Tuesday, June 30, 2009

 

خاموشی‌ی ِ اندوه‌بار ِ «محمّد حقوقی» شاعر، ادیب و ناقد ِ بزرگ ِ روزگارمان!



یادداشت ویراستار



سه‌شنبه نهم تیرماه ۱۳۸۸(سی‌ا‌م ژوئن ۲۰۰۹)


▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄



خبر کوتاه؛ امّا تکان‌دهنده و جان‌سوز بود!
مجید نفیسی در رایان‌پیامی از کالیفرنیا نوشته‌ بود:
"درگذشت ِ حقوقی‌ی ِ شاعر را به شما تسلیت می‌گویم. یادش گرامی‌باد! مجید."






▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄



بی اختیار گفتم: "هر دم از نو غمی آید به مبارک‌بادم!"


باری گران بر دل و جانم فرودآمد. این اندوه‌زدگی بی‌سبب نیست. آخر، دوست و هم‌گامی چندین ده ساله و شاعر، ادیب و ناقد ِ بزرگ ِ روزگارمان را از دست داده‌ام که جایش پُرکردنی نیست. دریغا و دردا!
در این پریشان‌حالی و دردمندی، و با این "خاطر ِ حزین"، یارایی‌ی ِ نوشتن ِ سخنی در باره ی ِ عزیز ِ از دست رفته‌ام، محمّد حقوقی را ندارم. پس به بازآوردن ِ پیامی که در سال ِ گذشته به نشست ِ ویژه ی ِ گرامی داشت ِ حقوقی در خانه ی هنرمندان تهران فرستادم، بسنده‌می‌کنم و نیز خوانندگان ِ گرامی را به آنچه پیش از این، در شناساندن ِ ویژه نامه ی ماهنامه ی کلک برای ِ حقوقی، در همین تارنما آورده‌ام، بازبُرد می دهم.

پيامي براي ِ دوست

زنده‌رود و جُنگ و ياران يادباد!


انگار همين ديروز بود؛ سال‌هاي پايان ِ دهه‌ي سي و آغاز ِ دهه‌ي چهل (نزديك به نيم‌سده پيش ازين) را مي‌گويم. از سال‌هاي ِ "سردرگريباني" و "زمستان" و "سلام‌هاي بي‌پاسخ" و يخ‌ْبندان ِ بازداري، قلمْ‌شكني، خفقان و سركوب ِ خيزش و جنبش ِ آزادي‌خواهانه و رهايي‌جويانه‌ي ِ ملّي، يادمي‌كنم. سال‌هاي ِ هولناك ِ پس از روز سياه ِ ٢٨ امرداد ١٣٣٢ را به يادمي‌آورم (روزي كه – به گفته‌ي ِ زنده‌ياد م. آزاد – "مرگ ِ تناور آمد و آشفت و رفت!"). در ژرفاي چنان ظلمت ِ متراكمي بود كه دلْ‌بستگان به آزادي‌ي ِ انديشه و بيان، به جست و جوي راهي به بيرون از قلمْ‌رَو ِ تيرگي برآمدند. نخست نشست‌هاي نيمه‌نهان ِ خانگي بود و بازخواني‌ي ِ محتاطانه‌ي ِ برخي شعرها و نوشته‌ها. آنگاه انجمن‌هاي ادبي‌ي ِ كم و بيش مُجاز عهده دار ِ خويشْ‌كاري‌ي ِ شكستن ِ يخ ِ سكوت و گشودن ِ قفل از زبان‌هاي بسته، شدند. امّا تا گشوده‌شدن ِ راهي فراخ‌تر در برابر ِ پويندگان، هنوز سنگلاخ‌هاي ِ تابْ‌سوزي در پيش بود.در تهران، امكان ِ به نسبت بيشتري براي اين كوشش و كُنِش ِ دشوار وجودداشت و كار در اين زمينه – البته با پروا و پرهيزهاي ناگزير – در چهارچوب ِ برخي نشريّه‌هاي ِ امتيازدار همچون راهنماي كتاب با سرپرستي و نظارت ِ استاد دكتر احسان يارشاطر و سردبيري‌ي ِ استاد ايرج افشار و پيام نوين به مديري‌ي ِ زنده‌ياد استاد روح‌الله خالقي و سپس، محمود اعتمادزاده (م. ا. به آذین) و سخن به مديري‌ي استاد زنده‌ياد دكتر پرويز ناتل خانلري به روشي ميانه‌روانه، شكل‌ْپذيرفت. در سال ١٣٣٧، نشريّه‌ي ِ پيشْ‌گام و پويايي به نام ِ آرش به مديري‌ي ِ زنده‌ياد سيروس طاهباز آغاز به كاركرد كه فصل ِ تازه‌اي را در كار ِ نشريّه هاي آزاد و ناوابسته، گشود. شماري از شاعران و نويسندگان ِ نامدار و برخي كسان از نسل ِ جوان ِ آن زمان، از جمله همكاران اين نشريّه‌ها بودند و تا حدّي توانستند راه ِ باليدن و پويندگي‌ي ِ اهل ِ قلم ِ آزادانديش و جُزْدولتي را هموارگردانند. هرچند كه بيشتر ِ نويسندگان و دست‌ْاندركاران آنها ساكنان ِ پايتخت بودند، به‌تدريج، شماري از شهرستاني‌ها نيز بدانان پيوستند. محمّد حقوقي، شاعر ِ جوان و پوياي اصفهاني، در زُمره‌ي ِ گروه اخير بود.اين پويش‌هاي ادبي‌ي ِ مركز، به زودي در شهرستان‌ها نيز بازتاب يافت و كارها از شيوه‌هاي ِ سنّتي و ايستا در قالب ِ انجمن‌هاي ادبي، به روش‌هاي پويا و پيشرو و پاسخ‌ْگوي ي نياز ِ زمانه، گراييد و جَرْگِه‌هاي ادبي- فرهنگي‌ي ِ نوآور شكل‌گرفت كه گروه مشهور ِ جُنگ ِ اصفهان، يكي از نخستين نمونه‌هاي اين ديگرْديسي به شمار مي‌رفت. حقوقي يكي از بنيادگذاران و دستْ‌اندركاران ِ شاخص و تأثيرْگذار ِ اين گروه بود كه در فرآيند ِ تدوين و نشر ِ يازده دفتر ِ جُنگ (١٣٤٤- ١٣٦٠) نقش ِ سازنده‌اي وَرزيد. حقوقي در پي‌گيري‌ي ِ كُنِش ِ ادبي‌اش، نه تنها با نشر ِ دفترهاي شعر ِ خود، افق‌هاي تازه‌اي را در گستره‌ي ِ شعر معاصر ِ فارسي گشود، بلكه با انتشار ِ گفتارهاي شعرشناختي‌اش، به ويژه در كتاب ِ مشهور و پرفروش ِ شعر ِ نو از آغاز تا امروز، گفتمان ِ نقد ِ فرهيخته‌ي ِ شعر را كالبَدي استوار و بااعتبار بخشيد و راه ِ ورود به هزارتوهاي ِ شعر ِ بزرگاني همچون نيمايوشيج، احمد شاملو، مهدي اخوان ثالث، فروغ فرّخْ‌زاد و ديگران را گشود و دوستداران ِ شعر را براي ِ دريافت ِ خيالْ‌نقش‌هاي ِ بديع و نوآورده‌ي ِ شعر ِ پوياي ِ زمان ِ ما، به ژرفاكاوي فراخواند.ابتكار و اقدام علي دهباشي در برگزاري‌ي ِ همايش ِ بزرگْ‌داشت ِ محمّد حقوقي و كارنامه‌ي ِ ادبي‌ي ِ سرشارش، ستودني‌ست. افسوس و دريغ كه اكنون دور از ميهنم و بخت ِ آن را ندارم تا در اين همايش ِ سزاوار، حضوريابم و حقوقي‌ي ِ گرامي را "از براي ِ حقّ ِ صحبت سالها"، در آغوش‌بگيرم و روي ِ مهربانش را به گرمي ببوسم. ناگزير به همين پيام ِ كوتاه كه از فراسوي ِ درياها مي‌فرستم، بسنده‌مي‌كنم و بار ِ ديگر، مهر ِ دلم را بدو پيشْ‌كش‌مي‌دارم و برايش تنْدرستي و شادكامي و بَرومَندي‌ي ِ بازهم بيشتري آرزومندم. چُنين باد!
جليل دوستخواه
تانزويل، كوينزلند - استراليا
يكشنبه ١٢ خرداد ١٣٨٧(يكم ژوئن ٢٠٠٨)
* * *
همچنین در درآمد ِ ۱۷ شهریور ۱۳۸۷ (۸ سپتامبر ۲۰۰۸) این تارنما، به معرّفی‌ی ِ شماره‌ی ِ ۳۵ ماهنامه‌ی ِ کِلک، ویژه‌ی ِ محمّد حقوقی، پرداختم که با چند تصویر و چند شعر از او همراه است.





