Sunday, July 22, 2007

 

١٨:٣. دنباله ي گفت و شنود با استادي جويا، پويا، رنجْ آزموده، دانشور و فرهيخته



يادداشت ويراستار


دوشنبه يكم امرداد ماه ١٣٨٦

از استاد مرتضي ثاقب فر، اديب، تاريخ پژوه، جامعه شناس و مترجم فرهيخته و چيره دست، پيش از اين، در همين تارنما سخن گفته و به دستاوردهاي ارزنده اش اشاره كرده ام.
امروز دوست جوان ِ پژوهنده، آقاي مسعود لقمان ↓ از تهران، نشاني ي پيوند به چهارمين بخش ِ گفت و


شنود خود با استاد را كه در تارنماي روزنامك نشريافته ( و نشاني ي سه بخش ِ پيشين ِ اين گفت و شنود را نيز در بر دارد) به اين دفتر فرستاده است كه با سپاسگزاري از او، همراه با چند تصوير از استاد، در پي مي آورم:
نگاهی به یک زندگی (بخش چهارم) گفت و گوی ویژه روزنامک با استاد مرتضی ثاقب فر

http://rouznamak.blogfa.com/post-112.aspx



از چپ به راست: استاد مرتضي ثاقب فر و
ارسلان پوريا بر قلّه ي توچال
آذرماه ١٣٤٢

ثاقب فر پس از آزادي از زندان
١٣٤٤

استاد ثاقب فر - ٢٠ فروردين ١٣٧١


استاد ثاقب فر با مسعود و نيلوفر لقمان
١٣٨٦

سخن ثاقب فر در اين گفت و شنود، تنها حسب ِ حال و روايت ِ زندگي ي شخصي او نيست؛ بلكه حكايت رنج و شكنج ِ نسل وي و مردم ِ همروزگار او و گونه اي تاريخ ِ شفاهي ي اين عصرست. هنگامي كه او از رفتار ِ جاهلانه و دُژخويانه ي برخي از كار به دستان ِ نهادهاي اداري و آموزشي با خود مي گويد، دورنماي تيره و اندوهبار ِ فرسودگي و تباهي ي زنجيره اي از پويندگان و كوشندگان و فرهيختگان ميهنمان در لابلاي چرخْ دنده هاي ماشين هيولاي ديوان سالاري ي فرهنگ ستيز و مردم گريز فراديد مي آيد و سخن ِدردمندانه ي حكيم توس در گوش خواننده مي پيچد: «يكي داستان است پُرآب ِ چشم!»

مروري بر چگونگي ي زندگي و كار و كوشش نستوهانه ي ثاقب فر و كارنامه ي سرشار و درخشان او، درستي ي گفته ي گوهرين و حكيمانه ي ابو عبدالله جعفر رودكي، پدر شعر فارسي را نشان مي دهد كه: «اندر بلاي ِ سخت پديدآيد / فضل و بزرگمردي و سالاري!»

براي استاد ثاقب فر كه با همه ي كژتابيهاي ناهمدلان و آسيبهاي رسيده بر او، همچون سرو ِ آزاد و سايه افكني در بوستان فرهنگ ايراني، مايه ي شادكامي و پناهگاه ِ دوستداران ايران و فرهنگ شكوهمند و كهن بنياد آن است، پويايي و پايداري ي بيشتر آرزومي كنم. چُنين باد!




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?