Tuesday, January 30, 2007

 

2: 210. نشر ِ سيزدهمين جلد ِ دانشنامه ي ايرانيكا به سرانجام رسيد.





يادداشت ويراستار

دانشنامه ي ايرانيكا
Encyclopaedia Iranica

در بيست و پنجمين سال از آغاز ِ نشر ِ آن (1982) به پايان ِ انتشار ِ جلد ِ سيزدهم خود رسيد.
دفترهاي چهارم تا ششم از جلد سيزدهم
(Volume XIII, Fascicles 4-6)

امروز به دست من رسيد.

در اين دفترها، نخست دنباله ي در آمد ِ ايران (بخشهاي 5 - 11) را مي خوانيم كه تمام دفتر چهارم و 32 صفحه از دفتر پنجم بدان تخصيص داده شده است و زيرْدرآمدهايي از مردمان ايران تا موزيك ايراني را در بر مي گيرد.
آنگاه به درآمدهايي مي رسيم كه واژه ي ايران به تنهايي يا در تركيب با واژه هايي ديگر، عنوان آنهاست و بيشتر نام نشريّه ها يا مجموعه ها و كتابهاست و خواننده را با زنجيره اي از كوششهاي فرهنگي و پژوهشي به زبان فارسي و ديگرْ زبانها آشنا مي كند كه نام ِ نامي ي ِ ايران را بر خود دارند و سويه هاي گوناگون زندگي و فرهنگ اين ملّت را بررسيده اند. درآمدهايي كه وصف ِ ايراني در تركيب ِ عنوان ِ آنها به چشم مي خورد و بسياري از ويژگيهاي دانستني در باره ي زندگي ي ايرانيان در هر دو گستره ي تاريخي و امروزين آن را در بر مي گيرند، كامل كننده ي درآمد ِ ايران و زيرْبخشهاي آنند.
درآمد ِ بلند ِ عِراق
(IRAQ)
كه خود سيزده زيرْبخش دارد و آخرين 18 صفحه ي دفتر پنجم و نخستين 40 صفحه ي دفتر ششم را در بر مي گيرد -- با رويكرد به پيوندهاي گسترده و گوناگوني كه از روزگاران باستان تا اين عصر در ميان ِ مردم ِ ساكن ِ آن سرزمين با ايرانيان بوده است -- به بررسي ي ِ مناسبت هاي مهمّ دو كشور پرداخته و در واقع، بر بخش بزرگي از تاريخ و فرهنگ ايران پرتو ِ دانش و پژوهش افكنده است.
دفتر ششم، پس از چندين درآمد ِ ديگر، سرانجام به درآمد ِ بسيار بلند ِ اصفهان
(ISFAHAN)

