Thursday, October 25, 2007

 

٣: ٥٢. سيزدهمين هفته نامه: فراگير‌‌ ِ ٣٠ زيرْ بخش ِ تازه ي ِ خواندني، ديدني و شنيدني



يادداشت ويراستار

جمعه چهارم آبان ماه ١٣٨٦

(بيست و ششم اكتبر ٢٠٠٧)

گفتاوَرد از داده هاي اين تارنما بي هيچ گونه ديگرگون گرداني ي متن و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.

You can use any part of site's content as long as it is referenced to this site.
No need for permission to use the site as a link.


Copyright © 2005-2007.


All rights reserved.



١. گنجينه‌يِ ِ بزرگ ِ موزيك ِ ايراني (با فهرستِ‌ الفبايي‌يِ ِِ نام‌هاي ِ استادان، آهنگ‌ْسازان، آوازخوانان و ترانه‌خوانان و زيرْبخش ِ فهرست‌هاي ِ گزينه‌ي اثرهاشان، فراگير ِ ١٢١درآمد)


در اين جا بيابيد و برگزينيد و بشنويد:
http://astaneh.com/music/


٢. روزْنوشت‌هاي تازه‌ي ِ دكتر پرويز رجبي


ناتنی ها (٦٢- ٦٧)
٢٦مهر- ٣ آبان ١٣٨٦


در اين نشاني، بخوانيد:
http://parvizrajabi.blogspot.com/


٣ . ناصر زراعتی، جلیل بزرگمهر و فیلم مستند "وکیل ِعاشق"

دكتر محمّد مصدّق و سرهنگ جليل بزرگمهر در بيدادگاه نظامي ي شاه


متن ِ گفت و شنود ِ راديو زمانه با ناصر زراعتي درباره ي اين فيلم ِ تاريخي و مهمّ را در نشاني‌ي ِ زير بخوانيد:
http://radiozamaneh.biz/ravi/2007/10/post_172.html


٤. زبان مادری و کیستی‌ي ِ ملی
گفتار ِ پانزدهم: آذربایجان و کیستی ایرانی - بخش نخست


مزدک بامدادان
در اين نشاني بخوانيد:
http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/14438/
دنباله دارد ...
*
گفتارهاي چهارده‌گانه‌ي پيشين از اين رنجيره گفتارها را در پيوندهاي زير بيابيد و بخوانيد:


درهمين زمينه، مي توانيد گفتارهاي پنجگانه‌ي زير را
احسان يارشاطر: هويّت ايراني در گستره تاريخ
ريچارد ن. فراي: هويّت ايراني در دوران باستان
نادر نادرپور: ايرانيان: يکّه سواران دوگانگي
ويليام هنوي: هويّت ايران از سامانيان تا قاجاريه
شاهرخ مسکوب: ملّي گرائي، تمرکز و فرهنگ در غروب قاجاريه و طلوع پهلوي
جليل دوستخواه: هويّت ايراني: وَهْم يا واقعيّت؟*
احمد اشرف: بحران هويّت ملّي و قومي در ايران
در اين نشاني، بيابيد و بخوانيد:
http://fis-iran.org/index.php/iran123
_________
* متن ِ سخنراني‌ي ِ نگارنده در همايش‌هاي ايرانيان در سه شهر كانادا: تورنتو، مونترآل و اتاوا در سال ِ ١٣٧٣ است.


٥. انتقاد ِ ويراستار از خود و درخواست ِ درستْ‌گرداني‌ي ِ يك نادرستي‌ در ترجمه‌ي پژوهشي اوستاشناختي


ويراستار با انتقاد از يك مورد ِ بي‌دقتي و سهو ِ خود و با پوزش‌خواهي از همه‌ي خوانندگان ِ ارجمند ِ كتاب ِ رهيافتي به گاهان ِ زرتشت و متن‌هاي ِ نواوستايي، درخواست مي‌كند سطري را كه براثر ِ خطاي ِ چشم در خواندن يك واژه‌ي ِ انگليسي، اشتباه ترجمه‌كرده‌است، به شرح ِ زير، درست‌گردانند:
-- در صفحه‌ي ِ ٥١٨، ستون ِ يكم، سطر ِ ٥، به جاي ِ "رَف ِ بالاي ِ بُخاري / سرْبُخاري"، بيايد: "جامه، روپوش، رَدا"
(از دوست ِ دانشورم آقاي دكتر محمّد حيدري ملايري كه با نگاه ِ تيزبين ِ خود، اين خطاي ِ مرا دريافتند و يادآوري كردند، سپاس‌مي‌گزارم.)


٦. كاري كارستان و كوششي بايسته با ٢٥٠٠ سالْ ديركرد!

اميرمهددي بديع نويسنده ي يونانيان و بربرها


٧ . سخني بزرگ و يادماني از استادي شايسته درباره‌ي ِ زبان ِ فارسي و ميهن ِ ايرانيان


"من فارسی را عزیز می دارم و به خود می بالم که این زبان من و کسان من است. زبانی که شیرینی آن را دشمن و دوست و خویش و بیگانه چشیده اند ...نزد من وطن آن نیست که شما می پندارید. هرجا که فرهنگ ایرانی هست، وطن من است.نمی گویم که فرهنگ همان زبان است؛ امّا زبان هم یکی از اجزای فرهنگ است و جزو بزرگی از آن است. پس آنان که به زبان فارسی تاخته اند (و می تازند)، به وطن من می تازند. چرا در دفاع درشت نباشم؟ خاصّه که می بینم دست غرض دشمنان در این کار است."

