Thursday, February 07, 2008
٣: ٦٦. بيست و ششمين هفته نامه: فراگير ِ ٢٥ زيرْ بخش ِ تازه ي ِ خواندني، ديدني و شنيدني
يادداشت ويراستار
جمعه ١٩ بهمن ماه ١٣٨٦ خورشيدي
(٨فوريه ٢٠٠٨)
گفتاوَرد از دادههاي اين تارنما بي هيچگونه ديگرگونگردانيي متن و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.
You can use any part of site's content as long as it is referenced to this site.No need for permission to use the site as a link.
Copyright © 2008-2005
All rights reserved.
١. ایران از نگاه ِ دوربین ِ يك باستانْشناس ِ استرالیایی
تاریخ کهن و میراث فرهنگی ایران همواره مورد توجه بسیاری از خاورشناسان و باستان شناسان غربی بوده است. "دیوید داون" از جمله باستان شناسانی است که علاقه زیادی به فرهنگ و تاریخ ایران زمین دارد و در پنجاه سال گذشته سفرهای متعددی به ایران داشته است.
دیوید داون که سردبیر مجله ي حفاری های باستان شناسی
دنبالهي اين گزارش را در اين جا بخوانيد ↓
http://www.bbc.co.uk/persian/interactivity/yourphotos/story/2008/01/080131_h_aussi_archeologist.shtml
(باسپاس از دكتر تورج پارسي براي فرستادن ِ نشاني ي اين پيوند به اين دفتر).
٢. گامي ديگر در راه ِ متنْشناسيي ِ شاهنامه: واژهنامهي ِ «داستان ِ كيخسرو»
كوششيست سزاوار از انجمن ِ دوستداران ِ شاهنامه / سراي ِ شاهنامه. در اين جا بخوانيد ↓
http://shahnameh.1iran.org/Epic/13aKhosro/13a22P.html
http://shahnameh.eu/vajehnamak2.html
۳. نمايشي شگفت از تواناييهاي ِ بيپايان ِ انسان در چيرگي بر ناكاميها: فيلمي ويديويي
در اين جا ببينيد ↓
http://uk.youtube.com/watch?v=5GNzBFnUAdo
(با سپاسْگزاري از داريوش كارگر، براي فرستادن ِ نشانيي ِ اين فيلم.)
٤. فروزههاي فرهنگ ِ ايراني در يك فيلم ِ ويديويي
در اين جا ببينيد ↓
http://www.youtube.com/watch?v=mDwTgxOR9cA
(با سپاسْگزاري از احمد رُنّاسي و دكتر كاظم ابهري كه نشانيي ِاين فيلم را جداگانه به اين دفتر فرستادند.)
٥. ريشههاي ِ نوجوييي ِ ايرانيان و راه ِ دشوار ِ نوسازي در ايران
عقاب علياحمدي نقد و تحليلي خواندني دارد درباره ي كتاب ِ ريشههاي تجدّد، پژوهش ِ دكتر چنگيز پهلوان. نشانيي ِ پيوند به متن ِ اين نوشتار خواندني و آگاهاننده را -- كه از دفتر ِ روزنامك در تهران به اين دفتر رسيدهاست – با سپاسْگزاري از مسعود لقمان، در اين جا ميآورم ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-226.aspx
٦. بازهم راهْبندان بر انديشه و فرهنگ: بازداريي ِ چاپخش ِ دو اثر از نويسنده و مترجمي نامدار
فرج سركوهي روزنامهنگار و ناقد ِ ادبي، در تارنماي ِ راديو فردا نوشتهاست:
هفته گذشته اعلام شد که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با خودداری از صدور مجوز نشر برای رمان مرگ ِ سيمرغ و جلد سوم خاطرات م.الف. به آذين، محمود اعتماد زاده، ممنوع بودن ِ چاپ دو اثر مترجم بنام ايرانی را اعلام کرده است.
به آذين در کنار جلال آل آحمد از بنيانگذاران کانون نويسندگان ايران در دهه چهل بود
از معروف ترين ترجمه های به آذين می توان به کتاب دن آرام اثر شولوخف، ژان کريستف و جان ِ شيفته اثر رومن رولان، کمدی انسانی و اوژنی گرانده اثر بالزاک و فاوست نوشته گوته اشاره کرد.
٧. دو پژوهش ِ نوآيين و آگاهاننده در ادب ِ كهن و معاصر
بانو نوشين شاهرخي، ايرانْشناس و نويسنده و پژوهنده، در دو پژوهش ِ تازهي ِ خود، به دو درونْمايه در ادب ِ كهن و معاصر پرداخته و ديدگاههاي ديگرگونهاي را در پيش نهادهاست.
١
ملکهی سَبا از دریچهی مذهب و تاریخ
در اين جا ↓
http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=811
٢
نمود ِ عرفان ِ هند و ايراني در بوف ِ كور ِ صادق هدايت
در اين جا ↓
http://www.noufe.com/persish/naghd/text/buf%20e%20kur.htm
(با سپاسْگزاري از نوشين بانو كه نشانيي ِ نشرْگاههاي ِ اين دو پژوهش را از آلمان به اين دفتر فرستاد.)
