدهای ِ ۲۲ و ۲۳: ماهنامه‌ی ِ چیستا، ۲۶: ۱۰، تیرماه ۱۳۸۸- تهران


۲۴. نشر ِ شماره‌های دوگانه‌ی ِ شهریور- مهر ِ «جهان ِ کتاب» در یک دفتر


شماره‌های دوگانه‌ی ِ ۲۴۴- ۲۴۵ ماهنامه‌ی ِ ارجمند ِ جهان ِ کتاب – که در تهران انتساریافته‌است – در این هفته، به این دفتر رسید.



در این دو دفتر ِ نونشریافته‌ی ِ رسانه‌ی ِ رهنمون و روشنگر ِ کتاب‌شناختی‌ی ِ ایران، مانند همه‌ی ِ دفترهای ِ پیشین ی آن، انبوهی از گفتارها، بررسی‌ها و نقدها و آگاهی‌نامه‌های راهبر به تازه‌های ِ کتاب در ایران، عرضه‌گردیده که آگاهی‌ی ِ خوانندگان جویا و پویا از این گستره را روزآمد‌‌ کرده‌است.
از نگارنده‌ی ِ این سطرها نیز، بررسی‌ی ِ کوتاه ِ کتاب ِ تازه‌ی ِ دکتر حسن کامشاد، در این دو دفتر آمده‌است. ↓

