Thursday, August 06, 2009

 

هفته‌نامه‌ی ِ ایران‌شناخت (نوشتاری- دیداری- شنیداری)، سال پنجم- شماره‌ی ۹، فراگیر ِ شانزده عنوان



يادداشت ويراستار


جمعه شانزدهم امردادماه ۱۳۸۸
(هفتم اوت ۲۰۰۹)

گفتاوَرد از داده‌هاي اين تارنما بي هيچ‌گونه ديگرگون‌گرداني‌ي متن و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.




You can use any part of this site's content without any change in the text, as long as it is referenced to the site. No need for permission to use the site as a link.


Copyright ©-Iranshenakht 2005- 2009


All Rights Reserved



۱. جایزه‌ی ِ «مهتاب میرزایی» برای چندتن از پژوهشگران و فرهیختگان


خبرگزاري دانشجويان ايران - بخش ِ فرهنگ و ادب


سومين دوره ی ِ اهداي ِ جايزه‌ی ِ «مهتاب ميرزايي»، در روز ِهشتم امرداد ماه در مركز ِ دايرةالمعارف بزرگ ِ اسلامي برگزار شد.


به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در سومين دوره جايزه‌ی ِ مهتاب ميرزايي، خشايار ديهيمي به خاطر ترجمه‌ي مقاله «فرهنگ عليه توتاليتريسم» از طرف خوانندگان مجله‌ي «نگاه نو» به عنوان برگزيده بخش ترجمه مقاله معرفي شد و جايزه‌اش را از عزت‌الله فولادوند دريافت كرد.
مقاله‌ي «فرهنگ عليه توتاليتريسم» خشايار ديهيمي در شماره ۷۷ نگاه نو در تاريخ ارديبهشت ۸۷ چاپ شد. همچنين نشر «ماهي» و «ني» ناشر آثار خشايار ديهيمي هدايايي را به اين مترجم تقديم كردند.
خشايار ديهيمي مترجم پس از دريافت جايزه‌اش، از مجله‌ي «نگاه نو» با عنوان خانواده اصلي‌اش ياد كرد و يادآور شد كه خانواده فرهنگي ما پريشان احوال است، اما فرهنگ همواره خصلت‌اش اين بوده كه صبور باشد مدارا كند و اميدوار باشد.
در اين مراسم فخرالدين عظيمي مورخ و پژوهشگر تاريخ براي مقاله‌ي تأليفي «آفاق آدميت» به عنوان نفر برگزيده معرفي شد كه جايزه‌اش را با حضور ايرج افشار و محمدعلي موحد دريافت كرد.
مقاله‌ي تاليفي فخرالدين عظيمي در شماره ۷۸ مجله‌ي نگاه نو،امرداد سال ۸۷، منتشر شد. نشر خجسته نيز با اهداء كتاب و لوح تقديري از فخرالدين عظيمي تقدير كرد.
در ادامه اين مراسم ايرج افشار نويسنده و ايران‌شناس نيز با اشاره به سابقه آشنايي ديرينه‌اش با فخرالدين عظيمي از او به عنوان محقق و مورخي توانا ياد كرد كه شايستگي دريافت جوايز بيشتري را دارد.
همچنين محمدعلي موحد پژوهشگر و نويسنده با اشاره به ضعف و كم‌بود ما در رشته‌ي تاريخ و مطالعات تاريخي تصريح كرد: ما در دوران معاصر معدود مورخاني داشتيم، يكي از آن‌ها احمد كسروي بوده است كه او را هم مي‌بينيم به نوعي تا نيمه راه بيشتر پيش نمي‌آيد.
فخرالدين عظيمي مورخ پس از دريافت جايزه‌اش در سخناني به بحث درباره ياداورد و يادبود پرداخت.
در اين مراسم از گلي امامي نويسنده و پرويز دوايي منتقد تقدير به عمل آمد. از گلي امامي به خاطر ۱۶ سال همكاري با «نگاه نو» و انتشار۳۴ اثر از وي در اين مجله تقدير شد و از پرويز دوايي نيز به خاطر انتشار ۳۳ اثر در مجله يادشده و همكاري مستمر در ۱۳ سال با اهداي لوح تقدير، قدرداني شد.
جايزه‌ي پرويز دوايي را هوشنگ گلمكاني از سوی ِ او دريافت كرد.
تقديرشدگان اين بخش هديه‌شان را با حضور سيمين بهبهاني و توران ميرهادي دريافت كردند.
به گزارش ايسنا، در بخش ديگري از جايزه مهتاب ميرزايي از محمد غفاري به عنوان جوان‌ترين همكار تحريريه نگاه نو و از رضا معطريان عكاس اين مجله نيز تقدير به عمل آمد،كه جايزه اين بخش را اسماعيل عباسي تقديم كرد.
همچنين از فرج‌الله فراهاني مدير چاپخانه «معراج» كه چاپ مجله نگاه نو را به عهده دارد با حضور علي ميرزايي مديرمسوول، صاحب‌امتياز و سردبير نگاه نو تقدير شد.
در اين مراسم كامران فاني، فرهنگ‌نگار نيز به ايراد سخن درباره جهاني‌شدن و فرهنگ پرداخت و از فرهنگ مكتوب به عنوان نخستين وسيله‌اي ياد كرد كه زمينه جهاني‌شدن را در گذشته دور فراهم آورده است.
فاني در ادامه به تبيين نسبت فرهنگ و جهاني‌شدن پرداخت و ضمن شرح و بسط معناي جهاني شدن و توضيح شاخصه‌هاي جهاني شدن در جهان كنوني از ادبيات كه يكي از جلوه‌هاي فرهنگ است به عنوان امري جهاني ياد كرد و گفت: امروز تفاوتي ندارد كه ما اثر ادبي را از فرهنگ خود بخوانيم يا فرهنگي ديگر، البته اين مسئله از آغاز با ادبيات بوده است و به تعبيري سرشت ادبيات جهاني است. چنان‌چه ما مي‌بينيم سرشت علم و فن‌آوري هم سرشتي جهاني است.
او در بخشي ديگر از سخنانش به تشريح نوع مواجهه و مواضع فرهنگ‌ها در قبال جهاني شدن پرداخت و يادآور شد: امروز در مواجهه‌ با جهاني شدن دو رويكرد مدرن و پست‌مدرن وجود دارد، درواقع مدرنيسم معتقد است كه تنها يك فرهنگ اصلي وجود دارد و بر يكپارچگي فرهنگ‌ها در گستره جغرافياي جهاني تأكيد دارد و معتقد به زيست همه انسان‌ها در دل يك فرهنگ است، درحالي كه پست مدرن‌ها در اعتراض به مدرنيست‌ها بر تكثر فرهنگي تأكيد دارد.
كامران فاني در ادامه خاطرنشان كرد: از منظر پست‌مدرن‌ها جهان‌ شدن فرصتي براي معرفي فرهنگ‌هاست بنابراين جهاني شدن با رويكرد كثرت‌گرايي فرهنگي نه تنها تقبيح شده نيست، بلكه به عنوان يك ارزش به شمار مي‌آيد.
به گزارش ايسنا، مهتاب ميرزايي (متولد آبان‌ماه ۱۳۶۰) همكار جوان فصلنامه‌ي «نگاه نو» ششم تيرماه سال ۱۳۸۵ از دنيا رفت. فصلنامه‌ي «نگاه نو» براي زنده نگاه داشتن ياد و نام و براي ابراز احترام به او، تقديم جايزه‌اي به نام «جايزه‌ي مهتاب ميرزايي» را در برنامه‌ي سالانه خود قرار داده است.
جايزه‌ي مهتاب ميرزايي در هر سال به پديدآورنده يا پديدآورندگاني تقديم مي‌شود كه اثري از ايشان (داستان، مقاله، ترجمه، نقد، عكس، شعر، طراحي و...) در فصلنامه‌ي «نگاه نو» به چاپ رسيده است و خوانندگان «نگاه نو» آن اثر را، با رأي خود، به عنوان اثر برتر انتخاب كرده‌اند.
جايزه‌ي مهتاب ميرزايي براي سال ۱۳۸۵ (اولين دوره ) به رضا رضايی (بهترين مترجم مقاله) و براي سال ۱۳۸۶ (دومين دوره) به دكتر محمدرضا نيكفر (بهترين نويسنده‌ي مقاله) و دكتر عزت‌الله فولادوند (بهترين مترجم مقاله) اهدا شد.


