Friday, June 15, 2007

 

٢: ٣٨١. يادواره اي براي «شاهرخ مسكوب»، فرزانه ي بزرگ ِ روزگارمان


يادداشت ويراستار


جمعه ٢٥ خرداد ١٣٨٦

در هزاره اي كه از روزگار فردوسي و هنگام سرايش و تدوين ِ واپسين ِ شاهنامه مي گذرد، آنچه تا پيش از سده ي اخير درباره ي اين شاعر بزرگ ِ ملّي و شاهكارش نوشته اند، به طور عمده برداشتهايي سطحي و يا افسانه پردازيهاي بي بنيادست و كمتر سخني پُخته و سَخته و رهنمون به شناخت ِ ساختار و بُنْ مايه ها و درونْ مايه هاي حماسه ي ايران، در ميان آن همه نوشتار و مقدّمه و حاشيه و مؤخّره به چشم مي خورد.
تنها در يكصد ساله و به ويژه پنجاه ساله ي اخيرست كه نخست شماري از دانشوران و پژوهندگان ايران شناس باختري گام در اين راه نهادند و با سنجه هاي ادب شناسي ي جهاني به سراغ شاهنامه رفتند كه البته برداشتهاي آنان طيف گسترده و ناهمگوني را از نولدكه و براون تا مول و برتلس و ديويس دربرمي گيرد و خود جاي بررسي و بحث و نقد دارد. سپس، از پنج دهه پيش، شاهنامه پژوهان ِ ژرفاكاو و باريك بين و نكته سنج ايراني پس از ارزيابي ي كوششهاي دانشوران باختري، دست به كار زدند و اثرهايي ارزشمند پديدآوردند.
ارزيابي و رده بندي ي كارهاي جُزايرانيان و ايرانيان در اين راستا، خود نيازمند ِ پژوهشي گسترده است. امّا هرگاه بنا باشد كه سخني به كوتاهي در اين باره گفته شود و اندازه ي رسايي و رهنموني و تاثيرگذاري ي كارهاي دست اندركاران در اين عرصه برآوردگردد، كارنامه ي شاهنامه پژوهي ي فرزانه ي زنده ياد شاهرخ مسكوب، از نخستين ِ آنها مقدّمه اي بر رستم و اسفنديار تا واپسين شان ارمغان ِ مور، جايي بس والا و ممتاز دارد و در نوع خود، يگانه است.
سزاوارست كه در اين باره، سخني گسترده و مستند گفته آيد و نمونه هاي بسيار از برگْ برگ ِ كارنامه ي زرّين مسكوب آورده شود تا آنان كه هنوز پايگاه ويژه و بي همتاي او را به درستي نمي شناسند، دريابند كه سخن از چه كسي و چگونه كارهايي در ميان است و تفاوت اين كارها با دستاوردهاي ديگران (كه ارج ِ خاصّ ِ خود را دارند) تا چه اندازه است و "بيهوده سخن بدين درازي نَبُوَد!".
كار ِ دانش و پژوهش، هرگز به پايان نمي رسد و هيچ كس در هيچ زمينه اي، حرف ِ آخر را نمي زند. بي گمان در گستره ي شاهنامه پژوهي نيز فراتر از همه ي كارهاي تا كنون انجام پذيرفته، كارهاي تازه تر و سزاواري عرضه خواهد گرديد؛ امّا من يكي -- با تاكيد و از سر ِ تحقيق مي گويم -- شك ندارم كه تا زبان و ادب فارسي و شاهنامه ي فردوسي زنده است، نام ِ نامي ي ِ شاهرخ مسكوب به منزله ي پژوهشگري با بينايي ي فراتر از بينايي ها در اين عرصه خواهد درخشيد. ياد ِ هميشه زنده اش گرامي و راهش پُر رهرو باد!
* * *
ماهنامه ي چيستا در تهران، در دومين سالگرد ِ خاموشي ي شاهرخ مسكوب، كار ِ نيك و شايسته اي كرده و شماره هاي دو گانه ي ٢٣٨-٢٣٩(ارديبهشت و خرداد ١٣٨٦) خود را به عنوان يادواره ي مسكوب انتشارداده است:



در اين ويژه نامه، آقاي حسن اكبريان طبري، گفتاري خواندني و روشنگر دارد كه تصوير متن ِ صفحه هاي ٩ گانه ي آن را با سپاس از نويسنده و نيز سردبير گرامي ي چيستا -- كه مجلّه را به اين دفتر فرستادند -- بازْنشر مي دهم:



١ و ٢














٣ و٤













٥ و٦















٧ و ٨
















٩




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?