Sunday, January 21, 2007

 

2: 198. ارج و پايگاه ِ زنان در شاهنامه ي فردوسي: يك نوشتار ِ پژوهشي و يك گفتار ِ طنزآميز



گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكردازخاستگاه، آزادست.



.Free to use on any web and media, without any changes and with a reference to source


.All Rights Reserved. Copyright © 2005-2007, Iran-shenakht



يادداشت ويراستار


در دهه هاي اخير، كساني درباره ي چگونگي ي مَنِش و كُنِش و نقشْ وَرزي ي زنان در داستانهاي شاهنامه ي فردوسي و ارج و پايگاه آنان در اين حماسه ي بزرگ ايراني و انساني، گفتارهايي نشرداده و يا در جاهايي به سخن گفتن پرداخته اند. امّا بيشتر اين گونه كسان، با نگاهي به لايه ي بيروني ي شاهنامه -- آن هم در چاپهاي ناويراسته كه تنها برخي دستْ نوشتهاي پسين و دستْكاري شده از سوي رونويسان ِ متن (كاتبان) و پُر از بيتها و بخشهاي افزوده بر متن ِ سروده ي شاعر، پشتوانه ي چاپ آنها بوده است -- بي هيچ دقت ژرفاكاوانه و ساختار شناختي و رويكرد به بُنْ مايه ها و سرچشمه هاي ِ انديشگي و فرهنگي ي اين اثر، نسبت هايي به فردوسي داده و ياوه هاي شرم آوري را به منزله ي ديدگاه و برداشت او در منظومه اش، دستاويز تهمت و افترا كرده اند كه هيچ پيوندي با كار ِ كارستان ِ اين هنرمند و انسان بزرگ و شاهكار بي همتا و جهانْ شمولش ندارند.
بسيار اندكْ شمارند پژوهشگران راستين كه موي شكافته و راهي به سرشت انسان مدار شاعر يافته و پايگاه والاي زنان در كنار و همدوش با مردان را در شاهنامه به درستي شناخته و به ديگران شناسانده اند.


* * *
يكي از اين نمونه هاي كمياب، نوشتاري ارزنده و خواندني است از بانويي پژوهنده به نام ِ ساقى لقايى با اين عنوان:
سرنوشت زن در شاهنامه
مهرْوَرْزى ي ِ تراژيك
كه شش ماه پيش از اين، در روزنامه ي زبان بسته و زنده ياد ِ شرق
سال سوم - شماره۸۰۷ پنجشنبه ۲۲ تير ۱۳۸۵ - - ۱۳ جولاى ۲۰۰۶
نشريافته است.
در آغاز ِ اين نوشتار مي خوانيم:
«زن در شاهنامه» موضوعى است كه تاكنون مورد توجه پژوهشگران متعددى قرار گرفته است. به عقيده برخى سيماى زن در شاهنامه سيمايى كامل است. و برخى نيز معتقدند فردوسى، شاعر حماسه سراى ايران، افكار و عقايد زن ستيز داشته و اينكه زنان در داستان هاى شاهنامه نقش اصلى ندارند، ناشى از تفكر اوست.
صرف نظر از ملحقاتى كه به حاشيه برخى داستان هاى شاهنامه افزوده شده، نكته اى كه نمى توان از آن چشم پوشيد، اين است كه شاهنامه روايت فردوسى از بخشى از تاريخ اسطوره اى ايران باستان است.شاهنامه فردوسى بيش از هر كتاب ديگر بر زبان فارسى، سرگذشت و روح مردم باستانى ايران را در خود بازتاب داده است. بنابراين مى توانيم از آن گواهى هايى بگيريم كه ايرانى چه كسى بوده و از زندگى چه مى خواسته است. خداى نامه، مأخذ اصلى ي شاهنامه در اواخر دوره ساسانى گردآورى شد و مشتمل بود بر روايت هاى كتبى و شفاهى، يعنى داستان ها و انديشه هايى كه سينه به سينه جلو آمده و عصاره و جوهر طبايع دوران كهن را در خود گنجانده بودند. اين كتاب در دوران بعد از اسلام نخست به عربى و سپس به فارسى ترجمه شد.
..........................................................................................................


دنباله ي اين نوشتار را در نشاني ي زير مي توان يافت و خواند:

http://www.sharghnewspaper.com/850422/html/spc16.htm


همراه با اين نوشتار، طرحي ديدني نيز به چاپ رسيده، كه فراگير نگاهي انتقادي و طنزآميز به نگرشهاي ناروا و زن ستيزانه ي برخي از همروزگاران ِ ديرآمده ي ما نسبت به پايگاه زنان است.





در همين زمينه، طنزنويس هوشمندمان فريدون تنكابني سخني شنيدني و دلپذير دارد با عنوان ِ زن در شاهنامه در يك پرونده ي شنيداري با نشاني ي :http://tonokaboni.persiangig.com/audio/Zan_dar_Shahnameh.mp3

هر دو نشاني ي آمده در اين يادداشت را دوست فرهيخته ام دكتر نويد فاضل از آلمان به اين دفتر فرستاده است كه با سپاسگزاري از او در اين صفحه، بازْنشرمي دهم.
Posted by Picasa



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?