Friday, February 09, 2007

 

2: 229. بانگ ِ بلند ِ دادخواهي ي ِ ايرانيان براي نجات ِ ميراث ِ ملّي



يادداشت ويراستار


در پي ِ چندين سال كوشش ِ ايرانيان ِ دوستدار فرهنگ ِ باستاني ي ِ نياكان ِ خود و نگاهداري ي يادمانهاي اين فرهنگ، اكنون در آستانه ي زمان ِ تعيين شده براي آبگيري ي سدّ سيوند در تنگه ي بُلاغي در فارس و در كنار ِ دشت ِ پاسارگاد -- كه بسياري از كهن ترين و ارزشمندترين يادگارهاي فرهنگي ي ديرينه ي ايرانيان را تهديد به نابودي مي كند -- اين كوششها شدّت بيشتري گرفته است.
گزارش زير كه از تهران رسيده، در تارنماي راديو فردا نشريافته و حكايت از خيزش و كُنِش ِ اعتراضي ي دانشجويان و عضوهاي نهادهاي آزاد ِ جُزْدولتي، دارد:


نابودي ي ِ بخشی از آثار باستانی ي ايران در دشت ِ پاسارگاد!
چه کسی پاسخْ گوست؟


بیژن یگانه


روز چهارشنبه، ۱۸ بهمن ماه، ده ها تن از اعضای سازمان های غير دولتی در اعتراض به آنچه آن را نابودی ميراث فرهنگی بر اثر پروژه های دولتی می خواندند، در مقابل وزارت نيرو و سازمان ميراث فرهنگی در تهران تجمع کردند.
«چو ايران نباشد تن من مباد!» يکی از شعارهايی بود که بر پلاکاردهايی نوشته شده بود که معترضان به آبگيری سدّ سيوند روز چهارشنبه در تجمع خود در مقابل وزارت نيرو در دست داشتند. معترضان، در جريان تجمع خود با نماينده وزير نيرو گفت و گو کردند و با ارسال نامه ای به وزير نيرو خواستار پاسخْ گويی دستگاه های مسئول در برابر آبگيری سدّ سيوند -- که به گفته ي آنها منجر به از بين رفتن بخش بزرگی از آثار باستانی ايران می شود -- شدند. آنها در نامه ي خود از مقام های دولتی پرسيده اند که:
«با چه قيمتی مي توان آثار طبيعی ي ميليونها ساله و آثار تاريخی ي چند هزار ساله ای را که در اجرای پروژه ها ی سدّسازی از بين رفته اند يا می روند، دوباره به دست آورد؟»

عزيزالله ولي زاده، مدير روابط عمومی وزارت نيرو در بين تجمّع کنندگان حاضر شد و به آنها گفت:
«سدّ سيوند تا زمانی که اسفنديار رحيم مشايی، رييس سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری به شکل کتبی اعلام موافقت نکند، آبگيری نخواهد شد.»
آقای ولی زاده در عين حال از موافقت شفاهی رييس سازمان ميراث فرهنگی با آبگيری سدّ سيوند خبر داد؛ امّا گفت:
«وزارت نيرو تا زمان اعلام دستور کتبی، صبر مي کند.»
مدير روابط عمومی وزارت نيرو همچنين به تجمع کنندگان معترض گفت:
«من هم به عنوان يک ايرانی معتقدم نبايد سدّ سيوند آبگيری شود؛ امّا زمانی که خود سازمان ميراث فرهنگی که حافظ منافع ميراث فرهنگی است با آبگيری سدّ موافق است، وزارت نيرو نمي تواند در اين کار تعلل کند.»
در بخش ديگری از تجمّع معترضان در برابر سازمان ميراث فرهنگی در خيابان آزادی تهران، حراست اين سازمان در برخورد تندی خواهان متفرق شدن آنان شد. روزنامه ي سرمايه در اين مورد خبر داده که برخورد حراست ِ سازمان ميراث فرهنگی با معترضان، تجمّع ديروز را تا آستانه ي درگيری پيش برده است. معترضان به تخريب آثار باستانی ضمن انتقاد از بی توجّهی مقامات دولتی به نظر مردم و کارشناسان فرهنگی، با در دست داشتن پلاکاردهايی که بر آنها نوشته بودند:
«با چه قيمتی می توان آثار طبيعی ميليون ها ساله و آثار تاريخی چند هزار ساله ای را که در اجرای پروژه های سد سازی از بين رفته يا می روند، دوباره به دست آورد؟»
خواستار پاسخگويی مقام های دولتی شدند. به گفته ي مخالفان آبگيری سدّ سيوند، در صورت ِ آبگيری ي اين سدّ، علاوه بر آسيب ديدن محوّطۀ پاسارگاد و مقبره کوروش هخامنشی، هزاران اثر باستانی در محوّطۀ باستانی ِ تنگه ي بُلاغی برای هميشه از بين خواهد رفت.


