Sunday, March 30, 2008
تازههايي دربارهي زندگي و كارنامهي ِ «آدميّت» و ارزيابيي پايگاه ِ او در تاريخْنگاري: پيوستي بر يادوارهي ِ او
يادداشت ويراستار
يكشنبه يازدهم فروردين ١٣٨٧ خورشيدي
(سيام مارس ٢٠٠٨)
در پي ِ نشر ِ اندوهْيادي براي زندهياد دكتر فريدون آدميّت، امروز نيز تازههايي به اين دفتر رسيد كه حكايت از
يكشنبه يازدهم فروردين ١٣٨٧ خورشيدي
(سيام مارس ٢٠٠٨)
در پي ِ نشر ِ اندوهْيادي براي زندهياد دكتر فريدون آدميّت، امروز نيز تازههايي به اين دفتر رسيد كه حكايت از
دريغ و درد ِ ايرانيان در ميهن و فراسوي ِ آن در سوگ ِ وي و رويْكرد ِ گستردهي ِ آنان به كوشش براي شناخت ِ هرچه بهتر ِ اين فرزند ِ بزرگ ِ ايران دارد.
*
در اين پيوست، نخست يادداشت ِ دردمندانهي ِ پژوهشگر ِ جوان،پيام جهانگيري و سپس نشانيهاي پيوند به شش نوشتار يا متن ِ بازْنوشتهي ِ گفت و شنودها و يك گفت و شنود راديويي را ميآورم (كه همو با مهر و همْدلي فرستاده است) وخوانندگان را با ديدگاههاي كساني همچون دكتر خسرو شاكري، فرشاد قربانپور، دكتر عبّاس ميلاني، دكترماشاءالله آجوداني، دكتر محمّد توكلي طرقي و علي دهباشي، دربارهي ِ آدميّت آشناخواهدكرد.
مرگ دوبارهي ِ مورّخ: حکایت ِ «فریدون آدمیّت» و آدمیّت ِ ما انسانها!
یکی از اتفاق های دردآور ِ دیگر فرهنگی ِ ما، دو بار مردن انسان های بزرگ این سرزمین است. دومین مرگ، مرگ طبیعی ست که سراغ هر فردی می آید و هرچند بسیار اتفاقی ناخوشایند است؛ ولي آن را به عنوان سرنوشت محتوم تمامی موجودات باور کرده ایم و با آن کنار آمده ایم. امّا اولی، اتفاقی که ناخوشایندتر از مرگ طبیعی ست، مرگی ست که طبیعتِ ما انسان ها باعث ایجاد آن می شود و این مرگِ غیرطبیعی را برای آدم های
بزرگ رقم می زند.
دیروز وقتی خبر درگذشت دکتر فریدون آدمیّت را به دوستان (که اغلب هم از اهالی فرهنگ و ادب هستند) تسلیت می گفتم، بعضی ها با تعجب از من می پرسیدند که: "خدایش بیامرزد؛ ولی اصلاً مگر این آقا زنده بوده؟!"
اين كتاب سي سال منتظر ِ بازْچاپ بود!
در اين باره، در اين نشاني، بخوانيد:
اعتراف می کنم که نمی دانستم چه پاسخی باید در جواب این سوال به ظاهر ساده داد. پرسش بسیار ساده بود، اما پاسخش بسیار دشوار. به سوال که کمی اندیشیدم، به عمق یک فاجعۀ فرهنگی پی بردم. خوب که بیاندیشیم به سوالات سادۀ از این دست که در زندگی ِ هر روزه مان برایمان امری روزمره شده است زیاد برمی خوریم و ساده از کنار آن ها می گذریم.
*
شب که سایت های خبری و فرهنگی داخل کشور را برای پیدا کردن جزئیات بیشتر از خبر درگذشت تأثربرانگیز دکتر آدمیت دنبال می نمودم، با کمال حیرت مشاهده نمودم که تقریباً هیچ سایت رسمی ِ خبری، (حتی خبرگزاری های دانشجویی و دانشگاهی)، این خبر دردآور را بازتاب نداده بودند. انگار خبر مرگ استادِ مسلم تاریخ معاصر ایران در هیاهوی گستردۀ نکوهش فیلم ساختۀ نمایندۀ مجلس هلند در مورد پیامبر اسلام گم شده بود.
*
یادم آمد که استاد فریدون آدمیّت را ما آدم های قدرناشناس، سال هاست که به خاک سپرده ایم. اصلاً ما آدمیّت ِ خویش را نیز سال هاست که از یاد برده و با آن وداع کرده ایم.
یادم آمد که ٣٠ سال انتظار برای اجازۀ نشر کتاب های تاریخی ِ ارزشمند یک استاد، که به واقع هر سطر این کتب به مثابه یک سند گرانقدر تاریخی ست، زمان کمی نیست. ٣٠ سال خود یک تاریخ است. تاریخی که باید به آن پرداخت و نقش آن را در فراموشی ِ یک ملت از هویت، اصالت و آدمیت خویش، و از دوری جستن ِ از مردان و زنان بزرگ و نامی، به پژوهش نشست.
*
شب که سایت های خبری و فرهنگی داخل کشور را برای پیدا کردن جزئیات بیشتر از خبر درگذشت تأثربرانگیز دکتر آدمیت دنبال می نمودم، با کمال حیرت مشاهده نمودم که تقریباً هیچ سایت رسمی ِ خبری، (حتی خبرگزاری های دانشجویی و دانشگاهی)، این خبر دردآور را بازتاب نداده بودند. انگار خبر مرگ استادِ مسلم تاریخ معاصر ایران در هیاهوی گستردۀ نکوهش فیلم ساختۀ نمایندۀ مجلس هلند در مورد پیامبر اسلام گم شده بود.
*
یادم آمد که استاد فریدون آدمیّت را ما آدم های قدرناشناس، سال هاست که به خاک سپرده ایم. اصلاً ما آدمیّت ِ خویش را نیز سال هاست که از یاد برده و با آن وداع کرده ایم.
یادم آمد که ٣٠ سال انتظار برای اجازۀ نشر کتاب های تاریخی ِ ارزشمند یک استاد، که به واقع هر سطر این کتب به مثابه یک سند گرانقدر تاریخی ست، زمان کمی نیست. ٣٠ سال خود یک تاریخ است. تاریخی که باید به آن پرداخت و نقش آن را در فراموشی ِ یک ملت از هویت، اصالت و آدمیت خویش، و از دوری جستن ِ از مردان و زنان بزرگ و نامی، به پژوهش نشست.
باری،
حکایت فریدون آدمیّت و آدمیّت ِ ما انسان ها، حکایتی تلخ و پایان ناپذیر است. آدمیان در زندگی کوتاه خویش با نقشی که از خود در تاریخ می گذارند، بر صفحۀ تاریخ حک شده و جاودانه می مانند ...
و در این میان، سهم فریدون آدمیّت بیش از یک مورّخ است. او که پایه گذار نگاهی جدید به دانش تاریخنگاری و آن همانا استفاده از ابزار روش شناسانۀ علمی بود، خود جزئی از تاریخ معاصر ایران است که نقش شگرفی را از خود در این تاریخ بر جای گزارده است.
یادش گرامی باد!
پیام جهانگیری
١١ فروردین ماه ٢٥٦٧
پيوندها:
و گفت و شنود ِ راديو زمانه با علي دهباشي را در پيوندي در پايان ِ آن، زير ِ نشاني ي پايين، بشنويد: