Saturday, June 20, 2009
یکشنبه سی و یکم خرداد ماه هشتاد و هفت: ٧ افزوده ی ِ دیگر بر هفته نامه ی ِ اخیر ِ "ایران شناخت"
١
انّا لِلّه و اِنّا اِلَيه ِ راجِعون
▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄
در سوگ ِ پنج شهيد ِ كويِ ِ دانشگاه
" در ماتم ِ سرو ِ قدشان ، سرو خمیده!"
یک جان باخته ی دیگر در راه ِ آزادی
آنان به کدامین گناه کشتهشدند؟!
ما در سکوت راهپیمایی می کنیم امّا سکوت ما فریاد ِ ماست!
ما سکوت پیشه کرده ایم تا جباران به طعنه ما را "خس و خاشاک" بنامند؟!
چگونه به یاد دوستان و عزیزانمان نباشیم؟!
سوگواریی ِ ما با سکوت ما هم آواز می شود!
٢
اِنت - ص - خُش (= خُشونت) - دُش (= دُشنام) - کُش (= کُشتار) - خون - ابات
صد سال چالش ِ یک ملّت با یک مفهوم!
مردم ایران از بیش از یک سده پیش از این که در خیزش مشروطهخواهی برای ِ پایان بخشیدن
به خودکامگیی ِ شاهان و همدستان ِ آشکار و نهان ِ آنان، همّتگماشتند، کوشیدند که در کارزار ِ
رهاییجوییی ِ خود، مفهوم ِ باختریی ِ "انتخابات" را به عنوان ِ پشتوانهی ِ دیگرگونگردانیی ِ
ساختار ِ کهن و پوسیدهی ِ ادارهی ِ کارهای جامعه، در این سرزمین ِ رنج و شکنجدیده، بومی و نهادینه کنند.
امّا با دریغ ِ بسیار باید گفت که از این کوشش ِ خود، جز در موردهایی محدود (آن هم به گونهای نسبی)، ثمری ندیدند و به وارونهی ِ آن، تلخکامیهای بسیار کشیدند و خونهای فراوان دادند و هنوز در یادکرد از این "مفهوم"، سخن ِ شیوای ِ سعدی، زبان ِ حال ِ آنها (و ما) ست:
"ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وَهم/ وز هرچه گفتهاند و شنیدیم و خواندهایم/
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر/ ما همچنان در اوّل ِ وصف ِ تو ماندهایم!
***
در روزگار ِ پهلویان که خیمه شب بازی ی ِ "انتصخابات" ِ فرمایشی و شاهفرمودهی ِ به اصطلاح "مجلس" و برآیند ِ آن، تشکیل ِ دولت، از سوی ِ "غلامان ِ خانهزاد ِ همایونی!" (تنها با یک استثنای ِ دولت ِ مردمیی ِ دکتر محمّد مصدّق که همانا قاعده را برهم نزد) مایهی ِ رنج و ریشخند ِ آزادگان و ایراندوستان بود، زندهیاد، هفتهنامهی ِ طنزنگار ِ توفیق، در طنزی ابتکاری، برای وصف ِ آن بازیی ِ مبتذل ِ ملوکانه، ترکیب ِ مندرآوردیی ِ انتصخابات را به کار برد و بر سر ِ زبانها انداخت و در فرهنگ ِ کلیدواژههای ِ سیاسیی ِ زبان ِ فارسی، به ثبت رساند.
اکنون با نگاهی به آزمون ِخشونت بار و خونین ِ اخیر، ناگزیر باید توفیقوار و به تناسب ِ حال، ترکیب ِ
اِنت - ص - خُش (= خشونت) - دُش (= دُشنام) - کُش (= کُشتار) - خون - ابات
را به کار ببریم.
***
به راستی جای شگفتی است که ملّتی برای ِ اجراییکردن ِ یک آرمان (حقّ ِ انسانی و طبیعی ی ِ خود)، سدهای تکاپو کرده و هنوز هم "اندر خم ِ یک کوچه" باشد!
ترانه-سرودی برای ِ بیداری
ای برادر!
آواز: شهرام ناظری
کاری از گروه شیدا
دیده بگشا ای برادر!
↓
http://www.persianpersia.com/music/p/nakissa.php?artistid=176&Albumid=666&trackid=5851&rowcount=613
٤
رویکردی طنزآمیز به «انتصخابات!»
