Thursday, April 10, 2008

 

٣: ٧٤. سي‌ و سومين هفته نامه: فراگير‌‌ ِ ٢٨ زيرْ بخش ِ تازه ي ِ خواندني، ديدني و شنيدني



يادداشت ويراستار


جمعه ٢٣ فروردين ماه ١٣٨٧ خورشيدي
(١١آوريل ٢٠٠٨)


گفتاوَرد از داده‌هاي اين تارنما بي هيچ‌گونه ديگرگون‌گرداني‌ي متن و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.





You can use any part of site's content as long as it is referenced to this site.No need for permission to use the site as a link.



Copyright © 2008-2005



All rights reserved.






١. دو مِهرْترانه براي ِ آذربايجان و ايران و رهْ‌نمود به پايگاه ِ جنبش ِ آذربايجان براي يكْ‌پارچگي و مردمْ‌سالاري در ايران


در اين جا ↓
http://msahar.blogspot.com/2008/04/blog-post_04.html


خاستگاه: رايا پيامي از محمّد جلالي چيمه (م. سحر) - پاريس


٢. «علي سنتوري» فيلم ِ تازه‌ي ِ «داريوش مهرجويي»


در اين جا ببينيد ↓
http://video.google.de/videoplay?docid=-5178440052483943351&q=santoori+duration%3Along&total=1&start=0&num=10&so=0&type=search&plindex=0


خاستگاه: رايا پيامي از مجيد نفيسي - لوس‌آنجلس


درباره‌ي ِ كارنامه‌ي ِ هنري‌ي ِ داريوش مهرجويي، در اين جا بخوانيد ↓
http://www.iranactor.com/ARTISTS/DIRECTORS/mehrjooi.htm


۳. مُژده‌ي ِ پويايي در نشر ِ پژوهشي ارجمند و كليدي در شبكه‌ي ِ جهاني

فرهنگ ِ ریشه شناختی‌ي ِ اخترشناسی و اخترفیزیک
An Etymological Dictionary of Astronomy and Astrophysics English-French-Persian




استاد دكتر محمّد حيدري ملايري در پيامي از نِپاهشگاه ِ (رصدْخانه‌ي ِ) پاريس به اين دفتر، نوشته‌اند:
....................
خوشْ‌حالم به آگاهي‌ي ِ شما برسانم كه حرف‌هاي ِ
Nو M
فرهنگ ِ سه‌زباني‌ي ِ ريشه‌شناختي‌ي ِ اخترْشناسي و اخترْفيزيك، همْ‌اكنون در دستْ‌رس ِ همگان، نهاده‌شده اند :
http://aramis.obspm.fr/~heydari/dictionary/M_v1.htmlhttp://aramis.obspm.fr/~heydari/dictionary/N_v1.html

با بهترين درودها
م. حيدري ملايري


آقاي دكتر حيدري، همچنين نشاني‌ي ِ پيوند به يك تارنماي ِ ارزشمند ِ ايرانْ‌شناختي به نام ِ شهربَراز- یادداشت‌ هایی درباره‌ی تاريخ و فرهنگ ايران‌ْْزمين را در رايا پيامي جداگانه، به اين دفتر فرستاده‌اند كه با سپاس از ايشان، براي ِ آگاهي‌ي ِ خوانندگان گرامي، در اين جا مي‌آورم:
http://shahrbaraz.blogspot.com/


٤. گزارش سي و هفتمين وفراخوان ِ سي و هشتمين نشست ِ شاهنامه‌پژوهي در شبكه‌ي ِ جهاني


در اين جا بخوانيد ↓
http://www.ketabkhaneyegooya.blogspot.com/


خاستگاه: راياپيامي از گيتي مهدوي - سيدني (كتابخانه‌ي ِ گويا)


٥. «مادر ِ آمريكايي‌ي ِ من»: ستايشْ‌سرود ِ يك شاعر- پروهشگر ِ ايراني براي ِ بانوي ِ آمريكايي‌ي ِ استاد ِ خود


در اين جا بخوانيد ↓
http://www.iranian.com/main/2008/my-american-mother


شراب و ترانه ي مرغ ِ جان، دو شعر ِ تازه‌ي ِ ديگر ِ همين شاعر را نيز در اين جا بخوانيد ↓
http://asar.name/1980/04/majid-nafisi-3-poem.html


خاستگاه: راياپيام‌هايي از مجيد نفيسي - لوس آنجلس


٦. پايان ِ كار ِ يك هنرمند ِ نامدار ِجهاني و مبارز ِ راه‌ ِ حق‌هاي انساني


چارلتن هستن چهارم اکتبر ١٩٢٤- پنجم آوریل ٢٠٠٨


برنده اسکار ۱۹۵۹ بهترین بازیگر نقش اول مرد در فیلم بن هور، بازیگر در بیش از ١٠٠ فیلم از جمله: ال سید، ده فرمان، سیّاره‌ي ِ میمونها، مردی برای تمام فصول و... از نخستین فعّالان حقوق مدنی و مبارزه با نژاد پرستی از دنیای هالیوودhttp://www.persiancultures.com/Film/charlton_heston/photo_biography.htm

چارلتُن هِستن، بالدوين و مارلون براندو تصوير ِ تاريخي: راه پیمایی برای حقوق مدنی - مارس ١٩٦٣میلادی
Heston, Baldvin & Brando, Civil Rights- March 1963

