Thursday, May 25, 2006

 

364. فردوسي شناسي و شاهنامه پژوهي: هيجانْ زدگي و شعارْبارگي يا جُستار و ژرفانگري؟


يادداشت ويراستار


جاي ِ تأسّف است كه در رويكرد ِ برخي از ما ايرانيان و به ويژه شماري از كساني كه خود را گرداننده ي ِ برنامه هاي فرهنگي مي دانند، به زندگي و كارنامه ي ِ فردوسي، حماسه سراي ِ بزرگ ِ ملّي مان و شاهنامه ي جاودانه ي او -- همانند ِ ديگرْ كارهامان -- هيجانْ زدگي و شعارْبارگي و كوشش براي بهره گيري ي ابزاري از اين درونمايه هاي ِ فرهنگي، بيش از هر چيز به چشم مي خورد و ارج ِ كار را تا فرودْجاي ِ ابتذال و روزمرّگي و سياستْ بازي مي كاهد.
نسل هاي ارشد ِ كنوني، هنوز شيوه هاي شاهنامه گرايي ي رضاشاهي و كوبيدن بر طبل سپاهيگري ي ِ نودولتان ِ بي ريشه و اعطاي لقب "سپهبد" (!) به فردوسي و ادبيّات ِ پادگاني و "بهارمستي" را از ياد نبرده اند و برآيند ِ شرم آور ِ آن همه هياهوي ِ ميانْ تُهي و ايران پرستي ي تندروانه را هم در روز ِ مباداي ِ سوم ِ شهريور ِ 1320 به چشم ِ خويش ديدند.
امروز هم -- كه بيش از شش دهه از آن زمان مي گذرد -- هستند كسان و نهادهايي كه هرگاه به مناسبتي سخن از فردوسي و شاهنامه به ميان آيد، شتابزده و فرصت جويانه خود را داخل معركه مي كنند تا براي خواستهاي خويش، كلاهي از اين نمد به دست آورند! چنين است كه هيابانگ و نمايش ِ آوازه گرانه و مصلحت جويانه، كارهاي دل سوزانه و فرهيخته را در سايه ي مي گذارد و كوششها و كُنش هاي راستين را كم رنگ مي كند.
همين تازگي در 25 ارديبهشت -- كه به هر روي، روز ِ بزرگداشت ِ فردوسي خوانده شده است -- گردهمايي ها و آيينهايي در چند شهر ميهنمان برگزارگرديد كه از ديدگاهي، مثبت و سودمند و فرهيخته بود. امّا در همان حال، بازهم چسبانده شدن وصله هاي ناجور به بخش هايي از اين برنامه ي بزرگداشت و يا سخنراني هاي قالبي و خشك با درونمايه هاي هزار بار تكرارشده و ملال انگيز، درخشش و فرهيختگي ي آن را كاهش داد. از جمله آگاهي يافتم كه در زادگاه من اصفهان، در كنار ِ سخنراني ي ِ پژوهشگرانه و ارزشمند استاد دكتر جلال خالقي مطلق، افزوده اي مبتذل و "فرموده"، با عنوان "پرده خواني" گنجانيده شده بوده كه همه ي حاضران در آن نشست را دل آزرده كرده است. در حالي كه هرگاه نگرش فرهنگي و هنري در كار بود، مي شد كه با تدارك از پيش، نمايش ِ عروسكي ي ِ مهر ورزي ي زال و رودابه، نوشته ي خود ِ استاد خالقي ي مطلق را پايان بخش ِ سزاوار ِ آن برنامه گردانند. من خود، چندين سال ِ پيش، در سفري براي ِ شركت در يك كنگره ي ِ ايران شناسي در شهر هامبورگ آلمان، شبي اين كاميابي را يافتم كه اجرايي از اين نمايش بسيار زيبا را در موزه ي ِ ايران در دانشگاه آن شهر، تماشا كنم و از آن لذّت ببرم.
*
در همين راستاي ي بايستگي ي رويكرد ِ فرهيخته و پژوهشي ي راستين به فردوسي و شاهنامه، دو روز پيش گفتار انتقادي ي خوبي با عنوان:
بلایِ ِ همیشگیِِ ِ شعارزدگی در بزرگداشت ِ فردوسی
به قلم پژوهنده ي ارجمند آقاي دكتر رضا مرادي غياث آبادي در تارنماي ايشان به نام پژوهشهاي ايراني نشريافته است كه خوانندگان گرامي ي اين تارنما را به خواندن آن فرامي خوانم. نشاني اش، اين است:
http://www.ghiasabadi.com/Rouz2.html


چهارم خرداد 1385



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?