Thursday, May 22, 2008
٣: ٧٩. سي و هفتمين هفته نامه: فراگير ِ ٣١ زيرْ بخش ِ تازه ي ِ خواندني، ديدني و شنيدني
يادداشت ويراستار
جمعه ٣ خردادماه ١٣٨٧ خورشيدي
(٢٣مي ٢٠٠٨)
گفتاوَرد از دادههاي اين تارنما بي هيچگونه ديگرگونگردانيي متن و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
You can use any part of site's content as long as it is referenced to this site.No need for permission to use the site as a link.
Copyright © 2008-2005
All rights reserved.
١. فراخوان ِ يك برنامهي ِ هنريي ِ جهاني براي گراميداشت ِ هزارهي ِ شاهنامهي ِ فردوسي
Wednesday, 14 May, 2008 10:58 AM
From:
"Mohamad Tavakoli-Targhi"
٢. يادوارهي ِ ساختمان ِ آرامگاه ِ فردوسي و آفريني بر دستْاندركاران ِ آن: برگ ِ مهمّي از تاريخ ِ معاصر ِ ايران
تورج پارسى
من اين نامه فرّخ گرفتم به فال
بسى رنج بردم به بسيار سال
اين انبازى، مهرْآيين است چون ترس و لابه در آن راهىندارد و درنتيجه، نه كردگار طلبْكارست و نه انسان، بدهكار؛ چرا كه انسان ِ مسئول و راستينْ گام ، در نگاهداشت ِ پيمان خود كوشاست؛ چه بر خوان ِ بزم و چه در گاه ِ رزم.
پس، بياييم وهمصدا – حتّا اگرچه صداى رسايي نداشته باشيم – تأكيد ِ پير ِتوس را بر مسئوليّت فردى كه سرنوشت را رقم مى زند باهم بلند بخوانيم.
در كشته شدن سلم به دست منوچهر:
"درختى كه پروردى، آمدبهبار
ببينى برش را كنون در كنار
گرش بار، خارست خود كشتهاى
وُ گر پرنيانست، خود رشتهاي"
زادْروز ِ پيرِ خرد بر همه ى خرد باوران به ويژه استاد دوستخواه شاد و هميشگى باد ، باشد كه در اين فرخندهروز، ايران زمين را چراغانى كنيم و به هم شادباش بگوييم
*
اجازه مىخواهم كه از پرتو پير خرد، يادى هم از ارباب كيخسرو شاهرخ (۱۲۵۳-۱۳۱۹خورشيدى) بكنم.
زرتشتيان مردمى صبورند، گويي همگى از بُن ِ كويربرخاسته اند. به راستى كه كوير، صبورى مى آموزد. آبادى نزدشان سخني پر معناست. روز و روشنى را مىستايند چراكه ميدانگاه حركت است و ثمرهى حركت هم تغيير و آبادى است. آبادانى نياز به خويشكارى دارد؛ يعني همان مسئوليّت فردى كه پيشتر گفتهآمد. به همين دليل، تنآسانى و كاهلى را خوشنمىدارند. در روزگاران بلا ها ديدهاند و همچنان مىبينند. امّا در بُنْبست نمىمانند. سختْكوش وسختْجانند. قصّهى مادربزرگهايشان بر اين مدار، دَورمى زند كه : "گرانبهاترين خلعت ِ ايزدى، خِرَد است وبر همين معنا انديشه و گفتار و كردار خود را كوك مى زنند.
يك نفراز اين مردمان، كيخسرو فرزند شاهرخ است كه در سال۱۲۵۳خورشيدي در شهر كرمان زادهشد. او در دبستانى كه مانكجى هاتريا در كرمان بنيادنهاد، درسخواند و سه سالى هم در تهران. سپس به دستور مانكجى هاتريا به بمبئى رفت و زير سرپرستىي ِ سِردينشاه مانكجى پتيت سرنشين انجمن اكابر پارسى، ادامهي تحصیل داد. پس از پايان درس، به آموزگارىي ِ دبستان كرمان برنهاده شد. در آن دوران، ستم و بيدادگرى و تحقير به اقليّتهاىدينى بسيار زياد بود. حتا رخت اقليت دينى مىبايد رنگ و جنس رخت عمومى را نداشته باشد؛ چنان كه زرتشتيان مجبوربودند لباس هاي كبود بپوشند تا از ديگران بازشناخته شوند. تاريخ پر از نارواييهاييست كه بر غير ِ خودىها رواداشته مىشد و ميشود. حتا آنان را مسئول خشكسالى، سيل و قحطى دانسته و به اين بهانه غارتشان ميكردند و يا مىكشتند. درهنگام بارندگي هم براي جلوگيري از آلودهشدن كوچه و خيابان و مسلمانان، نبايد از خانه هايشان بيرونبيايند. يك فرد زرتشتي نه تنها حق نداشت بالاخانهاي بسازد، بلكه لازم بود ديوار خانهاش " كوتاه تر" از ديوار ديگران باشد. بى گمان زبانْزد ِ " ديوارى كوتاه تر از ديوار من نديدى؟!" برآيند فشارهايىست كه بر اقليتهاى دينى وارد مى شده است. با توجه به دشواريهايي كه زرتشتيان ايران به ويژه در دوران صفوي و قاجار درگير و دار آن بودند، روز به روز از شمار آنها كاستهميشد. در چنان شرايطى بود كه كيخسرو با كلاه ملا فيروزى – كه پارسيان بر سر مىنهادند – در جامعه رفت و آمد كرد و نميهراسيد. فلك را سقف شكافت و طرحى نو درانداخت. مكتبخانهي ِ زرتشتى را تغييرداد و به سبك تازهاى آن را راه انداخت و شاگردان را با رختى كه همگان مىپوشيدند، پوشاند و مرتبكرد و سببشد كه همهى زرتشتيان از رخت نشانه دار ِ تحقيرآميز – كه در دورهى نازىها هم بر يهوديان تحميل شد – بپرهيزند. البته هيچيك از اين كارها بهسادگى و بىدردسر سامان نيافت. او پس از كرمان به ادسا رفت و يك سالى در آن جا ماند و دوباره به ايران برگشت و در تجارتخانهى ارباب جمشيد جمشيدى در تهران مشغول بهكار شد.
