Sunday, June 28, 2009
ایران، ایران: خواندنی ها، دیدنی ها و شنیدنی هایی نو از این سو و آن سو- ۲
یادداشت ویراستار
یکشنبه هفتم تیرماه ۱۳۸۸
(بیست و هشتم ژوئن ۲۰۰۹)
پیام ِ استاد «ابوالقاسم فردوسی» به مردم ِ ایران
پیام ِ استاد «ابوالقاسم فردوسی» به مردم ِ ایران
اشكان سهرابي يكي دیگر از شهیدان راه آزادي ميهن در سیام خرداد
آژانس ايران خبر - ۱۳۸۸/۴/۶
بنا برخبر دريافتي، اشكان سهرابي يكي از شهداي روز شنبه ۳۰ خرداد مي باشد كه بر اثر اصابت گلوله عوامل سركوبگر به سينه اش، در نبش خيابان رودكي و دامپزشكي در تهران به شهادت رسيد.
بنا بر اين خبر كه توسط يكي از دوستان او به آژانس ايران خبر رسيده است , شهيد اشكان سهرابي ورزشكار بوده و داراي كمربند مشكي و دان ۲ تكواندو و دانشجو بوده است
گفت و شنود با مردی که همسر و دخترش را در حمله لباسشخصيها به تظاهركنندگان درميدان آزادي تهران از دست داد
آژانس ايران خبر - ۱۳۸۸/۴/۳
اسلحه به دستان مسئول این قتل ها هستند.
گفت و شنود با مردی که همسر و دخترش را در حمله لباسشخصيها به تظاهركنندگان درميدان آزادي تهران از دست داد
آژانس ايران خبر - ۱۳۸۸/۴/۳
اسلحه به دستان مسئول این قتل ها هستند.
پرستو سپهری
ابراهیم رجب پور، هفته گذشته همسر و دخترش را در حمله لباس شخصی ها به تظاهر کنندگان در میدان آزادی تهران از دست داد. با او که در غم ازدست دادن عزیزانش به شدت متاثر و داغدار است، گفتگو کرده ایم.
وی می گوید: به کمر و گلوی زن و دخترم تیر زده بودند. وقتی رسیدیم هردو غرق در خون بودند. تشخیص پزشکان این است که در همان لحظه اصابت گلوله کشته شده اند." آقای رجب پور این اتفاق دردناک را به شما تسلیت می گوییم. لطفا در مورد روز حادثه برایمان بگویید. همسر و دختر من از مدت ها پیش در مهد کودک "آوای باران" مشغول کار بودند و بسیار هم از کار خود راضی و خشنود. آنها از بچه های مهد کودک پرستاری می کردند ودرطول روز بارها به دلایل مختلف از محل کار خود خارج میشدند ودوباره مراجعه می کردند.
روز حادثه هم ازمهدکودک خارج شده بودند، یا اینکه درون مهد بودند مورد اصابت گلوله قرار گرفتند؟ نه, زمان حادثه دیروقت و وقت بازگشت آنها به خانه بود. به گمانم به دلیل ازدحامی که به وجود آمده بود نتوانسته بودند از مهدکودک خارج شوند. اطلاع رسانی به شما درمورد این حادثه چگونه شکل گرفت؟ من و پسرهایم می دانستیم آن روز سیاه قرار است در اطراف میدان آزادی راهپیمایی شود و مردم در میدان آزادی تجمع داشته باشند. بنابراین هرچه قدر که میدان آزادی شلوغ تر می شد و از ساعت کاری همسرو فرزندم می گذشت نگرانی های من هم بیشتر می شد. یعنی دلشوره ای عجیب در همان لحظات به سراغم آمد. به پسرم محمد گفتم که شماره مهدکودک را بگیرد تا از اوضاع آن طرف اطلاع داشته باشیم. ولی وقتی با مهدکودک تماس گرفتیم هیچ کس جواب تلفن مارا نمی داد. نگرانی من وپسرهایم دو چندان شد و تصمیم گرفتیم به سمت مهد راه بیفتیم. وسایل ارتباطی خاصی مانند تلفن همراه نزد خانواده شما نبود که با آنها تماس بگیرید؟ درآن روز همه تلفن ها را قطع کرده بودند, اصلا یکی از دلشوره های من همین بود که هرچه تلاش کردیم از این نگرانی در بیاییم نمی شد. از محل سکونت شما تا مهد کودک آوای باران چه مسیری را باید طی می کردید؟ منزل ما در محله طرشت است وتا ضلع مورد نظرمان در میدان آزادی چیزی حول وحوش 30 دقیقه طول کشید. با تاریک شدن هوا و نزدیکی به میدان آزادی صدای شلیک گلوله را شنیدیم. همین طور تلاشمان برای رسیدن به مهد کودک بیشتر و بیشتر می شد. دردلم آشوب و بی قراری غریبی به وجود آمد(می گرید. سکوت) صدای گلوله هرلحظه بیشتر می شد و پسرانم محمد و علی تندتر از من می دویدند. دود غلیظی در نزدیکی محل کار به هوا پخش شده بود. ما فکر کردیم آنجا آتش گرفته و درگیری مستقیم درمهد کودک است. اولین صحنه هایی که درمحل درگیری دیدید چه بود؟ مردم زیادی جمع شده بودند. اغلب آنها شعار می دادند و یک جا را نشانه گرفته بودند. درون کوچه یک موتور سیکلت آتش گرفته بود و مردم بودند که با سنگ به سوی ساختمان بسیج حمله ور شده بودند. علت را ازیکی دو نفر با نگرانی پرسیدم وبه من گفتند کسانی که درون ساختمان هستند با مردم درگیر شده اند. درگیری آنها بر سر چه بود؟ نمی دانم. اصلا نمی دانم برای چه به جان هم افتاده بودند ولی امیدوارم که خداوند باعث وبانی ریختن خون این شهدا را تقاص بدهد. خون کسی به ناحق پایمال نخواهد شد. همین طور همسر و فرزند من. من دلبستگی شدیدی به هردوی آنها داشتم. آنها قربانی بازی هایی شدند که به هیچ عنوان نقشی در آن نداشتند. دختر من بسیارمعصوم بود وهمسرم یک همراه برای من وفرزندانش. همه می دانند که در خانواده ای که مادر، همسر و دخترغایب باشند چه فضایی به وجود می آید. خدا میداند که در این چند مدت چه کشیده ایم و اوضاع مان چه شکلی به خود گرفته است. درمهدکودک به غیر از خانوداه شما چه کسی مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود؟ هیچ کس. وقتی درب آنجا را شکستیم و وارد شدیم دیدیم که هردوی آنها پشت پنجره روبروی ساختمان بسیج غرق در خون هستند. گلوله به کجا اصابت کرده بود؟ به کمر و گلو. هردو غرق در خون بودند. با فرزندانم بالای سر پیکرشان قرار گرفتیم و... (به شدت می گرید) تشخیص پزشکان این بود که در همان لحظه اصابت کشته شده اند. فکر می کنید عاملین این فاجعه چه کسانی بودند؟ مدیران سیاسی و کسانی که اسلحه بر دست داشتند. آیا به غیر ازکسانی که در ساختمان بسیج بودند در دستان کسان دیگری هم اسلحه دیدید؟ من ندیدم. از ساختمان سه نفر شلیک می کردند. از کسی شکایت کرده اید؟ از فرد خاصی نه اما موضوع در حال پیگیری است و مسئولین قول داده اند عاملین را شناسایی و آنها را تحت اختیار ما و قانون قرار دهند. چه کسانی به شما این قول ها را داده اند؟ مسئولین قضایی و دادگستری و اداره آگاهی و نیروی انتظامی. اوضاع روحی پسرانتان چگونه است؟ بسیار بد. آنها به شدت عصبی هستند و دربرابر هرچیزی این روزها عکس العمل نشان می دهند. خدا به فریاد ما برسد. مسئولین مهد کودک چه تصمیمی گرفته اند؟ فعلا که در آنجا بسته و پلمپ شده است تا وضعیت خانوداه من مشخص شود.
