Wednesday, March 28, 2007
كاروان ِ شادي ي ِ نوروزي ي ايرانيان در نيويورك - پيوست ِ نهم بر «جُنگ ِ نوروزي»
New York's Persian parade, Sunday March 25, 2007
ايرانيان سراسر آمريکا نوروز را در خيابان هاي نيويورک جشن گرفتند
روزي که نام ايران، خليج فارس، کوروش، فردوسي، پاسارگاد و...
در خيابان هاي نيويورک مي درخشيد
سال ِ نو ِ ايرانيان، سال ِ پاسارگاد، خجسته باد!
سال ِ نو، امسال هم «سال ِ پاسارگاد» نام مي گيرد
يادداشت ويراستار
امسال نيز، مانند ِ سال هاي پيشين، ايرانيان ِ «شهربند» ِ آمريكا، راه پيمايي و نمايش ِ خياباني ي شكوهمندي را براي شاباش نوروزي در خيابانهاي نيويورك به اجرا درآوردند و در همان حال كه فيلم ِ دروغ پرداز و توهين آميز 300، ساخته و پرداخته ي نژادپرستان و برتري جويان ِ غربي بر پرده ي سينماهاي آن كشور نمايش داده مي شود، فروزه هاي جاودانه ي فرهنگ ِ ديرينه بُنياد ِ ايراني: انديشه ي ِ نيك، گفتار ِ نيك، كردار ِ نيك، خِرَ دْ- باوري، آزادْمَنِشي، گرامي داشت ِ حقّ هاي برابر براي همه ي آدميان از هر قوم و قبيله و تباري و همه ي زنان و مردان از هر كرانه ي جهان را به رُخ ِ نَودولتان ِ آمريكايي ي ِ خودْ برترْ انگار و خودْ جهانْ سالارْ پندار، كشيدند تا گذشته و اكنون ِ ايرانيان را در خيابانهاي شهري كه جايگاه سازمان ِ ملل ِ متّحد است، به چشم خويش ببينند و بيش از اين در رؤياي ِ فرمانروايي بر جهان و صدور ِ «دموكراسي» (؟!) به ديگرْ سرزمينها نمانند و با تازش و جنگ و جنون و خونْ ريزي، جهاني را به آشوب و نابودي نكشانند و ميليونها انسان بي گناه را گرفتار كابوس ِ بيماري و بينوايي و گرسنگي و بي خانماني و در يك سخن، رنج و شكنج و مرگ، نگردانند.
چندي پيش كه در همين تارنما به انتقاد از سازندگان فيلم 300 پرداختم و گفتارهايي در بررسي و نقد و تحليل آن را از كارشناسان و صاحبْ نظران بازْنشردادم، دوستاني از سر ِ نيكْ خواهي بر من خُرده گرفتند كه اين گونه نقدها و اعتراض ها، نشانه ي ناتواني و آسيب پذيري ي فرهنگي ي ما ايرانيان انگاشته خواهدشد و نتيجه اي وارونه خواهد داشت. آنان از سخن خود، نتيجه گرفتند كه بهترست ما ايرانيان به جاي برآوردن بانگ انتقاد و اعتراض به دُژانديشي ها و دُژكرداري هاي ديگران نسبت به ارزشهاي فرهنگي مان، خود دست به كار شويم و آنچه را كه فروزه هاي راستين و افتخارآميز ِ اين فرهنگ مي شناسيم، به دور از هياهو، در قالب كارهاي ادبي و هنري با پشتوانه هاي با اعتبار و پذيرفتني براي همه ي جويندگان ِ حقيقت، به جهانيان عرضه بداريم.در پاسخ به اين دوستان ِ خُرده گير، نوشتم كه حرفشان را در چهارچوب ِ كلّي ي آن، مي پذيرم؛ جز آن كه با دريغ بايد گفت كه ما ايرانيان، توانمندي هايي را كه تازندگان به فرهنگمان از آنها برخوردارند، نداريم و از آنچه هم كه داريم، يا ناآگاهيم و يا به درستي بهره نمي گيريم.
اميدواريم كه از اين پس با اجراي برنامه هاي گسترده تر و آگاهانه تري، به جبران غفلت ها و كمْ كاري هاي تا كنوني مان بپردازيم.
كوششهاي فراوان ِ ايرانيان در اين راستا، چه در سطح ِ دانشگاهي و علمي مانند ِ تدوين و نشر ِ دانشنامه ي بزرگ ِ ايرانيكا در همان آمريكا و چه در رسانه هاي گوناگون ِ همگاني و نمايش هاي اجتماعي، نويدبخش ِ فردايي است كه فرهنگ والاي ايراني در آمريكا و همه ي جهان به درستي بازشناخته شود و چنان بدرخشد كه هيچ دُژانديشي، يارايي ي تازش بدان و زير ِ پا گذاشتن ِ ارزشهايش را نيابد. چُنين باد!
كاروان ِ شادي ي ِ ايرانيان در خيابانهاي نيويورك در روز يكشنبه پنجم فروردين 1386 (25 مارس 2007) نيز بخشي و جلوه اي از اين خويشكاري و كوشش و كُنِش ِ فرهنگي است و بايد به برگزارندگان و دست اندر- كارانش، دستْ مَريزاد و درود و آفرين گفت.*
--------------------------
* گزارش ِ آمده در اين پيوست و تصويرهاي آن، برگرفته از تارنماي پاسارگاد است.