Wednesday, March 19, 2008

 

افزودها‌ي ِ تازه‌اي درباره‌ي ِ نوروز: پيوست ِ چهارم بر درآمد ِ ٣: ٧٢، زيرْبخش ِ ١


نوروز سال هزار و سیصد و هشتاد و هفت بر هم میهنان و فارسی زبانان سراسر گیتی، فرخنده و خجسته باد
گیتی مهدوی- کتابخانۀ گویا
شادباش نوروزی کتابخانۀ گویا و شعر "عید آمد" سرودۀ مهدی اخوان ثالث "م. امید" را در اینجا بشنوید
متن شعر "عید آمد" را در اینجا بخوانید
* * *
ايران من، سفر خوش ...


نوروز ماندگار است تا يک جوانه باقيست
باقيست جمع جانان تا اين يگانه باقيست


بار دگر بريدند ناي و نواش اما
اين ساز مي نوازد تا يک ترانه باقيست


سينه به سينه گفتند کوتاه، تا شود شب
کوتاه مي شود شب وقتي فسانه باقيست


عيد است و نامه دارم از من رسان سلامي
بشتاب اي کبوتر تا آشيانه باقيست


گم کردمش نشانيش: يک خانه در خراسان،
يك باغ زير باران، يك چشمه در سمرقند،

يك کوچه در جواني، يك كلبه در دماوند
پيداش کن پرنده ! تا اين نشانه باقيست


مي‌چينمت ستاره از آسمان کرمان
پرواز کن ستاره ! تا بام خانه باقيست


نور نگاه کورش بر بردگان بابل
بعد از هزارها سال در هگمتانه باقيست


زيباست حرف باران در کوچه‌هاي تبريز
آواز مولوي هست تا يک چغانه باقيست


دود اجاق وصلي کو در سفر بر افراشت
بعد از هزار منزل در بلخ و بانه باقيست


در حيرتم که بعد از کشتار عشق اينک
در زير سقف تاريخ عطر زنانه باقيست


تازي وکينه توزي ، جهل وسياه روزي
نفرين بر آنکه عدلش با تازيانه باقيست


عصر دگر بر آيد اين نيز هم سر آيد
گر نيستت يقيني حدس و گمانه باقيست


يغمائيان ربودند محصول عمر ما را
بشتاب و کشت مي‌کن تا چند دانه باقيست


افراط کرد و تفريط اين ساربان گمراه
ايران من سفر خوش راه ميانه باقيست



سروده‌اي از: عليرضا ميبدي
* * *

سُخن نوروزی ِ من


در فرهنگ های مختلف، این الگوهای فرهنگی ِ متفاوت هستند که موجب پیدایش تمدنی می شوند و یا باعث زوال و نابودی فرهنگ هایشان می گردند. امروزه ملت های حاضر در دنیا، الگوهای فرهنگی خود را به عنوان مهمترین عامل هویت ساز خود پاس می دارند چرا که موجودیت خود را برگرفته از آن الگوها و از آن مجموعۀ فرهنگی می دانند.
نوروز یکی از آن الگوهای والای فرهنگی ِ ملت ایران است که مجموعه ایست از باشکوه ترین ِ آئین ها و جشن های ثبت شده در تاریخ که یادآورِ تا همیشۀ ملتیست که به بلندای تاریخ، و در بلندای آن، دیرینگی و پایندگی داشته و خواهد داشت.
نوروز الگوی ورجاوند فرهنگیست که زاینده و پرورش دهندۀ کورش بزرگ است. فرزندی که نماد فرهنگ و تمدن ملتیست که از پایه گذاران تمدن بشریست.


نوروز را پاس می داریم تا یادمان باشد فرزند کدامین فرهنگ و تمدن هستیم.
نوروز را گرامی می داریم تا یادمان نرود گرانمایگی احترام تمدن ایران، مربوط به دوران باستان یا همان پیش از اسلام است.
نوروز را بزرگ می داریم تا فراموش نکنیم که این فرهنگ های دیگر بودند که برای کِتمان خُردی خود نیاز به دریوزگی فرهنگ و تمدن ایران داشته اند.
نوروز را فرخنده می داریم تا فریادها و دغدغه های دیگر فرزند پاک نژاد فرهنگ ایرانی، فردوسی فرّمند را در شاهکار سترگش شاهنامه، که همانا سند هویت، ملیت و فرهنگ ایرانیست، به گوش جان نیوشنده باشیم. دغدغه هایی که شنیدنش از پس ِ هزارۀ گذشته، امروزه مهمترین وظیفۀ هر ایرانیست.
نوروز را خجسته می داریم تا به مبارکیش به نبرد با خصم فرهنگ ایرانی برویم.
نوروز را تا همیشه شکوهمند می داریم تا فرّ و شکوه فرهنگ ایران را ما کوچکترین فرزندان این فرهنگِ بزرگ، پایا و مانا جاودانه سازیم.