تجمعي در گراميداشت زنده ياد ندا آقا سلطان در سنندج
روز حادثه هم ازمهدکودک خارج شده بودند، یا اینکه درون مهد بودند مورد اصابت گلوله قرار گرفتند؟ نه, زمان حادثه دیروقت و وقت بازگشت آنها به خانه بود. به گمانم به دلیل ازدحامی که به وجود آمده بود نتوانسته بودند از مهدکودک خارج شوند. اطلاع رسانی به شما درمورد این حادثه چگونه شکل گرفت؟ من و پسرهایم می دانستیم آن روز سیاه قرار است در اطراف میدان آزادی راهپیمایی شود و مردم در میدان آزادی تجمع داشته باشند. بنابراین هرچه قدر که میدان آزادی شلوغ تر می شد و از ساعت کاری همسرو فرزندم می گذشت نگرانی های من هم بیشتر می شد. یعنی دلشوره ای عجیب در همان لحظات به سراغم آمد. به پسرم محمد گفتم که شماره مهدکودک را بگیرد تا از اوضاع آن طرف اطلاع داشته باشیم. ولی وقتی با مهدکودک تماس گرفتیم هیچ کس جواب تلفن مارا نمی داد. نگرانی من وپسرهایم دو چندان شد و تصمیم گرفتیم به سمت مهد راه بیفتیم. وسایل ارتباطی خاصی مانند تلفن همراه نزد خانواده شما نبود که با آنها تماس بگیرید؟ درآن روز همه تلفن ها را قطع کرده بودند, اصلا یکی از دلشوره های من همین بود که هرچه تلاش کردیم از این نگرانی در بیاییم نمی شد. از محل سکونت شما تا مهد کودک آوای باران چه مسیری را باید طی می کردید؟ منزل ما در محله طرشت است وتا ضلع مورد نظرمان در میدان آزادی چیزی حول وحوش 30 دقیقه طول کشید. با تاریک شدن هوا و نزدیکی به میدان آزادی صدای شلیک گلوله را شنیدیم. همین طور تلاشمان برای رسیدن به مهد کودک بیشتر و بیشتر می شد. دردلم آشوب و بی قراری غریبی به وجود آمد(می گرید. سکوت) صدای گلوله هرلحظه بیشتر می شد و پسرانم محمد و علی تندتر از من می دویدند. دود غلیظی در نزدیکی محل کار به هوا پخش شده بود. ما فکر کردیم آنجا آتش گرفته و درگیری مستقیم درمهد کودک است. اولین صحنه هایی که درمحل درگیری دیدید چه بود؟ مردم زیادی جمع شده بودند. اغلب آنها شعار می دادند و یک جا را نشانه گرفته بودند. درون کوچه یک موتور سیکلت آتش گرفته بود و مردم بودند که با سنگ به سوی ساختمان بسیج حمله ور شده بودند. علت را ازیکی دو نفر با نگرانی پرسیدم وبه من گفتند کسانی که درون ساختمان هستند با مردم درگیر شده اند. درگیری آنها بر سر چه بود؟ نمی دانم. اصلا نمی دانم برای چه به جان هم افتاده بودند ولی امیدوارم که خداوند باعث وبانی ریختن خون این شهدا را تقاص بدهد. خون کسی به ناحق پایمال نخواهد شد. همین طور همسر و فرزند من. من دلبستگی شدیدی به هردوی آنها داشتم. آنها قربانی بازی هایی شدند که به هیچ عنوان نقشی در آن نداشتند. دختر من بسیارمعصوم بود وهمسرم یک همراه برای من وفرزندانش. همه می دانند که در خانواده ای که مادر، همسر و دخترغایب باشند چه فضایی به وجود می آید. خدا میداند که در این چند مدت چه کشیده ایم و اوضاع مان چه شکلی به خود گرفته است. درمهدکودک به غیر از خانوداه شما چه کسی مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود؟ هیچ کس. وقتی درب آنجا را شکستیم و وارد شدیم دیدیم که هردوی آنها پشت پنجره روبروی ساختمان بسیج غرق در خون هستند. گلوله به کجا اصابت کرده بود؟ به کمر و گلو. هردو غرق در خون بودند. با فرزندانم بالای سر پیکرشان قرار گرفتیم و... (به شدت می گرید) تشخیص پزشکان این بود که در همان لحظه اصابت کشته شده اند. فکر می کنید عاملین این فاجعه چه کسانی بودند؟ مدیران سیاسی و کسانی که اسلحه بر دست داشتند. آیا به غیر ازکسانی که در ساختمان بسیج بودند در دستان کسان دیگری هم اسلحه دیدید؟ من ندیدم. از ساختمان سه نفر شلیک می کردند. از کسی شکایت کرده اید؟ از فرد خاصی نه اما موضوع در حال پیگیری است و مسئولین قول داده اند عاملین را شناسایی و آنها را تحت اختیار ما و قانون قرار دهند. چه کسانی به شما این قول ها را داده اند؟ مسئولین قضایی و دادگستری و اداره آگاهی و نیروی انتظامی. اوضاع روحی پسرانتان چگونه است؟ بسیار بد. آنها به شدت عصبی هستند و دربرابر هرچیزی این روزها عکس العمل نشان می دهند. خدا به فریاد ما برسد. مسئولین مهد کودک چه تصمیمی گرفته اند؟ فعلا که در آنجا بسته و پلمپ شده است تا وضعیت خانوداه من مشخص شود.
تجمعي در گراميداشت زنده ياد ندا آقا سلطان در سنندج
آژانس ايران خبر - ۱۳۸۸/۴/۵
ندا آقا سلطان
خبرنگار آژانس ايران خبر- سنندج چهارم تير: از حوالي ساعت هیجده، مردم سنندج تجمعي به مناسبت شهادت غم انگيز ودر عين حال پر غرور ندا آقا سلطان برگزار كردند ,در اين تجمع بيش از سه هزار نفر به نشانه احترام و گراميداشت اين شهيد راه آزادي ميهن شمع بدست گرفته بودند وعده اي نيز عكس هاي ندا را همراه خودداشتند . نيروهاي انتظامي وامنيتي با ضرب و شتم و گاز اشك آور مردم را پراكنده ميكردند . شهر سنندج حالت ميليتاريزه به خود گرفته و هر تجمعي را با زدن گاز اشك آور پراكنده ميكنند .
پشتیبانی ی دانشگاهیان سرشناس جهان از جنبش ِ مردم ایران
نوام چامسکی و گروهی از دانشگاهیان جهان: فراخوان به حمایت از جنبش مردم ایران
نوام چامسکی و عده ای از دانشگاهیان صاحب نام جهان فراخوانی انتشار داده اند و از مردم ایران و خواست های آزادی خواهانه اشان حمایت کرده اند. در این فراخوان آمده است: این، خود مردم ایران هستند که باید خط مشی سیاسی خود و راهی را که می خواهند در پیش گیرند، تعیین کنند ...
http://www.akhbar-rooz.com/news.jsp?essayId=21979
سوگواری ممنوع!
شهرزادنيوز: به گزارش روزنامه آلمانی "زود دويچه تسايتونگ"، خانواده ندا آقا سلطان - تحت فشار مقامات- مجبور به ترک آپارتمان مسکونی خود در خيابان مشکينی تهران شدند.
اين روزنامه به نقل از روزنامه انگيسی گاردين نوشته است: پس از کشته شدن ندا، مأموران پليس با تعقيب فردی که می خواست به خانواده عزادار تسليت بگويد، وارد آپارتمان چهار اتاقه آنان شده و برگزاری هرگونه مراسم سوگواری را از سوی آن ها ممنوع اعلام کردند. آنها میخواستند پردهای سياه به نشانه سوگواری بر نمای آپارتمان بياويزند، که با ممانعت مأموران مواجه شدند.
خوانندهای آمریکایی با جامه ی سبز در هنگام نواختن پیانو، آهنگی را خواند و به ایرانیان پیشکش کرد.