دکتر پرویز ناتل خانلری
(گفتاورد از تارنماي روزنامك)


٨. فراخوان به «آشيانه‌ي ِادبي»ي ِ يك شاعر و نويسنده‌ي ِ تبعيدي‌ي ِ ايراني

محمود فلكي شاعر، نويسنده و ناقد ادبي


http://www.mahmood-falaki.com/Farsi/farsi.html


٠۹ يك گفت و شنود و يك بررسي‌ي ِ ادبي: دو كوشش تازه از بانوي ادب و فرهنگ ايران در آلمان


ناصر زرافشان: جنبش های اجتماعی به پائین نظر دارند نه به بالا

نوشین شاهرخی

الآن بیشتر نگاه‌ها از بالا برگشته و به پایین معطوف شده. یک دوره همه نگاه می‌کردند که در بده‌بستان‌های قدرت در بالا، در اختلاف‌ بین جناح‌های خودِ قدرت در داخلِ ساختارِ قدرت چه اتفاقی می‌افتد و منتظر بودند سرنوشت جامعه این جوری تعیین بشود. دورانی که آقای خاتمی در قدرت بودند. بعد از آن، مقارن با سقوط صدام و اشغال عراق، این توهم کم‌کم زائل شد و کنار رفت.
نوشین شاهرخی


منظومه‌ی عاشقانه‌ی "ویس و رامین" از زیباترین منظومه‌های عاشقانه‌ی ایرانی‌ست که به زمان اشکانیان بازمی‌گردد. پس از آن که فخرالدین اسعد گرگانی در قرن پنجم این منظومه را به‌زبان فارسی سرود و ١٥٠سالی بعد به‌زبان گرجی ترجمه شد، این منظومه به اروپا راه یافت و پژوهشگرانی چون زنکر برآنند که منظومه‌ی تریستان و ایزولده از ویس و رامین تاثیر پذیرفته است و یا هر دو منشأیی مشترک دارند. صحنه‌های اروتیک ویس و رامین نیز به عنوان زیباترین تصویرهای اروتیک ادبیات جهان محسوب می‌شوند.


متن‌هاي كامل را در اين نشاني‌ها بيابيد و بخوانيد:
http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=652
http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=653
http://www.noufe.com/


١٠. جايزه براي ِ شاهرخ ِ مسكوب !


خبريافتم كه در تهران، جايزه‌ي ِ‌ بهترين كتاب ِ سال، به كتاب ِ ارمغان ِ مور، واپسين يادگار ماندگار ِ زنده‌ياد شاهرخ مسكوب داده‌شده است! با يادآوري‌ي ِ تلخْكامي‌ها و رنج و شكنج‌هايي كه آن فرهيخته مرد ِ يگانه و شاهنامه پژوه ِ بي‌همتاي روزگارمان بر اثر ِ ناسپاسي‌هايي كه در ميهن ديد، درغربت ِ غريب ِ خويش كشيد و چشيد، چه مي‌توانم بگويم جُز گفته‌ي ِ آميخته به طنز ِ تلخ ِ مادربزرگ ِ زنده‌يادم :
"بعد از مماتَم، مي كارند لاله بر مُغاتم (گورم)!"


١١. نگارگري‌ي ِ سيماي ِ آرش ِ كمانْ‌گير


حميدرضا يزدانْ‌خواه با همكاري‌ي ِ ياغش كاظمي در دانشگاه ِ هنر ِ اصفهان
در اين نشاني ها، بخوانيد و ببينيد:
http://pardis.150m.com/newhy04.htm
http://isfahan.web1000.com/arash.htm


١٢. گفت و شنود ِ پوريا گلْ‌محمدّي با دكتر جلال خالقي مطلق در باره‌ي فردوسي و شاهنامه (دو بخش)


در اين نشاني، بخوانيد:
http://www.atiban.com/article.aspx?id=1213


١٣. رویْ‌كردِ ایرانیان ِ امروز به یادمان‌های ِ فرهنگی‌ی ِ كهن


گفتاري از ويراستار ِ اين تارنما، به انگيزه‌ي ِ بزرگْداشت ِ هفتادمين سال ِ زادْروز ِ استاد جلال خالقي مطلق.
در اين نشاني، بخوانيد:
http://www.atiban.com/article.aspx?id=1204
افزون بر اين گفتار، چندين گفتار وپژوهش ايران شناختي و شاهنامه شناختي‌ي ديگر نيز در تارنماي يادكرده، درج‌گرديده‌است.


١٤. راهْ‌بُردي به نمونه‌هايي از هنرنمايي‌ي زُهره جويا، خواننده‌ي ايراني - افغاني


در اين نشاني‌ ببينيد و بشنويد:
http://www.zohreh-jooya.org/


١٥. سخنراني‌ي ِ مهمّ ِ گاهانْ‌پژوه و اوستاشناس ِ نامدار ِ فرانسوي درباره‌ي ِ تاريخي‌بودن ِ زرتشت
بر پايه‌ي ِ گزارش ِ آبتين ساسانفر از پاريس كه در هفته‌نامه‌ي كيهان، چاپ لندن نشريافت، استاد ژان دوشن گيمن
(John Duchene Cuillemin)
گاهانْ‌پژوه و اوستاشناس ِ نامدار ِ فرانسوي در يك سخنراني‌ي ِ مهمّ و روشنگر كه در فرهنگستان ِ فرانسه (آكادمي دو فرانس) ايرادكرد، بر تاريخي‌بودن ِ زرتشت تأكيدورزيد و اسطورگي شمردن ِ او را نادرست شمرد. نماي ِ اين گزارش را از كيهان، صفحه‌ي ِ ۶ شماره ي ِ ۱۱۷۷، پنجشنبه ۱۹ تا چهارشنبه ۲۵ مهر ماه ۱۳۸۶ در پي مي آورم:




١٦. فصلْ‌نامه‌اي سرشار و پُربار از ادب ِ غُربت ِ ايرانيان


آگاهي‌نامه‌ي ِ زير را آقاي مسعود مافان، مدير ِ نشر ِ باران، از سوئد به اين دفتر فرستاده‌است كه با سپاسْ‌گزاري از او در پي مي‌آورم. مايه‌ي خشنودي و سرافرازي‌ست كه ادب ِ غُربت ِ ايرانيان، همه‌ي رنج و شكنج‌هاي ِ باليدن را برتافته و اكنون به چُنين بَرومندي و رسايي رسيده‌است.