در زمان انقلاب مشروطه همين جمعيت اندك زرتشتى چه از طريق كمك مالى وچه شركت مستقيم در مبارزات، خويشكارىي ِ خود را نشان داد. كمكهاى بى دريغ مالى و عملىي ِ ارباب جمشيد جمشيديان، ارباب خسرو جهانيان و پارسيان هند تأييد چنين خويشكارى است.
ارباب كيخسرو شاهرخ مبارز ديگر زرتشتى است كه در مبارزات ضد استبداد نقشى تعيين كننده داشت. وى در دوره دوم مجلس به جاى ارباب جمشيد به نمايندگى زرتشتيان ايران در مجلس شوراى ملى انتخاب شد وتا دوره ى يازدهم اين مهم را سامان بخشيد. در دوره اول مجلس، هنگامی که ارباب جمشید نماینده مجلس بود، دولت لایحه ای به مجلس برد که در آن نوشته شده بود: "همه ى مسلمانان طبق قوانينى كه به تصويب مجلس مى رسد با هم برابرند." هنگامى كه اين لایحه در روزنامهها چاپشد، کیخسرو – که کارمند ارباب جمشید بود – اعتراض کرد ومتنى اصلاحي نوشت و در آن به جاى واژه ى "همه مسلمانان"، واژهي ِ همه ایرانیان را بهكاربرد و متن اصلاحكرده را به نظراحتشام السلطنه رییس و نُوّاب رییس و سایر نمایندگان مجلس رساند و به اتفاق عدهای از زرتشتیان پیش رییس و نمایندگان مجلس رفتند و بالاخره موفق شدند که اصلاحات را به تصویب مجلس برسانند و در قانون منظور نمایند.
از اقدامات او در شكل گيرى مجلس شوراى ملى يكى هم ارائهي ِ طرح كتابخانه مجلس بود. اين طرح باهمكاري جمعي از نمايندگان پيشگام مجلس مانند دكتر رضا افشار و شيخ ابراهيم زنجاني و سيد نصرالله تقوي وهم چنين احتشام السلطنه، محمود علامير و محمدعلي ذكاالملك فروغي سامان پيدا كرد .طرح راه اندازى موزه ى مجلس نيز از ابتكارات و پيشنهادات ارباب كيخسرو بود ، در جهت اقدام عملى اين مهم خود به نيشابور رفت و به خدمت كمال الملك رسيد و از او و شاگردانش تابلوهايي را خريدارى كرد. كمال الملك تابلو معروف رمّال را به شاهرخ هديه كرد؛ امّا وى آن را به موزهى مجلس واگذارنمود.
ارباب كيخسرو در سال ۱۳۰۱ همره با محمّدعلى فروغى، مشيرالدوله، تيمورتاش، فيروزفيروز و تقي زاده، انجمن آثار ملى را تأسيس نمود. انجمن، فروغى را به سمت رئيس و كيخسرو شاهرخ را خزانه دار اعلام كرد. نخستين گام اين انجمن، پيشنهاد ِ ساختن آرامگاه فردوسى بود. البته ملک الشعراي بهار در ياداشتهايش مدّعىشدهاست که رضا خان سردار سپه را دو سال پيش ازآن كه شاه ايران بشود، به مرمّت قبر فردوسي تشويق کرده است. به هر روى، انجمن، كيخسرو شاهرخ رادر سال ۱۳۰۵ به توس فرستاد تا محل دفن فردوسى را شناسايىكند. شاهرخ به مشهد رفت واز آن جا به اتفاق مسئولين دولتى رهسپار توس شد. درتوس باغى بوده به نام حاج ميرزا علي قائم كه مى گفتند ملك فردوسى بودهاست دراين باغ پرازدرختان زردآلو، قطعه زمينى به ارتفاع پنج در شش متر جلب نظرمى كرده و آثارى از دو گور با تكههايي از آجر خردشده و ماندههايى از ويرانهي ِ دو اتاق خشتي بدون طاق، به چشم ميخوردهاست. اين بنا هم در واقع برآيند خويشكارى والى وقت خراسان، آصف الدولهى شيرازى بود كه با كتاب سروكار داشت.
براساس همين نشانهها وگفت و شنود با نمايندگان دو دهكدهي ِ اسلاميّه و رَزان وكهنسالان محلى كه در باغ همراه بودند، شكى نماند كه خاك فردوسى همان جاست؛ چرا كه به علت غيرخودى بودن، در گورستان همگانى به خاك سپرده نشده بود. آنچه كه مى تواند سند اصلى باشد، همان كتاب روشن سينهى مردمانست كه هميشه به روز است.