چارلتون هِسْتُن و همسرش در پيري


٧. تصويري ديدني از شعله‌هاي هميشه فروزان در يك ميدان ِ نفتي


گزارش اختصاصی ي ِ نفت نیوز از چشمه های گازی ميدان نفتی ماماتين رامهرمز + گزارش تصویری
گنبد لران این‌جاست
نفت نیوز: خروج گاز از درز و شكاف های ساختار سطحی ميدان نفتی ماماتين در جوار روستای گنبد لران شهرستان رامهرمز يك اثر ژئوتوريسمی جذاب، ديدنی و تماشايی خلق كرده است كه دل هر بيننده ای را به وجد می آورد و چشمانش را خيره مي كند.
http://www.naftnews.net/More_News.asp?id=1817


خاستگاه: راياپيامي از دكتر كاظم ابهري - ادلايد، استرالياي جنوبي


٨. بنيادگذاري‌ي ِ يك كانون ِ فرهنگي‌ي ِ ايراني در پاريس


گزارشي از بنيادگذاري‌ي ِ ساختمان مرکزی‌ي ِ انجمن جهانی‌ي ِ زرتشتیان در پاریس به گونه‌ي ِ يك كانون ِ فرهنگي و گزارش‌ها و خبرهاي فرهنگي و هنري‌ي ِ ديگر را در تارنماي بخش ِ فارسي‌ي ِ راديو جهاني‌ي ِ
فرانسه
[RFI]
بخوانيد و بشنويد ↓
http://www.rfi.fr/actufa/articles/100/article_1689.asp


خاستگاه: راياپيامي از دكتر محمّد حيدري ملايري - پاريس


٩. بخشي نمونه‌وار از يك فيلم ِ مستند بر بنياد ِ اسطوره‌ي ِ زُروان


كاري‌ست از مستندساز پويا و كوشا حسن نقاشي
Link: naghashi.persiangig.com/video/zorvan2.wmv


خاستگاه: راياپيامي از حسن نقاشي - يزد


١٠. رهْ‌نمود و پيوند به نُه پژوهش ِ فرهنگي، جامعه‌شناختي و مردمْ‌شناختي


http://farhangshenasi.com/persian/node/671
http://farhangshenasi.com/persian/node/669
http://www.fakouhi.com/node/122
http://www.fakouhi.com/node/123
http://www.fakouhi.com/node/124
http://www.etemaad.com/Released/87-01-18/205.htm
http://rouznamak.blogfa.com/post-262.aspx
http://farhangshenasi.com/persian/node/669




خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري - شيراز


١١. آرمانْ‌شهر ِحافظ در ژرفاكاوي‌هاي ِ پرويز رجبي (٨٨) : كوششي ديگرْگونه برايِ راه‌يابي به هزارتوهاي ِ شعر ِِ شگفت ِ حافظ
در اين جا بخوانيد ↓
http://parvizrajabi.blogspot.com/


خاستگاه: راياپيامي از دكتر پرويز رجبي


در همين زمينه‌ي ِ حافظ‌‌ شناسي:
مقالۀ "شرابی که حافظ می نوشید، شراب انگور بود یا شراب روحانی؟"


نوشتۀ دکتر ابولقاسم تفضلی را با صداي ِ گيتي مهدوي در اینجا بشنوید


خاستگاه: راياپيامي از گيتي مهدوي با پيوند به تارنماي ِ كتابخانه‌ي ِ گويا (http://www.ketabkhaneyegooya.blogspot.com/ )


‌١٢. گزارش ِ سي و هفتمين و فراخوان ِ سي و هشتمين نشست ِ شاهنامه‌پژوهي در شبكه‌ي جهاني


نشست سی و هفتم شاهنامه پژوهي در شبكۀ جهاني در تاریخ جمعه، نهم فروردین ماه سال هزاروسیصدوهشتادوهفت برابر با بیست و هشتم مارس دو هزار و هشت در تارنماي كتابخانۀ گويا برگزار گردید. متنِ ضبط شدۀ گفت شنودهاي نشست سی و هفتم را مي توانيد در اينجا بشنویدنشست سی وهشتم را در تاریخ جمعه، بیست وسوم فروردین ماه سال هزاروسیصدوهشتادوهفت برابر با سیزدهم آوریل دو هزار و هشت از ساعت نه و سی دقیقه شب به وقت سیدنی، برابر با چهار پس از نیمروز به وقت ایران با پالتاک برگزار خواهیم کرد. در این نشست بخش رزم کاووس با شاه هاماوران مورد بحث خواهد بود. برای شرکت در این نشست ها، هیچگونه محدودیتی وجود ندارد. لطفأ توجه فرمایید که نشست آینده با استفاده از برنامۀ پالتاک برگزار خواهد شد. پالتاک را از اینجا دانلود کنید وراهنمای ورود به اتاق شاهنامه پژوهی را در اینجا ببینید
نقاشی جنگ هفت لشکر اثر حسن اسماعيل زاده
واژه نامک نوشین
شاهنامه به روایت دکترمحمّد جعفر محجوب
شاهنامۀ فردوسی در کتابخانۀ گویا
فهرست نام نویسندگان و شعرا در کتابخانۀ گویا
فهرست نام آثار موجود در کتابخانۀ گویا


خاستگاه: راياپيامي از گيتي مهدوي با پيوند به تارنماي ِ كتابخانه‌ي ِ گويا (http://www.ketabkhaneyegooya.blogspot.com/ )


١٣. گفت و شنودي با يك جامعه‌شناس درباره‌ي ِ جنبش‌هاي ِ زنان در ايران و جهان


دكتر مهرداد درويش‌پور، استاد جامعه‌شناسي در دانشگاه استكهلم، در گفت وشنودي كه صداي آمريكا در برنامه‌ي ِ زن ِ امروز با وي داشته، برآيند ِ پژوهش‌هاي گسترده و مستند ِ خود را درميان‌نهاده‌است.