شانزدهمین شماره‌ی فصلنامه‌ی باران در سوئد منتشر شد




در این شماره که با سردبیری‌ي بهروز شیدا منتشر شده است، در یادداشتی تحت عنوان سخن سردبیر چنین آمده است:
« ... می­گویم غربت تا همه­­ی تقسیم­بندی­های ممکن در مورد ادبیّاتِ خارج از کشور را زیر یک واژه گرد آورده باشم؛ همه­ی داوری­هایی را که نویسندگان این شماره­ی باران در موردِ متنِ خویش و متن دیگران دارند: ادبیّات تبعید، ادبیّات مهاجرت، هیچ­کدام. می‌گویم غربت چه خویش ِ این واژه را در واژه‌ی تبعید باز می‌خوانم. چه می‌خواهم بگویم که تاریخ ادبیّات خارج از کشور، بیش از هر چیز تاریخِ متن ِ تبعیدی است. چه می‌خواهم بگویم که ادبیّات ِ تبعید ما «تنها» «گزارش حوادث سیاسی» نیست؛ که ادبیّات ِ زبان دیگر، رابطه‌ی دیگر، فضای دیگر، نگاه دیگر هم هست؛ صحنه‌ی جولان «تخیّل‌ها»، پرسش‌ها، شورش‌ها، جان‌های تراژیک، صداها؛ حاصل تسلط صدای حاکمیّتی که رؤیا می‌کُشد، وَهْن می‌پراکند، نگاه حبس می‌کند، کاتب و مکتوب از بسترشان می‌راند؛ حاصل تقابل خشکْ‌‌بامِ ِ سکوتِ هراس و باران ِ صدا. می‌گویم غربت تا به تنهایی­ی انسان در جهانِ هراس اشاره کرده باشم؛ به تنهایی­ی انسان در هراسِ جهان.»
شانزدهمین شماره‌ی فصلنامه‌ی باران با یادداشتی از مسعود مافان، در باره‌ی نکاتی از جمله طرّاحی‌های لارش ویلکس از محمّد پیامبر اسلام و عدم بردباری در فرهنگ اسلامی، و هم‌چنین توّابْ‌‌کُشی آغازشده‌است.
مطالبِ این شماره­ی باران عبارت اند از:
در حوزه‌ی طنز، مطلبی با عنوان خشم خشایارشا! نوشته‌ی بیژن اسدی­پور.
در حوزه‌ي رمان و داستان کوتاه، بریده‌ای از رمان بوسه در تاریکی، نوشته‌ی کوشیار پارسی، جشنِ پتو، بخشی از رمان اتوبیوگرافیِ شیطان، نوشته‌ی‌ هومن عزیزی، تکه­ای از رمانِ جاده، نوشته‌ی کورمک مک­کارتی (برگردان: حسین نوش­­آذر)، هفت ناخدا، نوشته‌ی شهریار مندنی­پور، پدرجان، نوشته‌ی حسن زرهی، اد،‌ زياد كشش نده. اين آقا نصف حرفهاي تو را نمي­فهمد، نوشته‌ی نسیم خاکسار، طرف‌های مغربِ اکبرِ کپنهاگی، نوشته‌ی یاشار احد صارمی، سُرسُره، نوشته‌ی قاضی ربیحاوی، نامه، نوشته‌ی محسن حسام، مراسم تدفین نوشته‌ی الف. خلفانی، فقط در یک دقیقه عقل، عشق، نوشته‌ی مرتضی میرآفتابی.
در حوزه‌ی مقاله، نقد و نگاه، یک نکته در حاشیه‌ی جُستاری از اریش اوئرباخ، نوشته‌ی علی لاله­جینی، چیستی‌ِي داستان نوشته‌ی محمود فلکی، نگاهی به روایت­گری از دیدِ دانش ِ شناخت، نوشته‌ی سعید هنرمند، چگونه ادبیّات جهانی می‌شود؟ یا، چگونه ادبیّات جهانی آلوده می‌شود؟ نوشته‌ی پیمان وهاب­زاده، تنِ رام، روان پریش، نوشته‌ی اسد سیف، «پرنده­ی روح» و درد غربت، نوشته‌ی شکوفه تقی، اینگمار برگمن، نوشته‌ی امیر مومبینی، نگاهی به قصیده‌ی مجلس چهاردهم سروده‌ی ملک‌الشعرای بهار، نوشته‌ی شهین سراج، ردِّ پاهایی از زنان در ادبیّاتِ ایران در آینه­ی کتابِ اغوای ژان بودریار، نوشته‌ی بهروز شیدا.
در حوزه‌ی شعر آثاری از مریم هوله و سهراب رحیمی.
در حوزه­ی ادبیّات ِ زندان، تکْ­پنجره­ای به زندگی، نوشته­ی شکوفه مبینی، به گزینشِ ناصر مهاجر.
در حوزه‌ی گفت­وگو، گفت­وگوی مهران صادقی با مسعود نقره­کار و گفت­وگوی فرزین ایران­فر با حورا یاوری.


چند کتاب تازه هم در این شماره­ی باران معرفی شده­اند.


عکس روی جلد این شماره‌ی باران از فتح‌الله زند است.
برای حمایت از انتشار باران می‌توانید این فصلنامه را آبونه شده و یا آن‌را از کتابفروشی‌های محل خود تهیه کنید!
info@baran.st


١٧. چند مجموعه‌ي ِ ديدني از تصويرهاي يادماني‌ي ِ مُرده‌ريگ ِ نياكان در فارس و چشم‌ْاندازهاي طبيعت ِ سميرم و ياسوج


در اين نشاني، ببينيد:
http://www.isfahan.ir/amehrani/p010_1.html
اين يک سکوت نيست ، ديوان شعری است که با سنگ سروده اند.


١٨. بررسي و پژوهش ِ گفتمان ِ ميهن، ملّت، ملّي‌گرايي: دنباله‌ي ِ بخش‌هاي پيشين ِ اين بحث


در اين نشاني، بخوانيد:
http://rouznamak.blogfa.com/post-166.aspx
نگاهی به روند شکل گیری مفاهیم میهن دوستی، ملت، ناسیونالیسم و دولت ملی در ایران (تیرداد بنکدار)