سرانجام از هرتسفلد و گدار خواستهمىشود كه نقشهي ِ آرامگاه را بكشند. به پيشنها د ارباب كيخسرو براى هزينهي آرامگاه هم با صرفهجويي از حقوق نمايندگان، مبلغ دههزار تومان گردآورىشد و بقيه را با فروش لاتارى تاميننمودند. ساختن آرامگاه در مساحتي حدود سي هزار متر آغاز شد. نقشه بنا را که به خواست انجمن شبيه آرامگاه کوروش بزرگ بود اندره گدار و پروفسور هرتسفلد دادند و مهندس ناظرکريم طاهر زاده و معمار ساختمان نيز حسين لرزاده بود. مساحت ساختمان ۹۴۵ متر بود و بهترين حجّاران تصاويري از شاهنامه را بر ديوارهايش حک کردند.
كارادامهيافت و كيخسرو شاهرخ مسئوليت كامل ساختن آرامگاه را به عهده گرفت و با همهى مشكلات، آن را به خوبى در سال ۱۳۱۳به پايان رساند. البته آنچه امروز به نام آرامگاه پيرخرد مى شناسيم، برآيند هنر و شناخت مهندس سيحون است كه در سال ۱۳۴۳آن را سامانبخشيد.
به قمر هنرمند ماندگار و استادان دوستخواه و خالقى مطلق وهمه كسانى كه در اين ره گام برداشتهاند و برمىدارند، درود مى فرستم.
هرآن كس كه دارد هُش و راى و دين
پس از مرگ بر من كند آفرين
سرچشمه ها
http://zartoshtiiran.blogfa.com/post-8.aspx
http://www.yataahoo.com/Farzanegan/Jamshidian.htm
http://www.nimrooz.com/html/817/memory.htm
ttp://www.chn.ir/News/?section=2&id=24046
http://100years.ir/shownews.php?id=432
http://www.yataahoo.org/FA/Famous/?q=&p=3&a=1
http://mellat.majlis.ir/archive/1384/02/19/report.htm
اوستا، كهن ترين سروده ها و متن هاى ايرانى، گزارش و پژوهش جليل دوستخواه، چاپ يازدهم ۱۳۸۶، انتشارات مرواريد - تهران
فرزانگان زرتشتى ، رشيد شهمردان، ۱۳۳۰يزدگردى، چاپ راستى - تهران
۳. گزارش سي ونهمين و فراخوان ِ چهلمين نشست ِ شاهنامهپژوهي در شبكهي ِ جهاني
در اين جا بخوانيد و بشنويد ↓
http://www.ketabkhaneyegooya.blogspot.com/
*
همچنين براي آشنايي با كوششهاي ارزنده و بارآور ِ انجمن ِ دوستداران ِ شاهنامه در كاليفرنياي شمالي
بدين نشانيها رويآوريد ↓
http://www.shahnameh.com/
http://www.shahnameh.org/
٤. رؤياي ِ صلح : يك بالهي ِ زيبا و شورانگيز ِ ايراني - دستْآوردي از سينماي ِ آزاد ِ ايران - سانفرانسيسكو، نوروز ١٣٨٦(/ ٢٠٠٧) )
برگزارنده: پُل ِ فيروزه و كانون ِ جهانيي ِ موزيك ِ نژاد و باله افسانه نژاد
در اين نشاني ببينيد و بشنويد ↓
http://www.cinemaye-azad.com/Film&VideoClip/Film&VideoClip11.html
٥. گزارش ِ يك همايش بزرگ ِ فرهنگي- ادبي در تهران: شب ِ «فردريش دورنمات»
پيشتر، فراخوان ِ برگزاريي ِ شصت و يكمين شب از شب هاي مجله بخارا با عنوان «شب فردريش دورنمات» ، نمايشنامهنويس و رماننويس ِ برجستهي ِ سويسي در شامگاه ِ سه شنبه ٢٤ ارديبهشت ماه ١٣٨٧ در مركز هنرپژوهيي ِ نقش جهان در تهران را در همين صفحه آوردم. اكنون گزارش ِ تصويريي ِ اين رويداد ِ مهمّ را – كه علي دهباشي، مدير مجلّهي ِ بخارا به اين دفتر فرستادهاست – در اين جا ميآورم تا بيبهرهماندگان از حضور در آن "مجلس ِ اُنس" نيز فيضيببرند. متن اين گزارش و تصويرهاي ِ همراه ِ آن را در دو نشانيي ِ زير (خبرگزاريي ِ مهر و تارنماي ِ ادبيي ِ تادانه) بخوانيد و ببينيد ↓
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=682915
http://tadaneh1.blogspot.com/2008/05/dorenmart-night.html
٦. آرمانْشهر ِحافظ در ژرفاكاويهاي ِ پرويز رجبي (٩٢- ٩٧) : كوششي ديگرْگونه برايِ راهيابي به هزارتوهاي ِ شعر ِِ شگفت ِ حافظ ↓
٧. نگاهي به ديدنيهاي ِ تاريخي، فرهنگي و زيستْمحيطيي ِ ايران در فيلمهاي ِ كوتاهِ ويديويي
در اين نشانيها ↓
http://www.youtube.com/watch?v=y9oIZpFFyIY&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=Qkkt7_dGW-s&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=g2weA6ckJoI&feature=related
٨. اعتراض دو نهاد ِ ايراني در استراليا به فرمانْده ِ ستاد ِ ارتش ِ اين كشور در مورد ِ كاربُرد ِ نامي ساختگي به جاي ِ نام ِ تاريخي و درست ِ خليج ِ فارس در رسانههاي ِ وابسته به ارتش
ترجمهي فارسيي ِ متن ِ اين اعتراضْنامه، بدين شرح است:
فرماندهيي ِ محترم ستاد ارتش استرالیا
٢٨آوریل ٢٠٠٨
فرمانده ِ محترم، آقای " آلن گرانت هیستن "
ما امضاكنندگان ِ اين نامه ( جامعه ی استرالیائی - ایرانی)، با ابراز تأسّف به خاطر کشتهشدن سرجوخه "جیسن مارکس" در افغانستان و بيان ِ اين كه هرگونه زیان جانی به ویژه جان سربازان استرالیايی مایهی تأثر ماست، ناخرسندیي ِ خود را از کاربُرد ِ نادرست ِ نام خلیج عربی به جای نام اصلی و تاریخیي ِ خلیج فارس در رسانه ها و انتشارات وابسته به ارتش، به آگاهیي ِ شما میرسانیم و از شما ميخواهيم كه هرچه زودتر، دستْاندركاران را از اين كار ِ خلاف ِ عُرف ِ شناخته و پذيرفتهي ِ جهاني، بازداريد.