متن ِ اين گفت و شنود ِ ارزش‌ْمند را در پيوند ِ زير، از دقيقه‌ي پنجم به بعد، ببينيد و بشنويد ↓
http://www.voanews.com/wm/voa/nenaf/pers/pers1440vSUN.asx


خاستگاه: راياپيامي از دكتر مهرداد درويشْ‌پور- استكهلم، سوئد


براي دستْ‌يابي به آگاهي‌هاي گسترده‌تر از كارنامه‌ي ِ اين پژوهشْ‌گر ↓
http://www.google.com/search?q=Mehrdad+Darvishpour&rls=com.microsoft:en-us:IE-SearchBox&ie=UTF-8&oe=UTF


١٤. تحليل ِ گسترده‌اي از كارنامه‌ي ِ «آدميّت»: پيوستي بر يادداشت ويراستار يكشنبه ١١ فروردين ماه ١٣٨٧ خورشيدي (٣٠ مارس ٢٠٠٨)


سیری در آثار مورخ برجستۀ انقلاب مشروطه ایران، دکتر فریدون آدمیّت


حمید اکبری


در اين جا بخوانيد ↓
http://asar.name/1980/04/adamiad.html


خاستگاه: راياپيامي از مجيد نفيسي - لوس آنجلس


١٥. پژوهشي در باره‌ي ِ «مَي» (/ «مِي») در فرهنگ و ادب ِ ايران


تارنماي ِ روزنامك با گرامي‌داشت ِ شصت و نُه سالگي‌ي ِ پژوهنده‌ي ِ ايرانْ‌شناس فريدون جُنيدي، پايه‌گذار و سرپرست ِ بُنياد ِ نيشابور، پژوهشي از او را با عنوان ِ پژوهشي درباره‌ي ِ مِي، نشرداده كه رهْ‌نمود ِ سودمندي‌ست به شناخت ِ يكي از پُرْبَسْ‌آمَدْترين كليدْواژه‌ها در فرهنگ و ادب ِ كهن ِ ايراني (در هر دو بخش ِ پيش و پس از اسلام ِ آن) و هر پژوهنده در اين گستره را به كار خواهدآمد ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-265.aspx
*
درباره‌ي ِ كارنامه‌ي ِ فريدون جُنيدي
http://rouznamak.blogfa.com/post-64.aspx


خاستگاه: راياپيامي از مسعود لقمان - تهران


١٦. درگذشت ِ دکتر حسن ملکشاهی استاد و پژوهنده‌ي ِ دانشگاه تهران


به گزارش ِ خبرگزاري‌ي ِ مهر، دكتر حسن ملكشاهي، استاد و پژوهنده‌ي ِ سرشناس ِ دانشگاه تهران در زمينه‌ي ِ فلسفه و يزدانْ‌شناخت ِ اسلامي و استاد ِ فراخوانده در دانشگاه پرينستون آمريكا درهشتادسالگي در تهران درگذشت.

متن ِ گزارش ِ مهر را در اين جا بخوانيد ↓
http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=661816


خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري - شيراز


١٧. نگرشي به ژرفاي ِ تاريخ و فرهنگ ِ ايرانيان


جُنگي از فيلم‌هاي ِ ويديويي درباره‌ي ِ پارسه / تخت ِ جمشيد در اين جا ↓
http://www.youtube.com/watch?v=VXLaeZnJzVY


خاستگاه: راياپيامي از آرمان وزيري- كانادا


١٨. چوب ِ حَراج بر مهمّ‌ترين اثر ِ تاريخي‌ي ِ ايران! واگذاری‌ي ِ مجموعه‌ی ِ فرهنگي و تاريخی‌ي ِ پاسارگاد به بخش ِ خصوصی!


در اين جا بخوانيد ↓
http://www.savepasargad.com/march/khososi%20saazi.htm


خاستگاه: رايا پيامي از شكوه ميرزادگي - دِنْوِر (كلرادو)، آمريكا


١٩. «تولّدي ديگر»، شاهكار و يادگار ِ ماندگار ِ «فروغ فرّخْ‌زاد»




نمايش ِ شعر در تصويرهايي زيبا و ديدني، همراه با موزيك ِ زمينه - كاري از سيمين ناصري ↓
در اين جا ببينيد و بشنوید
(با سپاس ِ ويژه از ياري و همكاري‌ي ِ گيتي‌بانو مهدوي براي ِ آماده‌كردن ِ اين پيوند)


خاستگاه: راياپيامي از دكتر سيروس رزّاقي‌پور- سيدني، استراليا


افزوده‌ي ِ ويراستار:


متن ِ شعر ِ تولّدي ديگر را در اين جا به خطّ ِ شاعر بخوانيد ↓
http://www.forughfarrokhzad.org/selectedworks/tavalodi/tavalodi_p1.asp


براي شنيدن ِ اين شعر با صداي ِ شاعر، نخست به اين نشاني، روي بياوريد ↓
http://www.forughfarrokhzad.org/audioalbum.htm
سپس مكانْ‌نما را در فهرست ِ بالاي ِ صفحه، بر Audio Albums بفشاريد و در صفحه‌اي كه بازمي‌شود، در
Forugh's Audio Files
و سپس در زير ِ آن، بر
Tavalodi Digar
بفشاريد و پرونده‌ي ِ اين شعر را در رايانگر ِ خود، بارگذاري‌كنيد و بشنويد.