۲. جشن ِ امردادگان در شهر ِ «تانزویل» ِ استرالیا


بر پایه‌ی ِ فراخوان ِ دکتر کاظم مدنی، گروهی از ایرانیان ِ شهربند در شهر تانزویل در ایالت ِ کوینزلند ِ استرالیا، پیش از نیم‌روز ِ یکشنبه یازدهم امرداد ۱۳۸۸ (دوم اوت ۲۰۰۹)، برای برگزاری‌ی ِ جشن ِ باستانی‌ی ِ امردادگان در بوستان ِ رودکنار
(Riverside Park)
این شهر، گردآمدند.
در این همایش، نخست آقای دکتر مدنی به حاضران خوش‌آمد گفت و خواست ِ خود از تدارک ِ این آیین را بیان‌داشت. سپس، نگارنده‌ی این سطرها، در باره ی جشن‌های باستانی‌ی دوازده‌گانه، در روزهای ِ یکی بودن ِ نام روز و ماه و به ویژه امردادگان که روز ِ برگزاری‌اش هفتم امردادست، سخن گفت و بُن‌مایه‌ی ِ فرهنگی‌ی آنها را بیان‌داشت. آن گاه به پرسش‌های ِ حاضران در جشن، پاسخ‌گفت و در پایان، بخشی از داستان ِ سیاوش از شاهنامه‌ی ِ فردوسی را – که در پیوند با امرداد (نماد ِ بی‌مرگی/ جاودانگی) در فرهنگ ایرانی‌ست – برخواند که با پذیره‌ی ِ شرکت‌کنندگان در نشست، روبه‌رو گردید.


جهان، آن گونه که من می‌بینم: برگردان ِ فارسی‌ی ِ اثری خواندنی و آموزنده از دانشمندی بزرگ



ترجمه‌ی محمّدمهدی مُرادی از کتاب ِ آلبرت اینشتین را در این جا، بخوانید. ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-543.aspx


خاستگاه ِ: رایان‌پیامی از مسعود لقمان- تهران


۴.سخن ِ پایانی‌ی ِ هنرمندی ِ بزرگ: صحنه‌ای از فیلم ِ فراموش‌نشدنی‌ی ِ "خودکامه‌ی ِ (/دیکتاتور ِ) بزرگ"، شاهکار ِ «چارلی چاپلین»، طنزپرداز ِ بی‌هم‌تای ِ تاریخ ِ سینما



Charli Chaplin: The Great Dictator Final Speech [Sub Persian]


Please watch it here ↓
http://www.youtube.com/watch?v=9Im4f3Xnz78&eurl=http%3A%2F%2Fthelede.blogs.nytimes.com%2F&feature=player_embedded



خاستگاه ِ: رایان‌پیامی از دکتر سیروس رزّاقی پور- سیدنی


در باره‌ی ِ زندگی و هنر ِ چارلی چاپلین، در این دو جا بخوانید. ↓
http://www.google.com/search?q=Charli+Chaplin&rls=com.microsoft:*:IE-SearchBox&ie=UTF-8&oe=UTF-8&sourceid=ie7


http://en.wikipedia.org/wiki/Charlie_Chaplin


۵. «شروین وکیلی»: سفرنامه‌ی ِ سُغد و خوارزم- بخش ِ ششم


در این جا بخوانید ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-546.aspx


خاستگاه ِ: رایان‌پیامی از مسعود لقمان- تهران


۶. «سه هدیه»: یادواره‌ای از "مجید نفیسی" برای ِ برادر ِ جان‌باخته‌اش «سعید»