به کارگیریي ِ نام ِ نادرست و ساختگيی ِ خلیج عربی به جای نام اصلی آن خلیج فارس در تضادّ با معيارهای تاریخی و بین المللی بوده و توافقهای جهانی را زیر پا می گذارد.
برای اطلاع شما، يادآورميشويم كه نام پارس
ایرانیان، بدون هیچ گونه بیاحترامی به عربها، به فرهنگ ِ غیر ِعربیي ِ خود افتخارمیكنند و از هرگونه کوششی برای بدنامکردن و تغییر ِ تاریخ و میراثهای آن، به شدّت رنجیده و خشمگین میشوند.
نام تاریخی و جغرافیاييی ِ خلیج فارس از طرف سازمان ملل متحد به رسمیّت شناخته شده و در جاهاي ِ بسیار زیادی مورد استفاده قرارگرفتهاست و آخرین دستور ِ كار ِ سازمان ملل به تاریخ ٢٨ آگوست ١٩٩٤ آن را تأييدمیکند.
جامعهی استرالیايی- ایرانی به شدّت از كارْبُرد ِ نامي ساختگي و نادرست، به جاي ِ نام ِ درست، مستند و تاريخيي ِ خلیج فارس ابراز ناخرسندی ميكند و خواستار رسیدگیي ِهرچه زودتر به اين اشتباه ِ فاحش و كارْبُرد ِ كليدْواژهي ِ درست براي ِ ناميدن ِ آن آبْراهه است.
در انتظار ِ پاسخ ِ مثبت شما هستیم.
سازمان همْیاریي ِ ایرانیان
کتابخانهی ایرانیان
٩. چالشي با ديگرْديسيي ِ ديدگاهها و برداشتهاي يك پژوهنده در گفتمان ِ روشنفكري
در اين جا بخوانيد ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-284.aspx
١٠. شاهنامه در روز ِ فردوسی : گزارشي از كوششهاي تازه
http://www.persian-language.org/Group/Report.asp?ID=1531&P
١١. شاهنامه: اسطوره يا تاريخ: بايستگيي ِ پژوهشي گستردهتر
دكتر ابوالقاسم اسماعيلپور:
بخش اساطيري شاهنامه كمتر مورد توجه بوده است.
http://www.persian-language.org/News/News_show.asp?ID=7475&P
١٢. سفر به جشنْوارهي ِ فردوسی در ١٣١٣: برگي از خاطرههاي يك جُزْايراني
http://www.newsecularism.com/2008/0508-B/051708-Kamal-Latifpur-Ferdowsi.htm
١٣. يادوارهي ِ «ثمين باغچهبان» در تالار ِ رودكي (وحدت) همراه با پخش آخرین اثر او
http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=682043
١٤. بازگفت ِ اندوهْيادي از يك مهرْوَرزيي ِ ناكام: بخشي از فرهنگ ِ تودهي ِ دَرهگز و كَلات در خراسان
حكايت دوست محمد و آيجمال
روايتي از : استاد محمّدحسين يگانه
در اين جا بشنويد ↓
http://www.naqashi.com/
*
همچنين گفتاري آگاهاننده با عنوان ِ
نقش موسيقي در تصاوير شعري شاهنامه
را در همين نشاني، ببينيد و بخوانيد.
