Thursday, January 25, 2007

 

2: 203. فردوسي شاعري بي همتا يا مقلّد ِ هومر؟!



گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكردازخاستگاه، آزادست.

.Free to use on any web and media, without any changes and with a reference to source.
All Rights Reserved.
Copyright © 2005-2007 - Iran-shenakht

يادداشت ويراستار

سه روز پيش، در درآمد ِ 2: 199 گزارشي را كه ايسنا (خبرگزاري ي دانشجويان ايران) درباره ي ِهمايش ِ بررسي و سنجش ِ حماسه هاي يونان و ايران نشرداده بود، بازْنشردادم.
در آن گزارش، از جمله بدين عبارت برخورديم:
مارينا تئوخاريدو -- مترجم شاهنامه ي فردوسي و اسكندرنامۀ نظامي به يوناني– گفت:
«شاهنامه، شاهكاري است كه نمونۀ آن در ميان هيچ ملّتي وجود ندارد».
*
امروز دوست پژوهنده ي ارجمند آقاي دكتر رضا مُرادي غياث آبادي، در پيامي از تهران نوشته است:
.............................
اطلاع دارید که در هفته گذشته همایشی با نام فردوسی و هومر در تهران برگزار شد که در واقع به کوشش سفارت یونان بوده است. دوستان تعریف می کردند که در آن نشست، بیشتر سخنان بر گرد این بوده که فردوسی وامدار و مقلّد هومر بوده است. من این سخنان را باور نکردم. امّا امروز روزنامه ي تهران امروز چاپ تهران، به گزارشی در باره این همایش پرداخته و سخنان آقای دکتر اسماعیل پور الگوبرداری فردوسی از هومر را نقل کرده است.
نشانی این صفحه را جهت اطّلاع شما، به خدمتتان می فرستم.
ضمنا چند هفته پیش در اداره ي کتاب وزارت فخیمه ي ارشاد، یک آگهی از سفارت یونان بر دیوار دیدم که مضمون آن چنین بود که نویسندگان و مترجمانی که در معرّفی و نشان دادن جایگاه فرهنگ یونان در ایران آثاری دارند، خود را به این سفارت معرّفی کنند تا ترتیب سفر آنان به آتن و اهداي جایزه هایی بدانان، داده شود.
زیاده عرضی نیست.

http://www.tehranemrooz.ir/v2/Default_view.asp?NewsId=5560--
دوسـتدار
رضـا مـرادی غـیاث آبـادی
* * *
از گزارش همايش فردوسي و هومر در تهران -- كه در تارنماي نشريّه ي تهران ِ امروز (نشاني ي بالا) آمده است، چُنين برمي آيد كه پژوهندگاني همچون دكتر محمّدعلي اسلامي ندوشن، دكتر فتح الله مُجتبايي، دكتر ابوالقاسم اسماعيل پور و دكتر ميرجلال الدّين كزّازي در سخنراني هاي خود، برداشتهاي گوناگوني را در زمينه ي درونمايه ي همايش، بيان داشته اند كه هيچ كدام، استوار بر پايه ي پژوهشي دامنه دار و داراي پشتوانه هاي استوار نيست و بيشتر دريافتهايي نسبي و تكيه دار بر احتمال و پاره اي حدس و گمان هاست.
از آن جا كه متن كامل هيچ يك از اين گفتارها در گزارش يادكرده نيامده است، نمي توانم در اين وضع و آن هم در يك يادداشت كوتاه، به بررسي و نقد آنها بپردازم و درباره شان داوري كنم و ناگزير اين كار را به زماني كه بتوانم متن هاي كامل سخنراني ها را بخوانم و در جايي فراخ تر وامي گذارم.
امّا در اين جا تنها مي پرسم: هرگاه مترجم يوناني ي شاهنامه و اسكندرنامه -- كه ناگزير بايد از فرهيختگان و اديبان نامدار يونان باشد -- در آتن مي گويد:
«شاهنامه، شاهكاري است كه نمونۀ آن در ميان هيچ ملّتي وجود ندارد».
چگونه مي توان پذيرفت كه ايرانياني در تهران، حماسه سراي ايراني را پيرو و مقلّد حماسه پرداز ِ يوناني بشمارند؟



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?