نگاره اي از چهره ي فروغ، كار ِ خود ِ او


و اين هم ترجمه‌ي انگليسي‌ي ِ تولّدي ديگر از زنده‌ياد كريم امامي


ANOTHER BIRTH
Tavallodi Digar in Persian
by: Forough Farrokhzad



My whole being is a dark chant
which will carry you perpetuating you
to the dawn of eternal growths and blossoming
in this chant I sighed you sighed
in this chant I grafted you to the tree to the water to the fire.


Life is perhaps a long street through which a woman holding a basket passes every day
Life is perhaps a rope with which a man hangs himself from a branch life is perhaps a child returning home from school.
Life is perhaps lighting up a cigarette in the narcotic repose between two love makings
or the absent gaze of a passerby who takes off his hat to another passerby with a meaningless smile and a good morning .
Life is perhaps that enclosed moment when my gaze destroys itself in the pupil of your eyes
and it is in the feeling which I will put into the Moon's impression and the Night's perception.
In a room as big as loneliness
my heart which is as big as love
looks at the simple pretexts of its happiness
at the beautiful decay of flowers in the vase
at the sapling you planted in our garden
and the song of canaries which sing to the size of a window.
Ah this is my lot
this is my lot
my lot is a sky which is taken away at the drop of a curtain
my lot is going down a flight of disused stairs a regain something amid putrefaction and nostalgia
my lot is a sad promenade in the garden of memories
and dying in the grief of a voice which tells me I love your hands.
I will plant my hands in the garden
I will grow
I know I know I know
and swallows will lay eggs in the hollow of my ink-stained hands.
I shall wear a pair of twin cherries as ear-rings
and I shall put dahlia petals on my finger-nails
there is an alley where the boys who were in live with me
still loiter with the same unkempt hair thin necks and bony legs
and think of the innocent smiles of a little girl
who was blown away by the wind one night.
There is an alley which my heart has stolen from the streets of my childhood.
The journey of a form along the line of time
inseminating the line of time with the form
a form conscious of an image coming back from a feast in a mirror
And it is in this way that someone dies and someone lives on.
No fisherman shall ever find a pearl in a small brook which empties into a pool.
I know a sad little fairy who lives in an ocean
and ever so softly plays her heart into a magic flute
a sad little fairy who dies with one kiss each night
and is reborn with one kiss each dawn.


Az Past O Bolande Targomeh, Page 19-21 By: Karim Emami


براي راهْ‌يابي به آگاهي‌هاي فراگير از زندگي‌نامه و كارنامه‌ي ِ فروغ در زمينه‌هاي گوناگون و پيوندهاي وابسته بدان‌ها و ترجمه‌ي ِ شعرهاي ِ او به زبان‌هاي ديگر، به اين دو نشاني روي بياوريد ↓
http://www.forughfarrokhzad.org/selectedworks/tavalodi/tavalodi_p1.asp
http://www.iranonline.com/literature/index-forough.html


٢٠. حكايت ِ دل ِ يك ايراني‌ي ِ «شهرْبند» ِ غُربت ِ زماني و مكاني: مويه‌اي بر «سرزمين ِ دردمند»

ای وای مادرم!


نگاه هماره مضطربش را
نظرباختم
فارغ از زمان غربت بی پایان
نگاه هماره مضطربش را
در فراز و فرود ِ یادهای دور
نگاه‌ش همان نگاه
همان نگاه هماره مضطرب
– به‌ دنبال رویش‌م –
که اینک‌
ميهمان
به سیمای ِ رایانه
در سکونی ابدی
در سکونی
جاودانه


قطره اشكی حیران
سر انگشت مهربانش را
جستجو می‌کرد
که به خود آمدم


سبکبار
و پُرسان
فرهنگ واژه های سر زمین ام را
قدم زدم
از واژه ای به واژه دیگر
واژه هايی سراسر پاک
واژه هايی سراسر نیک
در اهداف گونه گون


آن‌جا در فروغ بی نیاز خِرَد
مادر
شاخص ترین ِ آن
گلْ‌واژه‌ای سرشار از برابرهای بودْانگیز
مهر،
پاکی،
نجابت،
عشق،
شادی،
حتی درد،
همه وهمه
در پیکر زیبا ترانه ای
به نام زن
زیبا ترانه ای
به قدمت ِ تاریخ ِ بودن
به قدمت ِ انسان
آن جا
در کاچک فرهنگ واژه‌های سرزمین ِ دردمندم
که هنوزش
گواه بر نمونه های نادری ست
که مُراد ِ بودن را
پُرْحضور و عاشقانه
به دوش می‌کشند
بر بُلندای ِ قامت ِ مادر
سنگین و استوار
آنان
خُنیاگران ِ بیداری‌ي ِ زن از
ضَلالت ِ مذهب و
فلاکت ِ سرمایه
اندکند
امّا
خوشا به حال ِما
که شاهدان ِ زنده ایم

