Friday, July 20, 2007

 

٣: ١٦. پنج گزارش، گفتار ، گفت و شنود و تصوير ِ خواندني، شنيدني و ديدني



يادداشت ويراستار


شنبه سي ام تيرماه ١٣٨٦



«زن و كودك و بوم ِ ايرانيان / به انديشه ي بد مَنِه در ميان!»
فردوسي


گفتمان ِ كيستي ي ايرانيان و پيوند ميان مردم ِ بخشهاي گوناگون ايران زمين، در اين روزها شدّت بسيار يافته است و كساني از هم ميهنان ما سخناني بسيار نابهنجار و به دور از بنيادهاي تاريخي و فرهنگي ي ملّت ما مي گويند و مي نويسند. براي نمونه، از چيزي به نام ِ «ملّت ِ فارس» نام مي برند كه هيچ گونه توجيه ِ دانشي و پذيرفتني ندارد.
اين همه، امّا لايه ي بيروني ي سخنان اين گونه كسان است و چون نيك بنگريم، درخواهيم يافت كه «صورتي در زير دارد آنچه در بالاستي!» و چه "كاسه ها" در زير ِ اين "نيمْ كاسه" نهفته و چه طرح و توطئه هاي خانمان براندازي در پس ِ اين كُنِش هاي حق به جانب نما در جريان است! كار ِ اين جنون، تا بدان جا به تماشاكشيده است كه يكي از اين ايراني نماها، آشكارا آمريكايي ها را به تازش به ايران فرا خوانده است تا مگر در سايه ي شوم ِ آنان، خواستهاي ايران بر باد ده ِ او و همگامانش برآورده شود!
*
در اين زمينه، شاعر و پژوهنده ي ارجمندمان محمّد جلالي چيمه (م. سحر) گفتاري رسا و شيوا نوشته
است با عنوان ِ
زبان فارسي ، باستان گرايي و هويّت ايرانيان در پاسخ تقريرات رضا براهني

خوانندگان ارجمند را به خواندن اين گفتار، در نشاني ي زير، فرامي خوانم:









http://www.ayandehnegar.org/page1.php?news_id=3398


«آتشي كه نميرد!»


گفتار ِ خواندني ي زير درباره ي زندگي و آيينهاي ديني ي ِ هم ميهنان ِ زرتشتي ي ما را فرستنده اي بي يادْكرد از نام ِ خود، به اين دفتر فرستاده است كه با سپاسگزاري از او، در اين جا بازْنشرمي دهم.



Zoroastrians' Fire Temple and Catacomb

آتشكده ي زرتشتيان در يزد
1500
years old Fire Yazd Zoroastrian' s Fire Temple

The Yazd province is home to the largest population of Zoroastrians in Iran. Zoroaster was the ancient prophet of Persians, who had brought a religion, Zoroastrism, based on humanity and goodwill, which is still very alive.
Catacomb means Cemetery of Geber in the Persian culture. Two catacombs are located on a high hill, about Safaieh district, in the south end part of Yazd city. The old one is known as Hanjaki Hatria (Indian extraction Zoroastrian) , and newer one as Golestan. There is a stony hole between these two where Zoroastrians bury their dead. The diameter of Golestan catacomb is 25m and height of the wall is 6m, from the hill level. The diameter of Hanjaki catacomb is 15m.
These constructions are very important to the Zoroastrians, and normally include a building and beautiful gardens. They house the Holy Fire, which is cherished by Zoroastrians, and have been alight for over 1500 years. The Fire is kept in a case higher than the ground, far from sunshine. There are rooms for rituals around the monuments.


City of Yazd

Situated in a vast dry valley, 677km south of Tehran, Yazd has a dry and semi-dry climate with hot summers and cold winters. In the past, without modern facilities, it was only the clever architecture of the building that enabled the people to tolerate the hot summer. The ventilation structures (wind-catchers) were the most important means by which the interior became cool. These structures still can be seen in the older part of the city. For this reason, Yazd was (and still is) called the city of wind-catchers.
According to some historians Yazd was founded by Yazdegerd I (339-420 AD). The oldest neighbourhood of Yazd is called Fahadan. Being amidst the immense deserts, the Mongols did not capture this city, as a result of which many poets, artists and scholars immigrated to it. During this period numerous schools, mosques and mausoleums were built in Yazd.
At the present time, both traditional handicrafts and modem industries are active in this province. The UNESCO has recognized Yazd as a city having the second oldest architecture all over the world.
Yazd?s Native Culture
Yazd province is one of the oldest and most historic pieces of lands, located among the old and large states of Fars (Pars), Isfahan, Kerman and Khorasan. This land had been an important passage during numerous periods of history. The province had been spared from politically instigated conflicts and wars during Iran?s history. Moreover, arduous roads, shortage of water sources and etc, have been the main hindrances of conquering the area by the some of the big and small governments on borders of the area during the history.
Historical sources certify that rural-sitting has a long background in this area. Manifestations of material and spiritual culture among the native people, and also signs of Mehr (the Sun), Anahita (the goddess of water and fertility), Isatis and the Achaemenid, Alexander prison, huge ancient fortresses and fortifications, numerous shelters, Zoroastrian fire-temples, monuments and memorials of Islamic era such as mosques, Imamzadeh mausoleums, sepulchres and etc, have all been the indicator of culture and civilization of the people in both pre-Islamic and Islamic periods.
Some of the ancient Iranian myths originate from this province. This fact is reflected in the customs add traditions of the people. Most of festivals belong to Zoroastrians, the most interesting of which are seasonal and monthly festivals, such as Nou Rooz and Seheh.
Muslims also have their own ceremonies, e.g. wedding ceremonies and ta'ziye. Now-Rooz, the Iranian New Year, being the most important festive occasion, is celebrated by Zoroastrians as well as Muslims.
Yazd is the center of present day Zoroastrian religion. There are about 150.000 Zoroastrians in the world, of which 65.000 live in Iran and 20.000 in Yazd. The Atashkadeh is the most important fire temple. Zoroastrians from all over the world come here to see the sacred fire that has been burning without interruption for 1500 years.
Zoroastrian' s 1500 years old Fire Temple


فهرست آيينهاي ديني ي ساليانه ي زرتشتيان و زمان و جاي برگزاري ي آنها:



Yazd Zoroastrians places and Ceremonies


Ceremony
Venue
Date

Ashou Zoroaster's Birthday
Zoroastrians' Clubs
March - April
*
Pir-e Harisht Pilgrimage
Mount Harisht of Ardakan
March - April
*
Gahanbar Celebration
Fire Temples & Homes
April - May
*
Pilgrimage of Seti Pir
Maryamabad of Yazd
May - June
*
Pilgrimage of Pir-e Sabz
Chak Chak Area of Yazd
May - June
*
Porse-ye Hamegani
Zoroastrians' Temples
May - June
*
Pilgrimage of Pir-e Narestaneh
31st Km. on Road of Yazd-Maryamabad
June - July
*
Gahanbar Celebration
Fire Temples & Houses
June - July
*
Pilgrimage of Pir-e Pars Banou
Aghda
June - July
*
Pilgrimage of Pir-e Naraki
Mehriz
July - August
*
Mehregan Celebration
Zoroastrians' Clubs
September - October
*
Ashou Zoroaster's Funeral
Dinary School of Yazd
December - January
*
Gahanbar Celebration
Fire Temples & Homes
December - January
*
Sadeh Celebration
Zoroastrians' Clubs
January - February
Gahanbar Celebration
Fire Temples & Homes
--------------------------------
PS: MANY OF YOU MAY HAVE VISITED YAZD AND SEEN IN PERSON THE PROOF OF EXISTENCE OF OUR ANCIENT ZOROASTRIAN CULTURE AND PRAY ONE DAY THE PRESENT IRAN RETURNS TO THEIR ORIGINAL ROOTS AND ONCE MORE ZOROASTRIANISM PROSPERS TO BRING PEACE TO THE WHOLE WORLD.


هشتادسالگي ي سيمين بهبهاني


سيمين بهبهاني بانوي فرهيخته و سرافراز ِ شعر ِ امروز ايران به هشتاد سالگي رسيد. با شادباش اين فرخنده زادْروز به آن آزاده بانو و همه ي دوستداران ِ شعر ِ زيبا و پُرتوان ِ او، نشاني ي گفت و شنودي را كه نويسنده و پژوهنده ي ارجمند، بانو نوشين شاهرخي به فرخندگي ي اين سالروز با سيمين بانو داشته است، در اين جا مي آورم:




http://www.shahrzadnews.org/article.php5?id=466




نوشين شاهرخي




يادي از سي ام تير، روز ِ پيروزي ي ِ آزادي و مردم سالاري بر خودكامگي


امروز (سي ام تيرماه)، پنجاه و پنجمين سالروز ِ خيزش ِ دليرانه و جان بازانه ي مردم ايران در برابر توطئه ي سياه دربار پهلوي و ايران ستيزترين نيروهاي "خودي" (؟!) و بيگانه بر ضدّ دولت ِ مردمْ گزيده ي دكتر محمّد مصدّق و پيروزي ي درخشان و تاريخي ِ ملّت ما بر دشمنان ِ سوگندخورده ي ايران است.

هنگامي كه گماشتگان دربار در مجلس
مانع از سخن گفتن دكتر مصدّق شدند
او به ميان مردم در ميدان بهارستان رفت
و بر سر ِ دست ِ آنان سخن گفت.
او گفت: "هرجا كه مردم باشند، مجلس آن جاست."

افسوس و هزارافسوس كه برآيند ِ آن پيروزي ي شكوهمند، يك سال پس از آن در سياه ترين روز ِ تاريخ معاصر ميهنمان، بيست و هشتم امرداد سي و دو، بر اثر ِ همدستي ي سياهكاران ايراني نما و آزمندان جهانخوار و سردرگمي و غفلت نيروهاي ملّي و ايران دوست، بر باد رفت و تاريخ ما را به سراب ِ سوزان ِ واپس ماندگي كشاند.
* * *
با بزرگْ داشت ِ ياد و نام ِ مصدّق ِ بزرگ و جان باختگان سي ام تير، گفتار ِ تحليلي ي روشنگري و ارزنده ي پژوهنده ي ارجمند آقاي منوچهر تقوی بیات را كه از سوئد به اين دفتر فرستاده اند، با سپاس گزاري از ايشان، در پي مي آورم.