نامه ي ِ ۷۷۱ دانشجوی ِ معترض


يک روز پيش از برگزاری تجمّع اعتراض آميز چهارشنبه ي حاميان ميراث فرهنگی، خبرگزاری ها نامۀ ۷۷۱ تن از دانشجويان در اعتراض به آب گيری سدّ سيوند را منتشر کردند. دانشجويان در نامۀ خود با اشاره به بهره‏ برداری از پروژه‏هايی که «با صرف هزينه گزاف از جيب ملّت همراه بوده است»، اعتراض خود به «انهدام و يا در معرض انهدام قرار گرفتن بسياری از آثار و سازه‏های تاريخی کشور» را اعلام کردند. معترضان به آب گيری سدّ سيوند در نامۀ خود از پروژه های دولتی که منجر به از بين رفتن ميراث فرهنگی ايران شده به عنوان «پروژه‏هايی با کمترين کار پژوهشی و کارشناسی و بيشترين هياهو و تبليغات» نام برده و تاکيد کرده اند که «امروز غير واقعی بودن آن تبليغات برای همگان واضح و مبرهن است و کيست که نداند در پوشش نمايش‏های تبليغاتی و تحت عنوان دستاورد اقتصادی و صنعتی تمايل به پنهان کردن حقايق و خرابی‏های ناشی از ندانم‏ کاری مسئولان وجود دارد.»
در اين بيانيّه، «افتتاح قريب‏الوقوع سدّ سيوند در استان فارس بدون توجه به بخشی از ارزشمند ترين آثار باستانی جهان که به نابودی تنگه ‏بُلاغی و راه شاهی و تخريب بلند مدت آرامگاه کوروش بزرگ و کاخ هخامنشی و آثار پاسارگاد منجر خواهد شد»، تنها نمونه‏ای از اين اقدامات بدون کارشناسی و ارزيابی‏های ضروری عنوان شده است.
دانشجويان معترض به نابودی ميراث فرهنگی بر اثر پروژه های غير کارشناسی دولتی،در بيانيّۀ خود اقدام دولت جمهوری اسلامی در نابودی ميراث فرهنگی را با نابودی دو مجسّمۀ بودا در افغانستان توسط گروه طالبان همانند دانسته اند.


تاريخی که نابود می شود؟


دانشجويان حامی ميراث فرهنگی و برخی ديگر از حاميان ميراث فرهنگی ايران اعلام کرده اند آبگيری ي سدّ سيوند موجب از بين رفتن فهرست بلندی از آثار باستانی ايرانيان خواهد شد.«تخريب و نابودی بقايای کاخ داريوش»، «بقايای روستای هخامنشی»، «کارگاه سفالگری ۷۰۰۰ساله»، «گورستان۶۰۰۰ ساله»، «برخی بقايای دوران عيلامی»، «گورستان سنگی ساسانی»، «کارگاه توليد شراب» و «راه شاهی» برخی از آثار تاريخی هستند که در صورت آبگيری سدّ سيوند تا اواخر بهمن ماه برای هميشه نابود خواهند شد. اين در حالی است که سازمان ميراث فرهنگی به گفته معترضان به جای حمايت از نگهداری، حفظ و مراقبت از آثار تاريخی در ايران به مدافع آبگيری سدّ سيوند تبديل شده است.
مدير حراست اين سازمان روز چهارشنبه به تجمع کنندگان معترض در برابر اين سازمان گفته است:
«اگر گرسنه باشيد، ديگر به ميراث فرهنگی فکر نخواهيد کرد.»
هفته گذشته نيز پنجاه و نه سازمان غيردولتی در اعتراض به آبگيری ي سدّ سيوند با انتشار بيانيّه ای خواستار به عقب افتادن يک سالۀ آبگيری اين سدّ شدند.


فهرست برخی از آثار تاريخی ي ِ در حال نابودی در ايران


حاميان حفظ آثار باستانی، تاريخی و فرهنگی ايران، نگران از بين رفتن و يا آسيب ديدن هر چه بيشتر شمار زيادی از اين آثار هستند. بر اساس گزارش های منتشر شده، آثار و يا محوطه های باستانی که نامشان در فهرست زير آمده، نگرانی بيشتری را برانگيخته اند.
تخت جمشيد: بر اثر عبور پروژه راه آهن از نزديکی آن در معرض آسيب های اساسی قرار گرفته است.
محوّطۀ باستانی ي ِ بيستون: بر اثر فعاليت شرکت پتروشيمی در محوطه آن و حفر کانال در معرض خطر قرار دارد.
محوّطۀ باستانی دوره عيلامی در شوش: بر اثر فعاليت های کشاورزی پيش از شناسايی و کاوش نابود شد. از اين محوّطه با قدمت بيش از ۱۳۰۰ سال پيش از ميلاد، به عنوان يکی از محوّطه های بسيار مهمّ ياد می شود. معبد باستانی چغازنبيل: اين معبد تاريخی ۳۵۰۰ ساله بر اثر فعايت های اکتشاف نفت آسيب ديده و در صورت تداوم انفجارها برای اکتشاف ذخاير گاز و نفت نابود می شود.
مجسّمۀ جمشيد جم و غار آدم: اين آثار که در محوّطۀ کوه پرديس در استان بوشهر قرار دارند بر اثر فعاليت های شرکت های نفت و گاز در عسلويه در معرض آسيب قرار گرفته اند.
دشت باستانی مغان و محوّطۀ اولتان قالاسی: محوّطه ای تاريخی و ناشناخته در اطراف اردبيل که بر اثر فعاليّت کارخانه ها و جمع آوری زباله در آن، در معرض نابودی قرار دارد.
محوّطۀ باستانی جيرفت: محوّطه تاريخی طی سه سال و با هجوم صدها کاوشگر غير مجاز به آن غارت شد. به گفتۀ منتقدان، بی توجّهی متولّيان ميراث فرهنگی و نهادهای دولتی سبب شد تا اغلب آثار اين محوّطۀ تاريخی پيش از شناسايی، مورد سرقت قرار گيرد.
محوّطۀ باستانی خوزستان: محوطه ای که به گفته کارشناسان، ميراث دار تمدن کهن ايرانيان است. اين محوّطۀ تاريخی در پی آغاز آبگيری سدّ کارون ِ سه در حال به زير آب رفتن است.
توس و مقبرۀ فردوسی: عبور دکل های فشار قوی برق از حريم اين محوّطۀ تاريخی توسط وزارت نيرو، مقبره حکيم ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ ايران و شهر تاريخی توس را در معرض خطر قرار داده است.
شهر تاريخی ماسوله: بر اثر تخريب جنگل در اطراف آن و بی توجّهی در خطر نابودی بر اثر جا به جايی و ريزش کوه قرار گرفته است.
چهارباغ و ميدان نقش جهان اصفهان: بر اثر پروژه عبور مترو اصفهان از چهارباغ اين محوّطۀ تاريخی در قلب اصفهان در معرض آسيب قرار دارد. با وجود اعتراض های بسيار از سوی حاميان ميراث فرهنگی مقامات دولتی و مسئولان شهری در اصفهان تاکنون به درخواست آنان برای تغيير مسير متروی اصفهان، پاسخ مثبتی نداده اند. در همين حال، ساخت يک برج در نزديكي ي ِ ميدان نقش جهان، اين احتمال را افزايش داده است که سازمان يونسکو اين ميدان را در فهرست آثار در معرض خطر قرار دهد.
* * *
در همين زمينه، كميته ي نجات آثار باستاني ي پاسارگاد، در نامه اي سرگشاده خطاب به آقای کوئيچيرو ماتسورا دبيرکل يونسکو، براي اقدامي فوري در راستاي نجات ميراث فرهنگي ي ايرانيان و جهانيان در فارس، ياري خواسته و همه ي ايرانيان ِ دلْ بسته به مهر ِ ايران و فرهنگ والايش را به فرستادن پيام هاي ياري خواهي به يونسكو و ديگر نهادهاي حقوق بشري ي جهاني فراخوانده است.
در پييشانه نوشت ِ اين نامه، آمده است:
اين نامه براساس اعترافات رييس سازمان ميراث فرهنگی مبنی بر تخريب آرامگاه کوروش، و دشت پاسارگاد تهيّه و در تاريخ هفتم فوريه 2007 به وسيله ی آقای رضا بايگان، مشاور کميته نجات در پاريس به مقامات يونسکو تقديم شده است
متن انگليسي و ترجمه ي فارسي ي اين نامه ي ِ تاريخي را به ترتيب در پي مي آورم:



Pasargad Committee's letter to Director General of UNESCOAbout the immanent dangers threatening Pasargad PlainsDelivered to UNESCO's authorities by Mr. Reza Bayegan, the advisor of Committee in ParisOn Febrray 7th, 2007 Pasargad Committee's letter to Director General of UNESCOAbout the immanent dangers threatening Pasargad Plains


Mr Koichiro Matsuura
Director-General, UNESCO
7 place de Fontenoy75352 Paris 07 SPFrance7
February 2007


Dear Mr Matsuura,
It is about two years since the ICSASPP, on behalf of thousands of supporters from all four corners of the globe, brought to UNESCO’s attention the flooding of the Sivand Dam in Iran which would ultimately drown the ancient Bolaghi Gorge and part of the Pasargad Plain, as well as endanger the Mausoleum of Cyrus the Great. On many occasions, we have sent you open letters, as well as direct correspondence, informing you of the latest developments in the completion and flooding of this dam. Hundreds of people have also sent you e-mails, letters and faxes expressing their support for our Committee's cause. We are aware of the extent of such cultural and humanistic endeavours through receiving copies of such correspondence. So far, it has seemed to us that you are reluctant to become directly involved in this matter due to the fact that the Bolaghi Gorge was not included in the sites surrounding Pasargad/Pasargadae when UNESCO registered it as a World Heritage Site in 2004.
This is of course, in sharp contrast to the fact that, according to UNESCO's 1972 Convention concerning the Protection of the World Cultural and Natural Heritage, all the signatories of the Convention are obliged to preserve their cultural heritage, even if such sites and artefacts are not registered as world cultural entities by UNESCO; and Iran is one of the signatories. On many occasions, renowned experts and archaeologists have informed UNESCO, through written documents, of the imminent danger threatening the Mausoleum of Cyrus the Great. We have no doubt that you have already read such documents and heard reports concerning this possible catastrophe. Again, it seems that there has not been any reaction to these reports and news due to the fact that the government of the Islamic Republic of Iran has always denied such threats.Nevertheless, very recently, the head of the Iranian Cultural Heritage Organization, who is also a deputy of the President of the country, has agreed to the inauguration of the Sivand Dam by embarking on its flooding. At the same time he declared that: "The only remaining problem is the fact that, over time, the humidity caused by the dam will have its effect on Pasargad Plain and the Mausoleum of Cyrus the Great. It has been agreed that the Ministry of Energy should use certain special techniques to eliminate this problem."In the light of such confessions, and through resorting to your legal and professional abilities for the preservation of humankind's cultural and archaeological heritage, you can strongly act and salvage one of the most important spiritual treasures of a nation – a treasure that now belongs to all humanity.Thousands of people around the world are anxiously awaiting your prompt measures in this regard.Thanking you in advance for the attention you will show to this urgent case,Yours sincerely,Shokooh Mirzadegi (Mrs)Director, ICSASPP
http://www.savepasargad.com/



تقاضای کميته بين المللی نجات پاسارگاد از يونسکو
برای اقدام فوری در جهت جلوگيری از خطرات سدّ ِ سيوند


آقای کوئيچيرو ماتسورا، دبيرکلّ يونسکو


آقای ماتسورای عزيز،
نزديک به دو سال است که، کميته بين المللی نجات پاسارگاد، به نمايندگی از جانب هزاران هزار انسان در سراسر جهان دست تمنّا به سوی شما دراز کرده است تا در ارتباط با آبگيری سدّ سيوند به ما کمک کرده و تنگۀ بُلاغی، دشت پاسارگارد و آرامگاه کوروش بزرگ را از خطر غرق شدن و ويرانی نجات دهيد.
ما بارها، در نامه های سرگشاده و نامه های مستقيم خود، خبر قدم به قدم نزديکتر شدن به اين آبگيری را به شما و به همه ی مؤسّساتی که می توانند جلوی چنين حرکتی را بگيرند، اعلام داشته ايم و بارها و بارها مردمانی از سراسر جهان، برای شما فکس و ايميل زده اند و ما از رونوشت هايي که برای ما فرستاده می شود به تعداد زياد اين افراد و ابعاد گسترده ی اين خواست انسانی و بشری پی برده ايم.
تا کنون به نظر ما می رسيد که چون تنگۀ بُلاغی از بخش های ثبت شده در ميراث جهانی نيست، شما مايل به دخالت مستقيم در اين ماجرا نيستيد؛ هرچند که بر اساس کنوانسيون 1972 آن سازمان، دولت های امضا کننده کنوانسيون موظف هستند که از ميراث های فرهنگی ملّی خود، حتی اگر در ليست ميراث جهانی نباشند، مراقبت کنند و ايران نيزاز امضا کنندگان ِ اين کنوانسيون است. بارها کارشناسان و باستانشناسان ِ سرشناس، سازمان ِ يونسکو را از در خطر افتادن آرامگاه کوروش بزرگ با خبر کرده اند؛ و شک نيست که شما مدارک و گزارش هاي مربوط به اين فاجعۀ محتمل را شنيده و خوانده ايد. اما به نظر می رسد که هنوز از جانب شما اقدامی جدّی در اين مورد صورت نگرفته است. چنين می نمايد که چون مسؤولين دولتی ايران آن حرف ها را تکذيب می کنند شما نيز توجّه چندانی به آنها نمی کنيد. امّا اکنون، رييس سازمان ميراث فرهنگی ايران، که معاون رييس جمهور ايران نيز هست، موافقت خود با شروع آبگيری ي سدّ را اعلام داشته و اظهار نموده است که:
«تنها مشكل موجود، رطوبت سدّ است كه به مرور زمان بر روي دشت پاسارگاد و مقبرۀ كوروش اثر مي‌گذارد و قرار است وزارت نيرو با استفاده از تكنيك‌هاي خاص، اين مشكل را به تدريج برطرف كند.»
بر اساس همين اعتراف، کميتۀ بين المللی نجات اعتقاد دارد که شما می توانيد، بر اساس توان حقوقی و حرفه ای خود که حفظ و حراست از گنجيه های ثبت شده در ميراث بشری است، دست به اقداماتی مؤثر زده و يکی از مهم ترين گنجينه های مادّی و معنوی ي ِ يک ملت را، که اکنون به همه ی جهانيان تعلق يافته است، نجات دهيد. هزاران هزار انسان علاقه مند و نگران در سراسر جهان منتظر اين اقدام ضروری شما هستند.
پيشاپيش از توجّهی که به فوريّت ِ اين پرونده خواهيد کرد تشکّر می کنيم.