بی‌نوا پسینیان
که مرده ریگ شان در این معنی
فسانه‌ای نه بیش و
غمگنانه نوای‌شان
مرثیه‌ای بر تباهی ِمهر
تا آن دم که مردم
طرحی نو دراندازند و
نقشی درخور


بی نوا پسینیان
بی شمار کودکان سرزمین درد مندم
– مردمان فردا –
گونه های کویری‌ي ِ حسرت شان
در انتظار قطره ای باران ِ مهر
ستارگان ِ سرنوشت شان را
نفرین می کنند
که چوبه‌های دار را
در مرگ واژه شناخت
بر باور ِ سراب ِ آسمانی‌شان
دخیل‌بسته‌اند در اسارت ِ ساحران ِ مرگ
بی آن که بدانندشان


بیچاره کودکان ِ سرزمین دردمندم
نگاه کن
چشمان ِ اعتراض‌ش
نشان ِ نسلی ست که فریاد می کند:
تبار ِ پوسیده‌ام
بدین وسعت آیا
با اذان ِ تاجران ِ تن
و قد قامت ِ فساد
نماز ِ جهل خوانده‌بود


تبار ِ پوسیده‌ام
بدین وسعت آیا
بلندی‌ي ِ عشق را
در بستر ِ هوس
لگدمال کرده‌بود


تبار ِ پوسیده‌ام
بدین وسعت آیا


بیچاره کودکان ِ سرزمین ِ دردمندم
شرم حضورشان
نشان ِ نسلی ست که فریادمی‌کند:
ای وای مادرم
گوش اسارتت
سنگین سنگین
از حلقه‌های بردگی‌ي ِ سُنن ِ نابجا
صورت مهربان‌ت
رنگْ‌آلود ِ فرهنگ ِ کوچه
فروش جلوه ات به دیده‌گان
وحضور ِ تشنه ات در نمایش ِ آز
مردابی ست حُزن‌ْانگیز مرا


مرا با فرهنگ ِ واژه‌های سرزمین ِ دردمندم
تنها بگذار
تنها
مادرم.


مجيد


آگوست ٢٠٠٧- سيدني


خاستگاه: راياپيامي از دكتر سيروس رزّاقي‌پور- سيدني، استراليا


٢١. ما در كجاي ِ «كيهان» ايستاده‌ايم؟!



«جهان در جَنب ِ اين نُه سَقف ِ مينا
چو خشخاشي بُوَد بر روي ِ دريا
نِگر تا تو ازين خشخاش چندي
سَزَد گر بر بَروت ِ خود بخندي!»

(شيخ محمود شبستري، عارف و شاعرسده‌ي ِ هشتم هجري)

این عکسی است که فضاپیمای وویجر از زمین گرفته است. عکسی که زمین را در فضای بیکران نشان می دهد.




کارل ساگان فضانورد آمریکایی کتابی با همین عنوان نوشته است.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم: دوباره به این نقطه نگاه کنید. همین جاست. خانه این جاست. ما این جاییم. تمام کسانی که دوستشان دارید، تمام کسانی که می شناسید، تمام کسانی که تابه‌حال چیزی در موردشان شنیده اید و تمام کسانی که وجود داشته اند، زندگی شان را در این جا سپری کرده اند. برآیند تمام خوشی ها و رنج های ما در همین نقطه جمع شده است. هزاران مذهب، ایدئولوژی و دکترین اقتصادی که آفرینندگانشان از صحت آنها کاملا مطمئن بوده اند، تمامی شکارچیان و صیادان، تمامی قهرمانان و بُزدلان، تمامی آفرینندگان و ویران کنندگان تمدن، تمامی پادشاهان و رعایا، تمامی زوج های جوان عاشق، تمامی پدران و مادران، کودکان امیدوار، مخترعان و مکتشفان، تمامی معلمان اخلاق، تمامی سیاستمداران فاسد، تمامی «اَبَرْستاره ها»، تمامی رهبران کبیر، تمامی قدّیسان و گناهکاران در تاریخ ِ گونه‌ي ما، آن جا زیسته اند، در این ذرّه غبار که در فضای بیکران در مقابل اشعه خورشید شناورست. زمین ذرّه‌ای خُرد در مقابل عظمت جهان است. به رودهای خون که توسط امپراطوران و ژنرال ها بر زمین جاری شد، البته با عظمت و فاتحانه، بیندیشید. این خونریزان، اربابان لحظاتی از قسمت کوچکی از این نقطه بوده اند. به بی‌رحمی‌های بی پایانی که ساکنان گوشه ای از این نقطه، توسّط ساکنان گوشه‌ي ِ دیگر (که از این فاصله نمی‌توان آنها را از هم بازشناخت) متحمل شده اند، بیندیشید. چقدر اینان به کشتن یکریگر مشتاقند. چقدر با حرارت از یکدیگر متنفرند. تمامی شکوه و جلال ما، تمامی حسّ ِ خودْمهمّ‌بینی‌ي ِ بی پایان ما، تَوَهُّم این‌ که ما دارای موقعیّتی ممتاز در پهنه‌ي ِ گیتی هستیم، به واسطه‌ي ِ این عکس به چالش کشیده می شود. سیّاره‌ي ِ ما لکّه‌ای گم‌شده در تاریکی‌ي ِ کهکشان‌هاست. در این تیرگی و عظمت بی پایان، هیچ نشانه‌ای از این‌ که کمکی از جایی می‌رسد تا ما را از شرّ ِ خودمان در امان نگاه دارد، دیده نمی شود.