گرامی داشت ِ سی ام تیر


سی ام تیر ماه ۱۳۳۱ خورشیدی را می توان روز آزادی و استقلال ایران نامید. در چنین روزی ملت قهرمان ایران با قیام دلیرانه ی و اراده ی تردید ناپذیرخود ، علی رغم میل استعمارگران انگلیسی و دربار دست نشانده ی آنان در ایران، دکتر محمد مصدق را به نخست وزیری بازگرداند و فرماندهی ارتش و نیروهای انتظامی را از شاه سلب و در اختیار دولت برگزیده ی مردم قرارداد . این روز در تاریخ مبارزات اجتماعی مردم ایران و ملت های ستمدیده ی استعمار زده ی آسیا و آفریقا ، روز درهم شکستن و فروریختن زنجیرهای اسارت و استعمار به شمار می رود.
دکتر مصدق تنها نخست وزیر ایران است که در یک صد سال گذشته از سوی شاه تعیین نشده است بلکه مردم با ریختن خون خود بر سنگ فرش خیابان ها در شهرهای سراسر ایران ، به طور مستقیم ، او را به نخست وزیری برگزیده اند. او رهبر سیاسی اجتماعی ملت ایران است که توانست با کمک مردم به بند کشیده شده و ستمدیده ی میهن ما ، استعمارگران را از ایران براند و درهای آزادی و استقلال را بر روی ملت ما بگشاید. او در نطق ها و به ویژه در کتاب خاطرات و تألمات خود به جای واژه های امپریالیسم ، استعمارگران یا جهان خواران و مانند این ها واژگان خنثی و سیاسی « سیاست خارجی » را به کار برده است. « سیاست خارجی » از نظر سیاسی نه مثبت است و نه منفی و مجموعه ی سیاست هایی را در بر می گیرد که در برابر سیاست داخلی ما عمل می کنند.
روز سی ام تیر ۱۳۸۶ حسن تصادف یافته است با هشتادمین سال تولد دوست و هم رزم قدیمی ما دکتر علی راسخ افشار که بیشترین سال های عمر را خود در راه خوشبختی ملت ایران و آرمان های والای دکتر محمّد مصدّق بسرکرده است. دوستان ملی ما که همیشه فداکاری در راه ملت ایران را ارج می نهند ، هشتادمین سال تولد این کهنه سرباز نهضت ملی ایران را ، در این روز تاریخی گرامی داشته ، دوستان و هواخواهان ایشان را برای ارج نهادن به میهن دوستی و فداکاری های آقای دکتر علی راسخ افشار به شهر ماینس در آلمان دعوت کرده اند.
این بزرگ داشت از دو جهت واجد اهمیت است نخست به لحاظ ملی و اجتماعی ، دوم به لحاظ روابط شخصی و روابط انسانی . از لحاظ ملی و اجتماعی به این دلیل اهمیّت دارد که کمتر اتفاق می افتد که فعّالان اجتماعی در حیات کسی از وی قدردانی نمایند و تلاش های ملی و اجتماعی ایشان را مورد ستایش قراردهند. انعکاس سیاسی این بزرگ داشت در داخل کشور نیز همچون یک حادثه ی سیاسی تلقی می شود که نشان می دهد که راه مصدّق ادامه دارد و جوانان ایرانی از آن الهام خواهند گرفت تا به میهن خود بیشترعشق بورزند و نسبت به خدمتگزاران ملت خود قدر شناس و سپاسگزار باشند. از لحاظ شخصی و روابط اجتماعی نیز از آن روی اهمیت دارد که روابط شخصی بین دوستان را تقویت نموده و تحکیم می بخشد تا بتوانند یک پارچه تر در برابر بیگانگان و بیگانه پرستان به مبارزه ی خود ادامه دهند.
گرچه دوستی آقای دکتر علی راسخ افشار برای من ارزشمند و موجب افتخار است اما من به لحاظ اهمیّت این بزرگداشت از دیدگاه ملّی آن است که در آن شرکت می کنم . دکتر راسخ یک شخصیّت ملْی است که بیش از نیم قرن در راه آرمان های جبهه ی ملّی و دکتر مصدّق تلاش نموده است و همچنان به آرمان های ملت ایران وفادار است. رهبر جنبش ملی ایران دکتر محمّد مصدّق در زندگی خود بارها درباره ی جبهه ی ملی ، چگونگی و ضرورت آن سخن گفته است و تازمانی که مردم ما به آزادی و استقلال دست نیافته اند وجود شخصیت های ملی برای ایجاد یک جبهه ی ملی که دکتر مصدّق تشکیل آن را ضروری می دانسته ، مغتنم است .
من از این فرصت حسن استفاده کرده و ضرورت تاریخی تشکیل یک جبهه ی واقعا ملی را بر اساس رهنمود های دکتر مصدّق ، مورد تأکید قرار می دهم. جبهه ای که با الهام از « افکار عموم » ملت ایران تمام نیروهای ملی را چه در داخل و چه خارج کشور، در بر بگیرد و کار آزادی و استقلال ملت ایران را به پیروزی برساند.
چرا همچنان یک جبهه ی ملی راه گشای آزادی و استقلال ایران است؟
دکتر مصدّق د رکتاب خاطرات و تألمات خود در صفحه یِ ۲۵۲ درباره ی جبهه ی ملی ایران و چگونگی تشکیل آن چنین می نویسد:
« اجتماع ما روی این اصل درست نشده بود که به سود یکدیگر کار کنیم و از یکدیگر راجع به نظریّات خصوصی حرف بشنویم . اجتماع ما روی این اصل درست شده بود كه تا ملت به هدف نرسد از هم جدا نشویم و برای رسیدن به مقصود با هم متفق باشیم.
جبهه ی ملی حزبی نبود و در مجلس اکثریت نداشت تا بتواند دولت را حفظ کند. جبهه ی ملی اقلیّتی بود که افکار عمومی پشتیبان آن شده بود و این پشتیبانی جهتی نداشت جز الهامی که جبهه از افکار عمومی می گرفت. دولت این جانب که روی افکار جامعه تشکیل شده بود می بایست از افکار عمومی تبعیت کند. . . »[1]