مجید نفیسی





"Three Gifts"
In Memory of Saeed
Majid Naficy July 29, 2009




در این جا بخوانید ↓
http://www.fpif.org/fpiftxt/6302


خاستگاه : رایان‌پیامی از مجید نفیسی- کالیفرنیا


۷. «رندان»، تارنمای ویژه‌ی ِ شعر ِ کنونی ی ایران : روزآمدشده با خواندنی‌های ِِ نو

RENDAN
CONTEMPORARY POETRY OF IRAN


در این جا بخوانید

http://rendaan.blogspot.com/


خاستگاه : رایان‌پیامی از یاشار احد صارمی - کالیفرنیا


۸. شش پژوهش نو و سودمند در تارنمای ِ فرهنگی‌ی ِ شهربَراز


پیک هخامنشیان ↓

http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/07/blog-post_26.html
گونه‌های شترنج ↓

http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/07/blog-post_27.html
بازی گنجفه چیست؟ ↓

http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/07/blog-post_28.html
وزیر شترنج ↓

http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/07/blog-post_29.html
آشنایی با سکاها ↓

http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/07/blog-post_30.html
مازندران در شاهنامه ↓

http://shahrbaraz.blogspot.com/2009/07/blog-post_31.html


خاستگاه : رایان‌پیامی از شهربَراز


۹. تارنمای ادبی- فرهنگی- اجتماعی‌ی ِ «مُشت ِ خاکستر» ، روزآمد شده با خواندنی‌های ِ نو


در این جا بخوانید ↓

http://www.fereshtehmolavi.net/


خاستگاه : رایان‌پیامی از فرشته مولوی- کانادا


۱۰. تکرار ِ تاریخ!: یادداشتی از «مهندس مهدی بازرگان»




«... تا دو روز دیگر عمر نخستین مجلس شورای اسلامی که این‌جانب عضو آن بودم و از مزایای این عضویّت، از جمله مصونیّت پارلمانی برخوردار بودم به پایان می‌رسد. از پس‌فردا من نیز مانند بقیّه موکّلینم قابل تعقیب و بازداشت و تأدیب هستم. به همین دلیل نیز با استفاده از فرصتی که رئیس مجلس در اختیار بنده گذاشته‌اند می‌خواهم به اطّلاع برسانم که اگر در روزهای بعد شاهد گردیدید که بنده را بازداشت کردند و بعد با تبلیغات و سر و صدا اعلام نمودند که بنده جهت بعضی توضیحات و روشن نمودن حقایق در تلویزیون ظاهر خواهم شد و در صورتی که دیدید آن شخص حرف‌هایی غیر از سخنان دیروز و امروز می‌زند و مثل طوطی مطالبی را تکرار می‌کند، بدانید و آگاه باشید که آن فرد مهدی بازرگان نیست.»
مهندس مهدی بازرگان در آخرین جلسه‌ی دوره‌ی اوّل مجلس شورای اسلامی
روزنامه جمهوری اسلامی ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۳


خاستگاه: رایان پیامی از اتابک - ؟


بسنجید با نامه‌ی ِ سرگشاده‌ی ِ دکتر علی‌اصغر حاج‌سیّدجوادی خطاب به شاه در سال ۱۳۵۶


۱۱. بایستگی‌ی نگاه‌داری‌ی ِ نمايش‌هاي آئيني - سنتي


گزارش ایرنا از سخنان ِ فاطمه حبیبی‌زاد (گردآفرید) نخستين نقال زن ايران را در این جا بخوانید ↓
http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=615099


