Sunday, June 17, 2007

 

نگرشي ژرفاكاوتر به شاهنامه و «هجونامه» ي نسبت داده به «فردوسي» - پيوستي بر درآمد ِ ٢: ٣٨٢



يادداشت ويراستار


يكشنبه ٢٧ خرداد ماه ١٣٨٦


در پي ِ نشر ِ درآمد ِ ٢: ٣٨٢ و طرح ِ گفتمان ِ درستي يا نادرستي ي نسبت داشتن ِ بيتهاي ِ نامْ بُردار به "هجو نامه" به فردوسي، شماري از دوستان در پيامهايي به اين دفتر، از پرداختن ِ ويراستار بدين بحث، ابراز خشنودي كردند و او را با مهر ِ خود نواختند.
در اين ميان، دوست ِ شاعر و پژوهنده ي من، دكترمجيد نفيسي در پيامي همدلانه و نكته سنجانه از كاليفرنيا،

>


نوشته است:
........................"
I listened to it. I agree with you that this "hajv-nameh" is false but that's not the end of story. We can look at it from the stand point of mass psycology and folklore. "Context" of Shah-Nameh is as important as its "text"."
* * *
«...............
من آن را گوش دادم. با تو همداستانم كه "هجونامه" دروغين است؛ امّا اين پايان ِ داستان نيست. ما مي توانيم از ديدگاه روان شناسي ي ِ جمعي و فرهنگ ِ توده، بدان بنگريم. سويه هاي فرامتني، بستر ِ فلسفي و زمينه ي معني شناختي ي شاهنامه، همان اندازه مهمّ است كه متن ِ آن.»
* * *
حق با مجيد است. برماست كه در رويكرد به شاهنامه و خواندن و پژوهيدن ِ آن، بيش از پيش و با دقّتي صد چندان، به همه ي اين ويژگيها و بسا بيشتر از اينها تكيه داشته باشيم. چُنين باد!



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?