دکتر مصدّق در سال ۱۳۴۳ در نامه ای خطاب به سازمان دانشجویان جبهه ی ملی ایران در باره ی تشکیل جبهه ي ملّی چنین نوشت :
« هرحزب وهراجتماع براي خود مرامي دارد وهيچ وقت حاضرنمي شود از مرام خود دست بكشد و تشكيلات خود را منحل نمايد. صلاح جبهه ي ملي هم درآنست كه كاري به مرام ديگران نداشته باشد فقط اجراي مرام خود را تأمين نمايد. بنابراين تعريفي كه مي توان از جبهه ي ملي نمود اين ست : «جبهه ي ملي مركزاحزاب واجتماعات ودستجاتي است كه براي خود تشكيلاتي دارند و مرامي جزاستقلال و آزادي ايران ندارند. اين مرام چيزي نيست كه يك عده ي قليل هرقدرصاحب فكربتوانند در مملكت آن را اجرا نمايند. بلكه مُجري اين مرام بايد ملت ايران باشد . گذاردن يك عده اي در خارج و عدم پذيرش آنان به هرعنوان كه باشد خلاف مصالح مملكت است.»[2]
در جهان امروز در کشورهای آزاد و پیشرفته ، حزب ها و سازمان های اجتماعی و نهادهای مدنی در فضاهای سیاسی ـ اجتماعی سالم ، آزاد و مستقل از نفوذ قدرت های بیگانه یعنی « سیاست خارجی » و بر اساس منافع گروههای اجتماعی ـ اقتصادی مردم و بر بستر منافع ملی بوجود آمده است. در کشور های عقب نگه داشته شده، که فضای ملی آلوده به اغراض و منافع «سیاست خارجی» است ، چون احزاب به معنی متعارف آن وجود ندارند، تنها یک جبهه ی ملی براساس الهام گرفتن از افکارعمومی می تواند راه را برای آزادی احزاب و سازمان سیاسی و نیز نهادهای اجتماعی و اقتصادی سالم و ملی بگشاید. این افکار عمومی با ایجاد رابطه ی دو سویه با مردم ایران به وجود می آید . در محیط هایي مانند افغانستان و عراق امروزی، زیر مهمیز نظامیان بیگانه و انفجار بمب و باران گلوله هرگز آزادی و استقلال پدید نخواهد آمد.
در دوران دیکتاتوری پهلوی «سیاست خارجی» و نوکران داخلی آنان امکان ایجاد حزب ها و سازمان های سیاسی را به مردم ما ندادند و در زمان حکومت ولایت فقیه نیز محرومیّت ملت ایران، ستم، ویرانی و نابسامانی صد چندان شده است و این بهترین دلیل ضد ایرانی و وابسته بودن حکومت ملایان به همان « سیاست خارجی » است. همان « سیاست خارجی » ، بیش از صد سال است که به کمک عوامل داخلی اش به ویژه ملایان ، منابع کشورما را غارت می کند.
اقتصاد، فرهنگ و امور اجتماعی را نیز«سیاست خارجی» چنان برنامه ریزی نموده است که مردم ما در تمام زمینه ها، در سی سال گذشته نه تنها به پیشرفتی نایل نشده اند بلکه سیر قهقرایی نیز نموده اند. اقتصاد ملی ، نهاد های مدنی و سیاسی، فرهنگ و باورهای مردم به قهقرا و نابودی کشانده شده است. در چنین شرائطی راه رهایی همان مبارزه ی جبهه ای با الهام از افکار عمومی ملت ایران است. همان گونه که در بالا گفته شد، افکار عمومی با ایجاد رابطه ی دو سویه با ملت ایران عملی می گردد. رهبری یک جبهه ی مردمی، می باید با مطرح کردن عام ترین خواست های ملت ایران در مردم ، شور و هیجان مبارزه را زنده نماید و با تبعیّت از آن خواست ها مبارزه را عمومی تر و سهمگین تر نموده و به پیروزی برساند.
افراد و رهبران سازمان های عضو جبهه باید همان گونه که دکتر مصدق گفته است، از «نظریات خصوصی» و«سود یکدیگر» چشم پوشی کنند و «تا ملت به هدف نرسد» از یکدیگر جدا نشوند و برای رسیدن به مقصود با هم متفق باشند. در اروپا حزب ها و سازمان های سیاسی دارای نهاد های اقتصادی و مدنی بیشمار و قدرتمندی هستند و به یاری نیروهای اقتصادی و اجتماعی در برابر هم به رقابت سیاسی می پردازند. از آن جایی که در کشور ما ایران این امکانات یا نیست و یا بسیار ضعیف است و اغلب نیز وابسته هستند و از آن جایی که در ایران هیچ یک از گروه های اجتماعی آزادی عمل ندارند و نهاد های کشوری نیز در اختیار مردم نیست و مردم در تعیین هیچ نهاد اجتماعی ملی و یا دولتی دخالت مستقیم و حتّاغیر مستقیم ندارند، راهی جز همدلی و همراهی در مسائل عام و در جهت آزادی و استقلال ملت ایران وجود ندارد. افراد و نیروهای اجتماعی و سیاسی که «مرامي جزاستقلال و آزادي ايران ندارند» می باید همه نیروهای خود را حول همین دو محور متمرکز کنند و تا پیروزی نهایی و حتا پس از کسب استقلال و آزادی نیز در پاسداری از آزادی های اجتماعی و سیاسی برای دگراندیشان و همه ی افراد جامعه بکوشند.
این مرام یعنی آزادی و استقلال ایران « . . . چيزي نيست كه يك عده ي قليل هرقدرصاحب فكربتوانند در مملكت آن را اجرا نمايد. بلكه مُجري اين مرام بايد ملت ايران باشد . . . » دکتر مصدّق به دلیل عدم وجود حزب ها و سازمان های سیاسی ملی نیرومند، با درایت و هوشیاری از گروه ها و افراد پراکنده جبهه ی ملی ایران را به وجود آورد و از همین راه ملت ایران را با الهام از افکار عمومی، به پیروزی رساند . مهد ی اخوان ثالث در حماسه ی " قصه ی شهر سنگستان" که برای دکتر مصدّق و ملت ایران نوشته است چنین می گوید:
« . . . تواند بود وخواهد بود بیند روزگار وصل
ز اسب افتاده است او نه از اصل»[3]