خاستگاه: راياپيامي از حسن نقاشي - يزد
١٥. تارنماي ِ ادبي - فرهنگيي ِ «شهربَراز» با هفت گفتار، روزْآمد شد
در نشانيهاي زير، بخوانيد ↓
۱. شیرین: ارمنی یا خوزستانی http://shahrbaraz.blogspot.com/2008/05/blog-post_8065.html
٢. کوریي ِ رودکی (بازنویسی شده) http://shahrbaraz.blogspot.com/2008/05/blog-post_10.html
۳. ملانصرالدین هم ترک شد!http://shahrbaraz.blogspot.com/2008/05/blog-post_11.html
۴. شترنگ و تختهنردhttp://shahrbaraz.blogspot.com/2008/05/blog-post_14.html
۵. تخت جمشیدhttp://shahrbaraz.blogspot.com/2008/05/blog-post_4584.html
۶. نمازhttp://shahrbaraz.blogspot.com/2008/05/blog-post_15.html
۷. شاهرخ مسکوب و مجتبا مینویhttp://shahrbaraz.blogspot.com/2008/05/blog-post_17.html
* * *
فرستندهي اين پبوندها، در پايان، آوردهاست:
"خواهشمندم گفتارها را بخوانيد و چنانچه نظریدارید، یا به نشانیي ِ رایانامهام:
http://shahrbaraz.blogspot.com/
١٦. نگاهي به ادب ِ ديگران: شعري شيوا از شاعري فلسطيني
ترجمهي ِ انگليسيي ِ شعري از محمود درويش، شاعر ِ فلسطيني را در اين جا بخوانيد ↓
Under Siege
Mahmoud Darwish
http://plagiarist.com/poetry/7722/
براي آشنايي با زندگينامه و كارنامهي ِ اين شاعر ِ نامدار و جهانْشناخته و خواندن ِ متن ِ عربي يا ترجمهي ِ كارهاي ِ ديگري از او، به اين نشاني روي بياوريد ↓
http://www.google.com/search?q=Mahmoud+Darwish+Biography&rls=com.microsoft:en-us:IE-SearchBox&ie=UTF-8&oe=UTF-8&sourceid=ie7&rlz=1I7IRFA
١٧. خيّام در آكسفورد: همايش ِ دانشوران و فرهيختگان ِ باختر براي ِ شناخت ِ بهتر ِ خيّام ِ دانشمند و فيلسوف و خيّام ِ سخنور و ترانهسرا
در مراسم گراميداشت يک هزار و چهلمين سالگرد تولد عمر خيام در دانشگاه آکسفورد اظهار شد؛ آراي خيام در عرض کمتر از يک قرن جهان غرب را درنورديد و نه تنها نزد شرق شناسان و فارسي دانان بلکه نزد اکثر فرهنگ دوستان مغرب زمين پرآوازه شد. به گزارش مهر به نقل از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، در مراسم گراميداشت يک هزار و چهلمين سالگرد تولد عمر خيام در دانشگاه آکسفورد انگلستان که جمع زيادي از دانشجويان دانشگاه آکسفورد و استاداني از بخش زبان و ادبيات فارسي و دپارتمان رياضي شرکت داشتند، ابتدا خانم «عبد اللوا» استاد زبان فارسي ضمن اشاره به زندگي حکيم عمر خيام دانشمند، رياضيدان و شاعر بزرگ ايراني گفت؛ نغمات شورانگيز و اشعار دلپذير خيام در عرض کمتر از يک قرن جهان غرب را در نورديد و نه تنها نزد شرق شناسان و فارسي دانان بلکه نزد اکثر فرهنگ دوستان مغرب زمين پرآوازه شد. سپس يکي از دانشجويان اشعاري را از عمر خيام به زبان فارسي قرائت کرد. در ادامه اين مراسم يکي از اساتيد دپارتمان رياضي پيرامون برخي از فرضيه هاي عمر خيام سخناني ايراد کرد. در قسمت ديگر اين برنامه سه تن از دانشجويان با انتخاب ابياتي از اشعار خيام و ترجمه آنها به زبان هاي فرانسه، آلماني و عربي و قرائت آنها براي شرکت کنندگان ياد اين دانشمند را گرامي داشتند. در اين همايش دکتر «محمدعلي حلمي» رايزن فرهنگي کشورمان در لندن با تعدادي از استادان و دانشجويان حاضر به گفت وگو پرداخت و به برخي از درخواست هاي آنان جهت آشنايي بيشتر با فرهنگ و مشاهير ايران و نيز برگزاري برنامه هاي فرهنگي آموزشي مشترک قول بررسي و همکاري بيشتر داد
در همين زمينه ↓
زادروز خيّام
تاريخ عمومي (جهان) با تطبيق تقويم ها، هجدهم ماه مه سال 1048 ميلادي (28 ارديبهشت) را روز تولد حکيم عمر خيام (غياث الدين ابوالفتح عمر ابن ابراهيم نيشابوري) رياضيدان، فيلسوف و اديب بزرگ ايراني نوشته اند که از ديرزمان در وطن ما روز بزرگداشت اين انديشمند ناميده شده و آيين هايي برگزار مي شود. تقويم هجري خورشيدي که مورد استفاده ما ايرانيان است، ششم مارس 1079 ميلادي (928 سال پيش) توسط حکيم عمر خيام تکميل شد که به تقويم جلالي معروف شده است، زيرا در زمان حکومت جلال الدين ملکشاه تنظيم شده بود. اين تقويم دقيق تر از تقويم ميلادي است، زيرا عدم دقت آن هر 3770 سال يک روز است و تقويم ميلادي هر 3330 سال. عمر خيام که به نوشته کتب تاريخ عمومي چهارم دسامبر سال 1131 وفات يافت، نه تنها يک رياضيدان و فضاشناس بزرگ بوده است بلکه در فلسفه، پزشکي و شعر نيز شهرت جهاني دارد و رباعيات او در سال 1839 توسط «ادوارد فيتزجرالد» به انگليسي ترجمه شده و انگليسي زبانان از همين طريق با مضامين رباعيات خيام آشنا شده اند. اين رباعيات هنوز هر سال به زبان انگليسي با حاشيه نويسي فيتزجرالد تجديد چاپ مي شود. آثار ديگر خيام از جمله «نوروزنامه» و «رساله در وجود» معروفند. وي در طول حيات خود چند سفر تحقيقاتي به اصفهان، سمرقند، بخارا و ري کرده بود. خيام برخلاف هم دوره اش خواجه نظام الملک به کار ديواني (دولتي) علاقه زيادي نداشت، با وجود اين دعوت شاه وقت را براي ساختن رصدخانه ري پذيرفته بود. برخي از روزشمارنگاران فرنگي ولادت وي را 18 مه سال 1044 ميلادي و وفات او را در سال 1124 ذکر کرده اند که ظاهراً ماخذ آنان تقويم هاي ميلادي قديم بوده است. پاره يي از مورخان خيام را در عين حال يک ناسيوناليست ايراني خوانده اند که برخي ويژگي هاي ايرانيان از جمله مهربان بودن و مهرباني کردن را به بهترين صورت توصيف کرده است. از جمله درباره جشن مهرگان گفته است؛ «اين ماه را از آن (جهت) «مهرماه» گويند که مهرباني بود مردمان را بر يکديگر، از هر چه رسيده باشد (داشته باشند)، از غله و ميوه نصيب باشد بدهند و بخورند با هم.» نام خيام همه جا با نيشابور همراه است. آرامگاه خيام در اين شهر قرار دارد و به همين سبب نيشابور در جهان به شهر «عمر خيام» معروف است. عمر خيام علاقه يي عجيب به زادگاهش، نيشابور، داشت که يادگار دوران ساسانيان (شاپور يکم) است و يک بار هم براي مدتي کوتاه پايتخت ايران شده بود. اين شهر در رديف بلخ، بخارا، هرات و مرو يکي از پنج شهر بزرگ خراسان به شمار مي رفت و طاهر ذواليمينين در همين شهر حکومت ايران را مستقل از جهان عرب اعلام داشت. 22 نوامبر سال 1267 ميلادي (666 هجري قمري) يک زمين لرزه شديد اين شهر تاريخي خراسان را ويران کرد و هزاران تن را مقتول و مجروح ساخت. نيشابور سه سال بعد به هزينه دولت وقت تجديد بنا شد.