در همین زمینه،عرفان قانعی‌فرد، پژوهنده، فرهنگ‌نویس و مترجم، در یادواره‌ای کوتاه – که به این دفتر فرستاده – در سوگ حقوقی با من و دیگر دوستداران فرهنگ و ادب ِ ایران، همدرد شده‌است ↓.



محمّد حقوقي، شاعری آزادی خواه و انسانی مؤدّب و بزرگ در سن ۷۲سالگي از دنيا رفت.



یادم هست تابستان ۱۳۸۵ بود بنا به دعوت دوست عزیزی – مریم آموسا – به خبرگزاری ایلنا رفتم. من هم به دکتر محمد رضا باطنی استاد بزرگوار زبان‌شناسی رنگ زدم و او هم از سر لطف پذیرفت و آمد . بعد هم دکتر ضیا موحد به جمع پیوست . دوست عزیزم رضا سادات به دنبال محمّد حقوقی رفت و او هم به جمع پیوست. در سالن ایلنا نشستیم تا یادی از میرعلایی - مترجم فقید – که او را جزو نخستین شهیدان راه قلم در ایران در ۱۳۷۶ می دانند – داشته باشیم . من و رضا دوست نداشتیم که بزم مهر بزرگان را به هم بزنیم .باطنی سخن می گفت و حقوقی با ناله ای که حکایت از راز های تاریخ داشت و سخنانی در پشت پرده که گویی نشاید و نباید گفت هنوز . الا به روزگاران نمی شود خواند و نوشت. آن روز آن سه نفر به حق یاد میر علایی را گرامی داشتند. حقوقی با شهامت گفت که سلاخان کارد به دست پیکر نحیف او را به خون کشانیدند:آن تاریک فکرانی که زبان و قلم می بُرند و می شکنند!
گرچه میرعلایی را یک بار دیدم و دیگر ندیدم و حقوقی را هم، امروز خبرش را در این هیاهوی موسم عُسرت و روزگارن پرفریب در سرزمین غریب شنیدم. زمانه‌ی ِ بی رحم ما به دست نادان ها زمام امور می دهد و عقلای جمع را یک به یک به گور می کشاند. به قول سانتای عزیزم « نسل ها برمی‌افتند؛ اما قدرت سهمگین خاطرات و یا اعمالی که ما انجام می دهیم گاه ابدی به نظر می آیند».
امّا چه تلخ روزگارانی است!
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!




افزون بر این، مهرداد قاسم‌فر از رادیو فردا، گفت و شنودی با من داشت در باره‌ی ِ پایگاه ِ فرهنگی و ادبی‌ی ِ حقوقی و به ویژه نقش او در جرگه‌ی ِ ادبی‌ی ِ جُنگ ِ اصفهان که در در برنامه ی عصر جمعه در تارنمای ِ آن رادیو

http://www.radiofarda.com

پخش و سپس، شب هنگام ِ جمعه و نيز صبح روز شنبه در دونوبت ديگر، باز پخش خواهدشد.

* * *

رادیو فردا، همانند ِ دیگر رسانه ها، گزارشی از درگذشت و خاک سپاری ی

محمّد حقوقی در اصفهان را نیز نشرداده است:

http://www.radiofarda.com/archive/news/20090701/143/143.html?id=1766970

* * *
نوشته ی زیر را هم دوست ارجمند، بانو نازنین جمشیدیان به گفتاورد از تارنمای ِ آسمان ِ ابری، از اصفهان به این دفتر فرستاده است که با سپاسگزاری از او، در پایان ِ این سوگ نوشته، می آورم.