پایدار باد ایران ـ برقرار باد آزادی


منوچهر تقوی بیات
استکهلم ـ تیرماه ۱۳۸۶ خورشیدی
برابر ژوئیه ۲۰۰۷ میلادی
------------------------------------
[1] ـ مصدق ، دکتر محمد . خاطرات و تألمات مصدق . به کوشش ایرج اقشار..چاپ هشتم . تهران . ۱۳۵۸ ص ۲۵۲ [2] ـ ترکمان ، محمد . نامه های دکتر مصدق . چاپ اول . سال ۱۳۷۴ . تهران . صص ۲۵۲ [3] ـ کاخی ، مرتضی . باغ بی برگی . سال ۱۳۷۰ . ص ۵۰۱



گفت و شنود با بيژن اسدي پور


از بيژن اسدي پور، هنرمند نامدار ِ طرحْ - طنزنگار روزگارمان و دستاوردهاي والا و جهان شناخته ي او، پيش از اين در همين تارنما سخن گفته ام. به تازگي، كتابي به نام ِ دوري يّات از اين آفرينشگر ِ به غُربت رانده ي ايراني در آمريكا نشريافته كه با پذيره ي گرم دوستداران فرهنگ و هنر ايراني رو به رو شده و موضوع گفتمانهاي تحليلي ي هنرشناختي و فرهنگ پژوهي قرارگرفته است.



اسدي پور در اين اثر تازه اش، نه تنها بخشي از كارهاي اخير خود را به دوستداران هنرش عرضه داشته، بلكه با رويكردي همدلانه به تاريخ طنزنگاري و طرحْ - طنزنگاري ي معاصر، اداي ديني سزاوار نسبت به پيش گامان و دست اندركاران ِ اين رشته ي مهمّ هنري و فرهنگي كرده است.


چهره ي اسدي پور
كاري از هنرمند معاصر مظفّري




طرح ِ نيمْ رُخ ِ اسدي پور از زنده ياد پروير شاپور


دو ماهنامه ي فرهنگي ي روزنه، متن ِ صوتي ي گفت و شنودي را كه به تازگي با بيژن اسدي پور انجام گرفته، نشر داده است كه نشاني ي پپوند بدان را در اين جا مي آورم:
An Interview with Bijan Assadipour on his newly released book: Doreeyat

*

همچنين براي آشنايي با رنگين كماني از كوشش و كُنِش ِ هنري و فرهنگي ي اين هنرمند (دفتر ِ هنر)، به اين نشاني روي بياوريد:
http://www.daftar-e-honar.org/

Labels:




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?