خاستگاه:
١٨. پيوند به هفت گفتار، گفت و شنود و تحليل ِ ادبي، هنري، فرهنگي و جامعهشناختي
درسْگفتارهاي دکتر سيدجواد طباطبايي:
در جست وجوي دانايي ↓
http://www.etemaad.com/Released/87-02-30/204.htm#73093
گفت وگو با توران ميرهادي، بنيادگذار ِ شوراي ِ كتاب ِ كودك ↓
http://www.etemaad.com/Released/87-02-30/204.htm#73093
محسن ناصري راد
مروري بر انديشه نوربرت الياس
تحليل جامعهشناختيي ِ فرآيند تشکيل دولت ↓
http://www.etemaad.com/Released/87-02-29/204.htm#72966
آرمانشهر از نگاه فردوسی در دانشگاه دولتی مسکو بررسی شد ↓
http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=685248
مرگ بي صداي سالانه ١٠ ميليون کودک ↓
http://www.etemaad.com/Released/87-02-29/206.htm#72898
گفت و شنود با ايران درودي، نگارگر ِ نامدار در موزهي ِ هنرهاي ِ معاصر تهران
به مناسبت ِ برپاييي ِ نمايشگاهي از كارهاي تازهي او با عنوان:
جاودانه خليج فارس ↓
http://www.etemaad.com/Released/87-02-29/261.htm
بيآلايش ترين منطقهي کرهي ِ زمين: جايي با سالم ترين آب و هوا در تاجيكستان ↓
http://www.etemaad.com/Released/87-02-29/204.htm#72966
خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري - شيراز
١٩. تحليل ِ گسترده و باريكبينانهي ديگري از جايگاه ِ دكتر«فريدون آدميّت» در تاريخْنگاريي ِ ايراني
در اين جا ↓
http://www.mghaed.com/essays/farewell/signor_f_humanite.1.htm
٢٠. رسانهاي گويا و شيوا و پُرمايه به نام ِ «روزانهها» با مجموعهاي از خواندنيها، شنيدنيها و ديدنيهاي فرهنگي، هنري و ادبي در شبكهي جهاني
در اين دو نشاني ↓
http://rouzaneha.com/
http://rouzaneha.org/
٢١. مجموعهي ِ ٤٥٦ تصوير ِ تاريخي، فرهنگي و زيستْمحيطي از ايران، كار ِ «شهرام رضوي»
در اين نشاني ↓
http://www.worldisround.com/articles/73022/index.html
٢٢. نگاهي به «اندرونيي ِ قبلهي ِ عالم»!: تفنّني در تاريخ
عكسي از «اندروني»ي ِ يكي از خانه هاي ِ ناصرالدين شاه قاجار!
خدائيش اينها مردند يا زن ؟! بيشتر شبيه هيولا هستند. يكي اينها را توي شب ببينه، سكتهي ِ ناقص ميكنه بهخدا!
من تازه حالا فهمیدم چرا ناصرالدین شاه اینهمه زن داشت. آخه آدم که نیمهي ِ گمْشدهش را تو این هیولاها نمیتونه پیدا کنه! اگه مادربزرگ ِ مادر ِ آنجلینا یا جَدّهي ِ اسکارلت جوهانسون تو ایران بود، به نظرتون بازم ناصرالدین شاه این همه زن می گرفت؟
خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري- شيراز
٢٣. آتش ِ هميشه فروزان ِ فرهنگ و ادب در زير ِ «مُشت ِ خاكستر»
«...كه آتشي كه نميرد، هميشه در دل ِ ماست.»
(حافظ)
تارنماي ِ ادبي - فرهنگيي ِ دو زبانيي ِ مُشت ِ خاكستر به سردبيريي ِ فرشته مولوي، با مجموعهاي از تازههاي خواندني و شنيدني، روزْآمدشد.
