Monday, October 02, 2006

 

2: 90. گفتا: ز كه ناليم؟ كه از ماست كه بر ماست!



ستایشْ سرود ِ خِرَد از: دیباچه ي ِ شاهنامه ي فردوسی را در اینجا بشنوید


يادداشت ويراستار


Copyright © 2005-2006, Iran-shenakht


گُفتاوَرد از درونمايه هاي اين تارنما در رسانه هاي چاپي و الكترونيك، بي هيچ گونه تغيير و با يادكرد از خاستگاه، آزادست.


Free to use on any web and media, without any change and with a reference to source
* * *
علي دهباشي را اهل فرهنگ و ادب و قلم به خوبي مي شناسند و به كوشش و كُنِش ِ فرهنگي ي او در چند دهه ي گذشته ارج مي گذارند. كارنامه ي سرشار ِ او در نشر 94 شماره از ماهنامه ي كِلك از سال 1369 تا 1374 و 50 شماره از ماهنامه ي بُخارا از سال 1377 تا 1385 و نيز تدوين و نشر ِ بسياري از مجموعه گفتارهاي پژوهندگان و بزرگان ادب و فرهنگ و يادنامه هايي براي استادان نامدار درگذشته، پشتوانه ي اين شناخت و انگيزه ي اين ارج گزاري است.
دهباشي در اين سالها به سبب گرفتاري به بيماري ي حسّاس بودن ِ تنفسّي و تنگي ي نفس در هواي آلوده ي تهران، پيوسته در رنج و شكنج بوده و به همين سبب، بارها بستري شده است. با اين حال، هيچ گاه از پي گيري ي خدمت فرهنگي اش روي نگردانده و حتّا با همين حال ِ نزار ِ جسمي، به منظور جبران ِ بخشي از هزينه ي دو ماهنامه ي يادكرده ناگزير بوده است كه در روزهاي تعطيل به چاپخانه برود و در هواي ِ بيشتر از بيرون آلوده ي آنجا، ساعتها كاركند.
همه ي اين دشواري ها، دوستان او و دوستداران كُنش ِ فرهنگي ي اين مرد ِ سخت كوش و نستوه را آزرده خاطر و نگران ِ سلامت ِ او كرده است. امّا فراتر از اين گذران سخت و فرساينده، از چندي پيش خبرهايي درباره ي گرفتاري ي سنگين و آشوبنده ي تازه اي در زندگي ي او در ايران و فراسوي آن نشر يافته كه مايه حيرت و تأسّف ِ شديد ِ ياران ِ او شده و در اين مورد ِ ويژه، به منزله ي ِ يك كژرفتاري و دُژمَنِشي در زندگي ي اجتماعي ي ايرانيان امروز مطرح شده و حتّا به عنوان يك رويداد نمادين و نمونه وار از كابوس ضدّ انساني و ضدّ فرهنگي در ميهنمان در برخي از رسانه ها مورد بحث و بررسي قرار گرفته است.
ازجمله رويكردها به پيشامدي هولناك و بُنيان كن در زندگي ِ دهباشي -- كه در گزارشها، بانو طوبا ساطعي همسرِ پيشين و همكار ِ وي در امر ِ تدوين و نشر ِ ماهنامه ي بُخارا، و مدير ِ نشريّه ي سمرقند، كارگزار و دست اندركار آن شناسانده شده است -- گفتاري است تحليلي و انتقادي و جامعه شناختي از بانو سيما كنگرلو با عنوان ِ:
"از ماست که برماست
کسی هست که از ماجرای علی دهباشی و همسر سابقش با خبر نباشد؟"
كه در روزهاي اخير در پاره اي از رسانه ها نشريافته است.
***
من به عنوان يكي از دوستان دهباشي و همكاران قلمي با هر دو ماهنامه ي زير سرپرستي ي او، هنوز هم به خود روانمي دارم كه بر پايه ي شنيده هايم، آن هم از راه ِ دور، درباره ي رويداد ِ شبيخون وار ِ پيش آمده در زندگي ي او سخني بي چون و چرا بگويم و يا در مورد ِ رفتار ِ طوبا ساطعي با علي دهباشي داوري كنم. چيزي كه هست، همين اندازه شنيده ها و دانسته ها، برايم سخت مايه ي اندوه و دريغ و نوميدي از كردار ِاجتماعي ي برخي از هم ميهنانم شده است و اين يادداشت را نشر مي دهم تا از سوي خود و كانون پژوهشهاي ايران شناختي، از آنچه در اين راستا پيش آمده است، ابراز ِ تأسّف كرده باشم و نسبت به دهباشي، همدردي كنم و اميدوارباشم كه تدبيري انساني و خردمندانه از سوي دست اندركاران، بتواند هرچه زود به رنج و شكنج و بي سر و ساماني ي نا سزاوار ِ اين خدمتگزار فرهنگ و قلم و كتاب پايان بخشد.
ناگفته نماند كه آنچه تاكنون درباره ي اين پيشامد ِ ناگوار گفته و نوشته شده، همه بر پايه ي آگاهي هاي به دست آمده از دهباشي بوده است و من در هيچ جا، چيزي بر بنياد ِ سخني يا نوشته اي از سوي طوبا ساطعي نشنيده و نديده و نخوانده ام. جا دارد كه ساطعي درباره ي ِ كُنِشي كه بدو نسبت داده شده است، روشنگري و ابهام زدايي كند و به روشني و با پشتوانه ي منطقي و خِرَدْپذير بيان دارد كه كردار ِ خويش و برخوردش با علي دهباشي را چه سان توجيه مي كند تا براي اهل فرهنگ ِ آزرده دل و اندوهگين از اين واقعه، مشخّص گردد كه به راستي "چگونه بوده است آن داستان؟" و كسي در داوري ي ِ خود در اين زمينه، تنها به قاضي نرود و يك سوي را ننگرد.
در پاسخ به كساني كه پرداختن به اين رويداد و چون و چرا كردن درباره ي ِ آن را گونه اي دخالت در كارهاي شخصي و خانوادگي ي دو سوي ِ اين برخورد مي انگارند و ناروا مي شمارند، مي گويم كه در اين امر، پاي ِ آبرو و حيثيّت ِ همه ي اهل ّ فرهنگ و ادب و فراتر از آن، نهادهاي ِ پيشرو ِ مدني در جامعه ي ايران در ميان است و نمي توان به دستاويز ِ پرهيز از دخالت در تنشي خانوادگي (كه در واقع در كار نيست) از يك خويشكاري ي اجتماعي ي مهمّ چشم پوشيد و دم فروبست. "در خانه اگر كس است/ يك حرف بس است!"



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?