٨. بزرگْداشت يك دانشمند ِ ايرانيي ِ همْكار ِ «ناسا» در صدمين سال ِ زادْروز ِ او
Happy Birthday, Dr. Ghaffari a 100 ans
The famous Iranian Scientist
Dr. Abolghassem Ghaffari, who helped put man on the moon as a mathematician with the U.S. Space Agency, marked his 100th birthday in Los Angeles on June 15th, 2007 . Ghaffari was born in Tehran . He was educated at the Darolfonoun School before going to France in 1929 with a full scholarship to study mathematics and physics at Nancy University . He received his doctorate from the Sorbonne. In 1936 he worked at the Paris Observatory on celestial mechanics, the foundation of his later work calculating how much power was needed to get a rocket into orbit around the moon without overshooting. Ghaffari returned to Iran in 1937 to teach at the University of Tehran . He was drafted into military service >from 1938 to 1941 where he directed field work leveling parts of northern Tehran to prepare it for the army. In 1950, by invitation of Harvard University and as a Fulbright Scholar, he worked as a research associate to lecture on Differential Equations and to continue his research on Gas Dynamics. Dr. Ghaffari and Dr. Mohsen Hashrudi, were among the first Iranians to become Fulbright Scholars. Hashrudi's area of study was also mathematics at Harvard at the same time Ghaffari was there. After the war, he frequently traveled to Britain and the United States on research. In the early 1950s, the proud Iranian worked alongside Albert Einstein in Princeton's Institute For Advanced Study
In 1956, Ghaffari moved permanently to the United States to take a position with the U.S. National Bureau of Standards in the mathematics division. Part of his work there involved calculations of the motion of artificial earth satellites.
In 1962, the Bureau of Standards granted Ghaffari permission to start working at the National Aeronautics and Space Administration (NASA) as a part-time consultant for the Goddard Space Flight Center . He was the first Iranian to work for NASA. In 1964, three years into the manned space program and when his projects were finished at the Bureau, he became a full-time staff scientist at NASA, where he worked on Apollo missions 11 and 12. His chief responsibility was to determine out how to get a rocket to the moon. He had to account for the gravity of the earth and the gravity of the moon and calculate how many and how powerful mid-course corrections would be required to place a rocket into orbit around the moon. An error would send the rocket crashing into the moon or soaring passed it into deep space. For the manned space program, he also had to get the rocket back again.
Ghaffari and his colleagues on the Apollo missions were invited to the White House by President Nixon in 1969, where they were given medals for their service on Apollo 11. At the event, footage of the successful landing was aired, a reporter was there and asked Ghaffari, 'Did this really happen or was this shot in Texas ?' Ghaffari was too shocked at his comment to respond. 'I never got around to asking him what media outlet he worked for,' Ghaffari said.
Ghaffari was awarded in recognition of his exceptional contributions to Aerospace education during the first decade of space exploration in 1970 by NASA's Goddard Space Flight Center .
He retired from NASA in 1972, three years after the Apollo program placed the first men on the moon and got them back safely.
In 1998, Ghaffari was asked by the Millenium Committee what his prediction was for the biggest scientific event of the millenium. Ghaffari responded, 'If NASA's budget doesn't get cut, a manned mission to Mars will occur by 2010.'
Ghaffari was awarded the distinguished scholar award for outstanding achievement in the advancement of science by the Association of Professors and Scholars of Iranian Heritage (APSIH) in 2005.
Ghaffari's mind is very lucid and in much better condition than his body. When asked about how it feels to be 100, he said, 'I'm not happy, because I can't work in an office anymore. I do get to do some independent research at home though.'
Beverly Hills mayor Jimmy Delshad
For more info on Dr. Ghaffari and his achievements, please go to http://www.ghaffaris.com/
(با سپاسْگزاري از مهرداد رفيعي كه اين گزارش را از بريزبن به اين دفتر فرستاد. هرچند كه ماهها از زمان ِ بزرگْداشت ِ اين دانشمند ِ ايراني و نشر ِ اين گزارش ميگذرد، چيزي از اهميّت آن كاستهنميشود.)
٩. پژوهشي ديگر دربارهي ِ "زبان ِ فارسي و هويّت ِ ايرانيان"
دوشنبهي گذشته (پانزدهم بهمن)، سالْگرد ِ زادْروز ِ محمّد جلالي چيمه (م. سحر) شاعر و پژوهشگر ِ شهربند ِ پاريس بود. مسعود لقمان، كتابي از اين همْميهن ِ آگاه و دلْسوز به حال ِ زبان ِ فارسي و فرهنگ ِ ايراني را به شاباش ِ اين زادْروز، در روزنامك بازْنشرداده و نشانيي ِ آن را به اين دفتر فرستادهاست كه با سپاسْگزاري از او و شادباش به محمّد جلالي چيمه، در اين درآمد ميآورم. در اين جا، بخوانيد ↓
http://rouznamak.blogfa.com/post-227.aspx
کتاب "زبان فارسی و هویّت ایرانیان" را به گونه ی پی.دی.اف از
"اینجا"
بارْگذاری فرمائید. (٩٠٠کیلوبایت، ١٤٩ صفحه)
پژوهنده در يادداشتي پيش از متن ِ كتاب، آوردهاست:
"زبان فارسی ستون ِ فقراتِ يک ملّت عظيم است."
دکتر غلامحسين ساعدی (الفبا، شمارهي ِ ٧، چاپ پاريس)
نخستین مطلبی که در این دفتر می خوانید، در سال ١٩٩٢ نوشته شد و در یکی دو نشریّهء چاپ پاریس انتشار یافت.
امّا مقالات سه گانهء بعدی در سال جاری نوشته و در اختیار انتشارات الکترونیکی فارسی زبان قرارداده شدهاند.
