Monday, March 12, 2007

 

2: 283. چهارشنبه سوري: به پیشواز سال نو می رویم در بهاران پیش روی!







يادداشت ويراستار


پيش از اين، در همين تارنما از جشنْ آيين ِ چهارشنبه سوري ي ِ امسال و زمان درست ِ آن سخن گفتم و برداشت دوست پژوهنده ام دكتر مُرادي غياث آبادي را هم آوردم. امروز دوست دانشور ارجمندم دكتر پرويز رجبي، با




فرستادن ِ گفتاري بدين دفتر، در ضمن ِ تأكيد بر اين كه امسال، زمان ِ درست ِ برگزاري ي اين جشنْ آيين ِ شكوه مند و پذيره ي نوروز، در شامگاه روز سه شنبه بيست و دوم اسفندماه ، شب ِ پيش از آخرين چهارشنبه ي سال كنوني خواهد بود (يعني فردا شب)، به روشنگري درباره ي پيشينه و درونمايه ي اين آيين پرداخته است.
متن ِ گفتار ِ خواندني و سودمند ِ او را در اين صفحه بازْنشرمي دهم.
در همين زمينه، دوست گرامي ام مسعود لقمان، نشاني ي پيوند به گزارشي درباره ي جشنْ آيين ِ چهارشنبه سوري را كه در تارنماي شاهنامه و ايران و نيز در روزنامه ي اعتماد، چاپ تهران نشر يافته است، به اين دفتر فرستاده است:
آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
(اين گزارش در روزنامه ي اعتماد، در تاريخ 21 اسفند نيز چاپ شده است.) http://shahnamehvairan.com/ver2007 /index.php?option=com_content&task=view&id=218 &Itemid= 31
در اين گزارش، افزون بر همين گفتار دكتر رجبي، برداشت هاي كساني همچون دكتر محمّدعلي اسلامي ندوشن و فريدون جُنيدي هم آمده است.
* * *
به اين جا رسيده بودم كه دوست جوان بهزاد فرهانيّه از تارنماي گروه ِ آريابوم در تهران، با دفتر من تماس گرفت و نشاني ي پيوند زير به مطلبي در باره ي چهارشنبه سوري را كه در تارنماي خبرگزاري ي ميراث فرهنگي را برايم فرستاد كه در واپسين دم ِ پيش از نشر ِ اين درآمد، در اين جا مي افزايم:
http://www.chn.ir/news/?section=2&id=37754


چهارشنبه سوری


کمی بیشتر از اندکی جای دریغ است که برخی از مردم این سرزمین کهنسال می پرسند که جشن کهن چهارشنبه سوری این هفته است یا هفتۀ آینده!
پیداست که پس فردا، سه شنبه شب، بیست و دوم اسفندماه. زیرا چهارشنبۀ هفتۀ دیگر، نخستین روز سال نو است که می خواهیم مبارکمان باشد...
و از ریشۀ این جشن می پرسند.
به نظر من زیاد نباید در پی ریشه های جشن های بسیار بسیار کهن ملت ها بود. به ویژه هنگامی که همۀ نشانه ها حکایت از این دارند که سابقۀ جشنی مانند جشن آتش بیرون از میدان دورۀ تاریخی است. دربارۀ این گونه از جشن ها گمانه زنی های فراوانی می شود که همه به سبب دورافتادن از آغاز، بر پایۀ گمان هستند. فراموش نکنیم که این جشن ها از هر زمانی که بوده باشند، همواره و پیوسته دستخوش دگرگونی بوده اند و برابر با امکانات دوره ای خاص تغییر هنجار داده اند. و گاهی نیز ویژگی های جشنی به جشن همانند خود راه یافته اند. برای نمونه ویژگی های جشن سده و جشن چهارشنبه سوری.


به گمان من جشن چهارشنبه سوری که پیش از اسلام – به سبب نبود هفته شمار در گاهشماری ایرانی – به این نام خوانده نمی شده است، جشنی است در پیوند با آتش و برای فراهم آوردن دود برای فروهرهای درگذشتگان خاندان که شب های عید به خانه های خود سرمی زدند بوده است. فروهر ها با دیدن دود خانۀ خود دودمان خود را می یافتند. خانواده ها علاوه بر انگیختن دود خانۀ خود را نیز برای پذیرایی فروهر پاکیزه می کردند.
پیداست که آتش افروزی می توانسته است منحصر به اجاق خانه نباشد و پایش به دامنۀ گسترده تری نیز کشیده می شده است. چنان که حیاط خانه و یا کوچه میدان شادمانی کودکان می شود.


و می پرسند که جشن چهارشنبه سوری چه پیوندی با گذر سیاوش از آتش دارد؟
به گمان من چهارشنبه سوری با «وَر ِ آتش» و گذشتن سیاوش از آتش پیوندی ندارد. گفتنی است که «وَر ِ آتش» در میان برخی از دیگر قوم های روزگاران باستانی نیز وجود داشته است.
جشن چهارشنبه سوری تقریبا در سراسر ایران داری فرهنگی همانند است. پیداست که توان فراهم آوردن سوخت و امکان فراهم آوردن شادی برای کودکان، نقش مؤثری دارد. لابد که در شهری کودکان را با خرما شادمان می کنند و در کنار نخلستان در جایی دیگر با پسته و یا انار. یا هم با بریانی گندم... در جایی کودکان با کفش «نایک» از روی آتش می پرند و برخی از کودکان با گیوه. و چه بگویم که حتی با پای برهنه...
تفاوت از آیین چهارشنبه سوری نیست. از بدآیینی روزگار است...
و بدیهی است که زندگی مدرن و دستاوردهای تکنولوژیک هم نقش خود را خواهند داشت. نقش اقتصاد در جشن چهارشنبه سوری به گفت و گویی گسترده تر نیاز دارد که از آن می گذریم!


اما پیشنهاد من این است که باید از تبدیل جشن ها به ابزار مبارزه پرهیز کرد. خودیابی با جشن و سرور بهترین و زیباترین نقش را در بهبود زندگی دارد. فراموش نکنیم که جشن در لغت یعنی نیایش!


و بدانیم که ما آتش پرست نیستیم و پرستار آتشیم. در این سرزمین آتش بازان...
وگرنه به آتش نمی گفتیم:
زردی من از تو
سرخی تو از من
و می دانیم که از آتش با کمی پرستاری می توان زردی را سترد و سرخی درخشانش را افزود.
پس چه باک!
دل خوش داشتن هم هنری ست از مردم نجیب سرزمین آتش بازان...
بیاییم فراموش نکنیم، آتش عشق درونمان را به کرامت انسان...
و بگوییم همواره: حرمت به انسان!
و فراموش نکنیم که به پیشواز سال نو می رویم در بهاران پیش روی!


با فروتنی
پرویز رجبی
 Posted by Picasa



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?