Sunday, April 06, 2008
يادواره ي «صادق هدايت» در پنجاه و هفتمين سالْ روز ِ خاموشي ي غريبانه و اندوهبار ِ او
يادداشت ويراستار
دوشنبه ١٩ فروردين ماه ١٣٨٧ خورشيدي
(٧ آوريل ٢٠٠٨)
دوشنبه ١٩ فروردين ماه ١٣٨٧ خورشيدي
(٧ آوريل ٢٠٠٨)
پنجاه و هفت سال ِ پيش از اين، در چُنين روزي، صادق هدايت پيشْ گام و آغازگر ِ داستان نويسي و نثر ِ نوين فارسي، بنيادگذار ِ پژوهش در فرهنگ و ادب ِ توده
[Folklore]
و نخستين گزارنده ي متن هاي پارسي ي ميانه (پهلوي) به فارسي ي ِ دري، دور از ميهني كه با دل و جان بدان مهرمي ورزيد و در همه ي عمر، خدمت گزار ِ پرشور ِ آن بود، غريبانه چشم از جهان فروبست.
در همه ي گزارش هاي آن رويداد ِ اندوهبار و زندگي نامه هاي هدايت، مرگ ِ او را بر اثر ِ «خودكشي» نوشته اند. امّا چون نيك بنگريم، درخواهيم يافت كه او«خودكشي» نكرد؛ بلكه «او را خودكشي كردند/خودكشاندند»!
چنين فرآيند ِ شوم و فاجعه باري براي ِ آشنايان به تاريخ ِ ايران در هر دو بخش ِ پيش و پس از اسلام ِ آن، ناآشنا نيست و خاطره ي تلخ ِ زنجيره اي از نُخبه كشيها و ديگرانديش كشيها (خواه آشكارا كشته بر دست ِ خودكامگان، خواه دقْ مرگ شده در تنهايي و غربت در ميهن يا فراسوي ِ آن)، بر ذهن و ضمير ِ ايرانيان ِ آزاده سنگيني مي كند.
مرگ ِ هدايت با نمود ِ «خودكشي»، نه نخستين و نه واپسين مرگ از اين دست بود. مروري در زندگي نامه ي او و ژرفانگري در آفريده هاي ادبي اش، به خوبي نشان مي دهد كه مجموعه ي كاركرد ِ نظام ِ خودكامه و نامردمي ي ايران، انسان ِ والا و حسّاسي همچون او را به كام ِ آن گرداب ِ هولناك كشاند و او را در چهل و هشت سالگي از پي گيري ي آفرينش فرهنگي و ادبي و خدمت به ميهن بازداشت. به گفته ي سعدي: "گرچه تير از كمان همي گذرد / از كمان دار بيند اهل ِ خِرَد".
ميراث ِ ادبي و فرهنگي ي صادق هدايت، همين اندازه هم كه هست، بس گران بار و ارجمندست و بر ماست كه جزء به جزء ِ آن را ژرف بكاويم و نيك بشناسيم و نقدها و تحليل هاي فرهيخته بر يكايك ِ آفريده هايش بنويسيم و راه ِ آشنايي ي جوانان امروز و فرزندان ِ فرداي ِ ميهن با آنها را هموارتر گردانيم.
گرامي بداريم ياد ِ آن انسان ِ آزاده و آزادانديش و ايراني ي ِ نمونه را و ايراني ماندن و در همان حال، جهاني شدن و نجيب و سرافراز و بزرگوار زيستن را از او بياموزيم.
چهره ي هدايت
كار حسين كاظمي
نگارگر ِ نامدار ِ زمان ِ او
در پي ِ اين يادداشت، چند نوشته از دست اندركاران ِ ادب و فرهنگ ِ امروز و بازبُرد به داده هاي فرهنگ ها و دانشنامه ها و نيز نشاني ي پيوند به چند خاستگاه براي آشنايي با زندگي و آفرينش ِ هدايت را خواهم آورد.
صادق هدایت: روز آخر
به روایت استاد بهرام بیضایی
صادق هدایت: روز آخر
به روایت استاد بهرام بیضایی
به مناسبت پنجاه و هفتمین سالروز خاموشی صادق هدایت
همچنين در این باره در روزنامک بخوانید:
چنین گفت هدایت، نگاهی به « بوف کور » (نوشته ی مسعود لقمان)
"هدايت بوف کور و ناسيوناليسم": يادآوری و نتيجه (دکتر ماشاالله آجودانی)
دوپارگی یکپارچه نگاهی به "هدايت بوف کور و ناسيوناليسم" (نوشته ی دکتر صدرالدین الهی)
http://rouznamak.blogfa.com/post-262.aspx
نگاره و دستْ نوشته ي هدايت
نگاره ي ديگري از كارهاي هدايت
"آهوي كوهي در دشت چه گونه دَوَذا
يار ندارد او، چه گونه بُوَذا"
(حنظله ي بادغيسي)
تارنماي ويژهي ِ صادق هدايت:
http://www.sadeghhedayat.com/
هدايت در "گوگل":
http://www.google.com/search?q=Hedayat%2C+Sadegh&rls=com.microsoft:en-us:IE-SearchBox&ie=UTF-8&oe=UTF-8&sourceid=ie7&rlz=1I7IRFA
«آنچه که زندگی بوده است از دست دادهام ،گذاشتم و خواستم از دستم برود و بعد از آن که من رفتم، به دَرَک ،میخواهد کسی کاغذپارههای مرا بخواند! میخواهد هفتاد سال ِ سیاه هم نخواند! ،من فقط برای این احتیاج به نوشتن که عجالتا برایم ضروری شده است مینویسم.» (بوف کور)
اینجا بشنوید
هدايت در "ويكيپديا" (فارسي)
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82_%D9%87%D8%AF%D8%A7%D9%8A%D8%AA
هدايت در "ويكيپديا" (انگليسي)
http://en.wikipedia.org/wiki/Sadeq_Hedayat
هدايت در دانشنامه ي ايران
(Encyclopædia Iranica)
، جلد ١٢، صص ١٢١- ١٣٥، درآمدي چند بخشي، نوشتهي ِ هما كاتوزيان، مايكل كرايگ هيلمن، تورج دريايي و ويراستاران دانشنامه.