زمین تنها جای شناخته شده‌اي‌ست که قابلیّت زیست دارد. هیچ جایی نیست – حدّ ِ اقل در آینده‌ي ِ نزدیک – که گونه‌ي ِ بشر بتواند به آن جا مهاجرت کند. مشاهدات، بله، استقرار، هنوز نه. خوشتان بیاید یا نه، زمین تنها جایی است که می توانیم بر آن، روی پای مان بایستیم. گفته شده که فضانوردی تجربه ای‌ست شخصیّت ساز که فرد را فروتن می سازد. شاید هیچ تصویری بهتر از این، غرور ابلهانه و نابِخْرَدانه‌ي ِ نوع بشر را در دنیای کوچکش به نمایش نگذارد. برای من، این تصویر تاکیدی‌ست بر مسئولیت ما در جهت ِ برخورد مهربانانه تر ما با یکدیگر و سعی در گرامی‌داشتن و حفظ کردن ِ این نقطه آبی‌ي ِ کمْ‌رنگ، تنها خانه‌ای که تاکنون شناخته‌ایم.


خاستگاه: راياپيامي از دكتر كاظم ابهري - ادلايد، استرالياي جنوبي


٢٢. يادواره‌ي ِ نخستين بالْ‌گشايي‌ي ِ انسان به گستره‌ي ِ كيهان


چهل و هفت سال ِ پيش از اين، در چنين روزي، ۲۳ فروردین ۱۳۴۰ با پرواز یوری گاگارین نخستین فضانورد جهان، به وسيله‌ي ِ فضاپیمای وستک-۱ به فضا، عصر ِ سفرهای كيهاني‌ي ِ انسان آغاز شد. از آن پس، اين روز، به منزله‌ي ِ روزي مهمّ و يادماني در تاريخ ِ فرهنگ و دانش ِ انساني نشانْ‌گرفت.



یوری الکسی‌یویچ گاگارین
(به روسي Юрий Алексеевич Гагарин )
کیهان‌نورد روسی و متولد ۱۸ اسفند ۱۳۱۲ (۹ مارس ۱۹۳۴ میلادی) نخستین فضانورد جهان است.
یوری گاگارین در روز ۲۳ فروردین ۱۳۴۰ توسط فضاپیمای وُستوک-۱ به مدت ۱۰۸ دقیقه مدار زمین را یک دور به طور ِ کامل پیمود. عصر سفرهای فضایی انسان با این پرواز آغازگشت. گاگارین به خاطر ِ سفر ِ فضایی‌ي تاریخی‌ي ِ خود، نشان‌ها و عنوان‌های افتخار بی‌شماری از سراسر جهان دریافت‌کرد.

عکس رسمی یوری گاگارین با نشان‌های افتخار





درباره‌ي ِ گاگارين بخوانيد ↓
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%88%D8%B1%DB%8C_%DA%AF%D8%A7%DA%AF%D8%A7%D8%B1


خاستگاه: ويكيپديا، دانشنامه‌ي ِ آزاد در شبكه‌ي ِ جهاني


٢٣. اعتراض به آزمندي و طمعْ‌ورزي‌ي ِ همسايه‌ي ِ عرب ِ جنوبي نسبت به جزيره‌هاي ايراني‌ي خليج ِ فارس


کانون فرهنگي لُر ِ بختياری
از همگان دعوت کرده است تا به منظور اعتراض به ادعای واهی امارات و اعلام جدایی‌ناپذيری ي جزيره هاي ايرانی ي ِ خليج هميشه فارس روز پنج شنبه ٢٢ فروردين ١٣٨٧ ساعت ١١ صبح مقابل سفارت اين کشور در تهران جمع شوند.


خاستگاه: راياپيامي از شكوه ميرزادگي- دِنوِر، كلرادو-آمريكا


در زمينه‌ي ِ ناميدن ِ خليج فارس به نامي ساختگي و بي‌بُنياد نيز آقاي ِ پيام جهانگيري، پيام زير را از شيراز به اين دفتر فرستاده و همگان را به امضاي دادخواستْ‌نامه‌ي ِ پيوست ِ پيام، خطاب به رسانه‌هاي جهاني، فراخوانده ‌است:



For The Immediate and unconditional deletion of “Arabian Gulf” from Google Earth Petition to International Media that is created by SOS Iran and written by Amil Imani: Please click on http://www.petitiononline.com/sos02082/petition.html

and sign this petition You can also leave a comment.For example: I have leaved this message:"This gulf has been named as Persian Gulf through out the history, please don't scratch the historical documents."

Kind regards,


Payam Jahangiri, Shiraz-Iran




٢٤. گزارشي تصويري از جشنْ‌آيين ِ «سيزده به‌در» در "نصف ِ جهان"




جشن فرخنده « سیزده به در» در کرانه های زیبای زاینده رود





خاستگاه: ايرانْ‌نامه، تارنماي ِ دكتر شاهين سپنتا


متن ِ گزارش و نماهاي زيباي ديگري از اين جشنْ‌آيين را در اين نشاني بخوانيد و ببينيد ↓
http://drshahinsepanta.blogsky.com/


٢٥. در خواست ِ نماينده‌ي ِ زرتشتيان براي ِ يادْكرد از زادْروز و بدرودْروز ِ«زرتشت» در گاهْ‌شمار رسمي‌ي ِ كشور


تذکّر نماينده‌ي ِ زرتشتيان به وزير ارشاد


کوروش نيکنام نماينده زرتشتيان به محمدحسين صفارهرندي تذکر داد زادروز زرتشت پيامبر زرتشتيان و تاريخ درگذشت او در تقويم رسمي ايران ثبت شود. نيکنام روز گذشته در جلسه علني مجلس طي تذکري کتبي اين درخواست را مطرح کرد و غلامعلي حدادعادل رئيس مجلس هم آن را قرائت کرد. در حال حاضر سالروز ولادت و درگذشت زرتشت در تقويم رسمي ايران ذکر نمي شود.