١۲. پژوهشی در باره‌ی ِ ساختار ِ ادبی‌ی ِ «اوستا»ی ِ کهن (گاهان ِ زرتشت)



کوتاه‌‌گردانیده‌ی ِ پژوهش ِ آلموت هینتز با ترجمه‌ی ِ سکینه رسولی را در این جا بخوانید ↓
http://www.ilssw.com/pages.php?id=133&cat=art


خاستگاه: رایان پیامی از ایمان خدافرد- پایگاه ِ پژوهشی‌ی ِ زبانهای ِ کهن ِ ایرانی در شبکه‌ی ِ جهانی


۱۳. متن شناسی ی «شاهنامه» بر بنیاد ِ استوار ِ سنجه‌های پذیرفته‌ی ِ پژوهشگران ِ ایرانی و جُزایرانی یا بر پایه‌ ی سست ِ سلیقه و پسند ِشخصی؟!


پیش از این، بر پایه‌ی ِ سخنان آقای فریدون جُنیدی در باره‌ی ِ شیوه‌ی کارش در آماده‌کردن ِ متنی از "شاهنامه"، در گفت و شنود ِ وی با روزنامه‌ی ِ اعتماد، یادداشتی فراگیر ِ شرح ِ پاره‌ای از سنجه‌های ِ کلیدی در این زمینه را نشردادم و گفتم که چون متن ِ "شاهنامه"ی ِ نشرداده‌ی ِ جُنیدی را در دسترس ندارم، از نقدنویسی در باره‌ی ِ آن خودداری می‌ورزم. امّا کسانی با برافروختگی، آن یادداشت را "نقد" انگاشتند و به این کوشنده تاختند و او را خطاکار شناختند که به نوشته هاشان پیونددادم. نقد فنّی و فرهیخته‌ی ِ شاهنامه‌پژوه گرامی آقای دکتر ابوالفضل خطیبی بر "شاهنامه"ی ِ یادکرده را هم بازنشردادم که موجب کلافگی‌ی ِ بیشتر ِ "آن آقایان" گردید!
اکنون برداشت ِ انتقادی و تحلیلی‌ی ِ آقای مجید ساسانی، زیر ِ عنوان ِ ویرایش شاهنامه با روشی نو یا ... به این دفتر رسیده که نگارنده‌ی ِ آن به بررسی‌ی ِ موی‌شکافانه‌ی ِ بخشی از داستان ِ رستم و سهراب در چاپ ِ یادکرده، پرداخته‌است. در این جا به نشرگاه ِ این نقد، پیوند می‌هم تا خوانندگان ِ ارجمند ِ این تارنما و دوستداران ِ شاهنامه، دریابند که در "شاهنامه"ی ِ یادکرده، چه بر سر ِ این داستان ِ کلیدی و بلندآوازه‌ی ِ حماسه‌ی ی ایران (نمونه‌وار) آمده‌است! ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-547.aspx


خاستگاه ِ: رایان‌پیامی از مسعود لقمان - تهران


١۴. گالیله در بیدادگاه ِ کلیسا: عبرت ِ تاریخ!


گالیله در بیدادگاه کلیسا، با روی‌کرد به عالی‌جنابان ِ اعتراف‌گیر، گفت:
«...در هفتادمین سال زندگی، در مقابل شما به زانو درآمده‌ام و در حالی که کتاب مقدس را پیش چشم دارم و با دست‌های خود لمس می‌کنم، توبه می‌کنم و ادعای خالی از حقیقت حرکت زمین را انکار می‌کنم و آن را منفور و مطرود می‌نمایم.»
*
امّا بعد از تبرئه شدن، وقتی از درگاه کلیسا عبورمی‌کرد، با پا روی زمین کوفت و زمزمه کرد: «...با این حال، این زمین! می‌گردد!»
"And yet it does turn!"
Galileo Galilei (1564-1642)