با احترام
مسؤول کميتۀ بين المللی نجات پاسارگاد
شکوه ميرزادگی
* * *
در همين فضاي نگراني و دلهره ي ايرانيان براي از دست رفتن ِ گنج ِ شايگان ِ فرهنگي شان، بانو شكوه ميرزادگي، شعري سروده و آن را در تارنماي كميته ي ِ نجات ِ آثار ِ باستاني ي ِ پاسارگاد نشرداده است كه با آفرين و درود بر او، پايان بخش ِ اين درآمد مي كنم.*
--------------------
* يادآورمي شوم كه نيلوفر ِ آبي (لوتوس) در اسطوره هاي ايراني، گل ِ ويژه ي اَناهيتا، ايزدْبانوي ِ دارنده و نگاهبان همه ي آبهاي روي ِ زمين است و به سبب ِ رويكرد ِ ويژه ي هخامنشيان به نيايش و پرستش اين ايزدْ بانو، سنگْ نگاره ي ِ نمادين ِ اين گل را صدها بار در تخت جمشيد و ديگر جاها پديدآورده اند.
شماره ي ۷۷۱ در اين شعر ِ بانو ميرزادگي، اشاره اي است به شمار دانشجويان اعتراض كننده به نابودي ي ميراث فرهنگي ي ايرانيان كه در گزارش راديو فردا از تهران، در آغاز ِ اين درآمد خوانديم.


تنگ ِ بُلاغی، نيلوفر آبی!
شکوه ميرزادگی




کوه های منجمد سرگردان
از آسمان کبود
می گذرند


کابوس گيج
در بی نظمی مداوم خويش
ايستاده است
با تکبّری تاريک.


می آيي، با قامت بلند آبی،
نشسته بر مهربانی ِ اسب
و ٧٧١ بار می گويي: تنگ بُلاغی!


یک بوسه در اعماق ذهن نور
می خندد
غبارهای منجمد ناپيدا ستاره می زايند
و گيسوی بلند کهکشان
زمين را می روبد.


٧٧١ بار می گويي: تنگ بلاغی!
عطر دل انگيز قديمی
بر نفس جوانت صبح می شود،
آهو برمی خيزد
و شب ورق می خورد.


نور گريزنده و شب بلند
در تحمل آفتابگردان نيست!


٧٧١ بار می گويي: تنگ بلاغی!
و من از هفت هزار زمستان می گذرم
از آناهيتا تا آتنه
از آپولون تا داوود
و بر هر سلول بهار منتظر
يک نُت را می خوانم: تنگ بلاغی!


آه، تنگ بلاغی!
نيلوفر آبی!
هميشه آسمان
بر عقربه ی ساعت های کند می گذرد
هميشه از فراز کبود،
و هميشه اما به سپيدی می رسد.


٧٧١ بار می گويي: تنگ بلاغی!
و بلاغی چه زيبا
می نشيند
بر لبانت


تنگ بلاغی، نيلوفر آبی!
تاريخ گل می دهد و
خار نمی داند.


هفتم فوريه 2007
shokoohmirzadegi@savepasargad.com
Posted by Picasa



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?