همچنين ←
وي فرزند اعتضادالملک و از خاندان اشراف ايران است . پدران وي پيوسته شاغل مقامات عالي دولتي و مناصب نظامي بودند. صادق در ٢٨ بهمن ١٢٨١ ه . ش . در تهران تولديافت . او بيشتر عمر خود را در تهران بسر برد و طولاني ترين سفر وي هنگامي است که براي تحصيل به فرانسه رفت . وي در اين کشور اوقات خود را بيشتر به سير و گشت گذراند. ابتدا در پاريس بود و سپس به «بزانسون » رفت و در پانسيوني خانوادگي سکونت جست ، سپس به پاريس بازگشت و هنگامي بدان شهر بر آن شد که خود را در رودخانه غرق کند ولي او را نجات دادند. داستانهاي معروف : زنده بگور، سه قطره خون ، نمايشنامه «پروين »، افسانه آفرينش ، فوائد گياهخواري را در آنجا نوشت . سپس به وطن خود بازگشت و بسال ١٣١٥ ه . ش . به بمبئي رفت و درآنجا زبان پهلوي را فراگرفت و با دو داستان که از هند فراگرفته و به فرانسه نوشته بود بازگشت . و بسال ١٣٢٤ در حدود دو ماه در تاشکند ازبکستان شوروي گذرانيد و عاقبت در آذر ١٣٢٩ به پاريس سفر کرد و پس از چهار ماه در آنجا بوسيله گاز انتحار کرد. صادق در بذله گويي استعداد و مهارتي داشت . به حيوانات شفقت ميورزيد. با اينکه ظاهر او لاابالي مينمود در زندگاني منظم بود. وي به زبان انگليسي تا حدي آشنايي داشت که ميتوانست از آثار علما و ادبابهره برد و بوسيله زبان فرانسه از معارف و ادبيات ملل مختلف بهره مند ميشد. در پايان عمر به تحصيل زبان روسي همت گماشت و به مطالعه آن اشتغال داشت . به حافظ و خيام علاقه بسيار ميورزيد. هنگام جواني و در آن وقت که در پاريس اقامت داشت به عقايد مذهبي يوگا و کيش بودايي روي آورد و همان اوقات بود که مجسمه کوچک بودا را خريد و از آن پس هميشه آن مجسمه بر روي ميز وي ديده ميشد. صادق روز ١٩ فروردين سال ١٣٣٠ ه . ش . در پاريس خودکشي کرد، بدينسان که به گرمابه خانه خويش رفت و نخست سوراخها و روزنه ها را استوار ساخت ، سپس شير گاز را گشود و در کف حمام دراز کشيده جان سپرد. جنازه او را در مسجد پاريس گذاردند و پس از توقفي اندک در حالي که قريب يکصد تن از دانشجويان ايراني آن را تشييع ميکردند به قبرستان «پِرْلاشِز» حمل و در آنجا دفن کردند. گذشته از مقالاتي که از وي در مجله ها بطبع رسيده تاليفات متعددي دارد از اينقرار:١. داستانها: زنده بگور. آب زندگي شامل ٩ داستان . سايه مغول (قسمت سوم کتاب انيران ). سه قطره خون شامل ١١ داستان . علويه خانم . سايه روشن شامل ٧ داستان . وغ وغ ساهاب شامل ٣٥ قضيّه . بوف کور. سگ ولگرد ٨ داستان . ولنگاري ٦ داستان . حاجي آقا. فردا. توپ مرواريد. ٢. نمايشنامه ها: پروين دختر ساسان . مازيار. افسانه آفرينش .٣. آثار تحقيقي : فوائد گياهخواري . انسان و حيوان . ترانه هاي خيام . پيام کافکا.٤. سفرنامه ها: اصفهان نصف جهان . در جاده نمناک .٥. فرهنگ عامّه : اوسانه . نيرنگستان . فلکلور يا فرهنگ توده .٦ . ترجمه ازمتون پهلوي : گجسته ابالش . کارنامه اردشير بابکان . گزارش گمان شکن . يادگار جاماسب . زند وهومن يسن . شهرستانهاي ايران شهر.
آرامگاه هدايت
گورستان ِ پرلاشز - پاريس