١٩. جوجه‌هاي ققنوس از درون ِ خاكستر ِ او پرمي‌كشند و زبان‌مي‌گشايند


ققنُس / ققنوس نام ِ مرغي است اسطورگي، بسيار خوش‌رنگ و خوش‌آوا (لاتيني: cycnus، يوناني: kuknos / phoiniks و انگليسي: phoenix ) كه هزار سال زندگي‌كند و چون زندگاني‌اش به پايان رسد، توده‌اي هيزم فراهم‌آورد و بر سر ِ آن نشيند و بال برهم‌زند. از بالش آتشي برجهد و هيزم را فروزان‌كند. مُرغ در آن آتش بسوزد و از خاكسترش تخمي بماند و از آن، جوجه‌ي او زاده‌شود. (براي آگاهي‌ي ِ بيشتر در باره‌ي اين مرغ – كه در ادبيّات جهان، نماد ِ جاودانگي است – ← لغت‌نامه‌ي دهخدا، فرهنگ فارسي‌ي ِ مُعين و ويكيپديا: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%82%D9%86%D9%88%D8%B3 )
*
اكنون به گونه‌اي تمثيلي و نمادين، شاهد ِ آنيم كه جوجگان ققنوس‌، از دل ِ خاكستر ِ وي پرمي‌گشايند و رو به‌ افق‌هاي آينده، به پرواز درمي‌آيند. نسل‌هاي ِ جوان را مي‌گويم كه با برخورداري از برآيند ِ آزمون‌هاي نسل‌هاي پيشين (ققنوس‌ ِ در آتش ِ بيداد ِ زمانه سوخته)، گام در راه ِ دشوار ِ زندگي مي‌گذارند و با سختي‌ها و نامُرادي‌ها دست و پنجه نرم‌مي‌كنند تا سخن ِ دل ِ خويش را به بانگ ِ رسا بازگويند و پويايي و جويايي را جاي‌گزين ِ ايستايي و واماندگي گردانند. نواي ِ ساز و سرود ِ آنان، بانگ ِ دَراي ِ كاروان ِ فرداست.


نوه‌ي ِ جوان ِ من آريا، يكي از اين جوجه‌ققنوس‌هاست كه همْ‌راه و همْ‌سو با ديگرْ همْ‌سالانش در راه ِ فرخنده‌ي ِ پژوهش و شناختي آگاهانه و امروزين گام برمي دارد و ساختن ِ آينده‌ي تابناك ِ ايران را خويشكاري‌ي ِ بزرگ ِ خود مي‌شمارد. امكان‌هاي ِ شبكه‌ي ِ جهاني‌ي ِ رسانه‌هاي كنوني، او و ديگرْ همْ‌نسلانش را در گوشه و كنار ِ دهكده‌ي ِ جهاني، به يكديگر پيوسته و در اين پويش ِ بزرگ و دورانْ‌ساز، همْ‌گام و همْ‌دوش و همْ‌آوا گردانيده‌است.
براي ِ نسل ِ «آردْبيخته و غربالْ‌آويخته‌»ي ِ من، مايه‌ي ِ بسي خشنودي‌ست كه پيرانه‌سر، تماشاگر ِ شور و شتاب و پويايي و جويايي‌ي ِ اين راهْ‌نوردان ِ استوارْگام و تازه‌نفس باشد و اطمينان‌يابد كه كاروان از راه نمي‌مانَد و اين كاروانيان ِ جوان، «بارِ امانت» را به شايستگي بر دوش خواهندگرفت و به نوبه‌ي خويش، به آيندگان خواهندسپرد.
آريا به تازگي، تارنماي يكي از دوستان ِ همْ‌نسل ِ خود به نام ِ «ياز» (نام ِ مُستعار) را كه ويژه‌ي ِ گفتار و موزيك ِ برگزيده‌ي اين نسل است، به من شناساند. اين شخص – كه جواني‌ست ٢٥ساله – با همْ‌كاري‌ي ِ يكي ديگر از همْ‌ترازان ِ خود به نام ِ «راستي»، متن‌هايي از همْ‌آميزي‌ي ِ گفتار ِ آهنگين با بيان ِ ساده و درد ِ دلْ‌وار و همانا به دور از هرگونه پروا و پرهيز و "آداب و ترتيب"ي و موزيك (تلفيقي از موزيك ِ "رَپ" ِ پُرْضربْ‌آهنگ و جوانْ ‌پسند ِ امروزين و نغمه‌هايي از موزيك ِ سنّتي‌ي ِ ايراني) را به اجرا درآورده‌اند كه گوش دادن ِ با حوصله و دقت بدانْ‌ها، مي‌تواند دري به گستره‌ي ِ زندگي‌ي ِ اجتماعي و فرهنگي‌ي ِ نسل‌هاي جوان ِ كنوني بگشايد و پيچ و تاب‌هاي ِ طاقتْ‌سوز ِ فراراهشان را به نمايش بگذارد.
به اميد ِ ايران، بايد بتونيم، هويّت ِ من و دنياي بي‌رحم، عنوان ِ چند بخش از اجراهاي ِ درونْ‌مايه‌ي اين تارنماست كه حرف ِ دل‌هاي ِ سوخته و رنجور ِ نسل ِ جوان ِ امروز ِ ميهن‌مان را به خوبي آفتابي‌مي‌كند؛ يعني پرده‌ي ستبر ِ سكوت و سكون را مي شكافد تا نشان دهد كه «در اندرون ِ خسته‌دلان» ِ جوان و خاموشْ‌نما، چه كسي «در فغان و در غوغاست» و حرف ِ حساب و شنيدني‌اش چيست.
متن ِ نوشته‌ها و گفتارها و نغمه‌هاي ِ آمده در اين تارنما را در نشاني‌ي زير، بخوانيد و بشنويد:
http://www.myspace.com/yaspersian2


٢٠. پيام ِ مِهر و پيوند: ارمغان ِ يك شاعرْبانو به خوانندگان ِ ايرانْ‌شناخت


ژيلا مُساعد، شاعرْبانوي ِ ايراني‌ي ِ شهربند ِ سوئد، شعر ِ تازه‌اي از خود را به اين دفتر فرستاده‌است كه با سپاسْ‌گزاري از او، در اين جا به خوانندگان ِ ارجمند، پيشكش‌مي‌كنم.


پیام


تا ماه پستانش را
از دهان چاه بیرون‌کشد
من کنار شب ایستاده‌ام


تا دوباره آن خرگوش رمنده
به بیشه ی ِ اندیشه ام بازگردد
من شک می‌کنم


تا گرسنگی دروازه های دروغ را بگشاید
به روی شعبده بازان دین
من سیرم


نه شمشیرم
و نه آن گونه ی ِ خودْآزار
نه راه ِ سوٌمم
و نه آن خطّ ِ نخوانده


انسانی ساده ام که قلبم
به اقیانوس ها
نقبْ‌زده‌است
و قنات‌های ِ مِهرم
به همه‌ی ِ جهان راه دارد.