روايتهاي فارسي و انگليسيي ِ اين رسانهي ِ فرهيخته و سودمند را به ترتيب، در اين نشانيها بخوانيد و بشنويد ↓
http://www.fereshtehmolavi.net/Farsi/farsi-mainpage.htm
http://www.fereshtehmolavi.net/English/english.htm
خاستگاه: راياپيامي از فرشته مولوي - كانادا
٢٤. عمادالدّين نسيمي: پژوهشي درباره ي ِ يك ديگرْانديش
http://rouznamak.blogfa.com/post-285.aspx
٢٥. گفت و شنود ِ «مهرداد سپهري» با ويراستار ِ ايرانْشناخت در باره ي فردوسي و شاهنامه و چند درونْمايهي فرهنگي و ادبيي ِ ديگر در جُنگ ِ فرهنگيي ِ راديو فردا
در اين جا ↓
بشنوید
٢٦. پيام ِ لطفْآميز ِ ديگري از بنيادْگذار و مهينْويراستار ِ دانشنامهي ايرانيكا به برگزارندگان ِ «هفتهي ايرانيكا» در استراليا و ويراستار ِ اين تارنما
٢٧. زبان مادری و کیستیي ِ ملی: هویّتْطلبی و کیستیي ِ ایرانی
در اين جا ↓
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/16017/
٢٨. هفت شعر به فارسي و يك شعر به انگليسي از «مجيد نفيسي» شاعر ِ روزگارمان در آمريكا
در اين دو جا بخوانيد ↓
http://asar.name/1980/05/blog-post.htmlhttp://www.iranian.com/main/2008/camping-big-sur
٢٩. انگاشت و پنداشت يا پژوهش و برداشت؟!: اشارهاي ديگر به افزودگيي ِ بيتي بر شاهنامه
ويراستار در تاريخ دوشنبه ٢٣ ارديبهشت ماه ١٣٨٧ خورشيدي (١٢مي ٢٠٠٨)، با اشاره به عنوان ِ يك سخنراني در نشست ِ «در ستایش ِ فردوسی» در شهر ِ کتاب ِ مركزيي ِ تهران، پژوهشي را با عنوان ِ يك برداشت ِ نادرست در انتساب ِ بيتي به فردوسي، در اين تارنما انتشارداد و در آن با استناد به سرچشمهي ِ سرچشمهها، شاهنامهي فردوسي و رويْكرد به كهنترين دستْنوشتهاي اين حماسه و كاوش ِ بسامد ِ واژهها در آن، به روشني نشان داد كه واژهي ِ «عجم» از كاربُردهاي استاد ِ توس در متن ِ اصليي ِ منظومهي او نيست و كسي پس از شاعر، بيت ِ بسيار مشهورشدهي ِ "بسي رنجبردم درين سال سي / عجم زندهكردم بدين پارسي" را از روي ِ بيت ِ "من اين نامه فرّخ گرفتم به فال / بسي رنج بردم به بسيار سال" – كه سرودهي ِ راستين شاعرست – ساخته و بر شاهنامه افزودهاست.
پژوهش ِ يادكرده، با پذيرهي ِ گرم ِ دوستداران ِ فردوسي و شاهنامه، رو به رو گرديد و در چندين رسانه، بازْنشريافت. امّا در كنار ِ اين فرآيند، آقاي منوچهر جمالي در نوشتهاي با عنوان ِ عـجـم » چیست؟ و با تكرار بيت ِ ساختگيي ِ پيشْگفته و گذاشتن ِ نام ِ فردوسي در زير ِ آن (؟!)، نعل ِ وارونه زده و گفتمان ِ شناخت ِ كليدواژهي ِ "عجم" را از چهارچوب ِ درستش بيرون بردهاست. او با كُنِشي يكسويه و بي نامْ بردن از نويسندهي ِ گفتار ِ يك برداشت ِ نادرست در انتساب ِ بيتي به فردوسي و بازْبُرد و پيوند دادن به نشرْگاه ِ آن، به صرافت ِ خويش، به سراغ ِ خاستگاهها و فرهنگهاي عربي و فارسي رفته و با پيشْ كشيدن ِ معنيهاي كمْكاربرد ِ – و به گفتهي عربها، شاذ ّ ِ – "عجم"، كوشيدهاست تا معنيي ِ معروف آن، گنگ/لال را در سايه بگذارد و چنين وانمايد كه خواست ِ عربها از كاربُرد ِ آن دربارهي ِ ايرانيان و ديگرْ قوم هاي ِ جُزْعرب، كوچكْشماري و خوارْانگاري و ريشخند نبودهاست.
وي نوشتهاست:
"... هرچند که این واژه نزد عوام عرب پس ازگذشت زمانها ، چنین معنائی یافته باشد ، ولی « دراصل »، به کلی چنین معنائی نداشتهاست و معنای اصلی آن ، دلیل بر احترامیست که اعراب ، به ایرانیان داشته اند. البته عجم ، دراصل، به هیچ روی، معنای گنگ ولال نداشتهاست و به غایت توهین و ریشخند وتحقیر پیدایش نیافته، بلکه درست معنائی برای تعظیم و تجلیل و تحبیب داشته است."
*
به راستي كه وارونهنمايي ازين بيشتر نميشود! هركس كه اندك آشنايي با تاريخ داشتهباشد، در هنگام ِ خواندن ِ چنين برداشتي، خواهدپرسيد: آيا برخورد ِ عربها با ايرانيان ِ گرفتارشده در جنگ ِ با آنها و "مَوالي" ناميدن ِ ايشان و يا مجبوركردن ِ ايرانيان ِ مسلمان به ايستادن در صفهاي ِ پشت ِ صفهاي عربها در نماز ِ جماعت (← جليل دوستخواه، شناختْنامهي ِ فردوسي و شاهنامه، شمارهي ِ٦١ از مجموعهي ِ از ايران چه ميدانم؟، دفتر پژوهشهاي فرهنگي، تهران - ١٣٨٤، ص ١٦)، تعظیم و تجلیل و تحبیب بودهاست؟!
