Thursday, May 24, 2007

 

٢: ٣٦٣. گزارش نشست شاهنامه، نقدي بر يك «فرهنگ» و ترانه اي از استاد ِ آواز ِ ايراني



يادداشت ويراستار


پنجشنبه سوم خرداد ١٣٨٦


از ميان خواندنيها، ديدنيها و شنيدني هاي نورسيده به اين دفتر، سه تا را براي بازْنشر در اين درآمد و پيشكش به دوستداران فرهنگ و ادب و هنر ِ ايراني برگزيده ام.


I

دوست ارجمند آقاي مسعود لقمان از تهران، گزارش نشست ِ «عصري با شاهنامه» را كه هفته ي پيش از سوي انجمن ادبي ي آرشِ در تالار ابن سينا ي دانشگاه علوم پزشكي تهران با حضور و سخنراني ي استاداني همچون دكتر جلال خالقي مطلق، دكتر عليقلي محمودي بختياري و ديگران برگزار گرديد، به اين دفتر فرستاده است.
در سرآغاز اين گزارش آمده است:
«تا انسان هست، بايد از "جان و خرد" سخن گفت. مادام كه در جهان، مفهوم ايراني وجود خواهد داشت، نام پرافتخار ِ فردوسي شاعر بزرگ هم كه تمامِ عشق سوزان قلب خود را به ميهنش وقف كرده بود، جاويد خواهد ماند. فردوسي، شاهنامه را با خون دل نوشت و بدين قيمت خريدار محبت و احترام ملّت ايران نسبت به خود گرديد.»
اين را «يوگني ادواردويچ برتِلس» دانشمند روس و از پيشْ كسوتان شاهنامه شناسي و شرق پژوهي مي گويد.
در نشست «عصري با شاهنامه» كه انجمن ادبي آرشِ دانشگاه علوم پزشكي تهران، در تالار ابن سينا برگزار كرده بود، دانشجويان گرد آمدند تا برپايه ي گفته ي برتلس، ياد فردوسي را گرامي دارند.»


آنگاه گزارشي از سخنان استاد خالقي مطلق زير عنوان ِ در آرزوي روزي كه به شاهنامه، نيازي نباشد، آمده است كه چنين آغاز مي شود:




"آنچه كه ما از فردوسي بزرگ و شاهنامه اش مي توانيم بي آموزيم، امانتداري اوست. امانتداري فردوسي چه با مأخذ خودش شاهنامه ي ابو منصوري و چه با دقيقي كه هزار بيت از او را با ذكر نام در شاهنامه اش مي آورد، مي تواند الگوي خوبي در كارهاي پژوهشي نسل جوان باشد."

دومين سخنران برنامه، «دكتر عليقلي محمودي بختياري» بود كه سخنانش عنوان ِ شاهنامه آبشخور عارفان داشت. دکتر بختیاری که یکی از برجسته ترین پژوهندگان در زمینه ی عرفانِ ایرانی است، از همین دیدگاه، ابعاد گوناگون شاهنامه را بررسی نمود. وی با بیان این که هر بدبختی و نیکبختی یی که دیده ایم از خود ماست، از کسانی که به جای مغز بدنبال پوست می روند، گله کرد. او در ادامه گفت: «خداوند جان و خرد» که فردوسی، شاهنامه اش را با آن آغاز می کند، در واقع ترجمه ی «اهورامزدا» ست که جلوه گاه جان و خرد است." نویسنده ی «عارفان راز» افزود: "شاید این بار هم پرسیده شود: چرا فردوسی؟ چرا شاهنامه؟ تا كي و تا چه اندازه از فردوسی و شاهنامه باید سخن گفت؟ هر کس حق دارد چنین پرسش هایی داشته باشید. اما پاسخ من هم این است که: سخن گفتن از «خداوند جان و خرد» و «جلوه گاه هاي خداوند جان و خرد» همزاد انسان است و بايد باشد. تا انسان هست و زندگي مفهوم دارد، بايد از «جان و خرد» و «انديشه و معرفت» و كوتاه سخن، از «عشق» سخن گفت زیرا به گفته ی حافظ: «یک نکته بیش نیست غم عشق و این عجب/ كز هر كسي که می شنوم، نامکرّر است.»