خاستگاه: رايانْ پيامي از آرش اخوّت - اصفهان


١٥. تاريخ اين قرن را که بنويسند...: انگاشت ِ سفری به آینده و گمانه‌زنی در باره‌ی ِ برداشت و توصیف ِ آیندگان از حال و روز ِ کنونی‌ی ِ ما


تاريخ اين قرن را که بنويسند، فصل اولش را با ما شروع خواهندکرد.لابد جايي در مقدمه کتاب هم خواهند نوشت که پيش از جنبش ما هم در اين قرن وقايعي رخ داده است، يازدهم سپتامبر ، جنگ افغانستان و جنگ عراق. اما همه شان بازمانده از قرن قبل بودند، با گفتماني مانده از آن قرن و با ابزار قرن بيستمي، هواپيما و موشک و گلوله.و آنوقت خواهند نوشت که فصل اول را به ما داده اند براي اينکه فرزند راستين زمان خودمان بوديم و گفتمانمان، گفتمان آغاز هزاره سوم.همان اوايل کتاب خواهند نوشت که جنبش هاي اجتماعي فرزند فن آوري هاي ارتباطي هستند و همانجا خواهند نوشت که ما نخستين جنبشي بوديم که به تمامي، مسيرهاي ارتباطي نويني که از آغاز اين قرن گسترش يافته بود را بکار بستيم.شايد همانجا مدخلي باز کنند به اينکه اين ابزارها چگونه ساختار جوامع را تغيير دادند و چطور نگرش دنيا را به طبقات اجتماعي، گردش کار ، توليد و توزيع ثروت، رهبري و مديريت اجتماعي و حتي نگرش دنيا به ارزشهاي پايدار انساني را تغيير دادند.در همان صفحه شايد ، عکسي باشد از مخترع اولين نمونه گوشي هاي تلفن همراه و عکسي باشد از بنيانگذاران ويکي پديا، فيس بوک ، بلاگر ، يوتيوب ، پادکست و يا شايد از مجسمه آنها در ميادين اصلي شهرهاي پيشرو جهان و لابد زيرنويس عکس هم خواهد بود : "چهره هايي که جهان قرن بيست و يکم را ساختند".همانجا خواهند نوشت که تا پيش از اين، مسيرها يکطرفه بود : کسي مي نوشت و روزنامه ها چاپ مي کردند و الباقي مردمان مي خواندند، يک نفر حرف مي زد و الباقي مردمان مي شنيدند، يک نفر در صفحه تلويزيون بود و الباقي نگاهش مي کردند، کسي فرمان مي داد و رهبري مي کرد و توده هاي بي شکل در پشت سرش به راه مي افتادند. خواهندنوشت که ساختار جامعه و توزيع اطلاعات و ثروت و قدرت هرمي بود، و بعد خواهند نوشت و لابد پررنگ هم خواهند کرد که فن آوري هاي نوين ارتباطي، جامعه را مسطح کرد. آنقدر به پايه هاي هرم توانايي بخشيد که آنها را تا راس بالا کشيد.اين امکان را فراهم کرد که با هم در ارتباط باشند، خبر بگيرند و خبر بدهند، اطلاعات رد و بدل کنند، بگويند و بشنوند، ببينند و ديده شوند و مسيرهاي تازه اي پيدا کنند که همکاري کنند، توليد فکر کنند، نقد کنند و پيشرفت کنند.بعد آنوقت بالاي همان صفحه عکس ما را خواهند گذاشت با پرچم هاي سبزمان.خواهند نوشت که ما اولين جنبش اجتماعي اي بوديم که رهبرش همه مان بوديم، برنامه ريزش هم همه مان و آن کسي هم که نامش را صدا مي زديم، حداکثر سخنگوي بخشي از مطالبات ما بود.