اول – دقت کنيد که رايتان را کجا مياندازيد، تا بعدا نپرسيد راي من کو؟ راي من کو؟ دوم – براي اينکه قاطي اراذل و اوباش نشويد بعد از انتخابات، مثل بچه آدم به خانه برويد و تا چهار سال ديگر که انتخابات بعدي برگزار ميشود از خانه خارج نشويد. به زبان خوش هر چهار سال يکبار از خانه خارج شويد بس است. سوم – بعد از راي دادن، از برخورد با هر گونه جسم سخت در کوچه و خيابان جلوگيري کنيد. چهارم – بعد از راي دادن خوشحال باشيد چون شما تنها خس و خاشاک دنيا هستيد که حق راي دارد. پنجم – چون بعضيها براي پيدا کردن رايشان در طول روز راهپيمايي ميکنند و شبها بايد استراحت کنند لطفا شما براي پيدا کردن رايتان شبها بوق نزنيد. ششم – براي راهپيمايي مسالمتآميز، پوشيدن جليقه ضدگلوله، ماسک هوا، پماد سوختگي، نفربر و چيزهاي ديگر الزامي ميباشد. هفتم – براي راهپيمايي مسالمتآميز، حمل سلاح سرد مثل چاقو، قمه و چماق، يا سلاح گرم مانند کلت کمري و کلاشينکف، و همچنين همراه داشتن نارنجک دستي، و يا سوار شدن بر تانک توصيه نميشود. هشتم – بعد از راي دادن اگر هنوز دستگير نشدهايد خودتان را به کلانتري محل معرفي کنيد. نهم – بعد از راي دادن براي جلوگيري از تشويش اذهان عمومي، با کسي حرف نزنيد، در وبلاگ يا روزنامه و جاي ديگري ننويسيد که راي دادهايد، اگر هم نوشتيد ننويسيد به کي راي دادهايد، از کسي هم شکايت نکنيد. توصيه ميشود رايتان را به امان خدا سپرده، سريعا از محل رايگيري دور شويد. دهم – بعد از راي دادن و به نشانه اعتراض، در پارکينگتان را بشکنيد و با چوب و چماق به اتومبيلهاي داخل پارکينگ آسيب بزنيد. يازدهم – بعد از راي دادن، خودتان مثل آدم، براي تسري مراحل اداري هم که شده، مستندات همکاريتان را با عوامل صهيونيسم و عوامل بيگانه، در اختيار دوستان و مراجع ذيصلاح قرار دهيد.
اين یازده رهنمود را به کار ببتديد تا از معرکه، جان ِ سالم به درببرید و به خانه برسيد!
. روزنامهی ِ اعتماد ملی، پوريا عالمي
فوری! مهمّ!
ایرانیان
به :
جهانیان
پیام ِ ایرانیان ِ دردمند به مردم ِ آگاه ِ جهان و یاریخواهی برای ِ پشتیانی از خواست ِ انسانیی ِ مردم ِ ایران
متن ِ دادخواستنامه را در این جا بخوانید و اگر با نویسندگان ِ آن، همداستان باشید، امضاکنید تا در گروه ِ دادخواهان باشید↓
http://www.petitiononline.com/mod_perl/signed.cgi?Iran09&1
٦
«زمستان ِ خشونت و خون» در بهاران!
مهدی اخوان ثالث
زمستان ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-526.aspx
محمّدرضا شجریان
http://www.persianhub.org/downloads/shajarian/76/2670/download-shajarian-zemestan-ast/
٧
خیابانها «خیابانتر" شدهاند!
آرش اخوّت - اصفهان
http://www.arashcube.blogspot.com/
هوهوی ِ وَهم ِ هَمهمهای از دور!
این روزها هربار که در فضایی بسته و ساکت، تنها باشم، هوهوی ِ وَهم ِ هَمهمهای را از دور می شنوم. مریم را صدا می کنم.:«گوش کن! در خیابان اند.»
***
برخلاف خیال خام شما، «آقا»، بخش عمدهای از حق اجتماعی میتواند و گاهی باید، «کف خیابان» احقاق شود. خیابان، عمومیترین فضای انسانیست و میتواند انسانیترین فضای عمومی هم باشد اگر شماها بگذارید. تظاهرات خیابانی، بخصوص از نوع آرام و مدنیاش، از آن دست که در این یکی دو روزِ گذشته دیدهایم، چکیده و اشباع حضور عمومی و فیالبداههی مردم است. خیابانهای شهرهای ما، در این لحظات و در این روزهاست که خیابانتر از همیشه میشود و این درست همان چیزیست که شما نمیخواهید و نمیگذارید!