١٧. ٨. ٢٠٠٧


٢١. ويژه‌نامه‌اي سزاوار براي ِ بانوي ِ شايسته‌ي ِ شعر ِ امروز ِ فارسي


ایران نامه
سال بیست و سوّم، شماره‌هاي ١- ٢، بهار و تابستان ١٣٨٥،
ویژه‌ي سیمین بهبهانی با همکاری فرزانه میلانی


و نوشته هائی ازرضا قنّادان، شکوه میرزادگی، جواد مجابی، سعید یوسف، احمد کریمی حکّاک،فرشته مولوی، ریوان ساندلر، محمدرضا قانون پرور، کامران تلطف،احمد ابومحبوب، استیو زیند و فرزانه میلانی
گزیدۀ اشعار


در اين نشاني ببينيد و بخوانيد:
http://fis-iran.org/


٢٢. پيام و سرود ِ مهرْآميز‌ ِ همْ‌ميهني از مردم ِ كردستان: از غربتْ‌گاهي به غربتْ‌گاهي ديِگرِ


هم ميهن ِ فرهيخته، آقاي سيّد جمال الدّين نقشبندي از مردم كردستان، در پيامي شيوا و بسيارمهرآميز كه از شهر اربيل در كردستان عراق به اين دفتر فرستاده، از كارهاي گذشته و اكنون خود سخن‌گفته و از پيشينه‌ي آشنايي‌اش با اين نگارنده و همْ‌گامان فرهنگي‌ي او يادكرده و پس از خطاب، نوشته‌‌است:
«... با شاياترين‌ِ درود و باياترين ‌فروتني، جايِ‌آن داردكه اين كمينه شاگرد، برايِ‌ سرازنو " سرْنهادن، برآستانِ‌ ِ جانان‌" ، "از سرِ ِ ‌جان برخيزد". هم‌او كه اندكي بيش از دو دهه‌ي‌ِ‌ پيش، درپيشگاهِ ‌آن ... وگردن‌فرازْ كوهْ‌‌مرداني چون جاودانْ ياد "احمد ميرعلايي"و ديگر جَنگْ آوران ‌ِ جُنگ ِ اصفهان، زانوي ‌ِآموختن برخاك‌ِ‌ خاكساري نهاد تا به نيكي ، دل از پندار و جان از گفتار و خامه ازكردار‌ِ آن مينَوي‌ مردان بپروراند."تا باد چنين بادا".
...
اين واژه‌آموز، پس از آن ساليان و هنوز، به تشنگانِ ِ زبان ِ جان و فرهنگ ِ ايران در دانشگاه‌هاي‌ِ درون‌ْمرز، آنچه را كه آموخته بود، آموخت و اكنون كه دست ِ ناچار و خواست‌ِ روزگار، او را به برونْ‌مرز(كُردستان‌ِعراق) آورده است، هم‌ْچنان بر‌ همان سر است كه بود:
به همْ‌زبانان‌ِ كُرد‌ِخويش در بخش ‌ِ فارسيِ ِ دانشگاه‌ِ صلاح الدّين‌ِ اربيل (پايتخت ِِاقليمِ‌كُردستان)، پارسي مي آموزاند. به پارسي و كُردي مي نويسد و مي سرايد و از هر يك به ديگري بازمي گرداند.
باري اكنون، دراين ميانْ‌‌سالي ‌وتا هنوزسويي درديده و جاني ‌در تن ‌و‌ تواني در اندام مانده‌است، سر ِ آن دارد كه در آستانه‌ي‌ِ آن استادِ فرهمند، به خواندن ‌ِ"اسطوره‌شناسي" (آن‌گونه كه آن خداوند فرمايد) دل و جان بسپارد.
*
چكيدهْ‌سخن‌ اين‌كه: دريافتِ ‌پذيرش ازآن دانشي‌مرد و "مركزِ مطالعات ِ ايرانْ‌شناسي ِ دانشگاه ِتانزويل" را چون پژوهشگر يا دانشجوي دكترا، آرزومند است. تا آن دانشْ‌فرما چه فرمايند.


وامْ‌دار ِ هَماره
سيّد جمال الدّين نقشبندي


نگارنده در پاسخي به پيام و درخواست ِ اين همْ‌ميهن، روشنگري‌كرد كه دانشگاه جيمز كوك در تانزويل ِ استراليا، بخشي با عنوان ِ "مركزِ مطالعات ِ ايرانْ‌شناسي" ندارد و كانون ِ پژوهش‌هاي ِ ايرانْ‌شناختي، نهادي‌ست ناوابسته كه با شماري از انجمن‌ها و مركزهاي ِ ايرانْ‌شناسي و پژوهندگان در اين زمينه، در ايران و بيرون از آن، داد و ستد و همكاري دارد.
آقاي نقشبندي، جدا از پيامي كه بدان اشاره‌رفت، سروده‌اي با زباني شاملووار از خود را نيز براي ِ اين نگارنده، ارمغان فرستاده‌است كه وي با سپاس از مهر ِ سرشار و بيدريغ ِ ايشان، مي‌پذيرد و به نشانه‌ي پيوند و پيمان در ميان ِ دلْ‌ها و جان‌هاي ِ به‌ظاهر جُدا و دور از يكديگر و به راستي يگانه و دوستدار ِ فرهنگ و ادب ِ ايراني، در پي مي آورد:


به استادم : دكتر دوستخواه


وَ هرگزم ...


وَ هرگزم كس، چُنين نديده بود .
وَ هرگزم كس، چُنان ننموده بود.


آنك!
بي خوارْداشت ِ نيشْ‌خند‌، برلب و
بي ِناچيزْانگاشت‌ ِ افسوس‌، درنگاه
تفديده ْدل ْرهيدهْ مردي با من سخن‌گفت
كه آفتاب
بندي ي ِ ديدگان ِ اوست
و آسمانش از دهان مي بارد


هرچه كرد
مرا برسينه‌ي ِسنگ
گل برويانيد و
گل را بر لبان ِسپيده
اين ترانه بجوشانيد!
اينك!
بختيارا كـَسا كه منم !
آنك !
نوبختيا روزا كه مراست !


بيست و سوم اكتبر دو هزار و هفت
اربيل- كردستان عراق


٢٣. حقّ به حقّ‌دار مي رسد: كارْبُرد ِ نام ِ درست ِ (خليج ِ فارس) در يك رسانه‌ي مهمّ ِ استراليايي

The Sydney Morning Herald changed A. Gulf to PERSIAN GULF :
http://www.smh.com.au/news/cruising/gulf-stream/2007/10/11/1191696067785.html




در همين زمينه:


Payvand's Iran News ...
10/20/07
CGIE to republish ancient map of Persian Gulf


TEHRAN, Oct. 20 (Mehr News Agency) -- The Center for the Great Islamic Encyclopedia (CGIE) is to republish an ancient map of the Persian Gulf.


