Tuesday, October 24, 2006
نيم نگاهي به كار و كارنامه ي عرفان قانعي فرد: پيوستي بر درآمد ِ 2: 102
يادداشت ويراستار
این جا خلوتکده ي تنهایی من است!... عین یک چهار دیواری ساده !... همیشه در حین شنیدن موسیقی ي سنّتی و کلاسیک می نویسم ... اگر البته در روز و آرامشی پا درگریز، وقتی و گوشه ي خلوتی دست دهد. نوشته هايم فقط شرح صادقانه و روزانه ي ِ خاطرات و سفرها و دیدار های من است.
البته زندگی ام با سفر وکار زیاد آنچنان در هم آمیخته است که دیگر بدون سفر وکار زیستن نتوانم!
معرّفی من هم چنین است:
عرفان قانعی فرد، متولّد 20 آبان 1355 /1976 و مترجمی ساده و اهل شهرستان سنندج ام.
فهرست کارهایم در وبلاگ قدیمی ام آمده است. راستش می خواهم الآن در این جا -- البته فعلا در تهران -- کرکره ها را پایین بکشم و آرام و در عین سکوت -- با پروا و پرهیز از به بیراهه رفتن -- فقط بنویسم و بخوانم تا نه آرامشم به هم بریزد و نه از رشته ي تخصصی ام -- ترجمه و فرهنگ نویسی -- فاصله بگیرم.
هرچند، گاهی برای تحقیق تاریخ سیاسی معاصر، چند سالی به زنگ تفریح مي رفتم و آرامش دیگران را به هم مي زدم ؛ امّا دیگر امروزه در گوشه ای آرام و امیدوار -- شاید -- نشسته ام و "باورم نیست ز بد عهدی ایّام هنوز..." به هر روی، نقدهای سالم و سازنده ي شما خوانندگان سخن سنج و گرامی را هم بر چشم می نهم! از محبّت های بعضی از هموطنان و انگشت اتهام و بُهتان دراز کردنشان نیز سپاس گزارم که این هم بدان معنی است كه " در دادگاه مردم محاکمه شده ام " ! روزی خواهد رسید که گذشت زمان با بی رحمی همه چیز را روشن و آشکار خواهد کرد. برای همین، دوست دارم تا روزی که زنده ام پرواز کنم . این بار که از مرگ جسته ام، به آغوش ستاره و سیمرغ بجهم!