استقبال ِ بسیاری از نشریات معتبر فرهنگی ـ اجتماعی ـ سیاسی ـ پژوهشی و ایران شناسی، که این مقالات را در پایگاه های اینترنتی خود درج کردند و نیز رسیدن پیام ها و تلفن های بسیاری ازچهار گوشهء جهان و از سوی صاحب نظران و ایرانیان فرهیخته، دلسوز و اهل ِ درد، مرا بر آن داشت تا باتوجّه به اهمیّتِ طرح و پیگیری موضوع، ( خاصّه در روزگار فعلی) به فراهمآوردن این دفتر اقدامکنم و حاصل کوشش ناچیز خود را یکجا در اختیار دوستداران قراردهم.
در پایان مقالات چهارگانه، بخشی از منظومهء بلند «گفتمان الرّجال» را که به صورت دوبیتیهای پی در پی سروده شده، امّا هنوز فرصت انتشارنیافتهاست، بر این مجموعه افزودم. زیرا این دوبیتیها درحقیقت برای من نقطهء آغازی و انگیزهای بودند برای نوشتن مطالبی که سرانجام به تدوین ِ گفتاری به نام ِ«دربارهء چند مفهوم» منجرشد و مقالات بعدی با عنوانهای «زبان فارسی یا ملّت فارس؟» ونیز «زبان فارسی، باستان گرایی و هویّت ایرانیان» هر دو در واقع ادامۀ آن محسوب می شدند و حاصل همان درگیریهای فکری و تداوم همان اندیشههایی بودند که یک سال پیش از طرح آنها، در قالب ِ دوبیتیها ی به هم پیوسته، لباس شعر و طنز پوشیدهبودند.
به هرحال، هر چهار مقاله همراه با آن دوبیتی های طنزآمیز، همْاکنون همراه با هم در این دفتر، پیش روی شماست.
انتشار حرفهای ِ این کتاب به دلائل متعدد، از جمله عدم آشنایی و دسترس به ناشرین علاقمند و عدم امکانات شخصی فعلا میسّر نیست. از این رو، ناگزیر به نشر محدود آن اکتفامیکنم تا چنانچه دوستدار و علاقهمندی یافتشد و انتشار آن را پذیرفت، اختیار نشر و توزیع وسیعتر و حرفهایتر را به همّت ایشان واگذارکنم.
"صالح و طالح متاع خویش نمودند/ تا چه قبول افتد و چه در نظر آید".
محمّد جلالی چیمه (م. سحر)
پاریس، نوامبر ٢٠٠٦
١٠. پيگيريي ِ كوشش دانشي و فرهنگي: پايان ِ تدوين ِ بخشي ديگر از فرهنگي جهانْشمول
دوست دانشمند، آقاي دكتر محمّد حيدري ملايري در پيامي از نِپاهِشگاه ِ (رصدخانهي ِ) پاريس، مژدهي ِ پايان يافتن ِ تدوين ِ حرف
فرهنگ ریشه شناختیي ِ اخترشناسی و اخترفیزیک انگليسي - فرانسه - فارسي
English-French-Persian
را دادهاند. بدين سان، تا كنون كار ِ تدوين و نشر ِ ١٢ حرف از ٢٦ حرف ِ الفباي انگليسي (نزديك به نيمي) در اين فرهنگ، به پايان رسيدهاست. با شادباش براي ِ پيگيريي ِ اين پويش و كوشش ِ فرهنگيي ِ سزاوار و ستودني به استاد حيدري، نشانيي ِ پيوند بدان را در اين جا ميآورم http://aramis.obspm.fr/~heydari/dictionary/L_v1.html
*
ايشان در اين پيام ِ مژدهرسان، يادآوريكردهاند كه در همين بخش
١١. آرمانْشهر ِحافظ در ژرفاكاويهاي ِ پرويز رجبي (٧٠-٧١) : كوششي ديگرْگونه برايِ راهيابي به هزارتوهاي ِ شعر ِِ شگفت ِ حافظ
در اين جا بخوانيد ↓
١٢. مجموعهي ِ سرودههاي ِ سي و سه شاعر ايراني در پايگاهي در شبكهي ِ جهاني
در اين جا بخوانيد ↓
(با سپاسْگزاري از دكتر كاظم ابهري براي فرستادن ِ اين نشاني بدين دفتر.)
١٣. راهْيابي به گسترهي ِ موزيك ِ بوميي ِ بختياري و لرستان
ترانههاي زيبا و شورانگيزي از فرهنگ ِ تودهي ِ بختياري و لرستان با نغمهخوانيي ِ پروين عاليپور، در پنج فيلم ويديويي به دوستداران هنر ِ ايراني پيشْكش شدهاست.
در اين نشانيها ببينيد و بشنويد↓
http://www.youtube.com/watch?v=cdJmkg0FYus&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=2jjdbsAFQP0&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=0pCqb2XS0fg&feature=related
http://www.youtube.com/watch?v=j9sNz-5OHWg
(با سپاسْگزاري از دكتر سيروس رزّاقيپور براي فرستادن ِ اين نشانيها بدين دفتر.)
١٤. گشت و گذاري در پهنهي ِ تاريخ و فرهنگ ِ ايران در يك فيلم ِ ويديويي
در اين جا ببينيد و بشنويد ↓
(بازهم با سپاسْگزاري از دكتر كاظم ابهري براي فرستادن ِ اين نشاني بدين دفتر.)
١٥. دو پيوند به پايگاههايي براي پژوهشهاي واژهشناختي
http://www.takeourword.com/
http://www.etymonline.com/index.php
(با سپاسْگزاري از رامين امينابراهيمي كه اين نشانيها را از كاليفرنيا بدين دفتر فرستاد.)
١٦. روزْآمدشدن ِ يك تارنماي ارزشْمند ِ ادبي - فرهنگي
تارنماي ِ «بوي ِ كاغذ» به سردبيريي ِ مهدي جليلْخاني، با خواندنيهايي ارزشْمند، روزْآمد شد.