The map was designed by a French cartographer in 1724 in Paris, said head of CGIE Kazem Musavi Bojnurdi.


He noted that the center is planning to donate copies to universities, libraries, and scientific centers in Iran and across the world.
... Payvand News - 10/20/07 ...





٢٤. نمايش ِ نكبت و فاجعه‌ي ِ جنگ در مجموعه‌ي ِ تصويرهاي ِ "منصور نصيري" با عنوان ِ «لعنت بر جنگ!»
http://nasiriphotos.com/blog/2007/05/28/02,43,15/



٢٥. گرامي‌داشت ِ روزي بزرگ در تاريخ ِ ايران و جهان


روز ِ هفتم ِ آبان (= ٢٩ اکتبر)، روز کورش بزرگ،
و سالگرد صدور ِ اوّلین مَنشور ِ حقوق ِ بشر را گرامي بداريم!




متن ِ بيانْ‌نامه‌ي كميتۀ نجات ِ آثار ِ دشت ِ پاسارگاد و گفتارها و تصويرهاي ديگري در همين زمينه (به ويژه گفتار ِ ارزنده‌ي ِ دكتر تورج پارسي با عنوان ِ ايرانيم و هيچ حقوق بشرم نيست) را در اين نشاني، بخوانيد و بشنويد و ببينيد:
http://www.savepasargad.com/


٢٦. دهم آبان (آبان روز از آبان ماه)، جش ِ آبانگان و گرامي‌داشت ِ ايزدْبانوي آبها، خُجسته‌باد!


گفتارنگارنده درباره‌ي آبانگان را كه در سال ١٣٨٥ نوشته است، در بايگاني ي ايران شناخت (نشاني ي زير) بخوانيد:
http://iranshenakht.blogspot.com/2006_10_01_archive.html


٢٧. درخشش ِ چشمْ‌گير ِ فيلمْ‌سازان ِ ايراني در جشنواره‌ي ِ فيلم ِ نيويورك


به گزارش ِ ناصر زراعتي در تارنماي ِ راديو زمانه، فيلمْ‌سازان ِ ايراني در جشنواره‌ي فيلم نيويورك درخشيدند و چند جايزه‌ي بزرگ را از آن ِ خود كردند. متن ِ كامل ِ اين گزارش را در نشاني‌ي زير، بخوانيد: http://www.radiozamaneh.info/radiocity/2007/10/post_255.html


٢٨. پيوندي دوباره با يك پايگاه ِ ارزشمند ِ ايران‌ْْشناسي


از چندي پيش، راه ِ پيوند با ايرانْ‌نامه، تارنماي ِ دكتر شاهين سپنتا، يكي از سودمندترين و آگاهاننده‌ترين پايگاه‌هاي ايرانْ‌شناسي در شبكه‌ي ِ جهاني، به سبب ِ برخي تباه‌كاري‌هاي از بيرون در آن، بسته‌شده‌بود. خوشبختانه اكنون آگاهي‌يافته‌ام كه اين ايراني‌ي ِ نمونه و دلْ‌سوز، راه‌بندان ِ ايرانْ‌ستيزان ِ تباه‌كار را دَورْزده و دستْ‌آورد ِ كوشش‌هاي ِ خود را در دو نشاني‌ي ِ تازه‌ي زير، به ايرانْ‌دوستان پيشكش‌كرده‌است.
http://www.drshahinsepanta.persianblog.ir/
http://www.drshahinsepanta.blogsky.com/


همه‌ي داده‌هاي اين تارنماها، خواندني و سودرسان و آگاهاننده‌اند و در ميان ِ آنها، روزْنگار ِ رويدادهاي مهمّ ِ تاريخي و فرهنگي و گزارشي تصويري از روستاي ِ ابيانه، به ويژه ستايش‌ْْبرانگيزند.


٢٩. آشنايي با شش كتاب ِ ادبي و پژوهشي


يك) اَژدهاكُشان (مجموعه‌ي ِ پانزده داستان)


از يوسف عليخاني، نويسنده و پژوهنده‌ي ِ اهل ِ رودبار و الموت (قزوين)، ناشر ِ قابيل (مجلّه‌ي الكترونيك ِ داستان و شعر):
http://www.ghabil.com/
و تارنماي ِ ادبي - فرهنگي‌ي ِ تادانه:
http://yousefalikhani.blogspot.com/
تاكنون، چند مجموعه داستان و اثر ِ پژوهشي نشريافته و اكنون اَژدهاكُشان (مجموعه‌ي ِ پانزده داستان)، به دوستداران ِ ادب ِ امروز، عرضه‌گرديده‌است.
بخش ِ فرهنگ و ادب ِ ايسنا (خبرگزاري‌ي ِ دانشجويان ِ ايران) بررسي‌ي ِ كوتاهي را درباره‌ي اين دفتر ِ تازه، نشرداده‌است:
http://isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-1006432&Lang=P


دو) آتشگاه ِ اصفهان (پژوهشي گرانْ‌مايه درباره‌ي ِ يادماني باستاني)




با همه‌ي كوشش‌ها و پژوهش‌هاي اصفهانْ‌شناسان ِ پيشين و پي‌گيران ِ راهشان در روزگار ِ ما، تاكنون كسي اثري فراگير ِ همه‌ي گفتني‌ها و بايسته‌ها درباره‌ي ِ بازمانده‌ي آتشگاه ِ باستاني در باختر ِ شهر ِ كهنْ‌بُنياد ِ اصفهان، نشرنداده‌بود.
اكنون پژوهنده و دانشگاهي‌ي ِ جوان و پويا آقاي ياغش كاظمي از دانشگاه ِ نيما در مازندران، اين كار ِ سزاوار را بر دست گرفته و به شايستگي به سرانجام رسانده است. اين اثر ِ ارجمند، فراگير ِ ٤٨٠ صفحه + ٦ صفحه درآمد به زبان انگليسي و انبوهي از تصويرها و نقشه‌هاي دقيق از اين نيايشگاه ِ نياكان است و مي‌توان گفت كه پژوهنده با اين كار ِ دامنه‌دار و موي‌شكافانه، خيالْ‌نقش و چشمْ‌اندازي تمامْ‌عيار از روزگار ِ آ‌باداني‌ي ِ اين يادمان ِ كهن به خواننده‌ي ِ امروزين، نشان‌داده‌است. بررسي و نقد ِ كارشناختي‌ي ِ اين پژوهش ِ والا، فرصتي گسترده‌تر مي‌خواهد كه اميدوارم دست‌دهد. اكنون تنها به همين اشاره، بسنده‌مي‌كنم و بر پژوهنده آفرين و دستْ‌مريزاد مي‌گويم.