آيا اين روايت ِ فيروزآبادي، صاحب ِ قاموس كه وقتي با چيرگياش در زبان ِ عربي، خود را عرب وانمود و با دختري از قبيلهاي عرب – كه از دادن ِ دختر به جُزْعرب، اكراهداشتند – پيمان زناشويي بست، در همان نخستين شب ِ همْخانگي با دختر، هنگامي كه به جاي اُطْفُئ السِّراج (چراغ را خاموشكن به تعبير ِ عربها) گفت اُقتُلي السِّراج (چراغ را بكش / تعبير فارسيي قديم)، دختر او را تركگفت و فريادزنان كه: "هذا عجميٌٌّ!"، به سوي قبيلهي خويش دويد، به اندازهي كافي، گوياي ِ نفرت ِ عربها از "عجم" نيست؟
آقاي جمالي به اين پندار ِ بيبنياد دامنزده كه گويا انگيزهي نگارندهي آن پژوهش دربارهي "عجم"، عربْستيزي بودهاست. امّا همهي آشنايان با كارهاي نگارنده، ميدانند كه او تا كنون يك واژه هم بر پايهي چنين نگرشي ننوشتهاست. او – حتّا – از كاربُرد ِ "انيران" (كه بار ِ منفي دارد) خودداري ميورزد و "جُزْايراني" را به جاي آن، بهكارميبرد.
در همين راستاست اين سخن ِ آهنگين او كه سال گذشته در ستايشْسرود ِ خود براي گراميداشت ِ استاد دكتر پرويز رجبي در سالْگرد ِ زادْروزش گفت:
نگهداري ي ِ ميهنْ آيين ِ ماست / پرستيدن ِ آن، نه ما را سزاست/ نه ما برتريم از كسان ِ دگر/ نه ديگرْ كسان، هم ز ِ ما خوارتر
* * *
سخنْكوتاه، به استناد ِ پژوهشي دستْنوشتْشناختي و نيز تحليلي درست از ديدگاههاي فردوسي، ميدانيم كه واژهي ِ "عجم" در متن ِ اصليي ِ شاهنامه، هيچ كاربُردي ندارد و بيت ِ مشهور ِ فراگير ِ اين واژه، از سرودههاي حماسهسراي بزرگ ِ ما نيست و نميتواند باشد. بر هريك از ما ايرانيان ِ دل و جان بسته به فرهنگ والاي اين ميهن است كه از نسبت دادن اين دروغ ِ آشكار و بزرگ به شاعر ِ ملّي مان خودداري ورزيم و ديگران را نيز از اين شَعبَدهبازي بياگاهانيم.
٣٠. معرّفیي ِ کتاب: روايتی شورمندانه از 'داريوش و ايرانيان'، تاريخ فرهنگ و تمدّن ِ هخامنشيان
"داريوش و ايرانيان" – يا چنان که در عنوان اصلی اش بوده است " ،داريوش و پارسيان" – اثری ست از والترهينتس (١٩٠۶-١٩٩٢)، ايران شناس آلمانی که در دو جلد در فاصله سال های ١٩٧۶ تا ١٩٧٩ در آلمان منتشر شده است.
دكتر پرويز رجبی – که خود در دانشگاه گوتينگن آلمان نزد هينتس تحصيل کرده – اين اثر را به فارسی برگردانده که در يک جلد توسّط نشر ماهی به چاپ رسيده است. پرويز رجبی در مطالعات ايران شناختی، چهره ای شناخته شده است که به دلايل سياسی هم در رژيم پيشين و هم در رژيم کنونی از تدريس او در دانشگاه جلوگيری شده است.
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2008/05/080510_bd-book-dariush.shtml
پاس می داریم سال روز آزاد سازی و بازگشت دوبارۀ خرمشهرعزیز را به مام وطن. خرمشهری که با فداکاری ها و رشادت ها و از جان گذشتگی های سربازان دلاور سرزمین مان پس از ٥٧٨ روز اشغال سرانجام در صبح گاه سوم خردادماه٢٥٤١ (١٣٦١) آزاد گشت.
باری، از یاد و خاطر ِ تاریخ ِ این سرزمین نخواهد رفت که سردار قادسیّه دوم چه زبونانه آرزوهای پوشالی خود را در آن سپیده دم تاریخی، نقش ِ بر آب دید و با خود به گور برد.
آری، در تاریخ این سرزمین جاودانه خواهند ماند فرزندان پاک ایرانمان که چه دلاورانه و بی باکانه نام خود را با تاریخ این سرزمین، پیوندی ناگسستنی زدند و یاد خود را تا به ابد در حافظۀ تاریخی ملت ایران پایدار ساختند.
ماندگار خواهید بود، چونان رستم فرخزاد، ای سپهبدان ِ نامی ِ سپاه ایران: جهانآرا، موسوی، ربیعی، محمدی، مرادی، مصباحی، شریف قنوتی، ارجحی، شوش، دشتی و تمامی آنانی که گمنام می خوانیمِ شان، اما، نام و یاد بلندشان تا درازای تاریخ ایران جاویدان خواهد ماند.
فرزند کوچک ایران
پیام جهانگیری
سوم خردادماه ٢٥٦٧ (١٣٨٧)