نوروز دوهزار و پانصد وشصت وهفت همایون باد!


پیام جهانگیری
* * *
جشن نوروز جمشیدی خجسته باد!


هرمزد روز از فروردین ماه برابر با یکم فروردین در گاهشماری ایرانی ست:
سر سال نو هرمزفرودین / بر آسوده از رنج تن ، دل زکین/
به جمشید بر گوهر افشاندند / مر آن روز را روز نو خواندند

نخستین روز از فروردین ماه برابر است با روز جشن بزرگ نوروز در اعتدال بهاری و آغاز فصل بهار.
نوروز و آغاز سال نو، مناسبت­های جداگانه­ای هستند که با یکدیگر همزمان شده­اند.در سُغد باستان (و امروزه در میان ارمنیان) از نوروز با نام «نوسَرد»، «نَوَسَرد» و «نوسَرِد» یاد می­شده است که به مانک «سال نو» می­باشد.در زبان اوستایی نیز «سَرذَه» به مانک سال خورشیدی است. در بدخشان با نام «شگون بهار»، در شُغنان (تاجیکستان در کناره­ی رود «پنج») به نام «خِدِر ایام» (بزرگ­ترین روزها) و در بابل باستان و در نخستین روز ماه «نیسان» بنام جشن «اَکیتو»(سومری «زَگموگ») شناخته می­شده است.با شکوه­ترین مراسم نوروزی، امروزه با نام­های «سِیرلاله»(جشن گل لاله)، «جَندَه بالا»(بالا کردن دَرَفش) در شهر مزار شریف افغانستان کنونی (آریانای باستان) و در نزدیکی بلخ کهن، همراه با برافراشتن درفشی برگرفته از درفش کاویانی ایران، برگزار می­شود.
نوروز بزرگترين جشن ملى ايرانيان سابقه اى هزاران ساله دارد.
از گذشته هاى دور آريايى هاى ساكن در فلات ايران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ويژه و توأم با سرور و شادمانى اختصاص مى دادند. برخى پژوهشگران ، ريشه تاريخى اين جشن را به «جمشيد پيشدادى» نسبت مى دهند و نوروز را «نوروز جمشيدى» مى خوانند.اين گروه معتقدند كه جمشيدشاه بعداز يك سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرين نشست و فاصله بين دماوند تا بابل را در يك روز پيمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردين ماه بود. چون مردم اين شگفتى از وى بديدند جشن گرفتند و آن روز را »نوروز» خواندند. اما عاملى كه «نوروز» را از ديگر جشن هاى ايران باستان جدا كرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد، «فلسفه وجودى نوروز» است: زايش و نوشدنى كه همزمان با سال جديد در طبيعت هم ديده مى شود.
دكتر ميرزايى جامعه شناس در اين باره مى گويد: «يكى از نمودهاى زندگى جمعى، برگزارى جشن ها و آيين هاى گروهى است، گردهم آمدن هايى كه به نيت نيايش و شكرگزارى و يا سرور و شادمانى شكل مى گيرند. برهمين اساس جشن‌ها و آيين‌هاى جامعه ايران را هم مى توان به سه گروه عمده تقسيم بندى كرد: جشن ها و مناسبت‌هاى دينى و مذهبى - جشن هاى ملى و قهرمانى و جشن هاى باستانى و اسطوره‌اى.
جامعه ايران در گذشته به شادى به عنوان عنصر نيرو دهنده به روان انسان، توجه ويژه‌اى داشتند. آنها براساس آيين زرتشتى خود چهار جشن بزرگ و ويژه تيرگان ، مهرگان ، سده و اسپندگان را همراه با شادى و سرور و نيايش برگزار مى كردند.
دراين بين نوروز بنا به اصل تازگى بخشيدن به طبيعت و روح انسان همچنان پايدار ماند. گرچه باتوجه به قانون تغيير پديده هاى فرهنگى ، نوروز هم ناگزير نسبت به گذشته با دگرگونى هايى همراه است.به هرحال در آيين‌هاى باستانى ايران براى هر جشن «خوانى» گسترده مى‌شد كه داراى انواع خوراكى‌ها بود. خوان نوروزى «هفت سين» نام داشت و مى‌بايست از بقيه خوانها رنگين تر باشد. اين سفره مــعــمـولاً چـندســاعــت مانــده به زمان تـــحويل ســـــال نو آمـــاده بود و بر صفحه اى بلندتر از سطح زمين چيده مى شد. همچنين ميزدپان (MAYZADPAN) به منظور پخش كردن خوراكى‌ها در كنار سفره گماشته مى‌شد. اين خوان نوروزى برپايه عدد مقدس هفت بنا شده بود. توران شهريارى، سخنران جامعه زرتشتى معتقد است: «تقدس عدد هفت از آيين مهر يا ميتراست و به سالهاى دور باز مى گردد. در اين آيين هفت مرحله وجود داشت براى اينكه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت از پيش از زرتشت براى انسان عزيز بوده و در آيين هاى مختلف و به نمادهاى گوناگون ديده مى شود، مانند هفت آسمان ، هفت دريا ، هفت گياه و...» همچنين اسناد تاريخى از برپايى سفره هفت سين به ياد هفت امشاسپندان خبر مى دهند؛ طبق اين اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از:
اهورامزدا(به معنى سرور دانا)،
وهومن (انديشه نيك ) ،
ارديبهشت (پاكى وراستى )،
شهريور (شهريارى آرزو شده با كشور جاودانى )،
سپندارمزد (عشق و پارسايى ) ،
خرداد (رسايى و كمال ) و
امرداد (نگهبان گياهان).
اما در بسيارى از منابع تاريخى آمده است كه «هفت سين» نخست «هفت شين» بوده و بعدها به اين نام تغيير يافته است.شمع، شراب ، شيرينى ، شهد (عسل) ، شمشاد، شربت و شقايق يا شاخه نبات، اجزاى تشكيل دهنده سفره هفت شين بودند. برخى ديگر به وجود «هفت چين» در ايران پيش از اسلام اعتقاد دارند. سخنران جامعه زرتشتى در اين باره مى گويد: «در زمان هخامنشيان در نوروز به روى هفت ظرف چينى غذا مى‌گذاشتند كه به آن هفت چين يا هفت چيدنى مى گفتند.
بعدها در زمان ساسانيان هفت شين رسم متداول مردم ايران شد و شمشاد در كنار بقيه شين هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانيان وقتى كه مردم ايران اسلام را پذيرفتند، سعى كردند كه سنت‌ها و آيين‌هاى باستانى خود را هم حفظ كنند.به همين دليل، چون در دين اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را كه «سركه» مى شد انتخاب كردند و اينگونه شين به سين تغيير پيداكرد.» البته در اين‌باره تعابير مختلفى وجوددارد. چنانچه در كتاب فرورى آمده است: كه در روزگار ساسانيان، قابهاى زيباى منقوش و گرانبها از جنس كانولين، از چين به ايران وارد مى‌شد. يكى از كالاهاى مهم بازرگانى چين و ايران همين ظرف‌هايى بود كه بعدها به نام كشورى كه از آن آمده بودند «چينى» نام گذارى شد و به گويشى ديگر به شكل سينى و به صورت معرب «سينى» در ايران رواج يافتند.
به هر روى خوراكى‌هاى خاصى بر سفره هفت سين مى‌نشينند كه عبارتند از: سيب، سركه، سمنو، سماق، سير، سنجد و سبزى (سبزه)خوراكى هايى كه به نيت هاى گوناگون انتخاب شده اند:
سمنو: نماد زايش و بارورى گياهان است و از جوانه هاى تازه رسيده گندم تهيه مى شود.
سيب: هم نماد بارورى است و زايش. درگذشته سيب را درخم هاى ويژه اى نگهدارى مى كردند و قبل از نوروز به همديگر هديه مى دادند.
مى گويند كه سيب با زايش هم نسبت دارد، بدين صورت كه اغلب درويشى سيبى را از وسط نصف مى كرد و نيمى از آن را به زن و نيم ديگر را به شوهر مى داد و به اين ترتيب مرد از عقيم بودن و زن از نازايى رها مى شد.
سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولدو زايندگى. عده اى عقيده دارند كه بوى برگ و شكوفه درخت سنجد محرك عشق است!
سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پيوند او با طبيعت است.درگذشته سبزه ها را به تعداد هفت يا دوازده كه شمار مقدس برج هاست در قاب هاى گرانبها سبز مى كردند. در دوران باستان دركاخ پادشاهان ۲۰ روز پيش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى آوردند و بر هريك از آنها يكى از غلات را مى كاشتند و خوب روييدن هريك را به فال نيك مى گرفتند و برآن بودند كه آن دانه درآن سال پربار خواهدبود. در روز ششم فروردين آنها را مى چيدند و به نشانه بركت و بارورى در تالارها پخش مى كردند.
سماق و سير نماد چاشنى و محرك شادى در زندگى به شمار مى روند. اما غير از اين گياهان و ميوه هاى سفره نشين، خوان نوروزى اجزاى ديگرى هم داشته است: دراين ميان « تخم مرغ» نماد زايش و آفرينش است و نشانه اى از نطفه و نژاد. «آينه» نماد روشنايى است و حتماً بايد در بالاى سفره جاى بگيرد. «آب و ماهى» نشانه بركت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود.
و «سكه» كه نمادى از امشاسپند شهريور (نگهبان فلزات) است و به نيت بركت و درآمد زياد انتخاب شده است.شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بيدمشك، شير نارنج، نان و پنير، شمعدان و... را هم مى توان جزو اجزاى ديگر سفره هفت سين دانست. «كتاب مقدس» هم يكى از پايه هاى اصلى خوان نوروزى است و براساس آن هرخانواده اى به تناسب مذهب خود، كتاب مقدسى را كه قبول دارد بر سفره مى گذارد.چنانچه مسلمانان قرآن، زرتشتيان اوستا و كليميان تورات را بر بالاى سفره‌هايشان جاى مى‌دهند. بر سر سفره زرتشتيان دركنار اسپند و سنجد، « آويشن» هم ديده مى شود كه به گفته موبد فيروزگرى خاصيت ضدعفونى كننده و دارويى دارد و به نيت سلامتى و بيشتر به حالت تبريك بر سر سفره گذاشته مى شود.
در هرصورت او پيروز است و نامش خجسته است و از نزد خدا مى آيد و خواهان نيك‌بختى است و با تندرستى و گوارايى وارد شده است و سال نو را به همراه آورده است
بن نوشت­ها :
1. تاریخ نوروز و گاهشماری ایران باستان - عبدالعظیم رضایی2. گاهشماری و جشن­های ایران باستان - هاشم رضی3. راهنمای زمان جشن­ها و گردهمایی­های ملی ایران باستان - رضا مرادی غیاث آبادی
در همین زمینه :
لحظه ی تحویل سال ایرانی در شهرهای مهم جهان روی نقشه
نوروز در فرهنگ و تاریخ - محمود روح الامینی
نوروز در تاریخ و تقویم - یحیی ذکا
فلسفه ی آیین های نوروزی - پیرایه یغمایی
آیین های نوروزی، رمز رستاخیز و تجدید حیات آفرینش - علی بلوکباشی
نوروز جشن بازگشت به زندگی، جشن آفرینش، و جشن تجلی عناصر فرهنگ مدنی - دکتر بدرالزمان قریب
نوروز - جشن نوگردانی جهان و زندگی و آیین نمادین رستاخیز - جلیل دوستخواه
نوروز - پرویز ناتل خانلری
جهان ایرانی نوروزی رنگارنگ دارد - طاهره رحیمی
سفره هفت سین - هوشنگ طالع
نوروز و هنر - محمد میرشکرایی


نوروز در تاجیکستان
نوروز در افغانستان
نوروز در ازبکستان
نوروز در آذربایجان
نوروز در هند
نوروز در بوشهر
نوروز در بروجرد
نوروز در گیلان
نوروز در مازندران
نوروز در هرمزگان
نوروز در کردستان
نوروز در لرستان
نوروز در مرکز

بهزاد فرهانیه
انجمن دوستداران يادمان های باستانی آريابوم
http://www.aariaboom.com/content/view/16/37/



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?