سه) گفت و گويي با فريدون ِ مُشيري، شاعر ِ ديار ِعشق و آشتي (٥٣ صفحه، نشر آموزش سوئد- ١٣٧٧)


ناصر زراعتي در پي‌گيري‌ي كوشش‌هايش براي شناساندن ِ چهره‌هاي سرآمد ِ تاريخ و فرهنگ و هنر و ادب معاصر(هم در نوشته ها و هم در فيلم‌هاي مستند)، در اين دفتر ِ كوچك (٥٣ صفحه) با طرح ِ پرسش‌هايي درخور و پاسخ‌گيري از زنده‌ياد فريدون مُشيري، توانسته‌است دري به دنياي درون ِ اين شاعر ِ مردمْ‌پسند ِ روزگارمان بگشايد و نكته‌هاي مهمّي از ديدگاه‌هاي او را به خوانندگان بشناساند.


چهار) به سوي طبس، سفرنامه‌ي ويلي شيرك لوند، ترجمه‌ي ِ فرخنده نيكو و ناصر زراعتي (١١٨ صفحه، خانه‌ي هنر و ادبيّات گوتنبرگ، سوئد- پاييز١٣٨٥)


نويسنده‌ي ِ كهن‌ْْسال ِ فنلاندي- سوئدي‌ي اين گزارش ِ سفر (زاده در ١٩٢١ميلادي)، در زمينه‌هاي فلسفه، رياضي و زبان، آموزش‌ديده و با گرايش به فرهنگها و زبانهاي كشورهاي ِ خاورزمين، زبان‌هاي فارسي، روسي و چيني را در دانشكده‌ي ِ زبان‌هاي خاوري‌ي ِ شهر اوپسالا آموخته‌است.
اين كتاب از ديدگاه ِ زمان ِ نخستين انتشارش ( ١٩٥٩ ميلادي) اثري تازه نيست؛ امّا انديشه‌ي ژرف و بينش ِ فرهنگي و هنري‌ي ِ نويسنده و شيوه‌ي والاي نگارش او، تا كنون آن را اثري تازه و خواندني و دلپذير نگاه‌داشته‌است. به گفته‌ي مترجمان در يادداشت ِ آغاز ِ كتاب: "... به سوي طبس سفري است هم‌ْْزمان در سطح و ژرفاي زندگي. او رشته‌هاي ظريف و نامرئي ِ تداعي ِ معاني را در ذهن ِ خود با واقعيّت ِ اطراف، چون تار و پودي به هم مي بافد و حاصل، متني است در نهايت ِ ظرافت، زيبايي و ايجاز." (ص ٥).
مترجمان كتاب، با چيره‌دستي از عهده‌ي كارِ ترجمه برآمده‌اند و خواننده‌ي فارسي‌زبان ِ كتاب، آن را در سنجش با سفرنامه‌هاي خشك و عصاقورت‌داده‌ي ِ باختريان، اثري متمايز و – در واقع – گونه‌اي متن ِ ادبي مي‌يابد و از آغاز تا انجام، با دقّت و رويكرد ِ تمام مي‌خواند.


پنج) بيستون، كتيبۀ داريوش ِ بزرگ، پژوهش ِ رضا مُرادي غياث‌آبادي در مجموعه‌ي ِ پژوهش‌هاي ايراني (٧٨ صفحه، چاپ سوم، انتشارات نويد، شيراز- ١٣٨٤)


ازهنگامي كه هنري كرسنويك راولينسون (١٨١٠ - ١٨٩٥) دانشمند انگليسي، سنگْ‌نوشته‌ي ِ داريوش بزرگ هخامنشي را در بَغِستان (/ بهستان / بيستون) رازْگشايي كرد و براي پژوهش‌هاي زبانْ‌شناختي‌ي ِ دانشگاهي، رونوشتي از آن برگرفت و پس از او، دانشمندان ِ ديگري همچون جَكسُن آمريكايي كارش را پي‌گرفتند تا كنون، پژوهندگان ِ بسياري در باختر، به كار در شناخت ِ متن اين اثر ِ بزرگ پرداخته‌اند. امّا در ايران، جُز پژوهندگاني كه با خاستگاه‌هاي غربي آشنابوده و چيستي‌ي ِ درون‌ْمايه‌ي ِ آن را در آن كارها پي‌گرفته‌اند، ديگران (انبوه ِ دوستداران ِ ناويژه‌كار ِ فرهنگ ِ باستاني)، تنها به اشاره‌هايي جسته و گريخته بدان در برخي از كارهاي محقّقان برخورده‌اند و اثري دست ِ يكم و به تمام معني روشنْ‌گر در دست‌ْرس‌شان نبوده‌است.
اكنون جاي خشنودي‌ست كه اين كار ِ بايسته به همّت و كوشش ِ آقاي دكتر رضا مُرادي غياث‌آبادي صورت‌پذيرفته و كتاب ِ موضوع ِ اين بررسي، ترجمه‌ي ِ متن ِ كامل ِ سنگْ‌نوشته‌ي داريوش در بَغِستان و ٢٨ تصويراز متن ِ پارسي‌ي ِ باستان ِ آن و نيز سنگْ‌نگاره‌هاي آمده در زمينه‌اش – كه پژوهنده، خودْ آن‌ها را در محل، عكس‌برداري‌كرده‌ – و پيشْ‌گفتار و يادداشت‌ها و روشنگري‌هاي بايسته را در بر گرفته و به عموم خواستاران ِ آگاهي از درونْ‌مايه‌ي اين سند ِ مهمّ ِ تاريخي‌، فرصت ِ اين كار را ارزاني داشته‌است.


