Tuesday, April 24, 2007
2: 330. روشنگري ي دانشي و ريشه شناختي درباره ي «رايانگر»، برابر ِ فارسي ي ِ «كامپيوتر»
يادداشت ويراستار
كليدْواژه ي انگليسي ي «كامپيوتر»، يكي از جهانْ شمول ترين و پُركاربُردترين وامْ واژه ها در ديگرْ زبانها و در رسانه هاي همگاني است. امّا در زبان فارسي، نزديك به تمام ِ كاربَران و سر و كارداران با دستگاهي كه بدين نام خوانده شده است، همان نام اصلي را مي گويند و مي نويسند و تنها در برخي از رسانه ها و نهادهاي اداري، «رايانه» -- كه نمي دانيم پيشنهاد چه كسي بوده -- جاي گزين آن شده است.
دوست پژوهنده و دانشمند من آقاي دكتر محمّد حيدري ملايري استاد و كارشناس در نِپاهِشگاه ِ (رصدخانه) ي ِ
پاريس، در پژوهش و تأليف ارزشمند خود:
فرهنگ ریشه شناختی ي ِ اخترشناسی و اخترفیزیک (انگليسي - فرانسه - فارسي)
An Etymological Dictionary of Astronomy and Astrophysics English-French-Persian
By: M. Heydari-Malayeri,
Paris Observatory
با دقّتي ريشه شناختي و نگاهي ساختارگرايانه، تركيب «رايانگر» را به جاي «كامپيوتر» آورده است. من نيز كه ساخت اين تركيب را سزاوار و پذيرفتني يافتم، آن را در نوشته هايم به كار بُردم. دوستاني از من خواستار روشنگري در باره ي اين تركيب شدند. من برتردانستم كه در اين زمينه از دكتر حيدري ملايري پرس و جو كنم و اين كار را كردم. ايشان در پاسخ، با دقّت علمي و رويكرد به ريشه ها، نوشتند:
computer = râyângar (#) رايانگر
Fr.: ordinateur
An electronic device which can accept data, apply a series of logical instructions
rapidly, and supply the results of the processes as information.
From → compute (v.) + suffix → -er.
Râyângar "arranger, organizer," on the model of Fr. ordinateur according to
which the electronic device arranges/organizes instructions and information.
Râyângar, from râyân- stem of râyânidan "to regulate, set in order," from
Mid.Pers. râyânīdan "to arrange, organize" + -gar agent suffix. Râyân-, from
rây-, Mod.Pers. ârây-, ârâyeš, ârâyidan "to arrange, adorn," Mid.Pers. ârây-
ârâstan "to arrange, adorn;" O.Pers. rād- "to prepare," rās- "to be right, straight,
true," rāsta- "straight, true" (Mod.Pers. râst "straight, true"); Av. rāz- "to direct,
put in line, set," razan- "order;" Gk. oregein "to stretch out;" L. regere "to lead
straight, guide, rule," p.p. rectus "right, straight;" Skt. rji- "to make straight or right, arrange, decorate;" PIE base *reg- "move in a straight line;" see also → direct.
متن فرهنگ ریشه شناختی ي ِ اخترشناسی و اخترفیزیک را -- كه تا كنون حرفهاي ِ :
A, B, C, I & O
از آن كامل شده است -- در اين نشاني بيابيد و بخوانيد:
شرح كوته نوشتهاي به كار رفته در روشنگري ي بالا و نيز پيشگفتار و فهرست خاستگاهها و پشتوانه هاي پژوهشي ي اين فرهنگ را نيز مي توانيد در همين نشاني ببينيد و بخوانيد.