استاد "محمد حقوقی" شاعر و منتقد ادبی معاصر به علت نارسایی‌های قلبی و کلیوی عصر روز دوشنبه، ۸ تیرماه ۱۳۸۸ (همین دیروز) در یکی از بیمارستان‌های شهر اصفهان(بیمارستان خورشید) در سن هفتاد و دو سالگی دار فانی را وداع گفت و جان به جان آفرین تسلیم نمود.


زنده یاد محمّد حقوقی در سال ۱۳۱۶ در اصفهان زاده شد و دوره آموزشهای دبستانی و دبیرستانی را در زادگاهش به پایان رساند .سپس وارد دانشسرای عالی تهران شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی موفق به دریافت درجه لیسانس گردید پس از فارغ التحصیلی به اصفهان بازگشت و یک چند در دبیرستانهای این شهر به تدریس مشغول شد .آنگاه بار دیگر به تهران آمد و چندی در دبیرستانهای شمیران به تدریس پرداخت.



وی فعالیت های ادبی خود را از سال۱۳۴۰ آغاز کرد. او در بیش از پنج دهه کار مستمر در حوزه شعر و ادب، نام خود را به عنوان یکی از شناخته شده ترین شاعران و منتقدان معاصر ایران تثبیت کرد.


آقای حقوقی، در اوایل دهه چهل خورشیدی، به همراه شماری از روشنفکران، مترجمان، نویسندگان و شاعران اصفهان، از جمله هوشنگ گلشیری، ابوالحسن نجفی، جلیل دوستخواه، محمّد کلباسی، احمد گلشیری، فریدون مختاریان، امیرحسین افراسیابی، اورنگ خضرایی، روشن رامی، مجید نفیسی، رضا فرخفال، احمد میرعلایی، ضیاء موحد، هرمز شهدادی، محمد رضا شیروانی، یونس تراکمه، منصور کوشان و ابوالحسن نجفی نقشی مهم در انتشار مجله « جُنگ اصفهان» داشت.انتشار این مجله یا گاهنامه ادبی که نقش برجسته‌ای در نوگرایی ادبی ایفا کرد تا شماره ی یازدهم ادامه داشت.


نخستین مقاله مفصل محمّد حقوقی، با نام «کی مرده کی بجاست؟» در سومین شماره‌ «جُنگ اصفهان» مورد توجّه بسیار قرار گرفت. وی در آن مقاله نوشته بود که از تمام شاعرانی که تا آن دهه به عنوان شاعر نوپرداز شهرت یافته‌اند و همه خود را از «نیما یوشیج» متأثر می‌دانند، تنها هفت نفر را می توان موفق خواند و شعرشان را ماندگار دانست: "احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، منوچهر آتشی، فروغ فرخزاد، م. آزاد، یدالله رویایی و سهراب سپهری."
کتاب «شعر نو از آغاز تا امروز» یکی از مهم ترین و شناخته شده ترین آثار محمّد حقوقی، تا سال ها به عنوان تنها آنتولوژی معتبر شعر نو شناخته می شد. این کتاب یکی از بهترین مجموعه‌ها در معرفی رهروان شعر نو بود. در این کتاب که بارها تجدید چاپ شد، اشعاری از نیما یوشیج و پیروان او درج شده بود، و حقوقی درباره برخی از اشعار تفسیری مختصر نوشته بود، که سبک و سلیقه او را بازتاب می‌داد.این کتاب نخستین بار در دهه چهل خورشیدی منتشر شد، اما بعدها با تجدید نظر در دو مجلد مفصل انتشار یافت و شعر دهه‌ها‌ی ۵۰ و ۶۰ را نیز دربر گرفت.


آقای حقوقی، بعد از انقلاب چند سالی فعالیتی نداشت. او خود در باره شروع دوباره فعالیت هایش نوشته است:"خود من تا سال ۵۹ قضایا را می‌نگریستم، تا این که با شروع جنگ، اضطراب به نهایت شدت خود رسید، اضطراب تجزیه وطنم. تا سرانجام که یک شب تا صبح در یک حالت انفجار، شعر بلند «خروس هزار بال» را نوشتم."
محمّد حقوقی طی پنج دهه کار ادبی، به عنوان یکی از پیروان نوگرای نیما یوشیج، پیشوای شعر نو، شناخته شد. او بیشتر به عنوان منتقدی نوگرا نامور شد و در رشته‌ای از نقدهای ادبی به معرفی آثار پیروان نوگرای نیما پرداخت. عمده آثار وی در نقد و معرفی شاعرانی نظیر نیما یوشیج، سهراب سپهری، احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث و فروغ فرخ زاد است.