شش) ايران سرزمين ِ هميشگي‌ ِ آرياييان: مهاجرتهاي‌ آرياييان و پيوند ِ آن با آب و هوا و درياهاي باستاني ِايران، پژوهش ِ رضا مُرادي غياث‌آبادي در مجموعه‌ي ِ پژوهش‌هاي ايراني (٩٦ صفحه + ١٦صفحه به انگليسي، چاپ سوم، انتشارات نويد، شيراز- ١٣٨٤)


پژوهنده كوشيده‌است تا با رويْ‌كرد به پشتوانه‌هاي تاريخي، جغرافيايي، زيستْ‌محيطي و داده‌هاي متن‌هاي كهن ِ اسطورگي، ديني و ادبي، برداشت ِ مشهور ِ باختريان در چند سده‌ي ِ اخير، مبني بر كوچ ِ آرياييان از فرازْرود (آسياي ِ ميانه‌ي ِ كنوني) به درون ِ نجد ِ ايران و ديگرْ سرزمين‌ها را بي‌پايه و نادرست بشمارد و تيره‌هاي گوناگون ِ آريايي را ساكنان بومي و اصلي‌ي ِ اين نجد، بشناساند.
اين چالشي‌ست بزرگ با ديدگاه‌هاي ِ قومْ‌شناختي و باستانْ‌شناختي‌ي ِ تا كنون رايج و – كم و بيش – پذيرفته بوده و هرگاه بتواند از بوته‌ي ِ آزمون و نقدي دقيق، صافي به‌درآيد و پاسخْ‌گوي ِ همه‌ي پرسش‌هاي دشوار باشد، بي‌گمان فصل ِ تازه‌اي را در فرآيند ِ اين زمينه‌ي پژوهشي خواهدگشود. پس بايد در فرصتي مناسب، آن را به كارگاه ِ نقد بُرد و عيارسنجيد و برآيند ِ واپسين ِ كار را ديد.


٣٠. نگاهي كوتاه به سه‌ ماهْ‌نامه‌ي ِ تازه رسيده از ميهن


يك) ماهنامه‌ي بُخارا، شماره‌ي ٦٠، فروردين- ارديبهشت ١٣٨٦، همْ‌راه با ويژه‌نامه‌ي ِ جشن هشتاد سالگي ‌ي ِ ه. ا. سايه (هوشنگ ابتهاج) شاعر معاصر


اين دفتر ِ بُخارا (در٥٣٠ صفحه) مانند ِ همه‌ي دفترهاي پيشين ِ آن، فراگير ِ زنجيره‌ي ِ بلندي از نوشته‌ها، سروده‌ها، گزارش‌هاي فرهنگي و ادبي و بررسي و نقد ِ كتاب‌هاست و خواننده‌ي جويا و پويا را به فراخْ‌ناي ِ ادب و فرهنگ ايران امروز رهنمون‌مي‌شود. بخش ِ ويژه‌ي ِ بزرگْ‌داشت ِ سايه، غزلْ‌سراي تواناي ِ روزگارمان، بر اعتبار ِ اين شماره‌ي ِ بُخارا افزوده‌است.


دو) چهار شماره‌ي ِ جهان ِ كتاب (٢١٦ - ٢١٩، ارديبهشت تا امرداد ١٣٨٦) در دو دفتر


اين ماه‌نامه‌ي گران‌ْمايه و ارجْ‌مند، در پي ِ بيش از يك دهه كار ِ دشوار و حرفه‌اي، به پايْ‌گاه مهمّ ِ آگاهي‌رساني در كتابْ‌شناسي‌ي ِ پويا و پيشْ‌رَو ِ معاصر تبديل‌شده‌است و براي ِ دوست‌ْداران كتاب، چراغ ِ راه‌نماي ِ ارزشمندي به شمارمي‌آيد. در اين دو دفتر ِ جهان كتاب نيز، همچون دفترهاي پيشين ِ آن، انبوهي از گفتارها، گزارشها، بررسيها و نقدهاي كتابشناختي و برخي گفتارهاي فرهنگي‌ي همگاني عرضه‌گرديده‌است و اميدمي‌رود كه با كوشش‌هاي دلْسوزانه‌ي ِ دست‌اندركارانش، جامعه‌ي ايران نيز در زمره‌ي جامعه‌هاي كتاب‌خوان جهان درآيد.


سه) ماهنامه‌ي ِ ادبي- فرهنگي- هنري- اجتماعي- سياسي‌ي ِ چيستا (٢٥:١، مهر ١٣٨٦)


در اين دفتر ِ تازه‌ي چيستا، افزون بر شمار زيادي گفتارهاي خواندني در زمينه‌هاي گوناگون ِ موضوعي‌ي ِ آن، سه يادواره نيز آمده‌است: براي ِ زنده ياد عمران صلاحي، طنزپرداز ِ نامدار روزگارمان، زنده ياد دكتر يحيي ماهيارنوّابي ايران شناس ِ مُبَرّز و زوج دانشمند آمريكايي اتل و ژوليوس روزنبرگ كه در سال ١٩٥٣ ميلادي، بر پايه‌ي اتّهام ِ دروغين ِ جاسوسي براي شوروي، با صندلي‌ي الكتريكي اعدام‌شدند. در همان زمان، پيام ِ شعرگونه‌ي ِ اتل روزنبرگ براي فرزندانش مايكل (ده ساله) و روبرت (شش ساله)، در رسانه‌هاي آمريكا و جهان نشريافت:
"شما خواهيددانست پسران ِ من، خواهيددانست
چرا ما سرود ِ زندگي را شكستيم
كتاب را همچنان بازگذاشتيم و كار را به پايان نرسانديم
تا در زير ِ خاك بياراميم.


بيش از اين اشك مريزيد پسرانم،
سراسر ِ گيتي از چراي ِ اين ناراستي آگاه خواهدشد؛
در سراسر ِ جهان خواهند دانست اين بُهتان را،
اشكهاي ما، دردهاي ما را.
شاد و سرسبز پسران ِ من، شاد و خُرّم
جهان به روي ِ فراز ِ ما پايدارخواهدماند،
كشتارها پايان مي‌پذيرد، گيتي شكوفان خواهدشد،
در صلح و برابري."



شگفت آن كه همين چند سال ِ پيش به مناسبت ِ پنجاهمين سال ِ آن آدمْكشي‌ي تباهكارانه درهمان آمريكا، فيلم مستندي از زندگي‌ي ِ روزنبرگ‌ها و پايان ِ اندوهبار ِ آن تهيّه و از رسانه‌هاي آن‌جا و ديگرْ كشورها پخش‌شد كه در آن به استناد ِ شاهدها و پشتوانه‌هاي معتبر و انكارناپذير بر دروغينْ‌بودن ِ اتّهام و بي‌گناهي‌ي ِ آن زوج ِ دانشمند، تأكيدوزريده‌شده‌بود.



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?