Monday, July 30, 2007

 

٣: ٣٣. گفت و شنودي كوتاه ويراستار با استاد رجبي و يادداشتي خواندني از ايشان



يادداشت ويراستار


دوشنبه هشتم امُرداد ١٣٨٦

ويراستار شب گذشته به گفت و شنودي تلفني و كوتاه با دوست دانشمند خود، استاد دكتر پرويز رجبي كامياب شد.

استاد در اين تماس و حالْ پُرسي ي مغتنم، به خواسـت ِ نگارنده، از كارهاي در زير ِ دست خود و به ويژه كتاب ده جلدي ي سده هاي گمشده -- كه اكنون سرگرم تدوين ِ بخش سلجوقيان آنند -- و دشواري هايي كه در پيشْ بُرد ِ اين كار ِ گران با آن رو در رو هستند، سخن گفتند.
استاد رجبي با رويكرد به پاره اي برخورد هاي احساسي و تندروانه و به دور از دقت و پژوهش با گفتمانهاي تاريخي و فرهنگي و به ويژه تاكيد افراطي بر "آريايي تباري " ي ايرانيان، اشاره ي انتقادي ي آموزنده اي به اين گونه نگرشها و زياني كه از رهگذر آنها مي تواند بر سود و مصلحت اكنوني و آينده ي ايرانيان وارد آيد، كردند. ايشان گفتند كه اميدوارند جوانان امروز با دسترس به رسانه هاي الكترونيك كنوني، در زمينه ي ايران دوستي، دچار تب ِ احساس تند و مهارناپذير و ايران پرستي ي اغراق آميز نشوند و از راه ِ درست ِ پژوهش ِ دانشي و با پشتوانه و برهان پذيرفتني، به بيراهه ي هياهو و جنجال و شعارزدگي و گروه بندي ها و چالش و ستيزهاي فرقه اي و قومي نيفتند.
* * *
جدا از اين گفت و شنود تلفني، استاد رجبي در همين زمينه، يادداشتي را كه زير عنوان «ناتنی ها: بابک خُرّم دین یا پیراهن عثمان؟» در تارنماي خود به نام روزنوشت ها درج كرده اند، بدين دفتر فرستاده اند كه با سپاس گزاري از ايشان، در اين جا بازمي آورم:


به راستی گاهی می خواهم باورکنم که ما ایرانیان مُشتی ناتنی هستیم و یا دوست داریم که چنین نمایانده بشویم!
غم انگیز است که باورهای هزاران روستایی و کشاورز صادق و ساده دل خُرّمدین در سده های نخستین دورۀ اسلامی را مشتی نویسندۀ کم لطف با نوک قلم خود جریحه دار می کنند و غم انگیز است که بیشتر این نویسندگان می خواهند فراموش شود که هواداران نهضت های دورۀ دو سدۀ نخست اسلامی، با حضور و جانبازی های خود، از زهر حضور نامیمون عرب ها کاسته اند.
من در این جا آهنگ آن را ندارم که به نهضت بابک و چند و چون آن بپردازم، از سر شگفتي زدگی است که دست به قلم برده ام. ایرانیان ترک زبان و یا ترکان ایرانی زبان، با بحث های درست و یا ندرست خود مخاطب من هستند و آن هم تنها برای یک پرسش صمیمی: کسی پیدا می شود که بگوید که اصلا بابک خُرّمدین چه ربطی به بحث های شما دارد؟
به راستی چه کسی این سنگ را ته چاه انداخته است؟ کسی می داند؟...
این همه جنجال تنی و ناتنی چرا؟...
چه فرق بارزی است میان هزاران زن و مرد مبارز راه آزادی این مرزبوم با بابک که به ناگهان هرگروهی بابک را پیراهن عثمان خود کرده است؟...
بپسندید يا نپسندید، در جنگ ایران و عراق نیز هزاران بابک از قومیّت های گوناگون در راه میهن و آرمان خود شهید شدند...
آری، من هم با این برنامه موافقم که داستان بابک را تنها در تاریخ بخوانیم و لذت ببریم و با نام او همدیگر را نیازاریم و برنینگیزیم.
بگذاریم هرکس در پنهان خود بابک را ازآن خود بنامد، تا صبح دولتش بدمد!
مگر ما به راستی باور داریم که ناتنی هستیم؟...
به راستی آیا مشکل ما بر سر مالکیّت بابک است؟
اگر چنین است، من هزاران و بیشتر بابک در آستین دارم!...



با فروتنی
پرویز رجبی



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?