Tuesday, March 13, 2007

 

2: 285. گزارشي از رويدادهاي ِ ماه ِ اسفند در چند هزاره تاريخ ِ ايران





يادداشت ويراستار


ماه اسفند، دوازدهمين و واپسين ماه ِ سال، ماه اسپندارمَذ (نماد ِ زمين و زن و مادرانگي)، ماه ِ گل ِ زيبا و عطر آگين ِ بيدمُشك در گاه شمار ِ ايراني، هزاران بار در گردش ساليانه ي زمين، پديدآمده و ناپديدشده است. امّا هريك از روز هاي اين ماه، همچون ديگرْ ماه هاي سال، ياد ِ رويدادهايي را در كارنامه ي خود دارند كه آگاهي از آنها و بازْ خواني شان، مي تواند تار و پود ِ انديشه و كردار ِ اكنونيان را با گذشته هاي دور و اثربخشي ي آنها در شكل گيري ي تاريخ و فرهنگ ايران بپيوندد و آموزشهاي ارزنده اي براي زندگي ي امروز و فردا به دست دهد.
پيش از اين در همين تارنما از اهميّت نگاشت و نگاه داري ي ِ گزارش رويدادها در گستره ي فرهنگ ملّي سخن گفته ام. پژوهنده ي ِ ارجمند آقاي ِ دكتر شاهين سپنتا -- كه گرايش ِ بايسته اي بدين زمينه دارد و در گذشته نيز،




نمونه هاي كوشش و كنش او را در اين صفحه آورده ام، امروز در همين راستا، فهرست سودمندي از رويدادهاي روزهاي اسفندماه را به گستردگي و در نُه بخش با عنوان ِ:


روزنگار تاریخی و فرهنگی اسفند ماه
در تارنماي خود ايران نامه، نشرداده و نشاني ي آن را بدين دفتر فرستاده است كه با سپاسگزاري از او در اين جا مي آورم:
http://www.drshahinsepanta.persianblog.com/
*
سپنتا در اين روزنگار ِ روشنگر و رهنمون كه در آستانه ي پايان يافتن ِ اسفندماهي ديگر انتشارداده، بيش از نود رويداد را از گذشته هاي بسيار دور تا روزگار ما به ثبت رسانده كه بسياري از آنها در زمينه هاي گوناگون، نقشي كليدي و تعيين كننده (مثبت يا منفي) در سرنوشت ميهن و مردم ما داشته اند و آگاهي از آنها و ژرفاكاوي در چگونگي ي شكل گيري شان مي تواند سخت عبرت آموز و هشداردهنده باشد. برخي از درآمدهاي اين مجموعه، در اندازه ي گفتارهاي كوتاه و پژوهشي اند و خواننده را به خوبي با پيشينه و زمينه ي درونمايه، آشنا مي كنند و راه ِ پژوهشهاي گسترده تر را به روي او مي گشايند.
ناگفته نماند كه جاي خالي ي برخي از رويدادهاي مهمّ ِ ماه اسفند در اين روزنگار، سختْ چشمْ گيرست. از جمله رويداد ِ روز ِ نهم ِ اسفندماه سال 1331 خورشيدي كه در آن، محمّدرضاشاه پهلوي، با ابراز ِ ناخشنودي از وضع كشور و كارهاي دولت، وانمودكرد كه مي خواهد كشور را ترك كند و دكتر محمّد مصدّق را براي گفت و شنود به دربار فراخواند و در همان حال، گروهي از غوغائيان با هياهو و عربده كشي به سود شاه و بر ضدّ ِ مصدّق، به سوي دربار به راه افتادند و مي رفت تا حادثه اي هولناك و كودتاگونه شكل گيرد كه مصدّق با هُشداري كه كسي بدو داده بود، دربار را از راهي غيرمعمولي ترك گفت و شاه كه نتوانسته بود توطئه ي خود را به سرانجام برساند، با اعلام ِ چشم پوشي اش از ترك ِ ايران، به خواست آن جماعت غوغايي كه كارگزاران خودش به راه انداخته بودند، پاسخ داد و بر بازي ي خودساخته، نقطه ي پايان گذشت.
اندك زماني پس از آن روز، دكتر مصدّق در يك گزارش راديويي درباره ي آن رويداد، گفت كه به هنگام ترك دربار، شنيد كه كسي از كارگزاران، گفت: "مرغ از قفس پريد!"
* * *
يك يادآوري ي بايسته

از آقاي دكتر سپنتا، خواهش كردم كه بخش پاياني ي روزنگار ماه اسفند، زير ِ عنوان ِ «توضيح تر» را -- كه شايسته ي ايشان و سزاوار ِ يك كار ِ فرهنگي نيست -- از تارنماي خود، ايران نامه، حذف كنند. در اين جا نيز به خوانندگان ِ ارجمند ِ ايران شناخت، يادآورمي شوم كه در هنگام ِ خواندن ِ اين درآمد و رويْ كرد به پيوند ِ آن به ايران نامه، آن بخش را ناديده بگيرند.

Posted by Picasa




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?