آنگاه مسعود لقمان، پيام ِ ويراستار اين تارنما به اين نشست را زير عنوان ِ اين همايون درخت ِ بَرومَند (اشاره به شاهنامه)، بازخواند كه آغاز ِ آن، چنين است:













«دكتر جليل دوستخواه» در پيامي از استراليا به «نشست عصري با شاهنامه» در پاسخ به اين پرسش كه در دستْ نوشت هاي شاهنامه، چه ديگرگوني هايي نسبت به سروده ي فردوسي پديدآمده است؟ چنين گفت: "پژوهش هاي گسترده و دانشگاهي شاهنامه پژوهان ايراني و جُزْايراني در دو سده ي اخير، نشان مي دهد كه هيچ يك از دستْ نوشت هاي برجامانده ي اين اثر – حتّا كهن ترين آنها (دستْ نوشت ِ فلورانس) كه زمان ِ رونويس ي آن دويست سال با هنگام ِ خاموشي ي سراينده فاصله دارد – از ديگرگون شدگي هاي سهوي و يا ديگرگون گرداني هاي عمدي، در امان نمانده است. امّا ميزان اين دستْ كاري هاي دانسته يا اتّفاقي در همه ي آنها يكسان نيست و شماري از آنها به نسبت، كمتر آسيب ديده اند.
شاهنامه مانند ديگرْ متن هاي ادبي ي ما – و در واقع، بيش از همه ي آنها – دستْ خوش دخالت هاي نارواي رونويسان (كاتبان) دستْ نوشت ها و ديگرْ مردمي كه تنها به زبان ديگران و گوش خود اطمينان دارند، بوده و از همين رو صدها بيت از سروده هاي ديگرْ سرايندگان و يا از به اصطلاح طبعْ آزمايي هاي خود را بر آن افزوده و يا واژه ها و تركيب هايي را به خواست ِ خود در بيت هاي سروده ي فردوسي، تغييرداده و چيزهايي ناروا و ناسازگار با ساختار منظومه را جايگزين سخنان اصلي شاعر كرده اند كه سپس به چاپ هايي از اين منظومه نيز راه يافته است و بسياري از خوانندگان اين اثر، به صِرف ِ اين كه چنين بيت هايي در شاهنامه آمده و نام فردوسي را بر خود دارد، آنها را بي هيچ گونه پژوهش و كاوشي از استاد ِ توس دانسته و در همه جا بازگفته و بازنوشته اند و چنان رواجي بدانها داده اند كه اگر كسي بگويد آنها از فردوسي نيست و افزوده است، به او پوزخند مي زنند و او را "بي سواد" و "ناآگاه" مي خوانند!"


متن كامل سخنرانيهاي استادان پيشْ گفته و اين پيام را در هر يك از اين دو نشاني بخوانيد:
گزارش نشست "عصری با شاهنامه" در دانشگاه تهران
http://rouznamak.blogfa.com/post-56.aspx

II


عرفان قانعي فرد، پژوهنده و مترجم و فرهنگ نويس جوان و پويا، در يادكردي از پيشْ گام ِ خود، زنده ياد كريم امامي، نقدي ساختارشناختي نوشته است بر فرهنگ فارسي - انگليسي ي كيميا، آخرين اثر ِ آن مترجم و نويسنده و مترجم و كتاب پرداز و ناشر ِ نامدار و سرآمد ِ روزگارمان.





متن اين نقد را در اين نشاني بيابيد و بخوانيد:
http://www.radiozamaneh.org/literature/2007/05/post_296.html


III


دوست گرامي آقاي دكتر سيروس رزّاقي پور از سيدني، نشاني ي پيوند به يك فيلم ويديويي را برايم فرستاده است كه بخشي از برنامه ي آوازخواني ي استاد محمّدرضا شجريان پس از زمين لرزه ي هولناك «بَم» است و ترانه ي بلندآوازه و دوست داشته ي همه ي ايرانيان، مُرغ سحر را در بر دارد. براي ديدن اين فيلم و شنيدن آواز زيباي استاد، بدين نشاني، روي بياوريد:
http://www.youtube.com/watch?v=T-tu3DDwiZI



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?