جلیل دوستخواه


چکیده‌ی ِ آزمون‌های یک زندگانی‌ی ِ پُربار


حدیث ِ نفس
حسن کامشاد
رُقعی، سخت جلد، ۳۲۸ ص.
نشر ِ نی، چاپ یکم، تهران- ۱۳۸۷


نام نویسنده‌ی فرزانه‌ی این کتاب، برای اهل فرهنگ و ادب ناشناخته نیست. دست‌آورد بیش از نیم سده کوشش و کنش نویسندگی و ترجمانی‌ی او به دو زبان فارسی و انگلیسی در زمینه‌های گوناگون ادبی و فرهنگی، برای خوانندگان جویا و پویا ارجمند و آموزنده بوده‌است و هست.
دفتر کنونی، گونه‌ای جمع‌بند‌ی ِ فرارَوَند ِ این پویش و کوشش راه‌گشا و بارآورست و خواننده‌ی آشنا ( و – حتّا – ناآشنا) با کارهای دکتر کامشاد را از نخستین مرحله‌های زندگی‌ی اجتماعی و فرهنگی‌ی او، گام به گام تا امروز می‌آورد و در هر قدم با تجربه‌ای دیگرگون و روشنگر، از برخوردهای وی با رویدادها و کسان، آشنامی‌کند.
گستره‌ی زندگی و مشغله‌های گوناگون نویسنده در ایران و فراسوی آن و نیز سفرهای فراوانش به سرزمین‌های مختلف و دیدارهایش با کسان زیادی (هریک – در حدّ و نوع خود – نقش‌ورزی مهمّ و چه بسا دارای شهرتی ایران‌گیر یا جهان‌گیر)، خاطره‌هایش را رنگ و درون‌مایه‌ی ویژه‌ای بخشیده و تبدیل به گونه‌ای راهنمای شناخت نام‌آوران روزگار وی (چندین دهه از سده‌ی چهاردهم خورشیدی / سده‌ی ِ بیستم میلادی و دنباله‌ی آن تا امروز) کرده‌است و این، خود دست‌آورد کمی نیست. تصویرهای بسیارشمار نگارنده در کنار این کسان، خاطره‌نگاری‌اش را جلوه و جمال بیشتری بخشیده‌است و خواننده با انگاشت خود در صحنه‌های دیدارها، به دریافت زنده‌تری از آن‌ها می‌رسد.
به دیگر سخن، می‌توان گفت که این کتاب، در واقع، تنها روایت و حکایت ِ زندگی‌ی شخصی یا حَسب ِ حال ِ یک تن نیست؛ بلکه بسیار فراتر از آن، به سبب کارهای اداری و دانشگاهی‌ی نویسنده و حضورش در عرصه‌ی روشنفکری و ادب و فرهنگ معاصر، طیف بزرگی از چهره‌های شاخص را دربرمی‌گیرد و آگاهی‌های مهمّ و دست اوّلی از زندگانی‌ی آنان و حوزه‌های کارشان را شامل‌می‌شود که خود، غنیمتی‌ست ارزنده و سودمند.
بیشتر کسانی که در این دفتر از آن‌ها نام و گزارشی به میان می‌آید، از دستاندرکاران شهیر زندگی‌ی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی‌ی معاصرند که در لحظههای حسّاسی از تاریخ عصر ما جلوه‌گرشده و سخن‌گفته و نقش‌ورزیده‌اند و نویسنده، آنان را در برخوردهای معیّنی شناخته و شناسانده‌است.
یکی از نکته‌های سخت چشم‌گبر و ارزش‌مند در تدوین این "حسب ِ حال"، پرهیز آگاهانه‌ی ِ نویسنده از لاپوشانی‌ی نقطه ضعف‌ها و خطاهای شخصی و پرده‌کشیدن بر سویه‌های سزاوار انتقاد ِ باورداشت‌ها و کردارهای خود در درازنای زندگی است. چنین روی‌کردی در میان ما ایرانیان که هنوز انتقاد از خود و تجزیه و تحلیل خطاها و کژروی‌های شخصی در زندگی‌مان و "[درس]آموختن از گذشت ِ روزگار"، نهادینه نشده‌ ‌است، اهمیّتی ویژه دارد و مایه‌ی ِ اعتماد هرچه بیشتر خواننده به اندیشه و گفتار و کردار نگارنده می‌شود. برای نمونه، او آشکارا و بی هیچ پروا و پرهیزی، از جزم‌باوری و یک‌سونگری و دنباله‌روی‌ی ِ چشم‌بسته و برداشت‌های قالبی‌ی خود که متأثر از مغزشویی‌های «حزب توده» در سال‌های جوانی‌اش بوده‌است، انتقادمی‌کند و «بُت»های برساخته‌ی ِ آن جریان سیاسی را از پایگاه دروغین‌شان فرومی‌کشد و پرده از چهره‌های فریب‌کارشان برمی‌دارد. بازنگری در رویدادهای کلیدی‌ی عرصه‌های زندگی‌ی اجتماعی و سیاسی‌ی ایرانیان و نقش بازیگران در آن صحنه‌ها، بخشی از این تجزیه و تحلیل انتقادی‌ی تاریخ معاصرست که نویسنده با فاصله‌گیری از کژروی‌های ناخواسته‌ی ِ گذشته‌ی خویش، بدان می‌پردازد و نسل‌های امروزین را با صورت درست مسأله و چگونگی‌ی رویارویی با آن و پی‌آمدهایش آشنامی‌کند.
از جمله آزمون‌های ارزنده‌ی ِ دکتر کامشاد که بازتاب آن را در این کتاب می‌بینیم، برآیند ِ برخوردهایش با گروه مشهور ِ "خاورشناسان ِ غربی"است که همه‌ی اهل فرهنگ، هرگاه آشنایی‌ی نزدیک با آنها نداشته باشند، چیزهایی در باره‌شان شنیده یا خوانده‌اند؛ امّا در کم‌تر جایی می‌توان تا بدین اندازه به آن‌ها نزدیک‌شد و نیمه‌ی ِ پنهان ِ اندیشه و گفتار و کردارشان را دید و بازشناخت و سویه‌های متفاوت ِ کارهاشان را دریافت.
از همه چیز گذشته، زبان ِ پخته و سَخته و در همان حال بی تکلّف ِ نویسنده و طنز ِ ساده و شیوای درآمیخته با بافت کلام وی، هیچ دیواری در میان او و خواننده بر جا نمی‌گذارد و حالت ِ مرور بر خاطره‌های دیگری را تا احساس ِ یادآوری‌ی تجربه‌های شخصی‌ی ِ خویش در او فرامی‌برد.
برآیند ِ سخن، این که حدیث نفس ِ دکتر حسن کامشاد، رویدادی سزاوار و ستودنی در گستره‌ی ِ فرهنگ ایران است و باید به این استاد فرهیخته‌ی ِ زبان و ادب فارسی، برای کار ارزنده‌اش، درود و آفرین بگوییم.
***
سیاهه‌ای از ناروایی‌های نگارشی و لغزش‌های چاپی‌ی ِ برجامانده در کتاب را به خواست ِ ویرایش و درست‌نویسی در چاپخش آینده‌ی ِ آن، جداگانه برای نویسنده می‌فرستم.

کانون پژوهش‌های ایران‌شناختی
http://www.iranshenakht.blogspot.com/
تانزویل، کوینزلند- استرالیا
سوم شهریورماه ۱۳۸۸
(۲۵ اوت ۲۰۰۹)




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?