در اين دو نشاني، ببينيد و بخوانيد ↓
http://jmahdi.blogfa.com/
http://jmahdi1.blogfa.com/
(با سپاسْگزاري از سردبير كه اين نشانيها را بدين دفتر فرستاد.)
١٧. زبان مادری و کیستی ِ ملّی: جُستاري بُنيادين در تاريخ و فرهنگ ايران و زبان و ادب ِ فارسي
٢١. شاهنامه و کیستی ِ ایرانی - دو
پژوهش ِ: مزدک بامدادان ↓
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/15342/
بخشهاي پيشين ِ اين پژوهش ِ شيوا و آگاهاننده را در پيوندهاي زير بيابيد و بخوانيد ↓
مريم منصوري، روزنامهنگار و پژوهشْگر ِ ادب و فرهنگ ِ معاصر كه در سالهاي اخير، خوانندهي ِ گفت و شنودهاي ِ روشنگر او با شماري از دستاندركاران ِ ادب ِ امروز در نشريّههاي ِ چاپ تهران بودهايم، نشانيي ِ تارنماي ِ خود به نام ِ «من خواب ديدهام» را به اين دفتر فرستادهاست.
در اين رسانهي ِ الكترونيك، مجموعهاي از بررسيها، نقدها و گفت و شنودها نشريافته كه هريك از آنها، دريچهايست گشوده به فراخْناي ِ ادب و فرهنگ ِ امروز ِ ميهنمان و خواننده را به نگرشي ژرفتر از آنچه تاكنون داشتهاست، فراميخواند.*
__________
* با سپاسْگزاري از اين بانوي ِ كوشا و پويا، نشانيي ِ تارنماي ِ او را در اين جا ميآورم↓
http://mankhabdideham.blogfa.co/
١٩. كتابي تازه، فراگير ِ بررسي، ارزيابي و نقد ِ بخش ِ مهمّي از ادب ِ جديد ِايران
بهروز شيدا، نويسنده، پژوهنده و ناقد ادبيي ِ ژرفاكاو در شناخت ِ ادب ِ ايران ِ معاصر با رويْكردي سنجشي به ادب ِ باختر، در ميان اهل ادب و فرهنگ، سرشناستر از آنست كه نيازي به شناساندن داشتهباشد. گفتارها و كتابهاي پُرشمارش، گواه ِ درستيي ِ اين برداشت است.
شيدا به تازگي كتابي ديگر بر كارنامهي ِ سرشارش افزوده است. اين كتاب را انتشارات باران در سوئد چاپخشكردهاست.
متن ِ زير – كه امروز به اين دفتر رسيد – آگاهينامهي ِ كوتاهيست دربارهي ِ اين اثر كه با شادباش به نويسنده، آن را در اين درآمد، بازْنشرميدهم.
کتاب جدید بهروز شیدا، با عنوانِ مینویسم: توقف به فرمان نشانهها، توسط نشر باران منتشر شد.
بهروز شیدا در مقدمهای در شرح این کتاب چنین نوشته است:
"در این کتاب ده جستار میخوانید: چشمهای حیران عکسهای کهنه میپرسند از پنج مکتب رماننویسی سخن میگوید. از تشابهها و تفاوتهای پنج رمان غربی و چهار رمان فارسی؛ از فلسفهها، تئوریها، شکلها، شرایطِ تاریخی. از رئالیسم قرن هیجدهم، رئالیسم قرن نوزدهم، جریان سیال ذهن، رمان نو فرانسوی، رمان پسامدرنیستی؛ از کتاب احمدِ طالبوف تبریزی، رابینسون کروزهی دانیل دفو، سرخ و سیاهِ هانری بیل استاندال، کلیدرِ محمود دولتآبادی؛ خشم و هیاهوی ویلیام فاکنر؛ در هزار توی آلن رب گریه، شازده احتجابِ هوشنگ گلشیری، سفید برفیی دونالد بارتلمی، آزاده خانم و نویسندهاش یا آشویتس خصوصی دکتر شریفیی رضا براهنی. گریز به کجا از بازیی بیگریز؟ از رمانِ آداب بیقراریی یعقوب یادعلی سخن میگوید. از تئوریی تامس هریس؛ از والد، بالغ، کودکِ درون؛ از تسلیم، تعهد، آرمان، بازی، گریز؛ از باید، چرا، شاید. تصویری از رقصِ آفرینش: فصلی در آدابِ فروش از فوتبال سخن میگوید. از گلهای نه جامجهانی. از سرنوشت اسطورههای پیر؛ از تصویر اسطورههای جوان؛ از رقص، نمایش، آفرینش، زیبایی، بازار، نام شرکتها بر سینهی قهرمان، عکس قهرمان بر سینهی هوادار. پردهی خونین و آوازِ مست از فضای دههی 1340 هجریی شمسی در چهار رمان فارسی و هشت فیلم بلند ایرانی سخن میگوید. از رابطهی سینمای ایران و رمان فارسی؛ از تئوریها؛ از شرایط تاریخی؛ از جدال سنت و مدرن؛ از چهار رمانِ سنگ صبورِ صادق چوبک، شریفجان، شریفجانِ تقی مدرسی، شوهر آهو خانمِ محمدعلی افغانی، تنگسیرِ صادق چوبک؛ از هشت فیلمِ گنج قارونِ سیامک یاسمی، گدایان تهرانِ محمدعلی فردین، دالاهوی سیامک یاسمی، قیصرِ مسعود کیمیایی، رضا موتوریی مسعود کیمیایی، آقای هالوی داریوش مهرجویی، شوهر آهوخانمِ داود ملاپور، تنگسیرِ امیر نادری. از حبسِ تصویرها تا حبسِ تصویرها؟ از زنان در ادبیات ایران در آینهی کتاب اغوای ژان بودریار سخن میگوید؛ از تکه شعری از شمس کسمایی، تکه شعری از ژاله سلطانی، نقدی از فاطمه سیاح؛ از نه رمانِ فتنهی علی دشتی، فرنگیسِ سعید نفیسی، چشمهایشِ بزرگ علوی، سنگ صبورِ صادق چوبک، سووشونِ سیمین دانشور، ملکوتِ بهرام صادقی، لیلای مهناز انصاریان، چراغها را من خاموش میکنمِ زویا پیرزاد، گسلِ ساسان قهرمان. چشمِ عقل دیدِ خدایی دارد از هفت اثر دوران مشروطیت سخن میگوید. از پنج اثر ادبی در آینهی دو اثر نظری ـ سیاسی؛ از نوع شخصیتها؛ از تقابل شخصیتها؛ از تقابل شاه مستبد و شاه آرمانی؛ از تقابل اسلام پلید و اسلام آرمانی؛ از تقابل عقل و بیعقلی؛ از سیاحتنامۀ ابراهیم بیک: یا بلای تعصب اوی زینالعابدین مراغهای، حاجیبابا اصفهانیی جیمز موریه، کتاب احمدِ طالبوف تبریزی، جهودکشانِ نویسندهای ناشناخته، یوسفشاهِ فتحعلی آخوندزاده، دفتر تنظیماتِ میرزا ملکم خان، سه مکتوبِ میرزا آقاخان کرمانی. مینویسم: توقف به فرمانِ نشانهها از رمانِ چهار دردِ منیرالدین بیروتی سخن میگوید. از تئوریها؛ از انواع نشانهها؛ از نشانههای اسطورهای؛ از گناهان مشترک؛ از نسلها؛ از زمانهها. از حسرتِ اصول تا آتش تهدید از ردپای خیز محمود احمدینژاد به سوی قدرت در آینهی پنج فیلم سخن میگوید. از تئوریها؛ از سینمای جنگ؛ از فیلمهای جنگی، یک فیلم مستند؛ یک فیلم انتخاباتی؛ از پنج فیلم عروسیی خوبانِ محسن مخملباف، آژانس شیشهایی ابراهیم حاتمیکیا، قارچ سمیی رسول ملاقلیپور، فقر و فحشای مسعود دهنمکی، در دل لعلِ کمال تبریزی. راه مزارِ شمشیر کجا است؟ از سه تمثیل و سه نمایشنامه سخن میگوید؛ از دوران مشروطیت به بعد؛ از نقشِ زنان، تودهها، قدرتمداران، روشنفکران در نمایشنامههای دورانهای گوناگون؛ از سخنِ وکلاء مرافعه، موسی ژوردان: حکیم نباتات و درویش مستعلیشاه مشهور به جادوگر، ملا ابراهیم خلیل کیمیاگرِ فتحعلی آخوندزاده، با منجی در صبح نمناکِ اکبر رادی، وای بر مغلوبِ گوهرمراد، جنگنامهی غلامانِ بهرام بیضایی. چشم به صفحه با شما از ریختشناسیی قصههای سریالهای سیمای جمهوریی اسلامی سخن میگوید؛ از نوعی تقسیمبندی بر مبنای پنجاه و یک سریال؛ از روایتی از تاریخ نوین ایران؛ از تصویرِ مأمورانِ امنیتی، پدر، پلیس، مهاجر، تبعیدی در پارهای از سریالها؛ از تئوریی ولادیمیر پراپ؛ از ساختهای مشترک خانهای در تاریکیی سعید سلطانی، مدار صفر درجهی حسن فتحی، کیف انگلیسیی ضیاءالدین دری، سالهای برف و بنفشه ی سعید سلطانی، وفای حسین لطیفی، صاحبدلانِ حسین لطیفی، زیر تیغِ محمدرضا هنرمند، پرواز در حبابِ سیروس تسلیمی، ما چند نفرِ فیاض موسوی، نرگسِ سیروس تسلیمی."
کتاب جدید بهروز شیدا را میتوانید از کتابفروشیهای محل زندگیی خود یا از طریق نشرباران، سوئد، تهیه کنید.
٢٠. مژدهي ِ نشر ِ دفتري ديگر از ادب ايران در سوئد
پيش از اين، در همين تارنما از كتاب ِ بهسوی طبس (سفرنامه)، نوشته ویلی شیرکلوند -- كه فرخنده نيكو با همكاريي ِ ناصر زراعتي ترجمهكرده و در سوئد نشرداده است – سخن گفتهام.
آگاهينامهي زير – كه امروز از سوئد به اين دفتر رسيد – مژدهي ِ نشر ِ داستان بلندي از فرخنده نيكو را به همراه آورد. (با سپاس از ناصر زراعتي براي فرستادن ِ اين آگاهينامه.)
خانه هنر و ادبیات گوتنبرگ منتشرکردهاست:
عطر یاس در کوچههای دور
(داستان بلند)
نوشتهي: فرخنده نیکو
طرح جلد: بهرام فرهودی
چاپ اول، زمستان ١٣٨٦(٢٠٠٧)
قطع رقعی، ١١٠ صفحه
فرخنده نیکو (متولد١٣٤١شمسی، تهران) داستاننویس و مترجم ساکن سوئد، در رشته تاریخ ادبیات، از دانشگاهِ گوتنبرگ، فوقلیسانس گرفته و رساله پایاننامه تحصیلیاش را با عنوان «بررسی کتابِ بهسوی طبس نوشته ویلی شیرکلوند از دیدگاه اورینتالیسم ادوارد سعید» نوشته است.