خاستگاه: راياپيامي از پيام جهانگيري - شيراز


٢٦. رهْ‌نَمود به گستره‌ي ِ «كتاب» در ايران و جهان: ارمغاني تازه از تهران


شماره‌هاي ٢٢٢- ٢٢٦ ماهنامه‌ي ِ جهان ِ كتاب در دو دفتر ِ سرشار از گفتارها، بررسيها، نقدها و آگاهي‌نامه‌هاي ِ وابسته به كتاب در ايران و جهان، ديروز به اين دفتر رسيد.






نشر ِ دفترهاي تازه‌ي ِ اين ماهنامه‌ي ِ فرهنگي‌ي ِ ارجمند در پي ِ كوشش‌هاي ِ دوازده‌ساله‌ي ِ دستْ‌اندركاران ِ آن، گام ِ تازه‌اي به پيش و مايه‌ي خشنودي‌ي ِ همه‌ي دوستداران كتاب و آرزومندان ِ گسترش و نهادينه‌شدن ِ فرهنگ ِ كتابْ‌خواني در ميان ِ ايرانيان است. از همين غربتْ‌گاهي كه «شهرْبند» ِ آنم، به گردانندگان ِ دستْ‌مَريزاد و آفرين مي‌گويم. گام‌هاشان در پيمودن ِ اين راه ِ دشوار، استوارترباد!


٢٧. «چيستا»: ويژه‌نامه‌ي ِ نويسنده و پژوهنده‌اي نامدار



ماهنامه‌ي ِ ادبي- فرهنگي- اجتماعي‌ي ِ چيستا، شماره‌هاي ٤و٥ سال ٢٥ (٢٤٤- ٢٤٥پي در پي) - دي و بهمن ١٣٨٦ خود در يك دفتر را ويژه‌نامه‌ي ِ نويسنده و پژوهنده‌ي ِ نامدار ِ روزگارمان علي‌اشرف درويشيان كرده و در گفت و شنودي خواندني با او، به گستردگي به كارنامه‌ي ِ سرشار ِ ادبي - فرهنگي‌ي ِ او پرداخته‌است. كوشش در نشر ِ اين دفتر، سزاوار ِ درود و آفرين است.



٢٨. مِهرْنوشت‌هاي ِ ياران و دوستْ‌داران ِ «ايرانْ‌شناخت»


در پي ِ نشر ِ يادداشت ِ برداشتْ‌ها / ديدگاهْ‌ها (؟): دريغ از يك نقد ِ پُخته و سَخته و فرهيخته! و گلايه‌ي ِ دردمندانه و نجيبانه‌ي ِ يك استاد سختْ كوش و رنجْ آزموده و يك فرهيخته و دانشور ِ راستين، فراگير ِ يادداشتي با عنوان ِ اگر من به جاي ِ برخي از جوانان مي‌بودم! نوشته‌ي ِ استاد دكتر پرويز رجبي در تاريخ ِ يكشنبه ١٨ فروردين ماه ١٣٨٧ خورشيدي (٦ آوريل ٢٠٠٨)، سه تن از ياران و همْ‌كاران ِ فرهيخته‌ي ِ ايرانْ‌شناخت در پيامْ‌هايي همْ‌دلانه و مهرْورزانه به اين دفتر، در مورد ِ درونْ‌مايه‌ي اين تارنما به ارزشْ‌داوري‌ي ِ مثبت پرداخته و ويراستار را به پي‌گيري‌ي ِ ورزيدن ِ خويشْ‌كاري‌ي ِ فروتنانه‌ي ِ فرهنگي‌اش، تشويق‌كرده و دلْ‌گرمي‌بخشيده‌اند.
ويراستار– كه به «آواز» رويْ‌كرد دارد و نه به «آوازْخوان» – اين مهرْنوشت‌هاي دوستان را در اين جا نشر مي‌دهد تا هم به خوانندگان ِ ارجمند، نشان‌دهد كه نگرش ِ اهل ِ فرهنگ به كوشش ِ بي‌ادّعاي ِ او و چشمْ‌داشت ِ ايشان از چگونگي‌ي ِ آن، در چه پايه و مايه‌اي‌ست و هم به خودْ يادآورشود كه در ورزيدن ِ خويشْ‌كاري‌اش، تا چه اندازه بايد دقيق و باريكْ‌بين باشد و همواره خود را پاسخْ‌گوي ِ ناقدان ِ راستين بداند.
اين نكته‌ي بنيادي را هم مي‌افزايد كه نگاه ِ او به جوانان – آن گونه كه برخي از آنان مي‌پندارند و در يادداشت‌هاي خود، بازمي‌گويند – نگرشي كوچكْ‌انگارانه نيست و همانْ‌گونه كه بارها در نوشته‌هاي ِ خود يادآورشده‌است، نسبت ِ ميان ِ خود و نسل ِ جوان را نسبت ِ دوندگان ِ ورزش ِ «دو ِ ميداني» مي‌داند و انتظاردارد كه آن پويندگان ِ تازه‌نفس، چوب ِ بازي را به‌هنگامْ از دست ِ او و همْ‌تايان او (نسل ِ ارشد / دوندگان ِ پيشين) بگيرند و اين پويش و كوشش را به شايستگي دنبال كنند و «بار ِ امانت» را بر دوش بكشند و به سرمنزل ِ بعدي برسانند و به نوبه‌ي ِ خود به ديگرْ پويندگان ِ سر ِ راهشان بسپارند. چيزي كه هست، براي ِ عهده‌دارشدن ِ اين خويشْ‌كاري، بُردباري، پايداري و هوشياري و «زماني مياساي از آموختن!» – كه فردوسي‌ي ِ بزرگ گفت – بايسته‌است و اميدمي‌رود كه همه‌ي ِ جوانان ِ ما چنين‌باشند.
اين هم مِهرْنوشتْ‌هاي ِ دوست‌ْْداران ِ ايرانْ‌شناخت:


استاد دوستخواه ارجمند،
یادداشت‌ها را خواندم و تأسّف‌خوردم. ببخشید که شاگرد کوچک شما، از شما چنین خواهشی دارد؛ اما بهترست که اصلا ً چنین یادداشت هایی را نادیده‌بگیرید و آن را از صفحه‌ی تارنمای‌تان – که همواره عزیزترین پیام ها را برای من دارد – حذف کنید. استاد گرامی، همواره هستند کسانی که جز سمْ‌پاشی و دُژْخویی چیزی در چنته ندارند و از روی بیکاری گستره‌ی ِ اینترنت را عرصه‌ی نامه‌پراکنی‌های خود قرارداده اند. امّا غمگین نشوید که ارزش شما و استادان نازنینی چون استاد رجبی را فرزندان ایران می‌دانند.
دل ِ هر کسی از این برخوردها به درد می آید! بگذریم...
روي نازنین‌تان را می‌بوسم.

با مهر و درود
نوشین شاهرخي - هانوفر، آلمان
http://www.noufe.com/

* * *
درودي ديگر بر استاد عزيزم،
"كامنت"ها را با كمال ِ تأسّف خواندم و حيران از نسلي كه با اصول ِ نقد و منطق هيچ آشنايي ندارد. حقيقة ً از اين نوشتارها دلْ‌گير شدم و احساس ِ شرم كردم و بار ِ ديگر به اين انديشه نشستم كه قدرْنشناسي‌ي ِ ما از بزرگانمان (مانند ِ شما و دكتر رجبي) چه پيْ‌آمدهاي ِ دردناكي براي اين نسل (كه خود نيز جزئي از آنم) دارد.
دلْ‌گير نباشيد كه دل‌مان از دلْ‌گيري‌تان مي‌گيرد. شاد و تندرست و پايدار بمانيد كه چشم و چراغ ِ همين جوانان ِ – هرچند ناپخته – هستيد.
دست‌هاي‌تان را مي‌بوسم.

شاگرد ِ كوچكتان:
پيام جهانگيري - شيراز
* * *
جناب آقای دکتر دوستخواه گرامی،

وقتی به رنج و کوشش و پشتکار شما و آقای دکتر پرویز رجبی می نگرم که چگونه با همه مرارت ها و تلخکامی ها، آرمان بزرگ خود را دنبال می کنید و نتیجه اش چنین سخنانی می شود، از سویی بسیار اندوهگین می شوم و از سویی با خود می گویم که مگر دستِ کم در چند سده اخیر، چنین اعمالی، سکه‌ي ِ رایج مملکت ما نبوده است؟ و مگر یکی از علل عقب ماندگی ما همین نیست که به راحتی پا در کفش بزرگان کرده ایم، برای آنان پرونده ساخته ایم، تحقیرشان کرده ایم و اسباب زبونی و بدبختی خود را فراهم ساخته ایم؟ اگر چنین نظرهایی نوشته نمی شد، موجب تعجب می بود .اجازه می‌خواهم صمیمانه از جناب ِ عالی خواهش کنم صفحه نظرهای خود را مسدود کنید و یا محدود به بازبینی‌ي قبلی کنید و همه‌ي ِ این مطالب را پاک بفرمایید تا این خانه دوست داشتنی اینچنین عرصه تاخت و تاز ِ تازه به دوران رسیده های تباه گر فرهنگ ایران نشود. هم شما و هم من و هم دیگران کم و بیش میدانند که اینان چه کسانی هستند و دست آموزگار زمانه آنان را بخود خواهد آورد و جهل جوانی و خامی آنان را به شور جوانی بدل خواهد ساخت. اما گویی اوضاع مملکت ما بجایی رسیده که مرز کودکی و جوانی دورتر رفته است. در عهد ما جسارت به استادان و خرده گرفتن های خودستایانه از آنان در حدود پانزده شانزده سالگی به پایان می رسید اما اکنون گویا تا سی سالگی ادامه دارد!ایران شناخت خانه‌ي ِ امید پژوهشگران ایران است و دور باد دست پرونده سازان و نقاب داران از آن! شاد و خرّم باشید.


رضا مرادي غياث‌آبادي - تهران




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?