محمّد حقوقی در طول حیاتی ادبی خود آثار بسیاری برجای گذارد. وی از سال ۱۳۴۸ تا ۱۳۸۰ نزدیک ۳۰ جلد کتاب شعر و نقد شعر منتشر کرد.
از مجموعه شعر های او می توان به زوایا و مدارات (۱۳۴۸) ، فصل‌ های زمستانی (۱۳۴۸ )، شرقی ها (۱۳۵۱)، با شب، با زخم، با گرگ گریزهای ناگریز (۱۳۵۷) ، خروس هزار بال (۱۳۶۸) ، شب، مانا، شب (۱۳۷۰)، اشاره کرد.
شعر نو از آغاز تا امروز (۱۳۵۰- ۱۳۰۱) مهمّ ترین پژوهش ِ اوست.
همچنین آثار دیگر او عبارتند از: « دالان‌های بلند عصر»، « از بامداد نقره و خاکستر»، « سبدها »، « از دل تا دلتا »، « گیلاس‌ها و گنجشک‌ها »، « اندوه ‌یادها ».
از حقوقی پنج جلد کتاب نیز در نقد ادبی به یادگار مانده با عنوان «شعر زمان ما» که به ترتیب در باره‌ شعرهای «احمد شاملو»، «مهدی اخوان ثالث»، «سهراب سپهری»، «فروغ فرخزاد» و «نیما یوشیج» به چاپ رسیده است. این پنج جلد کتاب عبارتند از:
1- احمد شاملو: شعر شاملو از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده، تفسیر و تحلیل موفق ترین شعرها (۱۳۶۱)
2- مهدی اخوان ثالث: شعر مهدی اخوان ثالث از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده، تفسیر و تحلیل موفق ترین شعرها (۱۳۷۰) ، شعر نو از آغاز تا امروز ۱۳۷۰- ۱۳۰۱
3- سهراب سپهری: شعر سپهری از آغاز تا امروز، شعرهای برگزیده (۱۳۷۱)
4- فروغ فرخزاد، شعر فروغ فرخزاد از آغاز تا امروز شعرهای برگزیده، تفسیر و تحلیل موفق‌ترین شعرها (۱۳۷۲)
5- نیما یوشیج: شعر نیما یوشیج از آغاز تا امروز، شعر‌های برگزیده تفسیر و تحلیل موفق ترین شعرها (۱۳۷۹).


دو شعر زیبا و دلنشین زیر سروده استاد زنده یاد محمّد حقوقی است.روانش شاد و یادش گرامی باد!


تصویر عصر ...



تصویر عصر
بافه ای از گیسوان او
پایان شعر صبح
پایان رقص اوست
که با واژه غروب
که پایان واژه هاست
مانا نهفته است
در لاجورد باد
و هوا خواب واژه ها
تصویرصبح خرمنی از گیسوان او
آغاز شعر عصر
آغاز رقص اوست
که با واژه ی طلوع
که آغاز واژه هاست
مانا شکفته است
در لاجورد باد و
هوا تاب واژه ها
*
زیباست ...


زیباست با کلام قدیمی
باز از تو عاشقانه سخن گفتن
بردار شانه را
انبوه گیسوان از شانه ها به عشوه بیاویز
و باز کن
بردار شانه را
بشکن شکنج طرّه، هوا ایستاده ست
بپراکنش؛ بیا کنش از نافه؛ ناز کن
رودابه ی نوازش دل گیسوان رها
رودابه ی نوازش دل با دل و کمند
با موج تازیانه و گیسو سمند و باد
رودابه ی نوازش دل گیسوان رها
ژرف است، ژرف، درّه ی دل
توسنی مکن
از پای شب به خیره مران چشم آهویی
زال سپید موی تو این جاست :
پای شب آشفته دررکاب شبان باد
و بادبان در موج تازیانه و گیسو
سمند و یال رودابه نوازش دل!
گیسوان رها !



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?