پیش از این دو کتاب از او منتشر شده است:
ماهی (مجموعه هشت داستان کوتاه)، نشرِ ورجاوند (ایران)، ١٣٨٤.
بهسوی طبس (سفرنامه)، نوشته ویلی شیرکلوند، نویسنده فنلاندیالاصلِ سوئدی، ترجمه با ناصر زراعتی، نشر خانه هنر و ادبیات گوتنبرگ (سوئد)، ١٣٨٥.
عطر یاس در کوچههای دور، اولین داستان بلند فرخنده نیکو، در ده فصل نوشته شده است.
مریم، شخصیتِ اولِ داستان، که بیست سال پیش، با دختر دوسالهاش (بهار) از ایران گریخته و به سوئد آمده، پرستاری است که در بخشِ اورژانسِ بیمارستانی روانی در استکهلم کار میکند.
شبی، دو پلیس مردِ ایرانی میانسالی را به نام مسعود به بیمارستان میآورند که مبتلا به بیماری روانی است. چشمها و نگاهِ مسعود برای مریم آشناست و او را یادِ یکی از معلمانش میاندازد، در سال سوم دبیرستان در تهران در همین روزها، دختر مریم میخواهد برای تحصیل در دانشگاه، به گوتنبرگ برود. جدا شدن بهار موجبِ احساسِ خلائی در درونِ مریم میشود. او که در تمام بیست سال گذشته، تمام زندگی خود را صرفِ نگهداری و بزرگ کردنِ دخترش کرده، احساس میکند با رفتن او، ارتباطش با زندگی قطع میشود. بههمین سبب، گونهای بحران هویّت برایش بهوجود میآید. بیآنکه دلیلش را بداند، احساس میکند نیاز دارد بفهمد آیا مسعود همان آقای پیرنیا معلمِ سابقش است یا نه؟ و به این ترتیب، مسعود به شکلِ حلقه ارتباط مریم با گذشته درمیآید.
ماجراهای داستان از زمانِ حال، در سوئد، آغاز میشود و از طریق ِتداعی معانی و بازگشت به گذشته، به عقب برمیگردد. ماجراهایی که در زمان حال در سوئد روی میدهند، با رویدادهای گذشته جا عوض میکنند؛ گذشتههایی مربوط به دوران کودکی و نوجوانی مریم در تهران، در مکانها و زمانهای مختلف. و اینهمه نشاندهنده تلاطمهای ذهنی و روحی مریم در گذشته و حال است. از طریقِ ذهنِ مریم، تصاویری کوتاه و تکهتکه از زندگیاش برای خواننده روشن میشود؛ تصاویری بیانگر واقعیتهای بیرونی و درونی او.
داستان دو جریان موازی را همْزمان دنبال میکند:
زمانِ حال: ماجراهای مریم، بهار، مسعود، همکاران و محیطِ بیمارستان و شهر استکهلم.
و گذشته: مریم، خانواده و همکلاسیهایش، آقای پیرنیا و تهران اواخر دهه پنجاه شمسی.
این تصاویر تکهتکه بهمرور مجموعهای را تکمیل میکنند و نه تنها تصویری از مریم و زندگی گذشته او ارائه میدهند، بلکه جامعه ایران (قبل از، در جریان و پس از انقلابِ ١٣٥٧) و نیز جامعه (بهخصوص) ایرانیان سوئد را نیز تصویر میکنند.
داستان همچنین در موردِ مسعود هم هست؛ در موردِ درگیریهای او، درونِ آشفتهاش و نیز نوسانهایی که بینِ عشق و شور به کار کردن و افسردگیاش دارد. او مردی است با شخصیتی متضاد که در ایران زندانی سیاسی بوده.
مریم که داستان محدود است به دیدگاهِ او، به نسلی تعلق دارد که در انقلاب شرکت داشته و از آن تأثیر پذیرفته است.
نویسنده کوشیده است زمانِ حال را با پرسپکتیوِ گذشته و گذشته را با پرسپکتیوِ حال ببیند و بنویسد.
عطر یاس در کوچههای دور داستانی است پُرکشش. یکی از دلایلِ کششِ داستان مشارکتِ خواننده در ساختنِ آن است؛ خواننده با کنارِهم قرار دادنِ تکّههای پراکندۀ پازلگونۀ داستان، در واقع، در بازسازی آن شرکت میکند.
فرخنده نیکو نثری ساده و روان دارد.
***
این کتاب را میتوانید از کتابفروشیهای ایرانی و نیز از خانه هنر و ادبیات گوتنبرگ بخواهید:
BOKARTHUS
Plantagegatan 13
41305 Goteborg
SWEDEN
Tel & Fax: +46-(0)31-152277
Mobil: +46-(0)739-513607
Email: bokarthus@hotmail.com
٢١. يادوارهاي ديگر براي استادي بزرگ
پژوهندهي ِ جوان و پويا آقاي ياغش كاظمي در نشر ِ روزْآمدكردهي ِتارنماي خود به نام ِ از اين اوستا، دست به كاري سزاوارزده و يادوارهي كوتاه ِ ديگري براي استاد ِ بزرگ ِ ايرانشناس و اوستاپژوه ابراهيم پورداود، انتشاردادهاست. با درودي بر او، نشانيي ِ تارنمايش را در اين جا ميآورم. ↓
http://asha.blogsky.com/
٢٢. «دريغاست ايران كه ويرانشود!» (فردوسي)
فهرست ِ آه از نهاد برآور و دريغْانگيز ِ زير – كه نياز به هيچ گونه شرحي ندارد – امروز از دفتر ِ كميتهي ِ بينالملليي ِ نجات ِ پاسارگاد به اين دفتر رسيدهاست.
