Wednesday, April 04, 2007

 

2: 304. شب ِ ويژه ي ِ ادب ِ افغانستان در تهران





يادداشت ويراستار


سرزميني كه امروز كشور افغانستان ناميده مي شود، از روزگار باستان تا دوره ي قاجارهاي ناسزاوار ِ ايران بر بادْ ده، بخش ِ خاوري ي ايران زمين بود و با مرز باختري ي چين همسايگي داشت و تنها در دوره ي چيرگي ي حكومت استعمارگر انگلستان بر هندوستان و ديگر سرزمينهاي منطقه بود كه با طرح و توطئه ي آن آزمندان و سوداگران، در راستاي ِ سود ِ ايشان و به زيان ِ يكپارچگي ي هزاران ساله ي تاريخي، اجتماعي، فرهنگي ، زباني و ادبي با ديگر بخشهاي ايران ِ بزرگ، از پيكر ايران جداگرديد.
سطر به سطر تاريخ ِ ايران بزرگ، از سنگْ نوشته هاي شهرياران باستاني تا ديوانهاي شاعران ِ سراينده به زبان فارسي ي دَري، گنجينه هايي همچون مجموعه هاي چكامه ها و مثنوي هاي سرايندگان بلخ و غزنين و ديگرْ ناحيه هاي آن سرزمين: مولوي ها، سنايي ها و همتايان شان، در كنار فردوسي ها، ناصر ِ خسرو ها، نظامي ها، خاقاني ها، عطارها، سعدي ها و حافظ ها از مرزهاي چين و هندوستان تا اران و آذربايجان و آسياي ِ كهين و اصفهان و فارس، حكايت از آن گذشته ي شكوهمند دارند. امروز هيچ ايراني يا جُز ايراني در هيچ يك از شهرهاي ايران يا بيرون از آن، وقتي ديوانهاي شاعران و چكامه سرايان و كتابهاي نويسندگان تاريخ و جغرافيا و حكايت و روايت را كه از مردم شهرها و روستاهاي منطقه ي افغانستان كنوني بوده اند، بر دست مي گيرد، هرگز به «افغاني» بودن ِ آنها نمي انديشد؛ بلكه خود را در پيوند با دستاوردهاي فرهنگي ي آفرينشگراني وابسته به فرهنگ كهن و گسترده ي ايراني و زبان ِ فارسي ي دَري مي بيند.
خود ِ افغانان امروز نيز -- به رَغم ِ تأكيدشان بر جداگانگي ي افغانستان با ايران كه دليل هاي سياسي ي ويژه ي خود را دارد -- براي دست و پاكردن ِ كيستي ي باستاني، از كشورشان با توصيف ِ «آريانا» يادمي كنند و زماني، فرهنگْ نامه اي هم به همين نام نشردادند كه تقليدي نارسا از «لغتْ نامه ي دهخدا» بود. ( من چند ده سال پيش از اين، جزوه هايي از اين اثر را ديدم و نمي دانم كه كار ِ چاپخش ِ آن، در آن سرزمين ِ جنگ و آشوب، به كجا كشيد.)
*
به هر روي، اين ابتكار شايسته ي علي دهباشي كه در ميان شبهاي ويژه ي فرهنگي ي ماهنامه ي بُخارا شبي را هم، ويژه ي ادب اين بخش ِ اكنون و به ظاهر جدامانده از ميهن ِ فرهنگي و زباني مان كرده ، در خور ِ ستايش و سزاوار ِ آفرين است. برگزاري ي اين شب ِ ويژه، فرصت ِ مغتنمي است تا همگان، بار ديگر رازْواره هاي پيوند و پيمان ِ ناگسستني ي ما با خواهران و برادران ِ ساكن ِ شهرها و روستاهاي بخش خاوري ي نجد ِ بزرگ ِ ايران را دريابند و از اين همْ دلي و همْ زباني براي كوشش ها و كُنِش هاي فرهنگي و ادبي ي آينده، نيرويي تازه بيابند.
بگذار سياستْ بارگان سخن از جدايي و خط كشي و مرزْگذاري بگويند. دارندگان ِنگرش ِ انساني و ايراني، همه ي اين تنگناها و تنگ نظري ها را درخواهند نورديد و ديوارهاي جدايي را فروخواهند ريخت تا «زال»، پهلوان سپيدموي زابلستان را به شور و شيدايي ي مهرورزي به پاي ِ مُشكوي ِ «رودابه» ي سياه موي ِ كمندْگيسو در كابلستان بفرستند و از پيوند و پيمان آنها، «رستم ِ دستان" پديدآيد و همه ي ايران ِ بزرگ را از زابل تا كابل ، از غزنه تا نيشابور و از توس تا شيراز از گزند ِ دشمنان بپايد.
*
دهباشي، امروز مژده ي برگزاري ي شب ِ ويژه ي ادب ِ افغانستان را در آگاهينامه اي كه در پي خواهدآمد، از تهران به اين دفتر فرستاد كه با سپاس گزاري از او و آرزوي كاميابي هاي بيشترش در اين راه ِ فرخنده، در اين تارنما بازْ نشرمي دهم. ( متأسّفانه، نوشته هاي روي فراخوان ِ شب ِ ادب ِ افغانستان -- كه دهباشي همراه با پيام خود، فرستاده است و در آغاز ِ اين درآمد، آوردم -- خوانا نيست.)


شب ادبيّات افغانستان


ادبيّات ايران و افغانستان داراي آن چنان پيوندي است كه به سختي مي توان آنها را از هم جدا كرد . پيوندي كهن در زبان و فرهنگ و سهمي كه در اعتلاي ادبيات و فرهنگ بشري داشته ايم ما را بيش از پيش به يكديگر نزديك كرده است .
مجلّه ي ِ بُخارا با همكاري مجلّه ي اينترنتي ي ِ پندار و انتشارات ِ شهاب بيست و هشتمين شب از سلسله شب هاي بُخارا را به « شب ادبيّات افغانستان » اختصاص داده است . در اين مراسم كه ساعت پنج بعد از ظهر يكشنبه 19 فرورودين ماه در تالار بتهوون خانة هنرمندان برگزار مي شود، دكتر حورا ياوري، فرخنده حاجي زاده، صفدر تقي زاده، جواد فعّال علوي، حسن انوشه، محمد حسين محمّدي و علي دهباشي دربارة وجوه گوناگون ادبيّات افغانستان سخنراني خواهند كرد.
همچنين فيلم مستندي دربارة افغانستان به نمايش درخواهد آمد.

 Posted by Picasa



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?