Saturday, July 28, 2007

 

٣: ٣١. پيامي غم انگيز از تهران و پرسشي تاريخي در يك مسئله ي مهمّ ِ ملّي: پيوستي بر درآمد ِ ٣: ٣٠



يادداشت ويراستار


شنبه ششم امرداد ماه ١٣٨٦

در پي ِ بازْنشر ِ گفتار ِِ "بابک ِ خُرّمدین و داستان تحریف تاریخ آذربایجان" از آقاي مسعود لقمان به گفتاورد از تارنماي روزنامك در درآمد ِ ٣: ٣٠ اين تارنما، امروز نويسنده ي گفتار در پيامي كوتاه از تهران، نوشته است:
«برایتان بگویم که جُستار ِ "بابک ِ خُرّمدین و داستان تحریف تاریخ آذربایجان" را برای درج در روزنامه ی مردم سالاری به سردبیر آن روزنامه دادم. او بلافاصله بیانیّه ای از شورای امنیّت ملی را به من نشان داد، بدین مضمون:
"پرداختن به مسئله ی آذربایجان، بابک، قلعه بابک و ... له و علیه تا اطلاع ثانوی ممنوع است."
*
ببینید، کار ِ آقایان بسیار جالب است؛ آنها با اتخاذ ِ موضع ِ بیطرفی(؟!) دارند زمینه را برای از میان رفتن تمامیّت ِ ارضی ي ِ ایران آماده می کنند. بسیار غم انگیز است!»

* * *
شوراي امنيّت ملّي، چُنان كه از نامش برمي آيد، نهادي است ناظر بر همه ي كنش و واكنش هاي درون مرزي و برون مرزي كه به گونه اي با مسئله ي مهمّ نگاهداري ي امنيّت ملّي ي ايران و تماميّت ارضي ي آن پيوند مي يابد و آشكارست كه هرگاه در جايي نشانه اي از هرگونه كنشي در جهت برهم زدن ِ اين امنيّت و تماميّت به چشم بخورد، طبيعي ترين چشمداشت از اين شورا اقدامي روشن و قاطع و اثربخش در جهت خنثاكردن دُژمنشي ها و دُژكرداريهاي ايران ستيزانه است.
اكنون اين پرسش تاريخي براي هر ايراني ي دوستدار راستين ايران و دل بسته به پايداري و سربلندي ي آن پيش مي آيد كه شوراي نام برده در برابر تحريك هاي خطرناك گروهي جدايي خواه كه با پشتيباني ي قدرتهاي بيگانه براي برهم زدن ِ يكپارچگي و اتحاد همه ي ايرانيان و -- زبانم لال -- تبديل ِ ايران به پاره هاي كوچك و جداگانه به كار مي رود و رسانه هاي خبري ي جهاني پر از خبرها و گزارشهاي دل واپس كننده ي آنهاست، چه اقدامي كرده است و مي كند؟ آيا مردمي كه به رسانه هاي جهاني دسترس ندارند، نبايد به وسيله ي رسانه هاي داخلي از اين گونه جريانها آگاه شوند و براي پاسداري و پدافند از ميهن خويش در روز ِ مبادايي كه دشمنان ايران براي آن تدارك مي بينند، آماده گردند؟
كلّي گويي دردي را درمان نمي كند. چرا به گونه اي شفاف نمي گويند سبب و مصلحت ِ دم فروبستن و سخن نگفتن از بابك و آنچه در پيرامون نام ِ او مي گذرد (و دستاويز كساني براي بهره گيري ي بد در راستايي ناهمسو با نيكْ سرانجامي ي همه ي ايرانيان گرديده است)، چيست؟ مگر گفتاري همچون گفتار آقاي لقمان چه انگيزه اي جز ايران دوستي دارد كه چاپ آن در روزنامه هاي تهران، ممنوع اعلام مي شود؟

نهادهاي فرهنگي، همچون كانون پژوهشهاي ايران شناختي كه به كارهاي سياسي نمي پردازند و از چم و خمهاي آشكار و پنهان آن، آگاهي ي چنداني ندارند، به انگيره ي مهر ميهن و خويشكاري ي ايران دوستانه شان، دست ِ كم اين انتظار را دارند كه نهادهاي دست اندركار سياسي با آشكارگي ي هرچه تمامتر سخن بگويند و هيچ امري را كه كوچك ترين برخوردي با سود و سوداي ايران و ايرانيان داشته باشد، در پرده ي ابهام باقي نگذارند و هرگاه خود در اين راستا گامي به پيش برنمي دارند، ديگران را نيز از پويش و كوشش بازندارند.
آن روز نيايد كه انگشت تاسّف به دندان بگزيم و بگوييم اي كاش غفلت نورزيده و در زمان لازم، دست به كاري بايسته و سزاوار زده بوديم!



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?