(با سپاس از بانو شكوه ميرزادگي، فرستندهي ِ فهرست.)
فهرست کوتاهی از ويرانگریهای ِ مستند چند هفتهي ِ اخير
در ميراث فرهنگی و طبيعیي ِ ايرانزمين
دانشگاه آزاد اسلامی و «حفاران غير مجاز»
شهر ساسانی ايوان کرخه را تخريب کرده اند
*
سازمان قطار شهری اهواز آثار کشف شده هرمز اردشير را با سيمان پوشاند!
و سازمان ميراث فرهنگی همچنان ساکت است!
*
امنيت موزه ها چه می شود؟
سال آينده هم بودجه ای برای امنيت موزه ها درنظر گرفته نشده
*
به دليل بی توجهی مقامات مسئول
اولين دانشگاه مدرن ايران در حال نابودی است
*
آيا سازمان ميراث باز می خواهد، همچون ماجرای تنگه بلاغی،
امضای باستانشناسان را برای ويرانی يک محوطه ديگر تاريخی سرزمين مان بگيرد؟
تيرماه: مسئولين سازمان ميراث فرهنگی وجود شهر هرمز اردشير را در مسير قطار ساخته ذهن رسانه ها دانستند
دی ماه:علاقه مندان به ميراث فرهنگی اخطار کردند که به دادگاه های بين المللی شکايت خواهند کرد
بهمن: باستانشنان سازمان ميراث به شهر هرمز اردشير وارد شدند
*
بهرام آبتين، مسئول کانون فرهنگی لر بختياری ايرانيان:
اگر به وضع شهر هرمز اردشير نرسند به مجامع بين المللی شکايت خواهيم کرد
*
نامه دکتر محمدعلی دادخواه، به فرهنگ دوستان ايران:
تصميمات سازمان ميراث فرهنگی مبنی بر خصوصی سازی اموال و اماکن تاريخی و فرهنگی خلاف اخلاق و قانون است
*
خطر خصوصی سازی محوطه های تاريخی (برنامه تلويزيونی)
*
به دليل بی توجهی مسئولان سازمان ميراث فرهنگی استان فارس سقف کليسای تاريخی حضرت مريم
در حال نابودی است
*
قلعه باستانی بمپور در چند روز آينده به طور کامل ويران خواهد شد
تراکم مشکلات و بدبختی های مردم سيستان و بلوچستان آنقدر زياد است که هر گونه حفاظت از اين اثر تاريخی را ناممکن کرده است
*
مسئولان مترو، حکم دادگستری اصفهان را نقض کردند و حفاری های خط مترو وارد محدوده چهارباغ شد
محمدعلی دادخواه: اقدام مترو اصفهان نه تنها مخالفت با قانون است
بلکه حفظ و حراست از ميراث فرهنگی را که وظيفه تک تک مردم است زير پا گذاشته است
*
کشف 307 محموله از آثار تاريخی و نفيس و 105 باند قاچاق و حفاری غير مجاز در ده ماه
*
اصرار سازمان ميراث برای تجاری کردن يک اثر تاريخی
*
پيشنهاد برای دعوت از نمايندگان يونسکو و کارشناسان فرهنگی
برای نجات فردوسی از دکل های برق
*
چه کسی راست می گويد؟
رحيم مشايي که از «تحول عظيم صنعت گردشگری در دو سال گذشته » سخن می گويد
يا آژانس های مسافرتی که از «افت 99 در صدی ورود گردشگر به کشور» در دو سال گذشته می نالند
*
فاجعه ای ديگر برای ميراث فرهنگی و تاريخی ايرانزمين
سازمان ميراث فرهنگی آثار ثبت شده در آثار ملی را از فهرست ميراث ملی خارج می کند. اين آثار به دليل عدم مراقبت سازمان ميراث فرهنگی
تخريب شده و يا اثری از وجودشان نيست!!
***
ويرانگریي ِ ميراث طبيعی (محيط زيست)
*
تالاب انزلی و دعوای مسئولين
*
ميزان نيترات در آب شهرهای ايران
فاجعه آميز است
*
رييس سازمان جنگل ها و مراتع:
سازمان های دولتي جنگل ها را تخريب می کنند
*
جنگل ابر همچنان در خطر است
مقامات محلي به خاطر منافع شخصي خود و مريدانشان با جوسازي و هياهو مانع اطلاعرساني و حتي اعلام نظر كارشناسان شدهاند
*
تالاب هايي که بر اثر بی توجهی می ميرند
هيچ کشوری در جهان نيست که يک سوم تالاب های جهانی اش به چنين وضعی بيفتند
*
انزلی به خاطر همدستی مسئولين با زمين داران به فهرست مونترال تالاب های تخريب شده خواهد رفت
مهندس اميرعبدوس: اقدام احداث جاده در وسط تالاب خلاف قانون و خلاف اصل 50 قانون اساسی است
*
فاجعه آبگيری سد سيوند و اثرات آن بر ميراث طبيعی و ميراث فرهنگی ما هر روز بيشتر آشکار می شود
*
انزلی، مهمترين تالاب ايران قربانی مصالح گروهی
*
استمداد محيط بانان و دوستداران محيط زيست از
کارشناسان محيط زيست برای نجات تالاب های ايران
*
بهرام آبتين، مسئول کانون فرهنگی لر بختياری ايرانيان:
اگر به وضع شهر هرمز اردشير نرسند به مجامع بين المللی شکايت خواهيم کرد
***
لطفا در کوشش برای حفظ و نجات آثار فرهنگي، تاريخی و طبيعی (محيط زيست)
با ما همراه شويد
فوريه 2008
http://www.savepasargad.com/
٢٣. هزينههاي ِ سنگين ِ مرگ ِ بستگان: بار ِ گران ِ ديگري بر دوش ِ خانوادههاي ِ ايراني
بخش ِ فارسيي ِ راديو
BBC
گزارشي را در اين زمينه نشردادهاست كه چنين آغازميشود:
'مرگ گران است، مجبوریم زنده بمانیم'
با افزایش تورم و تجمل گرایی در ایران هزینه های مربوط به مراسم ترحیم به دغدغه های اقتصادی مردم اضافه شده و افراد دارای بضاعت کم مالی یا باید پیش از اینکه با این دنیا خداحافظی کنند، به فکر هزینه های مربوط به جهیزیه آخرت باشند و یا بالاجبار خانواده آنها چنین هزینه هایی را متقبل می شوند.
