Wednesday, May 21, 2008
پيوست ِ دوم بر يادواره ي زادْروز ِ «دكتر محمّد مصدّق»: جبران ِ يك سهو و پاسخ به دو پرسش
يادداشت ويراستار
چهارشنبه ١ خردادماه ١٣٨٧ خورشيدي
(٢١مي ٢٠٠٨)
خوانندهي گرامي، آقاي مهدي سيلابي نوشتهاست:
"درود. با سپاس از درج این نوشتار ارزنده خواهشمند است اشتباه چاپی به وجود آمده در تاریخ زایش دکتر مصدق را ویرایش نمایید سال زایش ایشان ١٢٦٨ میباشد."
– ويراستار مي پذيرد كه در يادْكرد از زادْسال ِ دكتر مصدّق، دچار ِ سهو شده و رقمهاي برشمردهي آقاي ِ نوشيروان کيهاني زاده را بي دقت و سنجش با خاستگاهها و پشتوانههاي بااعتبار،بازْنشردادهاست. امّا رقم ِ ١٢٦٨هم كه آقاي سيلابي به عنوان ِ زادْسال ِ مصدّق آورده، نادرست است.
پس به جبران ِ سهو ِ خود و براي درستْگردانيي ِ مطلب و روشنگري، مينگارد:
زادْروز و زادْسال زندهياد دكتر محمّد مصدّق، به روايت ِ نوهي او، آقاي دكتر هدايتالله متينْ دفتري، ٢٦ خرداد ِ سال ِ ١٢٦١ خورشيدي، برابر با ٢٩ رجب ِ ١٢٩٩ قمري و ١٦ ژوئن ١٨٨٢ ميلادي بودهاست. (← فصلْنامهي ِ آزادي، ويژهي ِ مصدّق، دورهي ِ دوم، شمارههاي همراه ِ ٢٦ و ٢٧، تابستان و پاييز١٣٨٠، ص ١٧و دكتر قدرتالله تمدّني: جداول تاريخهاي ايراني، هجريي ِ قمري و ميلادي و تبديل آنها به يكديگر، نشر ورجاوند، تهران- ١٣٨٣، ص ٨٧).
* * *
خوانندهي ديگري در يك يادداشت ِ بي امضا، نوشتهاست:
"سلام
ممنون میشم اگه در رابطه شعر فردوسی و مصدّق ، توضیح بدید که مقصود چی بوده."
– ويراستار مينگارد: خواست ِ سرايندهي ِ اين ستايشْسرود (كه من او را نميشناسم)، آن گونه كه از متن ِ سخنش برميآيد، اينست كه فردوسي و مصدّق در دو بُرش ُِ زماني و در دو پايگاه ِ جداگانه، نقشي بسيار مهمّ در پيكار براي رهاييي ِ ايرانيان از بيداد ِ بيگانگان و بر كرسي نشاندن ِ ارزشهاي انساني و ايرانيي مردم ِ ميهن ِ خويش ورزيدند و با اين سنجه، ميتوان آن دو را در كنار هم ستود و هماننديي ِ كُنِش ِ مليي ِ آنان را ارزيابيد. آشكارست كه پايگاه والاي ِ ادبيي ِ فردوسي به منزلهي يك حماسهسراي بزرگ با كار ِ مصدّق كه يك حقوقدان ِ فرهيخته و دولتْمرد ِ آزاده و آگاه بود، اينْهماني ندارد و تنها سويهي ِ ايرانْدوستانهي ِ كارنامهي آنانست كه با هم سنجيدنيست.
* * *
خوانندهي ديگري به نام ِ بابك، پرسيدهاست:
"استاد،
فکر نمی کنید همْسنگ کردن ایران با مصدّق یا فردوسی با مصدّق، ریشه در یک تفکّر فاشیستی داشته باشد!؟ بابک."
– ويراستار مينگارد: همان گونه كه در پاسخ پيشين آوردم، پايهي ِ اين سنجشها دوستداريي ايران و خدمتْگزاري به آن – هرچند در گسترههاي گوناگون – است و ربطي به هيچ يك از "- ايسم"ها ندارد. نه خود مصدّق دچار ِ ماليخولياي ِ عظمتْطلبي و ملّتْپرستيي ِ افراطي بود و خود را بُت ميپنداشت و نه دوستداران و ستايندگان ِ واقعبين او، چنين گمان ِ ناروا و نادرستي را دربارهي او داشتهاند و دارند. او يك انسان فرهيخته و يك ايرانيي ِ مبارز ِ راه آزادي و استقلال ميهن خويش بود و مانند هر آدميزادي، قوّت و ضعفهايي در كارهايش داشت. امّا در يك ارزيابيي ِ منصفانه، ميانگين ِ نمرههاي ِ كارنامهاش چنان بالاست كه نام او را در كنار ِ بزرگْترين و ستودنيترين نامها در تاريخ ايران جايميدهد. پختگي و فرهيختگيي امروزين، ايجابْميكند كه در داوري شتابْزده نباشيم و دچار روزمَرّگي و سياستْبارگي نشويم و ارج ِ ارجْمندان را به هيچ و پوچ، زير ِ پا نگذاريم. چنين باد!