Sunday, July 01, 2007

 

٣: ٢. چند گزارش و گفتار و نقد ِ فرهنگي ي روزْآمد




يادداشت ويراستار


يكشنبه دهم تيرماه ١٣٨٦


در اين درآمد، به پنج گزارش و گفتار و نقد ِ فرهنگي، ادبي و اجتماعي ي تازه و خواندني و سودمند كه به اين دفتر رسيده است، پيوند مي دهم يا متن ِ آنها را مي آورم.

يك


دو ماهنامه ي الكترونيك دو زبانه ي ِ روزنه - تير و امرداد ١٣٨٦/ جولاي - آگست ٢٠٠٧ به سردبيري ي بانوي فرهيخته و پويا و كوشا شيرين طبيب زاده، در شبكه ي جهاني نشريافت و چشم و دل ِ اهل ِ فرهنگ و


دوستداران پي گيري ي جُستارها و گفتمانهاي ايران شناختي را روشن كرد.


با اين نشاني، به روزنه راه يابيد:
http://www.rozanehmagazine.com/


دو



نگاهی به یک زندگی (بخش دوم) گفت و گوی ویژه ی روزنامک با استاد مرتضی ثاقب فر
http://rouznamak.blogfa.com/post-90.aspx


سه


گزارش زير كه امروز از سوي علي دهباشي به اين دفتر رسيد، خبر از برگزاري ي شب يادبود و گرامي داشت ِ فرزانه ي يگانه ي روزگارمان، زنده ياد استاد دكتر محمّد مُعين مي دهد.



شب ِ دكتر مُعين


چهل و هفتمين شب از شب هاي مجلۀ بُخارا به مناسبت سالروز خاموشي دكتر محمّد مُعين به بررسي و معرفي زندگي و آثار وي اختصاص يافته است .
دكتر محمّد مُعين پنجاه و دوسال زندگي كرد و در بيست و پنج سال كار پژوهشي او، بيش از پنجاه هزار صفحه منتشر شد . دكتر مُعين بيست سال همقدم و همكار دهخدا بود . آشنايي و تسلط او بر چند زبان ، دريچه هاي تازه اي بر وي گشود. كتاب « تأثير مزديسنا بر ادب فارسي » پس از گذشت چندين دهه، هنوز از آثار مهم ّ وي به شمار مي رود.
در شب دكتر محمّد مُعين كه ساعت پنج بعد از ظهر چهارشنبه سيزدهم تيرماه در خانۀ هنرمندان ايران برگزار مي شود، دكتر علي اشرف صادقي، دكتر حسن انوري، دكتر مَهدُخت مُعين ، علي دهباشي و دكتر سيّد محمّد دبير سياقي سخنراني خواهند كرد.
همچنين فيلم مستندي از زندگي ِ دكتر مُعين به نمايش درخواهد آمد.


چهار



استاد دكتر پرويز رجبي در تارنماي خود:


http://parvizrajabi.blogspot.com/


نوشتار ِ انتقادي ي ِ كوتاهي را با عنوان ِ كنايي و ابتكاري ي ِ نی انبان و آکاردِئُن نشرداده اند كه روشنگري و پاسخي شايسته است به نوشته ي يك هم ميهن ِ ناسپاس نسبت به كوششهاي راه گشاي دانشمندان ايران شناس باختري.


آقاي بهرام ساساني در نوشته ي خود با عنوان ِ تاريخچۀ خطّ در ايران باستان كه در
http://vidaevo.persianblog.com/
نشرداده، در پوشش "نقد ِ ديدگاه آكادميك ِ غرب"، چيزي را از ناسپاسي و بدگويي نسبت به دانشوران ايران شناس سرزمينهاي باختري -- كه آغازگران و راه گشايان ِ راستين ِ پژوهشهاي ايران شناختي ي نو و دانشگاهي بودند -- فرونگذاشته و حتّا استاد رجبي را كه در محضر استاد بي همتايي چون والتر هينتس دانش ايران شناسي و تاريخ پژوهي آموخته، از اين ناسپاسي و وارونه انگاري خويش معاف نكرده است.


آقاي ساساني، همچون برخي ديگر از هم ميهنان ما، به جاي روي آوري به پژوهش دانشگاهي ي راستين و مستند و ناجانبدارانه، دچار هيجان ايران پرستي ي زياده روانه و شيوه ي ناپسنديده و ناپذيرفتني ي توجيه ِ داده هاي تاريخي، زباني و فرهنگي براي اثبات ِ پيش انگاشتهاي ذهني ي خويش است. او كه كار ِ"اكادميك" ِ پژوهشگران باختري را شوخْ چشمانه و حق ناشناسانه و با ايرادهاي نيشِ غولي، دست ِ كم مي گيرد و حتّا غرضْ ورزانه و شيطنت آميز مي خواند، خود در آغاز نوشته اش از كاري دانشگاهي و روشمند و داراي پشتوانه سرمي پيچد و طفره مي رود و آشكارا مي گويد:


" من در این جا به صورت کاملا اجمالی و خلاصه، فقط اشاره می کنم و به همین دلیل بدون منبع و سند می نویسم؛ چراکه در این مقال جایش نیست تا به شکل آکادمیک برخورد کنیم."
هرگاه در نوشته اي كه چنين عنوان ِ دهان پُركني را بر خود دارد و نويسنده اش داعيه ي نقد بر كارهاي آكادميك باختريان را جارمي زند "جاي برخورد به شكل آكادميك نيست" پس كجا براي چنين برخوردي سزاوارست؟!
*
در اين يادداشت، نمي خواهم به نقد بنيادين ِ درون مايه ي نوشتار آقاي ساساني بپردازم.همين اندازه اشاره مي كنم كه او با اين همه وارونه انگاري و شبهه افكني در مورد كارهاي باختريان و زيان بخش و گمراه كننده يا -- دست ِ كم -- بيهوده انگاشتن ِ آنها، در پايان ِ همين نوشته، با چرخشي يكصد و هشتاد درجگي، آورده است:


"آخرين نكته لازم در خصوص خط سير دين مزديسنا پس از اسلام اين است كه هرچه گذشت، شاهد زدوده شدن انحرافات و بازگشت به هسته اصلي دين زرتشتي بوديم و هستيم. به طوريكه زرتشتيان يك سده پيش به مراتب يكتاپرستي خالص تري نسبت به زرتشتيان سده هاي نخست اسلام داشتند و خردپذيري و آزادمنشي و انديشمندي بيشتري نسبت به نياكان خود داشتند. امروز نيز زرتشتيان به مراتب به آنچه زرتشت ميخواست نزديكترند تا زرتشتيان يك سده پيش. و اين به سبب پژوهشهاي بسيار شگرفي است كه در طول اين سالها توسط غربي ها و ايرانيها انجام گرفته و گوهر گاتهاي زرتشت از صدف اوستا بيرون شده و درخشش خود را نمايان كرده است."
* * *


مي افزايم كه كارنامه ي سرشار ِ ايران شناسي و اوستاپژوهي ي باختريان با همه ي ارزشهاي والاي آن، كتابي ورجاوند و بَري از هر نارسايي و نادرستي نيست و همانا نيازمند بررسي و نقدي فراگير و ژرفاكاوانه، امّا بي غرضانه و به دور از برآمدن ِ رگهاي گردن است. در اين زمينه تا كنون بسيار نوشته شده است و بيشتر نوشته خواهد شد تا سرانجام در يك عيارسنجي ي راستين و حق شناسانه، سَره از ناسَره بازشناخته شود.


هم اكنون، دانشنامه ي بزرگ و جهان شمول ايران
Encyclopaedia Iranica
در برخي از درآمدهاي خود، به درستي بدين امر مهمّ تاريخي و فرهنگي پرداخته و حقّ ِ مطلب را به خوبي ادا كرده است.


پنج



به تازگي نمايشي چندين بخشي (سريال) با عنوان ِ چهل سربار در تلويزيون تهران پخش گرديده كه درونْ مايه اش برگرفته از شاهنامه است. امّا آگاهي يافته ايم كه صاحب نظران به انتقاد از اين نمايش و داده هاي آن پرداخته اند.


جنگ رستم و اسفندیار اثر استاد شمس خلخالی

پرتاب سنگ از سوی بهمن به رستم اثر حسین اسماعیل زاده

از آن جمله است نقد ِ آقاي بهرام روشن ضمير كه در تارنماي روزنامك نشريافته و سردبير آن، آقاي لقمان، نشاني اش را بدين دفتر فرستاده است:
http://rouznamak.blogfa.com/post-92.aspx



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?