مي رسد كه فراگير ِ بيست و دو زيرْبخش و هشت شاخه زيرْبخش است و تنها هشت بخش ِ آن (1. جغرافيا 2. جغرافياي تاريخي: چشمْ اندازي فراگير از روزگار باستان تا كنون 3. جمعيّت: از روزگار قاجاران تا 1940- 1996استان اصفهان، 1956 -1996 شهر اصفهان، 1956 - 1996، 4. دوره ي پيش از اسلام، 5. تاريخْ نگاري ي محلّي، 6. دوره ي ِ سده هاي ميانه، 7. دوران ِ صفويان، 8. دوره ي قاجاران) را در اين دفتر مي خوانيم و آگاهي هاي فراوان و فراگيري همراه با آمار و بازبُردها و نقشه ها و نيز كتابْ شناخت رهنمون، درباره ي اين بخش مهمّ از ميهنمان، به دست مي آوريم.
*
براي همه ي دوستداران راستين ِ تاريخ و فرهنگ ِ ايران، جاي خشنودي و شادكامي است كه دانشنامه ي ايران، اين بزرگترين اثر ِ جهانْ شمول ِ ايرانْ شناختي در همه ي زمانها را جاي گرفته بر گردونه ي زمان و پويا و پيشرو مي بينند. امروز هر ايراني، در هر گوشه از جهان كه خود را در برابر پرسشهايي همچون كجايي ي ايران، گذشته ي اسطورگي و پيشْ تاريخي ي ِ ايران، جغرافياي تاريخي و كنوني ي ِ ايران، تاريخ و فرهنگ ايران، ادب و هنر ايران، كشاورزي و صنعت ِ ايران، جامعه و ساختار اجتماعي، ديني و سياسي ي ايران و بسياري ديگر از اين دست، از سوي ديگران بيابد، مي تواند بي درنگ، با غرور و سرافرازي، كليد ِ زرّين ِ گنجينه ي پاسخ و شناخت را به دست ِ جوينده و پرسنده بسپارد و اطمينان داشته باشد كه او را خرسند گردانيده و چهره ي ايران و ايراني را -- چنان كه مي سزد -- در برابر وي به نمايش درآورده است. آن كليد، اين است:
http://www.iranica.com
*
هرگاه در اين روزگار ِ آشوبها و نابسامانيها، كساني را مي بينيم كه ارج و پايگاه والاي دانشنامه ي ايران را نشناخته و آن را دست ِ كم گرفته و در اين جا و آن جا، سخناني خندستاني درباره ي آن بر زبان و قلم رانده و ارزيابان و روشنگرانِ راستين ِ كار ِ دانشنامه را شيفته و متعصّب خوانده اند، چه باك. بنيادگذار و مَهينْ ويراستار اين گنج ِ شايگان ِ دانش و فرهنگ و صدها همْ گام و همْ راه ِ ايراني و جُزْ ايراني ي ِ وي، راه ِ خود را مي پيمايند و دستاورد ِ خدمت ِ بي همتاي خويش را به اكنونيان و آيندگان و به گنجور ِ فرهنگ و "زرگر ِ نقّاد ِ هوشيار ِ زمانه" مي سپارند. به گفته ي نيمايوشيج:
«آن كه غربال به دست دارد، از عقب ِ كاروان مي آيد!»
*
دانشنامه ي ايران همواره پذيراي بررسيها و نقدهاي بي غرض كارشناختي بوده و بر بايستگي ي انتقاد سازنده ي آگاهان و صاحبْ نظران در باره ي ِ هريك از درآمدهاي ِ اين مجموعه ي ِ بزرگ در رسانه ها و نشريّه هاي گوناگون، پاي فشرده است و افزون ِ بر آن، در آغاز ِ هريك از جلدها، بخشي با عنوان ِ «افزوده ها و درستْ نويسي ها» آورده كه در آن، همه ي سهوها و نادرستي ها در نشرْيافته هاي تا آن زمان، بر پايه ي يادآوري هاي ژرفانگران و دلْ سوزان، بازْنگاري و درستْ نويسي شده است.
چنين شيوه ي دانشي و پسنديده اي در انتقاد و انتقاد از خود، با كژْروشي هاي برخي از اهل زمانه در طرح ايراد هاي نيشغولي و كارشكنانه و گمراه كننده، از زمين تا آسمان تفاوت دارد.
چندي پيش، استادم دكتر احسان يارشاطر در پيامي پدرانه و لطفْ آميز، با نهايت بزرگواري و در همان حال، فروتني ي ِ راستين و دانشمندانه، به اين كوشنده نوشتند:



«... بسيار ممنونم كه با حُسن ِ ظَنّ ِ بي اندازه، به روشن ساختن ِ وضع ِ "ايرانيكا" و اصولي كه راهنماي آن است پرداخته و وقت ِ عزيز ِ خود را در اين راه گذاشته ايد. كاش افرادي مانند آقاي نقره كار، وقت خود را صرف ِ كار هاي مثبت و مفيدتري مي كردند و به پيشرفت ِ فرهنگي كه خود نيز متعلّق ِ به آنند، مددي مي رساندند.
به قول ِ شاعر: "زندگاني به مُراد ِ همه نتوان كرد." اين كه برخي، "ايرانيكا" را نكوهش كنند، موجب ِ شگفتي نيست. آنچه موجب ِ شگفتي است، اين است كه پيش از اين و بيش از اين دست به نكوهش نزده اند. هرچند، چند سال پيش برنامه اي درتلويزيون ايران به نام ِ"هويّت" پخش مي شد كه موضوع ِ آن، سراپا بدگويي از "ايرانيكا" و مدير ِ آن بود و مدّت ِ شش ماه ادامه داشت و پس از آن نيز، به صورت ِ كتاب منتشرشد.
اعتقاد ِ راسخ ِ من اين است كه انسان بايد بكوشد تا در حدّ ِ توانايي خود كاري درست و بي عيب انجام دهد و در سپردن ِ اين راه، از نكوهش و شماتت نهراسد و خار ِ مُغيلان را پذيرا باشد.»

Posted by Picasa




<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?