شايد همانجا کادري هم باز کنند و داخلش بيانيه ميرحسين را که نوشته با توجه به اينکه مردم در نماز جمعه شرکت مي کنند، دعوتشان را مي پذيرد و مي آيد را به عنوان نمونه بگذارند و لابد براي خوانندگان آن دوره توضيح هم بدهند که تا پيش از آن مرسوم بوده که رهبر يک جنبش اعلام کند که مي رود و مردم را دعوت به آمدن کند.بعد لابد زير فصلي باز مي کنند که چطور جنبشي که مرکز فرماندهي نداشت، انقدر هماهنگ عمل مي کرد، انقدر خوب ايده ها، خواسته ها و شعارهايش مطرح مي شد، نقد مي شد، کامل مي شد و بعد يکروز انقدر خوب بيان مي شد که انگار همه اين ميليونها نفر، سالها با هم تمرين کرده اند. شايد همانجا، در نسخه الکترونيکي اين کتاب تاريخ لااقل، لينکي هم باشد به فيلمي از ما که بلندگو فرياد مي زند مرگ بر آمريکا و ما اين همه آدم جواب مي دهيم مرگ بر روسيه. بي آنکه کسي مان از قبل به اين پاسخ فکر کرده باشد، بي آنکه هماهنگ کرده باشيم چنان فرياد مي زنيم که انگار يک دهانيم و يک حنجره.همانجا خواهند نوشت که ما اولين حزبي بوديم که شوراي مرکزي نداشت، دبيرکل نداشت، شاخه سياسي نداشت. خواهند نوشت حزبي بود با آنارشي کامل که رفتاري کاملا نظام مند داشت. لابد طعنه اي هم خواهند زد به احزاب آنارشيست دهه هاي قبل از ما که وجودشان نظام مند بود و رفتارشان آنارشيستي. خواهند نوشت که حزب ما ارگان حزبي نداشت ، اما با اين همه مواضعش روشن بود، برنامه هايش هم درست تنظيم مي شد. خواسته هايمان هم جمع بندي مي شد، نقد مي شد ، کامل مي شد و به واضح ترين شکلي بيان مي شد.در همين فصل خواهند نوشت که ما آخرين روزهاي تفنگ و گلوله را زندگي کرديم و نشان داديم که هر کجا که آگاهي و اطلاعات و مسيرهاي کافي براي ارتباط انساني وجود داشته باشد، گلوله بي معني است. لابد عکسي هم خواهند گذاشت از تک گلوله اي در جايي از موزه آزادي ما و زيرنويسش خواهند نوشت "آخرين گلوله اي که از خشاب در آمد".ظريفي هم لابد پيدا خواهد شد که حساب کند وزن کل الکترونهاي سازنده وبلاگ ها و وبسايت هاي ما، چقدر است و حساب خواهد کرد که همه شان باهم يک هزارم وزن يک گلوله هم نمي شدند. شايد وزن همه مولکولهاي هواي شعارهاي ما را هم حساب کند، تمام مرگ بر ديکتاتورهايمان، تمام زنداني سياسي آزاد بايد گردد هايمان و آخرش نشان دهد که وزن همه شان با هم ، وزن يکي از ديوارهاي زندان اوين هم نمي شده‌است.بعد خواهند نوشت که ما تعريف دوباره اي کرديم از جامعه انساني، از روابط انساني، از جهاني بودن و از زندگي در دهکده جهاني. بعد هرکدام اين تاريخ نويس ها هم لابد نامي به ما خواهد داد، ساده ترينشان لابد خواهد نوشت انقلاب سبز، ديگري شان خواهد نوشت انقلاب سکوت ، آن يکي خواهد گفت انقلاب لبخند و لابد کسي اين وسط پيدا خواهد شد که بنويسد انقلاب آگاهي.


خاستگاه: رايانْ پيامي از سارا مؤمنی


۱۶. پل ِ خواجو: مرمّت یا آشفته‌کاری‌ِ وآسیب‌رسانی؟!



در این جا بخوانید ↓
http://www.radiofarda.com/content/F7_Rouhani_IV_on_Khajou_restoration/1791640.html




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?