وایکلف جین یکی از خوانندگان نامدار آمریکایی است که به عنوان تهیهکننده نیز با نامهای پرآوازهی دیگری همکاری داشته است
در پی حوادث اخیر ایران وایکلف جین، خوانندهی سبک "آر اند بی"، ترانهای ۹ دقیقهای را با نام "حقوق برابر و عدالت" در حمایت از ایرانیان خوانده است. جین پیشتر همراه با شکیرا ترانهی معروف
Hips don’t lie
را اجرا کرده بود.
وایکلف جین خوانندهی آمریکایی که در هائیتی متولد شده است، در واکنش نسبت به اعمال خشونت علیه معترضان و سرکوب شدید آنان در ایران، ترانهای را ویژهی ایرانیان خوانده و کنسرت کوچک ۹ دقیقهای را به آنها تقدیم کرده است.
او که خود با لباس و کلاه سبزی پشت پیانو نشسته بود، ترانهاش را با "تهران، تهران، حقوق برابر و عدالت" آغازکرد و از قربانیان اعتراضات مردمی در ایران سخنگفت و سپس ادامه داد:
«ما شهر را به رنگ سبز در میآوریم تا به آنچه میخواهیم و شایستهاش هستیم، برسیم.»
جین همچنین در ترانهاش از مادران ایرانی خواست تا گریه نکنند و به ایرانیها گفت که تسلیم نشوند.
وایکلف جین یکی از خوانندگان و تهیهکنندگان نامدار موسیقی است که استعدادهای فراوانی را به دنیای موسیقی معرفی کرده است. او همچنین مؤسسهی خیریهای نیز به نام "یله هائیتی" دارد و از اجرای پروژههای عمرانی و طولانی مدت در هائیتی پشتیبانی میکند. از همین رو نیز چهرهای برجسته درمیان مردم کشورش به شمار میرود.
جین پیشتر به همراه شکیرا ترانهی
ساکت نمیتوان نشست!
پیام ِ «بهمن فرمانآرا»، سینماگر ِ بلندآوازه به مردم ِ ایران
پیام مردم ایران به «میرحسین موسوی»، گوینده: "محسن مخملباف" ↓
http://elections.7rooz.com/link/1019/
وایکلف جین یکی از خوانندگان و تهیهکنندگان نامدار موسیقی است که استعدادهای فراوانی را به دنیای موسیقی معرفی کرده است. او همچنین مؤسسهی خیریهای نیز به نام "یله هائیتی" دارد و از اجرای پروژههای عمرانی و طولانی مدت در هائیتی پشتیبانی میکند. از همین رو نیز چهرهای برجسته درمیان مردم کشورش به شمار میرود.
جین پیشتر به همراه شکیرا ترانهی
Hips don’t lie
را برای جشن فینال بازیهای جام جهانی اجرا کرده بود.
او همچنین در اکتبر سال ۲۰۰۷در آلبوم "بهترین ترانهها" با ارا رامازوتی، خوانندهی معروف ایتالیایی همکاری داشت.
تاکنون چندین کاربر ایرانی در بخش نظرات وبلاگ وایکلف از او به خاطر حمایتش از ایرانیان تشکر کردهاند.
برای دیدن ویدئوی وایکلف جین با نام "کنسرت اضطراری برای ایران" بر روی پیوندنشانی ی زیر بفشارید.
http://wyclefjean.wordpress.com/2009/06/23/emergency-concert-for-iran
نسل ِ آینده: سرسبز و بَرومند یا همچون ما پاک باخته و حسرت به دل؟
تاکنون چندین کاربر ایرانی در بخش نظرات وبلاگ وایکلف از او به خاطر حمایتش از ایرانیان تشکر کردهاند.
برای دیدن ویدئوی وایکلف جین با نام "کنسرت اضطراری برای ایران" بر روی پیوندنشانی ی زیر بفشارید.
http://wyclefjean.wordpress.com/2009/06/23/emergency-concert-for-iran
نسل ِ آینده: سرسبز و بَرومند یا همچون ما پاک باخته و حسرت به دل؟
ساکت نمیتوان نشست!
پیام ِ «بهمن فرمانآرا»، سینماگر ِ بلندآوازه به مردم ِ ایران
پیام مردم ایران به «میرحسین موسوی»، گوینده: "محسن مخملباف" ↓
http://elections.7rooz.com/link/1019/