امروزه بستگان و اقوام فردی که یکی از نزدیکانشان فوت شده، غیر از غم فراق عزیز از دست رفته، به حال خود و هزینه هایی که به گردنشان افتاده نیز می گریند.
دنبالهي اين گزارش را در اين جا بخوانيد و بشنويد ↓
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2008/02/080207_bd-death-cost-iran.shtml
٢٤. فيلم ِ مستندي از آيين ِ «مهرْايزد»، يك جشن ِ شاد ِ ايرانيان ِ زرتشتي
دوست ِ پويا و پژوهنده و فيلم ِ مستندساز، آقاي حسن نقاشي – كه پيش از اين به بخشي از كارهايش در اين تارنما پيونددادهام – پيام مهرآميز ِ زير را با نشانيي ِ بخشي از فيلم ِ تازهاش «مهرْايزد» به اين دفتر فرستاده است. با سپاس از مهر ِ بيدريغ ِ او به ويراستار و خوانندگان ِ اين تارنما، بازديدكنندگان ِ از ايرانْْشناخت را به ديدن ِ اين فيلم ِ كوتاه و نمونهوار ِ شادْمايه، فراميخوانم.
استاد عزيزم
با درود و احترام
دير به دير ايميل مي زنم كه بايد مرا ببخشيد، اين روزها مشغول ساخت فيلمي در باره بادگيرهاي شهر يزد هستم كه به بهانه هاي مختلف نابودشان مي كنند و اثري از آثارشان باقي نمي گذارند. ارتباط بادگير و وايو در اسطوره هاي ايراني نيز ازاهداف اين فيلم است .
عكس هايي كه ارسال شد مربوط به جشن مهرْايزد است . جشني كه همه ساله در منطقه اي زرتشتي نشين از كوير يزد برگزار مي شود ، من اينك چهار سال است كه از اين مراسم تصوير تهيه مي كنم و اگر خدا بخواهد اواخر تابستان فيلم آنرا كه مربوط به حوزهي مردمشناسي است آماده پخش مي كنم . اين مراسم يكي از جشن هاي زمستاني به شمار مي رود كه بعد از سده برگزار مي شود .
هيچ منبع كتابخانه اي كه بتوان به فلسفه جشن پي برد وجود ندارد . من به نشانه ها و گفتار مردم بسنده كرده ام و حال ديگر مطمئنم كه اين جشن براي سوشيانت كه در باور آنان مهرْايزد نام دارد برگزارمي شود ، آنان معتقدند او در سه روز برگزاري جشن در روستا حضور دارد و در ميان مردم است ، مردم براي او شعرها مي سرايند و مي خوانند ، رقص و پايكوبي همه جاي روستا ديده مي شود ، پير و جوان ، كوچك و بزرگ ، زن و مرد ، خانه به خانه روستا اين مراسم اجرا مي شود و بعد از آنكه اهالي خانه هاي روستا را سر زدند در آتشكده گرد هم مي آيند و به دعا نيايش مي پردازند . برخي مردم كه با آنان به گفتگو نشستم روايت كردند كه مهر ايزد را ديده اند ، در كوچه ، در خانه ، با اسب سفيد يا با همراهانش ، به اميد خدا وقتي فيلم مراحل پاياني را طي كرد اصل آنرا كه در اينجا بي شك از پخشش جلوگيريميشود، برايتان ارسالميكنم.
در پايان لازم مي دانم اين توضيح داده شود كه جدا از فلسفه اين جشن ، جمع كردن پول و مخارج يكساله آتشكده روستا و برگزاري ي پُرسه ي ِ مردگان كه با شادي و پايكوبي همراه است ( و نه عزاداري و گريه ) در اين جشن برگزارميگردد . در نشاني زير گوشه اي از تصاوير گرفته شده امسال را برايتان ارسال كردهام ، اميدوارم كه از آن خوشتان بيايد .
دوستار شما
حسن نقاشي
نشاني فيلم مهرْايزد ↓
http://naghashi.persiangig.com/video/mehrizad.wmv
٢٥. نماهايي شگفت و خيره كننده از ساخت و بافت ِ تاريخي و هنري ي اصفهان
در اين جا ببنيد ↓
http://ketabkhaneyegooya.com/Isfahan.pps
(با سپاس از مجيد نفيسي كه نشاني ي پيوند به اين مجموعه را به دفتر من فرستاد و گيتي بانو مهدوي كه آن را براي بازْنشر در تارنماي كتابخانه ي گويا و اين تارنما آماده كرد.)